زمان

آيا خواندن دعاي جوشن کبير در ايام غير ماه رمضان ثواب دارد؟
نخستين منبعي که درباره فضيلت اين دعا حديث بيان نموده، کتاب «مُهَج الدّعوات» سيد بن طاووس (متوفي 664 ق) است. (1) مرحوم علامه مجلسي اين فضايل را بيان نموده ...

با سلام

آيا خواندن دعاي جوشن کبير در ايام غير ماه رمضان ثواب دارد؟ دنبال يک دعا براي رفع حاجت هستم. آيا امکان راهنمايي هست.

پاسخ سؤال نخست:

نخستين منبعي که درباره فضيلت اين دعا حديث بيان نموده، کتاب «مُهَج الدّعوات» سيد بن طاووس (متوفي 664 ق) است. (1) مرحوم علامه مجلسي اين فضايل را بيان نموده و منبع خود را مرحوم کفعمي مطرح نموده است. (2)

سيد اين فضايل اين دعا را طريق امام کاظم عليه‌السلام نقل مي‌کند که از اجدادشان از قول امير مؤمنان عليه‌السلام فرمودند: در روز جنگ اُحد هوا بسيار گرم بود و پيامبر صلي اله عليه و آله زره سنگيني بر تن داشتن که تحمل آن سخت بود. حضرت رو به آسمان کرده و دعا نمودند. سپس جناب جبرئيل بر رسول خدا صلي اله عليه و آله نازل‌شده و پس از ابلاغ سلام و تحيت الهي، گفت: زره را از تن درآوريد و اين دعا را بخوانيد که همانند زره بر بدن شما خواهد بود. پدر ادامه، حضرت از جبرئيل مي‌پرسند که اين دعا به من اختصاص دارد و يا شامل امّت من هم مي‌شود؟ پاسخ مي‌آيد که اين دعا هديه‌اي براي شما و امت شماست. حضرت درباره ثواب اين دعا پرسيدند که در پاسخ اين عبارت آمده است:

مَنْ قَرَأَ هَذَا الدُّعَاءَ وَقْتَ الصُّبْحِ أَوْ وَقْتَ الْعِشَاء ... (3)

هرکسي که اين دعا را هنگام صبح يا شب بخواند ...

در ادامه اين جمله حدود چند صفحه ثواب و برکات اين دعا بيان‌شده است. با توجه به اين عبارت مي‌توان دريافت که وقت خاصي براي خواندن اين دعا در نظر گرفته نشده و هرزماني مي‌توان اين دعا را خواند. همان‌طور که مرسوم است، ماه مبارک رمضان و به‌ويژه شب‌هاي قدر که يکي از بهترين زمان‌ها براي خواندن ادعيه ارزشمند است نيز مي‌تواند انتخاب خوبي باشد.

پاسخ سؤال دوم:

روح و مفهوم دعا، همان ارتباط با حضرت حق‌تعالي است. بهترين مخلوقاتي که راه و رسم اين ارتباط را مي‌شناسند، معصومان عليهم‌السلام هستند. طلب حوائج نيز يکي از اسباب و بهانه‌هاي اين ارتباط است که شيوه صحيح آن را حضرات معصوم عليهم‌السلام در قالب کلمات و دعاهايشان به ما آموخته‌اند. معتبرترين متن دعايي که در اختيار ما قرارگرفته، کتاب شريف «صحيفه سجاديه» امام زين‌العابدين عليه‌السلام است. حضرت، اين کتاب را در قالب 75 دعا براي فرزندانشان؛ امام باقر عليه‌السلام و جناب زيد (شهيد) قرائت مي‌کردند و ايشان نيز مي‌نوشتند. امروزه از آن مجموعه، 54 دعا به دست ما رسيده که موردپذيرش و قبول همگان قرارگرفته است. (4) محتوا و مفاهيم بلند و ارزشمندي در اين دعاها وجود دارد که تکرار روزانه برخي از آن‌ها غنيمتي است که نبايد از آن غافل شد. دعاي سيزدهم، بيست و دوم، سي و چهارم و پنجاه و دوم از صحيفه سجاديه، نمونه‌هاي مناسبي از شيوه ارتباط و درخواست از خداوند است که در طلب حوائج و رفع گرفتاري‌ها از سوي امام سجاد عليه‌السلام براي ما به يادگار مانده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم: دار الذخائر، چاپ اول، 1411 ق، ص 228.

2. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقي، بحار الأنوار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت، ج‏91، ص 382.

 3. ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم: دار الذخائر، چاپ اول، 1411 ق، ص 228.

4. تعداد 21 دعا از کتاب اصلي صحيفه سجاديه در طول تاريخ مفقودشده و به دست ما نرسيده است؛ اما برخي از عالمان باهدف بازيابي اين دعاهاي مفقود، کتاب‌هاي مستدرکي براي صحيفه سجاديه نوشته‌اند. براي آگاهي بيشتر مي‌توان به کتاب «آشنايي با صحيفه سجاديه» آقاي محمدعلي مجد فقيهي مراجعه کرد.

در آيات مذکور خداوند در مقام بيان چگونگي خلقت زمين و آسمان است

در آيات بالا خداوند در مقام بيان چگونگي خلقت زمين و آسمان است و دوره هايي كه طي شده تا زمين و آسمان شكل بگيرند، را توضيح داده است.

در آيات بالا فرموده شكل گيري زمين در دو دوره بوده است. در اين آيات از دوره زماني كه مقدارش را خدا مي داند، با "يوم" تعبير شده است.

بعد به بيان خلقت و شكل گيري آسمانها پرداخته و فرموده كه آسمانها قبل از اين شكل گيري توده اي از دود بودند و "ثمّ" در آيات بالا به معناي بعديت زماني نيست بلكه بعديت در گزارش است و هنگام گزارش چند اتفاق همزمان از يكجا شروع مي شود و بعد به زاويه هاي ديگر پرداخته مي شود.

طبيعي است كه زمان با ماده شروع مي شود و در عدم، زماني نيست تا قبل و بعد داشته باشد.

ابتداي خلقت آسمانها، توده گاز و دود بودند و بعد كرات و ... پيدا شدند و آيات ناظر به اين مراحل است و به زمان در قبل از خلقت دودي دلالت ندارد. (1)

پي نوشت ها:

1. ر.ك: طباطبايي، الميزان، قم، انتشارات اسلامي، 1374ش، ج 17، ص553 ؛مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، اسلاميه، 1374ش، ج20، ص227. 

1- در برهان علیت می گوییم که جهان معلول است و هر معلولی نیاز به علت دارد و... سوال این است که:

بر چه اساسی می گوییم جهان معلول است؟ شاید جهان اولیه ای به صورت ازلی وجود داشته و آرام آرام به صورت فعلی در امده است.

2- در اثبات روح می گوییم که ما گاهی چیزهایی را در خواب می بینیم که بعدها عینا"در عالم واقع اتفاق می افتد و باعث تعجب ما می شود، با توجه به این که ماده نمی تواند خارج از محدوده مکان و زمان حرکت کند بخش غیر مادی در وجود ما هست که آن را روح می گوییم. حال در اینجا هم سوال این است که:

بر چه اساسی می گوییم ماده نمی تواند خارج از محدوده مکان و زمان حرکت کند؟ مواد مختلف تحت شرایط خاص مختلف این امکان را می توانند داشته باشند که خارج از محدوده ی مکان و زمان حرکت کنند. در هر دو حالت فوق ما ابتدا یک موضوع را که صحت آن قابل تردید است می پذیریم و بر اساس آن فرض خود را اثبات می کنیم.

پاسخ 1:
چنان كه از سوالتان بر مي‌ آيد، منظور از جهان عالم ماده است كه متشكل از موجودات گوناگوني است. البته در برهان علیت گفته می شود که جهان پدیده یا ممکن الوجود است و هر پدیده ای نیازمند علت است نه این که جهان معلول است و .... ؛ به همین جهت آنچه اکنون لازم است اثبات شود پدیده بودن جهان یا همان حادث و ممکن الوجود بودن آن است.
در مورد موجودات مادی و عالم ماده باید گفت که تحقیقات دانشمندان علوم تجربی بهترین شاهد بر حدوث این مجموعه است، زیرا دانشمندان فیزیک کوانتوم سال هاست که به نتیجه مورد اتفاقی در مورد عمر عالم و کائنات رسیده، بر اساس داده های علمی عمری معین را برای عالم ماده تخمین زده اند.(1)
از طریق قانون آنتروپی(كاهش انرژی و حرارت جهان و اين كه تمام اجسام از گرمى رو به سردى مى گرايند) ازلی بودن را نمی توان برای عالم ماده ثابت دانست؛ (2) پس یقینا عالم حادث است، اما اگر عالم را از نظر زمانی حادث هم ندانیم و بگوییم جهان از ازل بوده است، باز دلیلی بر معلول نبودن آن نخواهد بود؛ زیرا مراد اندیشمندان دینی از معلول بودن عالم و حدوث آن حدوث زمانی نیست. بلکه حدوث رتبی و ذاتی است.
توضیح آنکه :
حدوث دو معنا دارد، حدوث زمانی و حدوث رتبی و ذاتی؛ حدوث زمانی یعنی چیزی در زمانی نبوده و بعد به وجود آمده است، اما حدوث رتبی آن است که یک چیز همواره بوده، اما همواره چون علتش وجود داشته، او هم وجود داشته، یعنی نیاز او به علت ایجاد کننده اش ضروری و دائمی است. همواره تا علتش بوده، او هم وجود داشته، اما در عین حال رتبه وجودی او بعد از علتش است.(3)
فلاسفه بر این باورند که عالم به لحاظ زمان حادث نیست، بلکه حادث ذاتی است، یعنی چون زمان هم جزو عالم است، پس همانند عالم حادث است، ولی به حدوث ذاتی و گرنه این طور نیست که روزی زمان بوده و عالم نبوده، بعد عالم ایجاد شده باشد تا عالم حادث زمانی تلقی شود. پس عالم ازلی نیست، بلکه حادث است، ولی طبق نظریه فلاسفه حدوث عالم ذاتی است و طبق نظریه متکلمین حدوث عالم زمانی، ولی در هر دو صورت عالم ازلی نیست، بلکه حادث است.(4)
بر این اساس حتی اگر عالم را قدیم زمانی هم بدانیم، تردیدی وجود ندارد که عالم حادث رتبی و ذاتی است و چون وجود لازمه ذات او نیست ، حتما علتی آن را ایجاد نموده است و در نتیجه عالم یقینا حادث است و در مرتبه بعد از علت خود قرار دارد.
به علاوه که ممکن الوجود بودن این عالم از طریق برخورداری از صفات محدودیت و ترکیب و تغییر و... که خود نیز بدان اشاره کرده اید کاملا ثابت می شود.

پی نوشت ها :
1. http://ipho.blogfa.com/post-73.aspx
2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، انتشارت صدرا، تهران 1374 ش، ج 4، ص 176.
3. علامه طباطبایی، نهایة الحکمه، قم، المركز العالمي للدراسات الإسلامية . بي تا، مرحله دهم -فصل اول و ششم.
4. محمد سعیدی مهر ، آموزش کلام اسلامی، نشرطه، قم 1383 ش، ج 1، ص 193.
.....................................................

پاسخ 2:
زمان بر اساس حرکت ماده اعم از حرکت ‏های عرضی و جوهری تولید می‏گردد و جسم با حرکت خود مقدار حرکت خود را که همان زمان است‏ می ‏سازد و در حقیقت حرکت، پدید آرنده زمان می باشد(1) بر این اساس ماده در زمان حاضر خود به نوعی سازنده زمان است و زمان آینده بر اساس وجود آن شکل می گیرد. لذا زمان آینده هنوز محقق نشده و با وجود ماده، آن به آن و به ناچار زمان تحقق می کند و معنا ندارد ماده خارج از زمان باشد. مگر آنکه در این میان کسی تعریف جدیدی از زمان ارائه دهد.
بنابراین برای ماده به تنهایی، امکان ارتباط خارج از زمان وجود ندارد. بلکه اساساً بدون آن، زمانی وجود ندارد تا ماده بخواهد در آن از حوادث آینده مطلع شود و اینکه در برخی از موارد از رویاهای صادقه برای اثبات روح استفاده می کنند بدان جهت است که روح در عالم خواب از بدن مادي ما تا حد زيادي فاصله گرفته و وارد عالم مثال و بدن مثالي مي شود و به سير خود ادامه مي دهد و این عالم اگر چه برخی از آثار ماده را دار است. اما در عین حال از زمان و مکان دنیایی، که برای ماده قابل تصور است، خالی است(2) و از آنجا که برخی از حقائق آینده، در آن عالم وجود دارد روح می تواند با ورود به آن، برخی از حقائق را کشف کند.
به علاوه آنکه فارغ از اشکال فوق اساساً اگر وجود روح را نپذیرفته و انسان را منحصر در این ماده بدانیم، امکان ارتباط این ماده که در فلان نقطه از زمین بدون حرکت به زمین افتاده با شخصی که احیاناً از دنیا رفته و در عالم خواب به او خبری از آینده داده، چگونه محقق می شود به عبارت دیگر این دو شخص با فرض انحصار در بدن مادی که هر کدام در نقطه از عالم قرار دارند، چگونه با هم ارتباط بر قرار می کنند؟
بنابراین با فرض پذیرش رویاهای صادقه، چاره ای جزء پذیرفتن روح نیست حال بر فرض این امر صحیح بوده و خوابهای صادق بر اساس خروج ماده از زمان و مکان باشد، دلیل بر عدم وجود روح نمی شود. چرا برای اثبات وجود روح ادله قطعی دیگری وجود دارد مثلاً آدمی در این نکته تردیدی ندارد که وجود دارد. علم به وجود خود دارد. از خود تعبیر به (من) می‌کند. این (من) از آغاز تا پایان عمر یک واحد بیش تر نیست (من امروز) همان (من دیروز)، همان (من بیست سال قبل) می‌باشد.
به همین دلیل همه مردم از آغاز تا پایان عمر مرا یک آدم می‌شناسند اکنون حساب کنیم و ببینیم این موجود واحد که سراسر عمر ما را پوشانده چیست؟آیا ذرات و سلول‌های بدن ما و یا مجموعه سلول‌های مغزی و فعل و انفعالات آن است؟ اینها که در طول عمر ما بارها عوض می‌شوند و تقریباً در هفت سال یکبار تمام سلول‌ها عوض می‌گردند، از این روشن می‌شود که غیر از اجزای مادی،‌یک حقیقت واحد ثابت در سراسر عمر، وجود دارد که همانند اجزای مادی تعویض نمی‌شود این همان چیزی است که از آن به روح یاد می‌شود.

پی نوشت ها:
1. رك: مطهرى مرتضي، مجموعه‏آثار، چ صدراء، تهران 1370 ه.ش ، ج 6 ص 837.
2. آيه اله مكارم، تفسیر نمونه، چ دارالکتب الاسلامیه،تهران،بی تا،ج 14، ص 314.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.