پرسش:
آيا در اين زمان شرکت در امور سياسي نظام جمهوري اسلامي، بيعت محسوب میشود؟ يا بيعت در اين امور مخصوص زمان پيامبر صلیالله علیه وآله و معصومين علیهمالسلام بوده است؟ و درباره ما بايد طبق فتوي مرجع تقليدمان عمل کنيم يا حکم مسائل اعتقادي دارد و بايد خودمان بهیقین برسيم؟
پاسخ:
بله شرکت در امور سياسي نظام بيعت محسوب شده و بيعت مخصوص زمان پيامبر (ص) و ائمه (ع) نبوده است.
آنچه از گفتار بزرگان دين در خمیرمایه اصلي نظريه بيعت مشهور است اين مطلب اساسي است که اصل بيعت و قرارداد، خارج از مرزهاي ايدئولوژيکي مطرحشده و داراي مقبوليت همگاني است و تمامي جوامع آن را پذيرفتهاند و براي آن احترام و اهميت قائلاند. اين اصل در سطح اعلاي خود در قالب قرارداد اجتماعي و بيعت با فرمانروا تبلور مييابد، اما هرگز بدان محدود نميشود.
مفهوم بيعت در عرف ديني کارکرد مشارکتي مردم در سرنوشت خويش را نشان ميدهد و يک اصطلاح مشخص جامعهشناختي در توضيح مشارکت مردم در حق تعيين سرنوشت خويش محسوب ميگردد. از اين منظر بيعت يکي از ارکان مهم مردمسالاری و جمهوريت به مفهوم حق حاکميت مردم به شمار ميآيد.
نظام جمهوري اسلامي که ساختار آن جمهوري هست، مطابق با آخرين دستاوردهاي بشري مشارکت مردمي را در قالب جمهوري اسلامي تحقق بخشيده و توانسته است تعريف کاملاً ملموسي با تعريف روند مشارکت سياسي مردم در قالب بيعت عمومي بر سرنوشت خويش مشخص سازد.
بيترديد بايد مهمترین اقدام انقلاب اسلامي را ترکيب ساختار جمهوری با اسلام در نظر گرفت. اکثريت مردم کشور مسلماناند و خواهان مشارکت و بيعت با يک ساخت حکومت ديني هستند و مفهوم جمهوري را مقيد به اسلام ميدانند و قانون اساسي نيز که مبتني بر خواست و اراده همگاني است اين مفهوم و گرايش اکثريتي را تأييد مينمايد.
برگزاري بيش از سي دوره انتخابات گوناگون مبيّن اين ادعاست و تداعي بخش اين جمله امام خميني (ره) که ميفرمودند: «ميزان رأي ملت است.»
در يک جامعه اسلامي مفاهيمي چون دموکراسي در روند مشارکت و همياري با نظام سياسي، حق انتخاب و حقوق سياسي مردم که مشروعيت ديني آن در قالب نظريه بيعت تبيين شده است، در چارچوب اين نظريه وجود دارد. درواقع هرگونه درک جامع از جايگاه مردمسالاری نيز منوط به تجزیهوتحلیل مفهوم بيعت است.
اما درباره اين پرسش که آيا شرکت در انتخابات واجب است يا خير میگوییم:
عمل بهحکم ولیفقیه و احکام حکومتي چون از احکام اوليه و مبتني بر مصالح عمومي است بر همه مردم ـ چه مرجع تقليد و چه غير آن، چه باسواد و چه بیسواد، حتي بر خود ولیفقیه ـ واجب است، اما عمل به فتواي مرجع تقليد چون معمولاً مبتني بر مصالح فردي است، تنها بر مقلدانش واجب است؛ البته مرجع نيز بر فتوايش عمل میکند.
ازآنجاکه اکثر مراجع قائل به لزوم عمل بهحکم حکومتي هستند بايد درصورتیکه ولیفقیه- در شرايط خاصي که کشور نياز به تقويت و پشتوانه مردمي دارد- حکم به وجوب شرکت در انتخابات داد، مشارکت داشته باشند. ولي معمول حکم حکومتي نمیدهند و مقلدين در اين امور تابع مرجع خود میباشند.
در ادامه نظر برخي از مراجع براي شرکت در انتخابات را میآوریم.
حضرت امام خميني (قدس سره) در اهميت و تکليف بودن شرکت در انتخابات ميفرمايند: «يکي از وظايف مهم شرعي و عقلي ما براي حفظ اسلام و مصالح کشور، حضور در حوزههاي انتخابيه و رأي دادن به نمايندگان صالح کاردان و مطلع بر اوضاع سياسي جهان و ساير چيزهايي که کشور به آنها احتياج دارد، هست.» (1)
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهاي (مدظلهالعالي) هم درباره علت وجوب در انتخابات ميفرمايند: «همه بايد شرکت کنند. اینیک وظيفه است؛ هم وظيفه اسلامي است، هم وظيفه ميهني و ملي است و حفظ عزت و شوکت کشور به اين وابسته است. هم وظيفه سياسي است... هم وظيفه اخلاقي است؛ حقوق مردم اقتضا میکند که در اين ميدان وارد شوند. کارهايي که بايد در اين کشور انجام گيرد، اقتضا ميکند که انسان در اين ميدان وارد شود.» (2)
حضرت آیتالله مکارم شيرازي (دام عزه) در پستي که در پايگاه رسمي اينترنتي ايشان قرار دادهشده، در پاسخ به اين پرسش که به نظر حضرتعالي، آيا شرکت در انتخابات شرعاً واجب است؟ مرقوم فرمودند: «با توجه به شرايط موجود و اينکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند، به نظر ميرسد که شرکت کردن تمام افراد واجد شرايط واجب است.»
حضرت آیتالله سيستاني (دام عزه) در ديدار حضوري نماينده هیئتعلمی اداره پاسخگويي آستان قدس رضوي ابراز داشتند: «فعلاً حاکم و سکاندار جهان اسلام رهبري هستند. براي حفظ نظام، حضور مردم درصحنههای مختلف، الزامي است.» (3)
حضرت آیتالله جوادي آملي (دامعزه) نيز ميفرمايند: «تقويت نظام اسلامي با شرکت در انتخابات و مانند آن، لازم است.» (4)
ديدگاه آیتالله صافي گلپايگاني (دامعزه) نيز اين است که: «هر مسلماني بايد استقلال جامعه مسلمانان و اعتلاي کلمه اسلام و قوت و قدرت مسلمين را در برابر کفار از اهم مقاصد دانسته و جريان امور را زير نظر داشته باشد. مسلمان اگر بتواند جامعه و مملکت را در مسير اجراي احکام اسلام قرار دهد و احکام اسلام را اجرا سازد، بايد اقدام کند و واجب است باکسانی که اين نيت رادارند، همکاري و تشریکمساعی نمايد.» (5)
با اين توضيحات درصورتیکه حاکم حکم داد عمل به آن بر همه واجب و اگر مرجع تقليدي فتوا داد مقلدين موظف به انجام آن هستند.
پینوشتها:
1. صحيفه امام، ج 18، ص 152.
2. خطبههاي نماز جمعه، 28/2/1380.
3. کتاب انتخابات از منظر فقه و اخلاق، ص 17.
4. کتاب استفتائات، ص 105.
5. توضيح المسايل، ص 462، مسئله 2907.