كليات

زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد.
آثار اخلاقی زیارت امام حسین علیه‌السلام

پرسش:
آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام چیست؟ 
 

پاسخ:
یکی از واژه‌های مقدسی که در آموزه‌های اسلام به کار می‌رود واژه زیارت است. زیارت گاهی به معنی دیدن و ملاقات کردن است. گاهی نیز زیارت به معنای ایجاد ارتباط معنوی با امام است مانند کسی که زیارت عاشورا می‌خواند و با امام حسین رابطه‌ای معنوی برقرار می‌کند؛ اما معنای غالب زیارت، رفتن به حرم مطهر امامان معصوم علیهم‌السلام است که انسان مؤمن به‌واسطه توفیقی که نصیبش می‌شود زائر می‌گردد. در میان ائمه، زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام از اهمیت بالایی برخوردار است.

مهم‌ترین آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام عبارت‌اند از:

1. تجدیدعهد
وقتی انسان به زیارت امام می‌رود، در حقیقت با این کار اعلام می‌کند که همچنان در مسیر تبعیت از امام خویش قرار دارد و به‌نوعی عهد خویشتن را با امام خود تجدید می‌نماید. زندگی دنیا موانعی بر سر راه هدایت انسان‌ها ایجاد می‌کند که نتیجه‌اش جز غفلت نیست و زیارت می‌تواند رفع غفلت نموده و منجر به تجدید دوبارهٔ عهد گردد. امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «إنّ لِکلِّ إمامٍ عَهدا فی عُنُقِ أولیائهِ و شِیعَتِهِ و إنّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بالعَهدِ و حُسنِ الأداءِ زیارَهَ قُبُورِهِم، فَمَن زارَهُم رَغبَهً فی زیارَتِهِم و تَصدِیقا بما رَغِبُوا فیهِ کانَ أئمَّتُهُم شُفَعاءَهُم یومَ القِیامَهِ (1) هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد که وفای کامل به این عهد و بجای آوردن نیکوی آن، با زیارت قبور آنان است. پس کسانی که با رغبت و علاقه به زیارت ایشان و باور داشتن آنچه آنان ترغیب کرده‌اند، زیارتشان کنند، امامانِ آن‌ها در روز قیامت شفیعشان باشند».

2. درک حضور
از دیگر فواید اخلاقی زیارت این است که زائر به‌واسطه زیارت به درک حضور نائل می‌گردد؛ یعنی زیارت قبور ائمه و مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام منجر می‌شود تا انسان خود را در محضر امام ببیند و امام را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند. گو اینکه امام زنده است و حیات دارد و بر آنچه بر قلب زائر می‌گذرد آگاه است. همان‌گونه که در زیارت‌نامه در اذن دخول حرم‌های شریفه می‌خوانیم: «أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ یرَوْنَ مَقَامِی وَ یسْمَعُونَ کلاَمِی وَ یرُدُّونَ سَلاَمِی (2) همواره زنده‌اند و نزد تو روزی داده می‌شوند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند». علت خواندن اذن دخول هنگام ورود به بارگاه معصومان، کسب درک حضور در محضر آنان است.

3. تزریق امید
وقتی زائر به اجر و ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام واقف می‌گردد به‌واسطه اجری که در این زیارت‌ها وجود دارد، بذر امید در دلش کاشته می‌شود و از یأس رهایی می‌یابد. به‌عنوان‌مثال در روایات، بخشش گناهان زائر به‌عنوان یکی از اثرات مهم زیارت بیان‌شده است و همین امر نور امیدی در دل زائران روشن می‌کند. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: حسین، بزرگ‌مرد کربلا، مظلوم و رنجیده‌خاطر و لب‌تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یادکرد که هیچ مصیبت‌زده و رنجیده‌خاطر و گنه‌کار و اندوهناک و تشنه‌ای و هیچ بلادیده‌ای به خدا روی نمی‌آورد و نزد قبر حسین علیه‌السلام دعا نمی‌کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی‌سازد، مگر این‌که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می‌کند و گناهش را می‌بخشد و عمرش را طولانی و روزی‌اش را گسترده می‌سازد. پس ای اهل بینش، درس بگیرید. (3)

4. تقویت ایمان
آنچه می‌تواند اعتقاد انسان را خدشه‌دار کند شبهات است اما زیارت امام حسین مانع بزرگی در برابر سد شبهات ایجاد می‌کند و از تزلزل عقیده جلوگیری می‌نماید. تحقق زیارت، منوط به اعتقاد به مزور (زیارت شونده) است و بدون چنین اعتقادی، زیارت معنا ندارد.

5. تقویت آخرت‌گرایی
قرار گرفتن در فضای معنوی زیارت امام حسین علیه‌السلام و تأمل در این امر که این امام عزیز چگونه از همه آنچه داشتند دل بریدند و درراه خدا خرج کردند، روحیه آخرت‌گرایی را در انسان تقویت می‌کند و میل او را به دنیاگرایی کاهش می‌دهد علاوه بر این، تفکر در این امر که در شب عاشورا باوجودی که امام حسین علیه‌السلام اعلام کردند که هر کس می‌خواهد برود و بیعت خویش را از اصحاب برداشتند اما باز اصحاب ایشان اعلام وفاداری کردند و این‌گونه حیات جاودان اخروی را بر زندگی کوتاه دنیوی ترجیح دادند، منجر به تقویت آخرت‌گرایی در وجود انسان می‌شود.

6. تقویت انجام عمل صالح
از دیگر اثرات تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام این است که زائر ایشان به انجام اعمال صالح گرایش بیشتری پیدا می‌کند. چراکه زیارت باعث می‌شود تا او به تمسک نمودن به امام خویش ترغیب گردد و از سیره امام در انجام کار خیر تبعیت نماید.

7. سرمشق گیری
نیاز به الگو و سرمشق گرفتن از او از مهم‌ترین نیازهای انسان است. انسان‌ها همواره به دنبال الگو گیری‌اند و چه الگو و اسوه‌ای برتر از اهل‌البیت علیهم‌السلام و در رأس آن‌ها وجود مقدس امام حسین علیه‌السلام. زیارت، یاد و نام امام را در دل زنده می‌کند و انگیزه انسان برای الگو گیری از ایشان را بالا می‌برد. محبت میان زائر و مزور به‌واسطهٔ زیارت تقویت می‌شود و جایی که محبت ایجاد شود تبعیت و پیروی نیز پررنگ می‌گردد.

8. گرایش به فضایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام محبت زائران را بیشتر کرده و زائران تلاش می‌کنند تا خود را شبیه امام و اصحاب ایشان نمایند. زیارت امام حسین ابزاری برای یادآوری صفات برجسته اخلاقی همچون غیرت، شجاعت، عفو و خطاپوشی، صبر، وفاداری و جوانمردی، ادب و ... است که انسان از امام و یاران امام یاد می‌گیرد.

9. تقویت انگیزه توبه
فضای معنوی زیارت منجر به تحول قلبی زائر می‌گردد و او با اشک و پشیمانی تصمیم به ترک گناه می‌گیرد و این‌گونه توبه زائر شکل می‌گیرد. نمونه‌های فراوانی وجود دارند که در اثر زیارت امام حسین از مسیر گناه برگشتند و تغییر رویه داده و اصلاح شدند.

10. تقویت خلوص
زیارت امام حسین علیه‌السلام یادآور مناجات‌های خالصانه ایشان با خداوند است. وقتی زائر به این حجم از معرفت برسد که چگونه امام به استقبال شهادت می‌روند و پیش از آن، چگونه خالصانه باخدای مهربان راز و نیاز می‌کنند، به تلاش در جهت خالص کردن اعمال خویش مبادرت می‌ورزد. شناخت و معرفت و احساس و عواطف، دو بعد اصلی روح انسان هستند. با زیارت هم بعد معرفتی انسان تقویت می‌شود و هم بعد عاطفی او رشد می‌کند و این هر دو در تقویت خلوص اثرگذار است.

11. تقویت مساوات و عدالت
در واقعه عاشورا افراد مختلفی حضور داشتند. امام حسین علیه‌السلام هم بالای سر «علی‌اکبر» آمدند و هم سر غلام سیاهی به نام «جون» را بر دامن گرفتند. این ارزش‌گذاری برابر به افراد در نگاه امام حسین، زائر ایشان را با اصل مساوات و برابری آشنا می‌سازد علاوه بر این زائر وقتی می‌بیند در دستگاه امام حسین همهٔ افراد اعم از کارگر، کارمند، سیاه‌وسفید، کشاورز و بازاری و ... یکسان‌اند و همه در کنار او زائر امام هستند و یک هدف مشترک دارند، به اصل برابری در این دستگاه بیشتر پی می‌برد.

12. دور شدن از رذایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام، نحوه شهادت ایشان و ظلم‌هایی که بر آن بزرگوار و خانواده‌شان رفته را تداعی می‌کند و همین امر منجر به انزجار و تنفر انسان از رذایل اخلاقی همچون ظلم، قتل، کشتار، درنده‌خویی، نقض عهد، دورویی و نفاق و... می‌گردد.

13. افزایش آستانه تحمل
زائری که به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌رود بر میزان سختی‌ها و رنج‌های امام معصوم علیه‌السلام آگاه می‌گردد و وقتی شاهد مصیبت عظمای حضرت می‌گردد مصائب و غم‌های خود را ناچیز می‌شمارد و آستانه‌ی تحملش نسبت به درد و مصیبت بالا می‌رود.

نتیجه:
زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد. برای زیارت امام حسین علیه‌السلام اثرات متعدد تربیتی و اخلاقی ذکرشده است. البته نباید ازنظر دور داشت که میزان و کمیت و کیفیت پاداش‌ها و اثرات زیارت، متناسب با حالات و ظرفیت روحی و معنوی افراد، متفاوت است و هر که درکش در این امر بیشتر و معرفتش افزون‌تر باشد بهره‌اش از این اجر و ثواب‌ها مضاعف‌تر خواهد بود.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. آموزه‌های اخلاقی قیام امام حسین علیه‌السلام، عبدالرحمن فقیهی مازندرانی. 
2. آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی.
3. فرهنگ زیارت: اهداف، آثار، تاریخچه، مشروعیت، سازندگی و آداب زیارت، جواد محدثی.

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 567.
2. الشیخ عباس القمی، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ص 401.
3. العلامه المجلسی، بحارالانوار تحقیق: المیانجی، السید إبراهیم و البهبودی، محمد الباقر، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، 1403 ق، ج 98، ص 46.
4. همان، ص 47.
 

اجر شهید در راه خدا بسیار بالا است ولی برخی اعمال هم آنچنان اهمیتی دارند که خداوند اجری همانند شهید ودر برخی موارد بالاتر از شهید، به انجام دهنده آن عطا می کند.
اجری بالاتر از اجر شهید

پرسش:
آیا جایگاه و پاداش شهید بالاتر از اعمال مستحبی نیست؟ پس چرا می‌گویند اگه فلان عمل را انجام بدهی یا فلان ذکر را بخوانی پاداش شهید دارد؟ شهدا از جان خود گذشتند و هیچ‌یک از اعمال هرچند مستحبی باشد جای آن پاداش نمی‌تواند باشد، پس منظور از این جمله چیست؟
 

پاسخ:
فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی، یکی از مهم‌ترین موضوعات دینی است و همان‌طور که گفتید ضرب‌المثل و سنگ محک ارزش‌گذاری اعمال است. جنگ در راه خدا و کشته شدن در میدان جنگ فضیلتی بسیار بزرگ است؛ اما با این همه جنگ و جهاد با دشمنان ظاهری و خارجی دین، در ادبیات معارفی اسلام جهاد اصغر است و جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، جهاد اکبر نام دارد و سالک و رهرو توحید شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد و این میدان و این جهاد همیشگی است و تعطیل شدنی نیست. برای تفصیل این مطلب به نکات زیر توجه بفرمایید.

1. هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد و به همین دلیل نیز، احکامی که در فقه برای شهید در نظر گرفته‌شده، ناظر به همین گروه است، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان درراه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. مثلاً امیر مؤمنان على علیه‌السلام می‌فرماید: «کسى که در بستر از دنیا رود، اما معرفت حق پروردگار و معرفت واقعى پیامبر او و اهل‌بیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته است»! (1) و پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: هر فرد باایمانی از امت من، صدیق و شهید است، البته خداوند، به برخی افرادی که با شمشیر کشته‌شده‌اند، نظر خاص و ویژه‌ای دارد. سپس ایشان برای تأیید سخنانشان، آیه 19 سوره حدید را قرائت فرمودند به این بیان که آنانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، نزد خداوند، صدیق و شهید محسوب می‌شوند. (2)

2. اگرچه شهید و شهادت سنگ محک است، ولی برخی مصادیق جهاد اکبر ارزش بالاتری دارند و می‌توان مواردی را مثال زد که کارهای مستحب ارزششان از شهادت کمتر نیست بلکه بالاتر است. یکی از مواردی که اجر شهید دارد، عاشقی است که باوجود عشق به کسی، پاک‌دامنی ورزد و بدون آنکه کسی از آن خبر داشته باشد، از دنیا برود. نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مجاهد شهید بلندمرتبه‌تر نیست از کسی که می‌تواند گناه و فحشا انجام دهد ولی گناه نمی‌کند و عفت پیشه می‌کند و نزدیک است که ملکی از ملائکه شود». (3) عشق همراه با پاک‌دامنی، باعث آن می‌شود که انسان جزء بهترین انسان‌ها گردد. می‌بینید که در این روایت پاک‌دامن از شهید نه‌تنها پایین‌تر نیست، بلکه نزدیک است که ملکی از ملائکه شود. مثال دیگر دوستی با اهل‌بیت در زمان غیبت است. کسی در زمان غیبت حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام بمیرد، اجر هزار شهید دریافت می‌کند؛ چنانکه امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر که در زمان غیبت قائم ما بر موالات و دوستی ما بمیرد، خداوند پاداش هزار شهید؛ مانند شهیدان بدر و أحد به او عطا کند». (4) 
آنچه از این حدیث فهمیده می‌شود اینکه محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام چنان ارزشمند است که در زمان غیبت حضرت قائم علیه‌السلام اگر بمیرد، خداوند اجر هزار شهیدی که مانند شهدای بدر و احد است، خواهد داد؛ بنابراین مصادیق محبت به اهل‌بیت مثل توسل و زیارت و ... اجر بالاتری می‌تواند داشته باشد. البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

نتیجه:
هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان در راه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. پاک‌دامنی و عفت و دوری از گناه و دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام در زمان غیبت، از مواردی است که می‌تواند اجر بالاتری داشته باشد البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت؛ اثر دکتر مجتبی نوروزی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 283.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408 هـ ق، ج 11، ص 16.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، سال انتشار 1404 ق، ج 79، ص 173.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 559.

 

من میدانم بیرون انداختن موی سرگناه است اگریک شب موی خودرابیرون بیاندازم سبس توبه کنم گناه است؟

انجام گناه چه كم باشد چه زياد، نا فرماني خداوند متعال است و در هر صورت سبب خسران و زيان براي انسان به حساب مي آيد. كه بي حجابي نيز از همين گناهان است. خصوصا كه شما به واجب بودن آن آگاهيد. توبه براي افرادي است كه از روي غفلت، گناهي را انجام داده اند.
در مورد عاقبت بي حجابي به ذكر دو روايت بسنده مي كنيم.
در روايتي طولاني پيامبر اعظم راجع به بي حجابي و بد حجابي و اين كه زن، زينت هايش را براي غير شوهرش آشكار كند كه شامل آرايش كردن هم مي شود، به زنان مي فرمايد:
«لَا تُبْدِي زِينَتَكِ لِغَيْرِ زَوْجِكِ يَا حَوْلَاءُ لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تُظْهِرَ مِعْصَمَهَا وَ قَدَمَهَا لِرَجُلٍ غَيْرِ بَعْلِهَا وَ إِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ لَمْ تَزَلْ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ اللَّهِ وَ أَعَدَّ لَهَا عَذَاباً أَلِيماً؛(1): زينتت را براي غير شوهرت آشكار نكن. براي زن حلال نيست كه مچ دست و پاهايش را براي مردي غير از همسرش ظاهر كند. پس اگر اين كار را كرد، هميشه در لعنت و غضب خدا خواهد بود. خدا بر او غضب مي كند. ملائكه او را لعنت مي كنند. خدا براي او عذابي دردناك آماده مي نمايد».
اما روايت دوم از رسول خدا(ص) اين است كه فرمود: در شب معراج زن هايي از امت خود را ديدم كه به شدت گرفتار عذاب بودند. از جمله آنان زناني را در جهنم ديدم كه به موي سرشان آويزان بودند، آن ها زنهايي بودند كه سرشان را از مرد نامحرم نمي پوشانيدند، و حجاب را رعايت نمي كردند. و زناني را در جهنم ديدم كه گوشت بدنشان را مي خوردند. اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردم زينت مي كردند. و هنگام بيرون رفتن از منزل با آرايش بيرون مي رفتند. و زناني را ديدم كه گوشت بدنشان را با قيچي هاي آتشين قيچي مي كردند، اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردهاي نامحرم عرضه مي نمودند. (2)
اين عقوبتها كه در روايات فراواني نيز وجود دارد آيا نبايد باعث شود كه اين گناه، ترك شود؟ آيا تا به حال به اين فكر كرده ايم كه خداوند و حضرت زهرا(س) ما را نظاره مي كنند؟ اگر ما را در اين حالت و در هنگامي كه در حال انجام گناه هستيم ببينند آيا مي توانيم خود را پيرو آنان بدانيم و در وقت درماندگي دست به دامان آنان شويم؟
آيا فكر كرده ايد كه اگر انسان در حال گناه از دنيا برود چه عاقبتي در انتظار اوست؟
پس حالا كه شما به مساله وجوب حجاب آگاهيد و گناه بودن بي حجابي را مي دانيد، حتما بايد از انجام آن اجتناب كنيد.
پي نوشت ها:
1. مستدرك الوسائل، المحدث النوري، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 14، ص 243.
2. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 18، ص351.
موفق باشید.

نقلی منصوب به آیت الله مصباح خواندم به این شرح: وطن چیزی قراردادی است که ارزش اهدای جان را ندارد، چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که به جای خدا و ارزش‌های الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند. در مکتب اسلام ارزش‌های دیگری مطرح است که این ارزش‌ها در برابر وطن دوستی همانند نور در برابر ظلمت است. حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود، آنچه که مربوط به خداوند است ارزشی بی‌‌‌نهایت به شمار می‌رود در حالی که نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است. آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است. آیا به راستی میهن دوستی چیزی قرار دادی است و از منظر اسلام وطن تنها قطعه ای آب و خاک است و فارغ از ارزش فرهنگی و تاریخی. آیا افرادی که افزون بر هدف دینی ،به انگیزه ی حفظ وطن کشته شدند یا افرادی که به خاطر حفظ وطن کشته شدند مانند،آریوبرزن،جلال الدین خوارزمشاه و عباس میرزا بیهوده کشته شده اند و افرادی خوار به شما می آیند. درست است که میهن پرستی افراطی مذموم است اما پرسش من اینست که نظر دین راجع به میهن دوستی چیست؟

باز گشت پرسشتان به هويت ملي و رابطه آن با هوينت ديني است.
ابتدا چيستي هويت:
فرهنگ معين واژه هويت را چنين تعريف كرده است: آنچه كه موجب شناسايي شخص باشد. يعني آنچه كه باعث تمايز يك فرد از ديگري باشد.(1)
چيستي هويت ملي:
آن عناصري كه موجب تمايز يك فرد ايراني از فرد غير ايراني شود.وموجب مي شود همه يك ملت، تشخص واحد داشته باشند.
عناصرهويت ملي از اين قرار است. سرزمين مشترك، منافع دفاعي، امنيتي و اقتصادي مشترك، حقوق و دولت مشترك،فرهنگ مشترك و يك حس روانشناختي فردي و جمعي مشترك. اين عناصر سبب مي شوند يك ملت تحت يك عنوان واحد مثلا ملت ايراني تشخص و تمايز پيدا كنند.
به عبارتي«هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرز‌هاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز مي‌شوند، عبارتند از: سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت». (2)
چيستي هويت ديني:
آنچه كه موجب شناسايي وتمايز پيروان يك دين از پيروان دين ديگر شوند.به عنوان مثال هويت ديني ملت مسلمان را قبله واحد، خداي واحد و پيامبر واحد آنها تمايز مي دهد. از اين رو امت اسلامى داراى يك هويت دينى مي باشند.
اگر نگاه ما به هويت ملي نگاه پان ايرانيسم باشد (اعتقاد به هويت باستاني و اسلام زدايي) همانطور كه در رژيم گذشته تحت عنوان گفتمان ناسيوناليسم پهلوي مطرح مي شد جاي اشكال است چون از لحاظ نژادي در مقابل اعراب و اسلام قرار مي گيرد. به همان ميزان اگر رويكرد هويتي منجر به حذف فرهنگ ايران و تاريخ آن باشد دوباره از آن سوي بام بر زمين مي خوريم. هويتي ايراني و اسلامي در كنار يكديگر موجبات تقويت هويت ملي و اتحاد ملي اند. اسلام با گرايشات ناسيونالسيتي مخالف است .ناسيونالسم در درون خود نژاد گرايي ،تقابل با اقوام و اقليت را دارد. شايد كساني كه در مقابل هويت ايراني جبهه مي گيرند نا خوداگاه برداشت پان ايرانيستي كه در رژيم شاه بود را قياس مي گيرند در صورتي كه چنين نيست.
رابطه هويت ملي وديني در ايران:
غالب پژوهشگراني كه در حوزه هويت به بحث و بررسي پرداخته‌اند، اعتقاد دارند مؤلفه‌هاي ملي و ديني هويت ايراني به دنبال حيات مشترك و طولاني تاريخي به ميزان زيادي با يكديگر سازگاري يافته‌اند.
بدين ترتيب اين دو هويت در مردم ايران در بستر تاريخ ،نه تنها مغاير نبوده اند، بلكه هم‌‌سنخي داشته اند.
امروزه نيزهويت ملي وديني در بيان اغلب علما يكي قلمداد شده وجاي خود را به هويت اسلامي داده اند.اين مفهوم در مواردي زيادي از بيانات مقام معظم رهبري مشاهده مي شود. از جمله« با احساس اين وحدت و جماعت است كه نيرنگ استعماري ديروز و امروز - يعني احياي احساسات افراط آميز ملي گرايي- اين فاصله ي وسيع و عميق ميان ملتهاي مسلمان را پديد نمي آورد و قوميت عربي و فارسي و تركي و آفريقايي و آسيايي، به جاي آن كه رقيب و معارض هويت واحده ي اسلامي آنها باشد، بخشي از آن و حاكي از سعه ي وجودي آن مي گردد؛ و به جاي آن كه هر قوميتي، وسيله و بهانه ي نفي و تحقير قوميتهاي ديگر شود، وسيله يي براي نقل و انتقال خصوصيات مثبت تاريخي و نژادي و جغرافيايي هر قوم به ساير اقوام اسلامي مي گردد.(3)
ملت ايران ملتي است مستقل، آزاد، هوشمند و به شدّت به هويّت ملي و اسلامي خود علاقه مند (4)
خلاصه آنكه هويت ملي ما ايرانيان كه عناصر اخلاقي همانند غيرت و مردانگي و شجاعت و ايثار از مولفه هاي اصلي آن به شمار مي روند با هويت ديني ما هيچ تغاير و تعارضي ندارند. چرا كه اين عناصر از آموزه هاي اصلي دين نيز به شمار مي روند.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بررسي رابطه بين هويت ديني و ملي دانشجويان با هويت ديني و ملي والدينشان، حسن احدي، حسين كجباف-- تاريخ 1387/09/20 - روزنامه آفرينش، 3206(آنلاين)
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.
3. مقاله هويت ملي ايرانيان، سعيد زاهد، فصلنامه راهبرد ياس، ‌شماره 4.
پي نوشت ها :
1. فرهنگ معين ،واژه هويت
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.، ص ۱۷
3. پيام به حجاج بيت اللّه الحرام 26/03/1370
4. بيانات رهبر معظم در ديدار اقشارمختلف مردم قم 18/10/1382.
موفق باشید.

آیااسلام درباره ی چگونه برنامه ریزی کردن سخنی را بیان کرده است؟

پرسشگر گرامي با سلام و دعا براي قبولي عبادات و توفيق بندگي و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
استفاده بهينه از سرمايه عمر و بهتربهره بردن از «زمانِ» محدود ،ولي بسيار ارزشمند حيات ، تنها از طريق برنامه ريزي و «مديريت زمان» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده باشد، فراهم مي‏شود. مديريت زمان كه در واقع، همان برنامه ريزي است، به معناي تسلط و كنترل بر فرصت‏ها و جهت دادن به فعاليت‏هاست. امروزه اين اصل اساسي بر کسي پوشيده نيست که رشد و ترقي انسان در هر عرصه اي ، مستلزم برنامه ريزي صحيح و استفاده مطلوب از امكانات موجود و در دسترس مي باشد.
خوشبختانه ائمه عليهم السلام كه كلام شان نور و راهنماي انسان هاست، درعصري که با جاهليت فاصله چنداني نداشتند، شاگردان خود را در قالب سفارش کلي به اغتنام فرصت ها، به صورت جزئي و مشخص هم به داشتن برنامه و «مديريت زمان» تشويق مي کردند . براي چگونه بهره بردن از اوقات شبانه روز دستور العمل جامعي را در اختيار ما قرار داده اند.
امام موسي كاظم (عليه السلام) مي فرمايد: «بكوشيد كه اوقات شما چهار قسمت باشد؛
بخشي را براي مناجات با خدا، بخشي را براي كار و زندگاني و معاش ؛ قسمتي را براي معاشرت با افراد مورد اعتماد كه عيوب شما را به شما مي فهمانند و از صميم قلب به شما اخلاص مي ورزند . قسمتي از وقت تان را نيز اختصاص دهيد به بهره وري از لذت هاي حلال» و در پايان حضرت مي فرمايد: « به وسيله بخش آخر است كه بر انجام وظايف آن سه بخش نيز توانا مي شويد.» (1)
اگر بخواهيم از سخن گهربار امام معصوم بهره بيش تري ببريم و راهكارهاي عملي مناسبي را برگيريم ،بايد بخش هاي چهارگانه گفتار و توصيه امام را تبيين كنيم. همان طور كه بيان شد امام اوقات شبانه روزي را به چهار قسمت تقسيم مي كند.
يك قسمت مربوط به امور عبادي مي شود كه تقريبا مشترك بين همه سطوح سني نوجوان، جوان، ميان سال و پير مي باشد . منظور از عبادات همان نمازهاي يوميه واجب و مستحبات مانند خواندن ادعيه، تلاوت قرآن و تدبر و تفکر در محتواي کلام الهي و كلا پرداختن به امور معنوي و عبادي است.
اما قسمت دوم كه امام مي فرمايد بخشي از وقت خود را صرف كار و زندگاني و معاش كن، اين قسمت در هر زماني متناسب شغل و حرفه و نيازها است.
قسمت سوم كه امام مي فرمايد قسمتي از وقت خود را صرف معاشرت با افراد قابل اعتماد كن، بسيار مهم است زيرا معاشرت با مردم مي تواند شامل صله ارحام ، رفتن به ملاقات دوستان و اقوام ، تبادل افکار و تجربه ، فعاليت‏هاي گروهي علمي و غير علمي باشد.
قسمت چهارم اين كه امام مي فرمايد: بخشي از وقت خود را صرف لذات حلال كن . مهم تر اين كه امام مي فرمايد: اگر از بخش چهارم بهتر استفاده كنيد، روي بهره برداري سه بخش ديگر نيز تأثير مي گذارد. طبيعي است كه انسان نيازها دارد كه بايد به موقع تأمين شود و گرنه نيرو و توان براي ادامه كار و حركت به سوي موفقيت امكان پذير نيست. از جمله اين لذات حلال خواب، استراحت، تفريح، غذا خوردن، ... مي باشد. بنابراين بايد برنامه كاري و اوقات شبانه روزي خود را به گونه اي طراحي كنيم كه خواب به اندازه كافي و تفريح و ورزش به خوبي در آن لحاظ شده باشد. به غذا و وعده هاي غذا، سالم بودن و مغذي بودن آن و حلال بودن آن اهميت بدهيم. اگر كسي سخن گهربار امام را سرلوحه زندگي خود قرار دهد، به همه امور زندگي خود مي تواند بپردازد . از اوقات شبانه روزي خود و همچنين امكاناتي كه در اختيار دارد، اعم از امكانات مادي و معنوي بيش ترين بهره را مي تواند ببرد . به سر منزل مقصود كه همان قرب و رضوان الهي است دست يابد.
دربارة اهميت نظم اميرمؤمنان علي‌(ع) در بستر شهادت به امام حسن و امام حسين‌فرمود: "شما ، و تمام فرزندان وخاندانم و كساني را كه اين وصيّت به آن‌ها مي‌رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگي و ايجاد صلح و آشتي در ميان شان سفارش مي‌كنم‌.‌(2)
البته اسلام خطوط کلي را ترسيم کرده است و هرکس به مقتضاي امکانات و استعداد هاي خود بايد برنامه ريزي نمايد.

پي نوشت ها :

1. تحف العقول ، ص433
2.نهج البلاغه‌، نامة 47

با عرض سلام.سوالی در رابطه با مرتاضهای هندی داشتم. در مورد مرتاض ها و دیگر اشخاص که دارای نیروهای ماوراء الطبیعه هستند گفته میشود که اینها کسانی هستند که خود را در شرایط محدود و سخت فیزیکی قرار دادند تا به قولی گفتنی این نیروهای بالقوه در بدن را زنده کرده و رشد دهند تا جائی که به مرحله ای برسند که مثلا با نگاهشان شی را حرکت داده و یا با نگاه در شخصی تاثیری متفاوت بگذارند یا مثلا قطاررا با چشمان خود نگه دارند.1-ایا این کار مرتاضها واقعیت دارد؟(اگر واقعیت دارد به سه سوال دیگر که در ادامه امده لطفا پاسخی کامل دهید؟2 - تاریخچه ی این نوع کارهای مرتاضهای هندی از کی شروع شده ؟ 3- آیا حتما با ریاضت کشیدن است که میشود این نیروهای بالقوه را پرورش داد و فعال کرد و وقتی شخص به خود سختی میدهد مگر در بدن و یا بهتر بگویم در روح ما چه اتفاقی می افتد؟4 -ایا این کارهای مرتاض ها با این گفته خداوند ارتباطی دارد که فرموده : بنده من! من به هر چیز می گویم باش سریع موجود میشود ، تو نیز بندگی من کن تا تو را مثل خود کنم" (همچنین اگر منبعی دراین مورد هست که میتواند به بنده کمک کند لطفا معرفی بفرمایید.تابا تاریخچه کار انهابهتر اشنا شوم). با تشکر .

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مسلما بسياري از آنچه نقل مي شود ،حقيقت ندارد ، اما در يك نگاه كلي توانمندي هاي روح انسان امري نيست که کسي بتواند آن را انکار کند . ميان انسان ها افرادي بوده و هستند كه با تقويت قواي روحي خود کارهايي به مراتب عجيب تر از کارهايي که در نتيجه تقويت جسم انجام مي شود ، انجام داده و مي دهند ، البته همه اين افراد مرتاضان نيستند و ديده شده افرادي كاملا عادي داراي توانمندي هاي ذاتي روحي بسيار بالايي هستند و يا افرادي به واسطه عبادت و بندگي خداوند مورد لطف او قرار گرفته، كمالات روحي به آن ها عنايت مي شده است .
در هر صورت مسلم است انسان با انجام برخي رياضت ها و تحمل سختي هاي خاص مي تواند قدرت هاي روحي خود را بالا برده ، دست به كارهايي بزند كه در حالت عادي از ديگران برنمي آيد ؛ هرچند راه و مسير رسيدن به توانمندي ها از منظر ديني مختلف و متفاوت است، چنان که دين اسلام بسياري از رياضت هاي متداول مرتاضان و... براي رسيدن به برخي توانايي هاي روحي را مطلقا جايز نمي داند و اصلا به آن ها توصيه نمي کند .
چنان كه در بالا گفتيم توانايي هاي روحي تنها اختصاص به رياضت هاي مرتاضان ندارد . ممكن است از راه هاي ديگري هم به فرد عنايت شود كه مهم ترين آن ها عبادت و خويشتن داري ها در برابر گناه است كه بسيار ديده شده افرادي به خاطر رعايت تقوا و مبارزه با نفس در برابر گناه مورد لطف خداوند قرار گرفته، به برخي توانايي هاي عجيب روحي رسيده اند . به علاوه به تعبير بزرگان عبادات ما همچون روزه و... هم نوعي رياضت شرعي محسوب مي گردد كه اگر به درستي انجام شود ،مي تواند به برخي مقامات روحي منجر گردد .
از سابقه اين امر اطلاع چنداني نداريم اما اين اعمال و رسيدن به توانايي هاي خاص در نتيجه اعمال و رفتار رياضتي سابقه اي عميق دراديان باستان شرقي دارد . مربوط به چند هزاره اخير نيست .
فرايند شكل گيري توانايي ها در روح انسان نكته اي علمي دارد و آن اينكه روح انسان مربوط به عالم ملكوت يا به اصطلاح بهتر از "عالم امر" است كه به خاطر تعلق به اين بدن مادي و قرار گرفتن در كالبد جسماني ما دچار تنزل ها و رقت وجودي مي شود .
در حقيقت روح انسان حقيقتي بسيار بسيار عظيم و داراي كمالات و توانايي هاي بي نظيري است اما در هنگام نزول درعالم دنيا و همراهي با كالبد مادي ما در پس ده ها و صدها پرده قرار مي گيرد تا قابليت تعلق به بدن مادي را پيدا كند ؛ در اين مسير اگر بتوان به گونه اي تعلقات اين روح با امور مادي و جسماني را كم تر و كمتر نمود و به اصطلاح پرده ها را از برابر روح كنار زد ، توانايي ها و قابليت هاي روح خود را نمايان مي سازد و جلوه هايي از حقيقت آن آشكار مي گردد .
همه كمالات و مقامات و كراماتي كه از بزرگان و علما نقل مي شود ،ناشي از همين حقيقت است كه آن ها هم در پرتو تعاليم ديني و عبادت و بندگي خداوند تعلق روح شان به بدن را به حد اقل مي رساندند ، در نتيجه به حالات ومقاماتي مي رسيدند كه تنها در موارد خاص و ويژه از آن استفاده مي كردند .
همه توانايي ها در مراحل عادي ناشي از قدرت هاي روحي و تجلي حقيقت روح انسان است ؛ اما اگر تجلي حقيقت روح و برداشتن پرده ها از برابر آن به شكل صحيح و درست و مستمر انجام بپذيرد - كه اين امرتنها در مسير سلوك ديني ممكن است- روح انسان به حقيقت خدايي خود نزديك و نزديك تر مي شود تا جايي كه اين روح به حقيقت اصلي خود كه روح اعظم و برترين مخلوق خداوند است، مي رسد و در نتيجه مي تواند كارهايي خداگونه انجام دهد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

انسانی هستم که از کاهل نمازی و تارک نمازی توبه کردم .به طور واضح بگید من که این همه نماز قضا دارم .نمازها و روزههای الانم که میگیرم و تصمیم دارم دیگه قضا نشه قبول هست یا خیر ؟

پرسشگر گرامي با عرض سلام و تشکر
پيش از هر چيز تلاش و مجاهدت شما را براي بازگشت به مسير اصلي و صحيح و پشت پا زدن به برخي انحرافاتي كه در اثر غفلت رخ داده است، تحسين مي كنيم . از تصميمي که گرفته ايد خوشحاليم . از خداوند متعال توفيق بيش تري را براي شما طلب و آرزو كنيم.
از رحمت خداوند هيچ گاه نا اميد نباشيد. اگرکسي گناه داشته باشد ، هرچند گناهان او زياد باشد اما در برابر رحمت و بخشايش خداوند نا چيز است.
اگر کسي واقعا توبه کند و از ترک واجب هايي که انجام داده است ،پشيمان باشد، خداوند او را مي بخشد و او را دوست مي دارد. قرآن کريم مي فرمايد: « وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئات؛خداوند توبه بندگان را قبول مي کند و گناهان آن ها را مي بخشد».(1)
به نظر فقها وظيفه فردي چون شما که نمازهاي قضايي زيادي دارد،اين است که کم کم و با کيفيت خوب بخواند تا نماز سبک شمرده نشود. البته در انجام نمازهاي قضايي نبايد کوتاهي بکند . مقدار عرفي آن براي هر فرد بستگي به وضعيت جسمي و حال و حوصله شخص دارد . اشخاص متفاوت هستند .هر روز دو رکعت خواندن هم اشکال ندارد و کوتاهي محسوب نمي شود . شما که در حال جبران نمازهاي قضاي خود هستيد ، ان شا الله از سبک شمارندگان نماز نيستيد ،زيرا تصميم برجبران نماز هاي قضا شده داشته و بر خواندن آن ها با کيفيت خوب اهتمام مي ورزيد.کاهل بودن نسبت به نماز درگذشته، به نماز و روزه فعلي شما آسيبي وارد نمي کند .از فرصت ماه رمضان براي جبران گذشته استفاده کنيد.موفق باشيد.

پي نوشت :
1. شورى(42) آيه 25.

همان گونه كه اعمال صالح و نيكوي انسان به واسطه برخي گناهان حبط و تباه مي‌شود، بعضي از اعمال نيك نيز سبب از بين رفتن گناهان مي‌گردد. در قرآن و روايات راه‏ها و مصاديق فراواني ذكر شده كه موجب از بين رفتن گناه و آثار و عوارض آن، بلكه تبديل سيئات به حسنات مي‌شود. از مجموع آن ها اين مطلب به دست مي‌آيد كه ايمان و عمل صالح و توبه و ترك گناهان كبيره، مطمئن‏ترين راه از بين بردن گناهان گذشته و جلب محبّت الهي است. در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي‌شود:
1- ايمان و عمل صالح:
قرآن كريم مي‌فرمايد: «والّذين آمنوا و عملوا الصالحات لنكفّرنّ عنهم سيئاتهم؛(1) كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجامي مي‌دهند، گناهان آنان را مي‌بخشيم».
پس بايد كوشيد از طريق افزايش معرفت و شناخت خدا و آگاهي از نعمت‏هاي مادي و معنوي او و انجام عمل صالح، ايمان را تقويت نمود.
2- توبه و انابه و بازگشت از گناهان ،
سبب محو و از بين رفتن همه گناهان كبيره و صغيره مي‌گردد.(2)
آيات 68 و 69 سوره فرقان به مرتكبان برخي گناهان كبيره وعدة عذاب چند برابر و جاودانگي در جهنم داده، سپس فرموده است:
«مگر كسي كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد كه در اين صورت خداوند (نه تنها) گناهان او را مي‌بخشد (بلكه) سيئات و بدي‏هاي اعمال آن‏ها را به حسنات تبديل مي‌كند».(3)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «لكلّ داء دواء و دواء الذّنوب الاستغفار؛(4) براي هر دردي، درماني است. درمان بيماري گناهان توبه و استغفار است». از راه توبه است كه مي‌توان محبّت الهي را جلب نمود و محبوب حق تعالي گشت.
امام باقر(ع) فرمود: « خدا از توبه بنده گناهكار خويش بسيار فرحناك و خشنود مي‌گردد؛ خشنودتر از مردي كه در شب تاري شتر و توشه خود را گم كند و سپس پيدا نمايد».
در حديث قدسي آمده است: «اگر آنان كه از درگاه من روي برتافتند و به معصيت آلوده گشتند، مي‌دانستند چقدر مشتاق آنان هستم (و از بازگشت و توبه آنان خشنود مي‌گردم)، از شدّت شوق و شعف، جان مي‌سپردند».(5)
3- ترك گناهان بزرگ،
سبب از بين رفتن آثار گناهان كوچك شود: «إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه، نكفّر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلاً كريماً؛(6) اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي مي‌شويد، پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مي‌پوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‌سازيم».
4ـ هر كار خوب و شايسته و هر فعلي كه مصداق «حسنه» باشد،
عاملي براي از بين رفتن سيئات و بدي‏ها مي‌باشد: «انّ الحسنات يذهبن السيّئات ذلك ذكري للذاكرين؛(7) حسنات، سيئات و گناهان (و آثار آن) را برطرف مي‌سازند. اين مطلب تذكر و يادآوري است براي آن هايي كه تذكر پذيرند».
حسنات، مطلق است و شامل همة عبادات و هر كار ارزشمندي است كه شرع آن را تأييد و تعيين كرده و به قصد تقرّب به خدا انجام گيرد.
اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «انّ اللَّه يكفّر بكل حسنةٍ سيئةً؛(8) با انجام دادن هر حسنه، خداوند، يك گناه و سيئه را مي‌پوشاند و محو مي‌سازد».
5ـ اقرار و اعتراف به گناه در پيشگاه حق تعالي:
وقتي با خدا خلوت كردي و به دعا و مناجات مشغول شدي. گناهان و معصيت‏هاي گذشته خود را به ياد آور و به زبان اعتراف و اقرار کردن از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: «واللَّه ما ينجو من الذّنب إلاّ من أقرّ به؛(9) سوگند به خدا! جز آن كه به گناه اقرار كند، نجات نيافت».
6- پيوسته با طهارت (وضو و غسل و...) بودن و اقامه‏ها نمازهاي پنجگانه با حضور قلب.
سلمان فارسي مي‌گويد: روزي با پيامبر اكرم(ص) زير درختي نشسته بوديم. حضرت شاخه‏هاي خشك آن درخت را تكان داد، تمام برگ‏هاي آن فرو ريخت. سپس رو به من كرد و فرمود: «سؤال نكردي چرا اين كار را كردم». گفتم: شما بفرماييد، منظورتان چه بوده است.
فرمود: «هنگامي كه مسلمان وضو بگيرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاي پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مي‌ريزد، همان گونه كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريخت». سپس آية «انّ الحسنات يذهبن السيئات» را تلاوت كرد.(10)
آيه مذكور به عنوان حكمت وجوب نماز در سورة هود بعد از امر به برپايي نماز بيان شده است، يعني نماز به عنوان يكي از مصاديق بارز حسنات و خوبي ، آثار معصيت و تيره‌گي‌هايي را كه در دل وجود دارد، از بين مي‌برد.
7- خواندن نمازهاي مستحبي و نافله مخصوصاً نماز شب.
امام صادق(ع) در ذيل تفسير آيه 114 هود مي‌فرمايد: «صلوة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب النهار؛(11) نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود مي‌سازد».
8- خضوع در عبادت و اشك ريختن در دعا و مناجات:
شخصي از پيامبر پرسيد: چه چيزي گناهان مرا بعد از توبه، نابود مي‌كند؟ فرمود: «اشك ريختن و خضوع در عبادت و دعا و مناجات و تحمّل بيماري‏ها».(12)
9- تحمل بيماري،
گناهان را نابود مي‌كند. پيامبر فرمود: «السقم يمحو الذنوب».(13)
10- ناراحتي‏ها، مصايب، مشكلات و همّ و غم‏ها: پيامبر فرمود: «ساعات المهموم، ساعات الكفّارات».(14)
11ـ طواف خانه خدا و خدمت به بندگان خدا و برآورده كردن و خواسته‏هاي مؤمنان.
امام ششم(ع) فرمود: «هر كس هفت شوط خانه خدا را طواف كند، خداوند شش هزار حسنه براي او بنويسد و شش هزار گناه از او بزدايد و شش هزار درجه مقامش را بالا ببرد. روا ساختن حاجت مؤمن از يك طواف بلكه ده طواف خانه خدا بهتر است».
12- جهاد در راه خدا:
مردي نزد پيامبر آمد و عرض كرد: به جهاد خيلي علاقه دارم و با جهاد نشاط پيدا مي‌كنم. حضرت فرمود: «پس جهاد در راه خدا كن، زيرا اگر كشته شوي، نمرده‏اي بلكه زنده‏اي و از سفرة خاص خدا روزي مي‌خوري . اگر در مسير رفت و برگشت ـ ‌در غير ميدان جنگ‌ـ بميري، اجر و پاداش تو با خدا خواهد بود. اگر (به وطن و خانه‌ات) بازگشتي، از همة گناهان پاك مي‏شوي، چنان كه از مادر متولّد شوي».(15)
13- صلة ارحام:
اسحاق بن عمار مي‌گويد: مكرر اين جمله را از امام صادق(ع) شنيدم : «انّ صلة الرحم و البرّ ليهوّنان الحساب و يعصمان من الذّنوب؛(16) صلة رحم و احسان و نيكي، حساب را آسان مي‌كند و از گناهان نگه مي‌دارند».
14- خوش اخلاقي:
امام صادق(ع) فرمود: «همان گونه كه گرماي خورشيد يخ را آب مي‌كند، خوش اخلاقي گناه را آب مي‌كند».(17)
15- راستگويي.(18)
16- شكر نعمت‏هاي خدا.(19)
17- امانت‏داري و اداي امانت.(20)
18- به ديدار و ملاقات برادران ديني رفتن.(21)
19- مصافحه كردن و دست دادن مؤمنان با هم:
امام باقر(ع) فرمود: «وقتي دو مؤمن به هم رسيدند و با هم دست دادند، گناهان آن دو مي‌ريزد، چنان كه برگ از درخت مي‌ريزد .تا زماني كه از هم جدا نشده‏اند، خداوند به آنان نظر رحمت دارد».(22)
20- در آغوش گرفتن مؤمن با نيت نزديكي به خدا.(23)
21- خدمت به پدر و مادر و مؤمنان كفارة گناهان كبيره است.(24)
22- اطعام فقرا(25) و دادن لباس به آنان.(26)
23- كار زن در خانه شوهر و انجام هر كاري كه از شئونات زن مي‌باشد،
مثل حاملگي، زايمان، شيردادن و... كفاره گناهان مي‌باشد. در حديث آمده است : اگر زني حتي يك ليوان آب به دست شوهرش بدهد، خداوند شصت گناه او را مي‌آمرزد و شهري در بهشت براي او آماده مي‌كند.(27)
24- كار مرد در خانه و كمك كردن به همسر در امور خانه‏داري كفاره گناهان بزرگ است.
25- مهم‏ترين عاملي كه سبب آمرزش گناهان مي‌شود و محبّت الهي را همراه دارد، اطاعت همه جانبه از اوليا در تمامي امور اعم از عبادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حكومتي است، چنان كه عدم اطاعت از آنان موجب كفر مي‌گردد.(28)
«قل إن كنتم تحبّون اللَّه فاتّبعوني يحببكم اللَّه و يغفر لكم ذنوبكم واللَّه غفور رحيم؛(29) بگو اي پيامبر! اگر خدا را دوست مي‌داريد، مرا پيروي كنيد، تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد كه خداوند آمرزنده و مهربان است».
26- صلوات بر محمد و آل محمد:
امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «من لم يقدر علي ما يكفّر به ذنوبه فليكثر من الصلوة علي محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدماً؛(30) كسي كه توانايي بر چيزي كه موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسيار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا كه صلوات گناهان را نابود و ريشه كن مي‏كند».(30)
27- تلاوت قرآن:
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «تلاوت هر آيه‏اي از آيات قرآن ده حسنه دارد و ده سيئه و گناه را محو نمايد».(31) اگر تلاوت در شب يا روزهاي ماه مبارك رمضان باشد، اثر آن هزار برابر مي‌گردد.
28- روزه:
پيامبر فرمود: «كسي كه در ماه رمضان روزه مي‌گيرد، در حالي كه ايمان به خدا دارد و علاوه بر شكم، قلب و چشم و گوش و زبان او نيز در روزه باشد، خداوند روزه‏اش را قبول مي‌كند و همة گناهان او را مي‌آمرزد و مي‌بخشد».(32)
29- افطار دادن به روزه داران مؤمن:
امام صادق(ع) فرمود: «من فطر مؤمناً كان كفّارة لذنبه إلي قابل؛(33) افطار دادن به مؤمن روزه دار كفاره گناهان است».
مواردي كه بيان شد، همه از مصاديق حسنه و عمل صالح مي‌باشد.
بنابراين عواملي كه باعث از بين رفتن گناهان و جلب محبّت الهي مي‌شود، منحصر به موارد مذكور نيست، بلكه عواملي چون توسّل به ائمه(ع) و شفاعت آنان، محبّت به يتيم، صدقه و... نيز باعث تكفير و از بين رفتن گناهان مي‌گردد.

پي‌نوشت‏ها:
1. عنكبوت (29) آيه 7.
2. البته هر نوع حق النّاس و تضييع حقوق مردم اعم از تجاوز به مال، جان و آبرو و حيثيت آن ها لازم است جبران شود و از وي حلاليت و رضايت گرفته شود و در صورت عذر براي وي دعا و استغفار كند.
3. فرقان (25) آيه 70.
4. وسائل الشيعه، ج 11، ص 354.
5. شيخ محمّد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 101.
6. نساء (4) آيه 31.
7. هود (11) آيه 114.
8. شيخ عبد علي بن جمعه، نورالثقلين، ج 2، ص 402.
9. همان، ج 4، ص 157.
10. تفسير نمونه، ج 9، ص 268.
11. نورالثقلين، ج 2، ص 401.
12. ميزان الحكمه، ج 2، ص 462، به نقل از آثار گناه، قرائتي، ص 333.
13.بحارالانوار، ج 67، ص 244.
14. همان.
15. كليني، اصول كافي، ج 3، ص 233، ترجمه مصطفوي.
16. همان، ص 239.
17 ـ 20. همان، ص 157.
21. همان، ص 254 و 256.
22. همان، ص 259 - 264 كه حدود 10 حديث آمده است.
23. اصول كافي، ج 3، ص 265 و 266.
24. وسائل الشيعه، ج 15، ص 215.
25. اصول كافي، ج 3، ص 289.
26. همان، ص 292.
27. وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.
28. آل عمران (3) آيه 32.
29. همان، آيه 31.
30. سفينه البحار، ج 2، ص 50، به نقل از شرح و فضايل صلوات اثر احمد بن محمد الحسين اردكاني، ص 24.
31. وسائل الشيعه، ج 4، ص 851.
32. همان، ج 7، ص 118.
33. همان، ص 101.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها