دانش تاريخ

1- آیا درست است که امام علی (علیه السلام) هفت روز بعد از حضرت زهرا (سلام الله علیها) زن گرفتند؟ اگر نه پس آیا کلاً زن گرفته اند بعد ایشان؟

2- امام علی (علیه السلام) چند زن داشته؟

3- پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چند زن داشته؟

پرسش1: آیا درست است که امام علی (علیه السلام) هفت روز بعد از حضرت زهرا (سلام الله علیها) زن گرفتند؟ اگر نه پس آیا کلاً زن گرفته اند بعد ایشان؟
پاسخ:
از نظر طبيعي هر انساني نيازمند به همسر مي باشد. در دين اسلام ازدواج امري مشروع و از سنّت هاي پيامبر است به همين روي در نگره و سيره ي معصومان نسبت به اين امر تأكيد زيادي شده است.
اميرمؤمنان علي(ع) مطابق اين سنت الهي با حضرت فاطمه(س) ازدواج كرد. آن حضرت تا هنگامي كه فاطمه(س) در قيد حيات بود همسر ديگري اختيار نكرد، همانگونه كه پيامبر(ص) تا زماني كه خديجه زنده بود همسر ديگري نگرفت. امّا علي(ع) پس از شهادت فاطمه(س) مجبور بود ازدواج و همسري براي رسيدگي به امور خانواده و سرپرستي فرزندان اختيار نمايد تا به امورزندگي و خانواده سامان دهد.
از طرفي فاطمه(س) هم روز شهادتش ضمن وصايايي به علي(ع) فرمود: مردان ناچارِ از داشتن همسر هستند (به همين جهت) شما «امامه» (نوه پيامبر(ص) يعني دختر زينب كه دختر رسول خدا(ص) بود) را براي همسري اختيار كن، زيرا او همانند خودم نسبت به فرزندانم مهربان است.»(1) علي(ع) براي آنكه به وصيت فاطمه(س) عمل كرده باشد با امامه ازدواج كرد.»(2) اما زمان ازدواج را اكثر منابع تعيين نكرده اند و تنها در بحارالانوار، از كتاب قوت القلوب، چنين آمده است: علي(ع) نه روز پس از شهادت فاطمه(س) ازدواج كرد.»(3) ولي نويسنده كتاب، ابو طالب مكي از علماي عامه است، كه در ميان اهل سنت فاقد اعتبار است، درباره‌ كتاب قوت القلوب او گفته‌اند: در اين كتاب مطالب ناشناخته و منكري آورده است.(4)
بنابراين، اقدام علي(ع) در ازدواج با امامه مطابق با وصيت حضرت زهرا(س) بوده است. و اگر روايت معتبر باشد و اندك زماني پس از شهادت حضرت زهرا(س) اقدام به ازدواج كردند، چنين امري كه در عرف امروز ناپسند تلقي مي شود، در فرهنگ صدر اسلام اينگونه نبوده است. و اين عمل نشانه بي مهري علي(ع)نسبت به همسر بزرگوارشان حضرت زهرا(س)نيست، بلكه امام احترام فوق العاده اي براي همسرشان قائل بودند و به همين دليل هم تا زماني كه فاطمه(س) زنده بود با هيچ زن ديگري ازدواج نكرد.

پي نوشت ها:
1. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، ج 43، ص 192.
2. ابن اثير، اسدالغابه، بيروت، داراحياء التراث العربي، اول، 1417 ق، ج 7، ص 25، قرطبي، استيعاب، بيروت، دارالكتب العلميه، اول، 1415 ق، ج 4، ص351.
3. مجلسي، همان ، ج 42، ص 92.
4 . خطيب بغدادي، احمد بن علي، تاريخ بغداد، متوفاي 463 هـ، دار الكتاب العربي، بيروت، ج 3، ص 89.
-------------------------------

پرسش2: امام علی (علیه السلام) چند زن داشته؟
پاسخ:
همسران علي (ع) عبارتند:
1-فاطمه زهرا (ع)،
2-امامه دختر ابو العاص بن ربيع بن عبد العزى بن عبد شمس،
3-ام البنين دختر حزام بن دارم كلابيه،
4 -ليلى دختر مسعود بن خالد دارميه،
5-اسماء بنت عميس خثعمى،
6-ام حبيب دختر ربيعه تغلبيه،
7-خوله دختر جعفر بن قيس بن مسلمه حنفى و يا به قولى ديگر خولة دختر اياس،
8-ام سعد يا ام سعيد دختر عروة بن مسعود ثقفى،
9-مخبأة دختر امرى القيس بن عدى كلبى. (1)
لازم به يادآوري است اين تعداد زنان امام علي(ع) همه در يك زمان نبودند؛ چرا كه اسلام تعداد همسران را به چهار محدود نموده است. امام علي در هيچ زمان از چهار همسر بيشتر نداشت.

پي نوشت ها:
1. محسن امين اعيان الشيعه، بيروت، دار التعارف للمطبو عات، 1418 ه، ج2، ص10-11؛ علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 42، ص 74.
---------------------------------

پرسش3: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چند زن داشته؟
پاسخ:
آنچه كه در منابع معتبر آمده است، افراد زير همسران رسول خدا (ص) مي باشند كه ما آن را از كتاب تاريخ پيامبر اسلام، مرحوم آيتي مي آوريم:
1 - (خديجه): دختر (خويلد) (ابن اسدبن عبدالعزى بن قصى)كه پانزده سال پيش ازواقعه فيل تـولـد يـافـت.
ام الـمـؤمـنين خديجه در چهل سالگى به ازدواج رسول خدا درآمد و همه فرزندان رسول خدا جز (ابراهيم) از وى تولد يافتند.
خـديـجـه قـبـل از ازدواج بـا رسـول خـدا، نخست به ازدواج (ابوهاله تميمى) و بعد به ازدواج (عـتـيـق بن عائذ بن عبداللّه بن عمر بن مخزوم) درآمده بود وى حدود بيست و پنج سال با رسول خدا زندگى كرد و در شصت و پنج سالگى (سال دهم بعثت) وفات كرد.
2 ـ (سـوده): دخـتـر (زمـعـة بن قيس) بود كه رسول خدا او را پس از وفات خديجه و پيش از (عـايـشـه) بـه عـقـد خـويـش درآورد (سـوده) نـخـسـت بـه ازدواج پـسـرعـمـوى خـويـش (سـكران بن عمرو) درآمد و با سكران كه مسلمان شده بود به حبشه هجرت كرد و پس ازچند ماه به مكه بازگشتند سكران پيش از هجرت رسول خدا در مكه وفات يافت و (سوده) به ازدواج رسـول خـدا درآمـد وى در آخـر خـلافـت(عـمـر) و يا در سال 54هجرى وفات كرد.
3 ـ (عايشه): دختر(ابوبكر (عبداللّه) بن ابى قحافه(عثمان )از (بنى تيم بن مره)
كه در مكه به عقد رسول خدا درآمد.
4 ـ (حـفـصـه): دخـتر (عمر بن خطاب) ابتدا به ازدواج (خنيس بن حذافه سهمى)درآمد، (خـنـيـس) پيش از آن كه رسول خدا به خانه (ارقم) درآيد اسلام آورد و در بدر واحد شركت كرد و در احد زخمى برداشت كه براثر آن وفات يافت.
(حـفصه) بعد از عايشه، در سال سوم هجرت به ازدواج رسول خدا درآمد و درسال41 يا 45 و به قولى سال 27 هجرت وفات يافت.
5 ـ (زيـنـب): دختر (خزيمة بن حارث) از (بنى هلال) بود او را (ام المساكين) مى گفتند، شـوهـرش(عـبـداللّه بن جحش اسدى) در جنگ احد به شهادت رسيد، بعداز حفصه به ازدواج رسول خدا درآمد و پس از دو يا سه ماه در حيات رسول خدا وفات يافت.
6 ـ (ام حـبـيـبـه) رمـلـه: دخـتـر (ابـوسـفـيـان) از(بـنـى اميه) بود كه با شوهر مسلمان خـود(عـبـيـداللّه بـن جـحس) به حبشه هجرت كرد عبيداللّه در حبشه نصرانى شد و سپس از دنـيارفت ام حبيبه توسط نجاشى پادشاه حبشه در همان جا به عقد رسول خدا درآمد و آنگاه به مـديـنه فرستاده شد گويند نجاشى از طرف رسول خدا چهارصد دينار كابين به وى داد و آن كه ام حبيبه را به ازدواج رسول خدا درآورد(خالدبن سعيدبن عاص)بود.
7 ـ (ام سـلـمـه )) هـنـد: دخـتـر (ابـوامـيـه مـخـزومـى) و شـوهـرش(ابوسلمه): عبداللّه بن عبدالاسدمخزومى) پسرعمه رسول خدا بود (ابوسلمه) بر اثر زخمى كه درجـنـگ احد برداشته بود به شهادت رسيد. آنگاه (ام سلمه) به ازدواج رسول خدا درآمد و بين سالهاى 60 تا 62 بعد از همه زنان رسول خدا وفات كرد.
8 ـ (زينب ): دختر (جحش) از (بنى اسد) دختر عمه رسول خدا بود كه به دستور آن حضرت به عقد(زيدبن حارثه) درآمد و آنگاه كه زيد او را طلاق داد. پس از ام سلمه به همسرى رسول خدا سرافراز گشت وفات زينب در سال بيستم هجرى بوده است.
9 ـ (جـويـريـه): دخـتر(حارث بن ابى ضرار) از قبيله(بنى المصطلق خزاعه) بود كه در سال پنجم يا ششم هجرت در غزوه بنى المصطلق اسير شد رسول خدا قيمت او را دادو او را آزاد كرد و به اختيار خودش به ازدواج رسول خدا درآمد وى در سال 50 يا 56هجرى از دنيا رفت.
10 ـ (صـفـيـه): دخـتـر(حـيـى بـن اخـطب) از يهوديان ابتدا همسر(سلا م بـن مـشـكم) و سپس(كنانة بن ربيع) بود(كنانه) در جنگ خيبر (صفر سال هفتم هجرت ) كـشته شد و صفيه به اسارت درآمد و رسول خدا او را آزاد كرد و به زنى گرفت و در سال پنجاهم هجرت در خلافت(معاويه ) درگذشت.
11 ـ (مـيـمـونـه): دخـتـر (حـارث بـن حـزن) از (بـنـى هـلال ) بـود كـه ابـتـدا بـه ازدواج(ابـورهـم بـن عـبـدالـعـزى) درآمـد سـپـس در ذى الـقـعـده سـال هـفتم هجرى در سـفر(عمرة القضا) به وسيله(عباس بن عبدالمطلب) در سرف به عقد رسول خدا درآمد.وى در سال 51 يا 63 يا 66 هجرى در همان (سرف) درگذشت. (1)
درباره همسران رسول خدا فلسفه ازدواج هاي آن حضرت، به كتاب همسران پيامبر(ص)، حسن عاشوري مراجعه نماييد.

پي نوشت:
1. محمدابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ص 70-75(با تلخيص).
موفق باشید.

چرا امام علی (علیه السلام) در نماز این قدر حواسشون جمع بوده که تیر از پاشون در میارن؟ ولی از طرف دیگه انگشتر به فقیر میدن؟

پاسخ:
انگشتر دادن حضرت علي(علیه السلام) به فقير، از امور مسلم و متواتر در تاريخ است كه قرآن هم بر آن تأكيد دارد؛ (1) در حالي كه داستان بيرون كشيدن تير از پاي حضرت، ظاهراً در منابع معتبر نقل نشده است و بيشتر داستاني مشهور محسوب مي شود، نه يك روايت داراي سند محكم. در واقع اين ماجرا در منابع مستند و قابل اعتماد نقل نشده و در كتاب هاي نقل شده هم سندي كامل براي آن ذكر نشده است. (2) روشن است كه در فرض تعارض اين روايت كنار گذاشته مي شود.
در هر صورت، بر فرض صحت سند اين نقل و درستي روايتي كه مي‌گويد در هنگام نماز تير را از پاي حضرت در آوردند و متوجه نشد، بايد گفت: اين حادثه و اعطاي انگشتر در نماز به فقير، هيچ منافاتي با هم ندارند. در هر دو، حضور قلب وجود داشته و هر دو عمل، عبادت خالصانه محسوب مي گردد؛ زيرا:
اول: شنيدن صداي درخواست كننده و كمك به او، پرداختن به امور غير خدايي نيست. آنچه در نماز مطلوب نيست، سرگرمي به امور غير خدايي است. از آن جا كه قلب پاك امام علي در برابر امور الهي، از جمله اظهار نياز درخواست كنندگان حساس بود، كم ترين نكته اي در اين خصوص براي ايشان جلب توجه مي نمود.
در واقع، حضرت با اين كار، عبادتي را با عبادت ديگر در آميخت. در حال نماز زكات داد و به فقير انفاق نمود. هر دو كار، براي خدا و در راه نزديكي به او بود. اين عمل را قرآن به بهترين وجهي تأييد كرده و ستوده است. اگر اين عمل نشانه غفلت و دوري از ياد خدا بود، قرآن آن را به عنوان يك كار با ارزش تلقي نمي كرد.
دوم: حالات پيامبران، امامان و اولياي خداوند در همه حال و در حال نماز، هميشه به يك شكل نيست. گاهي حال متوسطي دارند و با حفظ حضور قلب، به عالم كثرت و مظاهر مادي هم توجّه دارند و از آن ها غافل نيستند. اگر مسئله اي پيش آيد، در صورت لزوم واكنش نشان مي دهند. اعطاي انگشتر به فقير و مستمند توسّط امام هنگام نماز، يكي از نمونه هاي بارز همين حالت است.
نظير اين حالت را از پيامبر گرامي اسلام (ص) و ديگر امامان هم نقل كرده اند:
در كتاب هاي معتبر روايي نقل شده كه:
در يكي از روزها كه پيامبر به نماز اشتغال داشت و اصحاب هم به وي اقتدا كرده بودند، در هنگام نماز، كودكي شروع به گريستن نمود. حضرت نمازش را به سرعت به پايان رسانيد. بعد از نماز، علت اين كار را از حضرت جويا شدند. فرمود: «أو ما سمعتم صراخ الصبي»؛ (3) «آيا فرياد بچه را نشنيديد؟» يعني نماز را به سرعت به پايان رساندم تا اين كه مادر كودك هر چه زودتر به دادش برسد و او را ساكت نمايد.
گاهي هم غرق در عالم ملكوت مي شوند و به جز ذات پاك كبريايي، چيزي نمي بينند و به آنچه در اطراف شان رخ مي دهد، هيچ توجهي ندارند؛ حتي از بدن خود غافل مي شوند. گويي كه دستگاه حواس اهري آنان در هنگام جذبه عشق و عرفان رباني، از فعاليت خويش باز مي ماند. آنچه را مربوط به بدن شان مي شود، احساس نمي كنند.
پس حالات روحي و معنوي انبيا و اوليا هم مختلف و متفاوت بوده است. چه بسا حالات حضرت علي در نماز هاي واجب و در خلوت هاي شان، با وقتي كه در مسجد و در جمع مردم نماز مستحبي مي خواندند، متفاوت باشد.

پي نوشت ها:
1. مائده (5)، آيه 55.
2. مرحوم فيض كاشاني در محجّه البيضاء بعد از ذكر اوصاف خاشعين مي نويسد: «گفته شده اين امر به امام علي(ع) نسبت داده شده كه در پاي حضرت تيري واقع شد كه خاج كردن آن ممكن نبود. پس حضرت زهرا(س) فرمود آن را در حال نماز خارج كنيد كه در اين حال، امام آنچه بر او وارد مي شود را در نمي يابد. پس تير را در حالي كه ايشان در نماز بودند، خارج كردند». (فيض كاشاني، محجه البيضاء، ج 1، ص 397 و 398).
3. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 48.
4. يوسف (12)، آيه 98.
5. مصلح الدين سعدي شيرازي ، كليات اشعار ، نشر هرمس ، تهران ، بي تا ص 53.
موفق باشید.

سلام. سؤالی که داشتم در مورد سرنوشت حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه اسارت و سخنرانیهای کوبنده ایشون هست. آیا اتفاقات و زندگی ایشون تا پایان عمر شریفشون پس از این تاریخ در تاریخ ثبت شده؟ هم چنین،منبع تحقیقی در این مورد هست که کار کرده باشه؟

پاسخ:
حقيقت امر اين است كه وضع زندگي حضرت زينب (س) بعد از اسارت چندان روشن نيست. شايد بتوان گفت كه حضرت بعد از حادثه كربلا حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد.
دكتر سيد جعفر شهيدي، مي‌نويسد:
«پايان زندگاني شير زن كربلا روشن نيست. مسلّم است كه زينب(س) پس از بازگشت از شام، مدتي دراز زنده نبود، چنان كه مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در كجا؟ مدينه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر يك از نويسندگان سيره براي درستي رأي خود، دليلي و يا دليل‌هايي آورده است... اين زيارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصاديق بيوتي است كه نام خدا در آن ها به بزرگي ياد مي‌شود و دوستداران اهل بيت يا خلوص نيّت فراوان، مراتب ارادت خود را به كسي كه آن مزار به نام اوست، بيان مي‌دارند و با پيغمبر خود و خانواده او تجديد عهد مي‌كنند.»(1) جهت آگاهي بيشتر به مطالب زير توجه فرماييد:
در مورد ولادت حضرت زينب(ع) مورخان اقوال گوناگوني را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ايشان: 1. پنجم جمادي الاولي سال پنجم هجري.(2) 2. برخي نيز سال 6 هـ را سال ولادت ايشان مي دانند.(3) البته اقوال ديگري نيز ذكر شده است. اين بانوي بزرگوار در شهر «مدينه» تولد يافت. مدت زندگي ايشان با مادرش حضرت زهرا (ع) حدود پنج يا شش سال بوده است. «زندگي حضرت زينب با مادر در سوم جمادي الثاني سال 11 هـ به پايان رسيد».(4) شوهرِ «زينب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموي بزرگوارش مي باشد. «او يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف مي باشد».(5)حضرت زينب (ع)داراي القاب و كنيه هاي زيادي است. «يكي از القاب آن حضرت كه در روايات آمده، «عقيله» يا «عقيله بني هاشم» است (6) از ديگر القاب آن حضرت مي توان «صديقه صغري» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علي»(7) را نام برد. حضرت زينب (ع) تا زماني كه امير المؤمنين در مدينه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدينه زندگي كردند و زماني كه امير المؤمنين پايتخت حكومت اسلامي را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زينب در كوفه به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت».(8) حضرت علي (ع) در سال 40 هجري در كوفه به شهادت رسيد. بنابراين سن حضرت زينب (ع) در اين زمان تقريبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن (ع)زيست نمود. «امام حسن(ع)» در سال 50 هجري به شهادت رسيد.(9)
بعد از شهادت امام حسن (ع)10 سال نيز با برادر ديگرش يعني امام حسين (ع) زندگي كرد. حضور ده ساله زينب (ع) در صحنه زندگي برادرش حسين (ع) پر حادثه ترين و رنج آورترين دوران زندگي ايشان است. حضرت زينب در طول زندگي با مصائب زيادي روبرو شد. اما حضور ايشان در كربلا و ديدن آن صحنه هاي دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصيبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در يك روز همه عزيزانش خصوصاً برادرش امام حسين (ع) را از دست داد. هنگام مصيبت جانگداز كربلا سن حضرت زينب (ع)55 ساله بود. اين بانوي بزرگوار «در شب يك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجري درگذشت.»(10)هر چند اقوال ديگري نيز در مورد ماه وفات ايشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجري است.
درباره حضرت زينب به منابع زير مراجعه فرماييد:
- زينب پيام آور عاشورا، سيد عطاء الله مهاجراني
- زينب قهرمان كربلا، صادقي اردستاني
-رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي ج 3- بخش زندگي حضرت زينب (س)-
- زندگاني حضرت زينب (س)، مصطفي اوليائي
- زندگاني حضرت زهرا و دختران آن، رسولي محلاتي، سيد هاشم

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدي زندگاني حضرت فاطمه(ع) تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 262.
2. علي محمد علي دخيل، زينب بنت الامام اميرالمؤمنين، بيروت، موسسه اهل البيت (ع)، 1399 هـ، ص 10.
3. بنت الشاطي،السيدة زينب عقيلة بني هاشم، ترجمه حبيب چايچيان، تهران، نشر اميركبير، چاپ 16، 1373، ص 16.
4. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
5. رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ص 273.
6. همان، ص 270.
7. علي محمد علي دخيل، پيشين، ص 11.
8. رسولي محلاتي، سيد هاشم، پيشين، ص 285، بعد از شهادت امام علي (ع)حضرت زينب - سلام الله عليها - مجددا به مدينه بازگشتند.
9. مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1376 ش، ص 192.
10. بنت الشاطي، همان، ص 72.
موفق باشید.

آيا حجاب در زمان امامان هم به همين شكل رعايت ميشد كه هم اكنون در ايران رعايت ميشود؟

در آن زمان حجاب كامل عبارت بوده است از يك پيراهن گشاد و طويل كه از
با توجه به آيات حجاب و تفاسير آيات مربوطه و روايات اين باب مي توان چنين استفاده نمود كه حجاب عصر معصومان نيز شبيه به حجاب كنوني بوده است.
قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: "به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه: خويشتن را با "جلباب" بپوشند كه اين كار براي اين كه به عفت شناخته مي شوند و از تعرض محفوظ مي مانند، براي آنان بهتر است".(1) بعضي از مفسّران جلباب را پوششي فراگير معنا كرده‏ اند كه از بالاي سر تا پايين پا را مي پوشاند و چيزي در حدود اندازه چادر است.(2) بر اساس اين ديدگاه مي توان گفت: قرآن از چادر يا چيزي مانند آن كه تمام بدن را بپوشاند، به عنوان حجاب نام برده است. علاوه بر اين: درباره پوشش حضرت فاطمه(ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است.
حضرت فاطمه(ع) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(3) يعني پوششي كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مي گرفته است.
پي نوشت‏ها:
1. احزاب (33) آيه 59.
2. علامه طباطبايي، الميزان، ناشر انتشارات اسلامي، ج 16، ص 361. ذيل آيۀ 59 سورۀ احزاب.
3.طبرسى، الاحتجاج، نشر مرتضي، مشهد،1403ق، ج 1، ص 98.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

کتابی می خواهم که کاملا درباره قیام امام حسین و اتفاقاتی که رخ داده توضیح دهد و می خواهم دقیق باشد درواقع وقایع را دقیق بیان کند مثل یک زندگینامه که البته موثق و دقیق و معتبر باشد.

پاسخ:
به منابع زير مراجعه فرماييد:
- تاريخ واقعه كربلا از مدينه تا مدينه، عبدالرحمن انصاري و مصطفي آخوندي
- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى
-درسي كه حسين(ع) به انسان ها آموخت، عبدالكريم هاشمي نژاد
- زندگاني امام حسين(ع)، هاشم محلاتي
- قيام حسين بن علي(ع)، جعفر شهيدي
موفق باشید.

چرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) کتباً امام علی (علیه السلام) را جانشین خود معرفی نکرد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد گفت گرچه بر اساس احاديث متعدد و معتبر نظير حديث يوم دار، و حديث ثقلين، وحديث منزلت و مانند(1) مسأله جانشني از سوي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بيان شده، ولي اين كه حضرت به طور مكتوب چرا اين مطلب را بعد از خود به ياد گار نگذاشته است؟ بايد گفت: كه بر اساس نقل هاي خود برادران اهل سنت، پيامبر(ص) در آخرين روزهاي حيات خود مي خواست اين را مكتوب كند. ولي خليفه دوم مانع آن شد اين مسأله در منابع متعدد نقل شده(2) علاوه اين كه خود عمر هم راوي اين حديث هست.
ابن عباس گويد: در اوايل خلافت عمر، ايشان از احوال علي از من پرسيد و گفت: پيامبر(ص) مي خواست در آخر عمر خود به اسم علي تصريح كند، ولي من مانع شدم. زيرا به خداي كعبه مي دانستم قريش حكومت علي(علیه السلام) را نمي پذيرد(3).
همين سخن را زيد بن اسلم از پدرش از عمر نقل كرده است(4) بنابراين، علت مكتوب نشدن جانشيني حضرت علي(ع) از سوي پيامبر(ص) كارشكني خليفه دوم بوده است.

پي نوشت ها:
1. فيروز آبادي، فضايل الخمسه نشر موسسه جهاني اهل بيت تهران 1374 ش، ج2، ص 123.
2. شرح ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، ج6، ص51.
3. همان، ج12، ص21.
4. همان، ج12، ص78.
موفق باشید.

آیا در احادیث و روایات یک مورد از برخورد (مجازات) پیامبر اسلام با فرد بی حجاب وجود دارد؟با سند ذکر کنید؟

حجاب و پوشش از واجبات است و در آيات و روايات اين وجوب تاكيد شده است و ترك آن گناه است. اما همه گناهان حد و تعزير ندارند.
رعايت نكردن پوشش، قطعا گناه است، ولي به خاطر رعايت نشدن اين واجب در زمان پيامبر و امام علي كه حكومت داشتند، تعزير و تنبيهي در روايات وارد نشده است.
البته اين كه آن دو بزرگوار كه مدتي در مصدر حكومت بوده اند، كسي را به جهت رعايت نكردن پوشش در جامعه تعزير نكرده باشند، به اين معنا نيست كه حكومت اجازه تعزير به جهت رعايت نكردن حجاب را ندارد. زيرا تعزير از اختيارات حكومت است و حكومت مي تواند كسي را كه با رعايت نكردن پوشش، باعث ناامني روحي افراد جامعه شده و اغواگري مي كند، تنبيه كند. زيرا دفاع از آزادي و امنيت روحي، رواني جامعه وظيفه حكومت است. (1)
پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، احكام بانوان، ج1، ص186(سؤال 679).
موفق باشید.

امام سجاد (علیه السلام) و اسرای کربلا چند روز طول کشید که به دمشق رسیدند و آیا همان سال برای چهلم امام حسین (علیه السلام) به کربلا بازگشتند.

پاسخ:
مشهور است اولين روز ماه صفر زمان ورود اهل بيت به شام است ابو ريحان بيروني (م 440) نيز كه متقدم بر طبري است همين روز را گزارش نموده است.
في اليوم الاول، ادخل راس الحسين(ع) مدينه دمشق؛ روز اول ماه صفر، سر حسين(ع) وارد دمشق شد.(1)
در خصوص اربعين و آمدن اسرا به كربلا بايد گفت:
شهيد مطهري در اين خصوص كه اهل بيت امام حسين در روز اربعين به كربلا آمده اند باور دارد كه آن را عقل تاييد نمي كند و در منابع دسته اول و معتبر نيامده است.(2)
برخي ديگر از مورخان هم به طور صريح و هم غير صريح اين مطلب را انكار نموده‌اند.
شيخ مفيد در «مسار الشيعه» آورده است:
«روز اربعين، روزي است كه اهل بيت امام، از شام به سوي مدينه مراجعت كردند. نيز روزي است كه جابر بن عبدالله براي زيارت امام حسين ع وارد كربلا شد».(3)
شيخ طوسي در «مصباح المتهجّد»(4) و ابن اعثم در الفتوح (5) نيز همين مطلب را ذكر كرده‌اند.
ميرزا حسين نوري مي‌نويسد:
«از عبارت شيخ مفيد و شيخ طوسي استفاده مي‌شود كه روز اربعين روزي است كه اسرا از شام به مقصد مدينه خارج شدند. نه آن كه در آن روز به مدينه رسيدند.» (5)
در اين ميان سيد بن طاوس در «لهوف»، اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا ذكر كرده است. ايشان مي‌نويسد:
«وقتي اسراي كربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنماي كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. بنابراين آن‌ها به محل شهادت امام حسين آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گريه و زاري براي اباعبدالله پرداختند ...»(6 )
ابن نما حلي نيز روز اربعين را روز بازگشت اسرا از شام به كربلا و ملاقات آن‌ها با جابر و عده‌اي از بني هاشم ذكر كرده است. (7)
ميرزا حسين نوري پس از از نقل قول سيد بن طاوس به نقد آن پرداخته است.(8)
رسول جعفريان مي‌نويسد: «شيخ مفيد در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسين، بلاذري در انساب الاشراف، دينوري در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الكبري، اشاره‌اي به بازگشت اسرا به كربلا نكرده‌اند».(9) شيخ عباس قمي هم داستان آمدن اسراي كربلا را در اربعين از شام به كربلا بسيار بعيد مي‌داند. (10) محمد ابراهيم آيتي (11) و شهيد مطهري ره نيز آمدن اسراي در روز اربعين به كربلا، را انكار كرده‌اند. (12)
البته برخي آمدن اسراي در روز اربعين به كربلا را قبول دارند.

پي نوشت ها:
1. ابوريحان محمد بن احمد بيروني خوارزمي، آلاثار الباقية عن القرون الخاليه، نشر ميراث مكتوب، 1380، ص 331.
2. حماسه حسيني، شهيد مطهري ناشر: صدرا، ج 1، ص 30.
3. مسار الشيعة (المجموعة)، الشيخ المفيد، ص26، سال چاپ 1406، ناشر مكتب آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم.
4. مصباح المتهجد، الشيخ الطوسي، ص 787، چاپ اول، سال چاپ 1411 - 1991 م، ناشر مؤسسة فقه الشيعة - بيروت - لبنان.
4 . ابن اعثم كوفي، احمد، ترجمه محمد بن محمد بن مستوفي هروي، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامي، 1372، ص 916.
5 . النوري، لولو و مرجان، تهران، فراهاني، 1364، ص 154.
6. اللهوف في قتلى الطفوف،السيد ابن طاووس، ص114 ،چاپ اول، سال چاپ 1417، ناشر أنوار الهدى - قم - ايران.
7 . مثير الأحزان، ابن نما الحلي، ص86، سال چاپ 1369 - 1950 م، ناشر المطبعة الحيدرية - النجف الأشرف.
8 . نوري، پيشين، ص 152.
9. جعفريان، تأملي در نهضت عاشورا، قم، ص 216، ناشر انصاريان.
10. قمي، منتهي الامال، ج1، ص 525، موسسه انتشارات هجرت، قم، 1378.
11. آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، ص139، ناشركتابخانه صدوق.
12. مطهري، حماسه حسيني، ج1، ص 30.
موفق باشید.

1- آیا عروج مسیح یعنی مرگ مسیح  و زندگی جاویدش در اسلام اشاره شده؟ آیا معراج مسیح تا آسمان چهارم را اسلام قبول داره؟

2- اسلام بکارت مریم رو بعد زایمان مسیح قبول داره؟

3- بعضی مسلمانان میگن مریم تا آخر عمر ازدواج نکرد چون فاقد اندام جنسی زنانه بود در حالی که ما قایل به ازدواج مریم بعد تولد مسیح با یه مومن یهودی یا بهتر بگم راهب یهودی و فرزندان دیگر از او هستیم.

خیلی تشکر که پاسخ می دید من دیدگاهم رو به اسلام دارم اصلاح می کنم.

پاسخ1: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره به صليب كشيدن حضرت عيسي(ع) بايد گفت:
مسلمانان با ور دارند كه حضرت عيسي زنده است ودر آسمان عروج نموده است(1) در آيه 158و 157- سوره نسا مي خوانيم: و گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم در حالى كه نه او را كشتند و نه بدار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعا او را نكشتند. بلكه خدا او را به سوى خود برد و خداوند توانا و حكيم است.
لذا به استناد آيه 157 سوره نساء اين مسيح(ع) هرگز كشته نشد.
اما مسيحيان معتقدند كه حضرت مسيح (ع) كشته شده است به اين صورت كه: حضرت عيسى با پشت كار و دل گرمى عجيبى به كار تبليع دين خود مشغول بود و به هر شهر و دهكده اى كه وارد مى شد، بيماران و زمين گيران و كوران و كران را شفا مى داد و معجزات نبوت خود را به مردم مى نماياند و همين سبب شده بود كه على رغم مخالفت هاى بسيارى كه از طرف يهود با آن حضرت و آيين او مى شد و تبليغات بى اساس كه بر ضدّ آن حضرت مى كردند، روز به روز پيروان عيسى افزون گردد و مردم بيشترى به دين آن حضرت درآيند پيشرفت ديانت حضرت مسيح، رؤساى يهود را مصمم ساخت تا تصميم قطعى خود را درباره آن حضرت بگيرند و نقشه قتل او را طرح كنند و براى اجراى آن، امپراتور روم را نيز با خود همراه ساختند و در نظرش چنين وانمود كردند كه تبليغات عيسى موجب زوال حكومت و فرو ريختن پايه هاى سلطنت او خواهد گشت.
عيسى از تصميم آن ها آگاه شد، از اين رو به حال اختفا درآمد و بيشتر اوقات خود را در جاهاى دور دست مى گذرانيد. اما يهود در صدد دستگيرى آن حضرت برآمدند و براى پيدا كردن و معرّفى وى جايزه ها تعيين كردند و وعده ها دادند. در اين جا بود كه به گفته بسيارى از مورخان، يهوداى اسخر يوطى تطميع شد و دين خود را به دنيا فروخت و با اين كه خود در زمره حواريون آن حضرت بود، در صدد برآمد تا محل اختفاى آن حضرت را به يهود و ماموران دولت نشان دهد و سرانجام همين كار را كرد و با گرفتن مبلغى اندك كه به گفته بعضى سى درهم پول سياه بود مكان حضرت مسيح را به دشمنان آن حضرت نشان داد و ماءموران براى دست گيرى آن حضرت بدان مكان رفتند.
آن چه از نظر ما مسلم و قطعى است، اين است كه يهود نتوانستند عيسى را دست گير سازند و هنگامى كه وارد آن مكان شدند، خداى تعالى آن حضرت را به آسمان بالا برد و شخص ديگرى را كه شبيه آن حضرت بود، دست گير كردند و به دار آويختند و آن شخص هر چه فرياد زد من عيسى نيستم، از وى نپذيرفتند و به دارش آويختند. ...
در اين كه آن شخص كه به شكل حضرت عيسى در آمده بوده، اختلاف است. بسيارى گفته اند كه وى همان يهوداى اسخر يوطى بود كه وقتى وارد محل اختفاى عيسى شد، شبيه آن حضرت گرديد و به دار آويخته شد. برخى گفته اند: وى همان ماءمورى بود كه وارد آن مكان شد و هر چه گشت، عيسى را نديد و چون بيرون آمد خودش شبيه به عيسى گرديد و ديگران كه در خارج منتظر آمدن وى بودند، او را دست گير ساخته و به پاى دار بردند. (3)
نسبت به جايگاه مسيح در آسمان در برخي تفاسير آسمان چهارم بيان شده است.(4)
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
- تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلّغى آبادانى
- درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد
- اديان بزرگ جهان، حسين توفيقى

پي نوشت ها:
1. محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417، ج 3، ص357 رك: دائرة المعارف بزرگ فارسي، ج 2، ص 1795، ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادرللطباعه والنشر، 1385ه، ج1، ص 31.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج‏4، ص 197.
3. رسولي محلاتي، تاريخ انبيا، انتشارات علميه اسلاميه، 1361، چاپ سوم، ص331 -332 .
4. ترجمه تفسير الميزان،موسوى همدانى سيد محمد باقر، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، مكان چاپ قم، سال چاپ 1374 ش، ج13، ص40.
-----------------------------------

پاسخ2: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين خصوص بايد گفت: آنچه در قرآن و متون معتبر آمده اين است كه مريم دختر عمران مادر باكره حضرت عيسي (ع) است، اما درباره باكره و عدم باكره او بعد از زايمان ، به مطلبي دست نيافتيم. در سوره آل عمران، آيه 47 و سوره مريم آيه 20، به باكره بودن او تصريح شده است. نحوه آبستن شدن مريم عذرا (باكره)معجزه آسا. بار گرفتن او به نفخه روح الهي و روح القدس بوده است. به موجب آيه 171 سوره نساء، كلمه الله يا روح الله از جانب خداوند وبه توسط روح القدس به او القا و به عيسي آبستن شد. (1)
اين مطلب كه وي از يوسف نجار حامله شده است واقعيت ندارد. متاسفانه اين بهتاني بود كه يهوديان نسبت به حضرت مريم زدند، كه وي از شخصي به نام يوسف نجار ، حامله شده است. در تفسير برهان در ذيل آيه 153 سوره نساء:"... وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً"، از ابن بابويه نقل كرده كه او به سند خود از علقمه از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن جناب در ضمن حديثى فرمود: مگر نبود كه به مريم دختر عمران نسبت دادند كه از مردى نجار به نام يوسف حامله شده است؟(2) برخي از آيات قرآن به نحوه ولادت حضرت عسيي و رفع اتهام از حضرت مريم پرداخته است. در آيات زيادي از جمله آيات 36 - 47 سوره آل‏عمران و آيات 16 - 35 سوره مريم، از ايشان ياد نموده است. در مورد سرگذشت حضرت بعد از تولد حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: فَأَتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئاً مرياً؛(3) حضرت مريم فرزندش را در آغوش گرفت و نزد قومش آمد، آنان او را به خاطر اين كه بدون شوهر داراي فرزند شده بود ، مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: اي مريم !كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! حضرت مريم كه روزه سكوت گرفته بود، در جواب چيزي نگفت و اشاره به كودكش كرد تا با او صحبت كنند و از او بپرسند. آنان تعجب كردند و گفتند: كيف نكلم من كان في المهد صبياً؛(4) چگونه با طفلي كه در گهواره است سخن بگوييم؟! ناگهان كودك مريم زبان به سخن گشود و گفت: اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبياً؛(5) من بنده خدايم؛ او كتاب آسماني به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است... بني اسرائيل وقتي اين معجزه بزرگ را از آن حضرت مشاهده كردند، فهميدند كه حضرت مريم پاك، و از گماني كه آنان برده بودند، منزه است.(6)

پي‌نوشت‌ها:
1. بهاء الدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، تهران، 1377، ج2، ص2041.
2. ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374 ش، ج5، ص233.
3. مريم(19) آيه 27.
4. همان، آيه 29.
5. همان، آيه 30.
6. طبرسي مجمع البيان، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ج 6، ص 419 - 421؛ زمخشري، الكشاف، بيروت، دارالمعرفه، ج 2، ص 505 - 508.
--------------------------------

پاسخ3: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حضرت مريم تا آخر عمر ازدواج نكرد. ولي علت آن، نداشتن اندام جنسي زنانه نبود. و هيچ مسلمان آگاهي چنين سخني نمي گويد.

موفق باشید.

صفحه‌ها