امام صادق(ع)

حضرت دارای کتاب بودند و گزارش‌های متعددی این مطلب را تأیید می‌کند؛ همچنین بسیاری از آثار علمی شاگردان حضرت، از ایشان است.

پرسش:

پرسیدند، امام جعفر صادق که بود؟

گفتند: بنیان‌گذار فقه شیعه و از "عالم"‌ترین امامان شیعه.

پرسیدند، اگر ایشان خیلی "علم" داشته، آیا کتابی که نگارش ایشان باشد و میزان "علم" وی را آشکار سازد موجود هست؟

گفتند: نه خودشان کتابی ننوشته‌اند، ولی بیش از شش هزار (؟) دانشجو داشته‌اند.

پرسیدند، پس چرا کتابی ننوشته‌اند؟

از ارسطو که بیش از دو هزار سال پیش می‌زیسته کتاب ارغنون و از افلاطون کتاب ١٢جلدی جمهوریت به‌جامانده که میزان علم آن‌ها را آشکار می‌سازد. چطور در مورد ایشان این‌گونه نیست؟

گفتند: خلفای ظالم وقت اجازۀ نگارش به ایشان نمی‌داده‌اند.

پرسیدند، پس با این جو اختناق چگونه شش هزار دانشجو داشته‌اند؟

گفتند: نمی‌‌دانیم!

ولی از امام صادق احادیث بسیاری به‌جامانده است!

گفتند در کجا آمده؟

 جواب دادند، در کتاب بحارالانوار شیخ‌الاسلام علامه محمدباقر مجلسی و چند کتاب دیگر.

پرسیدند، مجلسی در چه قرنی می‌زیسته؟

گفتند: حدوداً ٤ قرن پیش. پرسیدند او از کجا به "علم" امام رسیده، درحالی‌که حدود ٩ قرن بینشان فاصله بوده و کتابی از امام هم در دسترس ایشان و دیگران نبوده؟

یا مثل نهج‌البلاغه که گفته می‌شود گفتار حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است و نگارنده آن محمد بن حسین بن موسی معروف به سید رضی است درحالی‌که چهارصد سال بعد از حضرت علی علیه‌السلام می‌زیسته؟

از کجا فرمایشات ایشان را جمع‌آوری کرده‌اند؟ الآن که فلش مموری موجود است هیچ تضمینی نیست که بتوان اطلاعات داخلش را چهل سال حفظ کرد! چهار صدسال که جای خود دارد!

گفتند: زیادی کنجکاوی مکن و همان‌طور که پژوهشگر بزرگ احمد کسروی سؤالات ساده‌تری را پرسش کرد ولی فداییان اسلام دعوت صریح آقای کسروی را برای بحث و گفتگو رد کردند و سپس ایشان را، با دفتردارشان در محل (کاخ دادگستری تهران) تکه‌پاره و نابود کردند متوجه باش که ریختن خون تو نیز حلال می‌شود...

و همین شد که سکوت کردم...

پاسخ:

مقدمه:

شناخت جایگاه و منزلت علمی یک فرد در بستر تاریخ از طرق گوناگون امکان‌پذیر است. مراجعه به آثار عملی برجای‌مانده یا گزارش‌شده از آن شخص، بررسی شاگردان وی و آثار آن‌ها، بررسی نظر اندیشمندان و عالمان هم‌عصر وی و بعدازآن و بررسی تأثیر اندیشه‌های وی در پیشرفت علم در عصر حضور فرد و در دوره‌های بعد، برخی از راه‌هایی است که می‌توان با بررسی آن‌ها به اندیشمند و عالم بودن یک فرد در دوران گذشته زندگی می‌کرده، یقین آورد.

متن:

نگاهی به آثار علمی امام صادق علیه‌السلام و یاران ایشان و دیدگاه دیگر عالمان و اندیشمندان هم‌عصر با آن حضرت و بعد از ایشان درباره شخصیت علمی و آثار برجای‌مانده از ایشان می‌تواند بخشی از حقیقت علمی ایشان را ثابت کند.

سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه 24 اثر علمی را که به امام صادق علیه‌السلام نسبت داده‌شده است ذکر کرده است. (1) برخی از این آثار عبارت‌اند از:

1-کتابی در توحید که به خاطر نام روایتگر آن توحید مفضل نام دارد.

2-رساله آن حضرت خطاب به یارانش. کلینی این رساله را در آغاز روضه کافی به سند خود از اسماعیل بن جابر از ابوعبدالله علیه‌السلام نقل کرده است: امام صادق علیه‌السلام این رساله را برای اصحاب خود مرقوم داشت و به آن‌ها دستور داد که آن را به یکدیگر درس دهند و در آن نظر کنند و آن را فراموش نکنند و بدان عمل کنند. اصحاب نیز این رساله را در جایگاه عبادت خود در خانه‌هایشان گذارده بودند و چون از کار فراغ می‏یافتند آن را می‏خواندند.

3-نامه امام صادق علیه‌السلام به نجاشی والی اهواز که به نام رساله عبدالله بن نجاشی شهرت دارد.

4-رساله‏ ای از آن حضرت که صدوق در کتاب خصال آن را ذکر کرده و سندش را به امام صادق علیه‌السلام رسانیده است. این نامه حاوی احکام اسلامی است.

علاوه بر این آثار امام صادق علیه‌السلام به‌عنوان یک عالم، شاگردان فراوانی را تربیت کرد. شیخ طوسی در کتاب رجال خود نام حدود ۳۲۰۰ نفر را که از علم امام صادق علیه‌السلام استفاده کرده‌اند نام‌برده است. (2) شیخ مفید در کتاب الارشاد تعداد این افراد را چهار هزار نفر بیان می‌کند. (3) ابن عقده که خود یک زیدی مذهب بود در کتاب خود نام این 4000 نفر را ذکر کرده بود که متأسفانه کتاب وی به دست ما نرسیده است. (4)

بسیاری از نویسندگان اصول اربعمائه (اصول چهارصدگانه شیعه)، به‌عنوان مهم‌ترین منابع کتاب‌های حدیثی هم چون کافی کلینی و من لایحضره الفقیه شیخ صدوق از شاگردان امام صادق علیه‌السلام بودند. (5) علاوه بر این امام صادق علیه‌السلام سعی می‌کردند تا شاگردان مستعدشان در یک علم صاحب تخصص شوند؛ به‌عنوان نمونه در کتاب رجال کَشّی گزارشی درباره مناظره شاگردان امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده است که گواهی بر این مطلب است. (6) طبق این روایت حُمران بن اَعیَن در علوم قرآنی، اَبان بن تَغلِب در ادبیات عرب، زُراره در فقه و مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم در کلام تخصص داشته‌اند. (7) برخی دیگر از شاگردان امام صادق علیه‌السلام که درزمینه­ی کلام تخصص داشتند، عبارت‌اند از حُمران بن اَعیَن، قیس ماصِر و هشام بن حَکَم. (8)

علاوه بر این امام صادق علیه‌السلام شاگردان فراوانی از¬ اهل سنت داشت ازجمله نام کسانی هم چون ابوحنیفه، مالک بن انس به‌عنوان دو تن از ائمه مذاهب چهارگانه اهل سنت – یعنی حنفی و مالکی – در زمره این شاگردان ذکرشده‌اند. (9) برخی از نویسندگان اهل سنت حضور مالک بن انس در مدینه و استفاده از درس کسانی چون امام صادق علیه‌السلام را از عوامل رشد علمی او بیان کرده‌اند. (10)

علاوه بر این امام صادق علیه‌السلام به اعتراف بزرگان اهل سنت نزد آنان از جایگاه بالایی برخوردار بوده است. به‌عنوان نمونه: ابوحنیفه (متوفای 150 ق) از پیشوایان اهل سنت، امام صادق علیه‌السلام را فقیه‌ترین و داناترین فرد در میان مسلمانان می‌دانست. (11) از مالک بن انس (۱۷۹ ق) نقل‌شده است: از جهت فضل، علم و عبادت و ورع، هیچ چشم و گوشی برتر از جعفر بن محمد ندیده و نشنیده است. (12) ابن ابی الحدید (زنده تا ۶۵۶ ق) به‌عنوان یکی از عالمان اهل سنت بیان کرده است: علماء اهل سنت ازجمله پیشوایان فقهی آنان چون ابوحنیفه، احمد بن حنبل و شافعی باواسطه یا بی‌واسطه شاگرد امام صادق علیه‌السلام بوده‌اند و ازاین‌رو فقه اهل سنت در فقه شیعه ریشه دارد. (13) ابن حجر عسقلانی از قول ابن حبان (متوفای ۳۵۴ ق) درباره امام صادق علیه‌السلام می‎گوید: «مارأیت أفقه من جعفربن محمّد» فقیه‌تر از جعفربن محمد کسی را ندیدم وی از سادات اهل‌بیت است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم و در روایت دیگری آمده است که وی تنها کسی بود که همه فقها و علما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند. (14) شهرستانی (متوفای ۵۴۸ ق) یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب الملل و النحل درباره شخصیت امام صادق علیه‌السلام می‎نویسد: «جعفر بن محمدصادق، دارای علم و حکمت فراوان و دارای زهد و تقوای کامل بود مدت‌ها در مدینه بود و شاگردان شیعه خود را آموزش می‌داد. دانش و آگاهی او در فرهنگ و مذهب فوق‌العاده بود و اطلاعات کاملی از مسائل فلسفه داشت». (15)

در کنار آنچه به نقل از عالمان مسلمان در عظمت علمی امام صادق علیه‌السلام ذکر شد؛ سخنان و مطالب متعددی از سوی مستشرقانی که زندگانی و دوره امام صادق علیه‌السلام را موردمطالعه و ارزیابی قرار داده‌اند نقل‌شده است که در این بخش دو نمونه از این موارد ذکر می‌گردد:

دونالد سن در خصوص علم و تدریس امام صادق علیه‌السلام می‌گوید: «از توصیفاتی که در مورد اکرام مهمانان از سوی امام جعفر صادق علیه‌السلام در باغ زیبایش در مدینه و استقبال وی از مردم با همه اختلاف مذاهب و آرای‌شان می‌خوانیم، برای ما آشکار می‌شود که آن حضرت یک مدرسه شبه سقراطی داشته است». (16) هاجسن یکی از تاریخ نویسان غربی درباره امام صادق علیه‌السلام نوشته است: «او در مقام مرجع و عالم در حدیث و احتمالاً در فقه، آرام و خاموش در مدینه می‌زیست. در اسناد سنی با احترام از او یاد می‌شود. او با اکثریت غیر شیعی قطع رابطه آن‌چنانی نداشت؛ به‌گونه‌ای که حتی می‌توان بعضی از پیروان شیعی او را در اسناد اهل تسنن مشاهده کرد». (17)

در کنار آنچه پیرامون سخنان اندیشمندان پیرامون عظمت علمی امام صادق علیه‌السلام توجه به این نکته‌ای که در ادامه ذکر خواهد شد گواهی است که سیره علمی امام صادق علیه‌السلام سبب تحولات شگرفی در مباحث علمی گردید. مطالعات صورت گرفته در مورد سیره علمی امام جعفر صادق علیه‌السلام بازگوکننده این مطلب است که ایشان بر شناسایی دانش، اکتساب و خلق دانش، توسعه دانش، توزیع دانش، بهره‌گیری از دانش مفید، حفظ و نگهداری دانش، ارزیابی و بازخورد گیری دانش تأکید داشتند؛ و از مطالعه سیره قولی و عملی ایشان به دست می‌آید که آن حضرت دارای الگویی خاص از مدیریت دانش بودند که از همین طریق توانسته‌اند به آموزش شاگردان بسیار کارآمد در علوم مختلف، تولید علم و نوآوری و تولید سرمایه انسانی توفیق یابند (18) و همین امر سبب گردید که تأثیرات علمی ایشان در میان تمام مسلمانان مشهود باشد.

نتیجه‌:

با توجه به آنچه در مورد شخصیت و جایگاه عملی امام صادق علیه‌السلام در ابعاد مختلف بیان شد بطلان سخن کسانی که می‌گویند امام صادق علیه‌السلام چون کتاب نداشته است، پس نمی‌توان به او عالم گفت ثابت گردید؛ چراکه اولاً برخلاف گفته این افراد حضرت دارای کتاب بودند و گزارش‌های متعددی این مطلب را تأیید می‌کند؛ ثانیاً آن حضرت شاگردان فراوانی داشتند که بسیاری از آن‌ها دارای آثار علمی بودند که این آثار برگرفته از اندیشه‌های امام صادق علیه‌السلام بود؛ ثالثاً دیگر عالمان هم‌عصر با آن حضرت و بعدازآن بر عظمت شخصیت علمی امام صادق علیه‌السلام اقرار کرده‌اند و درنهایت سیره علمی حضرت در مدیریت دانش سبب گردید که ما شاهد تحولات شگرف در پیشرفت علمی جهان اسلام و به‌صورت خاص در بین شیعیان آن حضرت باشیم که ثمرات این پیشرفت علمی اکنون در کتاب‌های عالمان و اندیشمندان شیعی و غیر شیعی بازتاب یافته است.

 کلیدواژه:

امام صادق علیه‌السلام، پیشرفت علم، تمدن اسلامی.

 معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر:

امام صادق علیه‌السلام از دیدگاه اهل سنت، نویسنده: مهدی لطفی، ناشر و تهیه‌کننده: مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما. قابل‌مطالعه در لینک ذیل:

http://pajuhesh.irc.ir/product/book/show/id/1057

الامام الصادق علیه‌السلام و المذاهب الاربعه، نوشته اسد حیدر. این کتاب با عنوان امام صادق علیه‌السلام و مذاهب چهارگانه، به زبان فارسی ترجمه‌شده است، ناشر: دارالتعارف.

زندگانی امام صادق جعفر بن محمد، نویسنده: سید جعفر شهیدی، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پیشوای صادق، نویسنده: سید علی حسینی خامنه‌ای، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

مقاله:

امام صادق علیه‌السلام از دیدگاه خاورشناسان، نویسنده: محمد احسانی،

منبع:

سیمای تاریخ - زمستان 1389 - شماره 3 (24 صفحه - از 75 تا 98) قابل دانلود از لینک ذیل:

https://ebookshia.com/books/view/8046

پی نوشت ها:

1. امین، سید محسن‏، اعیان الشیعه، بیروت‏، دارالتعارف، 1403 ق، ج 1، ص 669-668.

2. طوسی، محمد بن الحسن، رجال الطوسی، ت صحیح جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ ش، ص ۱۵۵-۳۲۸.

3. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۲۵۴.

4. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، طهران، مکتبه الصدر، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ ق، ج ۱، ص ۳۵۸.

5. پاکتچی، احمد، «جعفر صادق علیه‌السلام، امام»، تهران، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۸، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۹ ش، ص ۱۸۷.

6. همان، ص ۱۹۹.

7. کشی، رجال الکشی- اختیار معرفه الرجال، ت صحیح شیخ طوسی و حسن مصطفوی، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق، ص ۲۷۵-۲۷۷.

8. پاکتچی، همان، ص ۱۹۹.

9. ابن حجر الهیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الضلال و الزندقه، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۷ ق، ج ۲، ص ۵۸۶.

10. شکعه، مصطفی، ال ائمه الاربعه، قاهره، دارالکتاب، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ج ۲، ص ۸.

11. ذهبی، محمد بن احمد، تذکره الحفاظ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ ق، ج ۱، ص ۱۲۶.

12. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش، ج ۴، ص ۲۴۸.

13. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج‌البلاغه، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، ۱۳۸۵ ق، ج ۱، ص ۱۸.

14. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، دار صادر، بیروت، ج ۲، ص 104.

15. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، تخریج محمد بـن فـتح ﷲ بدران، قاهره، مکتبه الانجلو المصریه، بی تا ص 147.

16. دونالدسن، دوایت. م، عقیده الشیعه، ترجمه به عربی، مصر، مـکتبه لخـانجی و مطبعتها، ص 142.

17. جمعی از نویسندگان، تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام «ترجمه و نقد»، قم، مؤسسه شیعه شناسی،1385 ش، ص 287.

18. علوی، محمد، «مدیریت دانش در سیره امام صادق علیه‌السلام»، معارف اسلامی و مدیریت، دوره 4، شماره 7، بهار و تابستان 1397، صفحه 35-58.

چرا اغلب مذاهب فقهی كلامی شیعه پس از امام جعفر صادق (ع) شكل گرفته اند
دليل اينكه در عصر آن حضرت فرقه هاي كلامي شكل گرفت آن است كه عصر امام صادق (ع) همزمان بود با انتشار علوم اسلامي و انساني از قبیل تفسیر، فقه، حدیث، كلام، انساب...

 چرا اغلب مذاهب فقهی كلامی شیعه پس از امام جعفر صادق (ع) شكل گرفته اند؟ 4-ایا درست است كه ایشان موسس مكتب فكری و عقلی و فقه جعفری است؟دلیل این كار چه بوده؟ با تشكر

دليل اينكه در عصر آن حضرت فرقه هاي كلامي شكل گرفت آن است كه عصر امام صادق (ع) همزمان بود با انتشار علوم اسلامي و انساني از قبیل تفسیر، فقه، حدیث، كلام، انساب، لغت، شعر، طب، تاریخ، نجوم و غیر آن و نیز پیدایش افكار و اندیشه هاي مختلف، در این عصر از یك سو كتب فلسفي و كلامي از یوناني به عربي ترجمه شد. و از سوي دیگر افكار الحادي و به اصطلاح زندیق مسلكي رواج شایاني یافته بود، این ها خود عواملي بودند كه در آن فضاي باز سیاسي، تضارب آرا و برخورد اندیشه ها را فراهم كردومذاهب فقهی كلامی به وجود آمد.

نظر به اينكه در آن عصر در زمینه هر یك از علوم اسلامی نیز در میان دانشمندان آن علم اختلاف نظر پدید می‏آمد، مثلا در علم قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، فقه، و علم كلام بحثها و مناقشات داغی در می‏گرفت و هر كس به نحوی نظر می‏داد و از آن عقیده‏ طرفداری می‏كرد. پيرو اين اختلافات گروهي ديگاه هاي برخي را تقويت نموده و در اثر همين جانبداري ها فرق و مذاهب شكل مي گرفت. (1)

 يكي از مهمترين دلائل شكل گيري فرق كلامي شيعه، غلوي است كه نسبت به امامان قائل شدند كه منشأ آن يا از روي ساده لوحي و يا از روي شيادي بوده است.

 در فرقه اسماعيليه ابو الخطاب در حق امام باقر و امام صادق قائل، غلو می كرد. از اين جهت امامان او را طرد نمودند. اما او گر چه در انزوا از دنيا رفت اما پيرواني در اين عقيده داشت كه آنان در اثر همين عقيده به غلو در حق امامان، پيرو اسماعيل گشته و در حق او ديدگاه هاي غلو آميز داشتند و او را امام غائب پنداشتند. (2)

همان گونه كه در اثر افكار غلو آميز در باره امام صادق (ع) نيز برخي همين اعتقادات را داشتند مانند ناووسيه عنوان مشهور فرقه اي است از شيعه، كه تابعين عجلان و عبدالله بن ناووس بصري هستند و امام صادق (ع) را امام حي و غايب از انظار مي دانند و مهدي منتظر و قائم آل محمد (عج) مي شمارند و به عقيده اينها امام زنده هست.(3)

و يا واقفيه كه نام فرقه اي است كه در امامت حضرت امام موسي بن جعفر توقف كرده اند، بدين معني كه امامت را در آن بزرگوار ختم و آن حضرت را خاتم الائمه و امام حي، غايب، مهدي منتظر مي دانند(4)

نیز یكی دیگر از دلایل شكل گیری فرق  قیام بزرگان مذهب در برابر ظلم و فساد حاكمان بنی امیه و بنی العباس  بود مانند زید بن علی كه. درسال 121 هجری بر خلیفه اموی، هشام بن عبدالملك قیام كرد و گروهی بیعتش كردند و در جنگی كه در شهر كوفه میان او و كسان خلیفه درگرفت كشته شد.

زیدیه» پیروان زید شهید، فرزند امام سجاد(ع) میباشند

پیروانش او را پنجمین امام از امامان اهل بیت می­شمارند(5)

و یا مانند كیسانیه كه پیرو قیام مختار، این فرقه شكل گرفت (6)

 دوره زندگي امام صادق(ع) مصادف بود با اواخر حكومت امويان و اوايل خلافت عباسيان بود. به سبب درگيري‏ها و اختلافاتي كه ميان اين دو خاندان به وجود آمده بود، فرصت خوبی برای فعالیت­های فرهنگی پدید آمد كه امام صادق(ع) از آن بهره گرفت. شيعه را توسعه داد.امام با تشكيل حلقات درس و تبيين معارف و مباني تشيع، به نشر و تبليغ اسلام پرداخت. روايات بسيار زيادي را بيان فرمود. به همين جهت حيات مجددي در كالبد شيعه دميده شد. معارف و احكام شيعه بيش از هر زماني مطرح گرديد. نظم و ترتيب خاص و ارزنده‏اي به شيعه داده شد. بدین جهت اين مذهب را به امام جعفر صادق منسوب مي‏نمايند. زيرا علاوه بر تحكيم مباني آن، عمده احاديث اين مذهب- نسبت به امامان ديگر - از اين امام بزرگوار نقل شده است.

 در مجلس درس ايشان هزاران تن شركت مي‏كردند. برخي از آنان مانند ابوحنفيه، مالك بن انس، جابر بن حيان و زرارة بن اعين، از اركان و بزرگان اهل سنت و شيعه به شمار مي‏آمدند.(7)

 مرحوم جعفرشهیدی می نویسد:

" آن كه در اخبار فقه شيعه تتبع كند، خواهد ديد روايت هاي رسيده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهي و كلامي مجموعه‏اي گسترده و متنوع است. براي همين است كه مذهب شيعه را مذهب جعفري خوانده‏اند. گشايشي كه در آغاز دهه سوم سده دوم هجري پديد آمد، موجب شد مردم آزادانه‏تر به امام صادق (ع) روي آورند . گشودن مشكلات فقهي و غير فقهي را از او بخواهند. ... دانشمندان از هيچ يك از اهل بيت رسول خدا به مقدار آنچه از ابوعبدالله روايت دارند، نقل نكرده‏اند. هيچ يك از آنان متعلمان و شاگرداني به اندازه شاگردان او نداشته‏اند. روايات هيچ يك از آنان برابر با روايت هاي رسيده از او نيست. اصحاب حديث نام راويان از او را چهار هزار تن نوشته‏اند. نشانه آشكار امامت او خردها را حيران مي‏كند و زبان مخالفان را از طعن لال مي‏سازد." (8)

پی نوشت ها :

1. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق (ع) ، 1379، چاپ یازدهم، ص352.

2. محمد جواد مشكور، فرهنگ فرق اسلامي ،ناشر آستان قدس رضوي، ص47.

3. شهرستاني، الملل و النحل، لبنان، دار المعرفة، ج1، ص166ـ167.

4. سبحاني، الملل و النحل، چاپ مؤسسه امام صادق (ع)، ج8، ص38.

5. فرهنگ فرق اسلامی، ص 214 - 216.

6. بـحـارالانـوار، ج 45، ص 345.

7. محمدجواد مشكور ، تاريخ شيعه و فرقه‏هاي اسلام تا قرن چهارم، بی نام، ص 106 - 105 .

8. جعفر شهيدي، زندگاني امام صادق، ص61؛

 رسول جعفریان، حیات فكری وسیاسی امامان شیعه، قم ، انتشارات انصاریان، 1384ش ، چاپ هشتم، ص 345.

از آنجا که فقیهان و محدثان غیرشیعه هم‌عصر امام صادق(ع) حضرت را به راستگویی در نقل روایات ستوده‌اند، ایشان به لقب «صادق» شهرت یافته است.
امام صادق

ما شیعیان معتقدیم که همه امامان از یک نور هستند و دانش آنها یکسان است. امام پیشین دانش‌هایی را که از پدر خویش دریافت کرده بود، به فرزند خویش منتقل می‌کرد و در مقام علم و فضیلت، هیچ امامی بر امام دیگر برتری نداشت.

هر کدام بنابر موقعیت زمان و مکانی که داشت، وظایف خود را به انجام رساند، مثلاً در زمان حضرت علی(ع)، دورانی اقتضا می‌کرد حضرت خانه‌نشین شود و در حکومت دخالتی نکند، اما در زمانی دیگر با هجوم مردم برای بیعت، به امر حکومت اقدام نمود. سیدالشهدا برای حفظ دین، جان خود و یارانش را نثار کرد. بنابر این تمام امامان(ع) الگوی زندگی ما انسان‌ها و شیعیان در اوضاع مختلف هستند و مذهب شیعه منتسب به همه آنها است.

اما اصطلاح مذهب جعفری، اشاره به روش شیعیان در مسائل فقهی و احکام دینی است، در مقابل مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، همان گونه که به شیعیان در مسایل اعتقادی و نوع حکومت و سیاست، مذهب علوی یا علویون گفته می‌شود.

مذهب جعفری به دلیل گسترش و کثرت روایات فقهی از امام صادق(ع) است. اگرچه امامان دیگر نیز در بیان احکام و معارف اسلام (تشیع) نقش داشته‌اند، اما تأثیر آنها با توجه به موقعیت زمانی شان از امام صادق(ع) کمتر بود. در عین حال که دانش امام جعفر(ع) نیز از پدران بزرگوار به ایشان منتقل شده بود.

امامان معصوم در نشر و گسترش دانش‌های دینی که مورد نیاز مردم بود، از هیچ کوشش فرو گذار نمی‌کردند و در هر زمانی که فرصت را آماده می‌دیدند، به این امر اقدام می‌کردند، اما با موقعیت زمانی ویژه‌ای که برای امام صادق(ع) فراهم آمد، حضرت بهتر توانست این وظیفه مهم را به انجام رساند، به همین خاطر مذهب شیعه را مذهب جعفری می‌نامند.

مذهب تمام ائمه دوازده‌گانه،‌ همه یکی است و این طور نیست که هر یک مذهب خاصی داشته باشند، اما بعضی از ائمه در زمان بنی امیه و بنی عباس، اسیر و زندانی و شهید شدند و مسلمانان جرأت ارتباط با آنان را نداشتند. ائمه معمولاً در اختناق شدیدی به سر می‌بردند و فرصت ارتباط با مردم و نشر احکام و تعالیم دین مقدس اسلام را نداشتند، مثلاً امام علی نقی(ع) و امام حسن عسکری را در وسط پادگانی جا داده بودند تا کسی از مسلمانان نتواند با آن حضرات در تماس باشد، به این جهت مسلمانان نتوانستند معارف را از آنان دریافت کنند.

اما در زمان حضرت امام جعفر صادق(ع) و مختصری از زمان پدر بزرگوارشان امام محمد باقر(ع) این رعب و اختناق کم شد، که به این دلیل بود که بنی عباس و بنی امیه سرگرم نزاع‌های سیاسی بودند تا بتوانند خلافت را به دست آورند. در این مدت امام جعفر صادق(ع) توانستند آشکارا تعلیم و تدریس داشته باشند و شاگردان حضرت به ۴۰۰۰ نفر رسید. در کتب تاریخی ذکر کرده‌اند: در کوفه و بغداد راویان حدیث آن حضرت بیش از ۷۰ هزار نفر بودند، از این رو بیشتر معارف از طریق آن حضرت صادر گشته، بنابر این مذهب شیعه اثناعشری را جعفری می‌نامند. افزون بر این نکات و عوامل ذیل در نامگذاری شیعه به شیعه جعفری دخالت داشته است:

1ـ چهره شاخص و سرشناس حضرت میان تمام فرق‌ها و گروه‌های مسلمان.

2ـ عنوان «مذهب جعفری» شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه که از فقه اهل بیت پیروی نمی‌کنند، جدا می‌سازد.

اما اینکه چرا فقط به امام ششم، صادق گفته می‌شود به این دلیل است که چون فقیهان و محدثان معاصر ایشان (که شیعه هم نبوده‌اند) حضرت را به راستگویی در نقل روایات به این لقب ستوده‌اند، به لقب «صادق» شهرت یافته است وگرنه امامی را که منصوب از طرف خدا و منصوص از جانب امامان پیش از اوست، راستگو گفتن، آفتاب را به روشن وصف کردن است!

تمام ائمه دوازده‌گانه صادق بوده‌اند، چرا که اگر این وصف در آنها نباشد، اعتماد و اطمینان که برای پیوند معنوی پیروان و پیشوایان لازم است، حاصل نمی‌شود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.