كلام

با سلام نظر به اینکه در اسلام گفته شده است که نیمی از خمس باید به یک سید فقید داده شود سوال من این است : بر اساس چه استدلال ، عقل و منطقی نیمی از یک پنجم ثروت همه انسان ها باید یک سید داده شود ؟ آیاد سید ها افرادی ماورایی و غیر انسان هستند ؟ آیا سید ها انسان های برتر هستند ؟ چه تفاوتی میان فقیری که سید است با فقیری که سید نیست وجود دارد ؟ استدلال اسلام در برابر چنین حکمی چیست ؟ آیا خویشاوند بودن در صد نسل قبل امامان باعث ایجاد برتری و تمایز بین حقوق انسانها میگردد ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با توجه به شرائط و خصوصياتي که در گرفتن خمس براي سادات هست ،معلوم مي شود که اين يک امتياز براي آنان محسوب نمي شود.
اولا نيمى از خمس كه مربوط به سادات و بنى هاشم است، منحصرا بايد به نيازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتياجات يك سال، و نه بيش تر، بنا بر اين تنها كسانى از آن مى‏توانند استفاده كنند كه يا از كار افتاده‏اند، و بيمارند، و يا كودك يتيم و يا كسان ديگرى كه به علتى در بن‏بست از نظر هزينه زندگى قرار دارند.
بنا بر اين كسانى كه قادر به كار كردن هستند، (بالفعل و يا بالقوه) مى‏توانند در آمدى كه زندگى آن ها را بگرداند، داشته باشند، هرگز نمى‏توانند از اين قسمت خمس استفاده كنند . جمله‏اى كه در ميان بعضى از عوام معروف است كه مى‏گويند سادات مى‏توانند خمس بگيرند، هر چند ناودان خانه آن ها طلا باشد، گفتار عوامانه‏اى بيش نيست، و هيچ گونه پايه‏اى ندارد.
دوم: مستمندان و نيازمندان سادات و بنى هاشم حق ندارند چيزى از زكات مصرف كنند، به جاى آن مى‏توانند تنها از همين قسمت خمس استفاده نمايند . محروم بودن بنى هاشم از زكات امرى مسلم است كه در بسيارى از كتب حديث و كتب فقهى آمده است. آيا مى‏توان باور كرد كه اسلام براى از كار افتاده‏ها و ايتام و محرومان غير بنى هاشم فكرى كرده باشد اما نيازمندان بنى هاشم را بدون هيچ گونه تامين رها ساخته باشد؟
سوم: اگر سهم سادات كه نيمى از خمس است، از نيازمندى سادات موجود بيش تر باشد ،بايد آن را به بيت المال ريخت و در مصارف ديگر مصرف نمود.
همان طور كه اگر سهم سادات كفايت آن ها را ندهد، بايد از بيت المال به آن ها داد.
با توجه به جهات سه‏گانه فوق روشن مى‏شود كه در حقيقت هيچ گونه تفاوت از نظر مادى ميان سادات و غير سادات گذارده نشده است.
نيازمندان غير سادات مى‏توانند مخارج سال خود را از محل زكات بگيرند، ولى از خمس محرومند، نيازمندان سادات تنها مى‏توانند از محل خمس استفاده كنند، اما حق استفاده از زكات را ندارند.
در حقيقت دو صندوق در اين جا وجود دارد،" صندوق خمس" و" صندوق زكات" و هر كدام از اين دو دسته تنها حق دارند از يكى از اين دو صندوق استفاده كنند، آن هم به اندازه مساوى، يعنى به اندازه نيازمندى يك سال. (دقت كنيد) ولى كسانى كه دقت در اين شرائط و خصوصيات نكرده‏اند ،چنين مى‏پندارند كه براى سادات سهم بيش ترى از بيت المال قرار داده شده است و يا از امتياز ويژه‏اى برخوردارند.

رو چه حسابی من صبح دو رکعت نماز بخونم ظهر چهارتا؟اصلا چرا رکوع باید اونجوری باشه؟شکل نماز از کجا اومده؟تو قرآن که نیست؟دقیقا کدوم حدیث گفته من اینجوری بخونم از کجا بفهمم این حدیث معتبره؟این همه حدیث جعلی

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ازاين جهت بايد نماز صبح را دورکعت و نماز ظهر و عصر و عشا را چهار رکعت و مغرب را سه رکعت بخوانيد که پيامبر (ص) که مفسر قرآن است ياد داده و تعليم نموده که نماز هاي روزانه را آن گونه بخوانيم.
همان گونه که خودتان متذکر شديد. کيفيت خواندن نمار در قرآن کريم نيامده است. و فقط به صورتي کلي دستور به اقامه نماز ها داده است و کيفيت و رکعت هاي هر نماز را به عهده پيامبر (ص) گذاشته است و به دستور خود قرآن ما همان گونه که موظف به پيروي از دستورات قرآن مي باشيم. موظف به پيروي از پيامبر (ص) واهل بيت (عليهم السلام ) مي باشيم.
در سوره حشر مي خوانيم ( ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا ) (1)
آنچه را که پيامبر براي شما آورد بگيريد. (اطاعت کنيد) و از آنچه نهي کرده پرهيز کنيد. و همه مسلمانان معتقدند که خود پيامبر (ص)در نزد و مرئي و منظرمسلمانان نماز خواندند و فرمودند صلوا کما رايتموني اصلي؛ اين گونه که من نماز خواندم و ديديد نماز بخوانيد.(2) پس شخص حضرت محمد (ص) عملا ياد دادند که نما زصبح دو رکعت و ظهر وعصر و عشا چهار رکعت و مغرب سه رکعت است. و دراين مسئله هيچ اختلافي بين مسلمانان نيست تا ما نياز داشته باشيم که سند حديث را بر رسي کنيم .
پي‌نوشت‏ها:
1. سوره حشر، آيه 7.
2. شيخ طوسي الخلاف ج1 ص 314؛صحيح بخاري ج1 ص154.

باسلام من خواهری 34 دارم ظاهرخوبی دارد و واجبات را انجام می دهد تاکنون خواستگاران زیادی داشته هرکس می آمد به جز چند مورد بقیه می رفتند ومنتظرجواب نمی شدند برخی میگویند بختش بسته است ایا این چنین است یانه چه کار باید کرد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
غالب آنچه امروزه ميان مردم در باره بسته شدن بخت شايع است، بي اساس است . بيش تر به افکار رواني، تخيلات، سوء ظن‌ها و مشکلات موجود در رفتار آن ها مربوط است. اگر بر فرض موردي پيدا شد که سحري در کار بود، مي‌توان از راه‌هاي زير براي بطلان آن استفاده کرد:
1- پناه بردن به خداوند(گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) و خواندن سوره‌هاي فلق و ناس.
2- خواندن آيه51 و52سوره قلم(يعني از :" و إن يكادالّذين...) وهم چنين خواندن " آيت الكرسی.
3- در كتاب طب الائمه (ع) از امير المؤمنين(ع) نقل شده است كه شخصي به حضرت از تأثير سحر شكايت كرد، فرمود:‌: "جهت باطل کردن سحراين جملات را بنويس و همراه خود داشته باش تا از تأثير آن ايمن باشي: بسم الله وما شاء الله، بسم الله ولا حول ولا قوّة إلاّ بالله .همچنين"آيات : 81 و82 سوره يونس " قال موسى ما جئتم به السحر إنّ الله سيبطله إنّ الله لا يصلح عمل المفسدين(81 آيه) و يحقّ الله الحقّ بکلماته ولو کره المجرمون(آيه82)
آيات27 تا 46 سوره نازعات يعني از " ءأنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمکها فسوّاها00-" نوشته شود.
در ادامه آن آيات118 تا 122 سوره اعراف :«فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون فغلبوا هنالک وانقلبوا صاغرين وألقى السحرة ساجدين، قالوا آمنّا بربّ العالمين ربّ موسى وهارون»نوشته شود.
4- همچنين از حضرت جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، خواندن هفت مرتبه "بسم الله و بالله"سنشدّ عضدك بأخيك و نجعل لكما سلطاناً فلا يصلون إليكما بآياتنا أنتما و مَن اتّبعكما الغالبون-قصص آيه35- شب ها پس از نماز و روز ها پيش از نماز روايت شده است.(1)
5- خواندن اين آيه نيز جهت خنثي کردن اثر سحر وارد شده است:
"إنَّ ربّكم الله الذي خلق السموات و الأرض في ستة أيّام ثمّ استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر والنجوم مسخّرات بأمره ألاَ له الخلق والأمر تبارك الله ربّ العالمين".(2)
6- در صحيفه الرضا از امام رضا(ع) نقل شده است: "به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان : بسم الله العظيم ربّ العرش العظيم إلاّ ذهبت و انقرضت".
براي در امان ماندن از ضرر چشم زخم فرمودند: دست ها را جلوي صورت نگه دار و بخوان بر آن سوره حمد و توحيد و ناس و فلق را ،سپس دست ها را به دو طرف پيشاني و صورت بکش. (3)
7- علامه مجلسي دعايي به عنوان حديث قدسي نقل كرده است كه خداوند به پيامبرش حضرت محمد(ص) فرمود:
"كسي كه دوست دارد از سحر در امان باشد، بگويد: ْ "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَي وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّي تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِي وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم‏"(4)
پي نوشت ها:
1. بحار، ج 92، ص 124؛ طب الأئمه، ص 35.
2. همان، ص 125؛ طب الأئمه، ص 35.
3. همان، ص 127؛ طب الائمه، ص 115.
4. بحار،ج92،ص318.

سلام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟ لام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟

پرسش 1:
چرا اميرالمومنين در مورد شفاعت اين گونه مي گويد و منظور ايشان چيست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمان ها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچ كس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اين سخن حضرت امير و حق است . با شفاعت و توسلي که شيعه و پيروان حضرت امير بدان معتقدند، هيچ ارتباطي ندارد.
خوشبختانه اسلام و قرآن و پيامبر و امامان از جمله حضرت امير در همين نامه، بندگان را به ارتباط مستقيم و در هر نقطه و هر زمان و هر ساعت با خدا فرا خوانده ، بي نيازي از واسطه براي ارتباط برقرار کردن را فرياد مي زنند.
برخلاف مسيحيت يا اديان ديگر که بايد در اوقات معين به کليسا رفت و به محضر کشيش رسيد و او را به عنوان واسطه مخاطب قرار داد و حاجت را به او گفت تا به خدا بگويد يا به وساطت او به خدا گفت و اين بسيار محدود کننده و هزينه بردار است.
دعوت به توسل و شفاعت خواهي از امامان هم به معناي محتاج بودن به واسطه و بستن راه ارتباط مستقيم نيست . با وساطتي که در اعتقاد مشرگان و اديان تحريف شده وجود دارد، شبيه نيست.
پيامبر و امامان هيچ گاه نفرموده اند هر گاه خواستيد با خدا مرتبط شويد ، از خانه و شهر خود حرکت کنيد و به شهر و خانه ما بياييد و اجازه ملاقات با ما بگيريد يا درحضور ما و به واسطت ما با خدا سخن بگوييد و...؛ نگفته اند که افراد نمي توانند خودشان با خدا ارتباط برقرار کنند و مستقيم به محضر خدا عرض حاجت کنند و...
از نظر شيعه و مطابق تعاليم پيامبر و امامان، همچنان که خدا همه جا هست و در هر ساعت و در هر مکان و به هر زبان مي توان با خدا مرتبط شد ، پيامبر و امامان هم، چون خليفه و آيت و جلوه خدايند ، در هر زمان و در هر مکان و به هر زبان مي توانند صدا شوند و از آنان شفاعت خواسته شود و هيچ تشريفات خاص و هزينه اي ندارد.
پس امامان دعوت کننده به ارتباط مستقيم با خدا هستند . حجاب ها و واسطه هاي تراشيده شده بين خدا و خلق را باطل اعلام کرده اند .پيامبر و امامان حجاب بين خدا و خلق نيستند بلکه خليفه ها و مظاهر خدايند که خدا مردم را براي هدايت جويي به درگاه آنان حواله داده ، دوست دارد مردم به هنگام ارتباط با او، به اين واسطه هاي نصب شده و محبوب هاي درگاهش متوسل شوند، زيرا آنان را امام و رساننده به درگاه خودش و واسطه فيض ساخته است.
توسل شيعه به هيچ وجه محدود کننده ارتباط مستقيم با خدا و هزينه بردار و ... نيست ، بلکه عين ارتباط مستقيم با خدا با توسل به محبوب خداست.

پرسش 2:
همه چيز زن بد است و بدتر چيزي که در اوست اين است که مرد را چاره اي نيست از بودن با او. - تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟ در کدام قسمت ها شبهه است؟

پاسخ:
در مذمت زنان احاديث زيادي از زبان معصومين جعل شده، زيرا عرب خشن خيلي براي زن ارزش قائل نبود .اسلام و پيامبر بر عکس براي زن ارزش انساني قائل شدند . آنان را هم رديف مردان نشاندند و مخاطب ساختند.
اين بر مذاق آنان بسيار سخت بود . به همين جهت از زبان امامان عليه زنان سخنان زيادي گفتند .
از طرف ديگر اسلام علوي و اسلام ناب که همان اسلام تعليم شده توسط پيامبر به علي بن ابي طالب بود، کنار زده شد و اسلام خلافت حاکم گرديد . دشمنان براي همراه نشان دادن امامان با اسلام حاکم در ضديت با زنان و براي زشت کردن چهره اسلام علوي به جعل اين سخنان همت گماشتند تا اسلام علوي را هم اسلام خشونت و تبعيض و... جلوه دهند.(1)
بسياري از سخنان امامان به خصوص امام علي هم ناظر به وضعيت موجود و زنان تربيت شده آن جامعه بود، نه اين که حکم اسلام و ناظر به ذات زن باشد.
اين سخن را اگر راجع به ذات زن بدانيم ، با مباني قرآن و سنت همراستا به نظر نمي رسد، مگر اين که بگوييم اين سخن ناظر به بسياري از زنان تربيت نشده آن اجتماع بوده است که همه چيزشان بد بوده و مردان هم چاره اي نداشته اند جز اين که با يکي از آنان زندگي کنند. البته شارحان هر يک به گونه اي به تبيين و تفسير آن پرداخته اند که در صورت تمايل مي توانيد به شرح هاي نهج الباغه مراجعه نماييد .
پي نوشت :
1. آقاي جعفر مرتضي در"خلفيات کتاب ماساه الزهرا"، اين حديث را جعلي و مخالف اصول قرآني و روايي يا ناظر به زن معيني دانسته که منشا مصيبت هايي براي جهان اسلام شد. شمرده است.(خلفيات کتاب ماساه الزهرا،ج2،ص538 به بعد).

پرسش 3:
دعاها و زيارات صحيح السند و متقن در مفاتيح را لطفا بفرماييد.(حداقل از معروف ها).

پاسخ:
دعاهاي زيادي از مفاتيح داراي سند معتبر هستند، از جمله دعاي کميل، دعاي صباح، زيارت امين الله، زيارت عاشورا ، زيارت جامعه کبيره و...
مرحوم شيخ عباس قمي حديث شناسي متبحر بوده ، در مفاتيح سعي داشته دعاها و زيارت هاي معتبر را بياورد. ايشان دعاهايي که سندشان ضعيف تر بوده، در کتاب "الباقيات الصالحات" آورده که در حاشيه مفاتيح چاپ شده است.
البته در دعاها و زيارت ها بعضي سند قوي تر دارند مثل زيارت امين الله يا مناجات شعبانيه که توسط همه امامان خوانده مي شد.

پرسش 4:
گناهي که خودمان مي کنيم در مورد همان نهي از منکر کنيم؟

پاسخ:
امر به معروف و نهي از منکر يک تکليف شرعي است . عمل به واجبات و ترک محرمات هم خود تکليف جداگانه است . اگر کسي خودش مرتکب حرام شد يا عمل به واجب را ترک کرد، يک تکليف را انجام نداده ، ولي تکليف دوم يعني امر به معروف و نهي از منکر از او ساقط نمي شود.
آيه "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏"(1)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؟! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد!
توبيخ کساني است که امر و نهي مي کنند و خود عمل نمي کنند، زيرا کسي که نمي داند و عمل نمي کند، عملش قبح کم تري دارد نسبت به کسي که مي داند و ديگران را نيز بدان امر و نهي مي کند، ولي خودش اطاعت نمي کند. آيه نمي فرمايد اگر عمل خوبي را انجام نمي دهيد يا مرتکب عمل بدي مي گرديد،از امر بدان خوبي و نهي از آن بدي خودداري ورزيد، بلکه مي فرمايد اول و قبل از امر و نهي حداقل تصميم بر عمل بگيريد و از گناه توبه کنيد و بعد امر و نهي نماييد.
نکته ديگري که هست، اثر گذاري است. کسي که خودش گناهي را مرتکب مي شود و ديگران را از آن گناه نهي مي کند، نهي او تاثير چنداني ندارد ،زيرا فرد نهي شده در باطن خود و يا حتي در ظاهر مي گويد: اگر بد است ،چرا خودش انجام مي دهد. ضرب المثل "رطب خورده منع رطب چون کند" نيز به همين معنا دلالت دارد که چرا خودت انجام نمي دهي، اگر راست مي گويي.
پي نوشت :
1. صف(61)،آيه2-3.

پرسش 5:
چگونه يک مجتهد مرجع مي شود؟

پاسخ:
وقتي کسي به درجه علمي اجتهاد مي رسد و اجتهادش قطعي شده و مورد تاييد عالمان مجتهد شناس قرار مي گيرد و علميت و تبحر او در فهم مسائل دين زبانزد متخصصان عالم شناس مي گردد، به طور طبيعي مورد توجه مراجع زمان واقع مي شود .از جانب آنان تاييد مي گردد . تاييد ها در بين مردم منتشر شده و باعث رو آوردن و توجه مردم به او شده ، به طوري که بعد از وفات مراجع، بسياري از عالمان و مجتهدشناسان و به تبع آن ها مردم باورشان مي شود که اين فرد از بقيه مجتهدان زنده عالم تر است . بايد حالا که مجتهد اعلم و مرجع فوت کرده، به او مراجعه و طبق فتواهاي او عمل کنند . با رجوع مردم به او و عمل آن ها به فتواهايش، مرجع مي شود. مثل پزشکي که پزشکان ديگر و به تبع آنان، مردم او را در پزشکي از بقيه پزشکان متبحرتر شناخته ، در مسائل و مشکلات پزشکي به او مراجعه شده و به نسخه هايش عمل مي کنند.
انتخاب بايد بر اساس معياري که در رساله هاي عمليه براي شناخت مجتهد و اعلم معرفي شده ،صورت پذيرد .
پرسش 6:
در تعيين ولي فقيه دور به وجود نمي آيد؟(ولي فقيه==>شوراي نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولي فقيه)

پاسخ:
پاسخ آيت الله مصباح به اشکال دور ، غير از پاسخ زير است. داوري به ارزياب محترم واگذار مي شود.
اگر شوراي نگهبان که فقيهانش منصوبان رهبر هستند و ثقل شورا و تعيين کننده در شورا مي باشند، کارشان گزينش افراد صالح براي نمايندگي خبرگان باشد و تعيين صلاحيت علمي و سياسي و اخلاقي نامزد ها به عهده شوراي نگهبان باشد و انتخابات دو مرحله اي باشد و در مرحله اول شوراي نگهبان از بين نامزدها، صالحان و واجدان شرايط را طبق راي و نظر خود(نه مطابق اصول و موازين قانوني و شفاف و آشکار و قابل ارائه به عموم) انتخاب کند و مردم از بين صالحان، افرادي را حداکثر به عنوان اصلح انتخاب نمايند، اشکال وارد است . مي توان گفت شوراي نگهبان که منصوب رهبر هستند، کساني را تاييد مي کنند که تابع و طرفدار رهبر باشند. خلاصه نمايندگان خبرگان را به طور غير مستقيم رهبر انتخاب مي کند و آن ها هم رهبر را تاييد مي کنند.
اگر کار شوراي نگهبان تعيين کننده واجدان شرايط نباشد، بلکه نظارت بر اجراي درست و قانوني انتخابات را بر عهده داشته باشد، ديگر اين جا آنان تعيين کنندگان واجدان شرايط و انتخاب کنندگان نمايندگان نمي باشند تا دوري پيش آيد و اشکالي مطرح شود. تعيين واجدان شرايط را بايد هيئتي که اجراي انتخابات را به عهده دارد ،به عهده داشته باشد . شوراي نگهبان ناظر دقيق باشد که آن ها از موازين قانوني تخطي نکنند و به ناحق بي صلاحيت قانوني را اجازه ورود ندهند و واجد صلاحيتي را مانع نشوند.
نامزد هاي خبرگان بايد دو شرط اساسي داشته باشند:
يکي حداقل اجتهاد که تعيين آن را مي توان به شوراي مديريت حوزه يا هيئتي از نمايندگان مراجع سپرد. الآن اين مسئوليت به شوراي نگهبان سپرده شده ، اگر شوراي نگهبان با نظام قانونمند مورد تاييد مراجع اين تاييد اجتهاد را انجام دهد، هيچ اشکالي وارد نمي شود.
دوم شرط لازم، اعتقاد به اسلام و نظام است که معمولا نامزدها دارند . اگر هيئت اجرا کننده يا شوراي نگهبان براي منع نامزدي به عنوان نداشتن صلاحيت اعتقادي و اخلاقي و سياسي دلايل محکم و محکمه پسند و قانوني ارائه دهند، باز هم مشکلي پيش نمي آيد.
خلاصه دور يا بهتر بگوييم اشکال زماني پيدا مي شود که کارها قانوني و بر مبناي محکم و قانع کننده عمومي نيست. اگر شوراي نگهبان تاييد کننده صلاحيت ها هم باشد ، ولي طبق قانون و بر اساسي مباني محکم و قابل ارائه به عموم، عمل کند، اکثريت جامعه به رفتارش اطمينان کرده و هيچ شک و شبهه اي نمي کنند. وقتي مثلا براي همه نامزد ها بدون تبعيض امتحان علمي گذاشته شود و امتحان هم توسط افراد خبره و متبحر و مورد اطمينان مجتهدان صورت گيرد و اين طور نباشد فردي که اين دوره قبول شده و شرکت کرده و نماينده شده، در دوره بعد رد صلاحيت علمي شود و فردي رد صلاحيت سياسي شود ، ولي دليل قانع کننده ارائه نشود و....
اين ها است که شک و شبهه ايجاد مي کند . اگر بر اساس ضوابط قانوني و روشن و شفاف کار شود، هيچ کس ايراد نخواهد گرفت. چه کسي است که از مانع شدن راهيابي يک مجتهد فاسد به مجلس خبرگان ناراحت شود؟ چه کسي از رد فردي که به شهادت اوراق امتحاني و مصاحبه علمي توسط افراد صالح و بيطرف ، صلاحيت علمي ندارد،ناراحت شود؟
چه کسي است که بخواهد افراد بيسواد يا بي دين به اين مجلس مهم راه يابد؟چه کسي است که بخواهد ضد انقلاب اين مجلس را اشغال کند؟
آري اگر عملکردها قانوني و معقول و شفاف باشد، هيچ اشکالي وارد نمي شود و هيچ دوري نيست اما وقتي عملکردها صحيح نباشد، اشکال وارد مي شود و راه گريزي هم نيست.

پرسش 7:
حديث معرفت از لحاظ سند صحيح است؟
پاسخ:
اگر منظور حديث :"اللهم عرفني نفسک ..." باشد، اين حديث به چندين طريق در کتب معتبر حديث مثل کافي( به دو طريق)(1) ،توحيد صدوق(2)، کمال الدين صدوق(3)، الغيبه نعماني (4)و الغيبه شيخ طوسي (5)و کتاب التمحيص اسکافي(6) آمده است.
پي نوشت ها:
1. کافي،ج2،ص149 و 167.
2.توحيد صدوق،ص287.
3.کمال الدين،ص 342و512.
4.غيبت نعماني،ص170.
5.غيبت شيخ طوسي،ص334.
6.التمحيص ،محمد بن همام اسکافي،ص16.

سلام من به طور اتفاقی با سایت شما آشنا شدم گفتم اونی که داره توی زندگیم اتفاق می افته رو براتون بگم من خدا رو حس می کنم و می دونم هست و خیلی باهاش حال می کنم اما ... اما اعمال و تکالیف دینی منو افسرده می کنه یعنی روزی هست که نماز لذت داره اما روزی که اصلا نمی تونم و موقعیت بدی دارم نماز زورکی ... نمی خونم چون معتقد هستم باید از این کار حتما لذت ببرم و دیگه هیچ . برا همین از اونجا که آخوندا تبلیغ جهنم رو می کنن همیشه دلم می لرزه نماز هام و دیگر اعمال که صرف لذت نبردن از اونها انجام نمی دم چی میشه و قراره ، آخرت چه بلایی سرم بیارن می ترسم . چیکار کنم من از خدا می خوام لذت ببرم فقط همین چون می دونم لذیذه !!!

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قلب انسان گاهي اوقات به معنويّات و عبادت روي مي‌كند . به اصطلاح « اقبال » به عبادت دارد. گاهي نيز به خاطر برخي عوامل نسبت به عبادت‌، حال خوبي ندارد. اين حالت را « ادبار » قلب مي گويند. همه انسان‌ها كم و بيش در زندگي خود اين حالت‌ها را تجربه مي‌كنند. امام علي‌(ع) مي‌فرمايد:«ان للقلوب اقبالاً و ادباراً فاذا اقبلت فاحملوها علي النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علي الفرائض؛‌دل‌ها (حالات متفاوتي دارند. گاهي براي دعا و عبادت و ارتباط با خدا) سر حال و با نشاطند. به آن رو مي آورند، (گاهي بي حال و کسلند. از اين رو تمايلي به عبادت و معنويات ندارند، بلکه به آن) پشت و از آن فرار مي کنند .پس آن گاه كه نشاط دارند، آن را بر انجام مستحبّات وا داريد. آن گاه كه پشت كرده و بي‌نشاط است‌، به انجام واجبات قناعت كنيد». (1)
بايد در کارها و عملکردها ، افکار و انديشه ها ،خصلت ها و صفات دروني خويش جستجو کنيد ، ببينيد چه چيزي باعث ادبار قلب يا بي حالي در عبادت مي شود؟ براي برون رفت از آن چه بايد کرد؟ علتش هرچه هست، سرچشمه اش در وجود شما است. البته دواي اين درد نيز در درون شما نهفته است .
شايد علت بي نشاطي و احساس دوري اين است که ذکر قلبي و عملي نسبت به خدا کم رنگ شده است . شايد در معرض يک امتحان بزرگي قرار داريد ؟ شايد شيطان وسوسه گر براي ايجاد شک و شبهه اين و ضعيت را در شما وسوسه و تلقين مي کند . امام سجاد عليه السلام در تحليل اين مسئله عميق در دعاي سحر ابوحمزه ثمالي عرض مي‌كند:« خدايا! چه شده مرا كه هر وقت مي‌خواهم مناجات كنم ، دعا كنم( دعاي كميل بخوانم، مناجات شعبانيّه داشته باشم ، ذكر داشته باشم، نمازي داشته باشم، زيارت عاشورائي داشته باشم،) حواسم جمع نيست؟! يا خوابم مي‌آيد، يا اگر خوابم نمي‌آيد، حالت پيلگي و چُرت است، يا اگر اين ها نيست، شادابيم ، وقتم و نيرويم درباره خاطرات تلخ ديگري صرف مي‌شود. آن لذّت مناجات را از من مي‌گيري؟ در نتيجه يا مناجات نمي‌كنم، يا مناجات بي‌محتوا يي دارم.
خدايا ! هر وقتي پنداشتم سريره و درون و نيت من پاک و صالح است و به محفل توّابين نزديكم، يك ابتهالي، يك بَليه‌اي، يك آفت و آسيب و گزندي مي‌رسد كه پاي مرا مي‌لغزاند و نمي‌گذارد كه من به محفل نوراني آن ها راه پيدا كنم.پروردگارا ! علتش چيست ؟
نکند که مرا از دَرِ خانه‌ات راندي؛ شايد ديدي كه من ( با گناه صغيره يا کبيره ، گناه قلبي و فکري و ذهني يا بدني خود ) حقّ تو را سبك شمردم، مرا مطرود كردي؛ يا ديدي كه چون از تو (و ذکر تو) اِعراض كردم؛ رحمت خود را از من سلب کردي يا چون ديدي كه من در مقام دروغ گويان هستم، مرا مورد بي‌مهري قرار دادي و رهايم كردي؛ يا ديدي كه نعمت‌هاي تو را شكر نمي‌كنم، مرا محروم كردي؛ يا ديدي كه در مجالس علما و انديشوران ديني حاضر نمي شوم ، ( و با آن ها رابطه و نيت خوبي ندارم ) مرا طرد كردي؛ يعني به جاي اين كه در محافل علما شركت كنم ، چيزي ياد بگيرم، در مجالس ديگران شركت مي‌كنم . يا ديدي در بين غافلين به سر بردم ، از رحمت خاصّه خود مرا نااميد كردي؛ يا چون مرا در مجلس‌هاي طنزگويان و بذله گويان و باطل گرايان كه عمري را به بطالت و بي هدفي مي‌گذرانند ، ديدي مرا مورد بي‌مهري قرار دادي؛ نمي دانم خدايا ! چرا اين جوري شدم ؟
شايد اصلاً دوست نداري صداي مرا بشنوي؛ به اين دليل كه من اين صدا و اين حنجره در غير راه تو صرف شده است. يا از اين جهت دوست نداري چهره‌ام را در مجلس توّابين و پاکان ببيني، كه گاهي در مجلس بَطّالين و هرزه گويان و هرزه پويان مشاهده ام کرده اي. يا چون ديدي كه من در مجلس علما حضور ندارم، براي همين مرا از خودت دور کردي و توفيق حضور در مجلس پرهيزكاران را به من ندادي .
شايد به جرم گناه و معصيتي که کردم ، مرا مكافات و مجازات كردي، يا در اثر كم حيائي و بي شرمي ام مرا مجازات كردي...»
در محتواي اين قسمت از دعاي ارزشمند سحر دقت کنيد ، ببينيد علل بي حالي ها و ادبارها ذکر شده است . ترك واجب، فعل حرام، فكر و انديشه و نيت نادرست ، انجام کار مكروه و رها کردن اموري که از شعائر ديني و مذهبي است و مانند آن باعث مي‌شود كه انسان يا توفيق مناجات و نماز نداشته باشد ، يا اگر توفيقي پيدا كرد و مناجات و نمازي داشت، نماز بي‌حال و بدون حضورقلب انجام مي‌دهد. ماه مبارک رمضان ماه ميهماني خدا است. سفره کرامت و مغفرت و رحمتش به روي همه بندگان از پاکان تا نا پاکان،از پرهيزكاران تا گناهکاران باز است . از او بخواهيم که ظلمت گناهان را از وجودمان بزدايد. آتشي را که با اعمال خود در درون خود روشن ساختيم ، با آب توبه و جلب رحمت و مغفرت خدا خاموش کنيم . از طريق خواندن و انس و تدبر در معاني دعاهاي ابو حمزه ثمالي ، مناجات شعبانيه ، مناجات خمس عشره و دعاي کميل ( همه اين ها در مفاتيح آمده است ) با خدا حرف بزنيم. معرفت خود را نسبت به خدا زيادتر کنيم .هر چه معرفت بيش تر شود ، انسان بيش تر ازدعا و مناجات خود لذت مي برد و احساس قرب و نزديکي مي کند .
براي لذت بردن از نماز و انس با آن راهكارهاي زيرا را دقيق عمل كنيد:
1- باور كردن اهميت نماز:
بايد يك مطالعه‏ مستمري را درباره‏ اهميت نماز پيش بگيريد . كتاب‏هاي مختلفي را كه در اين باره نگاشته شده ،پيوسته مطالعه كنيد تا با تكرار اين مطالعه به اهميت نماز برسيد . از اعتقاد صرف به باور و ايمان دست يابيد. كتب زير سفارش مي‏شود:
ا. "اسرار الصلوة" اثر ميرزا جواد ملكي تبريزي.
ب. "پرواز در ملكوت يا اسرار الصلوة"، اثر امام خميني(ره). البته اگر شروع مطالعات با كتاب‏هاي آقاي محسن قرائتي در باب نماز باشد، بهتر است.
2- باور كردن عتاب تارك نماز:
وعيد و عذاب‏هاي الهي درباره‏ تارك نماز هميشه بايد مدّ نظر باشد تا انسان به خود بباوراند كه چنين عذاب‏هايي واقعاً وجود دارد. كتاب‏هايي مثل "گناهان كبيره" اثر شهيد دستغيب در اين باره مفيد است.
3- تفكر در مرگ روزي نيم ساعت، در زود گذشتن دوران زندگي خود، خاطرات تلخ و شيرين و خلاصه انتهاي عمر و ورود به عالم قبر و قيامت و رسيدن عذاب‏هاي الهي و سرافكندگي و روسياهي و... اين فكر بايد در مكاني خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد. تا تحريك براي نماز و هر توشه اخروي گرديد. اگر اين تفكر اثر خود را بخشيد، هفته‏اي نيم ساعت كفايت مي‏كند.
4- گزيدن دوستانِ نماز دوست و گريز از دشمنان بي‏نماز به ظاهر دوست: اثر همنشين بر كسي پوشيده نيست.
5- پرهيز از گناه: گناه دل انسان را سياه مي‏كند . او را نسبت به اعمال عبادي كم رغبت و گاهي بي رغبت مي‏كند.
6- انس با محيط‏ هاي معنوي: مساجد و كلاً محافل نشاط بخش معنوي، دل را به سمت عبادت و نماز مي‏كشاند. حتي شنيدن وديدن مثل دعاي ندبه و كميل به وسيله‏ي صدا و سيما مفيد و روح بخش هستند.
7- استقامت و پافشاري عملي بر نماز در محيط‏هاي ملامت‏گر نماز: نماز را به هيچ قيمتي ترك نكنيد، هر چند در محيط و موقعيتي قرار گيريد كه ديگران شما را سرزنش كنند.
8. پرهيز از نمازهاي طولاني تحميلي: نماز واجب را خلاصه بخوانيد. فقط هر وقت قلب شما به طولاني كردن نماز اقبال و تمايل نشان داد به همان اندازه نماز را طولاني كنيد.
9- انجام مستحبات نشاط‏آور: در بين مستحبات چه نماز، چه ذكر ،چه دعا آن را كه بيش از همه به شما حال خوش و لذّت روحي مي‏بخشد، انتخاب كرده و بيش تر انجام دهيد.
10- دعا و توسل: رغبت به نماز را هم با دعا و توسل به ائمه معصومين(ع) از خداوند تعالي بخواهيد.
11- عزم جزم: تصميم جدي بگيريد كه هيچ گاه نماز را ترك نكنيد . اگر به خاطر عذر شرعي مثل فراموشي ترك شد ،حتما قضاي آن را به جا آوريد.
12- مطالعه احوال علما: شرح حال بزرگان را دانستن و مطالعه كردن بسيار مفيد است.
براي آگاهي بيش تر ر.ك:
گلشن ابرار، جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم
مفاخر اسلام، آقاي علي دواني

در پايان کتاب هاي زير را جهت مطالعه پيشنهاد مي کنيم :
درمورد نماز
1- آيين نيايش، ابراهيم غفاري.
2- نماز عارفانه، جواد محدثي.
3 - پرورش در پرتو نيايش، حسنعلي نوري ها.
4 - نماز زيباترين الگوي پرستش، غلامعلي نعيم‌آبادي.
5 - نماز از ديدگاه قرآن و حديث، موسوي لاهيجي.
6- نماز، حسين انصاريان.
7 - عبادت عاشقانه،استاد کريم محمود حقيقي
پي نوشت :
1. نهج البلاغه ،قصار 312.

در احادیث می بینیم که خیلی از چیز ها زکات داره... مثلاً زکات علم ، انتشار آن است. می خواستم ببینم اگر کسی کلکسیون عکس داشته باشه ، زکاتش چیه؟ من یه کلکسیون دارم ، می ترسم آخرش نگه داری از اون و همچنین اینکه دلم می خواد بهش عکس اضافه کنم، باعث گناه بشه. مثلاٌ باعث دلبستگی به مال دنیا (کلکسیون) بشه. اگر یه روزی مثلاً از بین بره ، باعث تاراحتی ام بشه و به خاطر اون فرضاً عصبانی بشم و... نظر شما چیست ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
وظيفه اي از بابت زکات به عهده شما نيست. اما اگر عکس هاي که جمع کرده ايد، از نظر علمي و يا فرهنگي براي ديگران مفيد باشد، مي توانيد در اختيار ديگران قرار بدهيد .
همان گونه که خودتان اشاره کرديد. دلبستگي به متعلقات دنيوي هر چه که مي خواهد باشد، از نظر اخلاقي پسنديده نيست . سعي کنيد که اهميت جمع آوري عکس براي شما کم بشود .براي اين کار مي توانيد کار هاي ديگري که از نظر خداوند اهميت بيش تري دارد ،جايگزين جمع آوري عکس کنيد.
حضرت علي (عليه السلام ) مي فرمايد:
مَن اشتغل بغير الاهم ضيّع الاهم؛ اگر انسان به کارهاي که مهم نيست مشغول شود، کارهاي که اهميت دارد ، از دست مي دهد.(1)
پي نوشت :
1. الحياه ، ج1 ، ص 551 .

سلام خسته نباشید عبادت هاتو قبول من دختری هستم 23 ساله که مدتی از خدا دور شده بودم و خیلی گناه کردم ولی حالا پشیمونم و توبه کردم ولی خدا جواب منو نمی ده و به خاطر گناهام خیلی سختی کشیدم تا الان و خیلی چیزهامو از دست دادم به خاطر نادانی و سادگیم اعتبارم پیش برادرام مادر و پدرم و خیلی دل مادرمو شکستم ولی حالا می خوام جبران کنم و میترسم که کارام تو ایندم تاثیر بذاره و همش دلنگرانم نمی دونم چیکار کنم خدا منو ببخش خواهش می کنم کمکم کنید من خیلی ناراحتم چون دارم تاوان کارامو میبینم و واسه همین می گم خدا چرا جوابمو نمی ده و تنهام گذاشته خیلی می ترسم کمکم کنید و واسم دعا کنید منتظر پاسختون هستم باتشکر از لطف شما

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو آن كس كه گُنه نكرده و زيست بگو
غير ازپيامبران و امامان و اولياي الهي و افرادي مثل حضرت مريم و حضرت زهرا عليهم السلام چه کسي گناه نا کرده در دنيا زيست ؟
خواهر گرامي اگر چه نمي دانيم گناه شما چيست تا شايد در ترک آن بتوانيم به شما کمک کنيم . امّا ناراحتي ، آه و حسرت و سوز دروني تان را درک مي کنيم .به شما حق مي دهيم که اين چنين از بُن دل و عمق جان خويش بسوزيد . زيرا گناه هر چه باشد ، نشان دهنده بي معرفتي و بي لياقتي بنده در دوستي با خداي مهربانش است ،چگونه بنده اي که به خود آمده و از خواب غفلت بيدار شده ، از عملکرهاي خود ، پيش خدا شرمنده نشود و از درون نسوزد؟
با اين وصف آيا صداي خدا را نمي شنوي که به شما مي گويد : قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (1) ( اي پيامبراز قول من به بندگانم ) بگو : اي بندگان من ، اي کساني که با گناه و نا فرماني خدا بر ضرر و زيان خويش اقدام کرده ايد ، از رحمت خدا مأيوس و نا اميد نشويد ( توبه کنيد و برگرديد و به فضل خدا اميدوار باشيد ) زيرا - در صورت توبه - خدا همه گناهان را مي آمرزد . اوست آمرزنده و مهربان .
غرق گنه نا اميد مشو ز دربار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما
بنده شرمنده تو خالق بخشنده من بيا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
توبه شکستي بيا هر آنچه هستي بيا اميدواري بجو زنام غفار ما
خداوند همه بندگان را دوست دارد .دوست دارد كه همه‏ ، در مسير حق و هدايت قرار گيرند . از تمام ظرفيت وجودي خود، براي دستيابي به كمالات استفاده كنند؛ مگر اين كه انسان، مانع اين مهرباني و لطف شود و باعث محروميت خود گردد. بنابراين راه بازگشت هميشه و براي همه گناه کاران با هر گناهي که کرده اند ، باز است؛ حتي اگر انسان بدترين گناهان را مرتكب شده باشد.
اگر كسي به صورت واقعي توبه كند، نه تنها خداوند او را از همه‏ آلودگي‏ها پاك مي‏كند ، بلكه او را دوست مي‏دارد؛ به ويژه اگر توبه كننده جوان باشد(ان الله يحبّ التوابين) (2) . كسي كه دوست و محبوب خدا شد، خدا عزيزش مي‌كند؛ همه گناهان كبيره و صغيره او را مي‌بخشد، چنان كه پيامبر فرمود: "التائب من الذنب كمَن لا ذنب له(3)؛ كسي كه از گناه توبه كند (خداوند همه گناهان او را مي‌آمرزد)
و همانند كسي مي‌شود كه هيچ گناهي نكرده است".
اگر به هر دليلي، تاكنون اشتباهاتي مرتكب شده‏ايد، نبايد از لطف و رحمت خدا مأيوس باشيد. قطعاً راه بازگشت وجود دارد . خداوند نيز وعده داده كه هم توبه كننده را دوست مي دارد و هم به او كمك مي‏كند.
همين كه احساس ندامت و نارضايتي از رفتار گذشته خود داريد، نشانه اين است كه چراغ فطرت الهي شما، روشن است و مورد عنايت و توجه خدا هستي . اگر خدا دوستت نمي داشت ، تو را رها مي کرد و اگر تورا رها کرده بود ،اين حال پشيماني و ناراحتي دروني را به شما نمي داد .
آيا نديده و نشنيده اي که چه بسا گناهکاران و جنايت پيشگان و مردان و زنان بدکاره اي بودند و هستند، که گناه کردن براي شان عادي شده ، از گناه و فساد و جنايت شان هيچ احساس شرمندگي و ناراحتي نمي کنند ، بلکه برخي ها از آن احساس خوشحالي مي کنند ؟ اين ها کساني هستند که خدا رهاي شان کرده و سايه رحمت خود را از سر اين ها برداشته . ولي به شما سوز و ناراحتي دروني داده است ،نفس لوّامه تان را زنده نگه داشته تا با سوز و تحمل سختي ها در صدد اصلاح خود باشيد ، به جاي عشق هاي کاذب ، عشق حقيقي پيدا کنيد .
پس اي جوان گرامي !
زنگ دل را زُداي تا يارت بدهد در حريم خود بارت
به خداي عليم بي همتا حاجبي نيست غير زنگارت
حال که نعمت بزرگ توبه نصيب شما شده قدر بدان . از اين حال خوش سوز دروني بهره ببر . پيشاني صِدْق و اخلاص با سوز و گداز بر درگاه دوست بگذار و از صميم قلب بگو:
خدايا! آمدم.
اگر فرمود : اي گناهكار! اين جا چرا آمدي؟ بگو:آخر من بنده تو ام پس كجا برم، به کي و به كدام در رو كنم كه کسي و دري جز تو و درِ تو نمي‌شناسم؟
اگر گفت: تا به حال كجا بودي؟
بگو: راه گم كرده بودم.
اگر فرمود : چه آورده‌اي؟ بگو : دل شكسته و سوز دروني .
اگر پرسيد علامت دل شکستگي ات چيست ؟
بگو: اين اشک هاي جاري و شرمندگي و تنفرم از هر گناه و نافرماني ات نشانه آن است .
بگو : اي خداي من! مگر توسط پيامبرت براي ما گناهکاران پيام نفرستادي و نفرموده‌اي: "پيامبر بگو: اي بندگان من ( اي کساني که با گناه و معصيت‌ها) بر خود ظلم روا داشته ايد ! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خداوند همه گناهان را مي‌آمرزد، چه اين كه او بخشنده و مهربان است"(4)
من هم بنده گنه كار توام. مدتي از تو فراري بودم و با گناهان عظيم و بسيارم، بر خود ستم كردم اما اكنون آمده‌ام و به تو پناه آورده‌ام. به رحمت و آمرزش تو اميدوارم. مرا به فضل و بزرگواري خويش بپذير!
خوشا آن دل كه دارد قصد كويش خوشا آن ديده دارد عشق رويش
خوشا آن بنده شيرين زباني كه همواره بود در گفت و گويش
خوشا آن سالك شوريده حالي كه سرگرم است اندرهاي و هويش
آري عزيز گرامي ! يقين بدان که خداوند شما را رها نكرده است . ندامت و پشيماني شما، بزرگ‏ترين نعمت الهي و علامت اين است كه خداوند شما را دوست دارد. اگر توبه واقعي كنيد و به واجبات و دستورات الهي عمل كنيد و از گناه و معصيت اجتناب كنيد، قطعا اهل رستگاري و سعادت خواهيد بود.
نکته مهمي را که لازم است به آن توجه کامل داشته باشيد اين است که:
1- هم بايد زحمت كشيد و هم توقع و انتظار «معجزه» نداشت. رسيدن به كمالات انساني، به تدريج و با تلاش مستمر، تحقق مي‏پذيرد . امكان ندارد يك شبه اين مسير طي شود. حتي پيامبران، بعد از ساليان متمادي تلاش و كوشش، توانستند مراحلي را طي كنند و به مدارجي برسند.
2- گناه‌تان هر چند بزرگ و زياد باشد، بزرگ‌تر از رحمت و بخشش خداوند نيست، پس با توجه به لطف بي‌كران الهي، چه جاي يأس و نااميدي است؟!
3- پيامبر اكرم(ص) فرمود: "هنگامي كه بنده‌اي به حقيقت و خالصانه توبه مي‌كند، خدا او را دوست مي‌دارد و بر او پرده مي‌پوشد. گناهان او را از ياد دو فرشته‌اي كه گناهان او را نوشته‌اند، مي‌برد. هم‌چنين آثار آن را از اعضاي بدنش و قطعه‌هاي زمين محو مي‌كند تا در قيامت عليه او شهادت ندهند. پس او در حالي خدا را ملاقات مي‌كند كه هيچ چيزي بر ضد او شهادت نخواهد داد".(5)
توصيه ها:
براي آن كه در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشيد:
- هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابيدن، پس از خواندن دو ركعت نماز از خدا بخواهيد كه شما را در پيمان توبه موفق بدارد.
- از توسل به چهارده معصوم عليهم السلام به خصوص توسل به امام زمان عليه السلام غافل نشويد.
- پايبند به نماز اوّل وقت باشيد .
- تا حد امكان در مساجد نمازتان را بخوانيد.
- با دوستان مؤمن رفت و آمد كنيد و از رفاقت با افراد بدنام و فاسد پرهيز نماييد.
پيامبر اكرم(ص) روزي به اصحاب خود فرمود: كدام يك از شما اراده توبه دارد؟
عرض كردند: همه ما مي خواهيم توبه كنيم. فرمود: پس غسل كنيد. وضو بگيريد و چهار ركعت نماز بخوانيد. در هر ركعت يك مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره توحيد و هر يك از سوره ناس و فلق را يك مرتبه بخوانيد و بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوييد: استغفرالله ربّي و أتوب اليه. لا حول و لاقوّة الاّ بالله العليّ العظيم. يا عزيزُ يا غفّار اغفرلي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فإنّه لا يغفر الذّنوب إلاّ أنت.
سپس فرمود: هيچ بنده¬اي از امت من اين عمل را انجام نمي دهد مگر اين كه منادي از آسمان ندا كند: اي بنده خدا، عملت را از سر بگير كه توبه تو مقبول است و گناه تو آمرزيده، و فرشته ديگري از زير عرش صدا كند: اي بنده! مبارك باد بر تو و بر اهل تو و ذريه ات، و فرشتگان ديگر هر يك مطلبي مي‌گويند تا اين كه جبرئيل(ع) ندا مي‌كند كه: من وقت مرگت با ملك الموت مي آيم و به تو مهرباني مي كنم و روح تو به آساني از بدنت خارج مي‌شود.(6)
پي نوشت ها :
1. زمر (39) آيه 53 .
2. بقره (2) آيه 222
3. سفينة البحار، ج 1، ص 127، ماده توبه.
4. زمر ،آيه 53.
5 . سيدعبدالله شبّر، كتاب الاخلاق، ص 334.
6 ميرزا جواد ملکي تبريزي، رساله لقاء الله ، ص87.

اگر در حین دیدن کارتون تصادفا صحنه ای شهوت آور مشاهده شود (بدون علم به اینکه دارای چنین صحنه ای است ) و منی بیرون اید حکم نماز و روزه چه خواهد بود

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که به اوج لذت جنسي نرسيده باشد ،رطوبتي که خارج مي شود ،پاک است و غسل ندارد و روزه را هم باطل نمي کند.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود، جنب مي شود. اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد، ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ،جنب نمي شود و غسل لازم نيست. زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند ،جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود، چون به اوج شهوت نرسيده، جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي ،استفتاآت ،سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت ،ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1 ،سوال 705 و812.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

 با سلام. اميدوارم عبادتون در ماه مبارک مورده قبوله حضرت حق قرار گيرد. مدتي است که نسبت به نماز غافل شده ام و احساس مي کنم ايمانم سست شده. نمازم را نه تنها اول وقت نمي خوانم بلکه ديگر اخره وقت هم نمي خوانم. لطفا در ارتباط با فلسفه ضرورت نماز را به من توضيح دهيد و ده عقوبت ترک نماز و ده پاداش نماز اول وقت را براي من با ذکر حديث توضيح دهيد. خواهش مي کنم توضيح کامل بنويسيد و يک انسان مسلمان را از بي نمازي و بي ايماني نجات دهيد. لطفا کمکم کنيد. خدانگهدار.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعضي از عوامل که موجب سستي و ترک نماز مي‌شود، عبارتند از:
1ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. برخي چنين مي‏پندارند که نماز انسان، نيازي را از خداوند برطرف مي‏کند که البته خيالي واهي است. خداوند نيازي به هيچ مخلوقي ندارد.
2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها در رفتن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
3ـ مسامحه و سهل انگاري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد.
جوانان بايد اين روحيه وحالات را در تمام کارها از خود دور کنند و به مسئوليت‌هاي اجتماعي و فردي خود اهميت دهند.
پدران و مادراني که به نماز اهميتي نمي‌دهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام مي‌دهند، نمي‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
4ـ عدم شناخت آثار سبک شمردن نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.
پيامبر گرامي(ص) فرمود: «چيزي که مسلمان را کافر مي‌کند، ترک عمدي نماز واجب است يا خوار و سبک شمردن و به جا نياوردن آن. فاصله اي بين ايمان و کفر وجود ندارد جز به ترک نماز». (1)
کسي که نماز را سبک شمرد، به تدريج آن را ترک خواهد کرد. ترک نماز دليلي جز سبک شمردن دين و مسخره کردن آيين ندارد. امام صادق(ع) هنگام وفاتش فرمود: «به شفاعت ما اهل بيت نمي‌رسد کسي که نمازش را سبک شمرد». (2)
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي از آنها اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از نظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است. (3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ". (4)
نماز است سرخط آزادگي دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است و اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود، همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌كند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌كند، باعث مي‌شود انسان با شوق بيشتري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت مي‌باشد. امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌ محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(6) حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارك الصلاة بهره‌اي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فكر‌كند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند، هيچ‌گاه نماز را ترك نمي‌كند و چنانچه به هر علتي‌نمازش ترك شود، فوراً جبران نموده و قضا مي‌كند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم، همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتي خدا از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است‌، معلوم مي‌شود اين دستور براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه ‌نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد، با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم، چرا كه‌ نماز محور قبولي ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد، بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري، ‌راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيشترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌كند. حضرت فرمود: "‌هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(10). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجه‌اش به‌خودش باز مي‌گردد، عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز
وعده عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌كند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي‌كند.
2ـ بركت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد". (13)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و. . . از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز آشنايي داشته باشد، نماز را ترك نمي‌كند.
5ـ توبه.
ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه
نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن مي‌شود". (14)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(15)
6ـ استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه. . . "(16) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 3، ص 29.
2. بحارالانوار، ج 79، ص 235.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع كافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحكمة، ماده صلاة، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحكمة ماده صلاة، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
16. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج).

صفحه‌ها