طلاق

سلام من پارسال به صحت طلاقم شک کردم حدوداً 10 مورد شک که هر کدام را حداقل 2 بار زنگ به دفتر مقام رهبری و استفتاء کتبی از اینترنت یکی یکی رد می کردم در این حین کلا به تقلیدم شک کردم که بدون تحقیق بوده شروع کردم به تحقیق بماند که چه بلایی سرم آمد رفتم سراغ آقای مکارم شیرازی و تمام آن شک های طلاق و شک در مورد پذیرش توبه بابت گذشته را تلفنی و اینترنتی از دفتر ایشان پرسیدم گفتند مشکلی نیست باز به تقلیدم شک کردم و تمام این سؤال ها را از دفتر و سایت آقای وحید خراسانی پرسیدم همه گفتند درست است فقط یک مورد استفتاء اینترنتی گفتند طلاق باطل است باز دیوانه شدم اینبار گفتند اعلم آقای سیستانی است و تقلیدم را به ایشان بر گرداندم و باز تمام سؤال ها را حداقل هر سؤال 2 نفر و حداکثر 6 بار دفتر قم و مشهد پرسیدم گفتند مشکلی نیست اوضاع روحیم بهم ریخت و همسرم (همسر فعلیم که بعد طلاق با ایشان ازدواج کرده ام) مرا دکتر اعصاب و روان بردند 7 تا قرص روزی به من دادند که فقط می خوابیدم کمی آرام شدم ولی از زندگی ساقط شده بودم قرص ها را قطع کردم دوباره شروع به استفتاء گرفتن (شکهای جدید در باب طلاقم) کردم تا 3 بار این دکتر رفتن ها و قرص خوردن و قطع کردن ادامه داشت تا 1 ماه پیش که باز قرص را به خاطر خواب زیاد قطع کردم و دوباره چند روز است استفتاء گرفتن ها شروع شده زنگ می زنم هر سوال 2 تا 3 نفر (مشهد قسمت خانم ها، بعد قسمت آقایان بعد قم) از دفتر آقای سیستانی می پرسم، نمی دانم من واقعا وسواس شده ام؟ قبول ندارم وسواس دارم می گویند اعتنا به فکر هایت نکن ولی من قبول ندارم فکر هایم وسواسی است؟ فکر می کنم مرا دیگر خدا دوست ندارد هر کاری کنم من جهنمی هستم؟ طلاقم باطل بوده و الآن به همسر فعلیم حرام هستم و زنا کارم و دیگر بخششی برایم نیست؟ خانوم آخری از دفتر آقای سیستانی گفت این بار در زندگیت سر افکارت شکست دوباره بخوری نمی توانی قد اعلم کنی، آیا من به نظر آقای سیستانی وسواس دارم؟ واقعا باید به فکر هایم اعتنا نکنم؟ حتی در اینکه وسواس دارم شک دارم کمکم کنید من وسواسی هستم یا نه؟ البته نمازی بدون شک نمی خوانم، در وضو هم زیاد شک می کنم و غسلم بسیار سخت راضی می شوم، ولی باز شک دارم که وسواس در صحت طلاقم دارم، آخر تو را به خدا من وسواسی حساب می شوم؟ و اگر به فکرهایم حتی ظن به صحیح بودنشان دارم بی تفاوت باشم ذمّه ام نزد خداوند خالی است یا نه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با توجه به گزارشي كه از مشكل خود داده ايد شما به وسواس فكري و عملي دچار شده ايد، لذا ما برايتان ايامي سرشار از ياد پرودگار و فارغ از وسواسي كه از طرف شيطان تلقين مي شود تا بندگان خدا در دين خود سست شوند، آرزو مي كنيم، چه آنكه طبق فرموده قرآن كريم شيطان هميشه امر به زشتي و پليدي مي كند و زشتي و پليدي وسواس بر كسي پوشيده نيست و به همين جهت وسواس چه فكري و چه عملي منسوب به شيطان است. و انسان موحد كه فقط خدا را مي پرستد بايد خود را از شر آن رها كند تا از دام شيطان برهد.
من در زير توضيحي پيرامون وسواس كه در روانشناسسي باليني از اختلالات اضطرابي شمرده شده است مي دهم و سپس راهكارهايي براي مقابله با آن تقديم مي دارم البته اين راهكارها بايد بعد از مراجعه ي شما به روان پزشك و دخالت دارويي ايشان پيگيري شود و دليل اينكه شما مي گوييد وقتي داروها را قطع مي كنم مشل عود مي كند بخاطر اينست كه در درمان وسواس فقط به دخالت دارويي اكتفاء مي كنيد در حالي كه در درمان وسواس شديد قدم اول دخالت دارويي است و براي تكميل درمان حتما بايد از تكنيك هاي روان درماني كه بهتر است زير نظر روان درمانگر(روانشناس باليني) انجام شود، بهره گرفته شود.
وسواس از جمله ي اختلال هاي اضطرابي است يعني ريشه ي آن به اضطراب باز مي گردد و معادل انگليسي آن obssession است، ولي برخي معتقدند كه وسواس معادل خوبي براي اين واژه نيست. زيرا نقطة مركزي در آنچه كه به نام وسواس مشهور است «گيردادن» است و بهتر است كه معادل واژة فوق را «گير دادن» بدانيم زيرا گير دادنِِ «بيمارگونه» و غير عادي، ويژگي مشترك تمام انواع و اقسام وسواس است.
وسواس نوعي احساسِ اجباري براي تكرار افكار و اعمالي است كه خود شخصِ وسواسي، نيز به بيهوده بودن آن آگاه است. دائماً افكاري اضطراب آور در ذهن او بصورت اجباري تكرار مي شوند و شخص براي رهايي از اضطرابي كه اين افكار تكرار شوندة اجباري براي او ايجاد مي كنند به انجام اعمالي بصورت تكراري دست مي زند. مثلاً هنگام نماز شيطان اين فكر را بصورت تكرار شونده در ذهن شخص دامن مي زند كه: نكند تكبير نگفته باشي و نمازت باطل باشد، و شخص براي رها شدن از اين فكر تكرار شونده و آزار دهنده، عمل گفتن تكبير را تكرار مي كند و يا مثلاً براي گريز از اينكه ممكن است نيت نكرده باشد، مكرراً نيت را با صداي بلند تكرار مي كند! امّا باز راضي نمي شود، زيرا آن فكر آزار دهنده دوباره به ذهن او مي آيد و او ناچار است براي رهايي دوباره عمل را تكرار كند. نظير كساني كه چندين بار قفل درب خانه را به خاطر اطمينان از قفل بودن آن دوباره وارسي و يا باز و بسته مي كنند.
وسواس از نظر محتوا، در يك تقسيم بندي كلي به سه قسم تقسيم مي شود:
1- وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گيردادن هاي فكر خود كه بصورت اجباري دائما تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود و شخص را بيچاره مي سازد كه اگر فرد اقدام به درمان آن نكند اين اختلال پيشرفت كرده و حتي امكان دارد شخص را به حد جنون برساند. اين قسم خود به چندين دسته تقسيم مي شود مثل وسواس تكرار اعدا در ذهن و وسواس تكرار يك جمله در ذهن و ... .
2- وسواس عملي كه محتوايش عمل است، در اين قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تكرار يك عمل مي كند، مثلا درب خانه را قفل مي كند و بعد از اينكه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز مي گردد و قفل درب را باز بيني مي كند و دوباره بعد از چند ثانيه باز مي گردد و همين كار را تكرار مي كند. كه اين قسم نيز به دسته هاي مختلفي همانند وسواس دقت وسواس شستوشو و غيره تقسيم مي شود.
3- وسواسي كه محتوايش فكري عملي است، گاهي دو قسم ذكر شده؛ باهم تركيب شده و قسم سومي به نام وسواس فكري و عملي كه در اصطلاح روانشناسي علامت اختصاري آن OCD (obsession compulsion disorder) به معني اختلال وسواس فكري وعملي مي باشد، درست مي كنند. در اين قسم شخصي كه دچار وسواس فكري است، براي رهايي از فشارهاي افكاري كه بصورت آزاردهنده اي در ذهن او تكرار ميشوند و دست از سر او برنمي دارند؛ به تكرار يك عمل روي مي آورد تا آن فكر مزاحم دمي او را راحت بگذارد. مثلا فكري در ذهن شخص كه به او مي گويد دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده اي تكرار مي شود و شخص براي رهايي دست خود را مي شويد و چون دوباره آن فكر بطور ناخواسته اي تكرار مي شود شخص دوباره براي رهايي شستن دست خود را تكرار مي كند و دائما اين عمل تكرار مي شود.
برخي از زمينه هاي پيدايش و تداوم وسواس بدين قرار است: نگراني فكري و خيالات واهي، نداشتن اعتماد به نفس، برخي از زمينه هاي ژنتيكي، مشكلات روحي و رواني، وابستگي بيش از حدّ به پدر و مادر، ضعف اراده، تحولات ايّام بلوغ، عوامل محيطي، بي اطّلاعي از احكام، در وسواس هايي كه محتواي ديني دارند، غفلت از ياد خدا و پرداختن به خود كه مي تواند يك عامل مهّم در ابتلا به وسواس هايي باشند كه محتواي ديني دارند.
معمولا وسواس يك مبناي زيست شناختي(biological) دارد، در اين صورت شخص مبتلا به وسواس و بويژه در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان (روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدّي بتواند بر خود مسلّط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني (توسط يك روانشناس باليني) براي بهبود وضيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. تكنيك هاي كنترل و توقف فكر و غرقه سازي بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد ولي همانطور كه گفته شد در وسواس هاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي توسط يك متخصص اعصاب و روان(روانپزشك) صورتَ پذيرد. و براي مقابله با وسواس فكري تكنيك هايي مانند بازداري انديشه، جابجايي انديشه و آموزش مواجهه صحيح با افكار مزاحم، و مقابله با تصاوير ذهني مزاحم وجود دارد كه در صورت نياز به استفاده ازآنها بايد با مشاورين مراكز مشاوره تماس گرفت. زيرا حضور مشاور در اجراي اين تكنيك ها و دست كم آموزش آنها ضروري مي باشد. در مورد درمان وسواس همكاري خانواده بسيار مهم است كه وظايفشان در درمان توسط روانشناس باليني به آنها تذكر داده مي شود.
مطالبي كه به عرض تان رسيد براي آشنايي اجمالي شما با اختلال وسواس بود، كه بنابر مبناي برخي از روانشناسان، دادن آگاهي و بينش به شخص مي تواند در طريق درمان بسيار مفيد باشد.
من چند راهكار براي مقابله با وسواس به شما ارائه مي دهم، امّا همانطور كه عرض شد اگر ابتلاء به وسواس شما شديد است، ابتدا بايد به يك متخصص اعصاب و روان مراجعه نماييد تا با چند داروي بسيار ساده مقداري از وسواس شما را كاهش دهد و بعد از اينكه مقداري بر خودتان مسلط شديد راهكارهاي پيشنهادي را بكار بگيريد.
1- همانطور كه گفته شد برخي از وسواسهاي اين چنيني ريشه در جهل به احكام دارد و شما مي توانيد با مراجعه به احكام بسياري از اعمال خود را اصلاح كنيد، مثلاً در رسالة مراجع تقليد از شكهايي كه هرگز نبايد به آن اعتنا كرد شك كثير الشك است و يا شرط نجس دانستن چيزي اينست كه با چشم خود ديده باشيد كه آن چيز نجس شده است و حدس وگمان نمي تواند اثبات كنندة نجاست باشد، شستن مخرج غائط در حدي معمول كه ميان عرف رايج است مقصود شارع مقدس مي باشد و بيش از اين مثل بازبيني آن بوسيله ذرات موجود در دستمال كاغذي بي شك دستور شيطان است كه چون بنده خدا هستيد نبايد به آن توجه نماييد. و اگر به دستورهايي كه در رساله ها آمده بي اعتنايي كنيد و همچنان به وسواس خو پاي بفشاريد، معلوم مي شود كه ديگر پاي خدا درميان نيست و شيطان بر گردة شما سوار شده، و منيّت بر شما حاكم كرده است، زيرا احكام خدا معلوم و دين او بسيار راحت است. فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد كه حكم خدا است عمل كنند و نه طبق نظر خودشان كه از القاآت شيطان است، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس عملي شان حل مي شود. ما در اينجا به يكي دو استفتا از حضرت آيت الله مكارم شيرازي اشاره مي كنيم و يادآور مي شويم كه ساير مراجع تقليد نيز مثل همين ديدگاه را در رساله هاي عمليه شان دارند و چه خوب است شما نيز به رساله عمليه مرجع تقليد خودتان مراجعه كنيد كه در آن صورت به همين مطلب پي خواهيد برد.
ايشان (مسأله 47 ، استفتاآت جديد، ج 2) در پاسخ به يك استفتا در مورد طهارت و نجاست شخص وسواس فرموده اند: «به يقين اعتنا كردن شما به مواردي كه برخواسته از وسواس است حرام مي باشد و بايد آن را ترك كنيد و ما مسؤوليت آن را به گردن مي گيريم». در مسأله 48 نيز در استفتا ديگري به شخص دچار وسواس مي گويند: «وظيفه شما اين است كه به ساير مردم نگاه كنيد و ببينيد در چه حد به اين امور اعتنا مي كنند و علم به نجاست پيدا مي كنند (منظور قشر متدين است) آن مقدار كه آنها يقين پيدا مي كنند و آب مي كشند شما هم آب بكشيد و نسبت به بقيه تكليفي نداريد. هر چند فكر شما به شما بگويد نجس است زيرا در اين گونه موارد افراد متدين عادي علم و يقين به نجاست پيدا نمي كنند». و در مسأله 88 نيز خطاب به شخص دچار وسواس مي فرمايند: «بهترين راه ترك وسواس بي اعتنايي به آن است؛ يعني ملاحظه كنيد ديگران چه مقداري مثلا براي غسل معطل مي شوند شما هم چنين كنيد مثلا 10 دقيقه يا حداكثر يك ربع، اگر شيطان گفت درست نشد اعتنا نكنيد عمل شما صحيح است و نگران نباشيد و ما مسؤوليت آن را بر عهده مي گيريم».
2- تكنيك بعدي استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، كه بسيار عالي و مؤثر است چون وسواس از اختلالات اضطرابي است يعني ريشه در وسواس دارد، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش وسواس تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهش هاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايت هاي مختلف قابل رؤيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيت هاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روش هاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته ميشود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراس ها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمّل ما در تحمل تنيدگی ها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود، و ....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+ در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
ريلكسيشن انواع و اقسامي دارد كه يكي از راحترين آنها روش ريلكسيشن خوزه سيلوا است، ، بدين ترتيب كه در جاي خلوتي روي صندلي راحتي بنشينيد تمام چيزهايي كه به بدن شما فشار وارد مي آورد مثل ساعت گردنبند كمربند و... از خود جدا سازيد تنفس شكمي عميق بكشيد و بعد از شمارش تا 8 آنرا به آرامي از بيني خارج سازيد بعد از اينكه سه بار اينكار را كرديد چشمانتان آرام را ببنديد و آنگاه از 25 به آرامي شروع به شمارش معكوس نماييد و به تنفس عميق ديافراگمي ادامه دهيد آنگاه بعد از رسيدن به صفر( كه حدود بيست دقيقه طوال مي كشد، نفس عميقي بكشيد و چشمانتان را به آرامي باز كنيد دو هفته اول روز دو الي سه بار اينكار را بكنيد بعد از عدد 50 شروع كنيد بعد 75 بعد عدد 100 در حين انجام تمرين تمركز خود را از روي عدد برنداريد و همواره روي آنها زوم نماييد. بعد از مدتي احساس خواهيد نمود اضطراب از وجود شما رخت بربسته است البته اگر اين تمارين را زير نظر يك روان درمانگر انجام دهيد بهتر است، در اثناء اين عمليات بايد آنچه را كه باعث اضطراب شما مي شود را بطور محسوسي بذهن آوريد تا تدريجا ذهن شما نسبت به موضوع مصونيت پيدا كند و ديگر از آن پريشان نگردد.
3 - وسواس به خاطر فكر زايد است و فكر زايد بخاطر وقت زايد است و وقت زايد به خاطر بي كاري است و لذا از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از وسواستان به آن متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه مي توانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد.
4- از آنجا كه معمولاً افكار ورفتار مزاحم در تنهايي به سراغ افراد مي آيد، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مثلا مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد و تنها مسافرت نكنيد. هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد. اگر درس مي خوانيد، براي مطالعة درسهايتان هرگز در خانه و يا در اتاق خلوت نكنيد سعي نماييد كه تمام مطالعاتتان در كتابخانه باشد.
5- با كارهاي مختلف به تقويت ارادة خود بپردازيد تا بتوانيد به برخي از كارهايي كه بصورت اجباري انجام مي دهيد يك «نه» بزرگ بگوييد.
6- به برخي از آثار و پيامدهاي زشت و سوء وسواس فكر كنيد و ببينيد كه اين كارهاي زشت و بي دليل چگونه شما را پيش خانواده، دوستان و آشنايان خوار و خفيف كرده و شما كه قبلا شخصيّت خوب، مثبت و محترمي بين همگان داشتيد، اكنون فردي سَبُك، مسخره و دلقك اطرافيان شده ايد. و توجه داشته باشيد كه اگر به وسواس خود پايان ندهيد اوضاع بسيار وخيم تر از الان خواهد شد و احتمالا كارتان به دارو درماني و بيمارستان رواني خواهد كشيد و هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.
7- تقابل به ضد: براي كساني كه از آلودگي و نجاست هراس دارند و اين هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است ، آلوده سازي عمدي شخص توسط خود او يا ديگران ، از راههاي درمان و رفع حساسيت به اين امر است . اگر اين روش با تكرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بودچون مبتلا به وسواس در شستشو هستيد، خود را در معرض چيزهاي آلوده و نجس قرار دهيد و يا به تجسّم چنين موقعيت هايي بپردازيد و از انجام دادن آن كار خودداري نكنيد. از فردي بخواهيد خودش را در معرض اين موقعيت ها يا موضوع هاي ذكر شده قرار دهد بدون اين كه «واكنش بي اختياري» از خودش نشان دهد. سپس شما نيز همان كار را انجام دهيد. اين كار باعث مي شود موضوع ها يا موقعيت هاي اضطراب آور، كم كم اثر خود را از دست بدهد و اضطراب شما كاهش پيدا كند. در واقع ريشه و علت اصلي وسواس (اضطراب) از بين برود.
8- مواجه سازي: اين روشي براي توقف تقويت دو جانبه رفتارهاي جبري و اضطرابهاي ماست. ما مي دانيم اگر شما به مدت طولاني در يك موقعيت استرس زا باقي بمانيد بتدريج به آن عادت كرده، اضطراب شما ازبين مي رود. بنابراين شما با موقعيتي كه از آن هراس داريد رودرو مي شويد،اما در عين حال انجام امور جبري تكراري مانند چك كردن مداوم يا تميز كردن(پيشگيري از پاسخ عملي) را متوقف مي كنيد ومنتظر مي شويد تا اضطراب از شما دور شود.
معمولا بهتر است اين كار را قدم به قدم انجام دهيد.
* فهرستي از تمام چيزهايي كه در حال حاضر از آنها مي ترسيد يا اجتناب مي كنيد را تهيه كنيد.
* تمام موقعيت ها يا افكاري كه كمتر از همه شما را مي ترسانند يا كمتر از آنها اجتناب مي كنيد را در انتهاي فهرست قرار دهيد و بدترين ها را در ابتداي آن.
* سپس از انتها شروع كرده و به سمت ابتداي فهرست بياييد و سعي كنيد يك به يك به حل آنها بپردازيد. به مورد بعدي صعود نكنيد مگر انكه به قبلي به طور كامل چيره شده باشيد. اين كار بايد روزانه و لا اقل يكي دو هفته انجام پذيرد. هر بار لازم است شما اين كار را تا وقتي انجام دهيد كه مدت زمان اضطرابتان را به كمتر از نصف زماني كه در بدترين حالت طول مي كشد كاهش دهيد - حدود 60-30 دقيقه براي شروع.
* ثبت مقياسي از اينكه اضطرابتان هر 30 دقيقه به چه ميزان است (مثلا صفر براي بدون ترس تا 100 براي ترس شديد) خواهيد ديد احساس ترس چطور افزايش يافته و بعد كاهش مي يابد.
شما مي توانيد برخي مراحل را با درمانگر خود تمرين كنيد، ولي اكثر اوقات بايستي اين كار را در محيطي كه در آن احساس راحتي مي كنيد و به تنهايي انجام دهيد.
مهم است به ياد داشته باشيد كه شما نياز نداريد از تمام اضطرابتان خلاصي يابيد بلكه فقط تا ميزاني كه احساس بهتري كنيد. به ياد داشته باشيد كه اضطرابتان:
* نا خوشايند است اما لطمه اي به شما نخواهد زد.
* در نهايت از بين خواهد رفت.
* با تمرين مواجهه با آن ساده تر خواهد شد.
دو روش مفيد وتخصصي مواجه سازي و غرقه سازي بهتراست توسط يك مشاور يا روانشناس انجام شود. لذا تاكيد مي شود اگرازمشكل خودنگران هستيد وتمايل داريد به طوركامل آن را برطرف كنيد حضوري به يك مشاوريا روانشناس مراجعه نماييد.
درمان دارويي: كه درصوورت لزوم بايد توسط روانپزشك تجويز وتحت نظرايشان مصرف شود.
در منابع اسلامي وسواس پديده شناخته شده ايست و به آن به عنوان وسوسه اي از سوي شيطان اشاره مي شود. به عنوان مثال در كتاب اصول كافي ( باب عقل و جهل ) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصي را به عقل و درايت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود: چگونه عاقل است كه شيطان را اطاعت مي كند؟ در اين راستا:
1- به خودتان تلقين كنيد كه «وسواس» يك نوع كار شيطاني است و بايد هر چه زودتر دست از آن بردارم
2- به خدا توكل كنيد و از او استعانت بجوييد تا هر چه زودتر بر اين مشكل فايق آييد.در اين مورد حتي منابع اسلامي از قول معصومين (ع) روشهاي متعددي را براي پيشگيري و درمان وسواس پيشنهاد كرده اند ، كه از آن جمله، بهره از ادعيه و اذكار خاصي از جمله (لا اله الاالله) و ( لاحول و لا قوة الابا الله) مي باشد كه در حقيقت ماحصل همه آن روشها را مي توان در ذكر خدا خلاصه کرد.

با سلام، من دانشجوی پزشکی در فیلیپین هستم - خانمی از همکلاسان من تازه مسلمان می باشند ولی به دلیل جلوگیری از طرد شدن از سوی جامعه و فامیل خود و از دست دادن شرایط تخفیف شهریه دوران تحصیلی امکان اعلام مسلمان شدن را ندارد و از طرفی با توجه به اینگه وهابیون در این منطقه بسیار فعالند و حتی تنها روحانی شیعه این گشور را با انفجار بمب مجروح (قطع عضو و نابینا) نمودند - نمی تواند شیعه بودن خود را اعلام کند - از طرفی همسر ایشان که مسیحی هستند و مدت چند سال است که در خارج از کشور زندگی می کند مدام با ایشان ناسازگاری نموده و تهمت به رابطه نامشروع زنا به این خانم می زنند و مدام به تحقیر و مدت بسیاری آزار ایشان را ادامه می دادند. در نهایت این خانم با موافقت و اصرار خود و والدینش بر جدایی از همسرشان راغب شده و به عرف این کشور از یک هفته پیش اعلام جدایی بین زوجین به صورت توافقی همراه با جدل لفظی اتفاق افتاد. در شرع این کشور طلاق وجود ندارد و به دلیل فشار کلیسا دولت هزینه بسیار کلانی را قرار داده تا تنها طبقه بسیار مرفه قادر خواهند بود از طریق قانون جدا شوند به همین دلیل شمار بسیاری از زوجین بدون گذراندن مراحل قانونی دور از هم و به همراه شخص دیگری زندگی و رابطه حرام دارند - و زمانی که سوال می شود می گویند ما راهی جز این نداریم جون هزینه ان را نمی توانیم بپردازیم - و این امر عرف در این کشور می باشد حال سوال بنده از شما طبق نظر آیة الله بهجت (ره) این است:

این خانم که مسلمان می باشند آیا برای اینکه از همسرشان که به طور لفظی ایشان را از خود رانده و بیوه نامیده و اینکه امکان پرداخت هزینه قانونی را ندارند از نظر اسلامی شامل کدام قانون می شوند؟

آیا با توجه به اینکه ایشان فقیر می باشند و هیچ راهی برای جدایی ندارند؟

آیا زمان شروع جدایی لفظی ایشان از همسرشان ( که در اینجا عرف می باشد ) همان شروع عده محسوب می شود؟

آیا با توجه به اینکه ایشان مورد آزار روحی از سوی همسرشان هستند و همسرشان از او خواسته اند تا راه قانون جدایی را طی کند می توانند خود درخواست خواندن صیغه طلاق را داشته باشند تا به حکم اسلام شرعا آزاد شوند؟

آیا ایشان که طبق قانون فیلیپین مرتد می شوند و از شرایط جامعه هراس دارند می توانند بدون انجام راه قانونی شرایط خود را تغییر دهند - واینکه مدت یک سال می باشد که همسرشان از ایشان دور هستند؟

آیا باز هم باید عده را کامل نگاه دارند؟ بسیار سپاسگذارم

پاسخ:
آن زن باید طبق حکم اسلام عمل کند.
اگر زن مسلمان شود و شوهر همچنان کافر باشد در صورتی که دخول و نزدیکی هم صورت گرفته باشد از زمان اسلام آوردن زن، عده او شروع می شود (عده وفات) اگر تا قبل از تمام شدن عده، مرد هم مسلمان شد که ازدواج آن ها باقی است اما اگر تا زمان تمام شدن عده، مرد مسلمان نشد ازدواج آن ها فسخ می شود.
بنابراین اگر مرد مسلمان نشود ازدواج آن ها خود به خود به هم می خورد و نیازی به صبر کردن یا طلاق گرفتن و یا مراجعه به کلیسا، نیست.(1)
رعایت عده وفات لازم است و فرقی نمی کند که مرد جدا از زن باشد یا پیش هم باشند و بعد از تمام شدن مدت عده خود به خود ازدواج فسخ می شود.
از نظر شرعی وظیفه آن زن همان است که بیان کردیم اما اگر با توجه به شرایط جامعه اظهار اسلام برای او دشواری هایی به همراه دارد می تواند اعتقاد خود را کتمان کند.

پی نوشت :
1. آیت الله بهجت، جامع المسائل، ج3، ص577.

شوهرم صرفا مرا مادر فرزندانم مينامد آيا به هم نامحرميم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در فرض سؤال شما با شوهر خود نامحرم نمي شويد و هم چنان زن و شوهر مي باشيد.
آنچه در ذهن شما نسبت به مسئله حرمت ممکن است باشد. مسأله ظهار است يعني اگر در حضور دو شاهد با قصد تحريم به همسرش بگويد: «انت علىّ كظهر امّى»‌يعني تو بر من مثل پشت مادرمن مي باشي و اين جمله کنايه از اين است که تو بر من حرام هستي. با گفتن اين جمله توسط شوهر، تا زماني که کفاره ندهد. همسرش بر او حرام مي شود‌(1) اما با گفتن مادر فرزندانم زن براي شوهر حرام نمي شود و زن واقعا مادر فرزندان او مي باشد و هيچ نامحرميت با اين جمله بين زن و شوهر پيدا نمي شود.
پي نوشت:.
1.امام خميني، تحرير الوسيلة - ترجمه؛ ج‌، ص 633-664.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام بنده با همسر خود 6 ماه پیش عقد کرده و ایشان پس از عقد به خارج از کشور رفته اند و هیچگونه تماسی با ایشان ندارم و پاسخگوی بنده نیستند. با توجه به عدم رابطه زناشویی بین ما، آیا این عقد همچنان معتبر است. آیا من میتوانم با کس دیگه ای صیغه بخوانم با تشکر مریم.م

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تا زماني كه از شوهر طلاق شرعي نگرفته باشي، ازدواج شما با هر شخص ديگري باطل و ارتباط زناشويي گناه است.
در صورتي عدم دسترسي يا عدم امكان دريافت طلاق مستقيم از شوهر، مي تواني با مراجعه به دادگاه از شوهرت طلاق بگيري . وقتي طلاق گرفتي و بعد از طلاق ، عده طلاق تمام شد، مي تواني با مرد ديگر ازداوج دائم يا موقت نمايي. غير از اين هيچ راهي براي ازدواج دائم يا موقت با مرد ديگر وجود ندارد.
زن شوهر دار اگر با مردي ازدواج کند، افزون بر آن که ارتباط شان نامشروع است و گرفتار مجازات مي شوند، براي هميشه به يکديگر حرام مي گردند. يعني زن بعد از طلاق از شوهرش هم نمي تواند با اين مرد ازدواج کند.(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، مسئله 2400.

با سلام ، خانمی که یک سال شوهرش متارکه کرده و نفقه هم نمی دهد، مهریه هم نمی دهد، حتی می خواهد باج هم از بگیرد، دادگاه هم نمی آید و فرار می کند ،این خانوم باید چه کار کند؟آیا می تواند با کسی صیغه کند؟با توجه به اینکه یک سال متارکه کرده است.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خير، تا زماني که طلاق نگرفته و عده طلاق تمام نشده ،جايز نيست صيغه شويد يا با کسي ارتباط جنسي بر قرار نماييد .مي تواند به دادگاه بگويد که توان بي شوهري را ندارد تا دادگاه طلاق غيابي بدهد.
پي نوشت:
1 .ثوضيح المسائل مراجع ،م 1498.

پسر 5 ساله ای دارم که از زمانی که بدنیا آمد شاغل بودم و در خانه اختلافهای زیادی با پدرش داشتم تا اینکه اختلاف بالا گرفت و هم اکنون که از شما کمک می خواهم بدلیل غرور و لجبازی و نامتعهد بودن وی به زندگی مدت 2 سال است که منزل مادرم هستم و مرا بلاتکلیف گذاشته و طلاق نمی دهد . حضانت فرزندم را تا 7 سالگی بصورت دوهفته در ماه قبول کردم ، پسرم مجبور است با شرایط پیش آمده بسازد . خیلی سعی می کنم روحیه خوبی برای تربیت فرزندم و جبران کمبودهای او داشته باشم ولی فکر می کنم همه این اوضاع و احوال بر روی فرزندم تاثیر بگذارد . ناگفته نماند که پسرم به هیچ عنوان قبول نمی کند حتی برای یکساعت از من جدا شود و مهدکودک برود . حال عاچزانه از شما می خواهم که مساعدت کنید تا برای تربیت بهتر فرزندم و کمتر ضربه خوردن او در این شرایط چه کنم . لطفاً شماره تلفن مشاور کودکان برایم ارسال کنید . ومن ا... التوفیق

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
خانواده كوچك ترين واحد اجتماعي است كه ثبات يا ناپايداري اش بر اعضاي خانواده و جامعه اثر مستقيم مي گذارد . فروپاشي اين واحد كوچك گاه چنان اثر عميقي روي فرزندان دارد كه باوركردني نيست . نسبت بزهكاري در خانواده هاي متلاشي شده خيلي بيش تر از خانواده هاي با دوام است حتي اين نسبت در خانواده هايي كه روابط زوجين به وسيله طلاق گسسته شده، در مقايسه با خانواده هايي كه مرگ، زن و مرد را از هم جدا كرده ،در سطح بسيار بالاتري قرار دارد . بي سرپرستي در اطفال عقده هاي رواني ايجاد مي كند .جنبه هاي منفي طلاق خيلي گسترده است . بين بزهكاري نوجوان و جوان و طلاق رابطه مستقيمي وجود دارد . طلاق هميشه مبغوض و منفور بوده و هست . دنياي تنهايي اينان بس غم انگيز و عذاب آور است . روابط اجتماعي شان دچار اختلال مي شود . معمولاً فرزندان طلاق به سوي كجروي هاي اجتماعي سوق داده مي شوند .
چه بسيار مردان و زناني كه علي رغم كم و كاستي فراوان اقتصادي و فرهنگي و نابرابرهايي كه از طرف مقابل متحمل مي شوند اما همچنان به خاطر حفظ و بقاي خانواده دندان بر جگر مي نهند تا جگر گوشگان شان آواره و بي سرپرست نشوند . روح شان آزار نبيند . دچار كمبودها و عقده ها و ناسازگاري ها و ناهنجاري هاي اجتماعي نشوند . به هر حال طلاق فرآيندي بسيار سخت و زجرآور است .
اصلاً نمي توان روابط بين طلاق و آسيب هاي رواني كودكان را ناديده گرفت . بايست قبول كرد كه طلاق و جدايي اثرات نامطلوبي بر كودكان بر جاي مي گذارد . بررسي كودكاني كه والدين آن ها از هم جدا شده اند، نشان مي دهد كه آسيب هاي روحي وارد شده به اين كودكان بسيار شديد بوده است ،در حالي كه شدت تأثيرات منفي ناشي از بحث و جدال هاي تكراري والدين بسيار كم تر و زودگذرتر و البته طلاق (اين حلال نفرت انگيز )در مواقعي كه آخرين راه حل باشد، از آن گريزي نيست اما در اين ميان آنچه بيش از هر چيز به صورت يك ضرورت جدي و غيرقابل انكار مطرح مي باشد ،وضع و سرنوشت كودكان و نوجواناني است كه پس از طلاق و جدايي پدر و مادر محيط امن خانه را از دست مي دهند، به ويژه فرزندان خانواده هايي كه فقر مادي و فرهنگي و عدم تمكن كافي براي گذراندن زندگي نيز دارند. اين گونه بچه ها در لابه لاي چرخ اجتماعي در تار و پود گسترده اعتياد با انواع انحرافات و بزهكاري ها نيز روبه رو مي شوند . چه بسا سر از زندان ها درمي آورند و در دام توطئه هاي بي شماري گرفتار مي آيند .
اما تاثير جدايي پدر و مادر به همين جا ختم نمي‌شود؛ ترس بدون دليل، بي‌خوابي، اضطراب و كم‌رويي، اختلال در تغذيه، لكنت زبان، عقب ماندگي درسي، پناه بردن به مواد مخدر، شكست در زندگي آينده، شب ادراري، انزواجويي و عزلت طلبي، احساس حقارت، احساس ناكامي و شكست، دستاوردهاي ديگر طلاق والدين هستند.
طلاق كودك را ضعيف و آسيب پذيرتر مي سازد . كودكي كه پدر و مادر خود را به علت طلاق از دست داده خيلي مي ترسد از اين كه كاري كند كه باعث از دست دادن ديگري بشود . معمولاً كودك از والدين كه طلاق را مطرح كرده بدش مي آيد . اين فرزندان هميشه يك احساس بدبيني و كينه نسبت به يكي از والديني دارند كه مقصر و پيش قدم در جدايي بوده و اين كه چرا او به اين سرنوشت دچار شده است . در سال هاي اول دچار اضطراب و فشار عاطفي مي گردد . تشنجات ناشي از طلاق نيز باعث مي شود كه زوجين تا دو سال اعتماد به نفس نداشته باشند.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است كه:
اگر مي خواهيد اين مشكل را به صورت اساسي حل كنيد، و فرزند تان در آينده با مشكلاتي كه ذكر شد مواجه نشود، سعي كنيد اختلاف خود را با همسر تان را حل كرده و دوباره به كانون گرم خانواده برگرديد. براي اين كار كافي است يكي از شما پيش قدم شده و به خاطر جلوگيري از آسيب هاي روحي و عاطفي فرزندان،خواستار حل مشكل و ادامه زندگي باشد. براي اين كار مي توانيد با يك روانشناس يا مشاور ، مشاوره بگيريد. اگر احساس مي كنيد ادامه زندگي امكان ندارد و آب ريخته شده قابل جمع شدن نيست، براي كاهش دادن آثار مخرب طلاق لازم است قبل از اين كه تصميم قطعي براي طلاق بگيريد، نكاتي را به كودك تفهيم نماييد. اگر در خصوص علت طلاق به بچه ها توضيح داده نشود، آن ها خود علتي را براي آن مي تراشند كه ممكن است بر مشكلات رواني شان بيفزايد.
و اما نكاتي كه بايست بعد از طلاق در خصوص كودك كاملاً رعايت شود بدين شرح است:
1- درباره علت طلاق با توجه به سن سال و ميزان درك كودك به او توضيحات لازم را بدهيد . ارايه دلايل منطقي در خور فهم كودك كمك شاياني در ميزان ناسازگاري وي با وضعيت جديد دارد . سعي نكنيد خود را فرشته و پدرش را ديو جلوه بدهيد چون به هر حال براي هميشه پدر و مادر واقعي طفل آن ها هستيد و شما باهم مشكل داشته ايد كه طلاق گرفته ايد ،ولي طفل گناهي ندارد . يارگيري كردن و بمباران تبليغاتي كردن كودك هيچ حاصلي جز به هم ريختن امنيت رواني وي در پي نخواهد داشت . چون طفل قدرت تجزيه و تحليل مسايل را ندارد ،دچار بحران روحي مي گردد . بهتر است والدين همديگر را تخريب نكنند . هميشه اين را به ياد داشته باشند كه هيچ پدر و مادري بد اولاد خود را نمي خواهد . جز تأمين آسايش و آرامش كودك چيز ديگري نمي خواهد. ممكن است زن و شوهر با هم بد شوند، ولي پدر و مادر با اولاد خود بي جهت بد نمي شوند . حفظ روابط حسنه بعد از طلاق بين والدين و فرزند طلاق امري بسيار ضروري و حياتي است.
2- به كودك تفهيم كنيد كه منتظر چه رخدادي خواهد شد . به او اطمينان بدهيد كه هر وقت بخواهد مي تواند والدين خود را ببيند . تحت هر شرايطي مانعي براي ملاقات كودك فراهم نياوريد .كودك را مطمئن بسازيد كه روابط او با پدر و مادرش براي هميشه محفوظ و برقرار است .حضانت فرزند را به عنوان اسلحه اي به سمت مقابل قرار ندهيد . از كودك استفاده ابزاري به منظور اهداف خود نكنيد . در هر زمان و هر مكان كه كودك مايل به ملاقات است ،آن شرايط را مهيا كنيد .در غير اين صورت بچه ها پرخاشگر و افسرده مي شوند.
3- به فرزندخود کمک کنيد تا عواطف خود را ابراز کند. چه از طريق بيان و با از طريق نوشتن، نقاشي کردن و يا حتي از طريق موسيقي.
4- به عواطف فرزندخود احترام بگذاريد . اطمينان دهيد که احساسات آن ها طبيعي است..
5- در صورت امكان فرزند خود را با بچه‌هايي که تجربه مشترکي دارند آشنا سازيد تا بفهمد که تنها نيست.
6- معلمان و ساير مددکاران از وضعيت طلاق مطلع سازيد تا آن ها نيز به کمک او بشتابند.
7- اما هيچ گاه به کودک خود از پدرش بد نگوييد يا حتي از لغات و الفاظ بد براي صحبت کردن درباره پدرش، استفاده نکنيد، چون بچه ها پدران خود را هر طور که باشند دوست دارند.
نكته پاياني اين كه: زمان براي احياي مجدد فرزندان امري ضروري است. شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزريق حمايت‌ها و هدايت‌هاي صحيح، بسياري از کودکان دوباره به حيات طبيعي خود برمي‌گردند. اما اگر اضطراب و تشويش کودکان به ‌شکل فزاينده‌اي تداوم يافت، آن گاه بايد از مشاورين متخصص در اين رابطه کمک جست.
ضمنا توصيه مي كنيم هميشه با يك روانشناس يا مشاور در تماس باشيد . از ايشان در جهت تربيت صحيح فرزند تان راهنمايي بخواهيد. براي اين كار مي توانيد با شماره" 09640" اين مركز بدون هزينه تماس گرفته و با مشاورين اين مركز مشكل خود را حل كنيد.
موفق باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها