كلام

با سلام قبل از اینکه ازدواج کنم به درگاه خداوند توکل کردم تا با کسی ازدواج کنم که به خیر و صلاحم است و از او خوشبختی ام را در این ازدواج خواستم . اما توکلم نتیجه ای عکس داد و متاسفانه همسرم فردی خائن از آب درآمد که به خاطر عشق و علاقه اش به دختری دیگر مرا طلاق داد .متاسفانه این طلاق تا به امروز هیچ نتیجه ای جز بدی برایم به همراه نداشته است . من بسیار افسرده شده ام و نه دیگر انگیزه ای برای انجام امور دینی دارم و نه حتی برای یک زندگی عادی . حتی خواستم یک بار خودکشی کنم که بی نتیجه ماند. رفت و آمد را با تمام اقوام و دوستان قطع کردم چرا که دیدن افراد هم سن و سالم که بر خلاف من , زندگی خوب و موفقی دارند مرا آزار می دهد . بعد از این حادثه دچار بیماری قلبی نیز شده ام که مطمئنم روزی مرا از پا در خواهد آورد. چرا خداوند پاسخ اعتماد من به خودش را اینگونه داد ؟ اگر غیر از این است که بعد از توکل , خداوند آن چیزی را در برابرت قرار می دهد که به خیر و صلاحت باشد ,پس چرا توکل من این گونه پاسخ داده شد؟ آیا موارد مذکور را می توان خیر و صلاح یک فرد تلقی کرد؟ افسردگی , بی ایمان شدن و ..... ؟ آیا طلاق اصلا خیر و صلاحی هم می تواند برای کسی به همراه داشته باشد ؟ اگر خداوند را به مانند پدری خیر خواه برای دخترش در نظر بگیریم , کدام پدر را میتوان یافت که برای دخترش به جای یک زندگی آرام , طلاق و جدایی را بخواهد؟

باعرض سلام و تشكر از ارتباط شما با اين بخش.
لطفا به نكات زير دقت فرماييد:
1- برداشت شما از توكل و به طور كلي برداشت تان نسبت به خدا و امامان درست نيست زيرا نمي توانيم چه عمدي و چه غير عمد با توكل بر خدا دست مان را به آتش بزنيم و انتظار داشته باشيم كه نسوزد.
2- اگر قرار بود خداوند براي حل مشكلات و مصائب ما كاري انجام دهد، مصيبت ها و مشكلات را براي بهترين بندگانش قرار نمي داد، زيرا آن ها دايم به ياد خدا بوده و رفتارهاي خدايي داشتند. چرا امامان معصوم براي امرار معاش به كارهايي مانند چوپاني ، كشاورزي مبادرت مي ورزيدند در حالي با يك دعا مي توانستند بهترين روزي ها را براي خود و همسر و فرزندان شان داشته باشند و مشغول عبادت نشوند؟
3- خداوند هيچ وقت نفرموده كه از راه غير عادي من مشكلات شما را حل مي كنم .شايد فردي كه اصلا خدا را قبول نداشته باشد، ولي از راه منطقي و عاقلانه مسيري را طي كند ، به ايشان هيچ آسيبي نرسد اما فردي كه مذهبي است به دليل اينكه مسير مناسبي را انتخاب نكرده، دچار مشكل شود.اگر اندك تحقيق محلي و دقيق و جزيي درباره زندگي گذشته طرف مقابل و وضعيت خانوادگي و فرهنگي و... داشتيد ،متوجه دلبستگي ايشان به فردي ديگر بوديد و اين مشكل را ريشه يابي مي كرديد .
4- به هر حال هر رفتاري بر اساس نيازهايي اتفاق مي افتد . بايد به اين پرسش جواب دهيد كه همسر من چه نيازي به برقراري رابطه با فردي غير من را داشته است .اگر به من علاقه مند بود، چرا انتخاب نكرده و..؟
5- در وضعيتي كه هستيد، نياز شديد و اور‍ژانسي به مشاوره حضوري داريد كه احتمال مصرف داروهاي آرامش بخش در شما وجود دارد. بنابراين بهتر است در اين وضعيت به افكار و احساسات تان برچسب واقعيت نزنيد و آن ها را بيمارگونه بدانيد . براي درمان شوك ناشي از طلاق به مشاوره حضوري اقدام كنيد . به هيچ وجه به تصميم هاي مهم زندگي در اين وضعيت روحي و رواني مبادرت نكنيد. موفق باشيد.

با عرض سلام وخسته نباشيد ايام ماه مبارک رمضان را به شما تبريک عرض ميکنم و از شما بزرگواران التماس دعا دارم وايام شهادت مولاي متقيان حضرت علي عليه السلام را به شما تسليت ميگويم بنا به حکمت 440نهج البلاغه حضرت علي فرموده که خواب ديدن ها چه بسا تصميم هاي روز را نقش بر آب کرده است که سعدي اين مطلب را اينگونه بيان کرده خواب نوشين بامداد رحيل باز دارد پياده را ز سبيل مفهوم عبارات فوق چيست؟ بااين مطالب فوق پس خوابها يا همان روياي صادقه که انسان ميبيندچه مي شود سوال ديگري که از شما بزرگواران داشتم اين بود که براي روياي صادقه که از آينه خبر ميدهد آيا زمان و شرايط خواستي دارد واگر هر وقت خواب آينده را ببينيم به منزله اين است که اين خواب روياي صادقه است با تشکر فراوان ازشما عزيزان و بزرگواراني که شبه ها و سوالات مردم را پاسخ ميدهيد

پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
رؤيا و خواب ديدن، هميشه از مسائلى بوده است كه فكر افراد عادى و دانشمندان را از جهات مختلفى به خود جلب كرده است.
از آيات متعدد قرآن کريم مي توان استفاده کرد كه حداقل، پاره‏اى از رؤياها صادقه و انعكاسى از آينده دور يا نزديك مى‏باشد. نظيرخواب حضرت يوسف و خواب عزيز مصر و رؤياى پيغمبر اکرم(ص) و خواب ابراهيم (ع ) .
در روايتى از پيامبر مى‏خوانيم :« الرؤيا ثلاثة بشرى من الله و تحزين من الشيطان و الذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه ؛
خواب و رؤيا سه گونه است: گاهى منشأ الهي دارد و بشارتى از جانب خداوند است. گاهي ناشي از القاي شيطان و زمينه ساز غم و اندوه از سوى او است . گاه نيز مسائلى است كه انسان در فكر خود مى‏پروراند و به اصطلاح حديث نفس است».
يعني آرزوها و دل مشغولي ها و يا بيم و اميد و ميل هاي انسان است که به نمايش گذاشته مي شود. (1)
روشن است كه خواب هاى شيطانى چيزى نيست كه تعبير داشته باشد، اما خواب هاى رحمانى كه جنبه بشارت دارد ، بايد خوابى باشد كه از حادثه اي در آينده پرده بردارد.
خواب و رؤيا بر چند قسم است:
1 - خواب­هاى مربوط به گذشته زندگى و اميال و آرزوها كه بخش مهمى از خواب­هاى انسان را تشكيل مي­دهد .
2 - خواب­هاى پريشان و نامفهوم كه معلول فعاليت توهم و خيال است(اگر چه ممكن است انگيزه‏هاى روانى داشته باشد).
3 - خواب هائى كه مربوط به آينده است و از آن گواهى مى‏دهد.
خواب­هاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنه‏هائى كه انسان در طول زندگى خود ديده است، تعبير خاصى ندارند، همچنين خواب­هاى پريشان و به اصطلاح اضغاث احلام كه نتيجه افكار پريشان، و همانند افكارى است كه انسان در حال تب و هذيان پيدا مي­كند ، تعبير خاصى نسبت به مسائل آينده زندگى نمي­تواند داشته باشد.
اما خواب­هاى مربوط به آينده دو گونه است:
يكى،خواب­ها صريح و روشن مى‏باشند كه به هيچ وجه تعبيرى نمى‏خواهند و بدون كم ترين تفاوتى در آينده دور يا نزديك تحقق مى‏پذيرد.
دوم: خواب­هائى است كه در عين حكايت از حوادث آينده بر اثر عوامل خاص ذهنى و روحى تغيير شكل يافته و نيازمند به تعبير است.
رؤيا از جهت آنچه كه انسان در خواب مي بيند و از حيث مقام و مرتبه وجودي انسان كه گيرنده و دريافت كننده آن صورت ها مي باشد داراي اقسامي است :
1- خوابي كه بسته به نوع مزاج بدني انسان يا خلقيات وي، مستند به اسباب خارجي طبيعي، مزاجي و يا اسباب داخلي يا اخلاقي و روحي انسان مي باشد. مثلا" گفته شده كسي كه مزاجش گرم است حركاتش مشوش و مضطرب بوده، خواب او هم پر از اضطراب است. اين خواب آشفته مستند به مزاج بدني خواب بيننده مي باشد يا اگر كسي ، انساني يا کاري را خيلي دوست داشته باشد، آن را در خواب مي بيند و يا نسبت به شخصي بغض و عداوت زياد دارد ، در خواب با او جدال مي كند. اين جدال و آن همراهي ، مستند به خلقيات و ملكات اخلاقي انسان است.
2- خوابي كه به حوادث خارج از مسائل و مزاجي و خلقي، مربوط است .در اين نوع خواب نفس انساني از عالم دنيوي گذشته و با توجه به همگوني كه با عالم مثال و عقل دارد، با آن دو مرتبط مي گردد . اين نوع خواب گاهي صريح و واضح است و تعبيرش آسان مي باشد مانند خواب حضرت ابراهيم در كشتن فرزندش حضرت اسماعيل . گاهي غيرصريح و روشن است كه ارجاع آن خواب به معناي اصلي خود مشكل و سخت است مانند خواب حضرت يوسف (ع ). در مواردي خواب غيرصريح است كه از اين نوع خواب به (اضغاث احلام) ياد مي كنند، يعني خواب هاي پريشان و آشفته .
خواب­ها از جهات ديگر به اقسام گوناگوني تقسيم مي شود: برخي از رؤياها ناشي از تأثير اسباب و عوامل خارجي مانند گرما و سرما و يا عوامل داخلي مثل مريضي و وضع مزاج و پر بودن معده و ناراحتي هاي روحي و غير آن، روي قوه خيال انسان و در نتيجه درچگونگي رؤيا و خواب مؤثر است. همچنين اخلاق و خصوصيات انساني تأثير زيادي در نوع تخيل دارد مانند اين که کسي يا چيزي و يا کاري را زياد و بيش از حد دوست داشتن .
البته اغلب خواب­ها ناشي از تخيلات نفساني است که برآمده از تأثير اسباب و عوامل خارجي يا داخلي است که در حقيقت حاکي از کيفيت عمل و اثر اين اسباب است .
-زمان خواب ديدن مثل سرشب يا وسط شب يا آخر شب يا بعد از نماز صبح نيز درچگو نگي رؤيا و صدق و کذب آن تأثير مي گذارد. معمولاً خواب‏هاى صادقه بعد از نيمه‏ شب تا پيش از اذان صبح مى‏باشد . خواب‏هاى بعد از نماز صبح غالبا قابل تعبير نيست، اگر چه با توجه به وضعيت جسمي وروحي متفاوت افراد نمي توان گفت هيچ يک از رؤياهاي بعد از صبح تعبير ندارد . حتى فصل‏هاى سال هم در تعبير خواب تأثير دارد؛ مثلاً فردى در پاييز ببيند كه درختان ميوه كرده است، دلالت بر ضرر وى دارد . اگر هنگام بهار همين رؤيا را ببيند، دلالت بر منفعت او دارد. حتى شغل کسي كه خواب مى‏بيند ،تأثير دارد ،مثلاً اگر كاسب خواب ببيند كاسه شير مى‏نوشد ، دلالت بر كسب مال دارد؛ ولى اگر دانشجو و طالب علم چنين خوابى ببيند، دلالت بر تحصيل علم دارد و... .
ابوبصير از امام صادق‌پرسيد: آيا خواب راست و دروغ هر دو يك منشأ دارد؟ حضرت فرمود: "درست است (با اين تفاوت كه‌) رؤياي دروغ و خلاف واقع را انسان در آغاز شب كه هنگام تسلط (شياطين‌) رانده شده و نابكار است مي‌بيند. اين گونه رؤياها تخيلات آدمي است كه دروغ و غير واقعي و بي‌فايده مي‌باشد. اما رؤياي صادق را بعد از گذشت دو سوم شب كه فرشتگان فرود مي‌آيند و آن پيش از سحر است مي‌بيند. اين گونه رؤياها راستند و به خواست خدا تحقق مي‌يابند مگر آن كه بيننده خواب جنب يا ناپاك خوابيده باشد و خدا را چنان كه شايسته است‌، ياد نكرده باشد. در اين صورت رؤيا، مختلف و با درنگ و تأخير تحقق مي‌يابد."0(2) ‌
بنا بر اين تشخيص اين كه چه خوابى صادقه است، كار دشوارى است .علم تعبيرخواب ، علمي افاضي و الهامي است .خداوند به هر کسي به تناسب صفاي باطنش ، تمام يا قسمتي ازآن را افاضه و عنايت مي کند .
اگر در مورد خواب و مسائل مربوط به آن به اطلاعات بيش ترى نياز داريد، مى‏توانيد به اين کتاب ها مراجعه کنيد :
1-كتاب معاد و جهان پس از مرگ نوشته آية الله مكارم شيرازى، ص 285
2 خواب و نشان هاي آن، اثر استاد محمد شجاعي، تدوين محمدرضا كاشفي
3-ترجمه ميزان الحکمه ، ج 4،ص1930 (مترجم آقاي شيخي )
معناي روايتي که از امام علي (ع) نقل کرده ايد، اين است که چه بسا شخصي در شب تصميم مي گيرد کاري را در اول صبح انجام دهد اما خوابي مي بيند که در پيش خود تعبير مي کند انجام آن به نفعش نيست از اين رو از انجامش منصرف مي شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير الميزان، عربى، ج 10، ص 100؛ ميزان الحكمه، ج 4، ص 16، انتشارات مكتبه الاعلام الاسلامي.
2. روضه کافي ،کليني ،ج 8،ص91،ح 62 ؛مرأه العقول،ج 25،ص250.

با سلام و خسته نباشيد خدمت شما علم غيب (پرسياينس) چيست؟ در دين اسلام چه تعريفي براي آن شده و چه کساني اين علم را دارا هستند با تشکر فراوان

پرسش: علم غيب (پرسياينس) چيست؟ در دين اسلام چه تعريفي براي آن شده و چه کساني اين علم را دارا هستند ؟
پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
علم غيب يا علم به غيب همان طور که از اسمش پيدا است ، علم به اسرار و نهان است، يعني علم به اسرار نهفته‏اى كه انسان به حسب عادت راه به علم آن ندارد.(1)
غيب مقابل حضور است . بر خداى متعال چيزى غيب نيست، علم او احاطه دارد به جميع اشياي گذشته و آينده . بالاتر از اين علم ذات به ذات كه غير متناهى است. نه اول دارد و نه آخر، يعنى چيزى كه براي ديگران غيب است، بر خداوند غيب نيست و اين مراتبى دارد. آنچه كه از حد امكان خارج است، مختص خدا است، زيرا وجود ممكن هر كه و هر چه باشد، محدود است. محدود پى به غير محدود نمي برد، بعد از تنزل از اين مرتبه مى‏گوييم: وجود مقدس حضرت رسالت و ائمه اطهار عالم هستند بر آنچه بر انبياي سلف و ملائكه مستور است. سپس انبيا عالم هستند بر آنچه بر امت مستور است، بعد مؤمنان عالم هستند بر آنچه بر كفار و اهل ضلالت مستور است، سپس علما عالم هستند بر آنچه بر جهال مستور است. (2)
علم غيب مختص به ذات اقدس الهي دانسته شده . لکن اختصاص مربوط است به علم غيب ذاتي و استقلالي، نه علم به غيب غير استقلالي ،چرا که پيامبران و امامان و اوليا به اتصال به علم لايزال الهي توان دريافت اين علم را از ذات احديت را دارند.
سبب اختصاص علم غيب ذاتي و استقلالي به خدا اين است كه غير او هر چه باشد، وجودش محدود است، ممكن نيست كه از حدش بيرون شده و به آنچه كه خارج از حد و غايت او است ، آگاه شود، معلوم است كه هيچ موجودى غير محدود و غير متناهى و محيط به تمام اشيا نيست، مگر خدا، پس تنها او عالم به غيب است.
علم غيب به صورت استقلالي مختص به خدا است، ولي پيامبر نيز با اتصال به علم خدا مي تواند از غيب آگاه شود.
پي نوشت ها :
1.ترجمه الميزان ،ج 7 ،ص 135.
2.أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏13، ص: 244.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام سوال بنده این است: چه نوع موسیقی حرام است؟ این لینک رو مطالعه کردم:(موسیقی از نگاه رهبری) http://porseman.org/showarticle.aspx?id=501 اگر اطلاعات مفید دیگری هم هست ،ممنون میشم در اختیارم قرار دهید. اما قسمت مهم و اصلی سوالم اینکه ،موسیقی چه اثری بر انسان دارد؟ آیا باعث رشد او هم میتواند بشود؟آیا نیاز روح انسان هست؟ برخی میگویند موقع بخش موسیقی اصلا به محتوای آن توجهی نداریم،اما من میگویم موسیقی به صورت ناخودآگاه بر انسان اثر میگذارد.حالا از نظر علمی ،با دلایل علمی میخوام این موضوع رو ثابت کنم.خودم که اطلاعات ندارم،از شما خواهشمندم بنده را در این زمینه راهنمایی کنید. التماس دعا

پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
موسيقي هاي لهوي و حرام ثابت شده است که ضررهاي‌فراواني ‌دارد، از جمله‌:
1ـ ضعف‌اعصاب ‌و اختلال‌حواس‌:
موسيقي ‌به ‌ويژه ‌آهنگ ‌هاي‌حساس ‌آن ‌تحريکاتي ‌در اعصاب‌"سمپاتيک‌" و "پارا سمپاتيک‌" به وجود مي‌آورد که‌در نتيجه ‌تعادل ‌اين ‌اعصاب به هم مي خورد و انسان ‌دچار ضعف ‌اعصاب ‌مي‌گردد:(1) دکتر« دلف‌آدلر» پرفسور دانشگاه‌ کلمبيا مي‌گويد:
بهترين ‌و دلکش‌ترين ‌نواهاي ‌موسيقي ‌شوم ‌ترين‌ آثار را روي ‌سلسله ‌اعصاب ‌انسان ‌باقي ‌مي‌گذارد. اصولاً شنيدن ‌موسيقي ‌و کنسرت ‌در اعصاب‌يک ‌نوع ‌اثر تخديري ‌ايجاد مي‌کند که ‌نجات ‌از آن ‌مشکل ‌است‌.
کساني که با موسيقي سر و کار دارند، معمولا عمر کوتاه تري دارند(2) . در اثر هيجانات روحي و رواني و وارد شدن فشار برقلب ، گرفتار سکته هاي قلبي مي گردند.
تأثير موسيقي بر معده: براساس آزمايش‌هايي كه پرفسور "‌لودويگ دوملينگ" درباره موسيقي‌هاي شب‌كوتاه، موزارت، سمفوني، سرنوشت بتهون، موزيك بيت، آوازهاي پاپ يعني موزيك مدرن نسل جوان انجام‌داده و آزمايش هاي مكرر انجام گرفته، ترشح عصاره گوارشي معده و اسيد كلريدريك در كساني كه به موزيك ‌پاپ گوش كرده بودند، پيش از سائرين تقليل و كاهش يافته بود.(3)
2- ضرر هاي ‌اخلاقي‌:
مجالس ‌موسيقي ‌از نظر زيان‌هاي ‌فردي ‌و اجتماعي‌، باعث ‌گناهان‌فراوان ‌مي‌شود. موسيقي ‌سهم ‌بزرگي ‌در به ‌وجود آوردن‌ ناپسندي ها و پليدي‌ها دارد. نغمات ‌موسيقي ‌اجتماع‌را به ‌فساد و انحراف ‌مي‌کشاند. موسيقي ‌مخصوصاً در محافل‌مختلط ‌و به‌ويژه در صورتي که ‌خواننده ‌زن ‌باشد، مهيّج ‌شهوت ‌و هوس‌است‌. باعث ‌شهوت‌ راني ‌و عشق ‌بازي ‌و اعتياد به آن ‌مي‌شود . جامعه ‌را دچار گناه ‌و لغزش‌هاي ‌فراوان ‌مي‌کند.
موسيقي انسان را به لهو و لعب و عيّاشي و‌بي بند و باري سوق مي‌دهد . باعث تزلزل اعتقادات مذهبي و لاقيدي مي‌شود. در روايات از رسول گرامي اسلام نقل شده : " سه چيز قلب انسان را پر قساوت مي‌گرداند: شنيدن و گوش دادن به‌صداها و گفتارهاي لهو؛ دنبال صيد رفتن براي خوشگذراني؛ به دربار شاهان رفت و آمد كردن."(4) باز فرمود: "‌چهار چيز قلب را فاسد مي‌كند و موجب نفاق قلبي مي‌شود: گوش دادن به لهويات؛ فحّاشي‌كردن؛ به دربار سلاطين رفت و آمد كردن و دنبال صيد رفتن".(5)
3 ـ بزرگ ترين ‌ضرر موسيقي‌هاي مبتذل و لهوي دوري ‌از خدا است‌.
‌سعادت ‌ياد خدا است ‌که ‌مايه‌ حيات ‌و اطمينان ‌قلب ‌مي‌شود. کارهاي‌غفلت ‌آور در اسلام ‌ناروا قلمداد شده ‌، موسيقي ‌و غنا و رقص ‌و مجالس ‌لهو و لعب ‌نقش ‌مؤثري ‌در غفلت ‌از خدا دارد.
‌اسلام‌ چيزي ‌را بدون ‌جهت ‌حرام ‌نمي‌کند. ‌موسيقي ‌چون ‌از جهات‌ مختلف ‌زيان ‌بخش‌است‌، در اسلام‌ تحريم شده است‌.
مسعده ‌بن ‌زياد مي‌گويد: در خدمت ‌امام ‌ششم ‌بودم ‌که ‌شخصي‌گفت‌: در همسايگي ‌من ‌کساني ‌هستند که‌ کنيزهاي ‌آوازه ‌خوان‌و موسيقي دان ‌دارند . گاه ‌و بيگاه ‌مي‌خوانند و مي‌نوازند. گاهي‌ که ‌براي ‌کاري ‌به ‌طرف ‌ديوار خانة ‌آنان‌ مي ‌روم‌، اندکي توقف ‌مي‌کنم ‌تا آواز آن‌ها را بهتر و بيش تر بشنوم‌! حضرت‌فرمود: ديگر اين‌ کار را تکرار مکن‌.(6)
پيامبر(ص‌) فرمود: " خدا مرا به ‌رسالت ‌بر انگيخته است ‌تا براي ‌مردم‌جهان ‌رحمت ‌باشم ‌. آنان ‌را به‌سوي ‌سعادت‌ راهنمايي ‌کنم‌. خدا فرمان ‌داده ‌که ‌آلات ‌موسيقي ‌را محو کنم‌ و کارهاي‌ جاهليّت ‌را براندازم‌. (7)
اگر انسان‌خود را در وادي ‌موسيقي‌هاي ‌مهيّج ‌و مطرب ‌و رقص ‌و پاي‌کوبي ‌بياندازد، کم‌کم ‌از خوبان ‌و خوبي‌ها فاصله‌مي‌گيرد.
از تلاوت ‌قرآن‌، رفتن ‌به‌ مساجد، خواندن ‌نماز و دوستان ‌صالح‌فاصله ‌مي‌گيرد، به ‌حدّي ‌مي‌رسد که ‌اصلاً از خوبي‌ها بدش‌مي‌آيد . بد و بدي‌ها را دوست ‌مي‌دارد . همواره ‌با آن‌ها همراه ‌مي‌شود.
بدترين آثار منفي خانوادگي موسيقي که تجربه آن را نيز ثابت کرده، آن است که غيرت ناموسي را در مردان و عفت و حيا را در زنان از بين مي برد.
2- با آنچه در مورد ضررهاي موسيقي اشاره شد، روشن مي شود که موسيقي نه تنها غذاي روح نيست، بلکه موسيقي لهوي سبب بيمارشدن روح و روان مي گردد و روح را معتاد و آلوده مي کند.
اگر موسيقي براي روح انسان مفيد بود، محال بود که اسلام آن را حرام کند .
‌پي نوشت:
1. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر ،ج15 ،ص 182 به بعد ؛ شهيد هاشمي نژاد، مناضره دکتر و پير ،بخش موسيقي و اعصاب.
2. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج15، ص 185 .
3. همان.
4و5. ‌ميزان الحكمه، عنوان 3122.
6 ،بيست‌پاسخ‌، مؤسسة‌در راه‌حق‌، ص‌191، به‌نقل‌ از وسائل‌الشيعه‌، ج‌2، ص‌957.
7. مستدرك‌الوسائل‌، ج‌2، ص‌458.

با سلام و با قبولي طاعات و عبادات شما من چند وقت پيش شروع به خواندن ؟آيت الكرسي مغربي كردم به گمان اينكه جزء ادعيه مشروع مي باشد . و تصميم داشتم كه 40 روز آنرا بخوانم . بعد از خواندن اين دعا در شب سرگيجه مي گرفتم و حالت بدي به من دست مي داد اما نمي دانستم . اما در روز پانززدهم ،مطالبي در يك سايت ديدم كه نوشته بود اين دعا اگر با رعايت مواردي نباشد ،مثلا شب خوانده نشود ، عوارض زيادي دارد مثل بدبختي و حتي ممكن است فرد را بكشد . يكي از افرادي هم كه اين دعا را خوانده بود اين اظهار نظر را كرده بود. خواهش مي كنم به من بگوئيد آيا خواندن اين دعا مي تواند اثر بدي داشته باشد و ممكن است اثرش باقي مانده باشد؟

پاسخ:
با مراجعه به اينترنت معلوم شد چيزي به نام "آيات مغربي" ساخته و پرداخته شده است، مثل يس مغربي،فيل مغربي،توحيد مغربي، حمد مغربي، آيت الکرسي مغربي ؛ بعد در توضيح گفته شده:
درست آن "مقرّبي" است، زيرا ارباب طلسم و ورد و افسون که اين آيات را ساخته و پرداخته اند، در بين آيات، دعاها و ذکر ها و آيات ديگر را مي خوانند و نام هاي ملائکه مقرب را مي برند و به آن ها متوسل مي شوند.
البته ارباب طلسمات براي اين دعاها و آيات و سوره هاي اختراعي، آثار و خواص بسيار برشمرده اند . متاسفانه جامعه متکي بر جهل و خرافه و شعار هم به اين ها بهاي زياد مي دهد.
دعا و عبادت بايد از جانب خدا و پيامبر و جانشينان پيامبر رسيده باشد .اين دعاها و آيات ترکيبي و تلفيقي همه ساخته دست افرادي ناشناس است که يا به علوم غريبه و ممنوعه و...اشتغال دارند يا از جانب دشمنان ماموريت خرافه سازي و ترويج خرافه دارند و هيچ کدام اين ها از معصوم نرسيده است.
شناخت ملائکه مقرب فقط با تعليم خدايي ممکن است . بشر به خودي خود راه ورود به اين حوزه را ندارد . بايد فقط با استناد به سخن قطعي پيامبر و امام و با استناد به روايات معتبر، ملائکه را معرفي کنيم و نام ببريم . اجازه توسل به آن ها بايد از جانب خدا و پيامبر رسيده باشد و اين دعاها هيچ کدام سند معتبر از معصوم و مبناي شرعي و ديني محکم ندارند. اين نام ها و اين ملائکه در کدام حديث معتبر معرفي شده اند؟ در کدام حديث معتبر چنين ذکر و دعا و وردي از جانب معصوم وارد شده است؟ خواندن اين دعاها اثر مثبت ندارد و بعيد نيست اثر بد داشته باشد چون گناه است و جعل و افترا مي باشد و آب ريختن به آسياب دشمنان دين است.

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام حضور آقای قرائتی در جایی که مشکلات ازدواج بخاطر نداری و بیکاری جوانان به تعویق افتاده است و این مردم محتاج وجود دارند که حتی در این ماه مبارک نتوانسته اند طعامی برای خود تهیه کنند و خجالت زده و شرمنده خانواده هستند و حتی ودیعه ای ندارند که خانه ای اجاره کنند و دیگر مشکلاتی که شما بهتر از ما به آنها آگاهید آیا روا است که پول و طلا جمع آوری شود و حرم امامان ما را با طلا آذین کنند.در صورتی که مردم کشور عراق و حتی ایران خودمان به این پول ها احتیاج دارند. آیا فکر میکنید که امامان ما از این کار راضی و خوشنود هستند؟مگر روایت نیست که اگر مسجدها را زینت کنند در زمان صاحب الزمان این مسجد ها به دست ایشان خراب می شوند؟ حال که جواب این سؤال را با تأمل و دقت بیشتری پاسخ دهید. متشکرم.

پاسخ: با سلام وتشکر از ارتباط با اين مرکز
آنچه كه مسلم است ما بايد در همه كارها اولويت ها را در نظر بگيريم وباتوجه به اهميت كارها آن ها را انجام بدهيم اما ساختن ضريح و حرم براي قبور رهبران مذهبي، به عنوان يک رسم و سنتي است که در جامعه به وجود آمده ، منظور از کساني که اين کار انجام مي‌دهند، يک نوع احترام به آن امام يا امام‌زاده است .
از منظر دين اسلام اين گونه اعمال بيانگر تجليل و تكريم از شخصيت هاست . اگر اين افراد در زمره علما و بزرگان دين به خصوص امامان معصوم و فرزندان آنان باشند ، اين اعمال مصداق تعظيم شعائر الهي است كه در قرآن نشانه تقوي و بسيار ارزشمند دانسته شده است .
به علاوه اين گونه رفتارها در خصوص فرزندان رسول خدا نوعي اظهار مودت و محبتي است كه از فروع دين و مزد رسالت حضرت دانسته شده ، در ساحت ايمان شيعي از جايگاه رفيع و والايي برخوردار است ؛ در نتيجه اين گونه تجليل و تعظيم ها هم ماهيت ديني دارد و هم بسيار ارزشمند است
توجه داشته باشيد که طلا و جواهراتي که در ساختن اين اماکن مقدس استفاده مي شود، توسط خود مردم است، و از آن جا كه هزينه ها ناشي از اموال دولتي و عمومي يا وجوهات ديني نبوده ، بلكه هداياي مردمي پايه اصلي هزينه ها را تشكيل مي دهد ، معمولا اين تصور هم براي توده جامعه به وجود نمي آيد كه چرا اين همه هزينه براي زيبايي و تزيين اين مكان ها صرف شده است ، بلكه خود مايل به مشاركت در اين امور هستند.
واما وجود مشکلات مالي و فقر خانمان سوزي که در برخي از خانواده ها وجود دارد جاي انکار نيست ولي بايد توجه داشت که اين دليل نمي شود از برخي امور ديگر غافل بشويم کمک به نيازمندان هم وظيفه تک تک آحاد و افراد جامعه مي باشد و هم وظيفه حاکمان جامعه ودر صورتي که ما به وظيفه خود در مقابل نيازمندان عمل کنيم بسياري از مشکلات آنها حل مي شود حال شما فکر مي کنيد اگر اگر قبور ائمه و امامزادگان مانند قبور ائمه بقيع بود وهزينه اي براي ساختن مساجد نمي شد ما ديگر در جامعه فقير نداشتيم وديگر هيچ خانواده نيازمندي پيدا نمي شود مسلما جواب شما هم نه است پس بايد همه نياز ها را به هم درنظر بگريم و بدانيم که مشکلات مالي وفقر ونيازمندي ها راه حل هاي جداگانه اي دارد.
در مورد روايتي که در سوال خود به آن اشاره کرديد ما روايت به اين مضمون که امام زمان (ع) مساجدي که مجلل وبا هزينه زياد ساخته شده باشد را خراب مي کنند نيافتيم در روايات وارد شده است که امام چهار مسجدي که در کوفه بعد از شهادت امام حسين (ع) و به شکرانه شهادت ايشان ساخته است را خراب مي کنند وهمچنين مساجدي که مشرف به منازل باشند را خراب مي کند.(1)
اما بايد توجه داشت که تزيين مسجد به طلا اشکال دارد.(2)
پي نوشت ها:
1. بحار الانوار ، ج52 ، ص 339 و ارشاد شيخ مفيد ، ج2 ، ص 385
2. آيه الله مکارم ، توضيح المسائل ، م832

سلام.خسته نباشید.من منبع موثق یک سخن را می خواهم واینکه این سخن چقدر موثق هست.درضمن اگه موثق هست چرا خداونداینچنین گفته. (درمبحث دامهای شیطان رجیم امده که شیطان از خداوند دام ووسیله شکار میخواهد.وخداوند فرمود:زنان را وسیله صید وبه دام انداختن مردم قرار دادم.)درضمن خداوند در قران کریم فرموده است زنان را برای اسایش مردان افریدم.حال کدامین سخن واقیعت دارد؟ باتشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در قرآن نيامده که :"زنان را براي آسايش مردان آفريدم" بلکه فرموده:
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (1)
و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند!
مخاطب در اين آيه انسان ها هستند نه فقط مردان. آيه مي فرمايد از نشانه هاي من اين که براي شما همسراني آفريدم تا در کنار آنها آرام بگيريد. و بين شما و همسرانتان محبت و عطوفت قرار دادم و در اين خلقت نشانه هايي است براي آنان که اهل تفکر مي باشند.
زن در کنار مرد آسايش مي يابد و مرد در کنار زن و هر دوي آنها ناقص اند و احتياج به جفت دارند تا در کنار او کامل شوند و آرامش يابند.
در آيه ديگري اين حقيقت و کامل شدن و آرامش يافتن زن و مرد در کنار جفت را به اين گونه بيان مي کند:
هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن‏(2)
آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها (هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد).
اما اين که زنان دام هاي شيطانند،اين حديث به نقل از رسول خدا رسيده است.(3) البته راوي هاي آن شناخته شده نيستند و از لحاظ سندي خيلي معتبر نيست ولي چون به نظر عالمان، مطلب خلاف قاعده و عقلي در ان نيست، قبول شده و نقل گرديده است. ما از سنديت آن يا از جعلي بودنش دفاع نمي کنيم و لي مي گوييم بر فرض که رسول خدا اين سخن را فرموده باشد، نقصي براي زنان نيست بلکه بيان حقيقتي است که براي همه عيان مي باشد. اين که چيزي دام شيطان باشد، به معناي بد و خبيث بودن آن چيز، نيست بلکه شيطان از آن چيز به علت مطلوبيت فوق العاده اش استفاده مي کند. طبيعي است چيزي که مطلوب آدمي و ارزشمند نباشد، ريسمان صيد براي شيطان نمي شود. يکي از ريسمان هاي صيد شيطان مال است که در قرآن از آن به "خير" تعبير شده است(4).
بنا بر اين چون مردان به زنان علاقه دارند، شيطان از اين مطلوبيت زنان استفاده مي کند و ريسماني براي به دام انداختن مردان از آن براي خود مي سازد هم چنان که از مردان نيز به عنوان دام هايي براي منحرف کردن زنان استفاده مي کند ولي اين دام کارآيي زيادي ندارد.
پي نوشت ها:
1. روم(30)آيه21.
2. بقره(2)آيه 187.
3. المجازات النبويه، سيد رضي، ص202؛ تفسير ابوالفتوح رازي، ج4،ص34؛ کنوز الحقايق، مناوي، ج1،ص 150.
4. بقره(2)آيه180.

صفحه‌ها