مگر پيامبر اسلام نمیدانست كه در آينده 3 خليفه جاي امام علي (ع) را میگیرند و بعد از آنها امام علي (ع) میآید، پس چرا در غدير خم از واژه مولا استفاده كرد كه چندين معني میدهد و اهل سنت مولا را به دوست معني كردند و 3 خليفه را روي كار آوردند، چرا از واژه ديگري كه معني خود مولا و جانشين را بدهد استفاده نكرد، اینجوری ديگه اهل سنت نمیتوانستند توطئه به پا كنند و 3 خليفه را بهجای پيامبر بياورند؟
پاسخ:
دوست بزرگوار به چند نكته توجه فرمایید:
1. ابتدا بايد توجه داشته باشيد كه يكي از ویژگیهای زبان عربي اين است كه غالب كلمات چندمعنائی هستند كه برخي از معاني آن حقيقي و برخي مجازي بوده و يا برخي ریشهای و برخي فرعي محسوب میشوند بههرحال كمتر کلمهای را میتوان در اين زبان يافت كه معني منحصربهفرد داشته باشد، فقط نوع استفاده از آن و قرائن و شواهد موجود در كلام گوينده است كه مراد و منظور او را تعيين میکند.
در حديث غدير نيز قرائن و شواهد متعدد وجود داشته و دارد كه مراد و منظور پيامبر را بهخوبی نشان میدهد تا حدي كه هیچکس از حاضران در واقعه غدير ترديدي در مراد پيامبر نداشتند، درواقع اين توجيه كه مولا داراي معاني مختلف میباشد و اهل سنت آن را در روايت غدير به معناي دوست داشتن فرض كردند مربوط به زمان صدر اسلام و زمان حيات پيامبر و سالهای اوليه خلافت خلفا نمیباشد، بلكه سالها بعد از انحراف جريان خلافت برخي از عالمان اهل سنت براي توجيه اعتقادشان بیانشده است.
قرائن و شواهد متعدد وجود دارد كه نشان میدهد همه حاضران در غدير خم همان معنا و مفهومي را كه پيامبر از معرفي امیرالمؤمنین (ع) بهعنوان جانشين و خليفه پس از خود داشت فهميدند و لذا همه در طول سه روز با ايشان تحت همين عنوان بيعت نمودند (1) و افراد معدودي نيز كه به خاطر خصومتهای شخصي حاضر به پذيرفتن خلافت اميرالمؤمنين تحت هيچ شرايطي نبودند در همان برهه از زمان مخالفت خود را با خلافت ايشان اعلام نمودند و طلب عذاب كردند كه در همان زمان به عذاب الهي هلاك شدند. (2)
2. مخالفان خلافت اميرالمؤمنين از مدتها قبل تصميم خود را مبني بر جلوگيري از رسيدن خلافت به اميرالمؤمنين گرفته بودند و پيامبر اسلام (ص) با هر بيان و سخن ديگري هم مطلب را بيان میفرمود در تصميم آنها تأثیری نداشت، عده زيادي از قريش و يا حتي مهاجرين هم تحت تأثیر كينه هائي كه از جنگهای صدر اسلام و كشته شدن اجداد و پدران و برادران مشرك خود به دست اميرالمؤمنين در دل داشتند منتظر فوت پيامبر و انتقامگیری از ايشان بودند.
پيامبر اسلام نيز از وجود اين مخالفتها و کینهها در دل آنها خبر داشت و نگراني و توأم با خوف افتادن امت در اختلاف و تفرقه حتي در زمان حيات پيامبر نيز وجود داشت و خداوند متعال نيز به وجود اين نگراني و ترس در وجود پيامبر هنگام ابلاغ عمومي خلافت و ولايت اميرالمؤمنين بهعنوان يك دستور الهي اشاره مینماید و ايشان را از ترس بر حذر میدارد: «ٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُم فَلا تَخْشَوْهُمْ ...»؛ «امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراین، از آنها نترسيد!». (3)
3. پيامبر اسلام خواسته خداوند مبني بر خلافت و وصايت و جانشيني اميرالمؤمنين را در زمانهای مختلف و به بيان هاي مختلف و حتي به اسم خليفه و جانشين بيان فرموده بودند. (4) و حتي خود روايت غدير نيز خلاصه در همان جمله معروفي كه هميشه نقل میشود (من كنت مولاه فهذا علي مولاه) نيست و پيامبر اسلام در همان روز نيز براي بيان مراد و خواسته خداوند در نصب اميرالمؤمنين بهعنوان جانشين و خليفه الهي در روز غدير خطبه طولاني خواندهاند كه در سرتاسر آن از كلمات و جملات مختلف و متفاوتي براي اتمامحجت بر افراد و بيان راه بهانهجوئی آيندگان استفاده نمودهاند (5) تا حدي كه هیچکس در آن روز در مورد خواسته پيامبر ص دچار ترديد و شك نشد ولي بهانه جويان حتي در رواياتي كه پيامبر تصريح به خلافت ايشان پس از خود نمودند بازهم با اين توجيه كه مراد پيامبر خلافت در بين اهل خود میباشد نه عموم مردم از قبول آن سرباز زدند، لذا نمیتوان عدم پذيرش عدهای از اصحاب را به خاطر گويا نبودن كلام پيامبر دانست چراکه اگر براي تشخيص واقعيت ملاك را همان معناي لغوي نيز قرار دهيم، صرفاً با اتكا بر قواعد لغوي بازهم اگر به معنا و مفهوم مولا در لغت عرب نگاه نمائيم با قرائن و شواهد موجود معنائي جز آنچه نتیجهاش ولايت و سرپرستي حضرت علي نسبت به امور امت باشد نخواهد بود. (6)
پینوشتها:
1. رباني گلپايگاني، براهين و نصوص امامت، نشر رائد، 1390 ش، ص 214.
2. همان، ص 249.
3. مائده (5) آيه 3.
4. احمد بن حسين بيهقي، السنن الكبري، دارالفكر بيروت، بیتا، ج 5، ص 113.
5. طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج، نشر مرتضي، مشهد، 1403 ق، ج 1، ص 55 - 66.
6. براهين و نصوص امامت، همان، ص 237.