حق‌الناس

بی‌حوصلگی براثر فشار کاری و مالی طبیعی است و تا زمانی که به کم‌کاری یا ضرر رساندن به بیمار نشود حق‌الناس نیست، بلکه کار در فشار کاری و مالی جهادی بالاتر است.

پرسش:

چه اصول اخلاقی را باید در پزشکی رعایت کنیم؟ پرستار تا چه حدی در برابر بیمار وظیفه دارد؟ بعضی بیماران واقعا پرتوقع هستند. توی این وضعیت کار می کنیم و با تاخیر حقوق می گیریم! با این وضعیت اقتصادی، نمی توانیم مخارجمان را تامین کنیم! گاهی واقعا انگیزه و حوصله کار نداریم. چه باید کرد؟ آیا مدیون می شویم و حق الناسی به عهده ماست؟ ممنون که کامل توضیح می‌دهید.

پاسخ:

مقدمه:

پزشکی و پرستاری یکی از حرفه‌های محبوب و ارزشمند در معارف اسلامی است که با خاطر حفظ جان انسان‌ها ارزش بالایی دارد. این حرفه نیز مانند سایر شغل‌ها اصول و قوانین اخلاقی دارد که اگر رعایت شود می‌تواند ارزش و تقدس آن را بالاتر ببرد که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. بر اساس آموزه‌های دینی دلسوزی و محبت به بیماران که خود را در پرستاری و مراقبت و انواع رسیدگی‌ها نشان می‌دهد، بسیار ارزشمند است و ثواب‌های زیادی دارد. پیامبر خدا صلی‌الله ‏علیه و ‏آله و سلّم: «هر کس یک شبانه‌روز بیمارى را پرستارى کند، خداوند، او را همراه با ابراهیم خلیل، برمى‏انگیزد و به‌سان برقى پُر درخشش، از صراط مى‏گذرد.»(1) هم‌چنین از امام على علیه‏السلام نقل است که پیامبر خدا فرمود: «هر کس در برآوردن نیاز بیمارى بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از زیر بار گناه خویش بیرون مى‏رود، به‌سان آن روز که از مادر، زاده شده است، در این هنگام، مردى از انصار گفت: اى پیامبر خدا، پدر و مادرم به فدایت! اگر بیمار از خانواده شخص باشد، آیا درصورتی‌که در برآوردن نیاز خانواده خویش بکوشد، این کار، پاداش بیشترى ندارد؟ فرمود: چرا دارد.»(2) بنابراین پرستاری یکی از باارزش‌ترین کارهای اخلاقی است که برای سلامتی دیگران تلاش می‌شود و حفظ جان یک انسان و زنده کردن او مساوی با زنده کرده همه عالم در قرآن دانسته شده است (3).

2. در بعد اصول اخلاقی پزشکی بسیار زیاد می‌توان نوشت و در این زمینه کتب و مجله‌های اختصاصی برای اخلاق پزشکی تدوین‌شده است. مهم‌ترین اصول اخلاق پزشکی را می‌توان در این اصول خلاصه کرد:

الف: اصل تخصص در کار: پزشک و پرستار کارآزموده و کاردان می‌تواند بیماری مراجعه‌کنندگان را به نیکی تشخیص بدهد و از شیوه درمان آن‌ها نیز آگاه باشد. در غیر این صورت، پی آمدهایی چون به خطر افتادن سلامتی و جان بیمار، اتلاف وقت و بازماندن فرد بیمار از کار و زندگی، پرداخت هزینه‌های سنگین و مصرف داروهای بی‌اثر، در انتظار بیمار است.

ب: اصل تعهد و فداکاری: پزشکان و پرستاران همواره در معرض بیماری هستند و فداکاری و حفظ جان دیگران است که ارزش و تقدس به کار آنان می‌بخشد؛ بنابراین اگر فداکاری و ایثار نباشد و خدای‌نکرده سود و منافع مالی در اولویت باشد از اصول اخلاقی دور شده‌ایم.

ج: اصل رازداری: پزشک و پرستار به‌نوعی محرم راز بیماران هستند و این رازداری باعث ایجاد آرامش و حتی تلقین مثبت در بیمار می‌شود. به همین دلیل سزاوار است، پزشک و پرستار با بیمار خود، رفیق و نگه‌دار اسرار وی باشند؛ زیرا رفتار دوستانه، مایه آرامش و راحتی روان بیمار می‌شود.

د: اصل عدالت: یعنی مسائل مربوط به توزیع منابع بهداشتی درمانی کمیاب و تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسی چه درمانی را دریافت می‌کند، در این مورد عدالت و انصاف و برابری رعایت گردد. به همه بیماران به‌صورت مساوی و بر اساس کرامت انسان امکانات و سرویس داده شود و فرقی بین فقیر و غنی و پولدار و تهی‌دست در خدمت‌رسانی نباشد.

و: اصل سودرسانی و عدم ضرر رسانی: یعنی فرد شاغل در این حوزه باید به نفع بیمار و سود او عمل کند؛ و تلاش کند که به فرد آسیبی وارد نشود.

اصول دیگری نیز می‌توان بیان کرد مانند اصل احترام به بیمار، اصل صداقت در مورد بیماری با بیمار و...

3. در مورد سختی و فشار کار که نوشتید حق با شماست. گاهی انسان حوصله وتوانش محدود می‌شود، ولی لزوماً این به معنای کم‌کاری نیست. این طبیعی است که هر انسانی در سختی‌ها و فشارها توانش محدود می‌شود و کم می‌آورد، ولی تا زمانی که اصول را زیر پا نگذاشته‌اید و کاری عمداً خلاف سلامت بیمار انجام نداده باشید مدیونی ندارد و حق‌الناسی نیست. هرکسی ازجمله پرستار در حد توانش مسئولیت دارد. بلکه برعکس؛ کسی که در اوج سختی و فشار مالی و کاری، دست از خدمت و پرستاری و تلاش برنمی‌دارد اجر و ثواب بیشتری برای او منظور می‌شود؛ بنابراین قدر کار و خدمت خود را بدانید و سعی کنید درهرحال از اصول و وظایف مقررشده برای خودتان کم نگذارید. در این صورت اصلاً مدیون نیستید، بلکه مأجور هستید.

نتیجه:

پرستاری و پزشکی یکی از ارزشمندترین شغل‌های دنیاست چراکه حفظ جان یک انسان برابر بازنده کردن تمام انسان‌هاست. در این راستا اصولی برای این حرفه وجود دارد مانند اصل تخصص، تعهد و فداکاری، رازداری، عدالت، سودرسانی، عدم ضرر رسانی، احترام و صداقت و ... که با رعایت انسان ارزش این حرفه بالاتر می‌رود. بی‌حوصلگی براثر فشار کاری و مالی طبیعی است و تا زمانی که به کم‌کاری یا ضرر رساندن به بیمار نشود حق‌الناس نیست، بلکه کار در فشار کاری و مالی جهادی بالاتر است و ارزشی بیشتر دارد.

کلیدواژه‌ها:

پزشکی، پرستاری، اصول پزشکی، حق‌الناس.

منابع بیشتر برای مطالعه:

-ده مورد در اخلاق پزشکی، اطهر معین.

-درآمدی بر اخلاق پزشکی در اسلام، محمود متوسل.

-اخلاق پزشکی، نعمت‌الله یوسفیان.

-درس‌نامه اخلاق پزشکی، مهرداد نقی زاده و همکاران.

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 289.

2. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 4، ص 16.

3. سوره مائده، آیه 32.

درباره حق‌الناس شاید بتوان گفت که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) با صرف پادرمیانی و شفاعت مشکل را حل نمی‌کنند.
شفاعت

از میان حقوقی که به گردن انسان است نسبت به حق الناس باید اهمیت ویژه ای قائل بود و سعی کرد تا زنده هستیم نگذاریم حقی از کسی بر گردن ذمه ما باقی بماند چرا که در روز قیامت مجبور خواهیم شد برای راضی شدن کسی که حقی از او ضایع کرده ایم از اعمان نیکمان صرف نظر کنیم  و این موضوع در عالم آخرت بسیار برای انسان سخت و دشوار خواهد بود چراکه هرچه انسان اعمال نیک و خیر هم داشته باشد باز حسرت می خورد که چرا اعمال نیک بیشتری انجام نداده است.

نوشتاری که در ادامه می خوانیم از سوی «مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی» در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، به این پرسش اصلی پاسخ داده است که آیا حضرت رسول(ص) و سایر ائمه اطهار علیهم السلام می‌توانند به اذن الهی حق‌الناسی را که بر گردن داریم، شفاعت کنند؟

طبق جست و جویی که در آیات و روایات داشتیم در این خصوص به مطلبی که به صورت قطعی بخواهیم به آن استناد کنیم دست نیافتیم و اصل وساطت و شفاعت اهل بیت علیهم السلام در مورد حق الناس در روز قیامت گرچه عقلا محال نیست. اما عملا باید ببینیم که چگونه می تواند موثر باشد؛ زیرا در شفاعتی که مربوط به حق الله است چون حق ضایع شده مستقیما با خداوند متعال در ارتباط است و اهل بیت محبوب خداوند متعال هستند وساطت آنها می تواند موثر باشد.

اما درباره حق الناس، موضوع متفاوت است مگر اینکه بگوییم اهل بیت با صرف پادرمیانی و شفاعت مشکل را حل نمی کنند بلکه به اذن خدا درخواست و حاجت کسی که حق وی ضایع شده را برآورده می سازند و به گونه ای او را راضی می کنند.

بیانات علماء نیز در این باره متفاوت است به عنوان نمونه در تفسیر حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر می خوانیم: «به اشخاصی از انبیاء و اولیاء ممکن است حق شفاعت داده شود و این حق شفاعت هم در موضوع حق اللّه است نه حق الناس»

اما در تفسیر مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن روایتی از امام رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا(ص)‌آمده که:

«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ وُلِّینَا حِسَابَ شِیعَتِنَا فَمَنْ کَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَکَمْنَا فِیهَا فَأَجَابَنَا وَ مَنْ کَانَتْ مَظْلِمَتُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ اسْتَوْهَبْنَاهَا فَوُهِبَتْ لَنَا وَ مَنْ کَانَتْ مَظْلِمَتُهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَنَا کُنَّا أَحَقَّ مِمَّنْ عَفَی وَ صَفَحَ»؛

چون روز قیامت شود حسابرسی شیعیان ما بما واگذار می ‏شود، پس هر کس مظلمه و بدهی و گناهش میان او و خداوند است ما داوری کرده و هر چه حکم کنیم خداوند امضاء می‏ فرماید، و هر کس مظلمه ‏اش میان او و مردم است، ما از مردم تقاضا می کنیم او را ببخشند، و آنان می‏ بخشند، و هر کس مظلمه ‏اش میان او و ما اهل بیت است ما سزاوارتر از همه کس به بخشش و عفو و گذشت هستیم.

در سند این روایت افرادی هستند که ثقه بودن آنها مجهول و ناشناخته است و باید توجه داشت که اگر این حدیث حدیث صحیحی هم باشد باز هم بدین معنا نیست که هر کسی که حق الناس یا حق الله بر عهده وی باشد توسط حضرات معصومین علیهم السلام شفاعت می شوند بلکه شفاعت شونده دارای شرایطی است که در کتب مرتبط ذکر شده است. به عنوان نمونه شخص شفاعت شونده نماز را سبک نشمارد و ... .

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در برخی دعاها نیز آمده که ما از خود خداوند متعال می خواهیم که اگر حق الناسی بر گردن ماست خداوند متعال با عنایت خود، آن شخص را از ما راضی بگرداند.

در دعای روز دوشنبه می خوانیم:

«وَ أَسْأَلُکَ فِی مَظَالِمِ عِبَادِکَ عِنْدِی فَأَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ کَانَتْ لَهُ قِبَلِی مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِیَّاهُ فِی نَفْسِهِ أَوْ فِی عِرْضِهِ أَوْ فِی مَالِهِ أَوْ فِی أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِیبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَیْهِ بِمَیْلٍ أَوْ هَوًی أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِیَّةٍ أَوْ رِیَاءٍ أَوْ عَصَبِیَّةٍ غَائِبا کَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَیّا کَانَ أَوْ مَیِّتا فَقَصُرَتْ یَدِی وَ ضَاقَ وُسْعِی عَنْ رَدِّهَا إِلَیْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ فَأَسْأَلُکَ یَا مَنْ یَمْلِکُ الْحَاجَاتِ وَ هِیَ مُسْتَجِیبَةٌ لِمَشِیَّتِهِ وَ مُسْرِعَةٌ إِلَی إِرَادَتِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُرْضِیَهُ عَنِّی بِمَا [بِمَ‏] شِئْتَ وَ تَهَبَ لِی مِنْ عِنْدِکَ رَحْمَةً إِنَّهُ لا تَنْقُصُکَ الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّکَ الْمَوْهِبَةُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»؛

از تو درخواست می کنم ادای حقوق بندگانت را که بر عهده دارم، پس هر بنده ‏ای از بندگانت و هر کنیزی از کنیزانت که او را نزد من حقیّ پایمال شده‏ باشد که در آن به جان یا آبرو یا مال، یا خانواده ‏اش یا فرزندش ستم روا داشته ‏ام یا غیبتی از او کرده‏ ام یا بر اثر میل خود یا خواهش دل یا تکبّر یا غضب یا خودنمایی یا تعصّب بر او باری نهاده ‏ام، این بنده یا کنیزت غایب‏ باشد یا حاضر، زنده باشد یا مرده، و دستم کوتاه شده و وسعم نمی رسد از پرداخت آن حق یا طلب‏ حلالیت از او، از تو می خواهم ای کسی ‏که رفع نیازها در اختیار اوست، و آن حاجات در مقابل مشیّت او اجابت‏ پذیر و به جانب‏ اراده ‏اش شتابانند که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و آن بنده را که بر او ستمی کردم هرگونه که خواهی از من راضی گردانی و از جانب‏ خود مرا رحمت عطا نمایی، چه آمرزیدن از تو نکاهد و بخشیدن به تو زیان نرساند، ای مهربان‏ترین مهربانان.

از این دعا امکان پادرمیانی خدا و راضی نمودن شخصی که حق وی ضایع شده استفاده می شود زیرا دعا نسبت به امر محال صورت نمی گیرد و اگر چنین دعایی صورت گرفته دلالت بر امکان چنین کاری دارد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، انتشارات حکمت، 1386ق، جلددوم مقدمه، ص597.

2. موسوی سبزواری سید عبد الاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه اهل بیت( ع)، 1409ق، ج‏4، ص 239

3. مفاتیح الجنان، باب اول، فصل سوم، در ذکر دعاهای ایّام هفته، دعای روز دوشنبه.