سوالات ویژه

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟
علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه های ظهور، بیماری، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

آیا صحیح است که قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) یک سوم مردم به دلیل بیماری فوت می کنند؟ ارتباط این روایات با بیماری کرونا چگونه است؟

پاسخ اجمالی

برخی از روایات در منابع شیعه و سنی وجود دارد که فرموده‌اند پیش از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) یک‌سوم مردم جهان به خاطر بیماری، جان خود را از دست می‌دهند؛ اما این روایات جزء علائم حتمی ظهور نیستند، به همین دلیل ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ از سوی دیگر به‌صورت قطعی نمی‌توان حکم کرد که منظور چه نوع بیماری و در چه زمان اتفاق خواهد افتاد.

پاسخ تفصیلی

تعدادی از روایات اشاره دارند که قبل از ظهور امام زمان (علیه‌السلام) قتل و کشتاری به وقوع می‌پیوندد، البته برخی ازاین‌روایات صرفاً به کشتار اشاره می‌کنند و برخی از آنان وسعت کشتار را نیز مورداشاره قرار می‌دهند.

1. ذکر روایات

 مثلاً از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل‌شده است که حضرت فرمودند:

«لا یخرج المهدی حتى یقتل ثلث و یموت ثلث و یبقى ثلث»؛ (1)

 یعنی حضرت مهدی (علیه‌السلام) ظهور نمی‌کند مگر اینکه یک‌سوم مردم کشته شوند و یک‌سوم بمیرند و یک‌سوم باقی بمانند.

در روایت دیگر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در مورد علائم قبل از ظهور چنین آمده است:

«قَتْلٌ فَظِیعٌ وَ مَوْتٌ ذَرِیعٌ وَ طَاعُونٌ شَنِیعٌ وَ لَا یبْقَى مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ فِی ذَلِک الْوَقْتِ إِلَّا ثُلُثُهُمْ وَ ینَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ مِنْ وُلْدِی تَکثُرُ الْآیاتُ حَتَّى یتَمَنَّى الْأَحْیاءُ الْمَوْتَ مِمَّا یرَوْنَ الْآیاتِ فَمَنْ أُهْلِک اسْتَرَاحَ وَ مَنْ کانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ نَجَا ثُمَّ یظْهَرُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فَیمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...»؛ (2)

کشتار و مرگى عمومى و ناگوار و پست و مرگ‌هایی سریع و پی‌درپی و شیوع طاعون که از مردم یک‌سوم باقى مى‏ماند و منادى از آسمان، نام یکى از فرزندان مرا مى‏خواند و بلاها بسیار مى‏شود تا جایى که زنده‏ها آرزوى مرگ مى‏کنند و کسى که بمیرد، راحت شده و کسى که نزد خدا عملى درست دارد، نجات مى‏یابد، سپس مردى از تبار من ظهور و زمین را، چنان‌که از ستم پرشده، از عدل پر مى‏کند.

هم‌چنین در روایت دیگر ابی بصیر می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

 «لَا یکونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى یذْهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَقُلْنَا إِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا النَّاسِ فَمَنْ یبْقَى فَقَالَ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکونُوا فِی الثُّلُثِ الْبَاقِی‏»؛ (3)

این امر واقع نمی‌شود تا این‌که دوسوم مردم از بین بروند؛ پس به حضرت عرض شد: اگر دوسوم مردم از بین بروند چه کسی باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: آیا راضی و خرسند نمی‌شوید که از یک‌سوم باقیمانده باشید.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایت دیگر فرمودند:

«قُدَّامَ الْقَائِمِ مَوْتَتَانِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیضُ حَتَّى یذْهَبَ مِنْ کلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ السَّیفُ وَ الْمَوْتُ الْأَبْیضُ الطَّاعُونُ»؛ (4)

پیش از قیام قائم (علیه‌السلام) دو مرگ‌ومیر عمومى رخ دهد، یکى مرگ سرخ و دیگر مرگ سپید تا به حدی که از هر هفت تن، پنج‌تن برود. مرگ سرخ با شمشیر و مرگ سپید با طاعون است.

روایاتی که بیان شد، برخی از مواردی است که در احادیث اشاره گردیده است و علاوه بر این موارد، احادیث دیگری در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد که به بحث قتل و کشتار قبل از قیام قائم (علیه‌السلام) اشاره دارند.

2. بررسی مفهوم روایات

در توضیح این روایات به چند نکته اشاره می‌شود:

1-پیش از ظهور مهدی (علیه‌السلام) کشتارهایی رخ می‌دهد و تعداد زیادی از انسان‌ها کشته می‌شوند و افرادی که باقی می‌مانند کمتر از کشته‌شدگان هستند.

2-برخی از این احادیث بدون سند یا با سند ضعیف نقل‌شده‌اند.

3-برخی از این احادیث جزء مجهولات و اسرائیلیات می‌باشند که باهدف و انگیزه خاص، ازجمله ضربه زدن به نهضت و قیام حضرت به وجود آمده‌اند.

4-بر اساس این روایات، جهان قبل از ظهور حضرت (در هنگام ظهور) با یک تحول بزرگی درزمینهٔ قتل و کشتار مواجه خواهد شد. البته وقوع چنین کشتار گسترده‌ای با توجه به جنگ‌افزارهای امروزی کاملاً قابل‌درک است و اگر در بعضی روایات به بیماری و امراض، در کنار کشته‌های جنگ اشاره‌شده است چه‌بسا علتش همان جنگ‌ها باشد؛ به‌عبارت‌دیگر طبیعی است که جنگ‌ها با نابود کردن زیرساخت‌ها و نظام‌ها، حجم زیادی از مرگ‌ومیر را به ارمغان آورند.

بنابراین، تعدادی در جنگ کشته می‌شوند و تعدادی دیگر به‌واسطه بیماری‌های مسری که شاید سبب این بیماری همان کشته‌های به‌جامانده جنگ و یا سببش سلاح‌های شیمیایی و میکربی که بیماری تولید می‌کنند، باشند.

5-این کشتار ارتباطی به امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) و یاران ایشان ندارد و تنها به اوضاع نابسامان جهان در پیش از ظهور ناظر است؛ به‌عبارت‌دیگر جزئی از گستردگی ظلم قبل از ظهور ایشان است که نیاز مردم به عدل را در وجود آن‌ها روشن‌تر می‌کند و مردم، مشتاق امامی الهی می‌شوند و حاضر می‌شوند از او تبعیت کنند.

6- با توجه به اینکه روایات نشانه‌های ظهور به دلیل مصون ماندن از تحریف، دوپهلو و چندوجهی بیان‌شده، بنابراین نمی‌تواند حکم کرد که بیماری‌های مسری، مانند ویروس کرونا، آنفولانزا و... مقصود این‌گونه روایات هستند.

نتیجه

در روایات اسلامی برای ظهور و قیام امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) نشانه‌ها و علائمی بیان‌شده است تا این‌که مردم در تحیر قرار نگیرند. این نشانه‌ها را می‌توان به دسته‌های مختلف تقسیم کرد؛ ازجمله به نشانه‌های حتمی و غیرتمی.

برخی از نشانه‌ها و علائم ظهور امام زمان (علیه‌السلام) غیر حتمی و غیرقطعی هستند که این علائم فراوان هستند. برخی از آن‌ها ممکن است قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) صورت بگیرد و بعضی از نشانه‌ها نیز ممکن است به وقوع نپیوندد؛ به‌عبارت‌دیگر، علائم غیر حتمی به‌طور مشروط رخ می‌دهد و اگر مقتضی آن‌ها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی‌خواهد بود. به این معنا که ممکن است برخی از آن‌ها بنا بر مشیت و اراده الهی، دچار تغییر، تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند که در اصطلاح به آن «بداء» می‌گویند؛ مثلاً ممکن است یکی از نشانه‌ها نزول بلایی باشد که به‌واسطه دعا و توسل مؤمنان از بین برود و هیچ‌وقت حاصل نشود؛ بنابراین، علائم غیر حتمی، شرط ظهور امام زمان نیست. موردی که در سؤال مطرح‌شده است نیز جزء علائم غیر حتمی است.

پی‌نوشت‌ها

  1. ابن طاووس، على بن موسى‏، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، محقق/مصحح: مؤسسة صاحب الأمر؛ اصفهان: گلبهار، قم: مؤسسة صاحب الأمر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، چاپ اول‏، 1416 ق، ص 128.
  2. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، قم: الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1412 ق، ج 2، ص 286.
  3. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبة، محقق/مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دارالمعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411 ق، ص 339.
  4. ابن‌بابویه، محمد بن على‏(شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه‏، چاپ اول، 1395 ق، ج ‏2، ص 655.

 

کلمات کلیدی

علائم حتمی ظهور، علائم غیر حتمی ظهور، علائم آخر زمان، علائم ظهور، نشانه‌های ظهور، روایات ظهور، ظهور امام زمان.

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟
عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری های مسری، صدقه، دعا، صله رحم

در احادیث اهل بیت، چه دعاها و اذکاری برای رفع و دفع بیماری های مسری بیان شده است؟

پاسخ اجمالی

دعاهایی از معصومان (علیهم‌السلام) در خصوص درمان و جلوگیری از بیماری‌های مسری، نقل‌شده که ایشان از آن‌ بیماری‌ها به خداوند پناه برده‌اند؛ اما آنچه بیشتر در کلام معصومان (علیهم‌السلام) هست در عنوان کلی بلا و مریضی بیان‌شده که بیماری‌های مسری را نیز شامل می‌شود، البته در مجموعه سفارش‌های دینی دفع و رفع بلا، منحصر به دعا و ذکر نیست.

پاسخ تفصیلی

بلا، بیماری و گرفتاری را اگرچه می‌توان با رعایت خیلی از مسائل رو به کاهش برد، اما هیچ‌گاه زندگی در این سرای ناپایدار را نمی‌توان خالی از بلا و گرفتاری ساخت.

تأکید آموزه‌های دینی نیز ابتدا بر آن است که در منزلگاه دنیا، بلا و گرفتاری‌های زیادی وجود دارد و در مرحله بعد به ارائه راهکارهایی برای کمتر شدن و رفع و دفع گرفتاری‌ها و بیماری‌ها پرداخته می‌شود.

برای جلوگیری و خلاصی از بیماری، سفارش‌های دینی را به دودسته می‌توان تقسیم کرد:

دسته اول: سفارش‌هایی که مرتبط با رعایت مسائل بهداشتی، تغذیه مناسب و ... است.

دسته دوم: راهکارهای معنوی که شامل دعا و امور دیگر می‌شود.

1. راهکارهای بهداشتی در برابر بیماری

سفارش‌های فراوانی در اسلام به رعایت نکات بهداشتی شده است که ازجمله حرام بودن برخی خوراکی‌ها، کراهت پرخوری، توصیه به پوشاندن روی ظرف، کراهت نخوردن گوشت بیش از چهل روز، کراهت خوردن غذا و نوشیدنی داغ و فوت کردن به غذا برای سرد شدن، سفارش به خوردن نمک قبل و بعد از غذا و... را می‌توان بیان کرد. برای نمونه به روایت شستن دست قبل و بعد از غذا اشاره می‌شود:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود:

«مَنْ غَسَلَ یدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ عَاشَ فِی سَعَةٍ وَ عُوفِی مِنْ بَلْوَى فِی جَسَدِه‏»؛ (1)

هر کس دست خویش را قبل و بعد از خوردن غذا بشوید، در خوشی، گذران زندگی کند و از مریضی در امان باشد.

2. راهکارهای معنوی در برابر بیماری

دسته دوم، روایاتی هستند که راهکارهای معنوی بسیاری برای دفع و رفع بلا، در آن‌ها ذکرشده است که به‌عنوان نمونه برخی از آن‌ها ذکر می‌شود:

الف) صدقه دادن

امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدَّاءَ وَ الدُّبَیلَةَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ وَ عَدَّ (ص) سَبْعِینَ بَاباً مِنَ السُّوءِ»؛ (2)

 خدایی که جز او هیچ خدایی وجود ندارد، بی‌گمان با صدقه دادن، مریضی، وبا و طاعون، سوختن و غرق شدن، زیر آوار مردن و دیوانه شدن ـ و حضرت تا هفتاد نوع بدی را برشمرد ـ را از فردی که صدقه می‌دهد دفع می‌کند.

ب) زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)

امام صادق در باب ثواب زیارت ابی‌عبدالله به نقل از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) بیان می‌کند:

«ثُمَّ نَادَاهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی (علیه‌السلام) أَنَا ضَامِنٌ لِحَوَائِجِکمْ وَ دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْکمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»؛ (3)

سپس امیرالمؤمنین زائران قبر سیدالشهدا را خطاب قرار داده و می‌فرماید من ضامن برآورده شدن حاجات شما و دفع بلا در دنیا و آخرت از شما هستم.

ج) دعا کردن

روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل‌شده است که ایشان همواره می‌فرمودند:

«الدُّعَاءُ یدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ ینْزِلْ»؛ (4)

دعا کردن، بلایی که نازل‌شده و بلایی که هنوز نازل نشده است را دفع می‌کند.

مقصود از این دعا، دعای خاصی نیست، تضرع و خواندن خدای متعال در دفع و رفع مریضی یا هر بدی است که به انسان می‌رسد، اگرچه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌صورت خاص دعاهایی نیز سفارش کرده‌اند که به‌عنوان‌مثال می‌توان به دعای هفتم صحیفه سجادیه (علیه‌السلام) اشاره کرد.

د) صله‌رحم

امام باقر (علیه‌السلام) درباره آثار صله‌رحم فرمودند:

«صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَکی الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِی الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِی رِزْقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِی اهل‌بیتهِ فَلْیتَّقِ اللَّهَ وَ لْیصِلْ رَحِمَه»؛ (5)

 صله‌رحم اعمال را نیکو و بلایا را دفع کند و به اموال برکت دهد، عمر را دراز کند، وسعت رزق و روزی و محبوبیت در خاندان آورد، پس هر شخصی باید تقوای خدای متعال را پیشه سازد و صله‌رحم را به‌جا آورد‏.

3. دعاهای معصومان در برابر بیماری

علاوه بر مواردی که به‌عنوان مهم‌ترین عوامل دفع و رفع بلا در روایات اشاره گردید، در ادامه، به برخی دعاهای خاص که ائمه (علیهم‌السلام) برای بیماری سفارش کرده‌اند نیز بیان می‌شود:

نقل‌شده است که پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) برای دفع بیماری‌های خاص و واگیردار چنین می‌فرمودند:

«اللّهمّ إنّی أعوذ بک من البرص و الجنون و الجذام و من سیئ الأسقام»؛ (6)

 خدایا من از برص و دیوانگى و خوره و امراض بد به تو پناه مى‏برم.

در کتاب شریف «الکافی» که معتبرترین کتاب روایی شیعه است بابی با عنوان «باب الدعاء للعلل و الأمراض‏» وجود دارد که مهم‌ترین سفارش‌های دعایی ائمه (علیهم‌السلام) در آن آمده است؛ در ادامه، به چند روایت که هنگام مریضی، دعا و نیایشی سفارش شده، پرداخته می‌شود:

از حضرت صادق (علیه‌السلام) روایتی نقل است که هرگاه حضرت بیمار می‌شد پیوسته این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک؛ (7)

بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى: «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیثی دیگر امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان سفارش می‌کرد که این دعا را بخوانند:

«اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ‌عَبْدِک»؛ (8)

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده، چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

در روایت دیگر حضرت فرمودند: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

 «اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛ (9)

خدا، خدا پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همان‌گونه که گفته شد این باب، روایات دیگری هم دارد که رجوع به کتاب «الکافی» یا ترجمه آن، نکات ارزنده‌ای دارد و البته این‌ها علاوه بر مراجعه به پزشک و رعایت نکات بهداشتی است.

4. ذبح گوسفند برای درمان بیماری

مرحوم شیخ عباس قمی در «مفاتیح الجنان» برای دفع وبا و طاعون که از مریضی‌های مسری است می‌گوید:

گوسفندی نر را برای ذبح آماده کرده و در محل ذبح بگوید:

«إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ جَبْرَئِیلَ إِلَهِی بِحُرْمَةِ مِیکائِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ إِسْرَافِیلَ، إِلَهِی بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ (علیهم‌السلام) احْفَظْنَا وَ احْفَظْ أَوْلَادَنَا وَ أَحِبَّاءَنَا وَ أَتْبَاعَنَا وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الطَّاعُونِ وَ الْوَبَاءِ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ یا حَفِیظُ أَدْرِکنِی یا رسول‌الله‏».

البته دستوری که مرحوم شیخ عباس قمی نقل می‌کند به نقل از کتاب «طب الائمه» مرحوم «ُشبر» است (10) و انتسابی به معصوم ندارد.

نتیجه

در مجموعه، آموزه‌های دینی ضمن تأیید این نکته که گرفتاری، بلا و مریضی از لوازم دنیاست، راهکارهایی نیز برای برطرف کردن یا به حداقل رساندن آن‌ها بیان‌شده است، این راهکارها به دودسته کلی راهکارهای طبیعی و تغذیه‌ای و راهکارهای معنوی، قابل‌تقسیم است، در راهکارهای معنوی، مهم‌ترین راهکار را می‌توان در صدقه دادن، زیارت سیدالشهدا رفتن، دعا کردن و صله‌رحم داشتن دانست، ضمن اینکه دعاهایی نیز در خصوص خلاصی از بیماری سفارش شده که مهم‌ترین آن‌ها بیان گردید.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 6، ص 290، ح 1.
  2. همان، ج 4، ص 5، ‏ بَابُ أَنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ الْبَلَاء، ح 2.
  3. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 92.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، همان، ج 2، ص 469، ح 5، بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ یرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاء.
  5. همان، ج 2، ص 152، ح 13، بَابُ صِلَةِ الرَّحِم‏.
  6. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران: دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382 ش، ص 253.
  7. همان، ج 2، ص 564، بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏، ح 1.
  8. همان، ح 3.
  9. همان ح 6.
  10. شبر، سید عبدالله، طب الائمه، بیروت: دارالارشاد، چاپ سوم، 1428 ق، ص 349 و 350.

 

کلمات کلیدی

صدقه، دعا، صله‌رحم، عوامل رفع و دفع بلا، راهکارهای معنوی دفع بلا، راهکارهای طبیعی دفع بلا، بیماری‌های مسری

در برخی از کتاب های حدیث،دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟
دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

در برخی از کتاب های حدیث، بابی با عنوان «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» وجود دارد و ائمه (علیهم السلام) دستورالعمل هایی را بیان کرده اند، آیا این دستورات مخصوص بیماری خاصی است و یا این که برای تمام بیماری ها مؤثر است؟

پاسخ اجمالی

بامطالعه عنوان باب «الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» و احادیث این باب مشخص می‌شود که احادیث آن، اختصاصی به بیماری خاص ندارند و برای هر نوع بیماری سفارش شده‌اند، البته در بین احادیث معصومان (علیهم‌السلام)، موارد متعددی وجود دارد که برای درمان بیماری خاص ذکرشده است.

پاسخ تفصیلی

دسته‌بندی و عنوان دهی به احادیث، در زمان ائمه (علیهم‌السلام) توسط شاگردان ایشان، آغاز و صاحبان جوامع حدیثی همچون مرحوم کلینی در «الکافی» و دیگران آن را تکمیل کرده‌اند؛ عنوان هر باب برخاسته از مجموع احادیث آن باب است که با دقت و حتی در اکثر موارد از متن احادیث گرفته‌شده است، ازاین‌رو توجه به الفاظ عنوان، در فهم احادیث و نیز فهم صاحب کتاب از مجموع این احادیث حائز اهمیت است.

1. بررسی احادیث «بَابُ الدُّعَاءِ لِلْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاض‏» کتاب الکافی

میان کتاب‌های حدیثی، عناوین مرتبط با دعا فراوان است، به‌عنوان نمونه مرحوم کلینی در کتاب «الکافی»، بخشی را با عنوان «کتاب الدعاء» ذکر کرده و ابواب مختلفی همچون شرایط و آداب دعا، دعا برای وسعت رزق، ادای دین و قرض، خلاصی از ترس و غم، دعا برای ناخوشی‌ها و مریضی‌ها (العلل و الأمراض) را در آن جمع‌آوری کرده است.

با مرور احادیث باب مذکور، این نکته به دست می‌آید که بیماری خاصی موردنظر ائمه (علیهم‌السلام) در سفارش به خواندن دعایی که فرموده‌اند، نبوده است و در همه مریضی‌ها می‌توان از آن‌ها بهره برد.

 به‌عنوان‌مثال در حدیث اول این باب آمده است: «کانَ یقُولُ عِنْدَ الْعِلَّة» امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریضی چنین می‌گفتند:

«اللَّهُمَّ إِنَّک عَیرْتَ أَقْوَاماً فَقُلْتَ قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یمْلِکونَ کشْفَ الضُّرِّ عَنْکمْ وَ لا تَحْوِیلًا فَیا مَنْ لَا یمْلِک کشْفَ ضُرِّی وَ لَا تَحْوِیلَهُ عَنِّی أَحَدٌ غَیرُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اکشِفْ ضُرِّی وَ حَوِّلْهُ إِلَى مَنْ یدْعُو مَعَک إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ غَیرُک»؛ (1)

 بار خدایا تو مردمى را سرزنش کردى و فرمودى «بگو (اى محمد) بخوانید آن‌هایی را که در برابر خدا پنداشتید تا بدانید که نمى‏توانند از شما زیانى را دور کنند و دگرگون نمایند» (سوره اسراء، آیه 58) پس اى خدائى که جز او نمى‌‏تواند زیان مرا دور کند و آن را دگرگون نماید، رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و زیان مرا دور ساز و آن را از من بگردان به‌سوی کسى که با تو معبود دیگرى را مى‏خواند، نیست شایسته پرستشى جز تو‏.

در حدیث دوم راوی گوید: «مَرِضْتُ بِالْمَدِینَةِ مَرَضاً شَدِیداً» یعنی در مدینه مریضی سختی گرفتم، اشاره‌ای به بیماری خاصی ندارد.

در حدیث سوم آمده که امام صادق (علیه‌السلام) به هنگام مریض شدن فرزندان خویش به آنان چنین سفارش می‌کرد و این دعا را تعلیم داد:

«اشْتَکى بَعْضُ وُلْدِهِ فَقَالَ یا بُنَی قُلِ: اللَّهُمَّ اشْفِنِی بِشِفَائِک ‏وَ دَاوِنِی بِدَوَائِک وَ عَافِنِی مِنْ بَلَائِک فَإِنِّی عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک»؛

بار خدایا مرا به شفایت شفا بده و به دوایت مداوا کن و از بلایت سلامتی‌ام ده چراکه من بنده تو و بنده‌زاده تو هستم.

روایت ششم می‌فرماید: دست خویش بر موضع درد گذاشته و سه مرتبه بگویید:

«اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی حَقّاً لَا أُشْرِک بِهِ شَیئاً اللَّهُمَّ أَنْتَ لَهَا وَ لِکلِّ عَظِیمَةٍ فَفَرِّجْهَا عَنِّی»‏؛

خدا، پروردگار بر حق من است؛ به او شرک نمی‌ورزم، خدایا تو درمان و برطرف‌کننده این درد و هر مشکل بزرگ هستی پس این درد را از من ببر و گشایشی برایم حاصل کن.

همچنین در دیگر روایات باب، احادیث ناظر به بیماری خاصی صادر نشده بلکه به‌صورت کلی بیان‌شده‌اند، بنابراین خواندن آن‌ها برای همه بیماری‌ها توصیه می‌شود و می‌توان با تضرع به درگاه الهی و خواندن آن‌ها از بیماری خلاصی یافت انشاء الله.

2. بررسی دعاهای ابواب دیگر

علاوه بر کتاب «الکافی» روایات و ابواب متعددی در دیگر کتاب‌ها وجود دارد که در ابتلا به بیماری می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. البته برای رهایی از بیماری نیاز نیست لزوماً به دنبال عنوان بیماری در احادیث بود، بلکه در ابواب دیگر همچون «باب الدُّعَاءِ لِلْکرْبِ وَ الْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ الْخَوْف‏» (2) «بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِیعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْیا وَ الْآخِرَة» (3) «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکرْبِ» (4) و «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام فِی طَلَبِ الْحَوَائِجِ‏ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى‏» (5) دعاهایی نقل‌شده است که از آن‌ها می‌توان برای درمان بیماری‌ها استفاده کرد، چون در بیماری‌ها، نوعی همّ و غم، ترس و خوف از ابتلای به آن وجود دارد و خلاصی از آن، حاجتی از حاجت‌های ماست.

لازم به ذکر است که در برخی روایات، دعاهایی برای دردهای گوناگون مثل درد چشم، شکم و... نقل‌شده است که مرحوم علامه مجلسی در کتاب «بحارالانوار» آن‌ها را جمع‌آوری کرده است. (6) در پایان به این نکته نیز اشاره می‌شود که راهکارهای ائمه (علیهم‌السلام) در خلاصی از بیماری، منحصر در دعا نیست، بلکه صله‌رحم، صدقه، زیارت سیدالشهداء (علیه‌السلام)، نماز، استغفار، همراه کردن حرزهای معتبر به همراه شرایط آن به‌علاوه رعایت نکات بهداشتی و تغذیه مناسب ازجمله این راهکارهاست.

نتیجه

در جوامع حدیثی مثل «الکافی»، احادیث، طبق مفهوم جامع همه آن‌ها عنوان دهی و باب بندی شده است، ازاین‌رو توجه به‌عنوان که نوعاً برخاسته از متن احادیث است، در فهم مجموع احادیث باب مهم هست. «کتاب الدعا» در کتب حدیثی، ابواب مختلفی دارد و یکی از آن ابواب، دعا برای رهایی از بیماری‌هاست. توجه به متن آن دعا یا سؤال راوی نشانگر این نکته است که مریضی خاصی در توصیه به خواندن در این دعاها مدنظر معصوم (علیه‌السلام) نبوده است، بنابراین برای هر نوع بیماری قابل بهره‌گیری است. البته راهکارهای بیان‌شده در دیگر ابواب مرتبط نیز، برای رهایی از بیماری وجود دارد؛ ضمن اینکه دعا تنها راهکار بیان‌شده در کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیست.

پی‌نوشت‌ها

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 564، باب الدعاء للعلل و الأمراض‏.
  2. همان، ص 556.
  3. همان، ص 577.
  4. امام سجاد (علیه‌السلام)، الصحیفة السجادیة، قم: نشر الهادی، چاپ اول، 1376 ش، ص 52، دعای هفتم.
  5. همان، ص 68، دعای سیزدهم.
  6. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 92، ص 48.

 

کلمات کلیدی

دعا برای بیماری، عناوین جوامع حدیثی، دعا، صدقه، فهم حدیث

در قرآن کریم به چه عوامل مادّی و معنوی در عافیت از بیماری اشاره شده است؟
شفاء، درمان، بیماری، قرآن، عوامل، مادی، معنوی.

در قرآن کریم به چه عوامل مادّی و معنوی در عافیت از بیماری اشاره شده است؟

پاسخ اجمالی:

آیات مختلفی در قرآن کریم درباره شفای بیماری‌های جسمی، روحی و روانی وجود دارد که در هرکدام به عوامل مادّی و معنوی متعددی اشاره‌شده است، مثلاً در بیماری‌های جسمی می‌توان به خوردن غذاهاى پاک، ممنوعیت غذاهاى غیربهداشتى، دورى از گوشت مردار و شراب اشاره کرد. همچنین از عسل نیز به‌عنوان درمان بعضی از بیماری‌های جسمى یادکرده است. در بیماری‌های روحی، عمل کردن به آیات قرآن کریم و رعایت تقوا، بهترین عامل برای سلامتی است و برای بیماری‌های روانی هم مواردی مانند قرائت قرآن، صبر، توکل و ذکر، توصیه‌شده که عمل به آن‌ها می‌تواند انسان را در مقابل این بیماری‌ها مصون بدارد.

پاسخ تفصیلی:

عافیت از بیماری‌ها همیشه یکی از دغدغه‌های بشر بوده است. هرچند قرآن کریم کتاب بهداشت و پزشکى نیست، بلکه کتابى براى تربیت معنوى است ولی گاهی به‌عنوان مسیری برای خداشناسی به مطالب پزشکى، بهداشتى و علمى اشاره‌ای دارد تا راه خداشناسى را هموار کند و همچنین اعجاز علمى قرآن را به اثبات برساند. از سوی دیگر به خاطر پیوستگى نیازهاى جسمى و روحى و تأثیر آن‌ها بر هم، قرآن لازم می‌داند به بهداشت جسمى نیز توجه ویژه کند، زیرا در کمال روحى انسان تأثیر دارد. بیماری جسمی در قرآن کریم با کلماتی چون «مَرضی»(1)، «سَقیم»(2)، «اُولی الضَّرَر»(3) و «ضرّ»(4) معرفی‌شده است.

 این مطالب اگر در حد اعجاز علمى نباشد، قطعاً برخى از آن‌ها جزء شگفتی‌های علمى است.

«شفا» به معنای صحت و سلامتی از بیماری است. «راغب اصفهانی» می‌گوید: «الشفاء من المرض: موافاه شفا السّلامة» یعنی رسیدن به کنار سلامتی. (5) شفادهنده واقعی خداست لذا حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِین (6)؛ و هرگاه مریض می‌شوم اوست که شفایم می‌دهد». چون شافی خداست، واسطه‌هایی را هم برای این کار قرار داده است، لذا در قرآن کریم 4 مرتبه واژه «شفا» را به‌کاربرده است که 3 مورد از آن‌ها درباره شفا دهی قرآن کریم (7) و 1 مورد درباره شفا دهی عسل است. (8)

شفا در قرآن کریم، گاهی صحت و سلامتی از بیماری‌های جسمی است و گاهی از بیماری‌های قلبی و روحی و گاهی از بیماری‌های روانی که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت. (9)

بیماری‌های جسمی:

بیماری‌هایی هستند که مربوط به جسم و بدن انسآناند. درباره بهداشت غذایى، آیات متعددی در قرآن کریم آمده است که عبارت‌اند از: خوردن غذاهاى پاک (10)، ممنوعیت غذاهاى غیربهداشتى (11) اسراف نکردن در غذا (12)، دورى از گوشت مردار (13) گوشت خوک و خوردن خون (14) و شراب (15). درباره بهداشت شخصى نیز قرآن کریم دستوراتی دارد: وضو (16)، غسل (17)، طهارت لباس (18) و بسیاری از موارد دیگر. همچنین درباره بهداشت مسائل جنسى نیز مسائل مهمی در قرآن کریم ذکرشده است؛ ازجمله ممنوعیت آمیزش با زنان در عادت ماهیانه (19)، دورى از زنا (20)، دوری از لواط (21)، دوری از استمناء (22) و موارد دیگر.

در مورد درمان بیماری‌های جسمی در برخی آیات صراحتاً مواردی به‌عنوان شفا معرفی‌شده است، مانند شفا بودن عسل: «... از درون شکم آن (زنبور) نوشیدنى بارنگ‌های مختلف خارج مى‏شود؛ که در آن شفا براى مردم است.»(23)

خواص غذائى و دارویى (شفابخشى)، خاصیت ضد میکروبى و ضدعفونی و همچنین کاربرد درمانى عسل‏ در بیماری‌های پوستی، گوارشی، تنفسی، قلبی، کلیوی، عصبی و ... ازجمله آثار این ماده شفابخش است که امروزه به اثبات رسیده است. (24)

در برخی آیات دیگر نیز اعمال و رفتارهایی بیان‌شده که علاوه بر جنبه دینی و شرعی آن‌ها، در روایات و علم پزشکی امروزه، آثار درمانی آن به اثبات رسیده است مانند روزه:

«و مردان روزه‏دار وزنان روزه‏دار، مردان پاک‏دامن وزنان پاک‏دامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند وزنانی که بسیار یاد خدا مى‏کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.» (25). (26)

بیماری‌های روحی (قلبی):

مراد از بیماری‌های روحی، بیماری‌های است که به روح انسانی انسان مربوط است. عقاید و باورهای انسان به این روح مربوط است و همین روح و متعلقات آن است که به تفکیک انسان از سایر حیوانات، منجر شده است. این بیماری از بیماری‌های بدن شدیدتر و صعب‌العلاج‌تر است؛ «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»(27). قلب مریض دوازده بار در قرآن آمده است و قرآن کریم شفا و دواى دردهاى قلوب نیز هست. بالاترین توصیه قرآن کریم که در جای‌جای این کتاب عزیز بدان سفارش شده است و عمل بدان می‌تواند انسان را از همه بیماری‌ها بخصوص قلبی و روحی نجات دهد، تقوا است. خداوند متعال می‌فرماید «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ؛(28) و هرکسی تقوای الهی را پیشه کند خدا برای او راه برون‌رفت از مشکلات را قرار می‌دهد.»

بیماری‌هایی چون شک، حقد، حسد، شرک، کفر و نفاق بیماری‌های قلبی‌اند که به‌وسیله قرآن زدوده می‌شوند: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین (29)‏؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏کنیم‏.»

بیماری‌های روانی:

مفهوم «روان» بیش‌تر در مورد ابعادی از سلامت فرا مادی انسان مطرح می‌شود که با جسم و بدن او مرتبط باشد، برخلاف «روح» که بیش‌تر در مورد آن بعدی از وجود انسان به کار می‌رود که کاملاً از ماده مجرد شده است. هنگامی‌که از «روح» سخن به میان می­آید منظور بُعد فرا مادی، بدون ارتباط با بدن است و وقتی‌که از «روان» صحبت می­شود منظور بُعد فرا مادی در ارتباط با بدن است (30) قرآن کریم با الفاظ مختلفی از بیماری‌های روانی یادکرده است، مانند یأس، عدم اطمینان قلب، وسواس، سوءظن و... .

برخى از روانشناسان با تحقیق درآیات قرآن دریافته‌اند که قرآن بر روان انسان تأثیر زیادی می‌گذارد. آنان شفابخشى قرآن را با علوم تجربى مقایسه کرده‌اند و نتایج حاصل از آن را با عنوان تأثیر قرائت قرآن بر بهداشت روانى انسان منتشر کرده‌اند.

مداومت بر قرائت قرآن، نقش مؤثرى در رویارویى با اضطراب دارد. فهم قرآن نیز در مقابله با اضطراب مؤثر است. نتیجه تحقیقى که از ۶۰ دختر به دست آمد، نشان داد رویارویى میزان اضطراب و گرایش به افسردگى در گروهى که طى ۶ ماه روزانه حداقل نیم ساعت به قرائت قرآن می‌پرداختند، به‌طور چشمگیرى کمتر از دیگران است. (31)

توصیه‌هایی هم در قرآن کریم در این راستا آمده است:

-دمیدن روح امید و دورى از یأس و اثر آن در کاهش افسردگى. (32)

-دعوت قرآن به صبر و اثر آن در کاهش فشارهاى روانى. (33)

-دعوت قرآن به توکل به خدا و نقش آن در آرامش انسان. (34)

-یاد خدا و آرامش دل. (35)

-ممنوعیت سوءظن، تجسس و غیبت و اثرات آن بر سلامتى جامعه و شخصیت افراد. (36)

به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت: همه دستورهاى الهى به‌نوعی براى آرامش فردى، اجتماعى و رشد و بالندگى فرد و جامعه است. (37)

نتیجه:

قرآن، نگاه انسان را محدود به بیماری‌های جسمی نکرده بلکه از گذرگاه بیماری‌های جسمی، او را به امراض روحی و قلبی نیز توجه داده است. در مرتبه بعد، متناسب با بیماری، توصیه‌های مادی و معنوی را برای پیشگیری و درمان، بیان کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره نساء، آیه 43.
  2. سوره صافات، آیه 89.
  3. سوره نساء، آیه 95.
  4. سوره انبیاء، آیه 84.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمّد، المفردات فی غریب القرآن‏، تحقیق: صفوان عدنان داودى‏، چاپ اول‏، دمشق بیروت: ‏دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق‏، ص 459.
  6. سوره شعراء، آیه 80.
  7. سوره یونس، آیه 57؛ سوره اسراء، آیه 82؛ سوره فصلت، آیه 44.
  8. سوره نحل، آیه 69.
  9. ر.ک: سایت خبرگزاری بین‌المللی قرآن (iqna) ذیل عناوین: «منظور از شفا بودن قرآن چیست؟» و «قرآن چگونه بیماری‌های جسمی را شفا می‌دهد؟»
  10. سوره بقره، آیه ۱۷۲.
  11. سوره اعراف، آیه 157.
  12. سوره اعراف، آیه ۳۱.
  13. سوره انعام، آیه ۱۴۵.
  14. سوره بقره، آیه ۱۷۳.
  15. سوره مائده، آیه 90.
  16. سوره مائده، آیه 6.
  17. سوره نساء، آیه 43.
  18. سوره مدثر، آیه 4.
  19. سوره بقره، آیه 222.
  20. سوره اسراء، آیه 32.
  21. سوره اعراف، آیه 80-81.
  22. سوره مؤمنون، آیه 7.
  23. سوره نحل، آیه ۶۹.
  24. ر.ک: محمدعلی رضایی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ناشر: کتاب مبین‏، رشت‏، سال چاپ: 1381، چاپ سوم‏، ج 2، ص 428 تا 452.
  25. سوره احزاب، آیه 35.
  26. ر.ک: محمدعلی رضایی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ناشر: کتاب مبین‏، رشت‏، سال چاپ: 1381، چاپ سوم‏، ج 2، ص 440.
  27. سوره بقره، آیه 10.
  28. سوره طلاق، آیه 2.
  29. سوره اسراء، آیه 82.
  30. غلامرضا نور محمدی، درآمدی بر نظام جامع سلامت اسلام، تهران، ناشر: ایرانیان طب، چاپ 1، 1396 ش، ج 1، ص 515.
  31. ر. ک. به مقالات همایش نقش دین در بهداشت روان، دانشگاه علوم پزشکى، آذر ۱۳۷۶، ص ۸۸-79.
  32. سوره‏ یوسف، آیه‏ ۸۷.
  33. سوره‏ بقره، آیات ۱۵۳ و ۱۵۵ و سوره‏ آل‌عمران، آیه‏ ۲۰۰.
  34. سوره‏ احزاب، آیه‏ ۳ و سوره‏ آل‌عمران، آیه‏ ۱۵۹.
  35. سوره‏ اسراء، آیه‏ ۲۴ و سوره‏ بقره، آیه‏ ۸۳.
  36. سوره‏ حجرات، آیه‏ ۱۲- ۱۱.
  37. ر. ک. به خلاصه مقالات همایش نقش دین در بهداشت روان، دانشگاه پزشکى تهران، ۱۳۷۶ آذرماه.
     

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. محمدعلی رضایی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن
  2. آن‏سوى آیه‏ها نگرشى بر اعجازهاى پزشکى قرآن‏، نویسنده: صمد نورى زاد
     

کلمات کلیدی

شفا، درمان، بیماری، قرآن، عوامل، مادی، معنوی.

روش مواجهه با بیماری ها در قرآن کریم را با ذکر آیات توضیح دهید.
بیمار، قرآن، مواجهه، طبابت، بیماری ها، جسمی، روحی، روانی.

روش مواجهه با بیماری ها در قرآن کریم را با ذکر آیات توضیح دهید.

پاسخ اجمالی:

روش مواجهه خداوند متعال با بیماری ها در قرآن کریم بدین گونه است که اولاً: اقسام بیماری های جسمی، روحی و روانی را ذکر می کند. ثانیاً: به پرهیز از بعضی امور توصیه کرده و درمان هایی را معرفی می کند. ثالثاً: احکام بعضی از بیماری ها را ذکر کرده و رابعاً: به اهداف این نوع مشکلات و بیماری ها اشاره می کند.

 

پاسخ تفصیلی:

بررسی روش ها در هر علمی، کمک شایانی در استفاده از آن علم می کند. قرآن کریم هم از این قاعده مستثنی نیست. در بررسی بیماری ها یکی از مباحث، چگونگی مواجهه با بیماری است. کشف مواجهه قرآن کریم (به عنوان بهترین مستند) با بیماری ها، می تواند بهترین الگو را در اختیار جامعه انسانی بخصوص جامعه پزشکی بگذارد.

با توجه به آیات قرآن، می توان روش برخورد و مواجه شدن با بیماری ها را در چهار مرحله خلاصه کرد:

1. بیان اقسام بیماری ها در قرآن:

خداوند متعال به صورت کلی به سه گونه بیماری اشاره می کند:

1. بیماری های جسمی

2. بیماری های روحی (قلبی)

3. بیماری های روانی.

 

1-1. بیمارهای جسمی:

بیماری هایی هستند که مربوط به جسم و بدن انسان اند. هرچند قرآن کریم کتاب بهداشت و پزشکى نیست و کتاب تربیت معنوى است اما گاهی به بعضی مطالب پزشکى و بهداشتى نیز اشاره دارد تا راه خداشناسى را هموار کند. همچنین اعجاز علمى قرآن را به اثبات برساند و علت مهم‏تر اینکه به خاطر پیوستگى نیازهاى جسمى و روحى و تأثیر آن ها بر هم قرآن لازم مى‏ داند به بهداشت جسمى نیز توجه ویژه کند، زیرا در کمال روحى او تأثیر دارد. بیماری جسمی در قرآن کریم با کلماتی چون «مَرضی»(1)، «سَقیم»(2)، «اُولی الضَّرَر»(3) و «ضرّ»(4) معرفی شده است.

1-2. اما بیماری های روحی (قلبی):

 مراد از بیماری های روحی، بیماری های است که مربوط روح انسانی انسان است. عقاید و باورهای انسان مربوط به این روح است و همین روح و متعلقات آن است که منجر به تفکیک انسان از سایر حیوانات شده است. این نوع بیماری ها معمولاً با واژه عام: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»(5)؛ «لِما فِی الصُّدُور»(6) و خاص (نام گناهانی چون دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر و...) بیان شده است

 1-3. اما بیماری های روانی:

مفهوم «روان» بیش تر در مورد ابعادی از سلامت فرا مادی انسان مطرح می شود که مرتبط با جسم و بدن او باشد برخلاف «روح» که بیش تر در مورد آن بعدی از وجود انسان به کار می رود که کاملاً از ماده مجرد شده است. پس هنگامی که از «روح» سخن می گوییم منظور ما بُعد فرا مادی بدون ارتباط با بدن است و وقتی که از «روان» صحبت می کنیم منظور ما بُعد فرا مادی در ارتباط با بدن است (7) قرآن کریم با الفاظ مختلفی از بیماری های روانی یادکرده است مانند یأس، عدم اطمینان قلب، وسواس، سوءظن و... .

2. بیان بعضی درمان ها: که در مباحث درمان با قرآن به قرآن پرداخته شده است. (8)

3. بیان احکام بعضی بیماری ها: در قرآن کریم به احکام بعضی بیماری ها اشاره شده است مانند حکم روزه بیمار (9)؛ حکم وضو و غسل بیمار (10)؛ نماز بیمار در جنگ (11)؛ قرائت قرآن برای بیمار (12)؛ حکم جهاد بیمار (13)؛ خوردن غذا برای بیمار از خانه اقرباء (14)

4. بیان اهداف این بیماری ها: یکی از اهداف شایع خداوند متعال برای ایجاد بیماری ها، آزمایش کردن بندگان است مانند: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ (15)؛ و به طورقطع شما را به چیزی [از قبیل] ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم و مژده باد شکیبایان را...» و آیات: انبیاء، آیه 35؛ زمر، آیه 8؛ روم، آیه 33؛ مؤمنون، آیه 75؛ یونس، آیه 12.

اگر کسی در این امتحان سربلند بیرون آمد، طبیعتاً مقامش هم در نزد خداوند بالا خواهد رفت مانند مقام حضرت ایوب یا حضرت یونس (علیهماالسلام).

هدف دیگر خداوند متعال بیداری از غفلت است مانند: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِک فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یتَضَرَّعُونَ (16)؛ و ما آن ها را به حوادث غم انگیز و رنج ها گرفتار ساختیم، شاید به درگاه خدا روی آورند». البته یکی دیگر از اهدافی که در قرآن به صراحت از آن یاد نشده کفاره گناهان است.

نتیجه:

با توجه به نکات چهارگانه ای که برای مواجهه با بیماری در قرآن کریم بیان شد به این نتیجه گران سنگ می رسیم که قرآن، نگاه انسان را محدود به بیماری های جسمی نکرده بلکه از گذرگاه بیماری های جسمی، او را به امراض روحی و قلبی نیز توجه داده است. در مرحله بعد متناسب با بیماری، توصیه های مادی و معنوی را برای پیشگیری و درمان، بیان کرده است. همچنین تکالیف الهی را بر او سبک تر کرده است. درنهایت این که بیماری جسمی می تواند آثار تربیتی و معنوی برای بیمار به همراه داشته باشد؛ که اگر به نگاه امتحان الهی به آن نگریسته شود، می تواند زمینه ساز بیداری از غفلت و کفاره گناهان او شود و برای او خیر داشته باشد؛ همچنین این نگرش، در تسکین و آرامش روحی بیمار و اطرافیان او می تواند بسیار مؤثر باشد.

 

 

پی نوشت ها:

  1. سوره نساء، آیه 43.
  2. سوره صافات، آیه 89.
  3. سوره نساء، آیه 95.
  4. سوره انبیاء، آیه 84.
  5. سوره بقره، آیه 10.
  6. سوره یونس، آیه 57.
  7. غلامرضا نور محمدی، درآمدی بر نظام جامع سلامت اسلام، تهران، ناشر: ایرانیان طب، چاپ 1، 1396 ش، ج 1، ص 515.
  8. ر.ک: سایت خبرگزاری بین المللی قرآن (iqna) ذیل عنوان: «منظور از شفاء بودن قرآن چیست؟» و «قرآن چگونه بیماری های جسمی را شفاء می دهد؟»
  9. سوره بقره، آیه 185 و 184.
  10. سوره مائده، آیه 6.
  11. سوره بقره، آیه 102.
  12. سوره مزمل، آیه 20.
  13. سوره نساء، آیه 95.
  14. سوره نساء، آیه 95.
  15. سوره بقره، آیه 155.
  16. سوره انعام، آیه 42.
     

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

دایره المعارف قرآن کریم، اثر مرکز فرهنگ و معارف قرآن، مدخل بیماری

 

موارد مرتبط

بیماری های واگیردار در قرآن

آیا استفاده از سوره های قرآنی برای درمان بیماری های جسمی (درمانگری با قرآن) کار درستی است و نوعی توهین به قرآن نیست؟
درمانگری با قرآن، آثار جسمانی قرآن، خواص القرآن

آیا استفاده از سوره های قرآنی برای درمان بیماری های جسمی (درمانگری با قرآن) کار درستی است و نوعی توهین به قرآن نیست؟

پاسخ اجمالی:

استفاده کردن از قرآن کریم برای درمان بیماری‌ها، هرچند توهین به قرآن نیست؛ ولی نباید فراموش کرد هدف اصلی قرآن کریم، هدایت انسان به‌سوی رشد و کمال است و نباید قرآن را در حد شربت مُسَکّن، قرص سرماخوردگی، کپسول آنتی‌بیوتیک، داروی ضد درد و تب و حساسیت، نگاه کنیم؛ البته در مواردی که روایات معتبری باشد می‌توان از قرآن کریم برای درمان دردهای جسمی نیز بهره برد. آنچه در درمانگری قرآن اهمیت دارد این است که اولاً: باید این نوع درمان را در کنار درمان‌های مادّی انجام داد و نه مستقل. ثانیاً: برای کشف خواص و آثار آیات و سوره‌های قرآن در درمان بیماری‌های جسمانی، باید به منابع و روایات معتبر اعتماد کرد و از توصیه‌های حتمی به روایات ضعیف پرهیز نمود.

پاسخ تفصیلی:

اختلاف‌نظرهای جدی در مورد درمانگری با قرآن کریم، بین اندیشمندان اسلامی وجود دارد. اکثر این اختلاف‌ها بازگشت به قبول یا عدم قبول روایت‌هایی است که فضایل سور را نقل می‌کند؛ فضائل سُوَر مجموعه روایاتی است که جایگاه و شأن و منزلت یک سوره و یا یک آیه و آثار دنیوی و اخروی تلاوت آن‌ها را بیان می‌کند. طبق آموزه‌های قرآن و نیز استدلال‌های عقلی، اعمال و رفتار انسانی دارای آثار و نتایج مادی و معنوی می‌باشند؛ همان‌گونه که ورزش باعث سلامت جسمی و نشاط روحی می‌شود، آثار افعالی مانند نماز و روزه نیز بر جسم و روح غیرقابل‌انکار است. خداوند در قرآن فرموده است: نماز باعث اجتناب و دوری از فحشا و منکر است. (1) قرائت قرآن نیز دارای خواص و آثار مادی و معنوی فراوانی است، برخی از این آثار به‌صراحت و بعضی با اشاره و کنایه در قرآن مجید بیان‌شده است.

در کتاب‌های حدیثی شیعه نیز احادیث پرشماری درباره فضایل سور نقل‌شده و ابوابی باهمین عنوان در کتب حدیثی شیعه همچون کتاب «الکافی» (2) و «ثواب الاعمال» (3) به این موضوع اختصاص‌یافته است. همچنین در کتاب‌های اهل سنت احادیث زیادی در باب فضایل برخی سور و آیات قرآن نقل‌شده است. (4)

مفسران شیعه (5) و اهل سنت (6) نیز به‌تناسب تفسیر هر سوره، در آغاز سوره به تبیین فضایل قرائت آن اشاره‌کرده‌اند.

یکی از آسیب‌های جدی، در زمینه روایت‌های فضائل سور، وجود حدیث‌های جعلی و ضعیف است. در ارتباط با بهره‌گیری از روایات ضعیف در فضائل سور، اختلافاتی بین عالمان وجود دارد. برخی به دلیل ضعیف و مجعول [ساختگی] بودن روایات فضایل سور، آن را رد کرده‌اند. در مقابل عده‌ای بر این باورند که نسبت به مستندات احکام مستحب، نباید سخت‌گیری کرد.

اما نکته مهم این است که صرف‌نظر از روایت‌های ضعیفی که مخالف و موافق داشت، روایت‌های صحیحی هم وجود دارد که از جهت سندی هیچ خدشه‌ای به آن‌ها وارد نیست و در آن روایات، خواصی را برای بعضی از آیات و سور بیان کرده‌اند که به‌عنوان داروی معنوی در کنار داروهای مادّی می‌تواند مورداستفاده مؤمنین قرار گیرد و این احادیث صحیح را به بهانه اختلاف موجود در روایت‌های ضعیف نمی­توان کنار گذاشت. در اینجا به دو مورد از این‌ روایات اشاره می‌کنیم:

1. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «اگر سوره حمد بر مرده‌ای 70 بار خوانده شد و روح به او برگشت جای تعجب نیست.» (7)

2. سلیمان جعفری گوید: از حضرت ابی الحسن (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: «هیچ‌کس نیست که از دوران کودکی به عهده بگیرد که هر شب سوره فلق و ناس را هرکدام 3 بار بخواند و سوره توحید را 100 با و اگر نتواند 50 بار بخواند، جز اینکه خدای عزوجل از او بگرداند هر نوع دیوانگی و جن‌زدگی و پیشامدهایی که کودکان دچار شوند و نیز مرض تشنگی و فاسدشدن معده و جوشش خون را تا زمانی که بدان مداومت کند تا به پیری رسد و اگر خود را به خواندن آن پایبند کند یا دیگری بر آن وادارش کند (اگر خودش سواد ندارد یا خواندن بلد نیست بر او بخوانند) تا روزی که خدای عزوجل جانش را بگیرد، محفوظ ماند». (8)

نتیجه:

1. در برخورد با روایات فضائل و خواص سوره‌ها، باید احتیاط کرد؛ نه فوراً آن‌ها را دور ریخت و به ساختگی بودن متهم کرد و نه بدون قید و شرط پذیرفت. برای استفاده از خواص آیات و سوره‌ها در درجه اول باید به روایت‌های صحیح و معتبر استناد کرد و در درجه دوم اگر از روایات ضعیف استفاده می‌شود باید تأثیر آن‌ها را در حد احتمال ذکر کرد، نه بیشتر.

2. استفاده از آیات و سوره‌ها به‌عنوان داروی معنوی به‌منزله کنار گذاشتن داروهای مادّی نیست بلکه این دو باید همراه هم استفاده شوند، البته گاهی بیماری به حدّی می‌رسد که داروهای مادّی دیگر کارساز نیست، اینجاست که تنها راه پیش روی انسان استفاده از راهکارهای معنوی و درخواست از خداوند متعال است.

3. تأثیر این امور، مطلق و بی‌قیدوشرط نیست. در مواردی که حتی روایت صحیح داریم، این‌گونه نیست که صرف خواندن این سوره به‌تنهایی چنین اثری داشته باشد. بلکه باید سایر عوامل و اسباب نیز فراهم باشد، مانند آتش که چوب را می‌سوزاند، به شرطی که این چوب خشک باشد. تأثیر عوامل معنوی نیز نیازمند شرایط و زمینه‌های لازم است؛ بنابراین با امید به رحمت خداوند و توکل بر او این اعمال را انجام دهید و نتیجه را به خداوند واگذار کنید. (9)

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره عنکبوت، آیه 45.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1362 ش، ج ۲، ص ۵۹۶.
  3. صدوق، ثواب الاعمال، قم‏، ناشر: دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم‏، 1406 ق‏، ص ۱۰۳.
  4. در کتب اهل سنت در بابی به نام «فضائل القرآن»، این آثار ذکرشده است.
  5. سید ابوالقاسم خویی، هاشم زاده هریسى؛ نجمى‏، بیان در علوم و مسائل کلى قرآن، تهران‏، ناشر: وزارت ارشاد، چاپ: اوّل‏، 1382، ص ۴۲۱.
  6. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، تهران‏، ناشر: ناصرخسرو، 1364 ه. ش‏، چاپ 1، ج ۱، ص ۱۰۸؛ میبدی، کشف‌الاسرار، تهران‏، ناشر: امیرکبیر، چاپ 5، 1371 ه. ش‏، ج ۱، ص ۲.
  7. الکافی، ج 2، ص 623.
  8. همان.
  9. مقاله «چگونگی تعامل با روایات فضایل و خواص آیات و سور»، علی نصیری، مجله علوم حدیث، شماره 79، بهار 1395، ص 70-59.
     

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. سایت ویکی شیعه (دانشنامه مجازی مکتب اهل‌بیت) ذیل عنوان فضائل سور
  2. سایت ویکی فقه (دانشنامه حوزوی) ذیل عنوان قرآن درمانی در روایات
  3. مقاله «قرآن درمانی در بوته نقد» آقای حسن رهبری درسایت حوزه (hawzah.net)
  4. مقاله «چگونگی تعامل با روایات فضایل و خواص آیات و سور»، علی نصیری، مجله علوم حدیث، شماره 79، بهار 1395.

 

کلمات کلیدی:

درمانگری با قرآن، آثار جسمانی قرآن، خواص القرآن

آیا بیماری های واگیردار در قرآن مطرح شده است؟
دانستنی های قرآن، بیماری در قرآن، بیماری های مسری، بیماری واگیردار، علوم پزشکی در قرآن.

آیا بیماری های واگیردار در قرآن مطرح شده است؟

پاسخ اجمالی:

در قرآن کریم به‌صراحت به بیماری‌های واگیردار اشاره نشده است؛ اما مفسرین در چندین مورد، در تفسیر آیات، یا آیه را به بیماری واگیردار تفسیر کرده‌اند یا به بیماری‌های مسری اشاره‌ نموده‌اند. ازجمله این موارد می‌توان به آیات 243 «سوره بقره»، 97 «سوره طه» و 44 سوره «ص» اشاره کرد.

پاسخ تفصیلی:

هدف اصلی از نزول قرآن هدایت و تربیت انسان است و در این امر از چیزی فروگذار نکرده و هر جا لازم بوده اصول و کلیات لازم را بیان کرده و در موارد لزوم نیز به برخی جزئیات ورود داشته است. «وَ نَزَّلْنا عَلَیک الْکتابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ (1)‏؛ و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزی (از علوم و معارف) است!»

 ازاین‌رو نباید انتظار داشت تمام جزئیات علوم بشری در قرآن آمده باشد؛ اما در مواردی با اهداف تربیتی به برخی از این مسائل ازجمله مسئله بیماری، ورود داشته است.

خداوند متعال در هیچ جای قرآن کریم به‌صراحت از بیماری واگیردار نامی نبرده است، اما در تفاسیر قرآن کریم، در چندین مورد، تعابیر برخی آیات به بیماری‌های واگیردار تفسیر شده است:

1. اکثر مفسرین شیعه و اهل سنت بر این باورند کلمه «حَذَرَ الْمَوْت» در آیه 243 سوره بقره به بیماری واگیردار طاعون اشاره دارد.

خدای متعال در این آیه شریفه می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یشْکرُون؛ آيا نديدى جمعيتى را كه از ترس مرگ، از خانه‏هاى خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بيمارى طاعون، از شركت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آن‌ها گفت: بميريد! (و به همان بيمارى، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آن‌ها را زنده كرد؛ (و ماجراى زندگى آن‌ها را درس عبرتى براى آيندگان قرارداد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مى‏كند؛ ولى بيشتر مردم، شكر (او را) بجا نمى‏آورند.»

از بعضى روایات استفاده مى‏شود که پیشوا و رهبر آنان از آنان خواست که خود را براى مبارزه آماده کنند و از شهر خارج گردند آن‌ها به بهانه اینکه در محیط جنگ، مرض طاعون است از رفتن به میدان جنگ خوددارى کردند؛ پروردگار آن‌ها را به همان چیزى که از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت و بیمارى طاعون در آن‌ها شایع شد آن‌ها خانه‏هاى خود را خالى کرده و براى نجات از طاعون فرار کردند و در بیابان ‌همگى از بین رفتند. (2)

2. قرآن کریم در مورد عذاب سامری می‌گوید:

«قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَک فِى الْحَیوةِ أَن تَقُولَ لَامِسَاس‏(3)؛ (موسى) گفت: برو که بهره تو در زندگى دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) به‌گویی «با من تماس نگیر!»

یکی از احتمال‌هایی که در تفسیر آیه 97 سوره «طه» در مورد عذاب سامری بیان‌شده این است که مقصود آن بود که موسى در حق سامرى نفرین کرد و او به بیمارى مرموزى گرفتار شد که واگیردار بود و کسى نمى‏توانست با او تماس بگیرد. (4)

3. در مورد بیماری حضرت ایوب نیز، طبرى در ذیل آیه 44 سوره «ص» می‌گوید: «چون ایوب گرفتار شد و مردم او را وا‌گذاشتند، همسرش براى او تلاش روزى می‌کرد [برای غذا و روزی او تلاش می‌کرد]. روزى شیطان به مردم گفت: این زن با مردى بیمار سروکار دارد که میان شما می‌آید و ممکن است بیمارى او از این زن به شما واگیر شود. او را راه ندهید و کمک مکنید ... ». (5)

با توجه به این داستان، شیطان می‌خواست بیماری حضرت ایوب (علیه‌السلام) را مسری و واگیردار جلوه دهد تا دیگران از او و همسرش فاصله بگیرند.

4. در بعضی تفاسیر، ذیل آیات سوره «مسد»، به این ماجرا اشاره‌شده که:

«چند روز پس از جنگ بدر در جسم ابولهب عدسه (6) ظاهر شد و پسرانش از ترس واگیر، او را جدا کردند و چون مرد، سه شبانه‌روز نعشش بر زمین بود تا گندید و حمالان حبشى، گودالى حفر کردند و با چوب درازى مرده او را در آن افکندند و گودال را از بالا با سنگ‌ها پر کردند.» (7)

نتیجه:

با توجه به اینکه قرآن کتاب هدایت و تربیت است نباید انتظار داشت که به جزئیات همه علوم پرداخته باشد. ازاین‌رو شاید به دلیل عدم نیاز هدایتی به این بحث، صراحتاً به بیماری‌های واگیردار نپرداخته است؛ اما در تفاسیر، ذیل برخی آیات، به مناسبت متن آیه یا شأن نزول آیه و مباحث مرتبط با آن، به بحث بیماری‌های واگیردار پرداخته‌شده است. (8)

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره نحل، آیه 89.
  2. ر.ک: مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، چاپ 10، 1371 ه. ش‏، ج 2، ص 218 تا 220.
  3. سوره طه، آیه 97.
  4. محمدعلی رضایی، تفسیر قرآن مهر، قم‏، ناشر: انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآنى‏، 1387، چاپ اول‏، ج ‏13، ص 98.
  5. ابراهیم عاملی، تفسیر عاملی، تهران، ناشر: کتاب‌فروشی صدوق‏، چاپ 1، 1360 ه. ش‏، ج 7، ص 327 و 327.
  6. عدسه: با سه فتحه گوش‌هایی است كه بر بدن ظاهر می‌شود و مانند طاعون کُشنده است. (ابن منظور، محمد بن مكرم ‫، لسان العرب، دار بيروت، بیروت، 1375 ق، ج 6، ص 132)
  7. سید عبدالحجت بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم‏، ناشر: حکمت (چاپخانه)، چاپ 1، 1386 ه. ق‏، ج ‏7، ص 328
  8. مفسران فقط به اصل موضوع بیماری واگیردار اشاره‌کرده‌اند و به درمان و پیشگیری و سایر مسائل نپرداخته‌اند.

 

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:

آن‏سوى آیه‏ها نگرشى بر اعجازهاى پزشکى قرآن‏، نویسنده: صمد نورى زاد

کلمات کلیدی:

دانستنی‌های قرآن، بیماری در قرآن، بیماری‌های مسری، بیماری واگیردار، علوم پزشکی در قرآن.

در کدام دوره تاریخی بیماری های فراگیر بیشتر بوده است؟
وبا، سل، طاعون، بیماری های مسری، بیماری های واگیردار 

در کدام دوره تاریخی بیماری های فراگیر  بیشتر بوده است؟

پاسخ اجمالی:

در پاسخ به این سؤال اجمالاً باید گفت، دوره تاریخی خاصی را نمی­توان با این ویژگی نام برد. مطالعه تاریخچه برخی بیماری‌های واگیردار به‌عنوان‌مثال سل، وبا و طاعون شاهدی بر این مدعا است. چراکه این بیماری‌ها از گذشته‌های دور تاکنون در بین بشر ظهور و بروز داشته‌اند و انسان‌های فراوانی در اثر درگیری با این بیماری‌ها در طول تاریخ از دنیا رفته­اند.

پاسخ تفصیلی:

انسان‌ها گاهی در هنگام مواجهه با شرایط و مشکلات چنان تصور می­کنند که تنها فقط همان­ها هستند که به این مشکلات گرفتارشده‌اند این در حالی است که بامطالعه تاریخ بشریت بر روی کره خاکی به‌راحتی می‌توان دریافت که بر اساس سنت‌های الهی تاریخ بشر بر روی زمین همیشه قرین با مشکلات و گرفتاری‌ها بوده است و تنها انسان‌هایی توانسته‌اند از این مشکلات موفق و سربلند بیرون بیایند که اولاً از تاریخ گذشتگان عبرت آموخته باشند و ثانیاً در کنار صبر و تحمل، اهل علم و درایت بوده‌اند.

با توجه به مقدمه‌ای که بیان شد در جواب به سؤال مذکور باید گفت: زندگی بشر در طول تاریخ در ادوار مختلف با بیماری‌های مسری فراگیر و بلایای طبیعی توأمان بوده است و قرنی نبوده که بشر با این مسائل روبرو نشده باشد. البته شدت و ضعف این بلایا با یکدیگر تفاوت می‌کرده است. در ادامه برای تائید این مسئله به گزارشِ مختصری از سه بیماری مسری (سل، وبا، طاعون) در طول تاریخ ایران و جهان اشاره می‌کنیم:

  1. سل:

 پیشینه بیماری سل به‌عنوان یکی از علل مهم مرگ‌ومیر در تاریخ، به هزاره‌های پیشین بازمی‌گردد (1) به‌عنوان نمونه در میان‌رودان، در قانون حمورابی که به بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مربوط می‌شود، نام سل در کنار چند بیماری دیگر دیده می‌شود. (2) یکی از لوحه­های گلی به خط میخی متعلق به میان‌رودان باستان ‌که توسط دانشمند فرانسوی «لابات» ترجمه و در سال 1951 م. منتشرشده شرحی از نمای بالینی یک بیمار دچار سل ریوی است و در آن آمده است: «به‌طور مداوم سرفه می‌کند، خلط او غلیظ و اغلب خونی است، تنفس او مانند نی صدا می‌دهد، دست‌هایش سرد و پاهایش گرم است، به‌سادگی عرق می‌کند و فعالیت قلب او مختل است.»(3) این بیماری در ایران نیز یکی از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر شناخته می‌شد. به‌عنوان نمونه پروفسور شارل اوبرلین آسیب‌شناس فرانسوی که ریاست دانشکده‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را در تهران در سال 1322 ش./ 1953 م، عهد ه دار بوده است چنین نوشته: «این مرض برخلاف آنچه تصور می­کنند در ایران نادر است، شیوع زیاد دارد به‌ویژه در بعضی از قسمت‌های تهران و نظر به اینکه عده زیادی از اشخاص در اتاق‌هایی که تهویه صحیح ندارند زندگی می‌کنند ممکن است مرض مزبور تهدید آور شود.» (4)

  1. طاعون:

طاعون به دلیل پیشینه‌ی تاریخی‌اش لرزه بر اندام مردم، به‌ویژه اروپاییان می‌اندازد. از این بیماری خطرناک و کشنده اولین بار در تورات و در منطقه فلسطین نام‌برده شده است؛ و بعدازآن در ادوار مختلف تاریخ از آن گزارش‌شده است. به‌عنوان نمونه گفته‌شده است در سال 542 م صد میلیون نفر از این بیماری مردند. در این دوره که ابتدا طاعون در سال 541 م در مصر شروع شد و ازآنجا به اروپا منتقل شد و باعث تلفات شدید و کاهش 50-60 درصدی جمعیت در شمال افریقا، اروپا و مرکز و جنوب آسیا شد. در سال 747 ه ق برابر با 1346 م (قرن چهاردهم میلادی) در اروپا، جان حدود 40 تا 50 میلیون نفر، یعنی یک‌سوم ساکنین این قاره را گرفت و ازآن‌پس این بیماری با عنوان «مرگ سیاه» شناخته می‌شد. (5)

بعدازآن در سال 1271 ه ق برابر با 1855 م این بیماری در چین آغاز شد و بعد از گسترش آن تا هند، جان حدود دوازده میلیون نفر را گرفت. در ایران نیز در ادوار مختلف تاریخی از این بیماری و تلفات آن یادشده است و فقط در دوره حکومت تیموریان حدود ده بار این بیماری در بین مردم مناطق مختلف ایران شیوع پیداکرده است. (6)

  1. وبا:

وبا بیماری واگیردار دیگری بوده که در طول تاریخ جان انسان‌های زیادی را گرفته است. این بیماری اغلب در مناطق گرمسیر و در دوره­هایی که براثر جنگ و بلایای طبیعی امکان رعایت بهداشت فردی و اجتماعی وجود نداشت و بیشتر در میان انسان‌های فقیر که تغذیه خوبی نداشتند، بروز می­کرد.

بر اساس گزارش‌های تاریخی در سال ۳۲۴ ه.ق به هنگام خلافت متوکل این بیماری در شهرهای بغداد، بصره، کوفه، آبادان، اهواز، همدان را گرفتار کرد، همچنین در سال ۲۵۸ ه.ق مردمان زیادی به خاطر وبا در عراق و برخی شهرهای ایران چون اهواز مرده‌اند. «کمال‌الدین عبدالرزاق سمرقندی» در کتاب مطلع السعدین پیرامون همه‌گیری حادث در شهر هرات آورده است: «در این سال بر ارادت حضرت ذوالجلال در شهر و بلوکات وبای عام و علت طاعون واقع شد و روزبه‌روز مرض و علت زیادت می‌شد، ناگاه کسی را دردسر و تب سوزان می­گرفت و دانه مقدار نخودی بیشتر یا کمتر به اعضا پیدا می‌شد و بعد از یک یا دو روز به جوار رحمت ایزدی می‌پیوست.» (7)

منابع دوره قاجار به‌وفور به شیوع بیماری وبا در ایران اشاره دارند. نخستین بروز و شیوع بیماری وبا در دوره قاجاریه به سال ۱۲۱۱ ه.ق در محدوده آذربایجان ثبت‌شده است و در سال ۱۲۲۱ ه.ق مرض وبا برای بار دوم در آذربایجان و ایروان شیوع می‌یابد. منابع مختلف از شیوع وبای کوچک و بزرگ در سال‌های ۱۲۳۶- ۱۲۵۰ و ۱۲۵۲ ه.ق در تهران و سایر شهرها خبر می­دهند که کار خاصی از سوی حکومت­ها برای پیشگیری و درمان انجام نمی‌گیرد، به‌گونه‌ای که در سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۳ ه.ق شاه و درباریان قاجار برای مصون ماندن از بلای وبا به لواسان رفتند. (8)

در سال ۱۲۶۹ و ۱۲۷۳ ه.ق وبا بار دیگر تمام ایران را فرامی‌گیرد. کنت دوگوبینو که در این سال در تهران به سر می‌برد، می‌نویسد: «هر کس دو پا داشت و می‌توانست فرار کند برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان می‌مردند که گویی برگ از درخت می‌ریزد، من تصور می‌کنم که بیش از یک‌سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند.» در سال ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری در همه شهرهای ایران ‌همه‌گیر می‌شود. در همان سال طبق برآورد ژوزف دزیره تولوزان پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه، حدود یکصدهزار نفر به خاطر ابتلا به وبا درگذشتند. در سال ۱۲۸۷ وبا همراه قحطی پدیدار شد. در سال ۱۲۹۴ وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد. در سال ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. آخرین وبا در ۱۳۰۹ ه.ق از بادکوبه آغاز شد و روسیه را گرفت و به اندک زمانی از شهر حاجی ترخان (آستراخان) به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم سال ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت. دکتر تولوزان می‌نویسد: «در مدت سی سال که من در ایران بودم، این سخت‌ترین و گسترده‌ترین وبایی بود که شاهدش بودم؛ و کسی امید یک ساعت زنده ماندن نداشت.» (9)

بنابر گزارش‌ها فقط در یک‌فاصله صد و پنجاه‌ساله هفت بار این بیماری در جهان ‌همه‌گیر شد:

– همه‌گیری اول در قسمت بنگال هند بین سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۴ رخ داد. بیماری از هند به جنوب شرقی آسیا و سپس چین و ژاپن و خاورمیانه و جنوب روسیه رسید.

– همه‌گیری دوم بین سال‌های ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۵ رخ داد و عمدتاً آمریکا و اروپا را متأثر کرد. دلیل آن‌هم پیشرفت‌های فناوری و میزان زیاد مبادلات تجاری و مهاجرت‌های گسترده‌ای بود که رخ می‌داد.

– همه‌گیری سوم بین سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۶ بود و به شمال آفریقا و جنوب آمریکا هم رسید و به‌خصوص در برزیل غوغا کرد.

–همه­گیری چهارم بین سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۷۵ رخ داد و منطقه زیر صحرای بزرگ آفریقا را گرفتار کرد.

– همه‌گیری‌های پنجم و ششم به ترتیب بین سال‌های ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ و ۱۸۹۹ تا ۱۹۲۳ رخ دادند. این دو آمار مرگ‌ومیر کمتری داشتند، چون در این زمان باکتری وبا کشف‌شده بود و راه پیشگیری از آن مشخص‌شده بود؛ اما متأسفانه در مصر، ایران، هند و فیلیپین وبا در همین زمان به طرز گسترده‌ای شایع شد و افراد زیادی به خاطر ابتلا به آن درگذشتند.

– آخرین همه‌گیری در سال ۱۹۶۱ در اندونزی گزارش شد و به خاطر ظهور گونه جدیدی بود که همان El Tor باشد. این‌گونه هنوز هم در کشورهای درحال‌توسعه شیوع می‌یابد.

بر اساس شواهد از قرن نوزدهم به بعد، بیماری وبا باعث مرگ ده ها میلیون نفر شده است. در روسیه به‌تنهایی بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱، بیش از یک‌میلیون نفر به خاطر ابتلا به آن مردند. در طی همه‌گیری دوم ۱۵۰ هزار آمریکایی کشته شدند. بین سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰ م، ۸ میلیون هندی به خاطر وبا درگذشتند. (10)

نتیجه:

با توجه به آنچه بیان شد نمی‌توان دوره خاصی از زندگی بشر را نام برد که به‌صورت خاص بیماری‌های مسری بیشتر از دوره‌های دیگر انسان‌ها را فراگرفته باشد. بلکه می‌توان گفت همیشه انسان‌ها در ادوار مختلف تاریخی به‌حسب شرایط زمانی و مکانی با نوعی از بیماری‌های مسری درگیر بوده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1.            لودن کمپر، 2010 م. صص 72-567.

Loddenkemper, R, Schaumberg T. (2010). Tuberculosis; historical

development, current status, future prospects. Pneumologie. 64 (9).

2.            مورمن 1940

Moorman L J. (1940). Tuberculosis and Literature, An Introduction to

Tuberculosis and Genius, University of Chicago Press. ix-xxxiii.

3.            هایگر، 2001، ص 18.

Haeger K. (2001). The Illustrated History of Surgery. Gothenburg, Sweden. Nrodbok.

4.            ابرلین، شارل، برنامه بهداشت برای ایران، نامه ماهانه‌ی دانشکده پزشکی. سال اول، 1322 ش.

5.            صائبی، اسماعیل، بیماری‌های عفونی در ایران، تهران، علمی فرهنگی، 1373 ش، ص 581.

6.            مسعود کثیری، راضیه افشاری، تحلیلی بر گسترش بیماری طاعون در ایران دوران فترت و تیموری 736-911 ه ق 1336-1506 م، فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا، سال بیست و چهارم، دوره جدید، شماره 24، پیاپی 114، زمستان 1393.

7.            سمرقندی، کمال‌الدین عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، بی‌تا صائبی، اسماعیل، همان، ص ۵۳۶.

8.            اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مرآت البلدان، تهران، دانشگاه تهران، بی‌تا ج ۱، ص ۵۸۶.

9.            مجیدی، علیرضا، بیماری وبا در تاریخ ایران و جهان قابل‌دسترس در لینک:

https://www.1pezeshk.com/archives/2014/11/cholera-disease-in-iran-histor...

10.         هما ناطق، مجله نگین، ۳۱ شهریور ۱۳۵۶، شماره‌ی ۱۴۸.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. محمدحسین عزیزی، پیشینه تاریخی مبارزه با بیماری سل در ایران و جهان، فصلنامه تاریخ پزشکی، سال دوم، شماره سوم، تابستان 1389.
  2. مسعود کثیری، راضیه افشاری، تحلیلی بر گسترش بیماری طاعون در ایران دوران فترت و تیموری 736-911 ه ق 1336-1506 م، فصلنامه علمی- پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا، سال بیست و چهارم، دوره جدید، شماره 24، پیاپی 114، زمستان 1393.
  3. دکتر سولماز قلی زاده مهدی خان محله، نگاهی به شیوع بیماری‌های واگیردار در تاریخ ایران -کاروان مرگ درگذر زمان- روزنامه ایران، سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۶۵۱۸.

 

کلمات کلیدی:

وبا، سل، طاعون، بیماری‌های مسری، بیماری‌های واگیردار

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟
مرجعیت، روحانیت، بیماری های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی. 

درگذشته مواجهه علما و مراکز دینی با بلایای طبیعی و بیماری های مسری چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

روحانیت و علمای شیعه علاوه بر انجام رسالت تبلیغی و تعلیمی خویش، همواره در مشکلات و بلایای عمومی در کنار مردم بوده و به طرق مختلف در تسکین آلام گرفتاران و مصیبت دیدگان به‌صورت میدانی نقش مؤثری ایفا کردند. از تأکید بر توجه به خدا، دعا، استغفار و تضرع به درگاه الهی تا حضور درصحنه‌های اجتماعی و در کنار گرفتاران و مصیبت‌زدگان و رسیدگی به حال آن‌ها، اجازه صرف بخشی از خمس و وجوهات شرعی در راستای رفع مشکلات و مداوای بیماران و نهایتاً کار فرهنگی و تألیف کتاب برای آگاهی بخشی و روشنگری در این زمینه و... خدماتی است که از نقش مؤثر روحانیت و مراکز دینی حکایت می­کند.

پاسخ تفصیلی:

رسالت اصلی روحانیت و حوزه‌های علمیه، فهم دین و ارزش‌های دینی و ترویج و تبلیغ معارف الهی در جامعه و پاسخگویی به نیازهای دینی و معنوی مردم است. در کنار آن، یکی از وظائف اصلی اخلاقی روحانیت، اقدام و پیگیری کارهای عام‌المنفعه و تلاش برای رفع نیازمندی‌های مردم و کاستن از آلام نیازمندان و رنج دیدگان است، این نیاز در هنگام نزول بلایای طبیعی و مصیبت‌های عمومی مانند بیماری‌های فراگیر بیشتر احساس می‌شود و در طول تاریخ مردم همیشه برای دست یافتن به آرامش و توان مبارزه با مشکلات به راهکارهایی که از انجام علما و بزرگان دین ارائه می‌شد، توجه و عنایت خاصی داشته‌اند.

مرجعیت شیعه و علما و حوزه‌های علمیه درگذشته نیز مانند امروز در کنار مردم بوده و در هنگام مشکلات و بلایا، از ارکان خدمت به مردم بودند و در این زمینه اقدامات فرهنگی، عمرانی و اجتماعی متعددی را انجام دادند، به‌صورت مختصر به برخی موارد اشاره می‌شود:

1. مرجعیت شیعه و علما بر اساس رسالت دینی و تبلیغی خویش، همواره سعی در ایجاد آرامش در جامعه و بالا بردن سطح امید و توکل مردم‌دارند تا توان مقابله اجتماعی با بلایا و مشکلات بالا رود.

توصیه به دعا و توسل به اهل‌بیت در همین راست قابل‌تعریف است. ‏دعا در بهبود بیمار نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و بسیارى از مردم اثرات شگفت‌آور دعا را در شفاى بیماری‌های غیرقابل معالجه با چشم خویش دیده و آن را تجربه نموده‌اند. البته روشن است که این سخن به معناى نادیده گرفتن طبابت و دارودرمانی و جایگزینى دعا نیست. بزرگان دین برای دفع بلا و بیماری‌های مسری، مردم را به خواندن زیارت عاشورا، توسل به اهل‌بیت (علیه‌السلام) توصیه می­کردند، مانند جریان معروف و منقول از شیخ عبدالکریم حائری از استاد خود مرحوم آیت‌الله فشارکی، درباره جریان شیوع وبا در سامرا و توصیه ایشان مبنی بر دعا و خواندن زیارت عاشورا که منجر به رفع این بلا شد. (1) یا داستان مرحوم آیت‌الله حجت کوه کمره ای در مقابله با بلیه خشک‌سالی و قحطی شدید در قم که چهل تن از طلاب مهذب را برای توسل به مسجد جمکران اعزام کردند. (2)

2. اقدام دیگر علما خدمات اجتماعی به مردم و تلاش برای رسیدگی به نیازمندان در شرایط سخت بود، خدمات علما از گذشته تاکنون درزمینهٔ اجتماعی و آبادانی­های عام‌المنفعه مانند تأسیس مدرسه، مسجد، بیمارستان، پل و... تا حضور میدانی در کارزار مصائب و گرفتاری‌های مردم کم نبوده است، به‌عنوان نمونه: اقدامات مرحوم آیت‌الله سید رضا فیروزآبادی در اواخر قرن سیزدهم که خشک‌سالی شدید، قحطی را به دنبال داشت، ایشان در بحبوحه قحطی از فیروزآباد مقدار زیادی گندم آرد کرد و به تهران آورد و به یک دکان نان تافتون‌پزی داد. روزی‌ده من بادام را در یک آجیل‌فروشی بو می‌دادند. نان و بادام را همراه پسر بزرگشان حاج سید محمد و یکی از اقوامش به نام دایی حسین به مدرسه آقا محمود واقع در کوچه حاجی‌ها و مدرسه سپه‌سالار کوچک می‌بردند، در آنجا عده‌ای از فقرا را اسکان داده بودند به هرکدام یک قرص نان و مقداری مغز بادام می‌دادند. او تا پایان قحطی این کار را ادامه داد. ایشان همچنین یک بیمارستان با پیشنهاد شهید مدرس و همکاری برخی دیگر در تهران ساختند که به بیمارستان فیروزآبادی نام‌گذاری شد. (3)

در زلزله شهریور 1357 طبس که بیش از 20 هزار تلفات داشت، علما و روحانیت در امدادرسانی به مردم نقش مؤثری داشتند، مراجع وقت برای رسیدگی به مردم و آسیب دیدگان گروه‌های امدادی اعزام کردند. (4)

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در زلزله طبس برای کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان نقش پررنگی داشتند، حجت‌الاسلام شیخ حسین عمادی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشرشده است، در شرح این حادثه می‌گوید: «وقتی زلزله طبس پیش آمد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جمعی از دوستان روحانی و غیرروحانی برای کمک به مردم آن سامان شتافتند. ازجمله بنده هم رفتم و در آنجا به‌صورت یک تشکیلات - که رهبری آن را هم آیت‌الله خامنه‌ای بر عهده داشتند- خدمت کردیم و مردم را از زیر آوار بیرون می‌آوردیم. آنان که کشته‌شده بودند، دفن می‌کردیم و مجروحان را جهت معالجه اعزام می‌نمودیم... در این جمع مرحوم شهید هاشمی نژاد و واعظ طبسی و جمعی از دوستان مبارز، شرکت و به‌حق خدمات شایانی کردند.» (5)

همچنین در جریان سیل ویرانگر سال 1357 در سیستان و بلوچستان، نقش آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در سیستان در تبعید به سر می‌بردند، در خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان، خاطره ماندگاری در اذهان مردم منطقه به یادگار گذاشت. (6)

پس‌از انقلاب اسلامی نقش حوزه علمیه و روحانیت در همه رده‌ها، در همه گرفتاری‌ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بسیار پررنگ بوده است، از جنگ تحمیلی و دفاع از میهن در سال‌های اولیه انقلاب که روحانیت بیشترین درصد شهدا را نسبت به سایر اصناف تقدیم کرد تا حضور جهادی در حوادث مختلف مثل زلزله‌ها، سیل در سال‌های اخیر و سایر قضایا که داوطلبانه به یاری مردم و گرفتاران شتافته‌اند.

در زلزله‌های بزرگ منجیل و رودبار و زلزله بم و اخیراً کرمانشاه نیز شاهد عنایات علما و مراجع و امدادرسانی جهادی روحانیت و طلاب در کنار سایر اقشار بودیم.

اکنون نیز که ویروس کرونا در جامعه منتشرشده و افرادی زیاد مبتلابه بیماری شده‌اند، علما و مراجع عظام علاوه بر تأکید نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی و تبعیت از سخنان پزشکان حاذق و متعهد، مردم را به دعا و استغفار در درگاه پروردگار متعال و توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، تشویق کرده و هرکدام صرف مقداری از خمس را برای کمک به روند مبارزه با بیماری فراگیر کرونا ویروس و بهبود بیماران اجازه دادند. بسیاری از طلاب و روحانیون به‌صورت جهادی با رسیدگی به نیازمندان و ضدعفونی کردن شهرها، یا با حضور در بیمارستان‌ها و پرستاری و خدمت‌رسانی به بیماران و همچنین دفن اموات کرونایی و... نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

3. پرداختن به مسائلی علمی و تألیف و تدوین کتب در این زمینه برای روشنگری و رفع تناقضات و زدودن شبهات موجود، مراجعه به پزشک، تسلیم بیماری نشدن، بحث قضا و قدر، قرنطینه و فرار از بیماری و... اقدام دیگری از جانب علما و روحانیت در این خصوص بوده است.

سید نعمت‌الله جزایری کتابی با عنوان «مُسکن الشُجُون فی حکم الفرار من الطاعون» نوشته که در آن به شرح بیماری طاعون و شیوع آن در بغداد، جزایر و هویزه پرداخته است. این واقعه در 1102 در شام، آسیای صغیر و عراق و بخش‌های جنوب شرقی ایران رخ داد، (7) که عده زیادی را به کام مرگ کشاند. وی در این کتاب علل وقوع و راه‌های پیشگیری از این بیماری را از منظر دینی و با نگاه ویژه و ادیبانه خود بررسی کرده که شایان تأمل است. (8) همچنین درباره وظایف حُکّام و علما در قبال نزول این بلا نیز سخن گفته و راهکارهای مادی و معنوی را بیان کرده است. وی می‌گوید: این وظیفه علماست تا با ظهور اولین علائم بیمارى وبا و طاعون، مردم را هشیار سازند.

بسیاری از دانشمندان شیعه در دو سه قرن گذشته، کتاب‌های فراوانی مرتبط با بلایا و بیماری‌های فراگیر و نحوه مواجهه با آن نوشته‌اند ازجمله: کتاب الرساله الطاعونیه، تألیف سید محمدمهدی بحرالعلوم (م 1212)، (9) کتاب تسلیه الملهوفین و تسکین المغمومین، تألیف سید ابوالقاسم موسوی زنجانی (م 1292)، (10) کتاب ادعیه الوباء و الطاعون، تألیف شیخ محمد شریعتمدار (م 1318) (11)

یا کتب متعددی که درزمینهٔ رعایت بهداشت و حفظ سلامتی توسط عالمان شیعه نگاشته شده است که به فهرست آن‌ها با عنوان حفظ‌الصحه در الذریعه می‌توانید مراجعه کنید. (12)

نتیجه:

در تمام دوره‌های تاریخی علما و روحانیت همواره در کنار مردم بوده و در حوادث و بلایای بزرگ و کوچک، به مردم، نیازمندان و آسیب دیدگان خدمت‌رسانی کرده‌اند، در عین تشویق مردم به دعا و استغفار هرگز مردم را از انجام دستورات پزشکی و رعایت توصیه‌های بهداشتی نهی نکرده و حفظ جان و سلامت را از مهم­ترین وظائف شخصی و اجتماعی می‌دانستند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سید احمد زنجانی، الکلام یجر الکلام، قم، انتشارات حق‌بین، 1369 ش، ج ۱، ص ۵۴. مجله موعود، اردیبهشت‌ماه، سال 1394 شماره 161، بر آستان اجابت، علی‌اکبر مهدی پور.
  2. همان؛ علي‌اکبــر مهدي پور، کريمه اهل‌بيت (علیه‌السلام)، ص 481.
  3. http://dte.bz/jm1be
  4. http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43467
  5. ایرج تبریز، خاطرات حجةالاسلام شيخ حسين عمادي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1378 ش، ص 88 و 89.
  6. حجج‌اسلام فخرالدین رحیمی و نورالدین رحیمی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 25 تا 30، مقدمه‌ی کتاب شرح‌حال.
  7. بنیاد دایره المعارف اسلام، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 1، ص 4648.
  8. http://lib.eshia.ir/23019/1/4648.
  9. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403 ق، ج 11، ص 208.
  10. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 4، ص 179.
  11. آقابزرگ تهرانی، همان، ج 1، ص 401.
  12. آقابزرگ تهرانی، همان، ج‏7، ص 27.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

عالمان شیعه و صیانت از سرمایه ملی، تألیف مهدی ابوطالبی

 

کلمات کلیدی

مرجعیت، روحانیت، بیماری‌های مسری، بلایای طبیعی، خدمات اجتماعی.

برخورد پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماری های فراگیر چگونه بوده است؟
سیرۀ اهل بیت در بلاها، بیماری فراگیر. 

برخورد پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) در مورد بلایای طبیعی و بیماری های فراگیر چگونه بوده است؟

پاسخ اجمالی:

رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) و اهل‌بیت ایشان، هم به اسباب مادی بلاها و بیماری‌ها توجه داشته‌اند و هم به اسباب معنوی پیدایش و گسترش بلا و بیماری. ازاین‌رو، راهکارها و توصیه‌های ایشان در برخورد با بلا و بیماری نیز هم شامل مسائل مادّی (مانند پیش‌گیری و درمان) است و هم شامل مسائل معنوی (مانند دعا و استغفار).

پاسخ تفصیلی:

بلاهای طبیعی و بیماری‌های فراگیر، از دیرباز در میان بشر بوده و از برخی آیات قرآن کریم ـ به‌ویژه ‌آیۀ 155 بقره ـ استفاده می‌شود که وجود این‌گونه حوادث، از سنت‌های الهی برای امتحان بشر است. به این مسائل از زوایای مختلفی می‌توان نگریست؛ هم از جهت علوم تجربی و شناخت علل و عوامل مادّی آن‌ها و هم از جهت معنوی و معرفتی و جهات دیگر.

شایان توجه است که علی‌رغم اهمیت و تعدّد این‌گونه حوادث، اطلاعات تاریخی ما دربارۀ آن‌ها کافی نیست و سیرۀ اهل‌بیت در برخورد با آن‌ها را نیز باید با دقّت و از لابه‌لای متون و روایات به دست آورد.

شاید به این دلیل که بیشتر یا همه موارد بیماری‌های فراگیر در دورانی رخ‌داده که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قدرت ظاهری نداشتند، واکنش آنان در برابر این وقایع، به‌روشنی و آن‌گونه که بایدوشاید، ثبت‌نشده است.

آنچه به‌صورت عمومی از سیره و سخن پیامبر و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به دست می‌آید، این است که هر بیماری باید به پزشک مراجعه کند و به قول امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که فرمود: «کسی که بیماری خود را از پزشکان پنهان کند، به بدن خویش خیانت کرده است». (4) پس فرد مبتلا باید به پزشک مراجعه کند و درد و بیماری خود را نیز درست بیان کند؛ چنان‌که در حدیثی دیگر فرمود: «هر کس بیماری نهانی خویش را مخفی نگاه بدارد، پزشکش از درمان او ناتوان می‌ماند». (5) در عمل نیز مواردی از استخدام پزشک، در سیرۀ اهل‌بیت گزارش‌شده است. (6)

در این‌گونه مبانی و توصیه‌ها، فرقی بین بیماری‌های فردی و فراگیر وجود ندارد؛ امّا در بیماری‌های فراگیر، طبعاً واکنش‌ها و توصیه‌های بهداشتی خاصی نیز مطرح است. در روایتی از رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) نقل‌شده است که فرمود: «هرگاه شنیدید که در سرزمینی طاعون آمده، وارد آنجا نشوید؛ و اگر طاعون درجایی رخ داد که شما هستید، برای فرار، ازآنجا خارج نشوید». (7) در طاعون عمواس، استناد به این حدیث بود که خلیفۀ دوم را از ورود به منطقۀ شام منصرف کرد. در بخش نخست این روایت، به کسانی که در شهرهای دیگر هستند، توصیه‌شده که وارد شهر طاعون‌زده نشوند. روشن است که این توصیه برای پیش‌گیری از ابتلا به بیماری و جلوگیری از شیوع آن است. امّا این‌که در بخش دوم می‌فرماید از شهر طاعون‌زده خارج نشوید، اگر به معنای تن دادن به بیماری و فرار نکردن از بیماری باشد، قابل‌قبول نیست؛ زیرا حفظ جان قطعاً واجب است. چنان‌که اهل‌بیت تصریح کرده‌اند که برای گریختن از طاعون و وبا، می‌توان از شهری به شهر دیگر یا از قریه‌ای به قریۀ دیگر و یا حتّی از خانه‌ای به خانۀ دیگر رفت و این کار جایز است؛ مگر برای مرزداران و رزمندگانی که گریزشان باعث تسلّط دشمن شود. (8)

در برخی از نقل‌های مشابه نیز تعبیر «وبا» در هر دو مورد مذکور به‌کاررفته است (9) و اساساً برخی وبا را به معنای مطلق بیماری‌های فراگیر دانسته‌اند. (10) این نکته و نیز دیگر قرائن نشان می‌دهد که طاعون و وبا خصوصیتی ندارند و منظور، هر بیماری واگیر و فراگیری است. پس معنای حدیث مذکور این است که از شهری که درگیر بیماری واگیر شده، خارج نشوید تا مبادا باعث انتقال و گسترش بیماری بشوید. مؤید این برداشت، روایات دیگری از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است که فرموده‌اند هرگاه طاعون (و در برخی نقل‌ها: وبا) در میان اهل یک مسجد واقع شد، نباید از آن مسجد به‌جای دیگر بگریزند. (11) علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (علیه‌السلام) دربارۀ وبا پرسید که اگر در سرزمینی وبا پیدا شد، آیا انسان می‌تواند ازآنجا بگریزد؟ امام فرمود: «می‌تواند ازآنجا بگریزد تا وقتی‌که وبا در مسجدی که او در آن نماز می‌خواند، واقع نشده باشد. پس اگر وبا گریبان نمازگزاران آن مسجدی را که او نماز می‌خواند گرفت، دیگر صلاح نیست که ازآنجا بگریزد». (12)

با توجّه به این‌که بعید است مسجد خصوصیتی داشته باشد، ظاهراً مبتلا شدن اهل مسجد، کنایه از فراگیر شدن بیماری در میان اطرافیان و اهالی محل سکونت است؛ بدین معنا که هرگاه بیماری به‌قدری به شما نزدیک شد که گریبان اهالی محل شمارا نیز گرفت، دیگر از آن نگریزید و در اینجا نیز با توجّه به وجوب پرهیز از بیماری‌ها، باید این توصیه را حمل بر پرهیز از گسترش بیماری کرد و نه تن دادن به بیماری.

نکتۀ دیگری که در سیرۀ اهل‌بیت به چشم می‌خورد، لزوم حفظ فاصله از برخی بیماران است. رسول خدا (ص) فرمود: «به جذامیان خیلی منگرید و چون با آنان سخن می‌گویید، باید میان شما و آن‌ها به‌اندازۀ بند نیزه فاصله باشد». (13) گویا این توصیه، به خاطر پرهیز از سرایت بیماری است و بر این اساس، می‌توان این توصیه را نیز تعمیم داد؛ یعنی لزوم حفظ فاصله از بیمار، در همۀ بیماری‌های مسری و واگیردار. بااین‌حال، اهل‌بیت (علیه‌السلام) گاهی نیز از باب تواضع، با افراد جذامی هم‌سفره می‌شدند (14) طبیعتاً این امر با رعایت همه مسائل بهداشتی بوده و گویا هدف از این کار، توجه به نیازهای روحی و عاطفی افراد مبتلا بوده است. به‌هرحال، این‌گونه موارد نشان می‌دهد که لزوم احتیاط در برخورد با مبتلایان، به معنای طرد کلی آنان نیست.

توجّه به عوامل معنوی

امّا آن چیزی که در بررسی سیرۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، خودنمایی می‌کند، نگاه معرفتی اهل‌بیت به بلاها و بیماری‌ها است. از نگاه اهل‌بیت (علیه‌السلام) هم درد از خدا است و هم درمان. (15) روزی رسول خدا (ص) به طبیبی فرمود: «طبیب خدا است و امّا تو، یاری مهربان هستی». (16) گویی آن حضرت، پزشک ـ و به‌تبع، همۀ دیگر عوامل مادّی درمان ـ را سبب و وسیلۀ درمان می‌شمارد. نقل‌شده است که یکی از اصحاب رسول خدا (ص) مجروح شد و آن حضرت دستور داد برایش طبیب خبر کنند. اطرافیان پرسیدند: «یا رسول‌الله! مگر طبیب سودی می‌رساند؟». رسول خدا فرمود: «خداوند هیچ بیماری‌ای نفرستاده مگر این‌که برای آن شفایی نیز فرستاده است» و نیز فرمود: «خود را درمان کنید؛ زیرا همان کسی که درد را فرو فرستاده، درمان را نیز فرو فرستاده» (17)

اساساً از نگاه معرفتی، بلاها و مصائب، یکی از ابزارهای تربیت و هدایت بندگان شمرده می‌شود. امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در گفت‌وگوی مفصّلی که با یکی از یاران خود به نام مفضّل انجام داده است، بعد از اشاره به برخی بیماری‌های فراگیر و بلاهای عمومی، می‌فرماید: «این‌ها… فقط گاهی با این آفات جزئی متأثر می‌شود تا مردم تأدیب شوند و استوار گردند و پس‌ازآن نیز استمرار ندارند و در هنگام ناامیدی مردم برطرف می‌شوند؛ پدید آمدنشان برای مردم موعظه و برطرف شدنشان رحمت است». (18)

در روایتی از امام سجاد (علیه‌السلام) نیز ابتلا به بیماری طاعون ـ و توسّعاً همۀ بیمارهای فراگیر ـ باعث پاک شدن گناهان شمرده‌شده و به نور خورشید تشبیه شده که هرچند باعث آزردگی عده‌ای می‌شود، برکاتی هم از جهت رویش درختان و… دارد. (19)

نیز در نگاه پیامبر و اهل‌بیت ایشان، کوچک و بزرگ بودن بیماری و بلا، تفاوتی ندارد؛ زیرا هر دو از طرف خداوند است و برای خداوند، کوچک و بزرگ ندارد. نقل‌شده که رسول خدا (ص) هرگاه جوش کوچکی در بدن خود می‌دید، به خدا پناه می‌برد و در برابر خدا به اظهار مسکنت و زاری می‌پرداخت. پس به ایشان گفته می‌شد: «ای رسول خدا! [مگر] چیز مهمی است؟». می‌فرمود: «اگر خدا بخواهد، چیز کوچک را بزرگ و چیز بزرگ را کوچک خواهد کرد». (20) با این نگاه، قدرت خداوند چه در ایجاد و چه در دفع بیماری‌ها، چه یک نفر در جامعه بیمار شود و چه افراد بسیاری مبتلا گردند؛ یکسان است و ازاین‌جهت، برای خدا هیچ تفاوتی ندارد.

صدقه دادن، دعا کردن، سپاس‌گزاری و پرهیز از ناشکری و ناشکیبایی، از توصیه‌های معنوی اهل‌بیت در برخورد با بیماری‌ها است. (21) در منابع حدیثی، دعاها و نمازهای بسیاری برای هنگام بیماری و دیگر بلاها ذکرشده (22) چنان‌که نماز آیات و استسقا و… در بلاهایی مانند زلزله توصیه‌شده است.

افزون بر این­ها، سعی و تلاش، اندیشه و عبرت، گفتن «انا لله و انا الیه راجعون» و تسلیم در برابر خداوند، از راهکارهای معنوی اهل‌بیت (علیه‌السلام) در برخورد با عموم مصائب و ازجمله بیماری است. (23)

نتیجه:

هرچند اطلاع ما از سیرۀ رسول خدا (ص) و اهل‌بیت ایشان در بلاهای طبیعی و بیماری‌های فراگیر، محدود است؛ ولی اجمالاً می‌دانیم که ایشان، هم به علل و عوامل مادی بیماری‌ها و بلاهای همگانی توجه داشته‌اند و هم به علل و عوامل معنوی آن‌ها. در مرحلۀ درمان نیز هم به اسباب مادّی درمان توصیه کرده‌اند و هم به اسباب معنوی آن. این دو، هیچ منافاتی باهم ندارند و باید هر دو را در کنار هم دید.

پی‌نوشت‌ها:

  1. طوسی، رجال الطوسی، ص 27؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، ج‏3، ص 1405.
  2. ابن حجر عسقلانی، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج ‏1، ص 456 (پاورقی محقق به نقل از: مراصد الاطلاع).
  3. بنگرید به روایتی دربارۀ معلی بن خُنیس که در مدینه حضور داشت، ولی از اخبار بد وبا در عراق نگران حال خانوادۀ خویش بود. مجلسی، بحارالانوار، ج 47، ص 91.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، (دورۀ پنج‌جلدی)، چاپ اوّل، 1416 ق، حدیث 18792 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8545).
  5. محمدی ری‌شهری، همان، حدیث 18793 (به نقل از غررالحکم، حدیث 8612).
  6. مانند روایت راوندى دربارۀ امام حسن عسکرى (علیه‌السلام) در: حرّ عاملی، وسائل‏الشیعة، ج 17، ص 108 باب 10.
  7. مالک بن انس، الموطأ، بیروت، ج 2، ص 898 (باب ما جاء فی الطاعون، حدیث 22)
  8. صدوق، معانی الأخبار، ص 254، حدیث 1.
  9. ر.ک: کلینی، الکافی، ج 2، ص 429؛ ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج‌البلاغه، ج 12، ص 7.
  10. ر.ک: مجلسی، همان، ج 59، ص 210. در نهایۀ ابن اثیر نیز آمده است: «الوباء بالقصر و المد و الهمزه الطاعون و المرض العام».
  11. صدوق، معانی الأخبار، ص 254؛ حرّ عاملی، وسائل‏الشیعة، ج 2، ص 431.
  12.  حرّ عاملی، همان، ج 2، ص 431، حدیث 2556.
  13. محمدی ری‌شهری و همکاران، حکمت نامۀ امام حسین (علیه‌السلام)، ج 2، ص 195، حدیث 655.
  14. برای نمونه، ر.ک: کلینی، همان، ج 2، ص 123، حدیث 8.
  15. صدوق، علل الشرائع، ص 525، حدیث 1.
  16. ر.ک: محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، حدیث 11142 تا 11145.
  17. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج 16، ص 440.
  18. حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، تحفۀ آسمانی، ص 70 (به نقل از: توحید مفضل، ص 110)
  19. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 6، ص 124 (به نقل از: الدعوات راوندی).
  20. رضایی، حسن و همکاران، فرهنگ‌نامۀ سیرۀ پیامبر اعظم (ص)، ص 619 (به نقل از: مکارم الاخلاق، ص 357).
  21. ر.ک: رضایی، حسن و همکاران، همان، ص 619.
  22. . برای نمونه، ر.ک: صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 558، حدیث 1544.
  23. ر.ک: حسینی، سید خلیل و بهرامی خشنودی، مرتضی، همان، گفتار دهم و یازدهم.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. آموزه‌های اخلاقی رفتاری امامان شیعه، محمدتقی عبدوس، محمدمهدی اشتهاردی
  2. آرام‌بخش دل داغ دیدگان، حسین جناتی (ترجمه کتاب مسکن الفواد شهید ثانی)

 

کلمات کلیدی:

سیرۀ اهل‌بیت در بلاها، بیماری فراگیر.

صفحه‌ها