۱۳۹۹/۰۳/۰۱ ۰۵:۵۲ شناسه مطلب: 98137
سلام ببخشيد من از طريق پزشکها و صفحات مجازي متوجه شدم که الکل اين ويروس کرونا رو از بين میبرد آیا خوردن شراب براي اينکه اين بيماري از بين بره جايز هست يا خير؟
پاسخ: این موضوع صحت ندارد و خوردن الکل جایز نیست.
سلام ببخشيد من از طريق پزشکها و صفحات مجازي متوجه شدم که الکل اين ويروس کرونا رو از بين میبرد آیا خوردن شراب براي اينکه اين بيماري از بين بره جايز هست يا خير؟
پاسخ: این موضوع صحت ندارد و خوردن الکل جایز نیست.
با توجه به شیوع بیماری کرونا در کشور خواهشمند است تکلیف روزه را برای بیماران و پزشکان و پرستاران اعلام فرمایید.
پاسخ: اگر در اثر روزهداری خوف ضرر (عقلایی) برای بیماران و پزشکان حاصل شود، نباید روزهبگیرند و باید بعداً روزه را قضا کنند؛ ولی چنانچه روزهداری تأثیری در ابتلا افراد یا ضرر برای بیماران نداشته باشد، واجب است روزه را بگیرند. البته خیس نگهداشتن دهان بهوسیله چرخاندن آب در داخل دهان با عدم فرودادن آن ضرری به روزهداری نمیزند.
شایعه شده است که میگن چون سیستم بدن ضعیف میشود لذا روزه رمضان واجب نیست، آیا صحت دارد؟
پاسخ: گرفتن روزه تا زمانی که خوف ضرر عقلایی نباشد واجب است و اگر بتوان با رعایت اصول بهداشتی احتمال ضرر را کاهش داد به صورتی که قابل اعتناء نباشد، واجب است روزه بگیرد و در صورت ترک عمدی آن علاوه بر معصیت و وجوب قضا، شخص باید کفاره افطار عمدی را نیز بپردازد.
ماسک زدن يا پوشيدن دستکش در نماز چه حکمي دارد؟
پاسخ: ماسک زدن و پوشیدن دستکش در نماز اشکالی ندارد.
تکلیف کسانی که بدون غسل و کفن و نماز دفن شدهاند چیست؟
پاسخ: در صورتیکه با حفظ رعایت اصول بهداشتی و استفاده از وسایل محافظتی پزشکی مانع ابتلا و آلودگی بیشتر افراد شوید و نبش قبر باعث هتک میت نشود، واجب است که قبر نبش شود و اموات غسل و کفن شوند؛ ولی در صورتیکه نبش قبر باعث هتک شود (همچون بو گرفتن بدن میت به خاطر گذشت زمان)نبش قبر جایز نیست. در خصوص نماز، نبش قبر جایز نیست و باید بر قبر میت نماز خوانده شود.
اگر برای غسل دادن اموات زن (یا تیمم دادن در صورت عدم امکان غسل) غسّال زن به تعداد کافی در غسالخانه آرامستان حضور نداشته باشد، وظیفه چیست؟
پاسخ: در صورت نبود همجنس تکلیف از شما ساقط است ولی اگر امکان انجام غسل توسط همجنس اگرچه با نگهداری جنازه در سردخانه فراهم باشد باید توسط همجنس غسل و یا تیمم داده شوند. البته در صورت امکان تیمم یا انجام غسل توسط محارم غیر همجنس از زیر لباس و یا غسل توسط همسر، باید نسبت به انجام غسل یا تیمم اقدام شود.
با توجه به خطر انتقال ویروس، آیا تیمم دادن با دستکش صحیح است؟ ما نیروی خانم نداریم، آیا تیمم دادن اموات غیر همجنس در حالت ضرورت با دستکش، صحیح است یا تکلیف از ما ساقط است ؟
پاسخ: تیمم دادن با دستکش در صورت ضرورت مانعی ندارد و در صورت نبود همجنس تکلیف از شما ساقط است؛ ولی اگر امکان انجام غسل توسط همجنس، اگرچه با نگهداری جنازه در سردخانه فراهم باشد باید توسط همجنس غسل و یا تیمم داده شوند. البته در صورت امکان تیمم یا انجام غسل توسط محارم غیر همجنس از زیر لباس و یا غسل توسط همسر، میبایست نسبت به انجام غسل یا تیمم اقدام شود.
با توجه به خطر بسیار بالای ویروس کرونا وظیفه برای غسل شرعی اموات کرونایی چیست؟شستشوی با آب ممکن است آلودگی بیشتر افراد و جامعه را در پی داشته باشد.
پاسخ: در صورتیکه با حفظ رعایت اصول بهداشتی و استفاده از وسایل محافظتی پزشکی مانع ابتلا و آلودگی بیشتر افراد شود، باید غسل و سایر واجبات انجام شود، و در صورت عدم امکان غسل، تیمم بدل از غسل داده شود.
اگر استجابت دعا هزار و یک شرط دارد، بهتر نیست به جای این که مردم را به دعا و حرم و توسل فرا بخوانیم، آن ها را به پیشگیری از بیماری کرونا فرا بخوانیم؟!
پاسخ اجمالی:
دعا کردن در پیشگاه خالق هستی، درواقع نوعی عبادت است که اجابت محتوای آن نیز بدون قید و شرط نیست. یکی از آداب و شرایط دعا، عمل موافق و متناسب با آن است. در طلب شفا نیز باید تلاش متناسب و عمل مقتضی صورت گرفته باشد چراکه در اکثر موارد، خداوند شفای بیمار را از طریق اسباب متعارف فراهم میسازد. ازاینرو رعایت بهداشت، پیشگیری از ابتلاء، گوش سپردن به دستورات متخصصین و بهرهمندی از نسخه پزشک، همگی از شرایط استجابت دعا بهحساب آمده و پیش از دعا تحقق آن لازم است؛ نه اینکه در مقابل دعا باشد.
پاسخ تفصیلی:
در قرآن، خداوند وعده داده هر دعایی را برآورده کند. به همین جهت، ممکن است گروهی از مردم بدون تلاش و فراهم کردن مقدمات لازم، فقط به دعا اشتغال بورزند و چون به مقصود نمیرسند، از استجابت دعا ناامید شده و صرفاً به درمان و پیشگیری از بیماریها بسنده کنند. در ادامه، با ارائه نکاتی به بررسی نسبت دعا و درمان و پیشگیری میپردازیم تا از این طریق، اشکال مذکور نیز برطرف شود:
نکته اول:
در ابتدای امر تصور میشود که لازم است تلقی عمومی از بحث «دعا» تصحیح شود، چراکه دعا کردن و بر زبان آوردن نیازهای خود در پیشگاه خالق هستی درواقع نوعی عبادت است و در تعبیر برخی از روایات مطلب را از این نیز بالاتر دانسته و در حقیقت دعا را مغز عبادت دانستهاند؛ چنانکه از رسول اکرم (ص) اینگونه روایتشده است که فرمودند:
«افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فِی حَوَائِجِکمْ وَ الْجَئُوا إِلَیهِ فِی مُلِمَّاتِکمْ وَ تَضَرَّعُوا إِلَیهِ وَ ادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُ الْعِبَادَةِ...؛ در حوائجتان از خدا کمک بخواهید، در شداید و گرفتاریها به او پناه ببرید و بهسوی او تضرع کنید، او را بخوانید و دعا کنید، چون «دعا» مغز عبادت است...». (1)
همین حقیقت را حضرت امام محمدباقر (علیهالسلام) اینگونه مطرح میفرماید که: «وَ لَا تَمَلَ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِنَ اللَّهِ بِمکان؛ از دعا خسته نشو! زیرا دعا در نزد خدا منزلت و مقامى عظیم دارد». (2)
ازاینرو از برخی از عرفا نقلشده است که ایشان بااینکه هیچ حاجتی از خدا نداشته و در مقام تسلیم محض به سر میبردهاند، تنها به جهت آنکه خداوند امر به دعا کرده و فرموده «ادعونی استجب لکم» (3) و برای بهرهمندی از برکات عبادت بودن دعا، این فعل را انجام میدادهاند.
اینیک نگاه تقلیل گرایانه به حقیقت دعاست که بخواهیم تنها آن را به جهت برآورده شدن حاجاتمان فرو کاسته و دائماً به اجابت یا عدم اجابت آن، خود را معطل نگهداریم و از حقیقت متعالی آن کاملاً بیخبر بوده و از آن غافل باشیم؛ و صد افسوس که نگاه غالب در خصوص دعا، همین نگاه غیر متعالی و سطحی است.
نکته دوم:
باید توجه داشته باشید که انتظار ما از دعا و تأثیر آن در زندگی باید منطقی بوده و به محدودیتهایی که در اجابت خواستههای ما در عالم هستی وجود دارد توجه بیشتری داشته باشیم. اینکه فکر کنیم، صرف بیان الفاظی خاص، تأثیراتی تکوینی به نحو ضروری داشته و بدون هیچ قید و شرطی انسان را بر سر سفره خواسته خود مینشاند، تصور درستی نکردهایم. خصوصاً اینکه طرف دعای ما موجودی است که حکیم و عالِم بوده و مسائل را از دریچه تنگ خواستههای انسانی نمینگرد!
درنتیجه ما نیز با شما موافقیم که دعا، بدون قید و شرط نبوده و آدابی دارد؛ و اتفاقاً یکی از آداب و شرایط دعا، در اکثر موارد، عمل موافق و متناسب با آن است؛ بهعبارتدیگر هر دعا و توکلی میبایست مسبوق به عمل و تلاشی در راستای آن دعا باشد.
همچنانکه امیرمومنان (علیهالسلام) در حدیثی دعاکننده بیعمل را اینگونه تشبیه میکند.
«الدّاعی بِلا عَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ؛ کسى که دعا میکند بدون عمل، مانند تیراندازی است که کمانش «زه» ندارد». (4)
و یا امام رضا (علیهالسلام) در این خصوص میفرماید:
«مَن سَألَ اللهَ التَّوفیقَ وَ لَم یجتَهِد، فَقَدِ استَهزَءَ بِنَفسِهِ؛ هر کس از خداوند، توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، خودش را مسخره کرده است.» (5)
در طلب شفای امراض مادی و بیماریها، ابتدا باید تلاشی متناسب و عمل مقتضی صورت گرفته باشد و ازاینرو رعایت بهداشت، پیشگیری از ابتلا، گوش سپردن به دستورات متخصصین و بهرهمندی از نسخه پزشک، همگی از شرایط استجابت دعا بهحساب آمده و پیش از دعا تحقق آن لازم است، نه اینکه در مقابل دعا باشد.
نکته سوم:
هنگامیکه انسان در سیره و سنت حضرات معصومین (علیهالسلام) هم مینگرد، درمییابد که ایشان در هنگام عارض شدن کسالت و بیماری و یا رویارویی با مشکلات و مسائل تنها بر دعا و عنایات غیبی اتکا نکرده و علاوه بر آن تمام تلاش خود را نیز در جهت و راستای خواسته خویش مبذول میداشتند. ازاینرو گوش سپردن به توصیه طبیبان و استفاده از نسخه ایشان، سنت رایج در میان حضرات معصومین (علیهالسلام) بوده است.
دراینباره داستانی از حضرت موسی (علیهالسلام) وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
نقل است که حضرت موسی (علیهالسلام) را بیماری عارض شد، بنیاسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف کنی شفا مییابی.
موسی (علیهالسلام) گفت: مداوا نمیکنم تا خدا مرا بیدوا بهبود بخشد. پس بیماری او طولانی شد، خدا به او وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافیت نمیدهم تا به دوائی که گفتهاند درمان کنی. پس به بنیاسرائیل گفت: داروئی که گفتید به آن مرا معالجه کنید.
پس او را مداوا کردند و بهبود یافت. این در دل موسی (علیهالسلام) حالت شکوه و اعتراضی را پدید آورد. خدای تعالی به او وحی فرستاد: خواستی حکمت مرا به توکّل خود باطل کنی، چه کسی غیر از من داروها و منفعتها را در گیاهان و اشیاء نهاد؟!(6)
نکته چهارم:
البته نباید از این نکته غافل شد که گاهی خداوند از طریق غیرعادی، کارهایی را انجام میدهد و مثلاً مردگان را زنده و یا بیماران را شفا میدهد؛ چنانکه عیسی (علیهالسلام) به اذن او چنین نمود و بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد (5). البته این معجزات و کارهای خارقالعاده، در موارد نادری رخ میدهد و چون در محدوده علم ما نیست، نمیدانیم حکمت الهی چه زمانی، وقوع چنین معجزاتی را لازم میداند و چه زمانی نه. ازاینرو، هم موظفیم دعا کنیم و به رحمت و قدرت نامحدود خدا امیدوار باشیم و هم موظفیم به حکمت خدا اعتماد کنیم و کارهای عادی مؤثر در درمان بیماری را بپیماییم چراکه ممکن است در این مورد حکمت خداوند چنین اقتضا کرده باشد که شفا نه از طریق معجزه بلکه از طریق انجام کارهای متعارف انجام گیرد (7).
نتیجه:
هر انسانی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش بیماریهای خطرناک انجام دهد و در ادامه از خداوند منان و عنایات او نیز استمداد بطلبد؛ چنانکه قرآن کریم در این خصوص میفرماید:
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد». (8)
پینوشتها:
کلمات کلیدی
بیماری، دعا، شرایط استجابت دعا، توسل، شفا
اگر بیماری کرونا برای عذاب یا امتحان ما است، کودکان چه تقصیری دارند؟ آیا این عادلانه است؟ آیا خداوند واقعاً عدالت را رعایت کرده است؟
پاسخ اجمالی:
ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بد انسان و یا عذاب الهی نیست؛ بلکه گاهی بهمنظور امتحان انسانها و حتی کودکان است. همچنین، ممکن است شرور و بیماری، نتیجه طبیعی رفتار انسانها یا طبیعت باشد و چون جهان، یک کل بههمپیوسته است، کودکان نیز از عملکرد بد یک انسان و یا رفتار طبیعت، استثناء نمیشوند. البته خداوند در اینگونه موارد، برای بیگناهان، «اعواض»(پاداش) در دنیا و آخرت در نظر گرفته است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند از طریق بیماری و شرور و سختیها، گاهی انسانها را عذاب یا امتحان میکند؛ ازاینرو، این سؤال پیش میآید که چرا خداوند که عادل است، مانع از تسرّی این اتفاقات ناگوار به کودکان نمیشود؛ کودکانی که پاک و بیگناهاند و آمادگی لازم برای این امتحانات سخت را نیز ندارند. در ادامه، با ارائه نکاتی به این پرسش پاسخ میدهیم:
نکته اول:
هرچند ممکن است یکی از عوامل بیماری و دشواری در زندگی، عدم اطاعت از فرامین الهی و در حقیقت مکافات اعمال بد انسان باشد ولی اینگونه نیست که هر جا بیماری وجود دارد، مصداقی از مصادیق «عذاب الهی» است! آری، برخی از این اتفاقات ناگوار، منشأ انسانی داشته و عملکرد انسانها در نوع مناسبات و اتفاقاتی که در یک منطقه و یک دوره میافتد، مؤثر است. همچنانکه قرآن کریم در این خصوص میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِى النَّاسِ لِیذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ؛ به سبب اعمال مردم، در برّ و بحر فساد آشکار شد تا جزاى بخشى از اعمالى را که انجام دادهاند به آنها بچشاند شاید بازگردند». (1)
امّا باید توجّه کرد که گاهی هم این اتفاقات ارتباطی به عملکرد انسان ندارد؛ چنانکه ممکن است باران و برف در منطقهای به جهت شرایط جغرافیایی که دارد بیشتر از نقاط دیگر ببارد، نظیر مناطق استوایی و یا مناطقی که در مجاورت دریاهای متعدد قرار داشته و ابرهای بارانزای بیشتری در آن منطقه فعّالاند؛ تا جایی که میتوان دورههای مختلف خشکسالی و ترسالی آینده را نیز تا حدودی با ابزار علمی و بر اساس فرمولهای کاملاً طبیعی پیشبینی کرد.
ازاینرو ممکن است شیوع برخی از بیماریها، به جهت مساعد بودن شرایط جوی در برخی مناطق، بیش از مناطق دیگر باشد. در این صورت دیگر نمیتوان ظهور و یا شیوع یک بیماری را مستقیماً مکافات عمل و عذاب الهی نسبت به بندگان دانسته و از این باب برای ما سؤال شود که چرا کودکان دچار بیماری میشوند؟
نکته دوم:
در نگرش مبتنی برجهان بینی دینی و الهی، عالم هستی مجموعهای بههمپیوسته و منسجم است که مخلوق یک موجود کاملِ مطلق بشمار میآید. ازاینرو همه موجودات عالم بر هم تأثیر داشته و از همدیگر متأثر میشوند. (2)
درنتیجه، حوزه تأثیر رخدادهای طبیعی و اعمال انسان تنها به حیطه شخصی او مربوط نشده و میتواند زمانها و مکانهای دیگر را نیز درنوردد؛ به این معنا که ممکن است رخدادی طبیعی مثل زلزله و یا ظلم ما به یک فرد یا خانواده تا مدّتها در کودکان و حتی نسلهای بعد نیز تأثیر بگذارد. (3) روشن است که هیچکدام از این موارد مربوط به «عذاب الهی» نبوده و فعل مستقیم خداوند بهحساب نمیآیند تا گفته شود کودکان تقصیری نداشتهاند و چرا خدا آنها را عذاب کرده؟!
نکته سوم:
یکی از سنتهای الهی، امتحان انسانها است که انواع مختلفی دارد و حتی شامل مرگ و زندگی نیز میشود: گاهی به فقر، گاهی ثروت، گاهی به خوشی و گاهی به ناخوشی، گاهی به پیری و گاهی نیز به جوانی امتحان میشود. (4) ازاینرو، هر ناخوشی و فقر و بیماری را نباید عذاب دانست، بلکه ممکن است زمینه امتحان آدمی و تعالی روح او باشد و از این منظر، هیچ اشکالی ندارد که کودکان نیز امتحان شوند. (5)
بهعبارتدیگر تربیت و تکامل انسان، قانون و سنت دائمی پروردگار است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و درنتیجه پرورش بندگان، آنان را میآزماید؛ یعنی همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره میگدازند تا آبدیده گردد، آدمی را در کوره حوادث سخت، پرورش میدهند تا مقاوم شود. امتحان انسان به سختیها وسیلهای برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس انسان و خالص شدن گوهر وجودی او است.
امام علی (علیهالسلام) در نامهای که به عثمان بن حنیف فرماندار بصره نوشتهاند، میفرماید: «در ناز و نعمت زیستن و از سختیها دوری گزیدن موجب ناتوانی میگردد و زندگی در شرایط دشوار، آدمی را نیرومند و چابک میسازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا میگرداند»، در قسمتی از آن نامه آمده است: «درخت بیابانی چوبش سختتر است و درختهای سبز و خرم پوستشان نازکتر و گیاهان بیابانی شعله آتششان افروختهتر و بادوامتر است.»(6)
قرآن کریم به این انگیزه در امتحان خداوند تصریح میکند و میفرماید:
«وَ لِیبْتلی اللّهُ ما فی صُدرِوکم وَ لِیمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکم و اللّهُ علیمٌ بِذاتِ الصُّدورِ (7)؛ و تا خداوند آنچه را که در سینههای شماست بیازماید و آنچه در دلهای شماست، مصفا سازد و خداوند ازآنچه در سینهها است آگاه است».
درنتیجه امتحان الهی که نتیجه آن تکامل و رشد انسان است، اختصاصی به بزرگسالان و افراد بالغ ندارد و از جهات منافعی که دارد، کودکان نیز میتوانند در معرض آزمون الهی قرار گیرند تا رشد کرده و متکامل شوند.
نکته چهارم:
هیچکس مدعی آن نیست که اتفاقات و مناسبات عادی در این دنیا عادلانه بوده و باید به دنبال عدالت کامل در همین عالَم بود! بلکه برعکس باید توجه داشت که اساساً دنیا ظرفیتی برای چنین حدّ از عدالت را ندارد و ناگزیر باید بر این باور باشیم که در جهانی دیگر، عدل الهی به شکل کامل، ظهور و بروز خواهد یافت. اتفاقاً آنچه بهعنوان مقدمه «برهان عدالت» برای اثبات زندگی پس از مرگ ارائهشده است، همین مطلب است.
در همین راستا، به رنجدیدگان وعده دادهشده که در سرای دیگر، بهواسطه رنجی که تقصیری در آن نداشتهاند، از اجر و پاداش برخوردار گردند.
امام صادق (علیهالسلام) درباره پاداش برخی مصائب در زندگی انسان که از مصادیق آن بیماری است، میفرماید: «لَوْ یعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِّضَ بِالْمَقَارِیضِ؛ چنانچه مؤمن میدانست که در مصیبتهایش چه مقدار پاداش دارد، هرآینه آرزو میکرد که «اجزاى بدنش» با قیچى چیده و قطعهقطعه شود.»(8)
نتیجه:
کوتاهسخن اینکه ظهور و شیوع یک بیماری همواره به معنای عملکرد بدانسان و یا عذاب الهی نیست تا گفته شود چرا کودکان عذاب میشوند بلکه بخشی از بلایا ناشی از مداخله انسان و یا عملکرد طبیعی اشیاء است و برخی نیز بهمنظور امتحان و تعالی. درمجموع، اگر به کودک شرّی وارد شد که تقصیری در آن نداشت، قطعاً خداوند آن را برایش در دنیا یا آخرت جبران مینماید.
پینوشتها:
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ©