جانشین

چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کتباً امام علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی نکرد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد گفت گرچه بر اساس احاديث متعدد و معتبر نظير حديث يوم دار، و حديث ثقلين، وحديث منزلت و مانند(1) مسأله جانشني از سوي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بيان شده، ولي اين كه حضرت به طور مكتوب چرا اين مطلب را بعد از خود به ياد گار نگذاشته است؟ بايد گفت: كه بر اساس نقل هاي خود برادران اهل سنت، پيامبر(ص) در آخرين روزهاي حيات خود مي خواست اين را مكتوب كند. ولي خليفه دوم مانع آن شد اين مسأله در منابع متعدد نقل شده(2) علاوه اين كه خود عمر هم راوي اين حديث هست.
ابن عباس گويد: در اوايل خلافت عمر، ايشان از احوال علي از من پرسيد و گفت: پيامبر(ص) مي خواست در آخر عمر خود به اسم علي تصريح كند، ولي من مانع شدم. زيرا به خداي كعبه مي دانستم قريش حكومت علي(علیه السلام) را نمي پذيرد(3).
همين سخن را زيد بن اسلم از پدرش از عمر نقل كرده است(4) بنابراين، علت مكتوب نشدن جانشيني حضرت علي(ع) از سوي پيامبر(ص) كارشكني خليفه دوم بوده است.

پي نوشت ها:
1. فيروز آبادي، فضايل الخمسه نشر موسسه جهاني اهل بيت تهران 1374 ش، ج2، ص 123.
2. شرح ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، ج6، ص51.
3. همان، ج12، ص21.
4. همان، ج12، ص78.
موفق باشید.

سؤال1: آیا در زبان عربی کلمه "مولا " به معنی " جانشین " است؟ کلمه " مولا " در زبان عرب به معنای " آقا " و " سرور " است. بنابراین جمله حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در غدیرخم: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (هر کس من مولای اویم علی مولای اوست ) نمی تواند دلیلی بر جانشینی حضرت علی (علیه السلام) در غدیرخم باشد. اگر حضرت محمد(ص) قصد تعیین جانشینی حضرت علی(ع) را در غدیرخم داشت از واژه " نایب " به معنای "جانشین" استفاده می کرد.

سوال2: چرا هیچ یک از مسلمانان و یاران حضرت محمد(ص) که در غدیرخم حضور داشتند (بین 70.000 تا 120.000 نفر) در سقیفه بنی ساعده سخنی از حدیث "غدیرخم" به میان نیاوردند، در حالیکه از واقعه "غدیرخم" تا مرگ حضرت محمد(ص) بیش از 3 ماه نگذشته بود؟

سوال3: به روایت ابن هشام: به هنگام مرگ حضرت محمد، عباس (عموی حضرت محمد) از حضرت علی خواست که نزد حضرت محمد برود و درباره جانشین آینده وی نظرخواهی کند، اما حضرت علی(ع) از این کار پرهیز کرد و گفت: «مرا با این سؤال کاری نیست و اگر سید (حضرت محمد) ما را منعی کند یقین می باید دانست که هیچ کس بعد از وی چیزی به ما ندهد.» (سیرت رسول الله/ جلد 2/ صفحه 1112). اگر حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) را به جانشینی خود در غدیرخم انتخاب کرده بود، دلیل این سؤال چه بوده است؟ چرا حضرت علی(ع) در پاسخ اشاره ای به ماجرای غدیرخم نکرد؟

سوال4: حضرت محمد(ص) زمانی که در بستر مرگ بود، ابوبکر را به نیابت خود برای امامت نماز تعیین کرد و در حقیقت حق امامت را به ابوبکر واگذار کرد. (سیرت رسول الله/ جلد 2/ صفحه 1106) احترام حضرت محمد(ص) به ابوبکر آنچنان بود که گاهی خود پشت سر او نماز می گذاشت. (تاریخ طبری/ جلد 4/ صفحه 1323). اگر به راستی حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه آینده و جانشین حضرت محمد(ص) در غدیرخم انتخاب شده بود چرا حضرت محمد، زمانی که در بستر مرگ بود، وی را به امامت نماز منصوب نکرد؟

سوال5: پس از بیعت حضرت علی(ع) با ابوبکر، او ابوبکر سه روز پیاپی از مردم خواست که اگر از بیعت خود ناراضی هستند می توانند بیعت خود را با او برهم زنند. حضرت علی(ع) در مسجد از جای خود بلند شد و خطاب به ابوبکر گفت: «ما بیعت خود را با تو فسخ نخواهیم کرد، زیرا رسول خدا ترا در کار دین و امامت بر ما، در نماز مقدم داشت، پس کیست که بتواند تو را در اداره امور دنیای ما باز دارد و واپس اندازد. (تاریخ طبری/ جلد 4/ صفحه 1336). اگر حضرت علی(ع) از جانب خدا در غدیرخم به خلافت انتخاب شده بود و خود را مستحق خلافت می دانست، چرا این سخنان را بر زبان راند؟

سؤال1: آیا در زبان عربی کلمه "مولا " به معنی " جانشین " است؟ کلمه " مولا " در زبان عرب به معنای " آقا " و " سرور " است. بنابراین جمله حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در غدیرخم: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (هر کس من مولای اویم علی مولای اوست ) نمی تواند دلیلی بر جانشینی حضرت علی (علیه السلام) در غدیرخم باشد. اگر حضرت محمد(ص) قصد تعیین جانشینی حضرت علی(ع) را در غدیرخم داشت از واژه " نایب " به معنای "جانشین" استفاده می کرد.
پاسخ:
واژه "ولی" همچنان که لغت شناسان از جمله ابن اثير(1)، صاحب صحاح اللغة(2)، صاحب مقاييس(3) و راغب در مفردات گفته اند: قرارگرفتن چیزی در کنار چیزی دیگر است به نحوی که فاصله ای در کار نباشد.
اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آن ها را بیان کنیم، می گوییم زید در صدر مجلس نشسته است (ویلیه عمرو، و یلی عمروا بکر ) یعنی بدون فاصله در کنار زید عمرو نشسته است.
در کنار عمرو بدون هیچ فاصله ای بکر نشسته است. اگر "ولیّ" به معنای قرب و نزدیکی مکانی و معنوی، دوستی، یاری و کمک، تصدی امر و تسلط، استعمال شده بدین خاطر است که یک نحوه اتصال وثیق و محکم بینشان وجود دارد.
در حدیث غدیر علی (ع) به عنوان "ولیّ" کسانی که پیامبر مولای آنان است، معرفی شده است. حالا باید دید قراین حکم می کند "ولیّ" در این حدیث را به چه معنا بدانیم. بدون دلیل و قرینه محکم نمی توان گفت "ولیّ" در این حدیث به معنای دوست و یاور یا به معنای صاحب اختیار و سرپرست و متولی امر است.
شیعه با توجه به قرائن محکم و فراوان که در این حدیث است، "ولیّ" را به معنای صاحب اختیار و متولی امر می داند و اهل سنت آن را به معنای دوست و یاور می داند.
پیامبر نه تنها در غدیر، بلکه در مواضع فراوانی تصریح کرده که:
"علی ولیکم بعدی" ، "علیّ ولی کل مؤمن بعدی" ، " انک ولی المؤمنین من بعدی" ، "من کنت ولیه فعلی ولیه"؛(4) و اهل سنت با توجه به این که "ولیّ" دارای معناهای "یاور" ، "دوست"، " دوست دار، پیرو، هم قسم، همسایه و متولی امر دیگری آمده، آن را به عنوان "دوست یا دوستدار" گرفته اند.(5)
در این حدیث قطعا "ولیّ" فقط به معنای "متولی امر مسلمانان" است؛ زیرا معنای انحصار دارد و خطاب در آن به مسلمانان است و حضرت پیامبر که خود متولی امر آن ها است در صدد معرفی متولی بعد از خود می باشد؛ از این رو می فرماید: "علی ولیکم بعدی".
این عبارت با غیر این معنا برای "ولیّ" معنای صحیحی نخواهد داشت؛ زیرا معنا ندارد بگوید: بعد از من فقط علی شما را دوست دارد یا بعد از من فقط علی را دوست بدارید و ... .
دلیلی ندارد که پیامبر در مواضع مختلف از جمله در غدیر در آن بیابان و گرما و ... مسلمانان را جمع کند و خطبه بخواند و بگوید: علی دوستدار شماست، پس او را دوست بدارید!
در این عبارات به صراحت آمده: "علی بعد از من ولی شماست" و با توجه به این که این عبارت در غدیر و در آخر عمر پیامبر بیان می شود که حضرت خبر رحلت قریب الوقوع خود را داده است، معلوم می شود "بعد" یعنی زمانی که پیامبر نیست و با وجود پیامبر او ولی بالفعل نیست و معنا ندارد، بگوید بعد از من علی را دوست بدارید! بلکه معنایش این است که بعد از من علی سرپرست و متولی امر شماست.
جمله اول خطبه هم در این معنا صراحت دارد؛ زیرا حضرت سؤال می کند: " الست اولی بکم من أنفسکم؟ = من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟".
پس معلوم می شود منظور اولی به تصرف و متصرف و متولی است.(6)
این که مؤمنان اعم از زن و مرد هم بعد از این سخن پیامبر، با علی بیعت کردند و تبریک گفتند، خود برترین قرینه بر معنای متولی امر می باشد.
براي آگاهي بيشتر به ايتن لينك مراجعه نماييدwww.pasokhgoo.ir/fa/node/871
نيز به دليل بالا بودن حجم پرسش ها پاسخ به بقيه پرسش هاي شما مقدور نمي باشد از این رو مي توانيد به كتاب غدير شناسي و پاسخ به شبهات علي اصغر رضواني مراجعه نماييد.

پی نوشت ها:
1. النهاية، لابن اثير، ج 5، ص 227.
2. الصحاح في لغة العرب، ج 6، ص2528.
3. مجمع مقاییس اللغه ماده، ولی، ج6، ص 141 .
4. شرف الدین ، المراجعات، قم ، بوستان کتاب، ص236-241 (نامه 36) به نقل از منابع متعدد اهل سنت.
4. المفردات الراغب، ص 570، استاد مطهری، ولاء و ولایت ها .
5. شرف الدین ، همان ، ص 242 (نامه 37).
6. همان ، ص 143 (نامه 38).
-----------------------------

سوال2: چرا هیچ یک از مسلمانان و یاران حضرت محمد(ص) که در غدیرخم حضور داشتند (بین 70.000 تا 120.000 نفر) در سقیفه بنی ساعده سخنی از حدیث "غدیرخم" به میان نیاوردند، در حالیکه از واقعه "غدیرخم" تا مرگ حضرت محمد(ص) بیش از 3 ماه نگذشته بود؟
پاسخ:

سلام

اگه الآن نیازی به ولایت الهی است، چرا مثل زمان غیبت صغری خود امام زمان بصورت رسمی جانشین خودش را انتخاب نمی کند؟

پاسخ:
امام زمان (عجل الله فرجه) به عنوان خليفه الهي در هر زمان عهده دار رسالت هاي متعددي است.(1) كه برخي از اين وظايف مشروط به حضور امام نيست لذا هم در زمان حضور امام و هم در زمان غيبت امام اين وظايف از ناحيه خود امام اعمال مي گردند، لذا در اين موارد حضرت اصلا نياز به جانشين ندارند، و اما در مورد وظائف و شئوني نظير تشكيل حكومت و اجراي حدود و احكام الهي و اداره امور كه مشروط به حضور امام مي باشد و در زمان غيبت، جز با تعيين جانشين عملي نمي گردد. نيز حضرت در طول تاريخ جانشين خود را به صورت رسمي تعيين نموده اند؛ اگر چه اين جانشينان رسمي در دوران غيبت صغري افراد مشخص و معين و خاص بودند كه توسط امام تعيين و معرفي مي شدند. اما در دوران غيبت كبري كه هنوز ادامه دارد به دلائلي كه در ادامه اشاره مي شود. امكان معرفي افراد مشخص به عنوان جانشين وجود ندارد.
لذا ائمه (علیهم السلام) با بيان صفات و شرايط جانشين خود و معرفي جانشينان خود به صورت عام، تشخيص مصداق آن را به عهده خود افراد گذاشتند كه در طول تاريخ چنين افرادي به عنوان مراجع تقليد شناخته مي شدند كه همواره فرد واجد شرايط به عنوان حاكم شرع و ولي فقيه شناخته مي شده است، كه بر اساس روايات چنين فردي پس از شناسائي و معرفي توسط خبرگان و اهل تشخيص به عنوان جانشين رسمي امام زمان معرفي مي گردد.(2)
اما در مورد دليل عدم معرفي افراد خاص و معين به عنوان جانشين در دوران غيبت كبري مي توان به اين نكته اشاره نمود كه اصل غيبت كبري حكمت هاي مختلفي دارد كه تحقق آنها منوط به قطع ارتباط مستقيم مردم با امام معصوم مي باشد مثل اينكه، بر اساس روايات اين غيبت يك آزمايش الهي است كه به اراده خداوند محقق شده است(3) كه مؤلفه اصلي اين آزمايش قطع كامل ارتباط فيزيكي امت از امام و واگذار شدن تكليف آماده سازي بستر ظهور حضرت به مردم مي باشد، لازمه اين جدائي و قطع ارتباط به مدت طولاني و نامعلوم اين است كه عملا امكان معرفي نائبان و جانشينان خاص در غيبت كبري منتفي مي شود.

جهت مطالعه بیشتر می توانید به سایت های زیر مراجعه فرمائید:
http://www.porsojoo.com/fa/node/70215/print
http://www.majlesekhobregan.ir/fa/publications/mags/is_gv/magazines/001/...
http://www.andisheqom.com/Files/velayat.php
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=183361

پي نوشت ها:
1.کلینی،الكافي ،ج1 ص 203،دارالکتب الاسلامیه ،1365ش.
2.علامه مجلسی،بحارالانوار ، ج53 ص 180،الوفاء بیروت،1404ق.
3.بحارالانوار،همان، ج 52، ص 95.

چرا با وجود اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله)، حضرت علی (علیه السلام)، را در غدیر به عنوان جانشین خود اعلام کرد با اینکه هزاران نفر در غدیر بودند بعد از فوت پیامبر در ماجرای سقیفه حرفی نزدند؟

جریان غدیرخم در سال دهم هجری یعنی سال آخر حیات پیامبر بود، که خداوند رسول را مامور کرد، پیام مهمی را به مردم ابلاغ کند. آیه 67 سوره مائده در این مورد نازل گشت:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل ...؛ ای پیامبر آن چه را که پروردگار تو نازل کرده، به مردم ابلاغ کن. اگر چنین نکردی، گویا رسالت او را ابلاغ نکرده ای.
عده زیادی از مفسران نزول این آیه را درباره ماجرای غدیر می دانند، (1). عده زیادی از مفسران نیز آیه اکمال دین را درباره ابلاغ ولایت علی (ع ) برای مردم ذکر کرده اند، افزون بر این که مردم نه تنها دیدند پیامبر (ص) علی (ع ) را برای بعد از خود به عنوان رهبر انتخاب نمود، همین مردم در غدیر خم با علی (ع) بیعت کردند.
بزرگان سقیفه بنی ساعده (ابوبکر و عمر) ضمن بیعت با علی (ع ) این مقام را به امام تبریک گفتند. عمر بن خطاب اولین کسی بود که به علی (ع ) در غدیر خم تبریک خلافت ولایت را گفت، (2) به این موضوع فخر الدین رازی که از مفسران بزرگ اهل سنت است، در تفسیر خود در ضمن تفسیر آیه 67 سوره مائده اشاره کرده است. احمد بن حنبل در مستند آن را از براء بن عازب روایت کرده است.(3)
نه تنها در غدیر خم بلکه از روز یوم الانذار که دعوت پیامبر علنی شد، ایشان جانشین خود را معرفی کرد. این سیره مستمر پیامبر بود تا این که در غدیر خم به طور علنی و رسمی به جانشینی حضرت علی (ع ) تصریح و تاکید نمود. در همان جا از عموم حاضران و حتی زنان حاضر برای ایشان بیعت گرفت.
بزرگانی از صحابه که در مدینه بودند، با ابوبکر بیعت نکردند؛ ازجمله:عباس - عموی پیامبر - سلمان فارسی، زبیر بن عوام، عمار بن یاسر، مقداد، براء بن عازب، حذیفه بن یمان، عباده بن صامت، ابوالهیثم بن التیهان می باشد؛ البته عده ای نیز که غرض سیاسی داشتند مثل ابوسفیان با ابوبکر بیعت نکرده بودند، (4).
با توجه به جوّ حاکم بر مدینه که مملو از ارعاب و تهدید بود، کسی جرائت نمی کرد که لب بجنباند، در شرایطی که به دختر پیامبر با آن همه سفارش و منزلت آن هم از زبان پیامبر، توهین و جسارت می شود، وضعیت بقیه مشخص است. می شود گفت برای حبس نفس ها با این کارها زهر چشمی از امت اسلام گرفتند.
قضیه سقیفه بنی ساعده یک کودتای سیاسی بود، و موقعی انجام گرفت که هنوز پیکر مقدس رسول گرامی اسلام دفن نشده بود. مسلمانان متحیّر بودند، پس نمی شود گفت که مردم ابوبکر را انتخاب کردند. بهترین تعبیر این است که بگوئیم عده ای مثل عمر بن خطاب و ابو عبیده جراح ابوبکر را انتخاب، و بر مردم تحمیل کردند. از دوری اهل بیت و صحابی بزرگوار و اختلاف و کشمکش بین انصار و مهاجرین بهره گرفتند و جریان سقیفه را به وجود آوردند.
هر چند سرپیچی گروهی از مسلمانان و صحابه از دستور صریح رسول خدا(ص ) جای تاسف و ناراحتی داشت اما امری عجیب و غیر منتظره نبود. این ها از دستور پیامبر برای رفتن به جهاد نیز سرپیچی کردند و کمی سن اسامه بن زید را بهانه نمودند.
تجزیه و تحلیل حوادثی که در مواقع بحرانی اتفاق می افتد، با حوادثی که در ایام عادی جریان دارد ،متفاوت است. بدون تردید رحلت رسول گرامی اسلام (ص ) یکی از بحرانی ترین موقعیت ها برای مسلمانان بود. همچون بحران های گذشته جمع کثیری از جمله ابوبکر و عمر، نتوانستند تصمیم گیری مناسبی بنمایند، بلکه آنچه را که انتظارش می کشیدند، به اجرا درآوردند. (5
شاهد دیگر بر این مدعا این است که سقیفه را انصار تشکیل داده بودند تا از میان خود خلیفه انتخاب کنند در حالی که اجماع مسلمین اعم از سنی و شیعه این است که خلافت از ان انصار نبوده و اینکه انصار به خاطر مصلحت اندیشی در پی امری خلاف رأی پیامبر باشند نشان می دهد احتمال این امر از سوی مهاجرین نیز ممکن است.

پی نوشت ها:
1-الغدير،الشيخ الأميني، سال چاپ: 1397 - 1977 م، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت - لبنان ، ج 1 و 2.
2- الغدیر، روایات غدیر
3- مسند احمد، ج 5، 358 و 356 و 347
4- عبدالفتاح عبدالمقصود، امام على بن ابى طالب، (ترجمه سيد محمّد مهدى جعفرى) ج 1، ص 280. بی تا.
5- نهج البلاغه ، خطبه سوم ، معروف به خطبه شقشقیه ؛ امام علی (ع )، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج 1، ترجمه سید محمود طالقانی .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.