كلام
۱۳۸۹/۰۶/۱۷ ۰۱:۳۱ شناسه مطلب: 18763
تكليف ساير اديان وافرادغير معتقد به اديان الهي در برزخ- قيامت - اخرت چيست ؟
پرسشگرگرامي باسلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز.
اظهار نظر قطعي در خصوص سرنوشت انسان ها امري صحيح و معقول نيست ؛ اما چنان كه از منابع نقلي و قواعد ديني بر ميآيد ،مي توان به يك جمع بندي كلي رسيد :
از آيات و روايات استفاده مىشود بهشت براى كسانى است كه ايمان به خدا و پيامبر اسلام (ص) داشته ، عمل صالح و تقوا پيشه كرده باشند: «الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبى لهم و حسن مآب؛ كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان كه خوش جايگاهى خواهند داشت».(1)
مراد، ايمان به خدا و پيامبر و وحى الهى است . مراد از عمل صالح، عمل به دستورهاى قرآن و اطاعت از پيامبر است كه از جمله دستورها اطاعت از اولى الامر است. محبت و اطاعت از اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت جزء خميره ايمان است.
بر اين اساس پيروان اديان الهى هم به حكم كتاب خودشان كه در آن اشاره به آمدن پيامبر اسلام شده است و هم به حكم عقل كه بايد به آخرين پيام الهى گوش فرا دهند، بايد دين اسلام را بپذيرند.
خداوند در آيه 85 سوره آل عمران مىفرمايد: «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين؛ هر كس غير از اسلام (دين واقعى) دينى را بپذيرد، هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود».
بنابراين كفار و پيروان ساير اديان الهى وظيفه دارند درباره دين خود و دين اسلام تحقيق كنند .دستورهاى اديان را با هم مقايسه كنند. پس از تحقيق دقيق و علمى، به حقيقت اسلام و حقانيت اين دين پى خواهند برد.
حال اگر شرايط تحقيق از اسلام براي آن ها فراهم نبوده ،يا نتوانستند به منابع واقعي اسلام مراجعه نمايند، يا اصلا مسئله تحقيق از دين براي شان مطرح نبوده ، يا پس از تحقيق ( بدون هيچ غرض ، عناد و انگيزه شخصي )به اين نتيجه رسيدند كه دين خودشان درست است و از طرفى به محتواى دين خود عمل كردند و بر كسى ظلم نكردند، چون حجت و دليل بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمىكند . چه بسا به مرتبه اي نائل شوند كه اهل بهشت شوند ، ولى اگر تحقيق نكردند و با لجاجت بر دين خود پا فشارى كردند و با اين كه احتمال دادند دين اسلام دين حقى باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظيفه خود كوتاهى كرده، در نتيجه مورد مواخذه قرار مي گيرند و اهل عذاب و جهنم خواهند بود .
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مىگويد: «اگر كسى در روايات دقت كند، مىيابد كه ائمه(ع) تكيه شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مىآيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى بايست تحقيق و جستجو كند ، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مىبرند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مىرود».
وى از مرحوم علامه طباطبايى نقل مىكند: «همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد».(2)
بنابراين ، اين امكان وجود دارد كه غير مسلمانان نيز داخل بهشت شوند . اين ها گروهي هستند كه به عنوان مستضعفان شناخته مي شوند ، يا واقعا و حقيقتا دنبال دين حق بودند ، اما به دلائلي بر آن دست نيافتند. نيز انسان هاي درست كار و پاک بودند و بر طبق فطرت پاک و عقل خود عمل کرده اند.
محاسبه اعمال آنان، بر پايه عدل خداوندى است و بر اساس عقل و فطرت و كردارشان ، هم چنين اعتقادات و باورهايشان (اگر صحيح و مطابق با اسلام باشد) مورد حساب قرار مىگيرند.
جهت مطالعه بيش تر در اين موضوع به كتاب «عدل الهي» ( بخش اعمال خير غير مسلمانان) اثر استاد شهيد مطهري مراجعه فرمائيد.
پىنوشتها:
1. رعد (13) آيه 29.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.
۱۳۸۹/۰۶/۱۶ ۱۸:۱۷ شناسه مطلب: 18735
به عقیده ی ما شیعیان پیامبر ,دخترش وامامان معصوم اند.امادر قرآن بار ها آمده است(خطاب به پیامبر) که از گناهانت آمرزش طلب برای مثال آیات55سوره ی غافر و2سوره ی فتح منظور چیست؟میگویند که منظور طلب استغفار برای امت است ,اگر این است چرا خداوند مستقیما این را نگفته(در همان آیات)؟درضمن چه آیه ای در قرآن آمده که معصوم بودنشان را اثبات میکند؟یا چه دلایلی وجود دارد ؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قرآن کريم در بسياري از آياتش بر اساس كنايه و تمثيل و تعابير غير صريح يا به اصطلاح خطاب غير مستقيم به مخاطبان اصلي از طريق مخاطب قرار دادن ديگري معارف خود را بيان نموده است . اين شيوه در رساندن پيام به مخاطب تاثير بيش تر دارد، آيات ياد شده در پرسش از اين باب است.
ثانيا: وجوه ديگر نيز درباره آن آيه مطرح است از جمله اين که: پيامبر قبل از هجرت و بعد از آن با انديشه کفر و شرک مبارزه کرد، اين سبب شد که حضرت از نظر کفار و مشرکان گناهکار به حساب آيد، پس مراد از واژه «ذنب» در آيه ياد شده پي آمد کارهايي مبارزاتي حضرت نزد کفار و مشرکان است و نه گناه مصطلح چنان که در روايات بدين مسئله تصريح شده که به دليل مبارزه پيامبر با بت پرستي از کفار و مشرکان کار او گناه تلقي ميشد. (1)
بنابراين هيچ کدام از آن آيات نشانه عدم عصمت نيست ،چه اين که استغفارهاي معصومين (ع) اسراري ديگر دارد که تفصيل آن را در منبع ذيل جويا شويد. (2)
دلايل عقلاني و وحياني بسياري بر عصمت پيامبران و امامان (ع) وجود دارد که به چند نمونه از آن اشاره ميشود:
1- خداوند به صراحت درباره عصمت پيامبر و اهل بيت در قرآن کريم فرمود: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» (3) خداوند ميخواهد شما خانواده را از هر گونه آلودگي پاک پاک و منزه کند.
2- رسول خدا (ص) فرمود: «انا و علي و حسن و حسين و تسعه من ولد الحسين مطهرون، معصومون» (4) من و علي و حسنين و نه فرزندش مطهر و معصوم هستيم.
3- اما دليل عقلي: اولا جواز ارتکاب گناه و عدم عصمت پيامبر و امام، نه تنها با غرض بعثت و امامت ناسازگار است، بلکه سبب تشويق مردم به معصيت خواهد شد. از آن جا که نقض غرض و ترغيب به معصيت هيچ يک با حکمت الهي سازگار نيست، لازم است پيامبران و ائمه از ارتکاب هر گناهي مصون و داراي عصمت باشند.
دوم: اگر پيامبر و امام داراي عصمت نباشند و خود دچار لغزش و گناه شوند ،هرگز نميتواند ديگران را به سوي تقوا و پاکي فرا بخواند و دعوت آن ها براي مردم موثر باشد.
سوم: اگر بپذيريم که پيامبر و امام عهدهدار حفظ شريعت و دفاع از کيان اسلاماند ،اين کار بدون برخورداري از عصمت امکان پذير نيست. (5) در اين باره دلايل ديگر نيز است که تفصيل آن را در منبع ذيل جويا شويد. (6)
پينوشتها:
1. عصمت، ص 156.
2.سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني، ص 294.
3.احزاب (33) آيه 33.
4.بحار الانوار، ج 25 ،ص 201.
5. آموزش کلام اسلامي، ج 2، ص 75 و 144.
6.عصمت، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي، قم، 1388 ش .
۱۳۸۹/۰۶/۱۶ ۱۵:۱۵ شناسه مطلب: 18714
۱۳۸۹/۰۶/۱۵ ۰۱:۰۳ شناسه مطلب: 18584
تكليف ساير اديان وافراد غير معتقد به اديان الهي در برزخ- قيامت - اخرت چيست ؟
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
از آيات و روايات استفاده مىشود بهشت براى كسانى است كه ايمان به خدا و پيامبر اسلام (ص) داشته و عمل صالح و تقوا پيشه كرده باشند:
«الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبى لهم و حسن مآب؛ كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان كه خوش جايگاهى خواهند داشت».(1)
مراد، ايمان به خدا و پيامبر و وحى الهى است . مراد از عمل صالح، عمل به دستورهاى قرآن و اطاعت از پيامبر است كه از جمله دستورها اطاعت از اولى الامر است. محبت و اطاعت از اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت خميره ايمان است.
پيروان اديان الهى هم به حكم كتاب خودشان كه در آن اشاره به آمدن پيامبر اسلام شده و هم به حكم عقل كه بايد به آخرين پيام الهى گوش فرا دهند، بايد دين اسلام را بپذيرند.
خداوند در آيه 85 سوره آل عمران مىفرمايد: «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين؛ هر كس غير از اسلام (دين واقعى) دينى را بپذيرد، هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود».
بنابراين كفار و پيروان ساير اديان الهى وظيفه دارند درباره دين خود و دين اسلام تحقيق كنند . دستورهاى اديان را با هم مقايسه كنند. پس از تحقيق دقيق و علمى، به حقيقت اسلام و حقانيت اين دين پى خواهند برد.
حال اگر شرايط تحقيق از اسلام براي آن ها فراهم نبوده ،يا نتوانستند به منابع واقعي اسلام مراجعه نمايند، يا اصلا مسئله تحقيق از دين براي شان مطرح نبوده ، يا پس از تحقيق ( بدون هيچ غرض ، عناد و انگيزه شخصي )به اين نتيجه رسيدند كه دين خودشان درست است و از طرفى به محتواى دين خود عمل كردند و بر كسى ظلم نكردند، چون حجت و دليل بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمىكند . چه بسا به مرتبه اي نائل شوند كه اهل بهشت شوند ، ولى اگر تحقيق نكردند و با لجاجت بر دين خود پا فشارى كردند و با اين كه احتمال دادند دين اسلام دين حقى باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظيفه خود كوتاهى كرده، در نتيجه مورد مواخذه قرار مي گيرند.
بنابراين اصل در حق طلبي انسان ها و تسليم در مقابل آن ، يا انکار حقيقت است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مىگويد: «اگر كسى در روايات دقت كند، مىيابد كه ائمه(ع) تكيه شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى بايست تحقيق و جستجو كند ، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى روند، در رديف منكران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مىدانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مىرود».
وى از مرحوم علامه طباطبايى نقل مىكند: «همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد».(2)
بنابراين ، اين امكان وجود دارد كه غير مسلمانان نيز داخل بهشت شوند .اين ها گروهي هستند كه به عنوان مستضعفان شناخته مي شوند ، يا واقعا و حقيقتا دنبال دين حق بودند ، اما به دلائلي بر آن دست نيافتند و نيز انسان هاي درستكار و پاک بودند و طبق فطرت پاک و عقل خود عمل کرده اند.
محاسبه اعمال آنان، بر پايه عدل خداوندى است . بر اساس عقل و فطرت و كردارشان ، هم چنين اعتقادات و باورهاي شان (اگر صحيح و مطابق با اسلام باشد) مورد حساب قرار مىگيرند.
در مورد برزخ نيز وضعيت ايشان مانند قيامت است و تفاوتي از اين جهت نمي كند.
جهت مطالعه بيش تر در اين موضوع به كتاب «عدل الهي» ( بخش اعمال خير غير مسلمانان) اثر استاد شهيد مطهري مراجعه فرمائيد.
پىنوشتها:
1. رعد (13) آيه 29.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.
۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ۱۲:۲۵ شناسه مطلب: 18535
ميخواستم انواع معاني عبارت خاتم الحجج را بدونم.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
معناي (خاتم ) به( فتح يا کسر تاء) فرجام هر چيز يا هر کاري را گويند. آنچه که کار بدان پايان پذيرد .پايان بخش هر چيز. بنا براين اگر به پيامبراسلام خاتم الانبياء گفته مي شود، به اين خاطر است که پايان بخش پيامبران است . فرزندان او که امامان معصوم و جانشينان به حق آن حضرت هستند، از سوي خداوند به عنوان حجت و راهنما و هدايت گر مردم مي باشند . خاتم الحجج ( پايان بخش حجت ها ) حضرت مهدي (ع ) مي باشد. به هرحال به اين خاطر به امام مهدي (ع) خاتم الحجج گفته مي شود . (1)
پي نوشت :
1. معارف ومعاريف، ج 5 ،ص 4و5 .
۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ۰۸:۲۷ شناسه مطلب: 18513
با سلام لطفا بر اساس حکم عقل آن هم در حد انتطار جوان امروز که شاید خیلی هم احساس دینی ندارد پاسخ بفرمایید. چرا کسی که تا چهل سالگی تقریبا بنده خالص خدا بوده ودستورات دینی را کامل انجام داده و در جامعه نیز بسیار صادقانه و شرافتمندانه کار کرده اینک فکر میکند که هیچ فرقی با کسی که اینگونه نبوده ندارد . حتی بر خلاف تمام وعده های دینی وضع مادی خوبی ندارد با اینکه واقعا کار کرده و حتی به اندازه یک نخ سیگار اسراف نکرده اما زندگی اش می لنگد . ..... مگر انسان چقدر عمر میکند و تا کی باید ...... منتظر باشد . مگر نه اینکه لا معاد له من لا معاش له . لطفا با ارسال پاسخ مستدل به جوانی که کم کم پا به میان سالی می گذارد در حالی که فکر میکند از دینداریش خیر چندانی ندیده است کمک کنید تا از این برزخ بیرون اید. با وجود اینکه قبل از 25 سالش تمام شود 70 درصد کتب استاد مطهری و قبل از سی سالگی بسیاری از مکتوبات علامه جعفری یا تفاسیر متعدد ویا تعداد بسیار زیادی از کتب حضرت امام را مطالعه کرده وکتب سلوک معتبری را هم مدت های طولانی عمل کرده اما اکنون با نگاهی به گذشته ... و مهمتر در پیشرو آنچه را که وعده فرمودند آنهم حداقل در دنیای مادی محقق ندیده است با اینکه تمام و کمال انجام وظیفه کرده است اما اینک ....... . با تشکر
با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
1-تصور شما از وضعيت خود و ديگر افراد و موقعيت و جايگاه خود و آنان كاملا اشتباه است ؛ وضعيت ظاهري و امكانات و بهره مندي هاي فردي و اجتماعي فرد، نه معيار درستي اعمال و رفتارهاي گذشته اوست و نه نشان دهنده نادرستي آن ؛ البته و به شكل طبيعي درست رفتاري و تلاش و كوشش در عين دين داري و تقوا مداري مي تواند به سعادت و موفقيت ظاهري كمك كند ، اما به هيچ وجه تلازم و رابطه مستقيمي بين اين امور وجود ندارد .
چه بسا افرادي كه به واسطه رعايت تقوا و حدود الهي در مشكلات و نابساماني هاي بسياري واقع مي شوند . چه بسا بي دينان و بي تقواياني كه در نتيجه بي تقوايي و عدم رعايت ضوابط ديني و اخلاقي به ثروت و موقعيت و مكنت فراوان دست مي يابند ؛ البته در نتيجه معمولا رعايت تقوا و ضوابط ديني و اخلاقي به سعادت و برخورداري معقول از نعمت هاي دنيايي هم منتهي مي گردد .بي تقوايي و بي مبالاتي در رفتارها به مشكلات مختلف براي اين افراد منجر مي شود ، اما اين امر هم عموميت و كليت ندارد .
2- در مباني ديني به ما وعده داده نشده كه براي رفاه و برخورداري و نعمت هاي ظاهري خود دين دار باشيد . بين تقوا و دين مداري و نعمات مادي نسبت مستقيمي تعريف نشده ؛ اگر اين گونه بود، بسياري از انبيا و امامان معصوم ما در فقر و تنگناي مادي به سر نمي بردند ؛ البته در منابع ديني در خصوص رابطه تلاش و كوشش و كياست نسبت به برخورداري مادي اشاراتي شده كه اين امر هم نوعي رابطه عقلاني و طبيعي است .
نبايد توقع داشت كه تنها به مجرد دين داري و رعايت حدود شرعي و اخلاقي لزوما بايد طرح هاي اقتصادي انسان با موفقيت همراه شود يا تلاش هاي او به نتايج و اهداف قابل قبول برسد ، فرد دين دار به واسطه توكل به خداوند و اهداف ارزنده اي كه در مسير تلاش هاي خود دارد ،چه بسا زودتر و بهتر به نتيجه دست يابد ، اما باز نبايد اين امر را قاعده اي كلي دانست .
3- روايت مورد نظر به اين شكل وارد شده است : " من لا معاش له لا معاد له " به اين معنا كه كسي كه داراي معاش و امورات درستي براي زندگي معيشتي خود نباشد، نبايد توقع معاد و آخرتي آباد نيز براي خود داشته باشد ؛ در نتيجه اين بدان معنا نيست كه تنها افراد داراي
امكانات مادي و رفاه اقتصادي داراي آخرتي خوب و رضايتمندانه هستند ، بلكه ممكن است فرد داراي بهره مادي كم ، اما ابزار و توان و زمينه معيشتي ثابت و معقولي باشد و با همان زندگي خود را به سرانجامي مطلوب برساند .
4- نتيجه مستقيم رعايت امور ديني و تقوا و اخلاق ، نزديكي به خداوند و جلب رضايت او و در نتيجه برخورداري از بهترين سرنوشت و تقديرات در زندگي و رسيدن به سعادت ابدي است ؛ بر اين اساس چه بسا خداوند براي بنده اي خوب ، دارا بودن از امكانات وسيع مادي و رفاهي را به صلاح او و آخرتش نداند . او را از پاره اي از اين امور محروم سازد ، اما اين امر لطفي است از جانب خداوند كه در نتيجه نيك رفتاري او عائدش شده است .
در واقع خداوند اين وضعيت را همچون نعمتي براي او مقدر نموده است تا وي در اين وضعيت به برخي مفاسد و خطرات كه ممكن بود در شرايط رفاه و نعمات گوناگون مادي به آن مبتلا شده و از سعادت حقيقي باز بماند ، دچار نگردد ؛ پس حتي اگر وضعيت شما ناشي از همين حقيقت باشد، باز بين شما و ديگر افراد چون خودتان كه از اين دين مداري و تقواي رفتاري برخوردار نيستند، فاصله اي بس عظيم است .
بين تقوا و كسب معارف ديني و رعايت امور شريعت و اخلاق با تلاش هاي سودمند اقتصادي و انتخاب هاي دقيق و درست اجتماعي و مشورت و همكاري با افراد موفق در اين حوزه جمع كرده ، تلاش كنيد موفقيت هاي اجتماعي و اقتصادي خود را نيز در كنار موفقيت هاي معرفتي و ديني به دست آوريد. تلاش هاي مضاعف را عين جلب رضايت خداوند و كسب معرفت ديني بدانيد .
هيچ گاه از تلاش هاي و مجاهدت هاي ديني خود مايوس و نااميد نبوده ،همه آن ها را درآمدهاي معنوي و سرمايه هاي انساني خود بدانيد كه بسياري ديگر از آن بي بهره اند . چه بسا سرمايه دار هاي عظيم گرفتار هزاران آلودگي و انحراف و مشكل عقيدتي و رفتاري هستند و در آتشي مي سوزند كه اكنون بر ما و خودشان مخفي است .
از هر نوع نگاه كاركرد گرايانه به مباني و مفاهيم ديني دست كشيده، از مقايسه نتيجه اعمال و رفتار ديني خود و نتايجي كه متوقع رسيدن به آن هستيد ،دست برداريد . خود را در دو عرصه متفاوت ، يعني :دين داري و دين مداري تنها براي خدا و جلب رضايت او - و تلاش براي معيشت و رفاه بيش تر ، البته با توكل به خداوند و با كمك عقل و منطق و خرد اجتماعي ، مهيا كرده، بيش تر و بهتر از گذشته دراين مسير گام برداريد كه اميدواريم به نتيجه مطلوب دست يابيد .
۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ۰۸:۱۸ شناسه مطلب: 18509
۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ۰۸:۱۵ شناسه مطلب: 18508
۱۳۸۹/۰۶/۱۴ ۰۳:۴۱ شناسه مطلب: 18501
پیامبران بدون استثنا مردم را به چیزی دعوت می کرده اند؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در اين باره که هدف مشترک همه انبيا چه بوده، امير مومنان در نهج البلاغه بيان زيبايي دارد :
« آن گاه که در عصر جاهليتها بيش تر مردم پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روي آوردند، شيطان مردم را از معرفت خدا بازداشت. با خواستههاي انسانها، رسولان خود را پي درپي اعزام کرد تا وفاداري به پيمان فطرت را از آنان بازجويند .نعمتهاي فراموش شده را به ياد آوردند . با ابلاغ احکام الهي حجت را بر آن ها تمام نمايند . توانمنديهاي پنهان شده عقلها را آشکار سازند . نشانههاي قدرت خدا را معرفي کنند.» (1)
از کلام حضرت به دست ميآيد که آموزههاي ياد شده جزء اهداف مشترک همه انبيا بوده است.همه آنان براي تامين اهداف مذکور و لوازم و پيامد همان اهداف مبعوث شدهاند. در واقع همه انبيا يک هدف را تعقيب ميکردند و آن تامين سعادت انسانها از طريق نشان دادن راه صحيح زندگي و كسب معرفت كامل و درست نسبت به حقايق عالم ،يعني در حقيقت هدف اصلي انبيا رساندن بشر به درجه برخورداري از ايمان به خدا و روز رستاخيز و تعليم و تربيت صحيح ديني و تقويت اصول اخلاقي بوده است. (2)
پينوشتها:
1. نهج البلاغه ،خطبه 1.
2. پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني ،ص 243.