سوالات ویژه

مقبره و بقعه در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد.

اخیراٌ در شبکه های ماهواره ای شبهه هایی را بین شیعه و سنی مطرح می نمایند که خوشبختانه بنده خودم ارتباط با ماهواره ندارم ولی دوستی دارم که قبلاٌ هم طلبه بوده و متأسفانه به جهت حضور این وسیله شوم در منزل شان شبهه های جدی در دین و ولایت برایش به وجود آمده و بنده را هم تشویق به مشاهده این برنامه ها می نماید و بعضاٌ آن ها را برای من مطرح می کند و پاسخ می خواهد.

چرا در سیره نبوی اثری از ساخت بقعه یا مرقدی برای اصحاب خاص و قابل احترام مانند حضرت حمزه سیدالشهدا و ... دیده نمی شود و حتی پیامبر از بلندتر شدن قبر بیش تر از 4 انگشت ایشان را هم نهی کرده اند. (این مطلب را دلیلی بر نساختن بقعه و بارگاه بر مزار ائمه می دانند)
 

پاسخ:
جواز ساختن آرامگاه براي معصومان و علما و شهدا و صالحان از برخي روايات كه دلالت بر لزوم تعظيم قبور ايشان دارد(1) و همچنين از سيره مسلمانان و اجماع علما و آيات قرآن استفاده مي شود.(2)
درباره رواياتي كه دلالت بر تعظيم قبور ايشان دارد، برخي از روايات، دلالت بر لزوم تعظيم قبور و زيارت قبور ايشان دارند. لازمه تعظيم قبور ايشان، ساخت و ساز در آن جاست. برخي از روايات بر خصوص ساختن بنا بر روي قبور ايشان دلالت دارند مانند روايت «ابي عامر واعظ» كه در وسائل الشيعه(3) نقل شده و گرچه از حيث سندي ضعيف و قابل مناقشه است اما بايد توجه داشت:
روايات عامي نیز داريم كه موافق اين حديث هستند، چنان كه در روايات متعددي وارد شده كه در هنگام رؤيت گنبد فلان امام، فلان دعا را بخوانيد. جلوي در و زير گنبد و ... فلان عمل را انجام دهيد. اين روايات بيانگر جواز ساخت گنبد و در و ديوار بر مزار ايشان مي باشد.
اما درباره سيره مسلمانان بايد بگوييم كه قبر حضرت اسماعيل و مادرش هاجر در كنار كعبه در حجر اسماعیل قرار دارد. احدي از مسلمانان صدر اسلام متعرض اين بنا نشده و قبر پيامبر در منزل خود قرار دارد. دو خليفه اول هم در جايي دفن شده اند كه آرامگاه داراي سقف و ديوار است. احدي از مسلمانان صدر اسلام و ائمه معصومين متعرض اين مسئله نشده اند. همچنين مزار حضرت هود و صالح و يونس و ذي الكفل (عليهم السَّلام) در عراق و مزار ابراهيم و اسحاق و يعقوب در فلسطين قرار گرفته، همه اين قبور و ساير قبوري كه وجود دارند، پيش چشم مسلمانان صدر اسلام بوده، هنگامي كه مناطق مختلف را فتح مي كردند، چنين قبور و بناهايي را مشاهده مي كردند. در عين حال هيچ يك از اين قبور را تخريب نكرده اند. سيره مسلمانان هم اين گونه بوده كه قبري را به سبب ساخته شدن آرامگاه بر روي آن تخريب نمي كردند. سيره مسلمانان از صدر اسلام، بيانگر تقرير معصومان مي باشد. اگر فعل نادرستی بود، بايد از سوي معصومان انتقادی بیان می شد. در این باره انتقادی و نهیی بیان نشده است. بنابراين جواز اين عمل در خصوص افراد مذکور از سيره مسلمانان كه بيانگر تقرير معصومين است ثابت مي شود. سنت معصومان هم كه يكي از منابع فقه مي باشد، منحصر در قول معصوم نيست، بلكه شامل فعل و تقرير معصوم نيز مي باشد.
خداوند متعال در قرآن كريم فرموده كه:
«... وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏؛(4) هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دل هاست.»
طبق مفاد اين آيه كه دلالت عام بر مطلوبيت تعظيم شعائر دارد، ساختن بنا بر قبور اهل بيت و شهدا و ... از آن جا كه تعظيم بهترين بندگان خداست، اين كار مستلزم تعظيم شعائر و نمادهاي الهي نيز مي باشد، امر مطلوبي است. یکی از دلایل اينكه ايشان نماد و شعائر الهي هستند، همين است كه مي بينيم در طول تاريخ ستمكاران زمان به دنبال تخريب قبور ايشان و محو آثار ايشان بوده اند.
خداوند متعال درباره اصحاب كهف مي فرمايد:
« قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدا؛ (5) كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند: «حتماً بر ايشان مسجدي بنا خواهيم كرد.»
قرآن كريم در اين آيه موضوع ساختن آرامگاه و مسجد در كنار قبور اصحاب كهف را با لحن موافقى آورده، اين نشان مى‏ دهد كه ساختن معبد به احترام قبور بزرگان دين نه تنها حرام نيست، بلكه كار خوب و شايسته‏ اى است.(6)
درباره اينكه پيامبر كه چرا بر مزار كساني چون حمزه و همسرش خديجه بنايي نساختند؟ باید فضای تاریخی آن زمان را دانست که پیامبر گرامی اسلام در چه تاریخی عموی حمایتگرشان را از دست دادند. وي را در جنگ احد به شهادت رساندند. پس از شهادتش پیامبر متأثر شد و لقب سید الشهدا به او داد.(7)
نيازمندي هاي مهم مهاجران و مسلمانان در مدينه ضرورتي براي ساختن مقبره نمي گذاشت. نیازمندی های مهم تر و بیش تر داشتند که در اولویت قرار داشت .
حضرت تمام این مدت نیز به دفاع از هجوم دشمنان و جنگ مشغول بودند که باز فرصت براي چنين كارهاي باقي نمي گذاشت.
نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد. آن که پیامبر خود به زیارت اموات خویش می‌رفته و امر به زیارت می‌نمود و فرمود: « زوروا القبور فانها تذکرکم الاخره ».
حتی به زیارت خویش ترغیب نموده: هر کس مرا پس از مرگم زیارت کند، مانند(8) این است که در حال حیاتم زیارت کرده.(9)
ساخت مقبره و زیارتگاه برای معصومان و شخصیت‌های پاک از آن جهت امری پسندیده است که از یک سو موجب زنده نگاه داشتن یاد و نام آن هاست تا موجب شود مردم زندگینامه آن ها، رشادت ها، از خود گذشتگی‌ها و ویژگی های اخلاقی آنان را به یکدیگر بازگو کنند تا فراموش نشوند. از دگر سو این بزرگواران و پاکان را الگوی خویش و کیفیت زندگی آنان را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
اگر به زیارت آن ها نروند، موجب به فراموشی سپردن آن ها می‌شود.
همان گونه که مشرکان درباره اصحاب کهف گفتند بر مزار آن ها بنایی بسازیم تا یاد آن ها از میان مردم فراموش شود، ولی افراد با ایمان گفتند حتما بر مزار آن ها عبادتگاهی خواهیم ساخت. تا یاد آن ها زنده بماند. (10)
بنابراین اگر چه پيامبر مقبره برای اموات خود نساختند. اما یاد و خاطره آن ها را همیشه گرامی می‌داشت و به دیگران بازگو می کرد.
در این بین وظیفه مسلمانان همانند مومنان زمان اصحاب کهف آن است که بر قبور این شخصیت‌های بزگوار اسلام عبادتگاهی بسازند تا مردم گرد قبور آن ها جمع شده، علاوه بر زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن ها به عبادت خداوند و تقویت امور معنوی بپردازند.
پي نوشت ها:
1.عروة الوثقى ، ج‏1، ص 446.
2. وسائل‏الشيعة، ج3، ص 210.
3. همان، ج‌، ص 382؛ باب استحباب عمارة مشهد أمير المؤمنين (ع) و مشاهد الأئمة (ع) و تعاهدها و كثرة زيارتها.
4. حج(22) آيه 32.
5. كهف(18) آيه 21.
6. مرحوم آيت الله اشتهاردي در كتاب «مدارك العروه» جلد 9 از صفحه 41 به بعد بحث ساختن بنا بر روي قبور را به صورت تفصيلي مطرح كرده اند كه براي مطالعه تفصيلي مي توانيد به اين كتاب مراجعه نمائيد.
7 .الاستیعاب فى معرفة الأصحاب،ج‏1،ص:372 ، أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقیق على محمد بجاوى، بیروت، دار الجیل، چاب اول ، 1412/1992.
طبقات الکبری ابن سعد ج 1، ص 125، ناشر بیروت دار صادر.
8. فتح الباری، ابن حجر، ج 3، ص 118، دار المعرفه، بیروت- لبنان؛
سنن ابن ماجه، ج 1، ص 500، ناشر دار الفکر للطباعه و النشر و التوضع؛
منتهی المطلب، علامه حلی، ج 1، ص393چاپ سنگی،
ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج 2، ص 62، ناشر، موسسه ال البیت، قم، سال چاپ 1419.
9. مغنی، ابن قدامه، ج 3، ص 558، ناشر دار الکتاب العربی بیروت.
10. کهف(18)آیه21.

می خواستم نظر شما درباره تجربه نزدیک به مرگ رو بدانم.

می خواستم نظر شما درباره تجربه نزدیک به مرگ رو بدانم. آیا این تجارب را صحیح می دانید؟ بسیاری از کسانی که این تجربه را داشتند، خوشی را احساس می کردند و کمتر کسی از تجربه دردناک خبر می دهد با این که بسیاری از آنها مسلمان نبودند. خیلی از تجربه کننده ها، از تناسخ سخن می گفتند. کمتر کسی از سوال نکیر و منکر صحبت می کند. آیا اینها توصیف دین از سکرات موت و عذاب برزخی را زیر سوال نمی برد؟

پاسخ:

مقدمه:

تجربه نزدیک مرگ (1) به معنای تجربه کردن حوادث و یا بیماری‌های خطرناکی است که فرد را به حالت مرگ بسیار نزدیک می‌کند. این تجربه ممکن است شامل تجربه مثبت و آرام‌بخش یا تجربه منفی و اضطراب‌آور و یا بدون هیچ حسی باشد. در تجربه مثبت، احساساتی مثل احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه ازهم‌پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوت‌شده و غیره باشد و در تجربه منفی، ممکن است شامل احساس درد و اضطراب باشد. توضیحات در مورد این تجربه «NDE» ازنظر علمی و مذهبی بسیار متفاوت است. (2) در ادامه پاسخ سؤال شمارا در این خصوص در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم:

نکته اول: مشکل راستی آزمایی مشاهدات

اولین نکته‌ای که در این میان باید بدان توجه داشته باشید این است که مشاهدات و تجربیاتی که از مسئله مرگ بيان می‌شود، باید در جای خود ثابت‌شده و گزارش‌هایی که از ايشان به دست می‌آید می‌بایست مورد راستی آزمایی قرار گیرد در ادامه باید ثابت شود که آنچه ایشان مورد تجربه شخصی قرار داده‌اند، واقعیتی بیرون از ذهن و ضمیر ایشان بوده و جلوه‌ای از تخیلات و توهمات انباشته ذهنی که در آن لحظه خود را نمایش داده است، نباشد؛ که البته این اثبات، نمی‌تواند راحت و ساده صورت گیرد. چراکه به‌شدت مبتنی بر یک تجربه شخصی و غیرقابل اشتراک است.

نکته دوم: حقیقت مرگ

برحسب ظاهر، اولین بار در سال 1975، ریموند مودی در کتاب خود بانام «زندگی بعد از زندگی» که بر مبنای مصاحبه‏هایی است که وی با افرادی انجام داده بود که بعد از مرگ دوباره به زندگی بازگشته بودند، اصطلاح تجربه نزدیک مرگ را به کاربرد. (4) ولی همین اصطلاح نباید برای انسان این سوءتفاهم را ایجاد کند که آنچه در حال تحقق است، نوعی «مرگ» است.

درواقع مرگ عبارت است سکنا در عالم برزخ و رخداد حالتي كه بازگشت از آن به نحو عادی امکان‌پذیر نيست. بنابراين چون همه‌کسانی كه تجربيات نزديك با مرگ داشته‌اند، به‌هرحال بازگشته‌اند نتيجه می‌شود كه آن‌ها هرگز به‌طور واقعي نمرده و ساکن عالم برزخ نشده‌اند؛ و ظاهراً آنچه برای ایشان رخ‌داده است، نوعی «پرواز روح» است که نظیر آن در عالم خواب و یا (طبق گزارشات) به‌صورت تعلیمی در برخی از کلاس های رزمی و هیپنوتیزم، اتفاق می‌افتد.

علامه طباطبايي (ره) پيرامون همين مسئله می‌فرماید:

«مرگي كه خداي سبحان آن را به «حق» وصف نموده نه آن بي حسّي و بی‌حرکتی زوال زندگی‌ای است كه به ديد ظاهري ما درآید، بلكه بازگشتي است به‌سوی او كه به خروج از نشئه دنيا و ورود به نشئه ديگر (آخرت) محقق می‌گردد.»(3)

درنتیجه حالاتی که در این گزارشات وجود دارد، قابل تطبیق صد در صد با اوصاف عالم برزخ و حالات مرگ در روایات نیست.

نکته سوم: دلالت‌های اعتقادی در تجربه‌های نزدیک به مرگ

شواهد تجربیات نزدیک به مرگ، می‌توانند به نحو تجربی تا حدودی این نکته را اثبات کنند که روح چیزی مستقل از بدن و درعین‌حال متعلق به آن است و روح می‏تواند بعد از مرگ بدن نیز بماند و به حیات خود ادامه دهد. به‌عنوان نمونه ادعا می‌شود:

زنی که مورد جراحی قرارگرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به‌دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود بیان کرده ‌است (5) و یا پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بی‌هوش توانسته بعد از به هوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند. (6)

اشروتر کونهاردت بیان می‏کند که برخی از عناصر تجربه نزدیک به مرگ، نظیر مرور رویدادهای زندگی یا دست‏یابی به اطلاعات عینی از محیط اطراف در حین تجربه، نه‌تنها قابل بازآفرینی نیستند، بلکه اصولاً تبیین‌های فیزیولوژیکی روشنی درباره آن‌ها وجود ندارد. وی بر آن است که اکنون اطلاعاتی در باب تجربه‌های نزدیک مرگ در دست است که می‌تواند بر واقعیت فرا مادی و قابلیت‌های فرا طبیعی انسان دلالت داشته باشد. (7)

نکته چهارم: نسبت آموزه‌های اسلامی باتجربه‌های نزدیک به مرگ

تنوع و گوناگونی آنچه امروزه به‌عنوان تجربه نزدیک به مرگ در محافل علمی و عرفی وجود داشته و عدم راستی آزمایی (به جهت نکته اول) در خصوص آن سبب می‌شود تا نسبتِ این‌گونه تجربیات، با آنچه اسلام در خصوص زندگی پس از مرگ و عالم برزخ می‌گوید، کاملاً قابل توضیح و توصیف نباشد.

به‌عبارت‌دیگر، در اینجا با یک تجربه بسیط و روشن مواجه نیستیم تا بگوییم آیا صحیح است یا خیر؛ بلکه در اینجا انبوهی از تجربیات آن‌هم با جزئیات ریزودرشت وجود دارد که برخی از آن‌ها کاملاً قابل تطبیق با آموزه‌های دین اسلام بوده و برخی از آن نیز با این آموزه‌ها مخالف است.

اما به‌هرحال اصول اساسی این‌گونه تجربیات، نظیر حقیقت روح، واقعیت زندگی پس از مرگ و... مورد تأیید اسلام است.

نکته پنجم: تجربیات دردناک

ممکن است بپرسید، تجربیات نزدیک به مرگ، حالتی خوشایند و احساس نیکو را برای شخص ایجاد می‌کنند، درحالی‌که به قطع و یقین برخی از این افراد در زمره ملحدان و گناهکاران قرار دارند. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که اولا:ً (با فرض صداقت ایشان) همان‌طور که گذشت اصلاً مرگی را تجربه نکرده تا بخواهد شاهد سختی‌های مرگ باشد؛ ثانیاً: در جای خودش توضیح داده‌شده که برخی از ملحدان به سبب قصوری که دارند، مستضعف فکری نامیده می‌شوند و ان‌شاءالله اهل نجات می‌باشند؛ همچنین برخی از گناهکاران نیز به‌واسطه سختی‌های زندگی و بیماری یا توبه و پشیمانی باطنی، بخشیده شده و به همین جهت، از عذاب رهایی می‌یابند. ثالثاً: بسیاری از گزارش‌هایی که از تجربه مرگ بیان‌شده، اتفاقاً آن را مملو از ناراحتی و عذاب بیان کرده‌اند و به‌عبارت‌دیگر بحث احساس سبکی و راحتی، عمومیت ندارد؛ چراکه بسیاری از افراد آن را به‌گونه‌ای دیگر تجربه کرده‌اند. در قرآن کریم هم این معنا این‌گونه بیان می‌شود که «و اگر آن زمانى را كه فرشتگان جان كافران را مى‏ستانند، مشاهده كنى [مى‏بينى‏] كه بر چهره و پشتشان ضربات سنگينى مى‏كوبند و [به آنان نهيب مى‏زنند كه‏] عذاب سوزان را بچشيد!»(8)

نتیجه:

ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که تجربه نزدیک به مرگ، یک تجربه کاملاً شخصی و غیرقابل اشتراک (و به‌تبع آن غیرقابل اثبات) برای اشخاص است که در حقیقت تجربه‌ای از انفصال روح انسان از بدن است که نمی‌توان آن را به‌عنوان مرگ حقیقی انسان، قلمداد کرد چراکه آنچه در هنگام مرگ حقیقی رخ می‌دهد، سفری معمولاً بی‌بازگشت و سکنا در عالم برزخ است که البته در نحوه کیفیت جان دادن، با توجه به آیات و روایات، میان مؤمنان و کافران تفاوت بسیاری وجود دارد. هرچند بسیاری از تجربیاتی که به نحو صادقانه گزارش‌شده است، می‌تواند قابل تطبیق بر آیات و روایات بوده و ازنظر اعتقادی، مهر تأیید را دریافت کند.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. به انگلیسی: Near-death Experience (به‌صورت مخفف: NDE)
  2. برگرفته از سایت ویکی‌پدیا مدخل «تجربه نزدیک به مرگ»
  3. ر.ك: طباطبايي، محمدحسین، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهراء، چاپ دوم، 1371، ص 63.
  4. کجباف، محمدباقر و دیگران، تبیین رابطه روح و بدن با تکیه‌بر نظریه سیستم‏ها و تجربه‏های نزدیک مرگ، فصلنامه کلام اسلامی، دوره 22، شماره 85، صفحه 129-147
  5. Sabom, Michael (1998), Light& Death: One Doctor's Fascinating Account of Near-Death Experiences. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House, p. 53
  6. vanLommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I. (2001) Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, December 15: 358 (9298): 2039-45.
  7. Kunhardt,M.(1993),A Review of Near Death Experiences, Journal of Scientific Exploration, Vol. 7, No. 3, pp. 219-239.
  8. سوره الأنفال، آیه 50

آيا استفاده از اين دعاها که اشخاصي می‌نویسند کار صحيحي است؟
اگر مرادتان از اينکه دعاهاي مذکور چه جايگاهي دارند، اين است که آيا صحيح و قابل‌اعتماد هستند، پاسخ اين است: دعاهاي مذکور اگر برگرفته از آيات الهي يا اذکار و ...

 در مورد دعا و يا حرز يا هر چيز ديگري که نام دارد توضيح دهيد و بفرماييد آيا ازلحاظ شرعي اصلاً دعاهايي که روي ورق نوشته می‌شوند و به گردن آويخته می‌شوند يا اينکه در آب حل می‌شوند و به اشخاص خورانده می‌شوند حديث يا جايگاهي دارند؟ آيا استفاده از اين دعاها که اشخاصي می‌نویسند کار صحيحي است و شرک به خدا محسوب نمی‌شوند؟

پاسخ:

اگر مرادتان از اينکه دعاهاي مذکور چه جايگاهي دارند، اين است که آيا صحيح و قابل‌اعتماد هستند، پاسخ اين است: دعاهاي مذکور اگر برگرفته از آيات الهي يا اذکار و ادعيه مأثوره از معصومين (علیهم‌السلام) باشد، صحيح است و اعتماد بر آن‌ها درست می‌باشد؛ اما اگر بر اساس کتاب‌های مجهول و نامعتبر نوشته شود، صحيح نبوده و قابل‌اعتماد نيست. مرحوم شيخ حر عاملي (ره) در كتاب وسائل الشيعه احاديث درباره اين مسئله را در بابي ذكر نموده‌اند. (1)
پرسیده‌اید: آيا استفاده از اين دعاها که اشخاصي می‌نویسند، کار صحيحي است و شرک به خدا محسوب نمی‌شوند.
خداوند در قرآن مي‌فرمايد: و إذا سئلک عبادي عنّي فإنّي قريب أُجيب دعوة الداع إذا دعان فاليستجيبوا لي وليؤمنوا بي؛ (2)
اي پيامبر! هنگامی‌که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند، (به آنان) بگو من نزديکم، من دعاي دعاکننده را به هنگامی‌که مرا مي‌خواند، اجابت مي‌کنم. بنابراين بندگان من بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند.
در جاي ديگر مي‌فرمايد: «ادعوني استجب لکم؛ (3) مرا بخوانيد تا شمارا اجابت کنم».
مراجعه براي دعا نزد علما و بزرگان و يا دعانویسانی كه از كمالات بهره‏اي دارند و از دعاهاي مخصوص و واردشده از لسان معصوم و براي امور خير استفاده می‌کنند، امري پسنديده است.
دعاهایی که نوشته می‌شوند و بر گردن آويخته می‌شود و يا به شکل‌های دیگر استفاده می‌شوند، مثل‌اینکه در آب حل می‌شوند و به اشخاص خورانده می‌شوند، اگر برگرفته از آيات الهي يا اذکار و ادعيه مأثوره از معصومين (علیهم‌السلام) باشد صحيح است. اعتماد بر آن‌ها درست مي باشد، نيز دعا چون کمک خواستن از خود خداوند متعال است، شرک نمی‌باشد.
نوشته‌اید: می‌ترسم با اين کار خدا را فراموش کرده باشم و درواقع هم توکلم به خدا را ازدست‌داده باشم.
نخست آن‌که: دعا کردن درواقع با خداوند صحبت کردن و از او طلب کمک نمودن است. بنابراين استفاده از دعا نشانه به ياد خدا بودن است، نه به معناي فراموش کردن خدا.
دوم: دعا کردن هيچ منافاتي با توکل نيز ندارد. اگر درک درست از توکل داشته باشيم، معلوم خواهد شد توکل باکار و تلاش و طلب کمک از خداوند منافات ندارد، بلکه اساساً معناي صحيح توکل همان است، يعني برخي تصور مي‌کند توکل آن است که انسان دست از کار و تلاش بردارد و توکل کند، کارهايش حل مي‌شود، درحالی‌که معناي صحيح توکل اين است که انسان تلاش‌های خود را انجام دهد. درگرفتن نتيجه بر خدا توکل کند. از او کمک بخواهد. ازاین‌روی مولوي با الهام از آموزه‌هاي ديني گفته است:
گفت پيغمبر به آواز بلند با توکل زانوي اشتر ببند.
گر توکل می‌کنی در کارکن کشت کن، پس تکیه‌بر جبار کن. (4)
بنابراين دعا کردن اگر با فراهم کردن شرايط و مقدمات و مقوّمات برآورده شدن حاجات و خواسته‌ها و رفع آسيب‌ها و آفت‌هاي مانع اجابت همراه شود، نه‌تنها با توکل منافاتي ندارد، بلکه عين توکل بر خداوند است.

پی‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعة، ج‌6، ص 236‌.
2. غافر (40)، آيه 60.
3. نمل (27)، آيه 40.
4. مثنوي، دفتر اول، ص 44.

به دعای زبان بند نیاز شدید دارم
منظور شما از دعای زبان بند برای ما معلوم نشد؛ اما احتمالاً مرادتان دعایی است که دیگران را از اینکه در مورد شما صحبت کنند ناتوان کند. دوست عزیز هرچند دعا کردن...

من به دعای زبان بند نیاز شدید دارم و خواستم بگم اگه زحمتی نیست آن را به بنده عرضه کنید.

 

پاسخ:
منظور شما از دعای زبان بند برای ما معلوم نشد؛ اما احتمالاً مرادتان دعایی است که دیگران را از اینکه در مورد شما صحبت کنند ناتوان کند. دوست عزیز هرچند دعا کردن در این مورد خوب است؛ اما فراموش نکنید:
1. دعا به‌تنهایی کافی نیست؛ زیرا خداوند حکیم نظام هستی را بر پایه اسباب و مسببات قرار داده است؛ یعنی برای پیدایش هر پدیده‌ای علتی خاص و برای حل هر مشکلی راهکارهای ویژه‌ای تعیین نموده است.
حضرت حق از یک‌سو به انسان «عقل و اندیشه» عنایت کرد تا با کمک آن و مشورت با دیگران راه‌حل مشکلات را بیابد و افق آینده زندگی خویش را ببیند. بر آن اساس تدبیر و برنامه‌ریزی کند. به هدف برسد، از سویی دیگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادی و معنوی 0
انسان باید به کمک عقل و فکر خدادادی خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر کاری اقدام نماید، هم‌زمان از آغاز هر کار تا پایان آن با دعا و توسل به لطف و عنایت‌های خداوند امیدوار باشد. از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتیجه مطلوب برساند.
2. دوست عزیز گاهی سخن گفتن دیگران در مورد ما، ناشی از اعمال خود ماست. انسان باید از انجام کار هایی که موجب می شودانسان در مورد او سخن بگویند بپرهیزد. امیر المومنین علیه‌السلام فرمود: «مَنْ دَخَلَ مَوْضِعاً مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ فَلَا يَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ (1) اگر کسی وارد به مکانی شد و موجب شد دیگران به او کردار ناروایی را نسبت دهند جز خود را ملامت نکند».
بنابراین جلوگیری از این‌که دیگران در مورد ما سخن بگویند متوقف بر اموری است و نیاز به مقدماتی دارد و بدون فراهم کردن این مقدمات، حتی دعا کردن نیز فایده‌ای ندارد.
از این هم که بگذریم این جمله بین مردم معروف است که در دروازه را می‌شود بست؛ اما در دهن مردم را نه!
برفرض این‌که انسان از هرگونه عملی که موجبات مورد اتهام قرار گرفتن خود را به وجود آورد خودداری کند؛ اما نباید فراموش کنیم که متأسفانه در جامعه ما هستند افرادی که نمی‌توانند زبان خود را کنترل و مدیریت کنند و از نسبت‌های ناروا دادن به دیگران و غیبت و تهمت و ...، نیز ابایی ندارند. حال سؤال این است در مقابل این افراد چه واکنشی باید داشته باشیم؟
از متون دینی و سیره بزرگان استفاده می‌شود که: بهترین واکنش در مقابل این‌گونه از افراد صبر و استقامت و سعه‌صدر است.
صبر و استقامت عصاره همه فضیلت­ها و خمیرمایه همه سعادت‌ها و ابزار وصول به هرگونه خوشبختى است. انسان بدون صبر هم در جهات مثبت به‌جایی نمى­رسد و هم در برابر عوامل منفى شکست می‌خورد، چراکه صابر نبودن مساوى با شکست است. به همین دلیل کلید اصلى پیروزى­ها، صبر است. امام علی (ع) مى­فرماید: الصبر ظفرٌ؛ (2) صبر مساوى با پیروزى است.
صبر و ظفر هر دو دوست قدیم­اند براثر صبر نوبت ظفر آید.
به‌منظور تحصیل سعه‌صدر و افزایش تحمل و صبر باید همانند دیگر برنامه‏های تغییر رفتار به‌صورت جدی، دقیق و کامل به دستور عمل‏هایی عمل کرد. در این زمینه اگر راه‌کارهایی را خواستید در مکاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.
بنابراین به نظر می‌رسد بهترین دعا برای مقابل با این شیاطین انسی که زبان به غیبت و تهمت و ... می‌گشایند درخواست صبر و استقامت از خداوند متعال است. در پایان به دو آیه از در قرآن کریم به‌عنوان دعا برای افزایش صبر اشاره می‌کنیم:
1. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ؛ (3) پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایى فروریز و گام‏هایمان را استوار ساز و ما را بر گروه کافران پیروز گردان!«
2. «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ؛ (4) پروردگارا! صبر و شکیبایى بر ما فروریز و ما را درحالی‌که تسلیم [فرمان‏ها و احکامت‏] باشیم، بمیران‏».
نکته پایانی:
می‌توانید برای در امان ماندن از شر مردم، معوذتین (سوره‌های فلق و ناس) و آیة الکرسی را تلاوت کنید یا با خود داشته باشید که اثرات بسیار قوی دارد.
موفق باشید

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، الناشر: مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر: 1409 ه.ق، ج 12، ص 36.
2. عبدالواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غررالحکم درر الكلم، الناشر: مركز الابحاثو الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر: ذي القعده 1413، تحقيق مصطفي درايتي، ص 283.
3. بقره (2)، آیه 250.
4. اعراف (7)، آیه 126.

من دعایی که با زعفران روی کاغذ نوشته‌شده بود سوزاندم احساس می‌کنم ...
اگر اون نوشته حاوی نام خدا و آیه قرآن بوده و عمل شما معنای بی‌احترامی به نام خدا و آیه قرآن داشته، ازاین‌جهت توبه کنید و از خدا آمرزش بطلبید و دیگر هیچ‌گاه ...

من دعایی که با زعفران روی کاغذ نوشته‌شده بود سوزاندم احساس می‌کنم تمام کارهام به مشکل می خوره حالا فکر می‌کنم به خاطر اون دعا باید چی کارکنم اون دعای محبت بود می‌خواستم با سوزاندن اثرش رو از بین ببرم؟

پاسخ:
اگر اون نوشته حاوی نام خدا و آیه قرآن بوده و عمل شما معنای بی‌احترامی به نام خدا و آیه قرآن داشته، ازاین‌جهت توبه کنید و از خدا آمرزش بطلبید و دیگر هیچ‌گاه به قرآن و نام خدا توهین نکنید. بخصوص اگر به بودن نام خدا و آیه قرآن در آن و به توهین بودن آن، توجه داشته‌اید به جد از این کار اشتباه خود (توهین به نام خدا و آیه قرآن) توبه کنید و آمرزش بخواهید.
اما این‌که آن دعای محبت بوده و شما چون آن را سوزانده‌اید، به قهر گرفتارشده‌اید و ... .، این‌ها همه توهم شما هستند و چنین دعایی نداریم و هیچ نوشته‌ای چنین اثری ندارد.
محبت به دست خداست که آن را در دل‌ها بیندازد یا نیندازد و انسان با خوب کردن اخلاق و فکر و رفتارش زمینه محبوب شدن خود را فراهم می‌آورد و با بد بودن آن‌ها، زمینه منفور شدنش پیدا می‌شود.
دعا (نه با خود داشتن این نوشته‌هایی که دعانویس‌ها ارائه می‌دهند) و تقاضا از خدا بازاری و جدیت در ضمن تلاش برای فراهم کردن زمینه‌ها، انسان را محبوب می‌گرداند، ولی این دعاهایی که دعانویسان ارائه می‌دهند، غالباً دکان و فریب خلایق برای سرکیسه کردن آن‌ها است.

دعاي شيطاني باطل ميشه براي دختري دعا نوشتن و بختش رو خراب كردن؟
گره انداختن در کار دیگران همان سحر و جادو است و با دعانویسی متفاوت است. سحر و جادو یک واقعیت است و از خود اثر می‌گذارد. سحر و جادو به شکل کلی وجود دارد، یعنی...

پاسخ:

گره انداختن در کار دیگران همان سحر و جادو است و با دعانویسی متفاوت است. سحر و جادو یک واقعیت است و از خود اثر می‌گذارد. سحر و جادو به شکل کلی وجود دارد، یعنی امری واقعی و از علوم غریبه است. تأثیر و کارایی خود را در محدوده مشخصی و بر افراد معینی خواهد داشت. تبیین دقیق این امر چندان کار آسانی نیست؛ اما در این اندازه مشخص است که بر اساس روایات متعدد دینی کسانی که دارای اعمال خاصی مانند عمل به برخی توصیه‌های معصومان برای در امان ماندن از این آفات باشند، مورد صدمه و آسیب سحر و جادو نخواهند بود؛ پس اثر سحر مطلق و بر روی همه افراد نیست.
سحر و جادو یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند می‌گردد. انسان می‌تواند با تعلیمات خاص، یا با تقویت نفس و روح و. به کارهایی دست زند و چون علت تحقق یابد، معلول نیز تحقق می‌یابد. خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، درراه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمی‌کند.
درعین‌حال در همان بخش نیز اگر خداوند اراده نماید، سحر آن‌ها، باطل می‌شود. قدرت الهی برتر از آن است که ساحران بتوانند با آن رویارویی کنند، همان‌گونه که در داستان حضرت موسی (ع) و ساحران، با معجزه حضرت، سحر جادوگران باطل شد، به‌گونه‌ای که حتی ساحران به اعجاز و برتر بودن معجزه از سحر آگاه شدند و به خداوند و حضرت موسی (ع) ایمان آوردند.
پرسشگر گرامی
غالب آنچه امروزه میان مردم درباره بسته شدن بخت دختران و پسران شایع است، بی‌اساس است؛ زیرا سرنوشت انسان‌ها در دست خدا و درگرو عمل او است. این‌که بخت کسی را بسته‌اند، اعتقادی عوامانه است که بیش‌تر به افکار روانی، تخیلات، سوءظن‌ها و مشکلات موجود در رفتار آن‌ها مربوط است.
برفرض موردی نیز پیدا شود که سحری در کار باشد، می‌توان از راه‌های زیر برای بطلان آن استفاده کرد:
1-پناه بردن به خداوند (گفتن اعوذبالله من الشیطان الرجیم) و خواندن سوره‌های فلق و ناس.
2-خواندن آیه 51 و 52 سوره قلم (از: و إن یکادالّذین 0000) وهم چنین خواندن «آیت‌الکرسی».
3-همچنین جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، خواندن هفت مرتبه «بسم‌الله و بالله»سنشدّ عضدک بأخیک و نجعل لکما سلطاناً فلا یصلون إلیکما بآیاتنا أنتما و مَن اتّبعکما الغالبون-قصص آیه 35- شب‌ها پس از نماز و روزها پیش از نماز نقل‌شده است. (1)

پی‌نوشت:
1. بحار الأنوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه ق، ج 92، ص 125.

اگر از قرآن دعای براي ابطال سحر و جادو می‌باشد بيان نماييد؟
باید با درایت و تعقل خودتان از بروز این مسائل جلوگیری کنید. زمینه بحث و تنش را ایجاد نکنید، مثلاً هر وقت زمینه بحث و بگومگو پیش می‌آید، با عوض کردن بحث یا ...

اغلب اوقات و بدون مقدمه با همسرم سر هيچ و پوچ بحث می‌نماییم و اغلب همسرم آغازکننده بحث می‌باشد تا جايي كه تا يك دقيقه قبل از بحث باهم بسيار صميمي و رفتاری معقول داشته‌ایم البته من وهمسرم چندان به دعا اعتقادي نداريم اما با ياري خداوند و صبوری مسائل مان بعد از مدت كوتاهي حل می‌شود وعهده اي می‌گویند دعا به نام شما نوشته‌اند. با توجه به تحقیقاتی كه در سایت‌ها نموده و اطلاعات اندكي كه دارم در قران نيز مسئله دعا و سحر جادو آمده است.
لطفاً من را راهنمایی نماييد و اگر از قرآن دعای براي ابطال سحر و جادو می‌باشد بيان نماييد؟ با تشكر

پاسخ:

باید با درایت و تعقل خودتان از بروز این مسائل جلوگیری کنید. زمینه بحث و تنش را ایجاد نکنید، مثلاً هر وقت زمینه بحث و بگومگو پیش می‌آید، با عوض کردن بحث یا رفتن به اتاق خود و جواب ندادن بحث را فرو بخوابانید. در فرصتی مناسب اشتباه طرف مقابل را اگر اشتباهی بوده، تذکر دهید که تأثیرش بیش‌تر است.
اگرچه سحر و جادو وجود دارد، ولی بیش‌تر حرف‌هایی که در این زمینه زده می‌شود، بی‌پایه و اساس است. مشکل شما هم بعید است براثر سحر و یا جادو باشد. در بعضی آیات قرآن و نیز برخی روایات، در مورد تأثیرگذاری سحر و برخی کارهای عجیب‌وغریب بعضی انسان‌ها که می‌خواهند در زندگی دیگران اخلال ایجاد کنند، اشاراتی شده است.
به‌رغم واقعی بودن این مسائل خداوند بر همه امور آگاه و دانا است. هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد که بدخواهان به اهداف خود برسند.
در آیه 102 ‌سوره بقره وقتی جریان این دسته از افراد شرور که قصد به هم زدن زندگی مردم رادارند، مطرح می‌شود، می‌فرماید: و ما هم بضارّین به من احدٍ الاّ باذن الله؛ بدون خواست خداوند نمی‌توانند کاری کنند.
همچنین می‌فرماید: آن‌ها اگرچه برای تأثیرگذاری و ایجاد اختلاف در زندگی مردم تلاش زیادی می‌کنند، ولی تا چیزی را خدا نخواهد، به نتیجه نمی‌رسد. غالب آنچه امروزه میان مردم دراین‌باره شایع است، بی‏اساس هست. اکثر کسانی که به این امور می‏پردازند، کلاه‌بردارانی هستند که از این طریق قصد اخاذی و پر کردن جیب خود رادارند.
اگر موردی پیدا شد که سحری در کار بود، راه‌هایی برای بطلان آن وجود دارد:
1-پناه به خداوند و خواندن سوره‏های فلق و ناس.
2-خواندن و نوشتن آیات 75 تا 82 سوره یونس.
3-دعا و تضرع به درگاه خداوند.
4-درخواست دعا از اولیای واقعی خداوند.
پی‌نوشت:
1. فرقان (25)، آیه 77.

آيا دعاي بد براي ديگران می‌گیرد؟ اگر می‌گیرد راه مقابله با آن چيست؟
دعای بد یا نفرین در صورتی تأثیر دارد که: اولاً بر حق باشد. شخصی که به دیگران نفرین می‌کند، اگر به‌ناحق باشد، تأثیری در زندگی فرد نفرین‌شده ندارد، حتی اگر ...

آيا دعاي بد براي ديگران (چه توسط افراد آشنا به قرآن و چه توسط رمال‌ها) می‌گیرد؟ اگر می‌گیرد راه مقابله با آن چيست؟

پاسخ:

دعای بد یا نفرین در صورتی تأثیر دارد که:
اولاً بر حق باشد. شخصی که به دیگران نفرین می‌کند، اگر به‌ناحق باشد، تأثیری در زندگی فرد نفرین‌شده ندارد، حتی اگر نفرین به‌حق باشد تا خداوند مصلحت نداند، اثر نخواهد کرد. طبق برخی روایات، نفرین را خداوند آن‌گونه که صلاح می‌داند، اجابت می‌کند، نه آن‌طور که نفرین کننده دلش می‌خواهد،‌چون گاهی ممکن است به خاطر یک مسئله جزئی و کوچک، شدیدترین نفرین علیه کسی صورت گیرد.
بدیهی است خدای عادل و عالم و حکیم، به‌اندازه آنچه حق است،‌نفرین را اجابت می‌کند، نه بیش‌تر. (1)
ثانیاً: نفرین ناشی از خشم نباشد و در حالت طبیعی انجام‌شده باشد.
برای مقابله اگر حق‌الناس را پایمال کرده، باید حقوق مردم را به آنان برگرداند. رضایت قلبی آنان را جلب کند. در این صورت است که خداوند آثار نفرین را از انسان برطرف می‌کند.
اگر انسان کوتاهی در حق دیگران نکرده یا اگر حقی که ضایع کرده، جبران کند، اثری از نفرین به او نمی‌رسد. بهتر است انسان با خواندن سوره ناس و فلق و پناه بردن به خدا خود را در دژ پروردگار قرار دهد.
پی‌نوشت:
1. اصول کافی،‌ ج 4، کتاب دعا، ص 287،‌نشر فرهنگ اهل‌بیت، تهران، بی‌تا.

دعانويسي با استفاده از آيات قرآن آن‌هم با نيت خير آيا موردي داره؟
نوشتن دعاهایی كه با دليل معتبر از ائمه معصومين علیهم‌السلام نقل‌شده است و يا در قرآن کريم وجود دارد اشکالي ندارد، ولي مراجعه به دعانويسان كه به‌صورت هاي ...

با عرض سلام و خسته نباشيد. می‌خواستم بپرسم که دعانويسي فقط با استفاده از آيات قرآن آن‌هم با نيت خير آيا موردي داره يا نه؟ با تشکر

پاسخ:

نوشتن دعاهایی كه با دليل معتبر از ائمه معصومين علیهم‌السلام نقل‌شده است و يا در قرآن کريم وجود دارد اشکالي ندارد، ولي مراجعه به دعانويسان كه به‌صورت هاي مختلفه از منابعي كه اعتبار شرعي ندارد نقل می‌کنند يا می‌نویسند صحيح نيست.

دعا برای سلامتی گرفتم دچار بیماری شدم و تا اینکه دعاها انداختم توی ...
برخي از آيات قرآن (1) اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت می‌کند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد. ازاین‌رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي...

سلام برای من یک مشکلی پیش آمد که رفتم پیش حاج آقایی که این مشکلم حل کنه و ایشان به من دعا داد نه‌ فقط اون مشکل بلکه برای خیلی از موارد دیگه هم ازش دعا گرفتم احساس می‌کنم تمام مشکلاتم از اون تاریخ بیشتر شد. مشکل اول حل شد ولی برعکس و برای کسی که هم دوست داشتم خودش دعا داد که نرم‌تر و بهتر بشه ولی از اون تاریخی که خوندم بدتر بدتر شد، دعا برای سلامتی گرفتم دچار بیماری شدم و تا اینکه تا دعاها انداختم توی آب روان، سلامتی‌ام داره به‌مرور بر می گرده، ولی خوب خیلی چیزهای دیگه هم از دست دادم ازجمله کسی که خیلی دوست داشتم. نمی دونم احساس می‌کنم طلسمی دارم که مانع میشه و همچنین می خواهمم تمام اثرات این دعاها از زندگی‌ام پاک بشه و همچنین می‌خواهم اگر طلسمی داشته باشم پاک بشه. من دیگه می‌ترسم دعا بگیریم یعنی دیگه این کار نمی‌کنم ولی نمی دونم چطوری می تونم به خودم کمک کنم؟

پاسخ:

قبل از پاسخ به سؤال شما بايد دو نكته موردتوجه قرار گيرد:
1. اصل دعا براي حل مشكلات:
برخي از آيات قرآن (1) اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت می‌کند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد. ازاین‌رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي سرعت بخشيدن و رسيدن به نتيجه مطلوب، صورتي واقعي به خود می‌گیرد به‌گونه‌ای كه اگر در اين مسير به‌خوبی مورد استناد و استفاده قرار گيرد، تأثير خود را خواهد گذاشت و حتماً نتیجه‌بخش خواهد بود.
لكن به اين نكته توجه شود كه طبق روايات، لازمه استجابت دعا، اقدام و انجام‌وظیفه است. نمی‌توان به‌صرف دعا كردن، به مقصود و هدفِ دلخواه نائل گشت، چون خداوند براي هر كاري، اسباب و مقدماتي قرار داده و از مردم می‌خواهد از همان راه‌ها وارد شوند. امام صادق (ع) می‌فرماید:
«خداوند امتناع دارد كه امور عالَم را جاري كند، مگر از طريق وسایط و اسبابي. خداوند براي هر چيز سببي و براي هر سببي، شرح و حكمتي؛ براي هر شرح و حكمتي دانشي؛ براي هر دانشي دروازه گويايي قرار داده است». (2)
2. رجوع به دعانویس‌ها، آري يا خير؟
'بعدازآن كه در نكته قبل روشن شد كه تأثير دعا در تغيير سرنوشت انسان به‌عنوان يكي از عوامل معنوي، امرى مسلم و حتمى است؛ چه خود انسان دعا كند و يا ديگرى را شفيع در دعا قرار دهد، می‌گوییم:
براى دعا به درگاه خداوند نيازى به‌واسطه و دعانويس نيست؛ بلكه هر كس مى‏تواند براى رفع مشكلات خود به درگاه او عرض حاجت نمايد و از اعمال نيك براى تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد. مگر آن‌که به افراد وارسته و اهل‌دل دسترسى داشته باشيم كه به‌طور يقين دعاى آنان و نفوذ كلام آنان تأثير ويژه‏اى دارد.
حال اگر به هر علتي فرد بخواهد از ديگري كمك بگيرد بايد به افراد قابل‌اعتماد و كسانى كه به دنبال شهرت و سودجويى نيستند مراجعه كند. زيرا در جامعه ما هستند عده‌ای كه از جهالت مردم سوءاستفاده می‌کنند و مردم را فريب می‌دهند.
اگر برخلاف آنچه گفته شود مراجعه به دعانويسان غیرقابل‌اعتماد نه‌تنها مشكلي را حل نخواهد كرد، بلكه علاوه بر ضرر مالي، موجب بدبيني به اعتقادات خواهد شد.
با توجه به اين دو نكته، در پاسخ به سؤالتان می‌گوییم:
بسيار بعيد به نظر می‌رسد مشكلات ایجادشده براي شما، ربطي به سحر و طلسم داشته باشد. بايد در اموري ديگر علل آن را جويا شويد. به‌احتمال بسيار در تشخيص قرائن موجود اشتباه کرده‌اید. بنابراين سعي كنيد علت‌های واقعي مشكلات خود را جستجو نماييد. علت‌های بسياري وجود دارند كه غالباً از ديد ما پنهان هستند و ما غالباً به دنبال سریع‌ترین و راحت‌ترین راه‌حل‌ها می‌گردیم. سرنوشت انسان‌ها در دست خدا و درگرو عملشان است؛ پس موفقيت يا عدم موفقيت ما در زندگي، درگرو شناخت صحيح و عمل بر طبق آن است.
توصيه می‌کنیم براي حل مشكلات خود، در كنار دعا اسباب و مسببات آن را فراهم كنيد. زيرا دعا به‌تنهایی راه‌حل صددرصدی براي حل مشكلات نيست. نمى‏تواند جاى كار، تلاش، برنامه‌ریزی و به‌کارگیری تخصص در هر كاري را بگيرد، بلكه مكمل آن مى‏تواند باشد. پس از عقل و فكر خدادادي خود كمك بگيريد و بعد از مشورت با افراد آگاه و متخصص، براي مشكلات خويش اقدام نمايد.
برفرض موردي پيدا شد كه سحري در كار باشد با دعا و تضرع به درگاه خداوند و گفتن مكرر «اعوذبالله من الشيطان الرجيم» به او پناه ببريد. با خواندن سوره‏هاي فلق و ناس و آیه‌الکرسی خود را از آسیب‌ها محفوظ داريد. توسل به چهارده معصوم و ذكر شريف صلوات نيز در اين زمينه بسيار مؤثر است.
در صورت تمايل می‌توانید با شماره 09640 (بدون كد) تماس گرفته و از مشاوره تلفني مشاوران و كارشناسان اين مركز نيز بهره‌مند شويد.
پی‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آيه 186.
2. ثقة الاسلام كليني، اصول كافي، دار الكتب الاسلامية، طهران، 1365 ه ش، ج 1، ص 183.
موفق باشید.

صفحه‌ها