پرسش:
اگر خداوند واقعاً دلنگران مظلوم است، باید در همین دنیا برای نجات مظلوم کاری کند نه اینکه مظلوم را به مجازات ظالم در آخرت حواله دهد که برای مظلوم بیفایده است! واقعاً مجازات ظالمان در آخرت، چه سودی برای مظلومان دارد؟
پاسخ:
خداوند عادل است و نه ظلم میکند و نه نسبت به ظلم ظالمان بیتفاوت است. اساساً یکی از ادله اثبات معاد و جهان پس از مرگ، ازاینقرار است که «خداوند میان افراد به عدالت حکم میکند و چنان نیست که حکم افراد بدکار و نیکوکار یکسان باشد. در واقع، هر کسی متناسب با کاری که انجام داده، مستحق پاداش یا مجازات است و خداوند بر خود لازم میداند که عدالت بورزد و هرکسی را به نتیجه اعمالش برساند». (1)
اما مسئله اینجاست که اگر قرار است خداوند عدالت بورزد و حق مظلوم را از ظالم بستاند، چرا در دنیا این کار را انجام نمیدهد؟ و آیا ستاندن حق مظلوم از ظالم در آخرت، فایدهای برای مظلوم دارد یا نه؟ در ادامه در قالب نکاتی، به این دو سؤال میپردازیم.
نکته اول:
انسان موجودی دارای اختیار است که خودش سرنوشت خودش را میسازد و تصمیم میگیرد چه شود. هویت انسان از پیشساخته نیست، بلکه همان است که خودش در طول زندگی میسازد. (2) زندگی در دنیا، فرصتی است برای قرار گرفتن انسان در موقعیتهای تلخ و شیرین و امتحان شدن و برساختن هویت و سرنوشت ابدی. (3) این سرنوشت خودساخته است که مشخص میسازد انسان پس از مرگ، در چه موقعیتی به سر خواهد بُرد؛ بهشتی خواهد شد یا جهنمی. (4) ازاینرو، هر کاری که به این سنت و هدف از آفرینش انسان در دنیا آسیب وارد کند، از سوی خداوند انجام نمیگیرد چراکه او حکیم است و در میانه راه آفرینش، اهداف و سنن و قوانین خودش را نقض نمیکند. (5) اگر قرار باشد هر بار که ظلمی رخ داد، خداوند مداخله کند و ظالم را تنبیه کند و یا حتی پیش از وقوع ظلم، مانع از آن شود، اساساً اختیار انسان سلب میشود و سنت آزمون و امتحان الهی نیز تحقق نمییابد و سره از ناسره و خوب از بد مشخص نمیگردد. (6)
نکته دوم:
با این حال، خداوند از طریق ارسال انبیای الهی بهمنظور عدالتگستری (7) و بسیج کردن مردم با محوریت حق و عدالت، (8) ظلمستیزی را در جامعه دینی نهادینه کرده و وعده داده است که اگر مردم در راه خدا تلاش کنند و حق و عدالت را بر زمین محقق سازند، خداوند نیز آنها را از امداد غیبی بیبهره نمیسازد و از راههای گوناگون مثل ایجاد ترس در دل ظالم یا تقویت روحیه مؤمنان و نترسیدن از قدرت ظالم و ... از جبهه عدالتخواه حمایت خواهد کرد. (9) بر این اساس، روشن میشود که خداوند بیتفاوت نیست، اما یکی دیگر از سنتهای الهی در زمین این است که ابتدا باید مردم قیام کنند و سپس خداوند امدادش را برساند و تا زمانی که مردم خودشان اقدام نکنند و از اختیارشان برای ریشهکن کردن ظلم استفاده نکنند، سرنوشت شان تغییر نخواهد کرد. (10) این سنت الهی، همسو باسنت اختیار انسان و سنت امتحان و آزمون او است.
بنابراین، خداوند بیتفاوت نیست و اگر مستقیماً مداخله نمیکند، به این سبب است که سنت آزمون و امتحان الهی و فرصت خود ساختن در دنیا از بین نرود؛ اما دخالت غیرمستقیم خدا، از طریق هدایتگریِ انبیای الهی و اقدامات عدالتخواهانه جامعه دینی و امداد غیبی خدا که به دنبال این قیام و عدالتخواهی نصیب مؤمنان خواهد شد، همیشه پابرجاست.
نکته سوم:
اما آیا مجازات ظالم در آخرت، فایدهای برای مظلوم دارد یا نه؟
پاسخ به این پرسش، به دیدگاه انسان در حوزه فرجامشناسی بستگی دارد. اگر کسی دنیا را آخر ماجرا بداند؛ در این صورت، وعده به مجازات ظالم در سرای دیگر، برای او بیمعنا و بدون فایده است؛ اما حقیقت این است که دنیا آخر ماجرا نیست و سرای دیگری وجود دارد که اصل حیات و زندگی آنجاست: «شما زندگى دنیا را مقدم مىدارید، در حالى که آخرت بهتر و پایدارتر است». (11) از این منظر، مجازات ظالم و ستاندن حق مظلوم از او که اصطلاحاً حقالناس نامیده میشود، برای مظلوم فوائد بسیاری دارد تا جایی که مظلوم میتواند خیرات ظالم را بهجای آن ظلم از او بستاند یا سیئات خودش را به او منتقل بسازد.
برای نمونه، درباره جبران حق مقتول نیز در روایات وارد شده است که «هر کس مؤمنی را بکشد، خداوند همه گناهان (او را) بر قاتلش ثابت میگرداند و کشته شده از آنها بری و دور میشود». (12) روشن است که این مطلب در مورد قتل عمد و ظالمانه است که به دنبالِ آن، قاتل مهمترین حق مقتول، یعنی حق حیات و تکامل را از او سلب کرده است و برای جبران این حق، خداوند چنین حکم میکند که گناهان مقتول بر گردن قاتلش باشد تا حق ضایعشده، جبران شود. (13)
نتیجه:
با عنایت به آنچه گذشت، روشن میشود که خداوند نسبت به ظلم ظالم، ساکت و بیتفاوت نیست؛ اما چون دنیا مجال آزمون و اختیار است و نباید در این سنت و ساختار خلل ایجاد شود، خداوند مستقیماً دخالت نمیکند؛ اما به شکل غیرمستقیم، از مظلوم و جریان عدالتخواه دفاع و حمایت میکند؛ اما مجازات اخروی و ستاندن حق مظلوم از ظالم در آخرت نیز بیفایده نیست و آثار زیادی برای مظلوم دارد که شرح آن گذشت.
پینوشتها:
1. برای مطالعه بیشتر، رک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۷۷ ش، ص ۱۶3-164؛ محمدرضایی، محمد، براهین عقلی اثبات حیات پس از مرگ، مجله قبسات، 1386 ش، شماره 46، ص 77.
2. سوره انسان، آیه 3: ﴿ إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً﴾.
3. سوره انبیاء، آیه 35: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ﴾.
4. سوره مائده، آیات 85-86: ﴿ فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ و الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ ﴾.
5. سوره صافات، آیه 125: ﴿ أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقینَ﴾.
6. سوره عنکبوت، آیات 2- 3: ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ﴾.
7. سوره یونس، آیه 47: ﴿ وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ﴾.
8. سوره حج، آیات 39-40: ﴿ أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ﴾.
9. سوره عنکبوت، آیه 69: ﴿ وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین﴾.
10. سوره رعد، آیه 11: ﴿ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم﴾.
11. سوره اعلی، آیات 16-17: ﴿ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقی﴾.
12. «مَن قَتَلَ مُؤمنا مُتَعمِّدا أثبَتَ اللّهُ تعالى علَیهِ جَمیعَ الذُّنوبِ و بَرِئَ المَقتولُ مِنها ...»؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج 104، ص 377.
13. طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 5، ص 494-496.