پرسش وپاسخ

چه فرقی میان سنی و شیعه است؟ آیا در آخرت امکان دارد که ما به علت شیعه بودنمان مجازت شویم؟ آیا شیعه بودنمان تعصبی است یا خلوص الله در میان است؟ اگر تعصبی نیست چرا اینقدر سنی ها را از دنیا و آخرت رانده می دانیم؟ اگر فقط خدا و قران و اسلام پیشه ماست این تعصب به شیعه و نفرت از سنی چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اختلافات و تفاوت شيعه و سني به دو اختلاف مهم بر مي­گردد:
1- اعتقاد به عصمت اهل بيت(ع) و دوازده امام كه شيعيان پذيرفته­اند . اعتبار سنت آنان در احكام و مسائل ديني که بر اساس آن برخي از اصول ديني و بسياري از احكام و مسائل فروع مذهب اماميه شكل گرفته است.
2- اعتقاد به عدالت صحابه كه همه، يا بسياري از عالمان اهل سنت آن را پذيرفته اند .بر اساس آن برخي از اصول و بسياري از فروع ديني آنان شكل گرفته است. امروزه برخي از اهل سنت، عدالت صحابه را قبول ندارند.
بر اساس اعتقاد به اهل بيت كه شيعه آن را پذيرفته است، مي گويد: پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام علي(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و نه امام از فرزندان امام حسين(ع) تا حضرت مهدي(عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهاي شايسته و انسان هاي كاملي هستند كه از گفتار و كردار آنان مي بايست اسلام را شناخت. اسلام را مي بايست از دريچه سنت آنان نگريست . تفسير صحيح از اسلام و احكام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طريق آنان درست است . هر تفسيري كه آنان ارائه نمودند، درست است. بايد آن را پذيرفت. بر اين اساس شيعه به مرجعيت ديني امامان خود معتقد است و اهل سنت آن را قبول ندارد.
طبيعي است آناني كه حجيّت سخنان امامان(ع) را قبول ندارند، در شناخت اسلام (هم در بعد جهان بيني و هم در بعد ايدئولوژي) با شيعيان تفاوت داشته باشند. از اعتقاد و عدم اعتقاد به امامت و پيشوايي اهل بيت در امور دين، در ميان مسلمانان در حوزه هاي فردي و اجتماعي مسلمانان نمودهاي فراواني دارد كه به روشني در حوزه فرهنگي شيعه و سني خود را نشان مي دهد.
بر اساس اعتقاد بسياري از اهل سنت به عدالت و تنزيه صحابه، آنان بدون اين كه درباره يكايك صحابه تحقيق كنند، تمامي روايات صحابه را مي پذيرند. اين رويكرد موجب مي شود رواياتي را كه از ديدگاه شيعيان فاقد اعتبار و حجيّت است، بپذيرند و به آن عمل كند.
پذيرش بي چون و چراي روايات صحابه كه ريشه در اعتقاد به عدالت صحابه دارد، موجب پيدايش تفاوت ها و اختلافات در حوزة فرهنگي مسلمانان بين شيعه و سني مي گردد.
در موضوع امامت و مفهوم آن نيز اختلاف اساسي ميان شيعه و اهل سنت وجود دارد.اهل سنت امامت را به عنوان رهبري اجتماع قبول دارند، ولي امامت به معناي مرجعيت ديني و به معني ولايت را نمي پذيرند.
اهل تسنن براي هيچ كس حتي براي ابوبكر و عمر و عثمان چنين منصبي را قائل نيستند، از اين رو عصمت را در امام و خليفه لازم نمي دانند، ولي شيعه امامان خود را معصوم از خطا مي دانند.
از اين رو استاد مطهري(ره) اختلاف سني و شيعه را در بحث امامت ريشه اي مي داند و مي گويد: « چيزي كه شيعه به نام امامت معتقد است، غير از آن است كه آن ها به نام امامت معتقدند.
آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، يك شأن دنيايي امامت است. امام همان حاكم ميان مسلمين، فردي از افرادي مسلمين كه بايد او را براي حكومت انتخاب كنند. آن ها بيش از حكومت بالا نرفتند، ولي امامت در شيعه مسئله اي است مقارن نبوت و بلكه از بعضي از جهات از نبوت بالاتر است».
بر اين اساس امامت از نظر شيعه جزء اصول دين است، ولي نزد اهل سنت از فروع دين محسوب مي شود، زيرا امامت از منظر اهل سنت در حد رهبري سياسي مسلمانان بعد از پيامبر است.
در اين صورت يك مسئله فرعي مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شيعه مفهومي است نظير نبوت. در حقيقت ولايت ادامه نبوت است. اين از رو بايد در كنار نبوت به عنوان يكي از اصول دين مطرح گردد.
اختلاف اصلي ديگر در منابع استنباط احكام اسلامي است.
اهل سنت در كنار كتاب و سنت و اجماع،‌اجتهاد صحابه را نيز به عنوان يكي از منابع اصلي شناخت و تعيين احكام بر شمرده‌اند كه منظور از اجتهاد،‌عمل به رأي است. نزد شيعه و اهل بيت، قرآن و سنت دو منبع اساسي براي احكام الهي است و قياس و عمل به رأي و اجتهاد جايگاهي ندارد.
اختلافات كم كم از هنگام رحلت پيامبر به بعد شكل گرفت. اولين اختلاف در مسئله ولايت و خلافت بعد از پيامبر(ص) بود كه ريشة بسياري از اختلافات در اين مسئله قرار دارد. برخي از اختلافات در فروع و احكام ديني در زمان چند خليفة اوّل پديد آمد، مانند نماز «تراويح» كه در شب هاي ماه رمضان نمازهاي مستحبي را اهل سنت به جماعت مي خوانند. اين از سنت عمر برخاسته است و به عنوان اجتهاد عمر به رسميت شناخته شد.اين مسئله در زمان امام علي(ع) وجود داشت. حضرت به مبارزه با اين عمل بدعت آلود پرداخت، ولي مردم آن را نپذيرفتند. كوتاه سخن اين كه اختلافات بعد از پيامبر تدريجاً در بستر زمان شكل گرفته است و در آغاز وجود نداشت. البته اختلافات ديگري نيز در مسائل جزئي و امور عبادي وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن كه همه به همان مباني بر مي گردد كه توضيح داده شد.
مي توانيد به كتاب نشانه هاي دو مكتب اثر سيد مرتضي عسگري مراجعه نمايد
صرف شيعه بودن سبب نمي شود که شيعه در آخرت عذاب نشود. عذاب و عدم عذاب الهي مبتني بر انجام اعمال و رعايت دستورات خداوند مي‌باشد، يعني اگر ما پيرو علي (ع) باشيم، اما دستورات خداوند را اطاعات نکنيم، عذاب مي شويم. البته شيعه علي بودن مهم ترين سرمايه است و موجب تخفيف عذاب خواهد شد، اما اين معنايش آن نيست که به طور کلي شيعيان عذاب نمي شوند.
درباره تعصب و اخلاص شيعيان هم بايد گفت: شيعيان در اين امر يکسان نيستند. برخي از آن ها انسان‌هاي مخلص و شيعه بودن آنان بر اساس شناخت معرفت اسلام و امامان مي باشد. اينان انسان هاي خوب و مخلص هستند . در اين ميان برخي از شيعيان نيز هستند که شيعه بودن آنان بر اساس تعصبات مذهبي است و از نظر اخلاص هم ضعيف هستند
ما عقيده نداريم که اهل سنت بهشت نمي روند، بهشت و جهنم رفتن آنان نيز مبتني بر اعمال صالح و اطاعت از دستورات خداوند مي‌باشد. اگر آن ها اعمال صالح داشته باشند و بر اساس دستورات ومعيار هاي اسلام عمل کنند ،بهشت مي روند .
گر چه برخي از شيعيان نسبت به اهل سنت تعصب دارند، همان طور که اهل سنت نسبت به شيعيان تعصب دارند،اما اين بدان معنا نيست که تعصب شيعيان نسبت به اهل سنت کور کورانه باشد. متاسفانه رهبران اهل سنت دست به بعضي از اعمالي زدند که زمينه تعصب شيعيان را فراهم کردند. از جمله ولايت امام علي (ع)- که حق امام بود- را غصب کردند . به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) اهانت نمودند.از اين رو برخي از شيعيان از اهل سنت نفرت دارند. در عين حال تعصب شيعيان نسبت به اهل سنت به مراتب کم تر از تعصب اهل سنت نسبت به شيعيان مي باشد، زيرا برخي از اهل سنت شيعيان را رافضي دانسته و سخت نسبت به شيعيان بدبين هستند. در ضمن انتظار مي رود شيعه و سني از طرح مسايل اختلافي پر هيز كنند و در برابر دشمنان مشترک متحد باشند .

دختر خانمی در دوران مجردی، با پسری دوست می شود و بعد از مدتی اغفال شده و با او هم بستر می شود و از حالت باکره گی خارج می شود. پسر هم او را رها کرده و حاضر به ازدواج با او نمی شود. دختر هم پشیمان شده و توبه می کند. بعد از چند ماه برای دختر خواستگار می آید؛ تکلیف این دختر چیست؟ الف) به خواستگارها بگوید که باکره نیست و قبلا با پسری ارتباط داشته (که در این صورت به احتمال قوی هیچ پسری او را به همسری بر نمی گزیند و آبرویش هم می رود) ب) به خواستگارها بگوید که باکره نیست ولی علتش را دروغ بگوید مثلا بگوید به خاطر ورزش این گونه شده و یا در دوران نوجوانی صدمه دیده (که در این صورت دروغ گفته) ج) به خواستگارها نگوید و خود را باکره نشان دهد. (که در این صورت دروغ گفته و چون باکره گی شرط عقد بوده، خلاف نموده و احتمالا عقد هم باطل است. ضمن این که ممکن است در شب زفاف، حقیقت آشکار شود.) د)... با توجه به این شرایط تکلیف دختر چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هرگز لازم نيست درباره آنچه اتفاق افتاده است، به خواستگار چيزي بگويد . اگر چيزي نگويد و عقد خوانده شود ،عقد صحيح است و باطل نيست، ولي اگر عقد بر مبناي باکره بودن دختر خوانده شود و شوهر بعد ا بفهمد که باکره نبوده، به نظر بعضي از مراجع(نه همه مراجع) معظم تقليد حق فسخ عقد را دارد. (1) اما معمولا شوهر متوجه نمي شود .اگر هم متوجه شود ،نمي فهمد علت کار چه بوده است ،چون بعضي از دختران به طور مادر زاد باکره نيستند . بعضي در بچگي بکارت را ازدست مي دهند . بعضي در تصادف بکارت شان زايل مي شود. پس ممکن است شوهر اصلا متوجه نشود و يا متوجه شود، ولي چيزي نگويد . اگر سوالي داشته باشد، دختر مي تواند به گونه اي از سرش باز کند . از طرفي دختر اگر برايش ضرورت داشته باشد که باکره باشد ،مي تواند قبل از شوهر کردن با مراجعه به دکتر متخصص بکارتش را ترميم نمايد .
در هر صورت به ياد داشته باشد که هرگز به شوهر يا کسي ديگر نگويد که قبلاً با كسي ديگر ارتباط جنسي داشته‌ است.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،ج2،م2444.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام آیا کسی که مبتلا به فیشر و فیستول (هموروئید و شقاق)بوده و تحت جراحی هم قرار گرفته ولی باز ترشحات دارد می تواند در نماز جماعت شرکت نماید.با وجودیکه هر روز لباس زیر خود را تعویض نماید.آیا احتیاج به غسل ندارد؟ با تشکر فراوان از شما

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سوال نياز به غسل ندارد. فقط خود را بشويد و نماز بخواند . مي تواند در نماز جماعت شركت كند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا درست است که گفته می شود حتی اگر در هنگام روزه دار بودن ارزوی خوردن چیزی را داشته باشی و یا به طور مثال بگویی ای کاش من الان این میوه را می خوردم باعث ابطال روزه می شود؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
تا زماني که انسان عملا يکي از مبطلات روزه را انجام ندهد ، روزه او باطل نمي شود .

ایا اسراف غیر عمدی در هنگام وضو باعث اشکال در وضو می شود؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در فرض سوال ، وضو صحيح است.

ایا تمامی نمازهای مستحبی از جمله نماز شب را می شود هنگام راه رفتن خواند و ایا داشتن حجاب و و با وضو بودن الزامی است؟ و رکوع و سجود هم در نمازهایی که که در حال راه رفتن خوانده می شود باید در حالت ایستاده گفته شود؟ و در مورد رو به قبله بودن چطور ؟

پاسخ:
2با سلام وتشکر از ارتباط با اين مرکز
نماز هاي مستحبي را مي شود در حال را ه رفتن خواند .در اين صورت رعايت قبله لازم نيست .(1)
رعايت حجاب و داشتن وضو در نماز مستحبي نيز لازم است .
رکوع و سجود در اين گونه نماز ها در حالت ايستاده و به صورت اشاره اي است .(2)
پي نوشت ها :
1. آيه الله مکارم ، توضيح المسائل ، م 719 .
2. سوال تلفني از دفتر (7840001-0251) آيه الله مکارم .

مسافر روزه دار قبل از اذان باید تا چند کیلومتری وطنش برسد تا روزه اش صحیح باشد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
زماني كه وارد حد ترخص وطن خود شود، يعني صداي اذان شهر خود را بشنود، يا ديوار(خانه هاي شهر) شهر را ببيند.

عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟ با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با تمام اراده و اختياري كه داريم، تا اندازه اي محدوديت نيز داريم. هر گاه ما با محدوديتي روبرو باشيم ، دقيقاً و الزاماً به معناي آن نيست كه ما گناهكاريم. امروزه به دلايل مختلفي و از جمله گريز جوانان از ازدواج شاهد روندي نامطلوب در امر ازدواج و بالا رفتن سن دختران مي باشيم.
به هر حال ما بايد تلاش خودمان را انجام دهيم . با استفاده از برخي واسطه‌ها اقدام کنيم و علاقمندي خودمان را به ازدواج نشان دهيم. اگر ما در يک حالت انزوا و افسردگي قرار گيريم، شانس ازدواج ما نيز به مراتب کاهش خواهد يافت و نمي‌توانيم نظر ديگران را جلب کنيم. تأخير در ازدواج جوانان يکي از مشکلات رايج در کشور ما مي باشد . متأسفانه راه حل ساده و آساني براي آن متصور نيست.
در اين گونه شرايط سخت هر دختر مثل شما نبايد تسليم شرايط محيط گردد .به جاي انتظار کشنده که چيزي جز فرسودگي رواني و غوطه‌وري در افکار نااميدانه و افسرده‌وار ندارد، دست به يک تغيير راهبردي در انديشه و رفتار خودتان بزنيد. به اين معنا که به جاي تمرکز صرف و بي‌ثمر بر ازدواج ( بدون هيچ فعاليت مثبت)، تمرکز خودتان را بر امور خداپسندانة ديگر که متعدد هستند قرار دهيد.
روان‌شناسان معتقدند اين تفکر رايج که «ازدواج کردن يعني به خانه بخت رفتن» اساساً باطل است. نبايد انسان عاقل همه ارزش وجودي‌اش را در ازدواج قرار دهد، چرا که خانه بخت همان خانه‌اي است که الان در آن زندگي مي‌کنيد . براي خوشبخت شدن ( دنيوي و اخروي) هيچ الزام صد در صدي بر ازدواج نيست. همه ما پيرامون خود زنان و مردان با ايماني را مي شناسيم که به هر دليلي موفق به ازدواج نشدند، ولي خوشبخت‌تر از برخي افراد متأهل هستند.
در بين مراجعان ما افرادي را مي‌شناسيم که در سنين بالاي 40 سال موفق به ازدواج شده‌اند . براي شما نيز هيچ جاي نااميدي و نگراني وجود ندارد، هرچند شرايط سخت و شکننده شما را تا حد زيادي درک مي‌کنيم، ولي بايد بدانيد که خيلي از امور به ظاهر مثبت و خير، باطني معکوس دارند. بر عکس خيلي از امور جانکاه، باطني دل‌انگيز دارند. پس چه بهتر به جاي افسردگي و خودخوري و ناراحتي و دلتنگي با يک بازسازي جانانه روحي و رواني به فعاليت‌هايي مثل ادامه تحصيل، ورزش منظم، کارهاي فرهنگي، هنري، کارهاي عام‌المنفعه و... بپردازيم . مطمئن باشيم خداوند در همه حال ناظر بر احوال بنده مؤمنش مي‌باشد .دعاهاي بي‌شمار او را در زمان مقتضي‌اش (هرچند دور باشد) اجابت به خير خواهد کرد. هيچ طلسم و جادويي و بخت‌بستني ( بر فرض وجود) بر مؤمن کارگر نخواهد افتاد، پس در مجموع توصيه مي‌شود:
1. حتماً در صورت تشديد اين حالات به يک روانپزشک متخصص مراجعه کنيد و دارودرماني را جدي بگيريد.
2. ورزش منظم و روزانه را سرلوحه کار خود قرار دهيد.
3. هر روز افکار خود را روي کاغذ بنويسيد و سپس آن را محو کنيد و از خواندن مجدد جدا بپرهيزيد.
4. از تنهايي به شدت بپرهيزيد.
5. در صورت امکان به کاري مشغول شويد.
6. موفقيت هاي کوچک و بزرگ خود را دست کم نگيريد . با نسبت دادن اين امور مثبت به خود اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد.
7 . تغذيه و رژيم غذايي مناسب انتخاب کنيد.
8. داروهاي گياهي مثل زعفران، سنبل الطيب، گل گاو زبان، علف چاي و موز. .. براي افسردگي شما بسيار مفيد است.
9. کتاب از حال بد به حال خوب نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچهداغي را بخريد و بخوانيد.
10. روزي 25 با تا 30 بار تنفس عميق بکشيد.
11. خود را از ديگران کمتر ندانيد؛همه مي دانند که ازدواج کردن يا نکردن ملاک مناسبي براي خوب يا بد بودن افراد محسوب نمي شود.
12. به نظافت و آرايش سر و موي خود اهميت بدهيد
13. به فرائض ديني خود اهميت دهيد .با توسل و توکل هيچ گاه از رحمت بيکران الهي نااميد نگرديد. خواندن نماز صبح يکي از مهم ترين عوامل بهبود افسردگي است.
14. با افراد افسرده و ناباب معاشرت نکنيد و تفريحات و معاشرت هاي سالم خود را افزايش دهيد.

صفحه‌ها