سوالات ویژه

آیا بیماری های واگیردار در قرآن مطرح شده است؟
دانستنی های قرآن، بیماری در قرآن، بیماری های مسری، بیماری واگیردار، علوم پزشکی در قرآن.

آیا بیماری های واگیردار در قرآن مطرح شده است؟

پاسخ اجمالی:

در قرآن کریم به‌صراحت به بیماری‌های واگیردار اشاره نشده است؛ اما مفسرین در چندین مورد، در تفسیر آیات، یا آیه را به بیماری واگیردار تفسیر کرده‌اند یا به بیماری‌های مسری اشاره‌ نموده‌اند. ازجمله این موارد می‌توان به آیات 243 «سوره بقره»، 97 «سوره طه» و 44 سوره «ص» اشاره کرد.

پاسخ تفصیلی:

هدف اصلی از نزول قرآن هدایت و تربیت انسان است و در این امر از چیزی فروگذار نکرده و هر جا لازم بوده اصول و کلیات لازم را بیان کرده و در موارد لزوم نیز به برخی جزئیات ورود داشته است. «وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ (1)‏؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزی (از علوم و معارف) است!»

 ازاین‌رو نباید انتظار داشت تمام جزئیات علوم بشری در قرآن آمده باشد؛ اما در مواردی با اهداف تربیتی به برخی از این مسائل ازجمله مسئله بیماری، ورود داشته است.

خداوند متعال در هیچ جای قرآن کریم به‌صراحت از بیماری واگیردار نامی نبرده است، اما در تفاسیر قرآن کریم، در چندین مورد، تعابیر برخی آیات به بیماری‌های واگیردار تفسیر شده است:

1. اکثر مفسرین شیعه و اهل سنت بر این باورند کلمه «حَذَرَ الْمَوْت» در آیه 243 سوره بقره به بیماری واگیردار طاعون اشاره دارد.

خدای متعال در این آیه شریفه می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یشْکرُون؛ آيا نديدى جمعيتى را كه از ترس مرگ، از خانه‏هاى خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بيمارى طاعون، از شركت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آن‌ها گفت: بميريد! (و به همان بيمارى، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آن‌ها را زنده كرد؛ (و ماجراى زندگى آن‌ها را درس عبرتى براى آيندگان قرارداد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مى‏كند؛ ولى بيشتر مردم، شكر (او را) بجا نمى‏آورند.»

از بعضى روایات استفاده مى‏شود که پیشوا و رهبر آنان از آنان خواست که خود را براى مبارزه آماده کنند و از شهر خارج گردند آن‌ها به بهانه اینکه در محیط جنگ، مرض طاعون است از رفتن به میدان جنگ خوددارى کردند؛ پروردگار آن‌ها را به همان چیزى که از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت و بیمارى طاعون در آن‌ها شایع شد آن‌ها خانه‏هاى خود را خالى کرده و براى نجات از طاعون فرار کردند و در بیابان ‌همگى از بین رفتند. (2)

2. قرآن کریم در مورد عذاب سامری می‌گوید:

«قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَک فِى الْحَیوةِ أَن تَقُولَ لَامِسَاس‏(3)؛ (موسى) گفت: برو که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) به‌گویی «با من تماس نگیر!»

یکی از احتمال‌هایی که در تفسیر آیه 97 سوره «طه» در مورد عذاب سامری بیان‌شده این است که مقصود آن بود که موسى در حق سامرى نفرین کرد و او به بیمارى مرموزى گرفتار شد که واگیردار بود و کسى نمى‏توانست با او تماس بگیرد. (4)

3. در مورد بیماری حضرت ایوب نیز، طبرى در ذیل آیه 44 سوره «ص» می‌گوید: «چون ایوب گرفتار شد و مردم او را وا‌گذاشتند، همسرش براى او تلاش روزى می‌کرد [برای غذا و روزی او تلاش می‌کرد]. روزى شیطان به مردم گفت: این زن با مردى بیمار سروکار دارد که میان شما می‌آید و ممکن است بیمارى او از این زن به شما واگیر شود. او را راه ندهید و کمک مکنید ... ». (5)

با توجه به این داستان، شیطان می‌خواست بیماری حضرت ایوب (علیه‌السلام) را مسری و واگیردار جلوه دهد تا دیگران از او و همسرش فاصله بگیرند.

4. در بعضی تفاسیر، ذیل آیات سوره «مسد»، به این ماجرا اشاره‌شده که:

«چند روز پس از جنگ بدر در جسم ابولهب عدسه (6) ظاهر شد و پسرانش از ترس واگیر، او را جدا کردند و چون مرد، سه شبانه‌روز نعشش بر زمین بود تا گندید و حمالان حبشى، گودالى حفر کردند و با چوب درازى مرده او را در آن افکندند و گودال را از بالا با سنگ‌ها پر کردند.» (7)

نتیجه:

با توجه به اینکه قرآن کتاب هدایت و تربیت است نباید انتظار داشت که به جزئیات همه علوم پرداخته باشد. ازاین‌رو شاید به دلیل عدم نیاز هدایتی به این بحث، صراحتاً به بیماری‌های واگیردار نپرداخته است؛ اما در تفاسیر، ذیل برخی آیات، به مناسبت متن آیه یا شأن نزول آیه و مباحث مرتبط با آن، به بحث بیماری‌های واگیردار پرداخته‌شده است. (8)

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره نحل، آیه 89.
  2. ر.ک: مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، چاپ 10، 1371 ه. ش‏، ج 2، ص 218 تا 220.
  3. سوره طه، آیه 97.
  4. محمدعلی رضایی، تفسیر قرآن مهر، قم‏، ناشر: انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآنى‏، 1387، چاپ اول‏، ج ‏13، ص 98.
  5. ابراهیم عاملی، تفسیر عاملی، تهران، ناشر: کتاب‌فروشی صدوق‏، چاپ 1، 1360 ه. ش‏، ج 7، ص 327 و 327.
  6. عدسه: با سه فتحه گوش‌هایی است كه بر بدن ظاهر می‌شود و مانند طاعون کُشنده است. (ابن منظور، محمد بن مكرم ‫، لسان العرب، دار بيروت، بیروت، 1375 ق، ج 6، ص 132)
  7. سید عبدالحجت بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم‏، ناشر: حکمت (چاپخانه)، چاپ 1، 1386 ه. ق‏، ج ‏7، ص 328
  8. مفسران فقط به اصل موضوع بیماری واگیردار اشاره‌کرده‌اند و به درمان و پیشگیری و سایر مسائل نپرداخته‌اند.

 

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:

آن‏سوى آیه‏ها نگرشى بر اعجازهاى پزشکى قرآن‏، نویسنده: صمد نورى زاد

کلمات کلیدی:

دانستنی‌های قرآن، بیماری در قرآن، بیماری‌های مسری، بیماری واگیردار، علوم پزشکی در قرآن.

در کدام دوره تاریخی بیماری های فراگیر بیشتر بوده است؟
وبا، سل، طاعون، بیماری های مسری، بیماری های واگیردار 

در کدام دوره تاریخی بیماری های فراگیر  بیشتر بوده است؟

پاسخ اجمالی:

در پاسخ به این سؤال اجمالاً باید گفت، دوره تاریخی خاصی را نمی­توان با این ویژگی نام برد. مطالعه تاریخچه برخی بیماری‌های واگیردار به‌عنوان‌مثال سل، وبا و طاعون شاهدی بر این مدعا است. چراکه این بیماری‌ها از گذشته‌های دور تاکنون در بین بشر ظهور و بروز داشته‌اند و انسان‌های فراوانی در اثر درگیری با این بیماری‌ها در طول تاریخ از دنیا رفته­اند.

پاسخ تفصیلی:

انسان‌ها گاهی در هنگام مواجهه با شرایط و مشکلات چنان تصور می­کنند که تنها فقط همان­ها هستند که به این مشکلات گرفتارشده‌اند این در حالی است که بامطالعه تاریخ بشریت بر روی کره خاکی به‌راحتی می‌توان دریافت که بر اساس سنت‌های الهی تاریخ بشر بر روی زمین همیشه قرین با مشکلات و گرفتاری‌ها بوده است و تنها انسان‌هایی توانسته‌اند از این مشکلات موفق و سربلند بیرون بیایند که اولاً از تاریخ گذشتگان عبرت آموخته باشند و ثانیاً در کنار صبر و تحمل، اهل علم و درایت بوده‌اند.

با توجه به مقدمه‌ای که بیان شد در جواب به سؤال مذکور باید گفت: زندگی بشر در طول تاریخ در ادوار مختلف با بیماری‌های مسری فراگیر و بلایای طبیعی توأمان بوده است و قرنی نبوده که بشر با این مسائل روبرو نشده باشد. البته شدت و ضعف این بلایا با یکدیگر تفاوت می‌کرده است. در ادامه برای تائید این مسئله به گزارشِ مختصری از سه بیماری مسری (سل، وبا، طاعون) در طول تاریخ ایران و جهان اشاره می‌کنیم:

  1. سل:

 پیشینه بیماری سل به‌عنوان یکی از علل مهم مرگ‌ومیر در تاریخ، به هزاره‌های پیشین بازمی‌گردد (1) به‌عنوان نمونه در میان‌رودان، در قانون حمورابی که به بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مربوط می‌شود، نام سل در کنار چند بیماری دیگر دیده می‌شود. (2) یکی از لوحه­های گلی به خط میخی متعلق به میان‌رودان باستان ‌که توسط دانشمند فرانسوی «لابات» ترجمه و در سال 1951 م. منتشرشده شرحی از نمای بالینی یک بیمار دچار سل ریوی است و در آن آمده است: «به‌طور مداوم سرفه می‌کند، خلط او غلیظ و اغلب خونی است، تنفس او مانند نی صدا می‌دهد، دست‌هایش سرد و پاهایش گرم است، به‌سادگی عرق می‌کند و فعالیت قلب او مختل است.»(3) این بیماری در ایران نیز یکی از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر شناخته می‌شد. به‌عنوان نمونه پروفسور شارل اوبرلین آسیب‌شناس فرانسوی که ریاست دانشکده‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را در تهران در سال 1322 ش./ 1953 م، عهد ه دار بوده است چنین نوشته: «این مرض برخلاف آنچه تصور می­کنند در ایران نادر است، شیوع زیاد دارد به‌ویژه در بعضی از قسمت‌های تهران و نظر به اینکه عده زیادی از اشخاص در اتاق‌هایی که تهویه صحیح ندارند زندگی می‌کنند ممکن است مرض مزبور تهدید آور شود.» (4)

  1. طاعون:

طاعون به دلیل پیشینه‌ی تاریخی‌اش لرزه بر اندام مردم، به‌ویژه اروپاییان می‌اندازد. از این بیماری خطرناک و کشنده اولین بار در تورات و در منطقه فلسطین نام‌برده شده است؛ و بعدازآن در ادوار مختلف تاریخ از آن گزارش‌شده است. به‌عنوان نمونه گفته‌شده است در سال 542 م صد میلیون نفر از این بیماری مردند. در این دوره که ابتدا طاعون در سال 541 م در مصر شروع شد و ازآنجا به اروپا منتقل شد و باعث تلفات شدید و کاهش 50-60 درصدی جمعیت در شمال افریقا، اروپا و مرکز و جنوب آسیا شد. در سال 747 ه ق برابر با 1346 م (قرن چهاردهم میلادی) در اروپا، جان حدود 40 تا 50 میلیون نفر، یعنی یک‌سوم ساکنین این قاره را گرفت و ازآن‌پس این بیماری با عنوان «مرگ سیاه» شناخته می‌شد. (5)

بعدازآن در سال 1271 ه ق برابر با 1855 م این بیماری در چین آغاز شد و بعد از گسترش آن تا هند، جان حدود دوازده میلیون نفر را گرفت. در ایران نیز در ادوار مختلف تاریخی از این بیماری و تلفات آن یادشده است و فقط در دوره حکومت تیموریان حدود ده بار این بیماری در بین مردم مناطق مختلف ایران شیوع پیداکرده است. (6)

  1. وبا:

وبا بیماری واگیردار دیگری بوده که در طول تاریخ جان انسان‌های زیادی را گرفته است. این بیماری اغلب در مناطق گرمسیر و در دوره­هایی که براثر جنگ و بلایای طبیعی امکان رعایت بهداشت فردی و اجتماعی وجود نداشت و بیشتر در میان انسان‌های فقیر که تغذیه خوبی نداشتند، بروز می­کرد.

بر اساس گزارش‌های تاریخی در سال ۳۲۴ ه.ق به هنگام خلافت متوکل این بیماری در شهرهای بغداد، بصره، کوفه، آبادان، اهواز، همدان را گرفتار کرد، همچنین در سال ۲۵۸ ه.ق مردمان زیادی به خاطر وبا در عراق و برخی شهرهای ایران چون اهواز مرده‌اند. «کمال‌الدین عبدالرزاق سمرقندی» در کتاب مطلع السعدین پیرامون همه‌گیری حادث در شهر هرات آورده است: «در این سال بر ارادت حضرت ذوالجلال در شهر و بلوکات وبای عام و علت طاعون واقع شد و روزبه‌روز مرض و علت زیادت می‌شد، ناگاه کسی را دردسر و تب سوزان می­گرفت و دانه مقدار نخودی بیشتر یا کمتر به اعضا پیدا می‌شد و بعد از یک یا دو روز به جوار رحمت ایزدی می‌پیوست.» (7)

منابع دوره قاجار به‌وفور به شیوع بیماری وبا در ایران اشاره دارند. نخستین بروز و شیوع بیماری وبا در دوره قاجاریه به سال ۱۲۱۱ ه.ق در محدوده آذربایجان ثبت‌شده است و در سال ۱۲۲۱ ه.ق مرض وبا برای بار دوم در آذربایجان و ایروان شیوع می‌یابد. منابع مختلف از شیوع وبای کوچک و بزرگ در سال‌های ۱۲۳۶- ۱۲۵۰ و ۱۲۵۲ ه.ق در تهران و سایر شهرها خبر می­دهند که کار خاصی از سوی حکومت­ها برای پیشگیری و درمان انجام نمی‌گیرد، به‌گونه‌ای که در سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۳ ه.ق شاه و درباریان قاجار برای مصون ماندن از بلای وبا به لواسان رفتند. (8)

در سال ۱۲۶۹ و ۱۲۷۳ ه.ق وبا بار دیگر تمام ایران را فرامی‌گیرد. کنت دوگوبینو که در این سال در تهران به سر می‌برد، می‌نویسد: «هر کس دو پا داشت و می‌توانست فرار کند برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان می‌مردند که گویی برگ از درخت می‌ریزد، من تصور می‌کنم که بیش از یک‌سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند.» در سال ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری در همه شهرهای ایران ‌همه‌گیر می‌شود. در همان سال طبق برآورد ژوزف دزیره تولوزان پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه، حدود یکصدهزار نفر به خاطر ابتلا به وبا درگذشتند. در سال ۱۲۸۷ وبا همراه قحطی پدیدار شد. در سال ۱۲۹۴ وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد. در سال ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. آخرین وبا در ۱۳۰۹ ه.ق از بادکوبه آغاز شد و روسیه را گرفت و به اندک زمانی از شهر حاجی ترخان (آستراخان) به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم سال ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت. دکتر تولوزان می‌نویسد: «در مدت سی سال که من در ایران بودم، این سخت‌ترین و گسترده‌ترین وبایی بود که شاهدش بودم؛ و کسی امید یک ساعت زنده ماندن نداشت.» (9)

بنابر گزارش‌ها فقط در یک‌فاصله صد و پنجاه‌ساله هفت بار این بیماری در جهان ‌همه‌گیر شد:

– همه‌گیری اول در قسمت بنگال هند بین سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۴ رخ داد. بیماری از هند به جنوب شرقی آسیا و سپس چین و ژاپن و خاورمیانه و جنوب روسیه رسید.

– همه‌گیری دوم بین سال‌های ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۵ رخ داد و عمدتاً آمریکا و اروپا را متأثر کرد. دلیل آن‌هم پیشرفت‌های فناوری و میزان زیاد مبادلات تجاری و مهاجرت‌های گسترده‌ای بود که رخ می‌داد.

– همه‌گیری سوم بین سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۶ بود و به شمال آفریقا و جنوب آمریکا هم رسید و به‌خصوص در برزیل غوغا کرد.

–همه­گیری چهارم بین سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۷۵ رخ داد و منطقه زیر صحرای بزرگ آفریقا را گرفتار کرد.

– همه‌گیری‌های پنجم و ششم به ترتیب بین سال‌های ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ و ۱۸۹۹ تا ۱۹۲۳ رخ دادند. این دو آمار مرگ‌ومیر کمتری داشتند، چون در این زمان باکتری وبا کشف‌شده بود و راه پیشگیری از آن مشخص‌شده بود؛ اما متأسفانه در مصر، ایران، هند و فیلیپین وبا در همین زمان به طرز گسترده‌ای شایع شد و افراد زیادی به خاطر ابتلا به آن درگذشتند.

– آخرین همه‌گیری در سال ۱۹۶۱ در اندونزی گزارش شد و به خاطر ظهور گونه جدیدی بود که همان El Tor باشد. این‌گونه هنوز هم در کشورهای درحال‌توسعه شیوع می‌یابد.

بر اساس شواهد از قرن نوزدهم به بعد، بیماری وبا باعث مرگ ده ها میلیون نفر شده است. در روسیه به‌تنهایی بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱، بیش از یک‌میلیون نفر به خاطر ابتلا به آن مردند. در طی همه‌گیری دوم ۱۵۰ هزار آمریکایی کشته شدند. بین سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰ م، ۸ میلیون هندی به خاطر وبا درگذشتند. (10)

نتیجه:

با توجه به آنچه بیان شد نمی‌توان دوره خاصی از زندگی بشر را نام برد که به‌صورت خاص بیماری‌های مسری بیشتر از دوره‌های دیگر انسان‌ها را فراگرفته باشد. بلکه می‌توان گفت همیشه انسان‌ها در ادوار مختلف تاریخی به‌حسب شرایط زمانی و مکانی با نوعی از بیماری‌های مسری درگیر بوده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1.            لودن کمپر، 2010 م. صص 72-567.

Loddenkemper, R, Schaumberg T. (2010). Tuberculosis; historical

development, current status, future prospects. Pneumologie. 64 (9).

2.            مورمن 1940

Moorman L J. (1940). Tuberculosis and Literature, An Introduction to

Tuberculosis and Genius, University of Chicago Press. ix-xxxiii.

3.            هایگر، 2001، ص 18.

Haeger K. (2001). The Illustrated History of Surgery. Gothenburg, Sweden. Nrodbok.

4.            ابرلین، شارل، برنامه بهداشت برای ایران، نامه ماهانه‌ی دانشکده پزشکی. سال اول، 1322 ش.

5.            صائبی، اسماعیل، بیماری‌های عفونی در ایران، تهران، علمی فرهنگی، 1373 ش، ص 581.

6.            مسعود کثیری، راضیه افشاری، تحلیلی بر گسترش بیماری طاعون در ایران دوران فترت و تیموری 736-911 ه ق 1336-1506 م، فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا، سال بیست و چهارم، دوره جدید، شماره 24، پیاپی 114، زمستان 1393.

7.            سمرقندی، کمال‌الدین عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، بی‌تا صائبی، اسماعیل، همان، ص ۵۳۶.

8.            اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مرآت البلدان، تهران، دانشگاه تهران، بی‌تا ج ۱، ص ۵۸۶.

9.            مجیدی، علیرضا، بیماری وبا در تاریخ ایران و جهان قابل‌دسترس در لینک:

https://www.1pezeshk.com/archives/2014/11/cholera-disease-in-iran-histor...

10.         هما ناطق، مجله نگین، ۳۱ شهریور ۱۳۵۶، شماره‌ی ۱۴۸.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. محمدحسین عزیزی، پیشینه تاریخی مبارزه با بیماری سل در ایران و جهان، فصلنامه تاریخ پزشکی، سال دوم، شماره سوم، تابستان 1389.
  2. مسعود کثیری، راضیه افشاری، تحلیلی بر گسترش بیماری طاعون در ایران دوران فترت و تیموری 736-911 ه ق 1336-1506 م، فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا، سال بیست و چهارم، دوره جدید، شماره 24، پیاپی 114، زمستان 1393.
  3. دکتر سولماز قلی زاده مهدی خان محله، نگاهی به شیوع بیماری‌های واگیردار در تاریخ ایران -کاروان مرگ درگذر زمان- روزنامه ایران، سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۱۸.

 

کلمات کلیدی:

وبا، سل، طاعون، بیماری‌های مسری، بیماری‌های واگیردار

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟
مرجعیت، روحانیت، بیماری های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی. 

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

روحانیت و علمای شیعه علاوه بر انجام رسالت تبلیغی و تعلیمی خویش، همواره در مشکلات و بلایای عمومی در کنار مردم بوده و به طرق مختلف در تسکین آلام گرفتاران و مصیبت دیدگان به‌صورت میدانی نقش مؤثری ایفا کردند. از تأکید بر توجه به خدا، دعا، استغفار و تضرع به درگاه الهی تا حضور درصحنه‌های اجتماعی و در کنار گرفتاران و مصیبت‌زدگان و رسیدگی به حال آن‌ها، اجازه صرف بخشی از خمس و وجوهات شرعی در راستای رفع مشکلات و مداوای بیماران و نهایتاً کار فرهنگی و تألیف کتاب برای آگاهی بخشی و روشنگری در این زمینه و... خدماتی است که از نقش مؤثر روحانیت و مراکز دینی حکایت می­کند.

پاسخ تفصیلی:

رسالت اصلی روحانیت و حوزه‌های علمیه، فهم دین و ارزش‌های دینی و ترویج و تبلیغ معارف الهی در جامعه و پاسخگویی به نیازهای دینی و معنوی مردم است. در کنار آن، یکی از وظائف اصلی اخلاقی روحانیت، اقدام و پیگیری کارهای عام‌المنفعه و تلاش برای رفع نیازمندی‌های مردم و کاستن از آلام نیازمندان و رنج دیدگان است، این نیاز در هنگام نزول بلایای طبیعی و مصیبت‌های عمومی مانند بیماری‌های فراگیر بیشتر احساس می‌شود و در طول تاریخ مردم همیشه برای دست یافتن به آرامش و توان مبارزه با مشکلات به راهکارهایی که از انجام علما و بزرگان دین ارائه می‌شد، توجه و عنایت خاصی داشته‌اند.

مرجعیت شیعه و علما و حوزه‌های علمیه درگذشته نیز مانند امروز در کنار مردم بوده و در هنگام مشکلات و بلایا، از ارکان خدمت به مردم بودند و در این زمینه اقدامات فرهنگی، عمرانی و اجتماعی متعددی را انجام دادند، به‌صورت مختصر به برخی موارد اشاره می‌شود:

1. مرجعیت شیعه و علما بر اساس رسالت دینی و تبلیغی خویش، همواره سعی در ایجاد آرامش در جامعه و بالا بردن سطح امید و توکل مردم‌دارند تا توان مقابله اجتماعی با بلایا و مشکلات بالا رود.

توصیه به دعا و توسل به اهل‌بیت در همین راست قابل‌تعریف است. ‏دعا در بهبود بیمار نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و بسیارى از مردم اثرات شگفت‌آور دعا را در شفاى بیماری‌های غیرقابل معالجه با چشم خویش دیده و آن را تجربه نموده‌اند. البته روشن است که این سخن به معناى نادیده گرفتن طبابت و دارودرمانی و جایگزینى دعا نیست. بزرگان دین برای دفع بلا و بیماری‌های مسری، مردم را به خواندن زیارت عاشورا، توسل به اهل‌بیت (علیه‌السلام) توصیه می­کردند، مانند جریان معروف و منقول از شیخ عبدالکریم حائری از استاد خود مرحوم آیت‌الله فشارکی، درباره جریان شیوع وبا در سامرا و توصیه ایشان مبنی بر دعا و خواندن زیارت عاشورا که منجر به رفع این بلا شد. (1) یا داستان مرحوم آیت‌الله حجت کوه کمره ای در مقابله با بلیه خشک‌سالی و قحطی شدید در قم که چهل تن از طلاب مهذب را برای توسل به مسجد جمکران اعزام کردند. (2)

2. اقدام دیگر علما خدمات اجتماعی به مردم و تلاش برای رسیدگی به نیازمندان در شرایط سخت بود، خدمات علما از گذشته تاکنون درزمینهٔ اجتماعی و آبادانی­های عام‌المنفعه مانند تأسیس مدرسه، مسجد، بیمارستان، پل و... تا حضور میدانی در کارزار مصائب و گرفتاری‌های مردم کم نبوده است، به‌عنوان نمونه: اقدامات مرحوم آیت‌الله سید رضا فیروزآبادی در اواخر قرن سیزدهم که خشک‌سالی شدید، قحطی را به دنبال داشت، ایشان در بحبوحه قحطی از فیروزآباد مقدار زیادی گندم آرد کرد و به تهران آورد و به یک دکان نان تافتون‌پزی داد. روزی‌ده من بادام را در یک آجیل‌فروشی بو می‌دادند. نان و بادام را همراه پسر بزرگشان حاج سید محمد و یکی از اقوامش به نام دایی حسین به مدرسه آقا محمود واقع در کوچه حاجی‌ها و مدرسه سپه‌سالار کوچک می‌بردند، در آنجا عده‌ای از فقرا را اسکان داده بودند به هرکدام یک قرص نان و مقداری مغز بادام می‌دادند. او تا پایان قحطی این کار را ادامه داد. ایشان همچنین یک بیمارستان با پیشنهاد شهید مدرس و همکاری برخی دیگر در تهران ساختند که به بیمارستان فیروزآبادی نام‌گذاری شد. (3)

در زلزله شهریور 1357 طبس که بیش از 20 هزار تلفات داشت، علما و روحانیت در امدادرسانی به مردم نقش مؤثری داشتند، مراجع وقت برای رسیدگی به مردم و آسیب دیدگان گروه‌های امدادی اعزام کردند. (4)

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در زلزله طبس برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان نقش پررنگی داشتند، حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است، در شرح این حادثه می‌گوید: «وقتی زلزله طبس پیش آمد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جمعی از دوستان روحانی و غیرروحانی برای کمک به مردم آن سامان شتافتند. ازجمله بنده هم رفتم و در آنجا به‌صورت یک تشکیلات - که رهبری آن را هم آیت‌الله خامنه‌ای بر عهده داشتند- خدمت کردیم و مردم را از زیر آوار بیرون می‌آوردیم. آنان که کشته‌شده بودند، دفن می‌کردیم و مجروحان را جهت معالجه اعزام می‌نمودیم... در این جمع مرحوم شهید هاشمی نژاد و واعظ طبسی و جمعی از دوستان مبارز، شرکت و به‌حق خدمات شایانی کردند.» (5)

همچنین در جریان سیل ویرانگر سال 1357 در سیستان و بلوچستان، نقش آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در سیستان در تبعید به سر می‌بردند، در خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان، خاطره ماندگاری در اذهان مردم منطقه به یادگار گذاشت. (6)

پس‌از انقلاب اسلامی نقش حوزه علمیه و روحانیت در همه رده‌ها، در همه گرفتاری‌ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بسیار پررنگ بوده است، از جنگ تحمیلی و دفاع از میهن در سال‌های اولیه انقلاب که روحانیت بیشترین درصد شهدا را نسبت به سایر اصناف تقدیم کرد تا حضور جهادی در حوادث مختلف مثل زلزله‌ها، سیل در سال‌های اخیر و سایر قضایا که داوطلبانه به یاری مردم و گرفتاران شتافته‌اند.

در زلزله‌های بزرگ منجیل و رودبار و زلزله بم و اخیراً کرمانشاه نیز شاهد عنایات علما و مراجع و امدادرسانی جهادی روحانیت و طلاب در کنار سایر اقشار بودیم.

اکنون نیز که ویروس کرونا در جامعه منتشرشده و افرادی زیاد مبتلابه بیماری شده‌اند، علما و مراجع عظام علاوه بر تأکید نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی و تبعیت از سخنان پزشکان حاذق و متعهد، مردم را به دعا و استغفار در درگاه پروردگار متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، تشویق کرده و هرکدام صرف مقداری از خمس را برای کمک به روند مبارزه با بیماری فراگیر کرونا ویروس و بهبود بیماران اجازه دادند. بسیاری از طلاب و روحانیون به‌صورت جهادی با رسیدگی به نیازمندان و ضدعفونی کردن شهرها، یا با حضور در بیمارستان‌ها و پرستاری و خدمت‌رسانی به بیماران و همچنین دفن اموات کرونایی و... نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

3. پرداختن به مسائلی علمی و تألیف و تدوین کتب در این زمینه برای روشنگری و رفع تناقضات و زدودن شبهات موجود، مراجعه به پزشک، تسلیم بیماری نشدن، بحث قضا و قدر، قرنطینه و فرار از بیماری و... اقدام دیگری از جانب علما و روحانیت در این خصوص بوده است.

سید نعمت‌الله جزایری کتابی با عنوان «مُسکن الشُجُون فی حکم الفرار من الطاعون» نوشته که در آن به شرح بیماری طاعون و شیوع آن در بغداد، جزایر و هویزه پرداخته است. این واقعه در 1102 در شام، آسیای صغیر و عراق و بخش‌های جنوب شرقی ایران رخ داد، (7) که عده زیادی را به کام مرگ کشاند. وی در این کتاب علل وقوع و راه‌های پیشگیری از این بیماری را از منظر دینی و با نگاه ویژه و ادیبانه خود بررسی کرده که شایان تأمل است. (8) همچنین درباره وظایف حُکّام و علما در قبال نزول این بلا نیز سخن گفته و راهکارهای مادی و معنوی را بیان کرده است. وی می‌گوید: این وظیفه علماست تا با ظهور اولین علائم بیمارى وبا و طاعون، مردم را هشیار سازند.

بسیاری از دانشمندان شیعه در دو سه قرن گذشته، کتاب‌های فراوانی مرتبط با بلایا و بیماری‌های فراگیر و نحوه مواجهه با آن نوشته‌اند ازجمله: کتاب الرساله الطاعونیه، تألیف سید محمدمهدی بحرالعلوم (م 1212)، (9) کتاب تسلیه الملهوفین و تسکین المغمومین، تألیف سید ابوالقاسم موسوی زنجانی (م 1292)، (10) کتاب ادعیه الوباء و الطاعون، تألیف شیخ محمد شریعتمدار (م 1318) (11)

یا کتب متعددی که درزمینهٔ رعایت بهداشت و حفظ سلامتی توسط عالمان شیعه نگاشته شده است که به فهرست آن‌ها با عنوان حفظ‌الصحه در الذریعه می‌توانید مراجعه کنید. (12)

نتیجه:

در تمام دوره‌های تاریخی علما و روحانیت همواره در کنار مردم بوده و در حوادث و بلایای بزرگ و کوچک، به مردم، نیازمندان و آسیب دیدگان خدمت‌رسانی کرده‌اند، در عین تشویق مردم به دعا و استغفار هرگز مردم را از انجام دستورات پزشکی و رعایت توصیه‌های بهداشتی نهی نکرده و حفظ جان و سلامت را از مهم­ترین وظائف شخصی و اجتماعی می‌دانستند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سید احمد زنجانی، الکلام یجر الکلام، قم، انتشارات حق‌بین، 1369 ش، ج ۱، ص ۵۴. مجله موعود، اردیبهشت‌ماه، سال 1394 شماره 161، بر آستان اجابت، علی‌اکبر مهدی پور.
  2. همان؛ علي‌اکبــر مهدي پور، کريمه اهل‌بيت (علیه‌السلام)، ص 481.
  3. http://dte.bz/jm1be
  4. http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43467
  5. ایرج تبریز، خاطرات حجةالاسلام شيخ حسين عمادي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1378 ش، ص 88 و 89.
  6. حجج‌اسلام فخرالدین رحیمی و نورالدین رحیمی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 25 تا 30، مقدمه‌ی کتاب شرح‌حال.
  7. بنیاد دایره المعارف اسلام، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 1، ص 4648.
  8. http://lib.eshia.ir/23019/1/4648.
  9. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج 11، ص 208.
  10. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 4، ص 179.
  11. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 1، ص 401.
  12. آقابزرگ تهرانی، همان، ج‏7، ص 27.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

عالمان شیعه و صیانت از سرمایه ملی، تألیف مهدی ابوطالبی

 

کلمات کلیدی

مرجعیت، روحانیت، بیماری‌های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی.

برخورد پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماری های فراگیر چگونه بوده است؟
سیرۀ اهل بیت در بلاها، بیماری فراگیر. 

برخورد پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماری های فراگیر چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) و اهل‌بیت ایشان، هم به اسباب مادی بلاها و بیماری‌ها توجه داشته‌اند و هم به اسباب معنوی پیدایش و گسترش بلا و بیماری. ازاین‌رو، راهکارها و توصیه‌های ایشان در برخورد با بلا و بیماری نیز هم شامل مسائل مادّی (مانند پیش‌گیری و درمان) است و هم شامل مسائل معنوی (مانند دعا و استغفار).

پاسخ تفصیلی:

بلاهای طبیعی و بیماری‌های فراگیر، از دیرباز در میان بشر بوده و از برخی آیات قرآن کریم ـ به‌ویژه ‌آیۀ 155 بقره ـ استفاده می‌شود که وجود این‌گونه حوادث، از سنت‌های الهی برای امتحان بشر است. به این مسائل از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ هم از جهت علوم تجربی و شناخت علل و عوامل مادّی آن‌ها و هم از جهت معنوی و معرفتی و جهات دیگر.

شایان توجه است که علی‌رغم اهمیت و تعدّد این‌گونه حوادث، اطلاعات تاریخی ما دربارۀ آن‌ها کافی نیست و سیرۀ اهل‌بیت در برخورد با آن‌ها را نیز باید با دقّت و از لابه‌لای متون و روایات به دست آورد.

شاید به این دلیل که بیشتر یا همه موارد بیماری‌های فراگیر در دورانی رخ‌داده که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قدرت ظاهری نداشتند، واکنش آنان در برابر این وقایع، به‌روشنی و آن‌گونه که بایدوشاید، ثبت‌نشده است.

آنچه به‌صورت عمومی از سیره و سخن پیامبر و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به دست می‌آید، این است که هر بیماری باید به پزشک مراجعه کند و به قول امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که فرمود: «کسی که بیماری خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خویش خیانت کرده است». (4) پس فرد مبتلا باید به پزشک مراجعه کند و درد و بیماری خود را نیز درست بیان کند؛ چنان‌که در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس بیماری نهانی خویش را مخفی نگاه بدارد، پزشکش از درمان او ناتوان می‌ماند». (5) در عمل نیز مواردی از استخدام پزشک، در سیرۀ اهل‌بیت گزارش‌شده است. (6)

در این‌گونه مبانی و توصیه‌ها، فرقی بین بیماری‌های فردی و فراگیر وجود ندارد؛ امّا در بیماری‌های فراگیر، طبعاً واکنش‌ها و توصیه‌های بهداشتی خاصی نیز مطرح است. در روایتی از رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) نقل‌شده است که فرمود: «هرگاه شنیدید که در سرزمینی طاعون آمده، وارد آنجا نشوید؛ و اگر طاعون درجایی رخ داد که شما هستید، برای فرار، ازآنجا خارج نشوید». (7) در طاعون عمواس، استناد به این حدیث بود که خلیفۀ دوم را از ورود به منطقۀ شام منصرف کرد. در بخش نخست این روایت، به کسانی که در شهرهای دیگر هستند، توصیه‌شده که وارد شهر طاعون‌زده نشوند. روشن است که این توصیه برای پیش‌گیری از ابتلا به بیماری و جلوگیری از شیوع آن است. امّا این‌که در بخش دوم می‌فرماید از شهر طاعون‌زده خارج نشوید، اگر به معنای تن دادن به بیماری و فرار نکردن از بیماری باشد، قابل‌قبول نیست؛ زیرا حفظ جان قطعاً واجب است. چنان‌که اهل‌بیت تصریح کرده‌اند که برای گریختن از طاعون و وبا، می‌توان از شهری به شهر دیگر یا از قریه‌ای به قریۀ دیگر و یا حتّی از خانه‌ای به خانۀ دیگر رفت و این کار جایز است؛ مگر برای مرزداران و رزمندگانی که گریزشان باعث تسلّط دشمن شود. (8)

در برخی از نقل‌های مشابه نیز تعبیر «وبا» در هر دو مورد مذکور به‌کاررفته است (9) و اساساً برخی وبا را به معنای مطلق بیماری‌های فراگیر دانسته‌اند. (10) این نکته و نیز دیگر قرائن نشان می‌دهد که طاعون و وبا خصوصیتی ندارند و منظور، هر بیماری واگیر و فراگیری است. پس معنای حدیث مذکور این است که از شهری که درگیر بیماری واگیر شده، خارج نشوید تا مبادا باعث انتقال و گسترش بیماری بشوید. مؤید این برداشت، روایات دیگری از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است که فرموده‌اند هرگاه طاعون (و در برخی نقل‌ها: وبا) در میان اهل یک مسجد واقع شد، نباید از آن مسجد به‌جای دیگر بگریزند. (11) علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (علیه‌السلام) دربارۀ وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان می‌تواند ازآنجا بگریزد؟ امام فرمود: «می‌تواند ازآنجا بگریزد تا وقتی‌که وبا در مسجدی که او در آن نماز می‌خواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز می‌خواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد». (12)

با توجّه به این‌که بعید است مسجد خصوصیتی داشته باشد، ظاهراً مبتلا شدن اهل مسجد، کنایه از فراگیر شدن بیماری در میان اطرافیان و اهالی محل سکونت است؛ بدین معنا که هرگاه بیماری به‌قدری به شما نزدیک شد که گریبان اهالی محل شمارا نیز گرفت، دیگر از آن نگریزید و در اینجا نیز با توجّه به وجوب پرهیز از بیماری‌ها، باید این توصیه را حمل بر پرهیز از گسترش بیماری کرد و نه تن دادن به بیماری.

نکتۀ دیگری که در سیرۀ اهل‌بیت به چشم می‌خورد، لزوم حفظ فاصله از برخی بیماران است. رسول خدا (ص) فرمود: «به جذامیان خیلی منگرید و چون با آنان سخن می‌گویید، باید میان شما و آن‌ها به‌اندازۀ بند نیزه فاصله باشد». (13) گویا این توصیه، به خاطر پرهیز از سرایت بیماری است و بر این اساس، می‌توان این توصیه را نیز تعمیم داد؛ یعنی لزوم حفظ فاصله از بیمار، در همۀ بیماری‌های مسری و واگیردار. بااین‌حال، اهل‌بیت (علیه‌السلام) گاهی نیز از باب تواضع، با افراد جذامی هم‌سفره می‌شدند (14) طبیعتاً این امر با رعایت همه مسائل بهداشتی بوده و گویا هدف از این کار، توجه به نیازهای روحی و عاطفی افراد مبتلا بوده است. به‌هرحال، این‌گونه موارد نشان می‌دهد که لزوم احتیاط در برخورد با مبتلایان، به معنای طرد کلی آنان نیست.

توجّه به عوامل معنوی

امّا آن چیزی که در بررسی سیرۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، خودنمایی می‌کند، نگاه معرفتی اهل‌بیت به بلاها و بیماری‌ها است. از نگاه اهل‌بیت (علیه‌السلام) هم درد از خدا است و هم درمان. (15) روزی رسول خدا (ص) به طبیبی فرمود: «طبیب خدا است و امّا تو، یاری مهربان هستی». (16) گویی آن حضرت، پزشک ـ و به‌تبع، همۀ دیگر عوامل مادّی درمان ـ را سبب و وسیلۀ درمان می‌شمارد. نقل‌شده است که یکی از اصحاب رسول خدا (ص) مجروح شد و آن حضرت دستور داد برایش طبیب خبر کنند. اطرافیان پرسیدند: «یا رسول‌الله! مگر طبیب سودی می‌رساند؟». رسول خدا فرمود: «خداوند هیچ بیماری‌ای نفرستاده مگر این‌که برای آن شفایی نیز فرستاده است» و نیز فرمود: «خود را درمان کنید؛ زیرا همان کسی که درد را فرو فرستاده، درمان را نیز فرو فرستاده» (17)

اساساً از نگاه معرفتی، بلاها و مصائب، یکی از ابزارهای تربیت و هدایت بندگان شمرده می‌شود. امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در گفت‌وگوی مفصّلی که با یکی از یاران خود به نام مفضّل انجام داده است، بعد از اشاره به برخی بیماری‌های فراگیر و بلاهای عمومی، می‌فرماید: «این‌ها… فقط گاهی با این آفات جزئی متأثر می‌شود تا مردم تأدیب شوند و استوار گردند و پس‌ازآن نیز استمرار ندارند و در هنگام ناامیدی مردم برطرف می‌شوند؛ پدید آمدنشان برای مردم موعظه و برطرف شدنشان رحمت است». (18)

در روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نیز ابتلا به بیماری طاعون ـ و توسّعاً همۀ بیمارهای فراگیر ـ باعث پاک شدن گناهان شمرده‌شده و به نور خورشید تشبیه شده که هرچند باعث آزردگی عده‌ای می‌شود، برکاتی هم از جهت رویش درختان و… دارد. (19)

نیز در نگاه پیامبر و اهل‌بیت ایشان، کوچک و بزرگ بودن بیماری و بلا، تفاوتی ندارد؛ زیرا هر دو از طرف خداوند است و برای خداوند، کوچک و بزرگ ندارد. نقل‌شده که رسول خدا (ص) هرگاه جوش کوچکی در بدن خود می‌دید، به خدا پناه می‌برد و در برابر خدا به اظهار مسکنت و زاری می‌پرداخت. پس به ایشان گفته می‌شد: «ای رسول خدا! [مگر] چیز مهمی است؟». می‌فرمود: «اگر خدا بخواهد، چیز کوچک را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک خواهد کرد». (20) با این نگاه، قدرت خداوند چه در ایجاد و چه در دفع بیماری‌ها، چه یک نفر در جامعه بیمار شود و چه افراد بسیاری مبتلا گردند؛ یکسان است و ازاین‌جهت، برای خدا هیچ تفاوتی ندارد.

صدقه دادن، دعا کردن، سپاس‌گزاری و پرهیز از ناشکری و ناشکیبایی، از توصیه‌های معنوی اهل‌بیت در برخورد با بیماری‌ها است. (21) در منابع حدیثی، دعاها و نمازهای بسیاری برای هنگام بیماری و دیگر بلاها ذکرشده (22) چنان‌که نماز آیات و استسقا و… در بلاهایی مانند زلزله توصیه‌شده است.

افزون بر این­ها، سعی و تلاش، اندیشه و عبرت، گفتن «انا لله و انا الیه راجعون» و تسلیم در برابر خداوند، از راهکارهای معنوی اهل‌بیت (علیه‌السلام) در برخورد با عموم مصائب و ازجمله بیماری است. (23)

نتیجه:

هرچند اطلاع ما از سیرۀ رسول خدا (ص) و اهل‌بیت ایشان در بلاهای طبیعی و بیماری‌های فراگیر، محدود است؛ ولی اجمالاً می‌دانیم که ایشان، هم به علل و عوامل مادی بیماری‌ها و بلاهای همگانی توجه داشته‌اند و هم به علل و عوامل معنوی آن‌ها. در مرحلۀ درمان نیز هم به اسباب مادّی درمان توصیه کرده‌اند و هم به اسباب معنوی آن. این دو، هیچ منافاتی باهم ندارند و باید هر دو را در کنار هم دید.

پی‌نوشت‌ها:

  1. طوسی، رجال الطوسی، ص 27؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج‏3، ص 1405.
  2. ابن حجر عسقلانی، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 456 (پاورقی محقق به نقل از: مراصد الاطلاع).
  3. بنگرید به روایتی دربارۀ معلی بن خُنیس که در مدینه حضور داشت، ولی از اخبار بد وبا در عراق نگران حال خانوادۀ خویش بود. مجلسی، بحارالانوار، ج 47، ص 91.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، (دورۀ پنج‌جلدی)، چاپ اوّل، 1416 ق، حدیث 18792 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8545).
  5. محمدی ری‌شهری، همان، حدیث 18793 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8612).
  6. مانند روایت راوندى دربارۀ امام حسن عسکرى (علیه‌السلام) در: حرّ عاملی، وسائل‏الشیعة، ج 17، ص 108 باب 10.
  7. مالک بن انس، الموطأ، بیروت، ج 2، ص 898 (باب ما جاء فی الطاعون، حدیث 22)
  8. صدوق، معانی الأخبار، ص 254، حدیث 1.
  9. ر.ک: کلینی، الکافی، ج 2، ص 429؛ ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج‌البلاغه، ج 12، ص 7.
  10. ر.ک: مجلسی، همان، ج 59، ص 210. در نهایۀ ابن اثیر نیز آمده است: «الوباء بالقصر و المد و الهمزه الطاعون و المرض العام».
  11. صدوق، معانی الأخبار، ص 254؛ حرّ عاملی، وسائل‏الشیعة، ج 2، ص 431.
  12.  حرّ عاملی، همان، ج 2، ص 431، حدیث 2556.
  13. محمدی ری‌شهری و همکاران، حکمت نامۀ امام حسین (علیه‌السلام)، ج 2، ص 195، حدیث 655.
  14. برای نمونه، ر.ک: کلینی، همان، ج 2، ص 123، حدیث 8.
  15. صدوق، علل الشرائع، ص 525، حدیث 1.
  16. ر.ک: محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، حدیث 11142 تا 11145.
  17. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 440.
  18. حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، تحفۀ آسمانی، ص 70 (به نقل از: توحید مفضل، ص 110)
  19. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 6، ص 124 (به نقل از: الدعوات راوندی).
  20. رضایی، حسن و همکاران، فرهنگ‌نامۀ سیرۀ پیامبر اعظم (ص)، ص 619 (به نقل از: مکارم الاخلاق، ص 357).
  21. ر.ک: رضایی، حسن و همکاران، همان، ص 619.
  22. . برای نمونه، ر.ک: صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 558، حدیث 1544.
  23. ر.ک: حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، همان، گفتار دهم و یازدهم.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. آموزه‌های اخلاقی رفتاری امامان شیعه، محمدتقی عبدوس، محمدمهدی اشتهاردی
  2. آرام‌بخش دل داغ دیدگان، حسین جناتی (ترجمه کتاب مسکن الفواد شهید ثانی)

 

کلمات کلیدی:

سیرۀ اهل‌بیت در بلاها، بیماری فراگیر.

آیا در صدر اسلام و عصر اهل بیت (ع) بیماری های مسری و فراگیر در جامعه اتفاق افتاده است؟
سنت های الهی، صدر اسلام، اهل بیت، بیماری های فراگیر، طاعون 

آیا در صدر اسلام و عصر اهل بیت (ع) بیماری های مسری و فراگیر در جامعه اتفاق افتاده است؟

پاسخ اجمالی:

در صدر اسلام و عصر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز مانند همه دوره­های حیات بشری بر اساس سنت الهی ابتلا، در مواردی بلایا و بیماری‌های مسری و فراگیر اتفاق افتاده است که ازجمله بیماری طاعون و وبا در آن زمان چندین مرتبه فراگیر شده است. بعضی از احادیث که ائمه علیهم‌السلام در پاسخ به سؤال مردم درباره طاعون و با و... صادرشده است، نیز ناظر به این مسئله است.

طاعون عمواس از مهم‌ترین و فراگیرترین بیماری‌هاست که در صدر اسلام اتفاق افتاده است.

پاسخ تفصیلی:

یکی از سنت‌های الهی که همیشه ساری و جاری بوده است، «سنت ابتلا» است. واژه ابتلا با الفاظی چون فتنه، امتحان و تمحیص که در قرآن نیز به‌کاررفته‌اند مترادف و یا قریب المعناست. فتنه شدیدترین نوع امتحان است.

شکل عمومی آن بیشتر به‌وسیله نزول بلاهای آسمانی و زمینی مانند سیل و زلزله و بیماری‌های فراگیر مانند طاعون وبا و... محقق شده است. این سنت الهی که شامل همه انسان‌ها اعم از اهل ایمان و دیگران می‌شود، از آیه شریفه 214 سوره بقره و آیات دیگر استفاده می‌شود.

 مسلمانان صدر اسلام و عصر اهل‌بیت نیز از این سنت استثناء نبودند و در آن دوران نیز بلاها و ابتلاهای عمومی به‌صورت زلزله یا سیل یا بیماری‌های فراگیر اتفاق می‌افتاد چنانکه در آیه 155 سوره بقره که می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ» «قطعاً همه شمارا با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان‌ها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم و بشارت‌ده به استقامت کنندگان»

بیماری‌های فراگیر یکی از مصادیق ابتلائات الهی است که مسلمانان صدر اسلام و عصر اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز در دوره‌های مختلف با آن درگیر بوده‌اند. یک مورد که تلفات و خسارت زیادی به دنبال داشت، بلیه طاعون است که سال 18 هجری در دوران خلیفه دوم، منطقه شام با آن درگیر شدند و عده زیادی از صحابه همچون بلال حبشی، معاذ بن جبل، ابوعبیده جراح و معاذ بن جبل و یزید بن أبی سفیان و شرحبیل بن حسنة و حارث بن هشام بن مغیرة جان خود را از دست دادند.(1) این طاعون به دلیل آنکه نخستین بار در شهر عمواس در جایی میان فلسطین و رمله دیده شد، به اسم طاعون عمواس شهرت یافت، سپس به سراسر شام و برخی نقاط دیگر ازجمله بصره (2) گسترش یافت.

بنا بر گزارش منابع تاریخی تلفات انسانی طاعون عمواس به حدی بود که مانند آن دیده نشده بود و دشمن در مورد مسلمانان به طمع افتاد (که به بلاد اسلام حمله کنند.) و قلوب مسلمانان بیمناک شد چراکه مرگ‌ومیر زیاد شد و چندین ماه طول کشید. (3) مطابق نقلی در طاعون عمواس بیست‌وپنج هزار نفر جان دادند. (4)

پیش از آن نیز در سال ششم هجری، در مدائن بیماری طاعون فراگیر شد که از آن به‌عنوان طاعون شیرویه یا ادجرد یادشده است، اما به فراگیری و اهمیت طاعون عمواس نبوده است. (5)

 همچنین در سال 69 نیز گزارشی از طاعون کشنده بخصوص در بصره وجود دارد که به اسم طاعون جارف شهرت یافت و در آن جمع زیادی ازجمله بزرگانی مانند ابوالاسود دئلی درگذشتند. (6) در آن فرزندانی از انس بن مالک که عددشان بسیار بود، از بین رفتند. در همان سال عبدالله بن عباس در طائف از دنیا رفت. (7)

بنا برگزارشی، طاعون­های مشهور و بزرگ پنج مورد بوده است: طاعون شیرویه در مدائن سال ششم هجری؛ طاعون عمواس سال هجدهم، طاعون جارف زمان ابن زبیر (در بصره سال 69) طاعون فتیات سال هفتادوهشت که به دلیل آنکه ابتدا در دختران (یا زنان) دیده شد به این نام نامیده شد و در بصره و واسط و شام و کوفه گسترش یافت و به آن طاعون اشراف نیز گفته می‌شود؛ و پنجمین مورد طاعون رجب سال 131 است. (8) که در برخی منابع به اسم طاعون سلم بن قتیبه معرفی‌شده است. (9)

همچنین از طاعون‌های دیگری در منابع تاریخی یادشده است:

طاعون عدی بن ارطاه سال 100 هجری

طاعون غراب سال 127 هجری (10) (غراب نام اولین نفری است که براثر این طاعون مرد.)

مطابق برخی احادیث، افرادی خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسیده و درباره برخی احکام وبا و مسائل مرتبط سؤال کرده‌اند، ازجمله مردی که خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و از بیماری و با شکایت کرد و دستورالعمل خواست. (11) همچنین حدیثی مربوط به همین دوره که نشان می‌دهد براثر بیماری وبا از یک خانواده تنها یک نفر بیشتر زنده نماند. (12) راوی در این روایت، بیان می‌کند این بیماری مسری، سال 131 رخ‌داده است. این گزارش‌ها حاکی از شیوع این بیماری در زمان امام صادق (علیه‌السلام) است.

احتمال اینکه این وبا همان بیماری طاعون سال 131 ق که در منابع تاریخی آمده است، باشد دور از ذهن نیست، چنانکه در برخی کتب لغت وبا را به طاعون و بیماری فراگیر تعریف کرده‌اند. (13)

نتیجه:

نتیجه آنکه بر اساس سنت­های الهی، در صدر اسلام و عصر اهل‌بیت (علیه‌السلام) بیماری‌های مسری و فراگیر در جامعه اتفاق افتاده است، چنانکه هیچ دوره­ای از این امر استثناء نبوده است و انسان‌ها از هر دین و مذهب، قوم و ملیتی، همیشه، به شکل‌های مختلفی در بوته آزمایش الهی قرارگرفته‌اند و تا قیامت این سنت ادامه خواهد داشت.

پی‌نوشت‌ها:

  1. خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفه بن خیاط، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415 ق، ص 76؛ طوسی، رجال الطوسی، ص 27؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج‏3، ص 1405.
  2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، 1385، ج 2، ص 558.
  3. طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث، چاپ دوم،1387، ج‏4، ص 63.
  4. ابن اثیر، همان، ج 2، ص 558.
  5. خلیفه بن خیاط، همان، ص 35؛ صالحى دمشقى محمد بن یوسف سبل الهدى و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت‏، دار الکتب العلمیة، چاپ اول‏، 1414 ق، ج‏5، ص 462.
  6. ابوالفرج، الاغانی، قاهره، دارالکتب المصریه، بی تا ج ۱۲، ص ۳۳۴؛
  7. خلیفه بن خیاط، همان، ص 166، دیاربکری، حسین تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، بیروت، دار الصادر، بی تا ج 2، ص 304.
  8. دیاربکری، همان؛ ج 2، ص 304.
  9. ابن قتیبه، أبو محمد، عبدالله بن مسلم المعارف، تحقیق ثروت عکاشة، قاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992، ص 601.
  10. همان.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب، ‏الکافی، تحقیق و تصحیح غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق، ج 6، ص 333.
  12. کلینی، همان، ج 2، ص 346.
  13. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، تصحیح: طناحى، محمود محمد، قم‏، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان،‏ 1367 ش‏، ج 5، ص 144.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. تاریخ تحقیقی اسلام، حسینعلی عربی (ترجمه موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی).
  2. آرام‌بخش دل داغ دیدگان، حسین جناتی (ترجمه کتاب مسکن الفواد شهید ثانی).

کلمات کلیدی:

سنت‌های الهی، صدر اسلام، اهل‌بیت، بیماری‌های فراگیر، طاعون

آیا می توان جنسی مانند ماسک را به بهانه کم شدن گران تر فروخت؟
احکام، بیماری، کرونا

آیا می توان جنسی مانند ماسک را به بهانه کم شدن گران تر فروخت؟

پاسخ: اگر قانونی در این زمینه وجود دارد باید رعایت گردد.

حکم رفت وآمد به شهرهایی که بیماری در آن ها شایع تر است به چه صورت هست؟
احکام، کرونا، بیماری

حکم رفت وآمد افراد از شهرهای آلوده به بیماری به شهرهای دیگر چیست؟

پاسخ: اگر قانونی در این زمینه وجود دارد، لازم است که مراعات شود.

حکم رفت وآمد به شهرهایی که بیماری در آن ها شایع تر است به چه صورت هست؟
احکام، کرونا، بیماری

حکم رفت وآمد به شهرهایی که بیماری در آن ها شایع تر است به چه صورت هست؟

پاسخ: رعایت قوانین اعلام‌شده در انجام سفر، لازم است.

استفاده همراهان مریض از وسایل ضدعفونی کننده که برای مریض و کارکنان قرار داده شده جایز است؟
احکام، کرونا، بیماری

استفاده همراهان مریض از وسایل ضدعفونی کننده که برای مریض و کارکنان قرار داده شده جایز است؟

پاسخ: با اجازه از مسئول مربوطه اشکال ندارد. (1)

پی‌نوشت:

1-نظر همه مراجع

حکم کسی که مریض است ولی دارو نمی خورد و مریضی او تشدید می شود چیست؟
احکام، کرونا، بیماری

حکم کسی که مریض است ولی دارو نمی خورد و  مریضی او تشدید می شود چیست؟

پاسخ: در صورت ضرر معتنابه، اقدام به درمان واجب است. (1)

پی‌نوشت:

1-نظر همه مراجع

صفحه‌ها