كلام

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

منظور از کابالا چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
كابالا يا قبالا يا همان تصوف يهودي آئيني است كه به نوع خاصي از رياضت هاي شيطاني يهوديت دلالت دارد امروزه به صورت يگ فرقه وگروه ظاهر شده است
برابر نظريات كارشناسان ملل و نحل اين فرقه تحت تاثير عرفان و تصوف اسلامي در اثر هم‌نشيني مسلمانان آندلس با برخي از يهوديان تشكيل شده است .
كابالا بخش رمز‌آلود و بسيار سري دين يهودي طي 500 سال اخير محسوب شده و عمده تحولات جهان توسط كاباليست‌ها دنبال مي‌شود . البته برخي باور دارند که اين فرقه سابقه طولاني تر از اين دارد.
كابالا عميقا بر برخي باورهاي خرافي همچون جادوگري استوار است و رسماً براي آن تقدس قائل است و اين عمده‌ترين نقطه اشتراك شيطان‌پرستي در گذشته و حال با شيطان‌پرستي است .
هم‌اكنون اصطلاح كابالا وصف‌كننده تمرين آئين و دانش محرمانه يهود است . مهم‌ترين منابع و كتب كاباليستي كه به عنوان ستون فقرات و پايه اصلي آئين كابالا درآمدند ، شامل مجموعه كتب عبري " بهير " (به معناي كتاب روشنايي) و " هيچالوت " (به معناي كاخ‌ها) مي‌شوند كه به قرن اول ميلادي بازمي‌گردند . نهايتاً در قرن سيزدهم ميلادي كتاب " زوهار " نوشت شد كه تفكر و شكل كنوني " آئين كابالا " را تشكيل داد. بر گرفته از:
http://www.cloob.com/club/post/show/clubname/last_looking_of_u/topicid15...

خانم بعد از نزدیکی و قبل از اذان صبح غسل نماید ولی بعد از چند ساعت مشاهده نماید که لکه خونی از او بیرون می آید آیا این لکه باعث باطل شدن روزه می شود یانه؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که خانم در ايام عادت بوده و بعد از پاک شدن از عادت با شوهر نزديکي کرده باشد وهنوز ده روز از روز اول عادت نگذشته باشد، اگر لکه‌اي خون ببيند ،حکم حيض را دارد و روزه اش باطل مي شود.
اما اگر بعد از ده روز(از شروع حيض ده روز گذشته باشد، مثلا روز يازدهم لک ديده باشد)يا هنوز ايام عادت نرسيده باشد و در ايام عادت نبوده است، لکه مذکور حکم استحاضه را دارد و روزه باطل نمي شود،(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 220و221و225.

با سلام فلسفه عده نگه داشتن چیست؟زنی که مطمئن است باردار نمی شود چرا باید عده نگه دارد؟و اگر دو نفر ازدواج موقت کنند و هیچ رابطه جنسی نداشته باشند زن بعد از جدایی باید عده نگه دارد با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است و براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهى. مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمت‏ها به گونه‏اى است كه اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، همان حكم را مى‏كند كه شرع كرده است .منتهى عقل انسان قادر به كشف همه ملاكات احكام الهى نيست.
عقل انسان حكم كلى را (كه هر حكم الهى و شرعى داراى ملاك و معياري است) درك مى‏كند، ولى در همه موارد حكم جزئى را كه در فلان مورد مثلاً ملاك واقعى چيست، نمى‏تواند درك كند، يعنى مى‏داند آن حكم فلسفه‏اى دارد، ولى نمى‏داند آن فلسفه چيست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً مى‏پذيرد .
ذكر اين مقدمه براى اين است كه به طور كلى در تمام موارد احكام بدانيم كه هر حكمى حكمتى دارد، گرچه ممكن است بر اثر كمى اطلاع و عدم احاطه بر تمام مسايل نتوانيم آن را كشف كنيم، ولى تعبداً آن را مي پذيريم.
اما در رابطه با فلسفه عده در ازدواج موقت بايد بگوييم که يكى از فلسفه‏هاى «عدّه»، روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است . يك بار ديدن عادت ماهيانه، معمولاً دليل بر عدم باردارى زن است، ولى گاه ديده شده كه زن در عين باردارى، عادت ماهيانه را در آغاز حاملگي مى‏بيند. از اين رو، براى رعايت كامل اين موضوع دستور داده شده كه زن دو بار، عادت ماهيانه ببيند و پاك شود تا به طور قطع، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد و بتواند مجدداً ازدواج كند. (1)
توجه داشته باشيد که تنها اطمينان زن به عدم بارداري کافي نيست چون احتمال حامله بودن وجود دارد وبا پيشرفتي که علم پزشکي در اين زمان کرده است باز هم ممکن است در تشخيص اشتباه کند.
ودر ضمن ممکن است زني صرفا به همين دليل که او اطمينان به عدم بارداري دارد مراجعه به متخصص نکند وازدواج کند ومشکلاتي براي او پيدا شود خداوند براي جلو گيري از اين مشکلات دستور داده است که همه زناني که با آنها نزديکي شده است عده نگه دارند.
وهمان گونه که در بالا گفتيم ممکن لزوم عده نگه داشتن حکمت هاي ديگري هم داشته باشد که بر ما مخفي است .
وعلت اصلي واجب بودن عده رواياتي است که از جانب اهل بيت (عليهم السلام ) به ما رسيده است.
لازم است بدانيم که در چند صورت لازم نيست زن عده نگه‏دارد، بلكه بلافاصله مى‏تواند بعد از جدايي مجددا شوهر كند:
ا) اگر شوهر اول اصلاً با او نزديكى نكرده باشد، مثل اين كه عقد ازدواج را خوانده‏اند و بدون اين كه نزديكى شده باشد ،از هم جدا شده‏اند.
ب ) زنى كه يائسه باشد؛ يعنى، اگر سيده است 60 ساله و اگر غير سيده باشد 50 سال قمرى داشته باشد كه در اين سن عادت زنانگى نمى‏شوند.
ج ) زنى كه آبستن است، عده او تا به دنيا آمدن بچه يا سقط شدن بچه است .(2)
پي نوشت ها :
1. تفسير نمونه، ج 2، ص 106.
2 . توضيح‏المسائل مراجع، ص 461 - 458.

سوالم را بهتر مطرح می کنم. آنچه دقیقا من به دنبال یافتن آن هستم این است که آیا رحمت خاصه خدا در زمینه هایی مثل پیشرفت اقتصادی، مواهب سماوی و ارضی، افزایش نرخ تولد و مسائلی از این دست که جنبه مادی غالبی دارند ظهور می کند یا فقط در جنبه های معنوی و وجود توفیقات بروز پیدا می کند؟ به عنوان مثال اگر در جامعه ای اسلامی پیشرفت اقتصادی و نرخ بالای نزولات آسمانی و رونق کشاورزی و مسائلی از این دست وجود داشت، آیا می توان گفت این مسائل می توانند نشانه ای از رحمت خاصه خدا بر این جامعه و در نتیجه تقرب این جامعه به خدا باشد؟! در اینجا فقط امکان مسئله در فرض سوال مد نظر است و به وقوع آن در دنیای خارجی نظر نداریم! با تشکر از شما

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آنچه مفسران در تفسير آيه مبارکه بسم الله الرحيم، تاکيد کرده اند،ين است که رحمت عام الهي عمومي و همگاني است.رحمت خاص او تنها شامل مومنان مي‌شود. (1) از اين بيان معلوم مي شود که رحمت خاصه که از آن مومنان و بندگان صالح خداوند است، در امور دنيايي نظير مسايلي که در پرسش اشاره شده نيز خواهد شد، يعني اين طور نيست که رحمت خاصه که براي مومنان است، تنها در امور معنوي که در نشئه آخرت کارساز است، نصيب آن ها بشود، بلکه در امور دنيايي هم ممکن است مومنان غير از رحمت عام الهي از رحمت هاي خاصي او در مسايل دنيا شان نيز بهره‌مند شود. امام حسين (ع) در دعاي عرفه مي گويد: «يا رحمان الدنيا و الاخره و رحيمهما؛ (2) اي خدايي که رحمان دنيا و آخرت تويي و رحيم دنيا و آخرت نيز تويي».
از اين که حضرت رحمت رحيمي خداوند را که همان رحمت خاصه است ، در دنيا نيز مطرح کرده، معلوم مي‌شود که امور دنياي مومنان نيز تحت پوشش رحمت خاصه قرار مي گيرد . هم چنين از برخي آيات قران نيز به دست مي‌آيد که رحمت خاصه الهي شامل امور دنيا شان هم مي شود ، مثلا خطاب به پيامبر فرمود: «وجدک عائلا فاغني؛ (3) تو را فقير يافت، توانگر نمود». يا فرمود: «الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذي انقض ظهر و رفعنا لک ذکرك؛(4) آيا تو را شرح صدر عطا نکردم و بار سنگين را از تو برنداشتم، آن بار سنگين که پشت تو را مي‌شکست و نام نيکو تو را بلند کرديم». همه اين نعمت‌هاي خاصه الهي بود که در دنيا نصيب پيامبر شده است، به خصوص بر طرف شدن فقر و عائله مندي او و درباره امدادهاي الهي که در دنيا و در امور دنياي نصيب مومنان شده، آيات بسياري در قرآن آمده، از جمله «و امددناکم باموال و بنين؛ (5) شما را به وسيله مال ها و فرزنداني نيرومند مدد بخشيم». در باب پيروزي‌هاي نظامي لشکريان اسلام با کمک‌هاي غيبي الهي که از بارزترين مصداق رحمت خاص الهي است، در آيات قران فراوان سخن گفته شده. (6) بنابراين معلوم مي شود که رحمت خاصه خداوند اختصاص به امور معنوي و اخروي ندارد ،بلکه در امور دنيايي نيز نصيب شايستگان مي‌گردد. پس نه تنها در امکان بلکه در وقوع چنين رحمتي در امور دنياي جاي ترديد نيست.
پي‌نوشت‌ها:
1. الميزان، ج 1، ص 30.
2. مفاتيح الجنان ،دعاي عرفه .
3. ضحي (93) آيه 8.
4. انشراح (94) آيه 1-4.
5. اسراء (17) آيه 6.
6. آل عمران (3) آيات 123 تا 127.

معجزات پیامبراکرم(ص) غیراز قرآن کدامند؟ من طلبه هستم. لطفا دقیق و با ذکرمنبع جواب دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کرامت‌ها و معجزه‌هاي بسياري از پيامبر(ص) در طول زندگي پيش از بعثت، پس از بعثت و بعد از رحلت ديده شده و در کتاب هاي تاريخي ثبت شده است. پيامبر قرآن را به عنوان معجزة اصل خود ارائه داد که الآن هم موجود است .هنوز انسان‌ها را به هماورد طلبي مي‌خواند اما غير از قرآن کارهاي خارق‌العادة فراواني در طول حيات از ايشان سر زد که نشان از ارتباط خاص با عالم بالا داشت.
اکنون به طور خلاصه به بعضي از معجزات پيامبر گرامي اسلام اشاره مي کنيم :
1. روزي که حليمه او را براي شير دادن تحويل گرفت، ديد ايشان به پستان راست او متمايل است، در حالي که مي‌دانست پستان راستش شير ندارد، ولي همين که آن را در دهان ايشان گذاشت، همگان ديدن که پستان بي‌شير و رگ خشکيده به ناگاه پر از شير شد.(1)
2. سفر تجاري ايشان به شام قبل از بعثت،( به عنوان سرپرست کاروان تجاري خديجه) پر از حوادث اعجاب آور است که در تاريخ ثبت شده است.(2)
اين دو مورد مربوط به قبل از نبوت بود اما پس از نبوت نيز حضرت معجزات بسياري به عنوان نشانة ارتباطش با عالم غيب از خود نشان داد،
3. در جلسه دعوت خويشاوندان چهل نفر دعوت شده بودند که هر کدام غذاي بسيار مي‌خوردند و يک خمرة شربت مي‌نوشيدند. رسول خدا به امام علي(ع) دستور داد ران گوسفندي را طبخ و ظرف شيري را تهيه کند و بعد ده نفر ده نفر آنان را به طعام خواند و فرمود: «به نام خدا بخوريد» همگي خوردند و نوشيدند تا سير شدند، بدون اينکه مقدار شير کم شود، در اين هنگام ابو لهب گفت: ببينيد شما را چگونه سحر کرد!(3)
4.جريان معراج و سفر شبانه حضرت از ديگر معجزات ايشان بود. بنابر روايت هنگام برگشت از سفر شبانه به کاروان قريش برخوردند که شتري گم کرده و در پي آن بودند. حضرت مقداري از آب آشاميدني آنان را که در ظرفي بود، نوشيد و بقيه‌اش را به زمين ريخت. روز بعد ضمن گزارش سفرشبانه به قريش اعلام کرد که کاروان تجاري آنان در فلان نقطه بود و شترشان را گم کرده بودند و من مقداري از ظرف آب شان خوردم و بقيه‌اش را ريختم. آنان صبر کردند تا کاروان آمد و از آنان سؤال کردند و آنان تأکيد کردند که در آن شب در آن نقطه بوده و صبحگاهان شترشان را گم کرده و ظرف آب شان نيز ريخته شده بود.(4)
5.واقعه شکافته شدن ماه ( شق القمر) از ديگر معجزات پيامبر است.
6 - داستان كنده شدن درخت که امام علي در خطبه قاصعه نهج البلاغه در باره آن سخن گفته است .
اگر بخواهيم معجزات رسول خدا را برشمريم، وقت بسياري را مي‌طلبد . بهتر است به کتاب‌هايي که در مورد زندگي‌حضرت نگاشته شده است، مراجعه شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. فروغ ابديت، ج 1، ص 163.
2. همان، ص 195.
3. تفسير الميزان، ج 15، ص 335 به نقل از تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 27.
4. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 19 ـ 20. ج 19، ص 94.

با سلام بنده در خارج از کشور تحصیل میکنم و میبینم خیلی از دوستانم کافر و بودائی هستند ولی اعتقاد خاصی ندارند در واقع پیرو مذهب خاصی نیستند و میگویند که ما دین خاصی نداریم - می خواستم بدانم میتوان آنها را تشویق به پذیرش خدا کرد ولی بنده متاسفانه آنقدر در مسائل دینی قوی نیستم که بتوانم آنها را راضی به پذیرش اسلام بکنم آیا میتواند یک شخص فقط خدا را بپذیرد بدون پذیرش دین خاصی ؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بر خلاف آنچه در پرسش اشاره شده آيين بودايي يکي از آئين‌هاي کهن است، آموزه ها و تعليمات خاصي دارد . به طور کلي معتقد است که حيات و زندگي سراسر رنج است . خاستگاه اين رنج‌ها، آرزوهاي نفساني انسان است . از طريق رياضت‌هاي سنگين بايد خواسته‌هاي نفس را سرکوب نمود تا از رنج‌هاي زندگي رهايي يافت، آن ها بر اين باورند که آدمي بايد انديشه درست، تلاش درست داشته باشد، آنان معتقدند که هدف مرد ديندار آن است که از وجود به عدم سعادت آميز پناه ببرد که از آن به «نيروانا= نابودي» ياد مي‌کنند، آن ها بر اين باورند که انسان مرکب از عناصري است که قبل از او بوده ، هنگام مرگ از هم جدا مي‌شوند، ولي باز ممکن است به نحو مشابه به يکديگر بپيوندند. (1)
در مجموع آن ها بر اساس آيين بودايي خود باورهايي دارند، همان باورها در واقع مذهب و اعتقادات آنان را تشکيل مي‌دهد، بنابراين اگر آن ها مدعي‌اند که مذهب خاصي ندارند ،مرادشان مذهب‌هاي توحيدي است، نظير آنچه در اديان آسماني مطرح است . آن ها بدين مذاهب و اديان آسماني باور ندارند.
آيا مي‌توان آن ها را به دين خدا پرستي و توحيد فرا خواند؟
با توجه به شرايط و مصلحت‌هايي که در آن جا براي شما مطرح است، از راه‌هاي مناسب مي‌توانيد آنان را به خداپرستي و يا لااقل به خداشناسي توحيدي فرا بخوانيد ،ولي خدايي که اسلام معرفي نموده، يعني خداي يکتا، بي‌همتا، منزه از مثل و مانند و شريک، جسم و مانند آن را به آنان معرفي کنيد. اگر نتوانستيد، با ساير آموزه‌هاي اسلامي آنان را آشنا سازيد. با توحيد اسلامي آشنا کنيد. سعي نماييد از طريق استدلال عقلي و بيدار کردن فطرت با آنان وارد گفتگو شويد . دوستانه و با محبت با آنان سخن بگوييد چون بر اساس آموزه‌هاي اسلامي توحيد يک حقيقت فطري است . اگر غبار باورهاي فرهنگي و اجتماعي و تربيتي غلط از چهره فطره انسان پاک شود ،به آساني شکوفا مي‌گردد و حقيقت را مي پذيرد، چه اين که گفتگوي عقلي و استدلالي نيز براي اثبات حقايق بسيار موثر است. درهر صورت به هر اندازه که بتوانيد آنان را با توحيد اسلامي آشنا سازيد. ثواب و ارزش فراوان دارد.
از طريق ارتباط با همين مرکز مي‌توانيد آگاهي خود را با آموزه‌هاي اسلامي تقويت نماييد. راهکارهاي تشويق دوستان خود را براي آشنايي با توحيد اسلامي از اين مرکز سوال کنيد. گام به گام پرسش‌هاي مربوطه را مطرح نماييد تا پاسخ مناسب تقديم شود. ان شاءالله موفق باشيد.
پي‌نوشت:
1. لغت نامه دهخدا، ج 3، ص 4394 - 4395.

چرا کسانی که مدتی با افراد بی بند وبار نشست و برخاست دارند به درد بی تفاوتی و دشمنی با احکام دین دچار می شوند؟

پرسش: عقيدتي شرح : چرا کساني که مدتي با افراد بي بند وبار نشست و برخاست دارند به درد بي تفاوتي و دشمني با احکام دين دچار مي شوند؟چه کار کنيم تا به بي تفاوتي نسبت به احکام اسلامي دچار نشويم؟ پاسخ :

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
پرسش تان دو قسمت دارد . الف- چرا کساني که مدتي با افراد بي بند و بار نشست و برخاست دارند به درد بي تفاوتي و دشمني با احکام دين دچار مي شوند؟
تأثير گذاري و تأثير پذيري انسان ها از يکديگر و حتي اشيا نسبت به هم امري طبيعي است . هرگاه يک چيز معطر يا گنديده اي در در يک صندوق يا اتاقي قرار گيرد ، فضاي آن جا را معطر يا متعفن مي سازد. بنا براين اگر ارتباط و رفاقت و هم نشيني با افراد بي بند و بار و بي تفاوت نسبت به اسلام سبب بي بند وباري و بي تفاوتي شود، امري طبيعي و عادي است.علي(ع)مي‌فرمايد: " بدانيد ريا، اگر چه اندك باشد ، شرك به خدا است و (اما) دوستي و هم‌نشيني با هوس گرايان و افراد بي بند و بار باعث فراموشي خانه ايمان است"(1) چه تعابير زيبا ، رسا و هشدار دهنده‌اي !
اگر ريا و خود نمايي ، شرك و دوگانه پرستي است ، پيوند دوستي با افراد لا ابالي و هوس گراو بي تفاوت ، از شرك و دوگانه پرستي بدتر است ، زيرا در شرك ، باز خدايي مطرح است ، اما هم‌نشين و دوست آلوده به گناه و تابع هواي نفس ، آن قدر انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهد ، گويا خانهً ايمان به كلي تعطيل مي‌گردد و ايمان به فراموشخانه سپرده مي‌شود .
چنين هشداري را بايد از اميرمؤمنان (ع) جدي گرفت تا مايه افسوس و حسرت بي ثمر نگردد. قرآن از قول برخي افراد در قيامت نقل مي‌كند كه از شدت ناراحتي در حالي كه دستان خويش را به دندان مي‌گزند ، مي‌گويند: "واي بر من ، اي كاش فلاني را دوست نمي‌گرفتم. و با فلاني دوست نمي‌شدم ! دوستي با او مرا به چنين سرنوشتي دچار ساخت".(2)
ممكن است برخي افراد خودشان را فريب دهند و خيال كنند آن قدر قوي هستند که ديگران يا محيط و اجتماع نمي توانند در آنان تأثير بگذارد و در اراده يا ايمان آن‌ها خللي وارد كنند . اين‌گونه تخيلات مصداق روشن خود فريبي است. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد : از دوستي با افراد فاسد بپرهيز، زيرا طبيعت و خلق و خوي شما به طور ناخود آگاه ناپاكي و زشتي‌ها را از فرد فاسد مي‌دزد ، در حالي كه تو از آن بي خبري".(3)
ب-دچار نشدن به بي تفاوتي نيازمند ي هايي دارد که مهم ترين آن عبارت است از :
1- شناخت و آگاهي ديني: هر کسي بايد تلاش کند سطح معرفت و ديني خود را در حوزه هاي مختلف اعتقادي ، تاريخي و حديثي ، علوم قرآني ، اخلاقي و تربيتي و احکام فقهي بالا ببرد تا نا خود آگاه فريب ديگران را نخورد و به ولنگاري و بي تفاوتي ديني گرفتار نشود .
2-شناخت دوستان و هم نشينان خوب و بد از نظر اسلام .
با توجه به اين كه نياز به دوستى و دوستان يكى از نياز هاى مهم انسان است و جاى خالى اين نياز را چيز ديگرى پر نمي كند، بايد زمينه هاى دوستى و روابط دوستانه مورد دقت قرار گيرد.و بداند دوست و هم نشين و همکار خوب چه کسي است و چه مشخصات و ويژگي هايي دارد ؟ و با چه کساني نبايد دوست شويم تا در اثر ارتباط و همراهي با آنان به درد بي تفاوتي مبتلا نشويم ؟
عمل اصلي بي تفاوتي ،ضعف ايمان و تعطيل شدن فريضه امر به معروف و نهي از منكر است. براي غلبه براين آفت تقويت ايمان و احياي امر به معروف و نهي از منکر ضروري است.
پي‌نوشت‌ها:
1. فيض الاسلام ، نهج‌البلاغه ، ج 20، ص 147 .
2. فرقان (25) آيه 28 .
3. ابن ابي الحديد ، شرح نهج‌البلاغه ، 20 ، ص 147 .

با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خواهر گرامي! با توجه به عواملي كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعي كه بر سر راه ازدواج وجود دارد، نبايد عدم توفيق در ازدواج را به گناه يا بسته شدن بخت و مانند آن نسبت داد. زيرا نداشتن خواستگار يکي از مشکلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. چرا که همه ما پيرامون خود شاهد دخترهايي بسيار شايسته اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار نداشته اند. پس لازم است به نکات زير توجه کنيد :
به خود بگوييد و تلقين کنيد که هنوز فرصت براي ازدواج موفق را دارم. اين نکته را به هيچ عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد و به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد. باور شود که « كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور».
2- هميشه زود ازدواج کردن به معني زودتر به خوشبختي رسيدن نيست . اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن هميشه به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، بلکه گاهي زود ازدواج کردن شرّي است كه گريبانگير فرد مي گردد ، مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ مي سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را ان شاء الله به سراغ شما مي‏فرستد.
3- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه تخم مرغ هاي خوشبختي را در سبد ازدواج نچينيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد .چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل ، کار و اشتغال مولد،و ... به خانه خوشبختي و بخت واقعي خود راه يافته اند. بنا بر اين ،تمرکز ذهني خود را تا زمان مقتضي، و تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، از مسئله ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
4- در ناکامي ها به جاي بغرنج سازي به ساده سازي و عادي سازي بپردازيد، چرا که ناکامي ها آن قدر هم فکر مي کنيم ناکامي نيستند. بر عکس کامروايي هاي ما هم آن قدر هم کامروايي محسوب نمي گردد. نمونه اش همه دختران ازدواج کرده اي هستند که با هزار اميد و آزرو راهي خانه بخت مي شوند، ولي ديري نمي پايد که چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي و عملي - که نوعي مرگ تدريجي است - نصيب آنان نمي گردد . آرزو مي كنند كه اي كاش تن به ازدواج نمي دادند.
5- بدانيد که افکار، ‌نيت‌ها و عملکردهاي افراد و اجتماع در سرنوشت انسان مؤثر است، به گونه‌اي که مي‌توان گفت سرنوشت چيزي جز بازتاب و برايند عقايد و افکار، قصد و نيت‌ها و عملکردها ي فرد و جامعه نيست، پس نمي‌توان به طور قطعي گفت که تأخير ازدواج‌تان به دليل فکر يا عمل و گناه شخص شما بوده .ممکن است نتيجه عملکرد دنيا ، علم و ابزارهاي علمي ، اجرايي شدن نظريه نظريه پردازان هوس گرا و غافل از خدا مانند فرويد و يا جامعه اي باشد که در آن زندگي مي کنيد ، و يا علل و عوامل ديگري داشته باشد .
شايد افرادي به خواستگاري‌تان آمده اند، اما به انتظار فردي بهتر و مؤمن‌تر بوديد .از اين رو آن ها را نپذيرفتيد، در حالي که در امر ازدواج نه سهل‌انگاري درست است و نه سخت‌گيري پسنديده است. نبايد بدون تحقيق کردن از اخلاق و ايمان و عقايد و عملکردهاي کسي که مي‌خواهد همسر انسان گردد، کسي را پذيرفت و نه ريزه‌گيري‌هاي بي‌جا و حساسيت‌هاي بي‌مورد داشت، و مسايل کم‌اهميت را مهم تلقي کرد و نه به اميد آن که شايد فردي شايسته‌تر و مؤمن‌تر به خواستگاري بيايد، افراد مناسب را رد کرد.
شايد علت تأخير ازدواج‌تان اين هم نباشد، بلکه خداوند خير و صلاح شما را در تأخير ازدواج‌تان ديده است و پس از سال‌ها انتظار مي خواهد همسري شايسته نصيب‌تان کند.
شايد عاقبت به خيري شما در ديدن رنج و تعب‌هاي دنيا باشد ، تا ايمان و عفاف‌ تان قوي‌تر و هدفمندتر گردد . به تدريج صبر و بردباري ِ استوار و مقاوم پيدا کنيد. شايد خدا مي‌خواهد شما را بدين وسيله مورد امتحان و آزمايش قرار دهد تا پس از قبولي در آزمون مقام و منزلتي ستودني به شما عنايت کند . و شايدهاي ديگر .
البته «شايدها» دليل نمي‌شود که از عوامل مادي و معنوي مؤثر در امر ازدواج غافل باشيد، بلکه لازم است با توکل به خدا و تنها او را در همه امور مؤثر دانستن، به مسايل زير توجه نماييد .
الف- توجه به عوامل ظاهري
1ـ خوش اخلاقي و بشاشيت چهره و پرهيز از گرفتگي چهره و عبوسي بودن.
2ـ خوش‌زباني و سخن گرم و مهربان داشتن.
3ـ پرهيز از زود رنجي و بالا بردن قدرت تحمل، ظرفيت و صبر و بردباري.
4ـ شادابي و نظافت و پاکيزکي.
5ـ رعايت کردن فرهنگ صحيح جامعه.
6ـ پرهيز از ابتذال اخلاقي،‌ژوليدگي و بيان حرف‌ها و اظهارات دلسرد کننده.
7ـ پرهيز از افسردگي و گوشه‌گيري.
8ـ حضور در کانون‌هاي علمي و مذهبي، همچنين مساجد و جلسات مذهبي و شرکت در مجالس مراسم جشن و عقد و عروسي اقوام و خويشان با حفظ موازين و شئونات اسلامي.
ب) دعا درماني و توجه به معنويت: پيش از بيان دعا لازم است به نکاتي توجه شود .
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد .او چنان به پندار خود ، به خير و مصلحت بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد ، و ميزان دلبستگي و علاقه و ايمانش به حقانيت خدا را نشان دهد. آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد.
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) ميفرمايد «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد :
براي او ذخيره مي گردد، يا در دنيا برآورده ميشود، يا بلايي را كه مي خواست به او برسد، از وي مي گرداند». (1)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد :
«روز قيامت خداوند مي فرمايد: اي بنده من!مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي شد، اين براي ثواب و پاداش نيکي است که مي بيند». (2)
4- دعا خوب است . امّا اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان خواسته هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده ها دليل و احتمال ديگر. با توجه به اين امور :
يک - شب جمعه بعد از نصف شب غسل کنيد، نماز امام زمان عليه السلام (کيفيت آن در مفاتيح الجنان آمده است) را بخوانيد. بعد از سلام به سجده رويد و صد مرتبه صلوات بفرستيد. در حال سجده حاجت خود را از خدا بخواهيد.
دو ـ روز چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه روزه بگيريد . روز جمعه نماز جعفر طيّار را به کيفيتي که در مفاتيح الجنان ذکر شده بخوانيد، سپس حاجت خود را از خداوند بخواهيد.
سهـ هر شب سوره يس را بخوانيد .ثوابش را به چهارده معصوم عليهم السلام هديه کنيد . به آن ها متوسل شويد و حاجت خود را از خدا بخواهيد.
چهارـ از پيامبر نقل شده که خواندن دعاي «يستشير» هر صبح و شام براي ازدواج بسيار مفيد است.
پنج- سوره فلق و ناس و آيات 75 تا 83 سوره يونس را هر روز بخوانيد . در موقع آمدن خواستگار سوره الرحمن را همراه خود داشته باشيد.
شش- بعد از نماز صبح .ده مرتبه اين دعا را بخوانيد و هر روز تکرار کنيد تا خداوند گشايش عنايت فرمايد:« لا حول و لا قوّة الا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً ».
هفت- شب جمعه بعد از نماز عشا بگوييد:« لا اله الا انت. سبحانک انّي کنت من الظالمين»0اگر اين ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگوييد، به اجابت نزديک تر است0
هشت- نزديک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانيد ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحيد ، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوان .در رکعت دوم بعداز حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوان ،بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد 0
پي­نوشت­ها:
1.تحف العقول، ص 202.
2 . اصول كافي، ج 4، ص 247 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها