پرسش وپاسخ

سلام من یک بار به کربلا مشرف شدم ولی متاسفانه بعد از آن گناهان زیادی انجام دادم و خراب کردم الان چند ماه بعد باز هم می خواهم مشرف بشوم. آیا ثواب همان دفعه اول را دارد و با توجه به این که نمی توانم گناهانم را ترک کنم آیا بروم؟ آیا تمام گناهانم با سفر کربلا بخشیده می شود؟

پاسخ:
توبه هر گاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول درگاه خدا مي شود و آثار و بركات توبه نمايان مي گردد.
لطف خدا به بنده آن قدر زياد است كه امام صادق‌(ع) فرمود: "خداوند به داود نبي وحي كرد: بنده مؤمن من اگر مرتكب گناهي شد، ولي پشيمان گشت و توبه نمود و در وقت ياد آوري آن گناه از من حيا نمود، علاوه بر اين گناه او كه مي‌آمرزم، آن را به حسنه تبديل مي‌كنم و من خداي ارحم الراحمين هستم‌". (1) پس اينكه شما از كار خود پشيمان شده ايد و از خداوند حيا مي كنيد نيز باعث آمرزش مي شود. اهلبيت عليهم السلام نشانه هاي خداوند در زمينند و صفات خداوند در وجودشان متجلي است. اگر خدا رحمان و رحيم است ، آنان نيز همينگونه اند . پس پناه بردن به دامان اهلبيت را غنيمت بدانيد و از اين فرصت معنوي استفاده كنيد.
براي جبران گناهان ريز و درشت، راه روي همه بندگان باز است. اگر از اين گناه توبه كرده ايد، پس از اين، سعي كنيد كه در مسير خواست الهي زندگي كنيد. به رحمت الهي اميدوار باشيد. مطمئن باشيد‌، نسيم دلنواز عفو و رحمت پروردگاري كريم و رئوف كه توبه گنندگان درگاهش را در شمار محبوب ترين بندگان مي‌شمرد، شامل حالتان خواهد شد. در ادامه راه و در عنفوان سن پرطراوت جواني در انديشة ساختن روح و جان خويش باشيد و با عزم و اراده قوي در راه پاكي و كسب رضايت خداوند قدم نهيد.
فراموش نكنيد توبه از هر گناهي، ركن اساسي ديگري نيز دارد كه همان اراده بر ترك آن است. نيروي اراده و تصميم جدي، توفيق خداوندي است كه گناهكاران بزرگي چون فضيل بن عياض را كه به انواع گناهان و معاصي آلوده بودند نجات داد، فضيل بن عياض راهزن و سارق خطرناكي بود كه با شنيدن آيه اي از قرآن كريم ، از خواب غفلت چندين ساله بيدار گرديد و توبه جدي نمود و در راه بندگي خداوند تا بدان جا پيش رفت كه نامش در زمره زاهدان و عابدان ثبت گرديد.
پس مي توان با همت و اراده و درخواست توفيق از خداوند و توسل به اولياي پاك او، جبران گذشته را نمود. فرصت هاي از دست رفته را جبران نمود و در كاروان بندگان پاك خداوند كه عازم ديدار كوي دوست مي باشند، وارد شد و از مقيمان حضرت دوست گرديد. سعي كنيد از اين قافله عقب نمانيد.
همين كه توبه كرده ايد واز كار غافلانه خود پشيمان هستيد نشان از پذيرش توبه شما و پاك بودن قلبتان دارد. اميد است كه سفر شما پر از معنويت باشد و باعث شود كه از درگاه خدا و اهلبيت ، هيچ وقت فاصله نگيريد.
هيچگاه به خود تلقين نكنيد كه نمي توانم، بلكه خود را باور كنيد و سعي و تلاش را از دست ندهيد، خواهد ديد با ارادۀ فولادي خود بر هواي نفس غلبه كرده ايد.

پي نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 6، ص 28.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید لطفا منو دقیق راهنمایی کنید. همسر من به حجاب علاقه نداره. لباس جذب و بد جور نمی پوشه. فقط دوست داره موهاشو بیرون بذاره. من ملزم کرم این کارو نکنه. البته زیاد بیرو نمیذاره. حالا هم دوست داره موهاشو رنگ کنه. این قضیه به زندگیم داره لتمه میزنه. ایا به حال خودش واگذار کنم . تا موهاشو بیرون بذاره. ازشم علتشو میپرسم . میگه دوست داره این کارو. من همیشه راهنماییش میکنم. شما بگید چی کارکنم . اخه همش زور کنم ازم زده میشه. این همه مرد تو بیرون هستن با گشتن بد زناشون مشکل ندارن. راهنماییم کنید.نمازش رو هم میخونه . روزه هم میگیره. کارای دینی شو انجام میده. مرجع تقلیدش ایت الله خامنه ای.

در ابتدا به دو نكته توجه كنيد:
1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.
2. ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ... مجموعه عللي هستند كه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود.
با توجه به اين نكته مي گوييم:
بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستندكه به آن جهل دارند"
پرسشگر گرامي؛
آن چه در سوال بيان كرده ايد، حاكي از عدم آگاهي همسرتان درباره فوايد و فلسفه حجاب و احكام الهي است. از اين رو لازم است با استفاده از آيات و روايات، متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و ايشان را به فلسفه حجاب آشنا سازيد. براي ترغيب و تشويق به ايشان به رعايت حجاب در آغاز زير بناهاي فكري همسرتان را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد در تقويت و اصلاح اين مباني بكوشيد. يعني به جاي الزام ايشان سعي كنيد با بالابردن عنصر آگاهي در ايشان،‌به گونه اي برخوزد كنيد كه ايشان با علاقه واختيار خود حجاب و بلكه حجاب برتر را برگزيند. چنان چه ايشان از پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني مستحكم برخوردار شوند و با فلسفه حجاب آشنا شوند و گوهر وجودي خويش را بشناسند چنين سخناني را بر زبان جاري نمي سازند. علاوه بر آن كه ايشان بايد توجيه شوند كه با بي توجهي خود به مقوله حجاب زمينه گناه را براي ديگران فراهم مي كنند. پس از اين جهت نيز مقصر و گناه كارند.
البته برخي موارد اشكالي ندارد. مثل رنگ كردن مو، در صورتي كه ايشان حجاب خود را رعايت كنند، از نظر شرعي مانعي ندارد كه ايشان موهاي خود را رنگ كنند و روشن است در حرمت در معرض ديد نامحرم قرار دادن،‌فرقي بين موي رنگ شده و غير آن نيست.
برادر گرامي؛‌
هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد همسرتان را با مسأله آشنا سازيد بايد سعي كنيد اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آوريد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد. اما به طور كلي تذكر نبايد در ميان جمع باشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كنيد.(2) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(3) سعي كنيد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين مي‌باشد، كه باعث موضع‌گيري منفي وي شود، پرهيز كنيد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيد تذكرات شما براي تبديل به وضعيت بهتر و نيكوتر است. راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.
براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان،‌لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:
1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛
3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
پي‌نوشت ‌ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.
2. اسراء (17) آيه ‌53.
3. طه (16) آيه 43.
موفق باشید.

سلام بر دوستان. با توجه به عبارت "لا اكراه في الدين" ، آيا به اجبار حجاب رو در جامعه برقرار كردن درسته؟ ما كه معتقديم در دين اجبار نيست، چرا بايد در حجاب اجبار كنيم؟ خيلي طول ميكشه تا به سوالام جواب بدين، چرا؟ معمولا چند روز طول ميكشه تا پاسخ بدين؟ ممنونم. ايشا... هرچي از خدا ميخوايد بهتون بده. يا علي

معناي آيه «لااكراه في الدين» چيزي نيست كه تصور كرده ايد؛ متاسفانه معمولا تفسير درستي از اين آيه نمي شود و معناي آن به شكلي ناصحيح تلقي مي گردد؛ اين آيه بيانگر حقيقتي معرفتي و به اصطلاح گزينه اي اخباري است، نه دستوري؛ يعني خداوند در اين آيه خبر مي دهد كه اجبار در اصل دين ممكن و شدني نيست. زيرا اصولاً دين و اعتقاد به عنوان يك امر دروني، قابليت اجبار و تحميل كردن يا اجباري شدن ندارد؛ دين و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است. حوزه درون و قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نيست.
به همين خاطر دين حقيقي هر انساني همان چيزي است كه در اعماق قلب خود بدان پايبند است و آن را حق مي داند و با عقل و جان خود به حقانيت آن رسيده است. اسلام همه افراد را به ضرورت رسيدن به چنين ديني تشويق نموده است. از هر نوع تقليد كوركورانه در اصول و مباني معرفتي و ديني مذمت نموده است.
اما اين بدان معنا نيست كه در مفاهيم و دستورات درون ديني هيچ اجبار و قانون الزام آوري وجود نداشته باشد و كسي كه اسلام را يا زندگي در تحت حكومت اسلامي را پذيرفته، موظف به رعايت برخي دستورات و مقررات نباشد ؛ اگر اين آيه مي گويد كه هيچ گونه اجبار و لزومي در دين نيست، چرا پيامبر و اهل بيت در دوران حكومت خود توده جامعه را ملزم به رعايت دستورات ديني كرده، در صورت تخلف حدود شرعي را بر آن ها جاري مي نمودند ؟
اسلام دين آزادي و اختيار و انتخاب است و آدمي با انديشه و خرد خود مي‌تواند راه و آيين حق را برگزيند. در اين انتخاب كاملاً آزاد است. اما دو نكته در اينجا وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد:
1- اصل پذيرش دين آزاد است، اما آيا اگر كسي ديني را آگاهانه و آزادانه پذيرفت، در اعتقاد و عمل و پايبندي به احكام ديني و جزئيات عملي آن دين هم آزاد است؟ مثلاً مي توانيم بگوييم مسلمان هستيم و اسلام را اختيار كرديم، اما آزاديم مثلاً در مقام اعتقاد نماز را لازم بدانيم يا ندانيم يا در مقام عمل نماز بخوانيم يا نخوانيم؟
وقتي اسلام را اختيار كرديم، التزام و تعهد خود را نسبت به احكام آن و فرامين خداوند نيز اعلام كرديم. با اين حال نمي‌توانيم بگوييم نسبت به احكام آن آزاديم كه انجام بدهيم يا ندهيم. اين مساله امري متعارف و عقلايي است ؛ مثلاً آزاديم كه داخل يك كشور يا منطقه اي بشويم يا نشويم، اما همين كه وارد شدن به آن كشور را انتخاب كرديم، بايد نسبت به قوانين و احكام آن پايبند باشيم.
اين لزوم و ضرورت به معني اجبار عملي و نظارت هاي فردي نيست. يعني در بسياري از تكاليف ديني كه در حيطه مسائل فردي است، نظارت و اجبار و اصراري اعمال نمي شود. اما در حوزه مسائلي كه صورت اجتماعي و غير فردي دارند و عمل كردن يا نكردن افراد به اين قوانين وپايبندي داشتن و نداشتن آنها مي تواند موجب مشكلات اجتماعي گردد، اجبار و تاكيد وجود دارد.
در واقع آيه«لا اكراه في الدين» نيز به همين امر مهم اشاره دارد و آن اينكه در اصل دين و اعتقاد، اكراه واجباري ممكن نيست؛ زيرا دين امري باطني و قلبي است، اما ربطي به قوانين ومقررات الزامي هر ديني كه انجام آن از گروندگان به آن دين خواسته شده نيست و حجاب نيز به تصريح صريح قرآن از اين نمونه هاست.(1)
آزادي عقيده مي‌تواند درست باشد، اما آزادي مطلق درعمل نه تنها در جامعه ديني و اسلامي، بلكه در هيچ جامعه اي وجود ندارد.
تمام جوامع متمدن كم و بيش محدوديت هايي را بر اساس اصول و موازين حقوقي و اخلاقي آن جامعه وضع مي‌كنند و جامعه آزاد مطلق نداريم. حتي در جوامع غربي امروز كه خود را به عنوان جامعه باز و آزاد معرفي مي‌كند، محدوديت‌هاي بسياري در حوزه هاي گوناگون، حتي اعتقادات فردي وجود دارد. كه بر اساس اصول خاصي كه خود تعريف مي‌كنند اعمال مي‌شود. حتي در برخي از آن جوامع مشاهده مي‌شود كه براي نوع پوشش مردان و زنان نيز در محيط هاي خاص مانند ادارات، محدوديت‌هاي قانوني وضع شده است، يا مثلاً اگر خوردن مشروبات الكلي را آزاد مي‌دانند، در شرائطي كه امكان ايجاد مشكل براي ديگران وجود دارد، مجاز نيست مثلا در هنگام رانندگي شخص را به شدت جريمه كرده و ممانعت به عمل مي‌آورند.
اين مسئله در جامعه ديني نيز وجود دارد، با اين تفاوت كه در جامعه ديني احترام به قوانين ديني و مراعات آن كه جنبه علني و اجتماعي دارند، نيز مد نظر قرار مي‌گيرد. بديهي است كساني كه در يك جامعه ديني زندگي مي‌كنند، بايد احترام ارزش‌هاي ديني را داشته باشند و گناهان علني را انجام ندهند، اگر چه اصلاً مسلمان نباشند يا اعتقاد هم نداشته باشند. چنين شخصي در اعتقاد و باور داشتن يا نداشتن آزاد است و خود جوابگوي اعتقاد و اعمال و تكاليف خود نزد خدا است، اما مراعات و احترام به قوانين اجتماعي و در مسئله اي مانند حجاب، حفظ عفت عمومي در جامعه ديني لازم است.
2- مسئله حفظ عفت عمومي و تعادل اخلاقي جامعه به عنوان يك حق انساني و هنجار اجتماعي شناخته مي‌شود. در چنين شرايطي آزاد بودن شخص در نوع پوشش ممكن است موجب به هم خوردن تعادل اخلاقي جامعه، گسترش محرك غريزه جنسي و فساد اخلاقي، ايجاد آسيب‌هاي رواني و اجتماعي و تزلزل در بنيان‌هاي اجتماع مانند خانواده گردد.
در چنين شرايطي اين مسئله از يك موضوع شخصي خارج شده و يك موضوع اجتماعي تلقي مي‌شود. بديهي است كه در چنين صورتي در هر جامعه­اي، آزادي‌هاي فردي به جهت منافع اجتماعي محدود مي‌شود. اين موضوع در هر جامعه‌اي وجود دارد، يعني به حقوق اكثريت افراد جامعه نظر مي‌شود. با اين تفاوت كه در جهان غرب، هنجارهاي اخلاقي و مشكلات اشاره شده به عنوان مصالح اجتماعي تلقي نمي‌شود تا بر اساس آن آزادي فردي محدود شوند، اما در مقابل در همان جوامع بسياري از موارد به عنوان مصلحت‌هاي اجتماعي تصور شده و به جهت آنها آزادي‌هاي فردي محدود مي‌شود.
مويد اجتماعي بودن نگاه اسلام به اين مساله اين است كه هر چند رعايت حجاب در برابر افراد نامحرم در هر حريمي( چه خانه و چه جامعه ) از نظر اسلام ضروري است. اما اسلام اجازه تجسس و تحقيق در عمل كردن به اين ضرورت ديني در حريم خصوصي افراد را نمي دهد. تنها اصرار عملي در رعايت آن در حريم جامعه دارد. در اين عرصه تفاوتي بين مسلمان و غير مسلمان نيست. بلكه حتي اقليت هاي ديني كه شهروند جامعه اسلامي هستند، نيز ملزم به رعايت اين قانون اجتماعي هستند.
البته اين مطالب به معني تاييد همه روش هايي كه در گذشته و حال در خصوص برخورد با معضل بد حجابي در كشور اعمال مي شده و مي شود نيست؛ بلكه ترويج و تشويق به امر حجاب و حل مشكلات فكري در اين خصوص و در كنار آن آسيب شناسي وجود اين ناهنجاري اجتماعي وشيوه هاي درست مقابله با آن، اموري كاملا تخصصي و دقيق هستند كه بايد در خصوص راهكارهاي آن كارهاي عميق علمي انجام شود.
ولي در هر حال نمي توان اصل اين نوع اجبار را براي حفظ عفت عمومي و فضاي اجتماعي صحيح و سالم رد كرد. در نتيجه بي توجهي به اين امور ديني و رها كردن اين مسائل اجتماعي اسلام نيز مورد قبول نيست. افرادي كه به اسلام به عنوان يك دستور ديني معتقدند به طور طبيعي بايد به حجاب نيز پايبند باشند. اما كساني كه در اين كشور به اسلام معتقد نيستند يا به هر دليل مايل به رعايت اين دستور ديني نيستند موظفند از نظر رعايت قانون اجتماعي به اين امر پايبند باشند.
در مورد تاخير در ارسال پاسخ ها هم كثرت سوالات و پرسشگران و محدوديت هاي گوناگون در اين مركز عامل اصلي است كه پوزش ما را بابت اين امر مي پذيريد؛ اميدواريم مدت زمان پاسخگويي در آينده كوتاه تر گردد.
پي نوشت:
1. نور(24) آيه 31.
موفق باشید.

سلام . خسته نباشید میخواستم بدونم تعریف حجاب چیه ؟ آیا کسی که چادر نداره حجاب هم نداره ؟ حجاب درست از نظر اسلام چیه ؟ آیا این گفته درسته که میگن استاد مطهری در کتاب خودشون چادر رو لزوم حجاب ندونستن ؟ یک زن چی باید بپوشه تا حجاب خودش رو رعایت کنه ؟ بدون چادر هم میشه حجاب داشت ؟ حجاب در مقابل محرم و نامحرم چجوری باید باشه ؟ حجاب در مجالس عروسی و جشن و مهمونی ها باید چجوری باشه ؟ ممنون از زحمات شما

پرسشگر گرامي! سوال شما چند بخش است كه به طور تقريبا جدا گانه مورد بررسي قرار مي گيرد.
الف. تعريف حجاب و حجاب درست از نظر اسلام چيست؟ حجاب در مقابل محرم و نامحرم چگونه بايد باشد ؟
حجاب در لغت به معناي، پرده و پوشش آمده است، استعمال اين كلمه بيشتر به معناي پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده، وسيلة پوشش است.(1) به نگهبانان، حاجب مي گويند چون مانع ورود اغيار و بيگانگان در يك حريم و محيط خاص است. بنابراين حجاب و پوشش زن به منزلة يك حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است كه قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند.
حجاب امري ظاهري و در ارتباط با جسم است و عمل به اين امر ظاهري برخاسته از اعتقادات و باورهاي دروني افراد است. پوشش ظاهري افراد، به ويژه زنان را حجاب مي گويند، كه مانع از نگاه نامحرم به آنان مي شود.
اگر بخواهيم از حجاب اسلامي سخن بگوئيم، بي ترديد حجاب طبيعي و كامل همان است كه در متون ديني اسلام مانند قرآن و حديث ذكر شده است كه بحث بسيار مفصل و دقيق دارد. از اين رو، لازم است به صورت مختصر توضيح دهيم.
دستور حجاب در اسلام، در دو بخش عمده آمده است:
الف. پوشاندن بدن، به جز جاهايي كه شرع مقدس اجازه داده است.
ب. پنهان داشتن زينت ها
بدن زن به طور طبيعي براي جنس مخالف جاذبه دارد و معمولاً موجب تحريك جنسي ميشود. حال اگر علاوه بر زيبايي هاي طبيعي، زن به آراستن خود بپردازد و اندام آراسته خود را در معرض ديد ديگران قرار دهد. طبيعي است كه از بسياري سلب آرامش نموده و موجب تحريك جنسي و گاهي فساد در جامعه ميشود. و در مواردي نيز موجب گسستن پيوند خانواده و سست شدن الفت بين زوجها مي گردد. مراعات درست پوشش اسلامي از امور ضروري در پيشگيري از اين مفاسد است. بنابراين خانمي كه ملتزم به ارزش هاي اسلامي است، هيچگاه با لباس هاي رنگارنگ و تنگ كه برآمدگي هاي بدن را نشان مي دهد و با تزئينات و آرايش هاي مهيّج از خانه بيرون نمي آيد. قرآن كريم از تبرّج (خود آرايي به منظور خودنمايي) نهي نموده و آن را متعلّق به جامعه جاهلي دانسته است. نحوه پوشش، آرايش و حركات زن تا حد زيادي نشانگر شخصيت، نحوه فكر، گرايش ها و الگوهاي ارزشي اوست. بنابراين پوشش اسلامي در واقع بدون آن كه جسم انسان را به نمايش بگذارد، تجلي ارزش هاي روحي و رواني است. عفاف، شخصيت زن و متانت و وقار وي را نمودار مي كند و زن با حجاب از طمع و آرزوهاي پست ديگران در امان مي باشد. قانون آفرينش است كه هر چه موجود لطيف تر باشد محافظت از آن جدي تر است. موجود هرچه گران بهاتر باشد بيشتر آن را محافظت مي كنند، درّ گرانب ها را در گاو صندوق نگه مي دارند، تا از دستبرد ديگران در امان بماند.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در بيان نقش پوشش كامل به عنوان حفظ ارزش و احترام زن مي فرمايد: «فانّ شدّة الحجاب ابقي عليهنّ. همانا حجاب و پوشش كامل، زنان را سالمتر و پاكتر نگاه خواهد داشت.»(2)
حاصل اين كه حجاب اسلامي با هر نوع پوششي كه موجب تحريك و تهييج و جلب توجه مردان نامحرم گردد منافات دارد و آن نوع لباس و پوششي كه بهتر حدود شرعي را حفظ مي كند بهتر و كامل است. بنابراين استفاده از چادر مشكي با فلسفه حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم كه همان عدم تحريك و تهييج در مقابل نامحرم و ايجاد آرامش رواني در جامعه است، بيشتر و بهتر سازگار است.
مراد ما از حجاب، پوشش اسلامي است و مراد از پوشش اسلامي زن، به عنوان يكي از احكام وجوبي اسلام، اين است كه زن هنگام معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خونمائي نپردازد.
علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب كه در رفتار خارجي انسان تجلي مي كند نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه كه مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصيه شده اند: «اي رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشانند»(3) يا در آية ديگر همين سوره آمده كه «اي رسول ما به زنان، مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.»(4)
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است: «نازك و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن كه دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع بيفتد.»(5)
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است، به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند كه با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.(6)
از مجموع مباحث طرح شده به روشني استفاده مي شود كه مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قائل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحاي مختلف رفتار، مثل نحوة ‌پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
ب. آيا كسي كه چادر ندارد حجاب هم ندارد؟ بدون چادر هم مي شود حجاب داشت؟
از ديدگاه روانشناسي رنگها، اين يك واقعيت مسلم است كه رنگ مشكي رنگي صامت و غير فعال است كه باعث تحريك و جلب توجه نمي شود.
بله، چادر مشكي از آن جهت كه تمام بدن زن را مي پوشاند و برجستگي ها و زيبائي هاي زن را در خود پنهان مي دارد و كمتر موجب جلب توجه نامحرمان مي گردد. بهتر از مانتو مي باشد. زيرا در مانتو حركات جذاب زنانه، آشكارتر است و ممكن است بيشتر موجب تحريك نامحرمان گردد.
همچنين بعضي از مراجع تقليد چادر مشكلي را بهترين نوع حجاب دانسته اند از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي آيت الله خامنه اي در اين باره مي فرمايد: «من مي گويم چادر، هم بهترين نوع حجاب است و هم نشانه ملّي ماست كه هيچ منافاتي با هيچ نوع تحرّكي از زن ندارد. اگر واقعاً كار اجتماعي و كار سياسي و كار فكري به معناي تحرّك باشد، لباس رسمي زن مي تواند چادر باشد كه بهترين نوع حجاب است. البته مي توان محجّبه بود و چادر هم نداشت. منتها همين جا هم بايد آن مرز را پيدا كرد. عده اي از چادر فرار مي كنند به خاطر اين كه هجوم تبليغاتي غرب دامن گيرشان نشود. امّا از چادر فرار مي كنند به آن حجاب واقعي بدون چادر هم رو نمي آورند چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مي دهد. تصور نكنيد اگر ما فرضاً چادر را كنار گذاشتيم آن مقنعه كذايي را... درست كرديم، دست از سرما برمي‌دارند. نه، ‌آنها به اين چيزها قانع نيستند، بلكه مي خواهند همان فرهنگ منحوس را در اين جا مثل زمان شاه كه زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل بشود.»(7)
ج. يك زن چه بايد بپوشد تا حجاب خودش را رعايت كند؟
از نظر اسلام، وجود زن زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت الهي است. زن مظهر ظرافت و جمال آفرينش است.(8) حال جايگاه والاي اين گوهر آفرينش اقتضاء دارد كه در صدف حجاب قرار گيرد تا ارزش هاي او حفظ شود. بنابراين فلسفه حجاب حفظ ارزش هاي والاي زنان و دختران است. پس در انتخاب رنگ لباس نيز بايد رنگي را برگزينيم كه هدف اصلي يعني حفظ ارزش هاي والاي زنان و دختران تأمين گردد. اسلام گرچه رنگ خاصي را براي پوشش بانوان تعيين نكرده است اما در عين حال از رنگي كه سبب جلب توجه نامحرم گردد نهي فرموده است. ‌خداوند دربارة يك نمونة‌ شايع زينت، كه در صدر اسلام وجود داشته مي فرمايد: «زنان پاي بر زمين نكوبند تا زينت هاي مخفي پاهايشان معلوم نگردد...»(9) فقهاء با استنباط از اين آيه فرموده اند: «پوشيدن آنچه در عرف مردم زينت محسوب شود مانند گلوبند، گوشواره و... در برابر نامحرم حرام است،» بنابراين پوشيدن هر نوع لباس زينتي، در حضور نامحرم مورد نهي خداوند است. زينتي بودن لباس گاهي به نوع قيمت پارچه و گاهي به دوخت و رنگ آن بستگي دارد. بنابراين، اگر رنگ لباس روشن از نظر عرف زينت محسوب شود و جلب توجه نامحرم كند، قطعاً پوشيدن آن مورد رضاي خداوند نيست.
د. حجاب در مجالس عروسي و جشن و مهماني ها بايد چگونه باشد؟
حكم شرعي اين مساله، به خاطر مجلس عروسي و يا مجالس خانوادگي، تغييري نمي كند و در همه حال، اين كار حرام است. پس در عروسي ها نيز زنان بايد از ديد نامحرم، خود را بپوشانند. اما اگر در جمعي بودند كه فقط زنانه بود، ديگر اين احكام را ندارد اگر چه نبايد لباسي بپوشند كه تحريك شهوت كند و لباسي كه تحريك شهوت مي كند در جمع زنانه نيز حرام است.
ه. آيا اين گفته درست است كه مي گويند استاد مطهري در كتاب خود چادر را لزوم حجاب ندانستند؟
البته همه فقها پوشش را واجب دانسته اند حتي اگر چادر نباشد اما همه بزرگان و شهيد مطهري چادر را به عنوان بهترين حجاب و حجاب برتر معرفي مي كنند.
پي نوشت ها:
1. مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، انتشارات صدرا، 1374، ص 78.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. نور(24) آيه30.
4. نور، آيه31.
5. احزاب(33) آيه 32.
6. نور(24) آيه31.
7. برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي، فرهنگ تهاجم فرهنگي، تهران، سازمان مدارك فرهنگ انقلاب اسلامي، چاپ اوّل، 1373، ص 261 ـ 262.
8. فلسفي، محمد تقي، حجاب و آزادي، سازمان تبليغات اسلامي، 1368،‌ ص 118 ـ 109.
9. نور، آيه31.

موفق باشید.

باسلام . آیا بازی کردن با همسر خود بطوری که موجب جنب شدن مرد گردد در حالی که هر دو پوشش داشته در مقابل طفل 2 ماه که خواب نیز میباشد مشکل دارد ؟ و اگر هم این حالات پیش بیاید با چه عملی میتوان(صدقه - روزه و ...) آن را جبران نمود که خدایی نکرده مشکل اخلاقی در آینده برای فرزند به وجو د نیاید.

پدر و مادرها بايد توجّه داشته باشند كه در محل حضور كودكان حتي كودكان چند ماهه كارهاي شهواني كه موجب التذاذ (حتي يكي از طرفين) است انجام ندهند.
پيامبر اكرم(ص) نيز فرموده است:«سوگند به آن كسي كه جانم در دست او است، اگر مردي با همسرش در خانه اي همبستر شود و كودكي آنها را بنگرد و سخن و صداي نفس آنها را بشنود، آن كودك هرگز رستگار نخواهد شد، اگر پسر باشد زناكار مي شود و اگر دختر باشد آلوده دامن مي گردد.(1) البته گرچه اين روايت در مورد آميزش است. اما از آنجا كه كارهاي شهواني ديگر نيز با تغيير حالات افراد، همراه است و دليل روايت (شنيده شدن صداي نفس در آن حالت) در اينجا نيز هست، از اين كارها نيز در حضور اطفال بايد خود داري كرد.
اگر با آگاهي نسبت به اين مسائل اقدام كنيد، در تربيت فرزندان خود موفق تر خواهيد بود. در اين مورد هم لازم نيست نگران باشيد و فكر خود را آزار دهيد. اما مي توانيد براي جبران اين كار صدقه اي براي رفع آثار احتمالي بر روي كودك بدهيد.
البته بيان روايت دال بر حرام بودن نيست. بلكه بيان كراهت است، اما اگر كسي اين مسائل را رعايت نكرد و كودكش خداي ناكرده دچار چنين حالاتي شد نبايد غير از خود را سرزنش كند.
پي نوشت ها:
1. كليني، محمد بن يعقوب، فروع كافي،دارالكتب1365، چ 4، ج 5، ص 500.
موفق باشید.

با سلام و سپاس فراوان از پاسخگویی این مرکز من میدانم که همه ی نعمت و خوبی هایی که دارم بعد از خدا از وجود امام مهدی هست و همینطور وقتی کسی حرف از دوستی میزنه باید با عمل اثبات کنه البته من آنها رو دوست دارم و لی آدم خیلی خوب و کاملی نیستم و میدانم که شان خدا و امامش خیلی بالاست سوال اولم: آیا انجام ندادن برخی از گناهان با وجودی که آدم کامل یا خیلی خوبی نیستم میتونه تاثیر خوب بذاره برای من در رابطه و دوستی با خدا و امام مهدی با و جود این همه آدم خوبی که در اطراف آنها هستند؟ برخی از گناهان: من توی یه اقوام و نزدیکانی قرار گرفتم که همه الکل و مشروبات الکلی استفاده میکنند و حتی دوستام (البته از آنها دوری میکنم بخاطر این) و با وجودی که حتی چیزهای گران استفاده میکنند چند بار دوست داشتم امتحان کنم ولی فقط بخاطر خدا و امام مهدی و دوست داشن آنها نخوردم و نمی خورم هیچوقت و با وجودی که از کوچکی با حرام آشنا شدم ولی هیچ وقت زنا نکردم با وجودی که محیطش برام فراهم بوده و عکسهای حرام ترک کردم بخاطر اثبا ت دوستی آیا میتونه برام تاثیر داشته باشه در دوستی با آنها با وجودی که آنها رو دوست دارم و شان آنها هم خیلی بالاست البته اینو هم میدانم که لیاقت دوستی با امام مهدی رو ندارم و خیلی کوچکتر از اونم که بخوام اسم ایشان رو بیارم ولی خیلی به ایشان وابسته شدم البته نه برای بهشت یا دنیا و سوال آخرم:اگر من با اصلاح خودم برای محرمات و واجبات و با وجود دوستی ایشان آیا امکان داره ایشان منو هم دوست داشته باشه باوجودی که من توی حالت دوست داشتن چیزی به جز زحمت برایشان ندارم؟ و حتی در شان ایشان بالاتره که من خدمتگزارشان باشم به جان خودم خیلی وابستگی شدید دارم و حاضرم تمام زندگیمو بدم حتی بهشت رو فقط یه بار پای ایشان رو ببوسم از پاسخ شما بی نهایت ممنون و سپاسگذارم

پرسش گر گرامي تقيد و تقوا و خويشتن داري شما از گناه هايي كه ذكر كرديد بسيار ارزشمند است، مطمئن باشيد اگر شما بر اين شيوه دوري از گناهان استمرار داشته باشيد، حتما مي توانيد يكي از دوستان خداوند و اهل بيت عليهم السلام باشيد، كار شما در دوري از گناهان بسيار با ارزش است و در قرآن آمده كسي كه از گناهان كبيره صرف نظر مي كند، خداوند گناهان كوچكش را مي بخشد: « إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً .» (1) اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‏شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‏پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‏سازيم. پس قدر اين حالت خود را بدانيد.
از طرفي خداوند شرط دوستي خود و اهل بيت را اطاعت و تبعيت از آن ها معرفي مي كند، يعني كسي مي تواند ادعاي دوستي اهل بيت را بكند كه صادقانه از اوامر و دستورات آن ها اطاعت كند خداوند در قرآن در مورد سزاوارترين مردم و نزديك ترين مردم به حضرت ابراهيم مي فرمايد:ِ «انَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ »(2) سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند. و در جايي ديگر مي فرمايد شرط دوستي تبعيت است: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ »(3) بگو: «اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»
حال دستور خدا و اهل بيت چيست؟ آيا غير از انجام واجبات و ترك گناهان است؟ مهم ترين دستور اهل بيت تقوا و خويشتن داري از گناهان است و كسي كه از اهل بيت تبعيت مي كند و مانند آن ها خود را از گناهان حفظ مي كند در حالي كه در معرض گناهان است، اين فرد قطعا محبوب خداو اهل بيت (ع) است.
وقتي شما از گناهان دوري مي كنيد مي توانيد از دوستان امام زمان باشيد. خود امامان معصوم نيز اين اطاعت و تقوا را به عنوان معيار دوستان شان بيان كرده اند. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُو .(4) هركس مطيع خدا باشد دوست ماست و هر كس خدا را عصيان و نافرماني كند دشمن ماست.
پس شما مي توانيد با استمرار اين دوري از گناه و انجام واجبات دوست امام زمان(عج) باشيد و ايشان هم در اين صورت شما را دوست خود خواهند دانست. درست است كه مقام آن ها بسيار بالا است و شيعيان خاك پاي ايشان هم نمي شوند ولي خودشان اعلام كرده اند دوستاني دارند و مهم ترين ملاك دوستان شان را نيز تقوا و اطاعت بيان كرده اند.
توصيه مي كنيم به اين روش خود ادامه دهيد و با اعمال تان دل امام تان را شاد كنيد.

پي نوشت ها :
1. نساء(4) آيه 31 .
2. ال عمران (3) آيه 68.
3. همان، آيه 31.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسى، ج 2، ص 74.
موفق باشید.

اگه یه پسرحدود شش ماه دنبال یه دختر باشه وبگه واسه ازدواج میخواد ولی الان موقعیت نداره.فقط با هم دوست باشن تا کارای پسره جوربشه.و پسره به دختره دستم نمیزنه فقط تلفنی دختره بایدچیکارکنه به نظرتون؟

فرض پاسخ اين است كه شما همان دختر مطرح شده در سؤال هستيد از نظر ما روان شناسان اصرار و پافشاري اين پسر هر چند ظاهري مثبت دارد ولي مي تواند باطن مرضي داشته باشد پسري كه از سلامت روان نسبي برخوردار است هيچ گاه بي گدار به آب نمي زند و تا زماني كه مقدمات اوليه ازدواج را فراهم نياورده دست به انتخاب همسر (چه رسد به خاطرخواهي و پيگيري رابطه) نمي زند و بي دليل خود را در تب و تاب ازدواج نمي اندازد. اگر پسري قبل از ازدواج از روي احساسات و هيجانات دست به يك سري رفتارهاي ناپخته و غير دور انديشانه زد بسيار احتمال دارد كه همين رفتارهاي ناپخته و عجولانه رابه نوعي ديگر بعد از ازدواج تكرار كند شما فكر مي كنيد چرا اين قدر آمار طلاق در كشور مان بالا رفته است يكي از دلايل اصلي آن اين است پسران و دختران دراين زمينه اول دگمه را پيدا مي كنند و بعد ماه ها و سالها به دنبال كت متناسب با آن مي گردند عاقلانه اين است كه اول كت را دوخت و بعد به دنبال دگمه متناسب با آن گشت. در هر صورت اين انتظار فرسايشي و مالا مال از حوادث غير مترقبه حد و مرزي ندارد و معلوم نيست كه كي و چگونه اين پسر در كسب مقدمات ازدواج موفق خواهد شد. اين احتمال وجود دارد كه اين پسر مثل ساير پسران به ناگاه جا زند و آن وقت شما به عنوان يك دختر بايد پاسوز نوسانات خلق و روان و همچنين تغييرات در تصميمات ايشان باشيد.
پس با اين كار سلامت روان ايشان تا حدي زير سؤال است و نبايد خوش خيالانه اين رفتارهاي به ظاهر مثبت و رمانتيك ايشان را تفسير خود كامبخش كرد.
نكته ديگر اين كه شما خواه يا ناخواه شش ماه در رابطه با ايشان هستيد و شايد هشدار ما در زمينه تداوم رابطه براي شما زياد پذيرفتني نباشد نيك بپذيريم كه دوستي با جنس مخالف (هر چند به قصد ازدواج در آينده اي نامعلوم باشد) بر خلاف رضايت خداست و محال است ما رضامندي زناشويي را در ازدواجي كه نطفه اش با خلاف رضايت خداوند (يعني رابطه دوست دختر و پسري ) بسته شده است يافت نماييم رضامندي زناشويي در سايه جلب رضايت خداوند ميسر است و هيچ استثنايي در اين زمينه نيست.
به ياد داشته باشيد كه اين انتظار هاي محنت زا پر از حوادث از قبل پيش بيني شده است حوادثي كه باعث خواهد شد. اين پسر عطاي شما را به لقاي شما ببخشد و با دختر ديگري وارد مذاكره گردد. دست خوردگي عاطفي از جمله بدترين آسيب هايي است كه در اين رابطه شما را تهديد مي كند.
اين پسر ضرر چندان نخواهد كرد. چرا كه به سادگي به آب خوردني مي تواند به خواستگاري به مراتب بهتر از شما اقدام نمايد. با فرض ازدواج شما حرف تازه اي براي گرفتن نداريد. چرا كه ماه ها و سال ها اين حرف ها در تلفن رد و بدل شده است اين ازدواج احتمالا بوي كهنگي مي دهد و كمتر چيز تازه اي در آن اتفاق مي افتد. رابطه راستي در اكثر موارد به جاهايي خواهد كشيد كه از ابتدا تصورش را نمي كرديد و اين يعني خداحافظي با همه چيز، با فرض اين كه سلامت روان به صورت نسبي تأمين بود و ازدواج شما از اين حيث در معرض تهديد جدي نبود باز شما چاره اي نداشتيد كه هر گونه فكر رابطه مخفيانه (چه تلفني چه غير تلفني) از سر دور نماييد و صرفا يا اجازه و اطلاع والدين خود به ايشان براي كسب مقدمات ازدواج فرصت دهيد. البته ضرورت مشاوره پيش از ازدواج حتي با اجازه والدين پسر جاي خودش باقي است و شما اين مسأله ضروري را نبايد از نظر دور بداريد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها