سوالات ویژه

آیا طبق قانون جذب اگر کسی فکر کنه به بیماری خاصی مثلاً کرونا مبتلا میشه، به این بیماری مبتلا میشه؟

آیا طبق قانون جذب اگر کسی فکر کنه به بیماری خاصی مثلاً کرونا مبتلا میشه، به این بیماری مبتلا میشه؟

پاسخ اجمالی:

یکی از خرافاتی که در سال‌های اخیر مطرح‌شده و به علت تکرار فراوان و جهان گیر شدنش، بزرگ‌ترین خرافۀ روزگار ما به شمار می‌آید، فرضیه‌ای است که با نام «راز» از آن یاد می‌شود. فرضیۀ راز به‌نوعی «قانون جذب» اشاره دارد و می‌گوید با تصور هر چیز و تقویت احساس مثبت نسبت به آن می‌توانید آن را جذب کنید و اگر وجود نداشته باشد، می‌توانید آن را خلق کنید.

امروزه به قانون جذب ایرادات اساسی گرفته‌شده و قانون جذب به نحو مطلق نه مورد تأیید حکما و متکلّمان اسلامی است و نه مورد تأیید دانشمندان علوم تجربی و نه مورد تأیید روانشناسی علمی است. این فرضیّه صرفاً یک ادّعای بدون دلیل است که نه با براهین فلسفی اثبات می‌شود و نه با روش علوم تجربی.

البته در اینکه افکار مثبت یا منفی و نیز تلقین مثبت یا منفی منشأ اثر است و در روحیه و رفتار انسان تأثیر می‌گذارد، شکی نیست. در تحقیقات وسیعی که انجام‌شده، محققان به این نتیجه رسیده‌اند که افکار منفی ممکن است، انسان را ازلحاظ جسمی بیمار کند و صدمات روحی و روانی و جسمی بسیاری بر انسان به‌جا گذارد؛ بنابراین اگر کسی به بیماری کرونا و ابتلا به این بیماری فکر کند؛ طبق نقدهایی که بر قانون جذب وارد است، امکان ابتلا به این بیماری به خودی خود و صرفاً با اندیشیدن به این بیماری وجود ندارد؛ بلکه اگر فرد در این زمینه زیاد فکر و خیال بکند چه‌بسا دچار ترس و استرس فزاینده گردد و این باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن فرد شود و مشکلاتی را برای وی به وجود آورد و یا در صورت ابتلا به ویروس کرونا به خاطر ضعف سیستم ایمنی بدن، علائم بیماری در وی ظهور و بروز بیشتری پیدا بکند و روند درمانی و بهبودی طولانی‌تر گردد.

پاسخ تفصیلی:

بر اساس قانون جذب، ذهن و افکار ما همانند یک آهن‌ربا اتفاقات زندگی را به سمت ما جذب می‌کند. قانون جذب می‌گوید: «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دست‌هایت خواهی داشت». (1) خلاصۀ این قانون آن است که شما می‌توانید با تصویرسازی ذهنی، وقایع و اتفاقات زندگی را به سمت خودتان جذب بکنید؛ به‌عبارت‌دیگر وقتی ما تصویرسازی می‌کنیم، پدیده را می‌آفرینیم و آن را خلق می‌کنیم درواقع ذهن علت تامه خلق است؛ درواقع رابطۀ علت و معلولی است، چطور حرارت علت جوشش آب است فکر شما هم علت پدید آمدن این پدیدۀ خارجی است. (2)

امروزه به قانون جذب ایرادات اساسی گرفته‌شده و قانون جذب به نحو مطلق نه مورد تأیید حکما و متکلّمان اسلامی است و نه مورد تأیید دانشمندان علوم تجربی و نه مورد تأیید روانشناسی علمی است. این فرضیّه صرفاً یک ادّعای بدون دلیل است که نه با براهین فلسفی اثبات می‌شود و نه با روش علوم تجربی.

در سخنان مدعیان این قانون بارها به تحقیقات علمی اشاره و نقل‌قول‌هایی از پژوهشگران عنوان‌شده است؛ درحالی‌که تقریباًهمۀ آن‌ها جعلی و ساختگی است.

در قانون جذب ادعا می‌شود که ادیان و مذاهبی مانند هندوئیسم، بودیسم، یهودیت، مسیحیت و اسلام و تمدن‌هایی مانند بابلی‌ها و مصریان در نوشته‌ها و حکایت‌های خود به قانون جذب اشاره‌کرده‌اند؛ درحالی‌که این‌گونه نیست؛ همچنین ادعا می‌شود که برخی بزرگان همچون سقراط، افلاطون، فیثاغورث، ویلیام شکسپیر، ویلیام بلیک، گوته، ویکتور هوگو، فرانسیس بیکن و اسحاق نیوتن در نوشته‌های خود به این قانون اشاره‌کرده‌اند؛ درحالی‌که این ادعا نیز کاملاً دروغ و فریب است. (3)

در منطق اسلام، امور زندگانی در این دنیا بر اساس اسباب و مسببات طراحی‌شده است. عالَم دارای نظام منطقی علت و معلولی است و تا زمانی که علل کافی برای تحقق یک پدیده رخ ندهد آن پدیده محقق نخواهد شد؛ امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب» (4)؛ «خداوند متعال از اینکه امور را از مجاری غیرعادی تدبیر فرماید، إبا دارد‏». در قانون جذب، علل مادی پدیده‌ها منتفی دانسته و تنها تصویرسازی ذهنی را علت خلق پدیده‌ها معرفی می‌کنند.

از سوی دیگر، خداوند متعال سعی و تلاش افراد را یک ارزش دانسته و آن را عامل رسیدن به موفقیت و شادکامی معرفی می‌کند؛ چنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَأَن لَّیْسَ لِلْانسان إِلَّا مَا سَعَى» (5)؛ «و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست». بر اساس قانون جذب، برای رسیدن به موفقیت و یا دست‌یابی به اهداف، تصویرسازی ذهنی کافی است؛ لازم نیست تلاشی بکنیم و یا کار خاص دیگری انجام دهیم؟! درحالی‌که این ادعا مخالف آموزه‌های دینی و تعالیم اسلامی است.

به‌هرحال در اینکه افکار مثبت یا منفی و نیز تلقین مثبت یا منفی، اثربخش است و در روحیه و رفتار انسان تأثیر می‌گذارد، شکی نیست. البته این مسئله ارتباطی با گفته‌های مدعیان قانون جذب ندارد و قانون جذب به صورتی که امروزه در جامعه معرفی‌شده دروغی بیش نیست. (6)

در تحقیقات گسترده، محققان به این نتیجه رسیده‌اند که افکار منفی می‌تواند انسان را ازلحاظ جسمی بیمار کند و صدمات روانی و جسمی بسیار بر انسان به‌جا گذارد؛ در مقابل افکار مثبت و مثبت اندیشی می‌تواند بانشاط افزایی و انگیزش بخشی بر توان و قدرت انسان بیفزاید و حتی باعث بهبود بیماری‌ها و تسریع در آن گردد. در آموزه‌های دینی نیز به این نکته اشاره‌شده است و امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ» (7)؛ «هیچ بدنى در انجام آنچه نیتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نیست».

با توجه به نکات پیش‌گفته، اگر کسی به بیماری کرونا و ابتلا به این بیماری بیندیشد؛ طبق نقدهایی که به قانون جذب وارد است، امکان ابتلا به این بیماری به خودی خود و صرفاً با اندیشیدن به این بیماری وجود ندارد؛ بلکه این نوع افکار، تنش و اضطراب فرد را افزایش داده و با افزایش افکار منفی برشدت ترس و اضطراب فرد افزوده می‌شود که این وضعیت باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن شده و مشکلاتی را برای فرد به وجود می‌آورد.

تردیدی نیست که برای حفظ سلامتی، تقویت قدرت دفاعی بدن بسیار حیاتی است و افرادی که سیستم ایمنی بدنی ضعیفی دارند، بیش از دیگران در معرض آسیب و بیماری قرار دارند. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، افرادی که از سیستم ایمنی قوی برخوردارند در برابر ویروس کرونا مقاوم‌تر بوده و میزان مرگ‌ومیرها و آسیب‌پذیری در این افراد بسیار کم است؛ در مقابل افراد با سیستم ایمنی ضعیف نظیر سالمندان و کسانی که بیمارهایی زمینه‌ای نظیر بیماری‌های عفونی، قلبی ـ عروقی، سرطان، آسم، دیابت، ام‌اس و... دارند آسیب‌پذیری بیشتری دارند؛ چون این نوع بیماری‌ها به‌شدت سیستم ایمنی بدن انسان را تضعیف می‌کند.

از پیامدهای استرس و اضطراب بر سیستم ایمنی بدن می‌توان به کاهش تعداد گلبول‌های سفید خون و کاهش سطح لنفوسیت‌ها اشاره کرد؛ لنفوسیت‌ها نوعی از گلبول‌های سفید خون است که از بدن در برابر عفونت‌ها محافظت می‌کنند که هرچه سطح لنفوسیت‌ها در بدن کاهش پیدا کند، بدن در برابر ویروس‌ها آسیب‌پذیرتر می‌شود (8) که در صورت ابتلا به ویروس کرونا به خاطر ضعف سیستم ایمنی بدن، علائم بیماری در فرد ظهور و بروز بیشتری پیدا می‌کند و روند درمان و بهبودی طولانی‌تر می‌گردد. همان‌طور که گفته شد گلبول‌های سفید در انسان مأموریت حفاظت از سلامتی و مقابله با دشمنان خارجی را بر عهده ‌دارند؛ ازاین‌رو تقویت قدرت دفاعی بدن برای مقابله با ویروس‌ها و میکروب‌ها ازجمله ویروس کرونا شرط ادامۀ حیات زیستی هر انسانی است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. برن، روندا، راز، ترجمۀ اسماعیل حسینی. تهران: راشین. ۱۳۸۷، ص 22.
  2. همان، ص 30 ـ 57.
  3. زرین فر، پوریا، نقد کتاب راز، تهران: نسل آفتاب، 1394، ص 13.
  4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ‏کافی، قم‏: دار الحدیث، ‏1429 ق، ج 1، ص 488.
  5. نجم (53)، آیه 39.
  6. مظاهری سیف، حمیدرضا، «نقد و بررسی نظریه راز (قانون جذب)»، فصلنامه مطالعات معنوی، پیش‌شماره دوم، قم: پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام)، پاییز 1390، ص 90.
  7. شیخ صدوق، محمد بن على، ‏من لا یحضره الفقیه، قم‏: دفتر انتشارات اسلامى، ‏1413 ق‏، ج 4، ص 400.
  8. زالی، زهرا، تأثیر استرس بر سلامت جسم، دزفول: اهورا قلم، 1395، ص 88.

 

معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:

  1. زرین فر، پوریا، نقد کتاب راز، تهران: نسل آفتاب، 1394.
  2. شریفی دوست، حمزه، قانون جذب و اسلام (بررسی مستندات دینی قانون جذب)، تهران: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، معارف، 1393.
  3. مظاهری سیف، حمیدرضا، «نقد و بررسی نظریه راز (قانون جذب)»، فصلنامه مطالعات معنوی، پیش‌شماره دوم، قم: پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام)، پاییز 1390، ص 89 ـ 118.
  4. شریفی دوست، حمزه، «قانون جذب»، فصلنامه مطالعات معنوی، شماره سوم، قم: پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام)، بهار 1391، ص 151 ـ 190.
  5. توانایی، محمدحسین و راهین تک فلاح، «پژوهشی در مستندات قرآنی و حدیثی قانون جذب (تصویرسازی ذهنی)»، فصلنامه قرآنی کوثر، شماره 43، اصفهان: موسسه قرآنی کوثر، تابستان 1391، ص 32 ـ 52.

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

پاسخ اجمالی: در زندگي همه انسان‌ها در بعضی‌اوقات، در انجام دو يا چند فعل، تضادي به وجود می‌آید و نمی‌تواند دو عمل را باهم انجام داد. (در علم اخلاق به آن تزاحم اخلاقی می‌گویند.) سؤال شما هم در این محور است. در اين شرايط، اخلاقاً و به‌حکم عقل و بر اساس اولويت‌بندي اگر جمع آن دو امکان دارد باید هر دو عمل را باهم انجام داد، مثلاً پزشک با حفظ جان (مراعات مسائل بهداشتی)، به وظیفه خود هم عمل کند و اگر جمع این دو امکان نداشت باید انتخاب اهمّ بر مهم پرداخت؛ به‌عبارت‌دیگر بر اساس ملاک و معيار، يکي را بر ديگري مقدم دارد. در این مورد مصلحت عام جامعه و یا تعهدی که پزشک به بیمارستان و یا جامعه داده بر مصلحت فردي اولويت پیدا می‌کند.

پاسخ تفصیلی:

مقدمه:

ازآنجاکه زندگي فردي و اجتماعي انسان، رو به گسترش و پيشرفت است و از سوي ديگر، قدرت و اختيار انسان نسبتاً محدود است، در انجام دو يا چند فعل و عمل، تضادی پیش می‌آید و نمی‌توان هر دو عمل را باهم انجام داد.

 بي‌ترديد انسان در این شرایط باید به‌حکم شرع و عقل، به‌گزینش و اولويت‌بندي و انتخاب اهمّ بر مهم بپردازد و بر اساس ملاک و معياري (شرعی، اخلاقی و عقلی)، يکي را بر ديگري مقدم دارد، اگر این‌گونه عمل نکند و ملاک و معیاری براي ترجيح يک عمل نداشته باشد، صدمات جبران‌ناپذيري به جامعه و یا حتی به فرد می‌رسد و درنهایت، شخص به وظیفه دینی و اخلاقي خود عمل‌نکرده است. يکي از آن تعارض‌ها که در سؤال شما هم مطرح‌شده، در انجام‌وظیفه پزشکي و يا پرستاري با احتمال خرجانی است؛ در اين موقعیت آيا پزشک و یا پرستار به خاطر احتمال ابتلا به يک بيماري مسري و واگیردار (وجوب حفظ جان)، بايد از وظيفه خود دست بکشد و بيماران را رها کند يا مثل يک سرباز دست از انجام‌وظیفه برندارد و تا آخر ایستادگی کند. برای رسیدن به پاسخ لازم است نکاتی را بیان کنیم:

معناي تزاحم:

در تعريف تزاحم آمده است: هرگاه دو حکم، چنان جعل‌شده باشند که ازنظر قانون‌گذار هر دو مطلوب باشند، ولي در عمل و در مقام امتثال و اجرا تصادفاً باهم جمع شوند، به‌نحوی‌که امتثال هردوی آن‌ها باهم در زمان واحد، براي مکلف امکان نداشته باشد و تنها بتواند يکي از آن‌ها را انجام دهد، تزاحم بين دو حکم رخ‌داده است. (1)

به‌عبارت‌دیگر، تنافي دو حکم که بايد اجرا شود، به سبب عدم توانايي مکلف براي انجام هر دو در زمان واحد.

در این شرایط اخلاقاً باید از قاعده «تقديم اهمّ بر مهم» استفاده کرد؛ یعنی آن چیزی که مصلحت آن نسبت به قسم دیگر مهم‌تر است انجامش در اولویت قرار می‌گیرد.

مصلحت و یا مصالح به دو قسم تقسیم می‌شود: الف. مصالح عام: شامل همه مردم، يا افراد بسياري مي‌شود.

 ب. مصالح خاص: شامل افراد کمي ‌مي‌گردد. در اینجا هرگاه تزاحم بين مصالح عام و خاص رخ دهد، مصالح عام بر خاص مقدم است. (2)

در خصوص پرسش شما هم طبق تعاريف و مواردي که ذکر شد، مصلحت عام و جامعه در اولويت قرار دارد. چون پزشکان، پرستاران، نظاميان، آتش‌نشانان و يا هرکسانی که به جامعه تعهد دارند که درهرحال در آن جایگاهی که هستند خدمت کنند، نمی‌توانند و نبايد به‌وقت شداید و مشکلات (حتی برای حفظ جان خود) ميدان را خالي کنند؛ و در تمام اوقات مصلحت عموم جامعه بر مصلحت فردي آن‌ها اولويت دارد.

دلیل دیگری که پایبندی این اقشار را تأیید می‌کند این است که مردم یا دولت، عمري به ارتشيان و نظاميان حقوق و امکانات می‌دهند تا اگر جنگي پديد آمد، در مقابل دشمن بايستند. عمري در زمان صلح، نان و امکانات دادن، براي دورانِ جنگ احتمالي ست و خالي نمودن عرصه در زمان جنگ، به هيچ رو پذيرفته نيست.

جان سرباز وطن عزيز و حفظ جان هم از واجبات است، ولي در اين مورد از جان عزيزتر، مسئوليتي است که سرباز به‌وقت صلح پذيرفته است و خود را نسبت به آن متعهد می‌داند.

به همين سان، مسئوليت پزشک، پرستار و... است. این‌که هميشه در آرامش، نسخه‌ی بپيچند و يا در محل کار حاضر شوند، گوشه‌ای از کار است ولي کار مهم‌تر، حضور در ميدان نبرد، در زمان مبارزه یا بیماری‌های سخت واگيردار و زمان بحراني کشور است. البته سربازان سلامت و پزشکان و پرستاران ایران‌زمین در اتفاقات اخیر (شیوع بیماری کرونا) به جهانیان نشان داده‌اند، چه در زمان جنگ نظامی- بیولوژی و چه در زمان صلح همیشه در کنار مردم هستند.

نتیجه:

همه عزیزانی که در استخدام دولت هستند (نظامي، پزشک، پرستار، آتش‌نشان، کارمندان دولت و...) و تعهد دادن که در همه شرایط انجام‌وظیفه کنند. مسئوليتشان نسبت به جامعه و مردم فقط در زمان‌های صلح و آرامش نیست، بلکه در زمان‌های جنگ و یا زمان بحراني کشور هم وظیفه‌دارند تا تمام تلاش خود را در رفع مشکل جامعه (به‌اندازه وسع خود) ايفا نمايند و نمی‌توانند به‌صرف احتمال خطر جاني از کار و وظيفه خود دست بکشند؛ و اگرچه جانشان هم درخطر باشد در اینجا مصلحت جامعه بر حفظ جان فردی اولویت دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ترجمه محسن غرويان و علي شيرواني، چ سوم، قم، دارالفکر، 1384، ص 373.

2. خادمي، نورالدين، المصلحه المرسله حقيقتها و ضوابطها، بيروت، دار ابن حزم، 1421 ق، ص 123.

 

کلمات کلیدی:

تزاحم اخلاقي، مصالح ضروري، اهمّ و مهم، الزام اخلاقي، پزشک، حفظ جان، خطر جاني، بيماري کرونا

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟ آيا در اين شرايط هم بايد دعوت مؤمن را اجابت کرد؟ غذا خوردن در مهمانی‌ها چه حکمي دارد؟

پاسخ اجمالی:

عقل در شرایط بحرانی بهترین راهنمای انسان است و مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است و قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است؛ چراکه اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است لذا اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است و بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

پاسخ تفصیلی:

اگرچه در آموزه‌اي ديني ما ارزش و اهميت بالايي براي مواردي که شما مکتوب کرديد وجود دارد، اما در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه‌اي اخلاقي و عقلاني دست يابد:

اهمیت نمونه‌هایی از آموزه‌های اسلامی

در روايات بسياري، مسلمانان به مصافحه و دست دادن به يكديگر سفارش شده‌اند. به‌عنوان نمونه در حديثي از پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) مي‌خوانيم: «تحيت كامل بين شما دست دادن به يكديگر است»(1) در حديث ديگري مي‌خوانيم: «چون يكديگر را ملاقات كرديد، با سلام و مصافحه يكديگر را ملاقات كنيد و چون از يكديگر جدا شديد، با طلب آمرزش براي يكديگر از هم جدا شويد».(2)

گفتني است كه در بعضي از روايات به روبوسي كردن در هنگام ديدار هم سفارش شده است اما در برخي ديگر، محدود به موارد خاص يا نهي شده است. (3) همچنين بين علما درباره جواز و محدوديت‌هاي روبوسي اختلافاتي وجود دارد، اما مي‌توان گفت در مورد مصافحه (دست دادن)، اختلاف چنداني به چشم نمي‌خورد كه اين خود بيانگر جايگاه و اهميت اين كار پسنديده است.

 از برخي روايات چنين استفاده مي‌شود كه دست دادن با برادران ديني آن‌قدر مهم است كه حتي در حال ناپاكي باطني نيز نبايد آن را ترك كرد. امام صادق (ع) فرمود:

روزي پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه واله) حذيفه را ديد و دست مبارك خود را به‌سوي او گرفت، اما حذيفه دست خود را عقب مي‌کشيد. پيامبر فرمود: اي حنيفه! دست خود را به‌سوي تو آوردم، اما تو دست خود را دور كردي! حذيفه در پاسخ گفت: اي رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارك شما هستند، اما چون ناپاك بودم (و هنوز غسل نکرده‌ام)، نمي‌خواستم دستم در چنين حالتي دست مباركتان را لمس كند. پيامبر فرمود: «آيا نمي‌داني كه هرگاه دو مسلمان با يكديگر ديدار كنند و سپس دست بدهند، گناهانشان چون برگ‌هاي درختان مي‌ريزد؟!»((4)).

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت، چراکه هم رد احسان مؤمن مانند دعوت در مهمانی‌ها سفارش شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

حال در خصوص اختلاف مستحب بودن مصافحه و انتقال بيماري مسري، روشن است روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت دسته‌اي از روايات اين دو مسئله در کنار هم باشد تا به نتيجه واقعي از معصوم رسيد . يعني گرچه در برخي روايات مستحب بودن مصافحه را بيان‌ کردند، اما با توجه به ساير روايات و قواعد كلي اسلام كشف مي‌کنيم كه اين حكم شرايطي دارد و ازجمله آن‌ها اين است كه مصافحه باعث ضرر به خود فرد يا ديگري نباشد. زيرا ضرر رساندن به خود يا ديگري حرام است؛ ولي مصافحه مستحب در اين صورت عمل حرام بر مستحب که مصافحه است مقدم است .

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

وضعيت مصافحه، معانقه و غيره هم ازآنچه عرض کرديم روشن مي‌شود. اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است. اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است و تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند. ازاين‌رو واجباتي مثل روزه، امربه‌معروف، حج و غيره هم براي حفظ سلامتي تعطيل می‌شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1. شيخ طوسي، الأمالي، قم، دارالثقافه، 1414، ص 639.

2. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ه.ق، ج‏2، ص 181.

3. ر.ك: همان، ص 185. (باب التقبيل)

4. همان، ص 183. براي مطالعه تفصيلي ر.ك مروجي طبسي، محمدهادي، مقاله «مصافحه؛ چرا و چگونه؟»، فصلنامه فرهنگ كوثر، پاييز 1389 - شماره 83، از 112 تا 130.

 

کلمات کلیدی:

مصافحه، معانقه، اجابت دعوت مؤمن، بيماري‌ها مسري.

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟ چگونه تسلي خاطر بازماندگان باشيم و تسليت بگوييم؟

پاسخ اجمالی:

 آنچه همه عاقلان بدان معتقدند عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»،و دفع ضرر محتمل هم بدین معناست که لازم است به‌طورجدی نسبت به رعايت توصيه‌هاي بهداشتي اهتمام شود، یعنی انسان عاقل به‌دوراز تعصبات و تشریفات پای دستورات اهل علم و فن بنشیند؛ لذا عدم رعايت توصيه و تجويز کارشناسان در شرایط موجود نافرماني از خدا و عقل به‌حساب می‌آید. اطاعت از تشخيص کارشناسان بهداشتي و صالح بی‌غرض، مانند فتواي فقيهان صاحب صلاحيت، لازم است. همان قانون عقلي و عقلايي که تقليد از مجتهد را به‌عنوان متخصص در احکام شرع واجب شرعي مي‌کند، التزام به نظر متخصصان و کارشناسان امور درماني و بهداشتي را واجب مي‌دارد.

پاسخ تفصیلی:

اهميت مراعات:

پرسشگر محترم رعايت بهداشت فردي و اجتماعي در اسلام مطلوب و بسيار موردتوجه است. قرآن کريم درزمینهٔ بهداشت در پوشش، تغذيه، بدن و ساير امور زندگي انسان به‌وضوح سخن گفته و آن را از مطالبات و در حد تکاليف شرعي مطرح کرده است. عدم رعايت مسائل بهداشتي به‌نوعی خودکشي است و به‌حکم فرمان قرآني: « لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلي التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نيفکنيد(1)» لذا در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه مطلوب دست يابد:

يکم: آنچه در اخبار کارشناسان در شرايط بحراني مشاهده می‌گردد این است که می‌گویند: شهروندان تنها بايد مراقبت‌هاي پزشکي و بهداشتي را جدي بگيرند، لذا ساير مواردي که در اين خصوص توصيه‌شده را کاملاً توجه کنند.

دوم: روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت ترتيب موضوعي صادر و تدوين‌شده باشند تا همه قيود و شرايط يك حكم به‌صورت يکجا بيان‌شده باشد، بلكه غالباً اين‌گونه است كه روايات مربوط به يك موضوع به‌صورت پراكنده صادرشده است؛ لذا براي شناخت حكم واقعي يك مسئله نبايد به يك يا چند روايت اکتفا كرد بلكه بايد فحص و جستجوي كامل در تمام روايات داشته باشيم تا اگر احياناً اين حكمي كه از يك يا چند روايت استفاده‌شده داراي قيود و شرايطي باشند اين قيود و شرايط را كشف نمود.

ازجمله مواردي که در اسلام بسيار سفارش شده، شرکت در تشییع‌جنازه و سرسلامتی دادن به بازماندگان است چنانکه از حضرت رسول گرامي اسلام(ص) نقل‌شده که فرمود: «اولين هديه و تحفه‌ای که به مؤمن [پس از مرگ] داده می‌شود اين است که وي و هر که در تشییع‌جنازه او شرکت کرده، بخشوده مي­شود».(2)

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت چراکه هم شرکت در مراسم تشییع مؤمنین سفارش مؤکد شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است، ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

"توجه به بعد اخلاقی بحث"

آنچه در این ميان مهم به نظر می‌رسد و از بعد اخلاقي نيز اهميت پيدا می‌کند با توجه به عدم وجود مراسمات ختم در این‌گونه شرايط، شرکت داشتن در مراسم تشييع اموات خصوصاً اگر از اقوام و بستگان ما باشند با رعايت اصول بهداشتي بلامانع به نظر می‌رسد چراکه براي افراد بعد عبرت‌آموزی داشته و ثواب بسيار بالايي براي آن مترتب گشته است.

"راهکارهای جایگزین "

درصورت معذور بودن انسان می‌تواند از راه‌های خداپسندانه دیگری از باب وظیفه دینی خود عمل کند:

-به‌صورت مجازي، پیامکی و یا تلفني عرض تسليت خود را ابراز کنید

-بعد از فروکش شدن اين نوع بیماری‌ها به‌صورت حضوري عرض تسليت خود را به صاحبان عزا اعلام نمايد.

مطمئناً صاحبان عزا نيز در اين شرايط انتظارات خود ا نيز به حداقل رسانده و سلامتي ديگران را اهميت می‌دهند.

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است انسان شرایط موجود را اهم و مهم کند و با توجه به وضعیت فعلی اگر ضرر قابل‌توجهی او را تهدید می­کند، بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشته و به فکر سلامتي خود باشد؛ چراکه اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد، ممنوع است. ازآنجاکه حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است، تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند در غیر این صورت با در نظر گرفتن توصیه‌های بهداشتی و رعایت مقررات کارشناسان مربوطه در زمان مدیریت‌شده‌ای در مراسم شرکت کرده و تسلی‌دهنده بازماندگان این واقعه باشد.

پی‌نوشت‌ها:

  1.  بقره، آيه ۱۹۵

کلمات کلیدی:

تشییع‌جنازه/بيماري مسري/تکريم مؤمن

اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم؟

در اين روزها که بيماري واگيردار شيوع پیداکرده و مردم نيازمند مواد و کالاي بهداشتي هستند؛ اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم آيا بايد به‌مراتب قانوني اطلاع بدهيم؟ اگر کسي احتکار نکرده ولي از قيمت واقعي آن بيشتر می‌فروشد و گران‌فروشی می‌کند وظيفه ما چيست؟ اطلاع بدهيم؟ تذکر بدهيم يا ...

پاسخ اجمالی:

برخورد با احتکار و گران‌فروشی در سطح عموم جامعه نیازمند توجه به برخی آداب است؛اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده بوده یا از روی سودجویی است.

پاسخ تفصیلی:

اگر همه مردم نسبت به وظيفه‌اي که به عهده‌دارند، حساس باشند و در پي اين باشند که به آن عمل کنند، بسياري از مشکلات به وجود نمي‌آيد. در مورد حکم شرعي احتکار بايد در جاي خودش صحبت کرد اما درمجموع در اسلام از این کار نهی شده است و روایات فراوانی در این مورد و اقسام مختلف آن وجود دارد.

احتکار را اگرچه در منابع روایی و فقهی بیشتر در چند قلم از مواد غذایی به کار می‌رود.(1) اما برخی از فقها آن را در هر چه مورداحتیاج مردم باشد جاری می‌دانند،(2) یعنی وقتی‌که همه به آن کالا اگرچه مواد غذایی نباشد، احتیاج داشته باشند و پنهان کردن آن موجب اخلال در جامعه بشود، آن کار نیز حرام است.

احتکار از جنبه اجتماعي و اخلاقي نيز اين مسئله قابل‌بررسی است. در روايات، احتکار را مايه تعب و دردسر شمرده‌اند، (3) يا اينکه دستور رسول خدا( صلی‌الله علیه و آله) بر اين بوده که کالاي محتکران بايد در معرض ديد عموم مردم قرار گيرند.(4)

البته باید به این نکته نیز توجه کرد که گاهی نگه‌داری از یک کالا و انبار کردن آن، نه از باب احتکار، بلکه از باب این است که آن کالا را مدیریت کنند، تا به‌یک‌باره در بازار پخش نشود و در زمان­های دیگر که به آن احتیاج است، باقی باشد.

وظيفه کسي که از جنس احتکار شده، اطلاع دارد قطعاً اين است که مصالح و منافع مسلمين و جامعه را بر منافع يک شخص يا حتي يک گروه، ترجيح دهد و آنچه را به نفع جمع است، برگزیند؛ اگرچه همان‌طور که بیان شد، ابتدا باید انگیزه از این کار مشخص شود.

روايات، محبوب‌ترين افراد را در نزد خدا کسي مي‌داند که به حال مردم، نافع‌تر باشد و مشکلات بيشتري را از مردم رفع کند.(5) علاوه بر اينکه قرآن به کم‌فروشان هشدارهايي می‌دهد که گران‌فروشان نيز از همان دسته هستند. (6)

گران‌فروشی مسئله‌اي نيست که نيازي به بيان شرعي داشته باشد [اگرچه بيان شرعي نيز دارد و روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد] بلکه هر عقل سالمي اين را متوجه مي‌شود که منافع افرادي که سودجويي مي‌کنند، با به خطر انداختن سلامت جامعه براي خودشان دنبال کسب درآمد هستند، هرگز بر منفعت جامعه برتري ندارد و بايد به مراجع ذیصلاح اطلاع داد، تا به نحو مقتضي با چنين مواردي برخورد شود. در اشعار فارسي به اين نکته که به‌صورت ضرب‌المثل نيز درآمدهاست، اشاره‌شده است که: «ترحّم بر پلنگ تيزدندان//ستمکاري بوَد بر گوسفندان»

بنابراین وظیفه ما به‌عنوان یک شهروند این است که در صورت یقین به چنین موضوعی و اینکه انگیزه افراد در این قضیه، بدون در نظر گرفتن منافع عمومی سودجویی باشد، اولاً تذکّر به آن‌ها است و ثانیاً اطلاع دادن به مراجع ذی‌صلاح است.

البته اگر از طرف مسئولين مربوطه نيز کوتاهي‌هايي صورت گرفته باشد که چنين مشکلاتي به وجود بيايد، آن‌ها نيز در اين زمينه مسئول‌اند و بايد پاسخگو باشند؛ اما اين کوتاهي، باعث نمي‌شود که ما نيز در انجام‌وظيفه کوتاهي کنيم؛ يعني اگر آن‌ها کاري کردند که مشکلي ايجاد شود، خودشان مسئول‌اند و ما بايد هرچه در توان داريم براي حل مشکل مسلمين به کار بگيريم، چراکه در روايات ما آمده است اگر کسي صداي مسلماني را که ياري مي‌طلبد بشنود و او را ياري نکند، مسلمان نيست. (7)

نکته ديگر اينکه در مورد اطلاع دادن از احتکار، نکاتي موردنظر است و يکي از آن‌ها است که به‌گونه‌اي انجام شود که خطر جاني يا مالي متوجه خبردهنده نشود. همان‌طور که در مورد امربه‌معروف و نهي از منکر این نکته گفته‌شده است. علاوه بر اینکه باید مسائلی مانند میزان اثرپذیری فرد موردنظر نیز در نظر گرفته شود. پس بايد با رعايت اين مسئله، به مسئولينِ مربوطه اطلاع دهید.

نتیجه:

بنابراین همان‌طور که شما در اين مورد دغدغه داريد، اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده است یا از روی سودجویی بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1 . خمينى، سيد روح اللّه موسوى، تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 502.

2 . خمينى، شهيد، سيد مصطفى موسوى، مستند تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى قدس سره، تهران - ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 476.

3. كلينى، محمد بن يعقوب، الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى - تهران، چاپ: اول، 1364 ش، ج‏1، ص 27.

4. ابن‌بابويه، بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367 ش، ج‏4، ص 359.

5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص 164.

6. جزء سي‌ام قرآن کريم، سوره مطففين.

7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج ۲، ص ۱۶۴.

کلمات کلیدی:

احتکار، غيبت، گران‌فروشي، امربه‌معروف، نهي از منکر

نقش جن در بيماري مبناي ديني دارد؟

نقش جن در بيماري مبناي ديني دارد؟ چقدر شياطين مؤثر و مسلط بر ما می‌شوند؟

پاسخ اجمالي:

جن موجودي است داراي قابلیت‌های ويژه که گروهي از آن‌ها همچون ابليس، به‌تنهایی و يا با مشارکت شياطين انساني، به آزار و اذيت و فريب مؤمنان می‌پردازند. ازاین‌رو، کاملاً محتمل است که انتشار ويروس کرونا و جهان‌شمول کردنِ آن در ميان بشر، از طريق اجنه رخ‌داده باشد؛ چنانکه شيطان ايوب (علیه‌السلام) را از طريق فقر و بيماري، آزار داد. البته مؤمنان با توکل به خداوند می‌توانند بر اين مشکلات غلبه يابند و مکر شياطين جني و انساني را به خودشان بازگردانند.

پاسخ تفصيلي:

مستند به متون ديني، موجوداتي به‌عنوان جن وجود دارند که ابليس يکي از آن‌ها است و سپاه شيطاني از انسان و اجنه را تشکيل داده و عهد بسته به آزار و اذيت و فريب انسان‌ها بپردازد. ازاین‌رو، اين پرسش شکل‌گرفته که آيا ممکن است اجنه شيطاني، به‌تنهایی يا با مشارکت شياطين انساني، اقدام به توزيع ويروس کرونا کرده باشند يا نه؟ در ادامه، با ارائه مطالبي به اين پرسش پاسخ می‌دهیم:

جن موجودي است که هرچند مانند انسان داراي روح و جسم است اما از قابلیت‌های ویژه‌ای برخوردار است که در قرآن و روايات به آن‌ها اشاره‌شده است. توانایی‌هایی چون ساختن سريع اماکن و ابنيه و يا جابجا کردن سريع وسايل ازجمله توانایی‌های آنان است که در داستان حضرت سليمان ع به اين مسئله اشاره‌شده است. (1)

اين مسئله نشان‌دهنده آن است که اين موجودات داراي توانایی‌های منحصربه‌فردی هستند.

همچنين در متون ديني نکاتي واردشده که نشان می‌دهد اين امکان‌پذیر انسان‌ها از سوي اجنه مورد آزار و اذيت قرار گيرند، وجود دارد. بيماري و فقر حضرت ايوب (علیه‌السلام) توسط شيطان نمونه‌ای از اين آزار و اذیت‌هایی است که شياطين بر انسان‌ها تحميل می‌کنند و با صبر و توکل به خدا می‌توان بر آن‌ها غلبه يافت. (2) ازاین‌رو بايد اين احتمال را پذيرفت که گاهي انسان‌ها مورد آزار و اذيت جنيان قرار گيرند و حتي بیماری‌های روحي به جهت اين آزار در انسان‌ها ظاهر شود.

همچنين اين احتمال وجود دارد که گروهي از اجنه، به‌تنهایی و يا با مشارکت شياطين انساني، به انتقال ویروس‌های خطرناک به انسان‌ها (مشابه با انتقال ويروس از حيوان به انسان) مبادرت بورزند و درنتیجه برخي از بیماری‌های موجود در عالم اجنه وارد دنياي انسان‌ها شود و يا به جهت قابليت حرکت سريع، برخي از بیماری‌ها را در جهان انسان‌ها گسترش دهند. اين احتمال دور از واقع نيست و مبناي ديني دارد؛ اگرچه به‌صورت قطعي مشخص نيست که آيا واقعاً انتشار ويروس کرونا ناشي از اجنه شيطاني است يا نه.

مطلب بعدي این‌که اصولاً اين کارها به جهت در اختيار گرفتن بعضي از اجنه توسط برخي از انسان‌ها است که متأسفانه سعي می‌کنند با تسخير آن‌ها با روش‌هایی خاص، آن‌ها را وادار به اذيت و آزار انسان‌های ديگر کنند.

اما نبايد اين امر را به معناي تسلط شياطين بر انسان‌ها تلقي کرد چراکه انسان‌ها با پناه بردن به خدا و توکل به لطف و قدرت او، می‌توانند بر مکر و فريب و آزار شياطين غلبه کنند. بر اساس متون ديني حدود تسلط شياطين بر انسان‌ها، وسوسه قلبى و دعوت و بهتر نماياندن بدي‌ها و بالعکس است و جز اين تسلطى ندارند و کسى را به انجام کارى مجبور نمي‌کنند و در قرآن مجيد هر چه در مورد کار آن‌ها گفته‌شده، به همين اصل برمی‌گردد: «وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي ۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ؛ و شيطان، هنگامی‌که کار تمام مي‌شود، مي‌گويد: خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطي نداشتم، جز اينکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابراین، مرا سرزنش نکنيد؛ خود را سرزنش کنيد!» (3)

نکته آخري که لازم است در اينجا به آن اشاره شود اين است که اگرچه اصل ارتباط با اجنه و آزار رساندن و يا کمک گرفتن از آن‌ها می‌تواند صحيح باشد اما اكثر كساني كه ادعاي ارتباط با اجنه دارند دروغ‌گویان و شياداني هستند كه به فكر منافع شخصي خود و ارضاي هواهاي نفساني خود هستند و نبايد به آن‌ها مراجعه كرد و نبايد به خواسته‌هاي آن‌ها تن داد و بزرگ‌ترین شاهد بر دروغ بودن ادعاهاي آن‌ها اين است كه آن‌ها قادر به حل مشكلات شخصي خود نيستند تا چه رسد به مشكلات ديگران.

نتيجه:

کوتاه‌سخن این‌که اين احتمال دور از واقع نيست که انتشار سريع ويروس کرونا در جهان، توسط شياطين جني انجام‌شده باشد؛ اما فعلاً به‌صورت قطعي چنين چيزي اثبات نشده است. حتي اگر روزي اثبات شود شياطين انساني و جني با مشارکت يکديگر به چنين کاري مبادرت ورزيدند، اميد است مؤمنان با تلاش و کوشش و توکل بر خداوند، بر اين مشکل غلبه يابند.

پی‌نوشت‌ها:

1. سبأ (34) آيات 12-13.

2. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، 1403 ق، ج 12، ص 350-351.

3. ابراهيم (14) آيه 22.

 

کلمات کليدي:

جن، شيطان، تسلط جن و شيطان، بيماري

آيا افرادي که بدون غسل و آداب شرعي دفن يا غرق يا ... می‌شوند در برزخ و قيامت دچار مشکل خواهند شد؟

آيا افرادي که به هر دليلي مانند جلوگيري از گسترش بيماري و يا غرق شدن در دريا و ...، بدون غسل و آداب شرعي دفن يا غرق يا ... می‌شوند در برزخ و قيامت دچار مشکل خواهند شد؟ چرا اسلام براي اين موقعيت فکري نکرده است؟

پاسخ اجمالي:

 با توجه به متون ديني مي‌دانيم که آدمي محدود به جسم و بدن مادي نيست بلکه داراي ساحت ديگري است که از آن، به روح و بدن مثالي تعبير مي‌شود که بعد از مرگ، با ترک بدن مادي، به حيات خويش در برزخ ادامه مي‌دهد تا قيامت برپا گردد. اگر بدن آدمي در دنيا نابود شود و يا به سبب محذوراتي، به شکل مرسوم تشييع و تدفين نشود، مشکلي براي او در جهان پس از مرگ ايجاد نمي‌شود بلکه خداوند عادل بوده و همه را طبق ايمان و عمل صالحي که پيش فرستاده‌اند، موردحسابرسي قرار مي‌دهد.

پاسخ تفصيلي:

مقدمه:

با گسترش ويروس کرونا در جامعه اسلامي و مرگ‌ومير ناشي از آن، اين مسئله پيش آمد که آيا عزيزاني که براثر اين بيماري وفات مي‌يابند، غسل داده شوند يا اين‌که به سبب محذوراتي که در اين مسئله وجود دارد، مي‌توان از غسل و تدفين آن‌ها به شکل مرسوم، جلوگيري کرد. در پي اين مسئله، اين نگراني براي برخي از دين‌داران پديد آمد که چه‌بسا عدم انجام مراسم تدفين به شکل مرسوم، براي شخص وفات يافته مشکلاتي در برزخ يا قيامت ايجاد نمايد. در اين نوشتار، سعي مي‌شود با ارائه نکاتي، اين انگاره را موردبررسي قرار دهيم:

نکته اول:

انسان موجودي تک‌ساحتي نيست بلکه هم داراي جسم و بدن مادي است و هم داراي روح و بدن مثالي. بعد از مرگ، اگرچه روح آدمي بدن مادي را ترک مي‌کند اما همچنان زنده و باقي است و در برزخ (واسطه ميان دنيا و قيامت) متناسب با آنچه در دنيا انجام داده، از ثواب يا عذاب برخوردار مي‌شود تا اين‌که قيامت برپا شود و هر کس به شکل دقيق و جزئي، موردحسابرسي قرار گيرد و آن‌ها که بهشتي هستند به بهشت رهسپار شوند و آن‌ها که جهنمي هستند به جهنم گرفتار شوند. (1)

با اين توضيحات مشخص مي‌شود که حتي اگر جسم و بدن آدمي به‌واسطه موشک و حيوانات وحشي و غيره، تکه‌تکه شوند و غسلي داده نشوند و به شکل صحيح دفن نگردند، بازهم حيات آدمي در برزخ و قيامت پابرجاست؛ چه برسد به بيماران کرونايي که به‌واسطه محذوراتي، ممکن است فقط به شکل مرسوم غسل داده نشوند. ازاين‌رو، از امام صادق (علیه‌السلام) نقل‌شده که کسي که به دار آويخته شده و دفن‌نشده، اگر مستحق عذاب و فشار قبر باشد، خداوند او را در همين شرايطي که در قبر قرار ندارد، مورد عذاب و فشار قرار مي‌دهد. (2) اين روايت نشان مي‌دهد که احوالات اخروي و جهان پس از مرگ، متوقف بر نحوه دفن و کفن آدمي نيست.

نکته دوم:

در باب چگونگي ورود به حشر، رواياتي كه از معصومين (علیهم‌السلام) نقل‌شده، چند دسته مي‌باشند. دسته‌اي از روايات گوياي اين است كه انسان‌ها عريان و برهنه محشور می‌شوند و اين روايات شامل همه مي‌شود و هيچ‌گونه محدوديتي در اين روايات وجود ندارد.

از پيامبر گرامي (صلي‌الله عليه و آله) نقل‌شده است كه فرمود: همان‌گونه كه به دنيا آمديد محشور مي‌شويد و سپس آيه مباركه: «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ»(3) را قرائت فرمودند، حاصل اين روايت اين است كه همه انسان‌ها در قيامت عريان و برهنه،... محشور می‌شوند. (4)

در دعاي ابوحمزه ثمالي مي‌خوانيم:‌ «أبكي لخروجي من قبري عرياناً ذليلاً؛ براي حالتي كه از قبر برهنه و ذليل بيرون مي‌آيم گريه مي‌کنم.»(5) از اين فراز دعا هم معلوم مي‌شود كه كفني در كار نيست و انسان‌ها عريان و برهنه هستند.

دسته‌اي ديگر از روايات حاكي از اين است كه در روز قيامت مردم با كفن‌هايشان از قبر بيرون مي‌آيند و بدنشان با كفن‌هايشان مستور است. از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ نقل كرده‌اند كه حضرت فرمود: براي اموات بهترين كفن را تهيه كنيد زيرا آن‌ها با همان كفن‌هايشان از قبر بيرون مي‌آيند. (6)

در جمع و توضيح اين روايات گفته‌اند: رواياتي كه بيانگر عريان و برهنه بودن اهل محشر مي‌باشند ناظر به احوال بدکاران و ظالمان است، اگرچه در دنيا بهترين کفن، باشکوه‌ترين تشييع‌جنازه و ... داشته باشند و روايات دسته دوم كه حاكي از مستور بودن اهل محشر هستند، ناظر به احوال مؤمنين و صالحان است؛ حتي اگر در دنيا به بدترين شکل ممکن از بين رفته باشند و آداب تدفين و تشييع برايشان انجام‌نشده باشد.

در تأييد اين مطلب مي‌توان به عدم نياز شهيدان به غسل و کفن اشاره کرد. ملاک اصلي در دنيا، ايمان و عمل صالح است و داشتن و نداشتن کفن و عدم غسل و تدفين، بر رستگاري انسان تأثير قابل‌توجهي ندارد که انسان را در روز حشر، دچار مشکل کند. خداوند مي‌فرمايد: «الذين يتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا بما كنتم تعلمون؛ همان‌ها كه فرشتگان مرگ روحشان را مي‌گيرند درحالي‌که پاك و پاکيزه‌اند، به آن‌ها مي‌گويند: سلام بر شما وارد بهشت شويد به خاطر اعمالي كه انجام مي‌داديد.»(7)

نکته سوم:

با توجه به نکته قبلي، عدل الهي را نيز مي‌بايست در اين مسئله موردتوجه قرارداد؛ چراکه بر خداوند متعال، قبيح است فردي که عمري را به شرارت، ظلم، نفاق و... سپري کرده و در آخر با تمامي آداب اسلامي به خاک سپرده مي‌شود با شخصي که دوران زندگي خود را باايمان و اخلاص و عمل صالح گذرانده و سپس به علت حادثه‌اي بدون تدفين و تشييع و غسل و کفن از دنيا رفته است، همسنگ هم قرار دهد و کنار يکديگر بگذارد؛ اما خداوند اعدل العادلين بوده و فعل قبيح از وجود مقدس ايشان سر نمي‌زند.

نکته چهارم:

همچنين از برخي روايات اين برداشت مي‌شود که نوع مرگ نيز، تأثيراتي براي متوفي داشته و در مواردي شهادت محسوب مي‌شود. پيامبر اکرم (صلي‌الله عليه و آله) فرمودند: «شهدا پنج دسته‌اند: کسي که زير آوار بميرد. کسي که در آب غرق شود. کسي براثر قولنج بميرد. زني که در حال زاييدن از دنيا برود و... اين چند گروه شهيد به شمار مي‌روند و تمامي گناهانشان بخشوده مي‌شود». (11) همچنين امام صادق (عليه‌السلام) به درجاتى كه بنده با بلا به آن‌ها مي‌رسد اشاره‌کرده و مي‌فرمايند: «إِنَّ فِي الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا يَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالِابْتِلَاءِ فِي جَسَدِه؛ همانا در بهشت منزلتى است كه هيچ بنده‌اي بدان نمي‌رسد مگر با بلايى كه [در دنيا] به بدنش مي‌رسد.»(12) بنابراین، وفات براثر کرونا و عدم تشييع و تدفين به شکل مرسوم، نه‌فقط مايه دل‌نگراني براي اموات نيست بلکه مي‌توان اميد داشت آن‌ها به‌واسطه همين رنج و مظلوميت، از اجر و مقام بهتري برخوردار گردند.

نکته پنجم:

آنچه به‌عنوان تجهيز ميت دستور داده‌شده است، ازجمله غسل، حنوط، کفن کردن و نمازخواندن و دفن ميت از امور واجب است؛ اما مثل ساير واجبات، هرکدام امکان اجرا نداشت، ساقط مي‌شود. (در موضوع ويروس کرونا) اگر واقعاً يقيني است يا احتمال عقلايي داده مي‌شود که غسل دادن ميت موجب سرايت بيماري به فرد يا افراد غسل دهنده شود، در اين صورت بايد ميت را تيمم داد، اما اگر تيمم هم ممکن نباشد، اين‌ها ساقط هستند. (13)

لذا با توجه به اينکه احکام اسلامي تابع مصلحت و مفسده بوده؛ لذا حکم شرعي بر توانايي انسان داير مدار است و در صورت عدم توانايي، اين حکم مختصر يا ساقط مي‌شود. البته تا جايي که اطلاع داريم، با بسيج مردمي و همکاري طلاب عزيز، همه يا اکثر امواتي که براثر کرونا وفات مي‌يابند، به شيوه کامل غسل و دفن می‌شوند.

نتيجه:

با توجه به اينکه در آخرت آنچه براي انسان ملاک و معيار، بوده ايمان و عمل صالح است و خداوند از روي عدل و بر اساس ايمان و عمل صالحي که از دنيا پيش فرستاده‌ايم، ميان انسان‌ها جدايي حاصل مي‌کند، لذا انجام نشدن آداب تدفين و تشييع به جهت اتفاق يا محذوراتي که رخ مي‌دهد، پس از مرگ مشکلي براي شخص مؤمن ايجاد نمي‌کند.

پي‌نوشت‌ها:

1. محسني دايکندي، محمد عظيم، برزخ و معاد از ديدگاه قرآن و روايات، ناشر چاپي: انتشارات مجمع جهاني شيعه شناسي، ناشر ديجيتالي: مرکز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان، [بيتا]، ص ۴۲-۴۳؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 18، ص 488.

2. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 6، ص 266.

3. سوره انبياء، آيه 104.

4. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403 ق، كتاب الفتن و المحن، ج 28، ص 28.

5. قمي، شيخ عباس، مفاتیح‌الجنان، دعاي ابوحمزه شمالي، قم، شركت چاپ قدسي نشر بلاغت، 1373 ش، ص 316.

6. صدوق، من لايحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1413 ق، ج 1، باب تكفين و آدابه، ح 408.

7. سوره نحل، آيه 32.

8. صدوق‏، من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 140.

9. مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص 46.

10. کليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، 1407 ق، ج 7، ص 228.

11. محمدي ري‌شهري، محمد، ميزان الحکمه، قم، نشر دار الحديث، 1370 ش، ج 3، ص 125، حديث 9961.

12. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل‏الشيعة، قم، نشر موسسه آل البيت (علیهم‌السلام) لاحياء التراث، 1416 ق، ج 3، ص 258.

13. به نقل از حجت‌الاسلام فلاح زاده، https://plus.irna.ir/news/83690622.

کلمات کلیدی:

برزخ، قيامت، کرونا، آداب تدفين و تشييع.

آيا اين مطلب درست است که امام زمان چون تحت حمايت خدا هستند و خدا تا زمان ظهور حافظ ايشان است، مريض نمی‌شوند؟

آيا اين مطلب درست است که امام زمان چون تحت حمايت خدا هستند و خدا تا زمان ظهور حافظ ايشان است، مريض نمی‌شوند؟ چون گفته‌شده امام زمان به خاطر شرايط غيبت، به دارو و پزشک دسترسي ندارند و به همين جهت خداوند ايشان را حفظ می‌کند! پس اگر این‌طوری هست، چرا گفته‌شده براي سلامتي امام زمان بايد دعا کنيم؟! و چرا گفته‌شده امام زمان هم ممکن است مريض شوند و کرونا بگیرند؟!

پاسخ اجمالي:

بنا بر به بعضي از روايات، امام زمان (عج) مانند انسان‌هاي ديگر زندگي طبيعي داشته و در ميان مردم رفت‌وآمد دارد و ممكن است مانند پيامبران الهي و ديگر امامان معصوم به بيماري يا مشكلات دچار شوند. بنابراین دعا و صدقه و صلوات براي سلامتي حضرت مهدي (عليه‌السلام) بي‌تأثير نيست و محفوظ ماندن ايشان توسط خداوند كه در متون ديني آمده، عموماً به معناي حفظ جان ايشان است. از سوي ديگر دعا براي سلامتي امام زمان (عج) برکاتي را براي دعاکننده نيز به همراه خواهد داشت.

پاسخ تفصيلي:

مقدمه:

بعد از انتشار ویروس کرونا، یکی از مسائلی که در جامعه دینی مطرح شد، پرسش از سلامتی امام زمان (عج) است. به باور محققان، کاملاً ممکن است که امام زمان (عج) نیز همچون سایر امامان (علیه‌السلام) و پیامبران (علیه‌السلام) به رنج بیماری مبتلا شوند؛ اما بااین‌حال، برخی این پرسش را پیش کشیدند که اگر قرار است خداوند خودش حافظ امام زمان تا زمان ظهور باشد، پس مانع از بیمار شدن ایشان می‌شود و نیازی به دعا کردن برای ایشان نیست. در ادامه، با ارائه توضیحاتی، به این پرسش پاسخ می‌دهیم:

در ابتدا بايد به اين نکته توجه شود که امام زمان (عليه‌السلام) مانند ما بدني طبيعي و معمولي دارند و ممكن است در اثر سرما و گرما و عوامل ديگر، دچار بيماري شوند و ما براي جلوگيري از آن‌ها دعا مي‌کنيم و صدقه مي‌دهيم و پيشوايان معصوم ما در دعاها و مناجات خود براي حفظ و سلامتي امام عصر (عج) دعا كرده و به ما ياد داده‌اند كه چگونه براي او دعا كنيم.

به‌عنوان نمونه امام رضا (علیه‌السلام) پيوسته به دعا كردن براي امام زمان (عج) با اين دعا امر مي‌کرد: «اللهم ادفع عن وليك...و اعذه من شرجميع ما خلقت و عن يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظك الذي لا يضيع من حفظته به؛ خداوندا هرگونه بلا را از ساحت ولي خود دور گردان و او را در پناه خود از شر تمام آنچه آفريده و ايجاد و انشا و صورت گري فرموده‌اي، محفوظ بدار و او را از پيش رو و پشت سر و راست و چپ و بلاياي آسماني و زميني محفوظ بدار؛ حفظ كردني كه هر كس را آن‌طور محفوظ گرداني از بين نرود...»(1)

امام حسن عسكري (علیه‌السلام) نيز در قنوت نمازهايشان اين‌گونه دعا مي‌فرمود:

«...فاجعله اللهم في امن مما نشفق عليه منه ورد عنه من سهام المكائد ما يوجهه اهل الشنان اليه؛ خداوندا! او (امام زمان) را در پناهگاهي قرار داده تا از شر متجاوزان در امان باشد. خدايا! او را از چيزهايي در امان بدار كه برايش مي‌ترسيم و تيرهاي نيرنگ را كه كينه بدخواهانش به‌سوي او پرتاب مي‌کنند برطرف ساز». (2)

اما در پاسخ به پرسش که خداوند حافظ ولي خود از آسيب‌ها و آفات زمانه است بايد گفت:

اولاً آنچه مقتضي غيبت حضرت و حفاظت الهي از ايشان است، «حفظ جان» ايشان و ممانعت از آسيب‌هايي است که جان حضرتش را تهديد مي‌کند و اگرنه دليلي بر ممانعت از کمتر از آن در دست نبوده و بلکه حتي روايات بر عارض شدن بيماري و اندوه بر ايشان دلالت دارد.

ثانياً، حتي اگر حفظ الهي به معناي مطلق آن بوده و تنها اختصاص به حفظ جان آن حضرت نداشته باشد، ما نيز وظيفه‌داريم براي سلامتي آن حضرت بكوشيم و بدين‌وسيله عشق و ارادت خود را ابراز نماييم. با تمام وجود او را بر خود مقدم بداريم و از اين راه رضايت و نظر لطف او را نسبت به خود جلب نماييم.

درنتيجه دعا براي سلامتي امام زمان عج دو اثر دارد، يکي براي دعاکننده و ديگري براي دعا شونده.

در ادامه به برخي از برکات و آثاري که ممکن است به دعاکننده براي سلامتي امام زمان (عج) اختصاص داده شود، اشاره مي‌کنيم:

1-ازدياد دوستي و محبت

اگرچه دوستي تمام ائمه معصومين بخشي از ايمان و شرط قبولي اعمال است، درعين‌حال دعا کردن در حق امام زمان (عج) موجب ازدياد محبت آن حضرت در دل و درنتيجه موجب تقويت ايمان مي‌گردد.

2-تجديدعهد و پيمان با حضرت

روشن است که محتواي پيمان با آن حضرت را دين‌داري و شريعت محوري و تصميم قلبي بر اطاعت امر امام (علیه‌السلام) و ياري‌رساندن او با نثار جان و مال تشکيل مي‌دهد.

دعاي شريف «اللهم بلغ مولاي صاحب الزمان صلوات الله عليه عن جميع المؤمنين...» و نيز «دعاي عهد» شاهدي براي اين سخن است.

3-زنده نگاه‌داشتن نام و ياد حضرت

ياد امام زمان (عج) توجه به ارزش‌هاي دين و اصول اخلاقي را در دل‌ها جوانه مي‌زند و برعکس غفلت از ياد و خاطره امام يکي از دلايل عمده پژمردگي و سستي ارزش‌هاي الهي و انساني در جوامع مسلمان است.

4-انگيزه در ايجاد حيات طيبه

کسي که سلامتي امام زمانش برايش مهم است، مسلماً آزردن آن حضرت برايش سخت است درنتيجه دعا براي سلامتي آن حضرت، انسان را بر انجام کارهايي وامي‌دارد که موجب خشنودي آن حضرت و درنتيجه سبب رسيدن به حيات طيبه و مقام رضوان الهي مي‌گردد.

5-گشايش در زندگي انسان

توجه به امام زمان (عج)، انگيزه را در دعا براي فرج ايشان افزون کرده و دعا براي فرج ايشان، فرج و گشايش در کارهاي ما را نيز به همراه خواهد داشت. همچنانکه حضرتشان در نامه‌اي فرموده‌اند:

«وَ اکثِروُا الدُّعاءَ بتعجيلِ الفَرَجِ فإنَّ ذلکَ فَرَجُکُم؛ براي تعجيل فرج بسيار دعا کنيد، زيرا مايه‌ي فرج شماست. (3) و (4)

نتيجه:

با عنايت به توضيحات سابق، روشن مي‌شود که اگرچه جان امام تا زمان ظهور محفوظ است اما بعيد نيست امام زمان نيز به بيماري و رنج و اندوه، مبتلا شوند و به همين جهت، توصيه‌شده براي سلامتي ايشان دعا بخوانيم. دعا براي سلامتي ايشان، هم براي دعاکننده مؤثر است و هم براي دعا شونده، ان‌شاءالله الرحمن.

پي‌نوشت‌ها:

1. طوسى، محمد بن الحسن، ‏مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بيروت، مؤسسه فقه الشيعة، چاپ اول، ص 409.

2. همان، ص 156.

3. ابن‌بابويه، محمد بن على، کمال‌الدين و تمام النعمة، تهران، نشر اسلاميه، 1395 ق، چاپ دوم، ج 4، ص 485، باب توقيعات.

4. مجله پرسمان، ارديبهشت 1383، شماره 20، چرا براي سلامتي امام زمان (عج) دعا مي‌کنيم؟

 

کلمات کليدي:

امام زمان عج، سلامتي امام زمان عج، حفظ الهي، بيماري

روحانيت نيز کاري از دستش برنمی‌آید؛ و اين يعني سکولاريسم! آيا با اين نظر موافقيد که کرونا سبب شده چنين تحولي رخ بدهد؟

حتماً شنیده‌اید که سکوت دين و بستن حرم و هيئت و تأکید بر مراعات دستورات پزشکي (نه توصیه‌های روحانيون) نشانه تحولي در الهيات و نوعي رنسانس مذهبي و تغيير در نگرش به دين است چون اگر قبلاً دين را کامل می‌دانستیم و روحانيت را مسئول رفع همه مشکلات، حالا مشخص‌شده که دين نمی‌تواند مشکلات ما را حل کند و روحانيت نيز کاري از دستش برنمی‌آید؛ و اين يعني سکولاريسم! آيا با اين نظر موافقيد که کرونا سبب شده چنين تحولي رخ بدهد؟

پاسخ اجمالی

در هیچ دوره‌ای روحانیون و مراکز دینی، مدعی درمان قطعی بیماری‌ها و حل همه مشکلات پزشکی در زندگی نبودند تا با آمدن ویروس کرونا، پوچ بودن مدعایشان ثابت شود! اگر هم به جهت هجوم ویروس کرونا، رنسانسی ایجادشده باشد، مربوط به گرایش افراطی به علم تجربی است که علم را کلید حل همه مشکلات می‌دانست و آن‌قدر به علم مطمئن بود که آن را جایگزین دین‌داری و خداباوری می‌دانست.

اما بسته شدن مراکز دینی هم دلیل موجهی بر ایجاد رنسانس مذهبی و یا تغییر بنیادین در الهیات و تفکر دینی نیست؛ چراکه دین اسلام دین عقلانی است و معنویت را –قبل و بعد از انتشار ویروس کرونا- در چارچوب شریعت و حفظ مصالح اجتماعی مردم دنبال می‌کند. حمایت از تعطیل کردن اماکن مذهبی در پی دستورات پزشکی، نه‌فقط عیب اسلام نیست بلکه نشانه عقلانی بودن و موجه بودن این دین است.

پاسخ تفصیلی

مقدمه

بعد از انتشار ویروس کرونا، سبک زندگی مردم تغییر کرد و بسیاری از مراکز دینی و اماکن مذهبی تعطیل شد. به همین جهت، این پرسش مطرح شد که آیا کرونا سبب به حاشیه راندن دین و مذهب و یا تغییرات بنیادین در تفکرات مذهبی شده یا نه. در ادامه، به این پرسش می‌پردازیم:

نکته اول:

ویروس کرونا یا همان کووید 19، به جهت محدودیت‌هایی که برای اجتماعات بشری به همراه آورد، عملاً همایش‌ها و تجمعات انسانی را به تعطیلی کشانده و این محدودیت‌ها، تنها شامل زیارتگاه‌ها و اماکن مذهبی نبود، چه اینکه ورزشگاه‌ها، استادیوم‌ها، مراکز فرهنگی و سینماها، مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها، مراکز تفریحی و پارک‌ها و به‌صورت کلی تقریباً هرجایی غیر از بیمارستان‌ها را به تعطیلی کشاند.

نکته دوم:

این شوک اجتماعی و تغییر در سبک زندگی، بیش از آن‌که خطری برای اعتبار دین باشد، این تلقی از علم و تکنولوژی را مورد چالش قرار می‌دهد که «علم، مأمن و پناهگاه برای عبور از تمام مشکلات و مهار طبیعت است و با توسل به علم می‌توان بر هر مشکلی غلبه کرد». این تلقی از علم تجربی در عصر مدرن آن‌چنان قوت گرفته بود که برخی از متفکران، اظهار بی‌نیازی از دین‌داری و خداباوری کردند و بر این باور بودند که نیازی نیست برای این جهان خدایی در نظر گرفت!

حال، با انتشار ویروس کرونا و اظهار عجز علم و تکنولوژی و تعطیلی تمام مراکز فرهنگی و اقتصادی و غیره، مشخص شد که چگونه یک ویروس کوچک می‌تواند، علم و تکنولوژی و نهادهای مرتبط با آن‌ها را دچار چالش جدی کند و تا چه اندازه سبک زندگی غربی را به بازنگری جدی وادارد.

نکته سوم:

هیچ‌گاه روحانیون و مراکز دینی، مدعی درمان قطعی بیماری‌ها و حل همه مشکلات پزشکی در زندگی نبودند تا با آمدن ویروس کرونا، پوچ بودن مدعای ایشان ثابت شود!

علت این امر نیز این است که اساساً رسالت دین در وهله اول رسالتی معنوی و قدسی است که بیشتر ضمایر و قلوب اهل ایمان را مخاطب خودساخته و در وهله دوم است که با پایبندی به دستورات دینی می‌تواند، آثار جسمانی نیز برای انسان به همراه داشته باشد.

علامه شهید مرتضی مطهری در این خصوص می‌فرماید:

«دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست ... اسلام برای عقل بشر فوق‌العاده ارزش قائل است برای تفکر فوق‌العاده ارزش قائل است، برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن برای سیر درآیات آفاق‌وانفس فوق‌العاده ارزش قائل است؛ ولی این‌چنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش هراندازه ترقی کند بتواند آن نشانه‌هایی را که دین از انسان یا از جهان داده است، ارائه کند؛ این دیگر فقط رسالت دین است». (1)

بنابراین، اساساً رسالت دین غیر از رسالت علم بوده و هیچ‌وقت دین و رهبران دینی خودشان را حلّال همه مشکلات تلقی نمی‌کردند تا گفته شود با آمدن کرونا و توصیه به رعایت دستورات پزشکی و غیره، دین به حاشیه رانده‌شده است! علم و دین دو بال برای پرواز در آسمان حقیقت هستند که بودن یکی، ما را از دیگری بی‌نیاز نمی‌سازد.

نکته چهارم:

اما در مورد بستن اماکن مذهبی نیز گفتنی است که دین اسلام دین عقلانی است و معنویت را جز از طریق شریعت و عقل دنبال نمی‌کند. ازاین‌رو، اگر درجایی لازم باشد برای حفظ جان مردم و مصالح مهم اجتماعی، اماکن مذهبی تعطیل شوند، دین اسلام از چنین حکمی دفاع می‌کند. این حکم محدود به دوران پساکرونایی نیست بلکه مبنای قرآنی و دینی دارد؛ بنابراین، تعطیل کردن اماکن مذهبی، نه‌فقط نشانه ضعف اسلام نیست بلکه نشانه عقلانی بودن و موجه بودن اسلام است.

نتیجه:

نتیجه آنکه اگر به‌اصطلاح رنسانس، نوزایی و یا تجدید حیاتی هم وجود داشته باشد، مربوط به گرایش افراطی به علم تجربی است نه مربوط به آموزه‌های وحیانی. آری، این امر می‌تواند آغازی باشد برای موج جدیدی از معنویت خواهی که به‌سرعت همه دنیا را فراگرفته و از این رهگذر، نه‌تنها آموزه‌های وحیانی آسیبی نخواهد دید، بلکه نیاز مبرم و ضروری انسان‌ها به معنویت و دل‌زدگی ایشان از برخی از آثار سوء و دستاوردهای نامطلوب جامعه مدرن (که نفی دین یکی از مقومات آن بود) ایشان را دوباره به آغوش دین بازخواهد گرداند؛ ان‌شاءالله الرحمن.

پی‌نوشت‌ها:

1. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار، قم، نشر صدرا، 1376 ش، ج‏26، ص 523.

 

کلمات کلیدی:

کرونا، بیماری، رنسانس مذهبی، علم‌زدگی، دوران مدرن

دارویی با نام امام کاظم (علیه‌السلام) وجود دارد آیا از جهت سند، مورد اعتماد و از جهت متن ایرادی ندارد؟

دارویی با نام امام کاظم (علیه‌السلام) وجود دارد که طریقه تهیه آن را به روایتی از ایشان منتسب می‌کنند، آیا این حدیث از جهت سند، مورد اعتماد و از جهت متن ایرادی ندارد؟ در ضمن خواصی برای این دارو ذکر می‌کنند، آیا چنین خواصی در روایت ذکرشده است و مورد تأیید است؟

پاسخ اجمالی

روایات متعددی از معصومان (علیهم‌السلام) درباره طب وجود دارد و حتی مجموعه روایات برخی از ائمه در کتاب‌هایی جمع‌آوری‌شده است، مثلاً «طب الائمه، طب الصادق، طب الکاظم و طب الرضا» ازجمله این کتاب‌ها است. پس مسئله‌ طب، به شکل روایت در زمان ائمه و بعد از ایشان هم مطرح بوده است؛ اما تحقیقات زیادی بر این روایات صورت نگرفته است؛ به‌عبارت‌دیگر این احادیث مواد خامی هستند که نیاز به تحقیق بیشتر دارند. روایت منتسب امام کاظم (علیه‌السلام) ازجمله احادیث طبی است که با سند ضعیف در برخی کتب حدیثی، از ایشان نقل‌شده است؛ البته ضعف سند به معنای جعلی بودن حدیث نیست. از سوی دیگر در اعتبار سنجی یک روایت، فقط سند ملاک نیست بلکه عوامل دیگر نیز در نظر گرفته می‌شود.

پاسخ تفصیلی

گیاهان و ادویه‌جات دارای خواص فراوانی هستند، به همین جهت در تمام دنیا، برای درمان بیماری‌ها، از آن‌ها بهره می‌برند، به‌گونه‌ای که حتی برخی از داروهای شیمیایی امروز منشأ گیاهی دارند. از سوی دیگر در دین اسلام، سلامت جسم، در کنار سلامت روح از اهمیت بالایی برخوردار است و حتی اگر عبادتی مضر به حال جسم باشد، وجوب آن تبدیل به حرمت می‌شود. به دلیل همین اهمیت، طبیعی است که در کلمات معصومان (علیهم‌السلام) نکات طبی زیادی یافت می‌شود و متعدد در جواب سؤال‌های پزشکی که از ایشان شده، مطالبی را بیان فرموده‌اند و دیگران را از پرسش در این زمینه منع نکرده‌اند. (1)

1. متن و منبع‌شناسی روایت امام کاظم (علیه‌السلام)

روایت منتسب به امام کاظم (علیه‌السلام) به سند و متن ذیل در کتاب «طب الأئمة عليهم‌السلام» گزارش شده است:

 قَالَ السَّرِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ السَّرِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْأَرْمَنِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا علیه‌السلام قَالَ: سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ علیه‌السلام وَ قَدِ اشْتَكَى فَجَاءَهُ الْمُتَرَفِّعُونَ بِالْأَدْوِيَةِ يَعْنِي الْأَطِبَّاءَ فَجَعَلُوا يَصِفُونَ لَهُ الْعَجَائِبَ فَقَالَ أَيْنَ يَذْهَبُ بِكُمْ اقْتَصِرُوا عَلَى سَيِّدِ هَذِهِ الْأَدْوِيَةِ الْإِهْلِيلَجِ وَ الرَّازِيَانَجِ وَ السُّكَّرِ فِي اسْتِقْبَالِ الصَّيْفِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ فِي كُلِّ شَهْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِي اسْتِقْبَالِ الشِّتَاءِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ كُلَّ شَهْرٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ يُجْعَلُ مَوْضِعَ الرَّازِيَانَجِ مَصْطَكَى فَلَا يَمْرَضُ إِلَّا مَرَضَ الْمَوْت‏. (2)

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل‌شده که فرمودند: شنیدم پدرم بیمار شدند و طبیبان داروهای مختلفی را به ایشان تجویز کردند. امام فرمودند به کجا برده می‌شوید؟ (منظور این است که چرا علم پزشکی را به این سمت برده‌اید؟) از دارویی که برتر از همه داروهاست استفاده کنید؛ هلیله، رازیانه و شکر؛ در سه ماه اول تابستان (فصل گرما)، در هرماه سه مرتبه (استفاده شود) و در سه ماه اول زمستان (فصل سرما)، در هرماه سه مرتبه (استفاده شود؛ فقط) در زمستان به‌جای رازیانه، مصطکی را جایگزین کنید. پس تا زمان مرگ بیمار نمی‌شوید.

این روایت، در کتاب «طبّ الائمه علیهم‌السلام» در فصلی به نام «في صفة الحمى و طريق علاجه‏» (در صفت تب و راه علاج آن) با سه واسطه از امام رضا (علیه‌السلام) نقل‌شده است. در مورد نویسنده و اعتبار این کتاب، نظرات مختلفی وجود دارد. معروف است که دو تن از راویان شیعی قرن چهارم هجری، یعنی «ابو عتاب عبدالله‏ بن بسطام بن سابور» و برادرش «حسین بن بسطام بن سابور» نویسندگان این کتاب هستند. (3) نجاشی - از رجالیان معروف شیعه- درباره‌ این کتاب می‌نویسد: «این کتاب فواید و منافع بسیاری درباره‌ خوراکی‌ها و منافع طبی آن‌ها و اوراد و ادعیه دارد.» (4) در مقابل، برخی از محققان معاصر معتقدند: «این کتاب متعلق به غالیان شیعی است و برای محدثان امامی کهن شیعه، ناشناخته بوده و یا دست‌کم نسبت به آن بی‌اعتنا بوده‌اند. روایات و اسناد این کتاب موردتوجه محدثان ‌کهن امامیه قرار نگرفته و در خود کتاب هم سندهای حدیثی آن عمدتاً آشفته، ناشناخته و یا به‌روشنی ساختگی به نظر می‌رسند. این به معنای آن نیست که راویان احادیث این کتاب همگی ناشناخته‌اند و یا همه احادیث آن ساختگی باشد؛ اما وجود نام‌های مشهور محدثان و راویان امامی در این کتاب به معنی آن نیست که اسنادی که آن نام‌ها را نیز شامل می‌شوند، اصیل هستند». (5)

موضوع این كتاب، رواياتى از ائمه (علیهم‌السلام) درباره علم طب و فوايد و مضرات مواد غذايى و بيان داروهاى گياهى و ادعيه است.

2. بررسی سند حدیث

روایات نقل‌شده در این کتاب، از جهت سند، برخی مسند یعنی سند آن‌ها متصل به معصوم (علیه‌السلام) است و برخی مرسل هستند که همین امر سبب کاهش ارزش سندی آن روایات می‌شود. سند حدیث موردبحث، با سه واسطه به امام رضا (علیه‌السلام) می‌رسد، راوی اول «السَّرِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ السَّرِيِّ» و راوی دوم «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْأَرْمَنِيُّ» هستند که جزء افراد مجهول در کتب رجال می‌باشند، یعنی هیچ‌گونه توثیق و تضعیفی برای آن‌ها به ثبت نرسیده و در هیچ منبع دیگری (غیرازاین کتاب) از این دو، روایت نقل نشده است. (6) راوی سوم «مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ» است که «نجاشی» و «شیخ طوسی» قائل به تضعیف وی هستند. (7)

بنابراین، روایت از جهت سند ضعیف است و علاوه بر آن، عدم نقل این روایت در منابع حدیثی دیگر و هم‌چنین اختلاف در مؤلف کتاب نیز سبب کاهش اعتبار حدیث می‌شود.

3. بررسی محتوای حدیث

محتوای حدیث منتسب به امام کاظم (علیه‌السلام)، به‌صورت کلی بیان‌گر این موضوع است که حضرت بیمار شدند و سپس برای درمان، دستورالعمل خاصی را بیان فرمودند که شامل «هلیله و رازیانه و شکر» در سه ماه اول تابستان (فصل گرما)، در هرماه سه مرتبه و در سه ماه اول زمستان (فصل سرما)، در هرماه سه روز و سه مرتبه و به‌جای رازیانه، مصطکی قرار داده می‌شود؛ پس (فرد) به بیماری مبتلا نمی‌شود مگر بیماری مرگ.

با توجه به متن منتسب به امام (علیه‌السلام)، در مورد کیفیت و زمان خوردن دارو، جزئیاتی بیان‌شده، از این متن برداشت نمی‌شود. هم‌چنین مقدار جزء تشکیل‌دهنده هر یک از این سه موارد باهم مشخص نیست. از سوی دیگر مشخص نیست که آیا برای همه افراد مناسب است یا منع دارویی دارد؟ و نکته مهم دیگر این‌که از این سخن چنین برداشت می‌شود که دستور بیان‌شده جنبه پیشگیرانه دارد نه درمان.

البته لازم به ذکر است که این حدیث هرچند از جهت سند ضعیف است اما به معنای حدیث جعلی نیست، بلکه حدیث جعلی، به حدیثی گفته می‌شود که کذبش برای ما احرازشده باشد، یعنی با دلیل و برهان، این نتیجه حاصل شود که این سخن اصلاً حدیث نیست بلکه سخنی است که به‌دروغ به یکی از معصومان (علیهم‌السلام) نسبت داده‌شده است؛ اما حدیث ضعیف، حدیثی است که درستی آن احراز نشده است، مثلاً به دلیل این‌که در سند آن، افراد مجهول وجود دارد، گفته می‌شود این حدیث ضعیف است اما نمی‌توان گفت چون یکی از افراد موجود در سند، ناشناخته است پس حدیث جعلی است. ازاین‌رو نمی‌توان به دلیل ضعف سند، به‌صورت کامل روایت را کنار گذاشت بلکه چه‌بسا روایت طبی از جهت سند ضعیف باشد اما از راه‌های دیگر مانند تجربه، آزمایش و... این نتیجه به دست آید که دستور بیان‌شده در آن حدیث کاملاً صحیح است.

«شیخ صدوق» درباره اعتبار سنجی و اعتماد به احادیث پزشکی، گفتاری دارد که برای روشن شدن پاسخ، ذکر آن پسندیده است. ایشان می‌گوید: اعتقاد ما درباره روایات واردشده درزمینهٔ طب این است که این روایات بر چند دسته‌اند:

۱. برخی ازاین ‌روایات ناظر به آب‌وهوای مکه و مدینه است. در این صورت نمی‌توان آن‌ها را در سایر آب‌وهواها به کار بست؛

 ۲. امام (علیه‌السلام) بر اساس شناختی که از طبیعت [وضعیت جسمی] اشخاص داشت از آموزه‌ طبی سخن به میان آورد. در این صورت نیز آن آموزه طبی قابل‌سرایت به شخص دیگر نیست؛ زیرا امام به طبیعت آن شخص از خود او آگاه‌تر بوده است؛

۳. روایاتی که مخالفان برای مشوه (زشت) جلوه دادن چهره دین در نظر مردم جعل کردند؛

۴. روایاتی که به خاطر سهو و اشتباه ناقلان آن دچار خطا شده‌اند؛

 ۵. روایاتی که تنها بخشی از آن‌ها نقل‌شده و بخشی دیگر فراموش‌شده است. (8)

نتیجه

نتایجی که از این بحث می‌توان ارائه داد به شرح ذیل است:

  1. این حدیث به دلایل متعدد از جهت سند ضعیف است، به همین خاطر نباید این دارو را به‌طور قطعی به معصوم نسبت داد و نمی‌توان حدیث را قطعی‌الصدور از سوی معصوم (علیه‌السلام) دانست.
  2. جزئیاتی که در چگونگی استفاده و هم‌چنین ترکیب این دارو بیان می‌شود، از این سخن منسوب به امام (علیه‌السلام) قابل‌برداشت نیست.
  3. ضعف سند دلیل بر جعلی بودن سخن نیست، بلکه ممکن است این دارو تأثیراتی داشته باشد که متخصصان باید در این زمینه نظر بدهند؛ به‌عبارت‌دیگر، با توجه به این‌که داروی موردبحث از گیاهان و ادویه‌جات طبیعی تشکیل می‌شود، درنتیجه ترکیب آن‌ها چه‌بسا اثرات مفیدی را دارا باشد.
  4. لازم است جزئیات استفاده این دارو در آزمایشگاه‌های معتبر موردبررسی قرار بگیرد تا موارد منع آن مشخص شود.
  5. نمی‌توان روایت طبی را به‌عنوان یک تجویز عمومی و کلی دانست و برای همگان توصیه و تجویز کرد.

پی‌نوشت‌ها

  1. رجوع کنید: ایلخانی، رضا- قاضی مرادی، زهره، «استخراج و دسته‌بندی روایات طبی کتاب الکافی، بر اساس اعتبار سندی»، دانشکده طب سنتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران.
  2. ابنا بسطام، عبدالله و حسين‏، طب الأئمة علیهم‌السلام، محقق/مصحح: خرسان، محمدمهدی، قم: دار الشريف الرضي‏، چاپ دوم، 1411 ق، ص 50.
  3. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365 ش، ص 39.
  4. همان، ص 39.
  5. انصاری، حسن، «از میراث غلات: کتاب طب الأئمة منسوب به پسران بسطام»، برگرفته از سایت بررسی تاریخی به آدرس http://ansari.kateban.com/post/1232
  6. رجوع کنید: مامقانی، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال، قم: موسسة آل البيت علیهم‌السلام لإحياء التراث‏، چاپ اول، 1431 ق، ج‏30، ص 194.
  7. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (پیشین)، ص 328 و 425؛ شیخ طوسى، محمد بن الحسن، فهرست الطوسي، قم: مكتبة المحقق الطباطبائي‏، چاپ اول،1420 ق، ص 406؛ شیخ طوسى، محمد بن الحسن، رجال الطوسي، قم: مؤسسة النشر الاسلامي‏، چاپ سوم، 1373 ش، ص 364.
  8. ابن بابويه، محمد بن على، إعتقادات الإمامية، ناشر: كنگره شيخ مفيد ـ قم، 1414 ق‏، چاپ دوم‏، ص 115؛ برای مطالعه بیشتر در زمینه احادیث طبی مراجعه کنید به: نصیری، علی، مقاله «تبارشناسي روايات طبي»، پژوهشنامه قرآن و حديث، دوره 2، شماره 4، تابستان 1387.

 

کلمات کلیدی

داروی امام کاظم، هلیله، طب اسلامی، طب الائمه، اعتبار سنجی حدیث

صفحه‌ها