پرسش وپاسخ

باسلام اگر كسي شارژ پولي موبايل كسي ديگر را طوري كه آن شخص نفهميده باشد گرفته باشد واستفاده كرده باشد وحال از كار خود پشيمان شده وميخواهد آن را پس بدهد ولي رويش نمي شود كه به خود آن شخص بگويد يا بدهد. چه كار بايد بكند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
چون حق الناس و مربوط به مسئله مالي است، بايد مقدار پولي را كه به دوست خود مديون هستيد، طلب رضايت كنيد، يا پول آن را حساب کرده و به صاحبش بدهيد .لازم نيست خودتان بدهيد. بلکه مي توانيد به وسيله فردي يا پست يا با واريز کردن به حساب بانکي، يا شارژ كردن موبايل او و يا راه هاي ديگري که بتوانيد، پول را به صاحب حق برسانيد. پس از رساندن حق به صاحبش حلاليت طلبيدن لازم نيست.

با سلام شخصی احتمال میدهد روزه قضا دارد ولی به هیچ عنوان مطمئن نیست که چند روز بوده وحتی تخمین زدن هم برایش دشوار است از طرفی تصمیم دارد که روزه مستحبی بگیرد-با توجه به اینکه با داشتن روزه قضا نمیتوان روزه مستحبی گرفت-ایا میشود چنین نیت کرد که اگر قضایی بر عهده اوست این روزه به نیت روزه واجب باشد واگر روزه قضا ندارد این روزه به نیت روزه مستحبی باشد.ایا میشود چنین نیتی کرد یا اینکه نیت روزه باید کاملا مشخص باشد؟سوال دیگر اینکه اگر شخصی چند سال مرجع تقلید نداشته و اکنون میخواهد انتخاب کند ایا میشود به اعلم بودن توجهی نداشت بلکه مرجع تقلیدی را انتخاب کرد که فتوا های او با اعمال گذشته ما مطابقت داشته باشد.البته در صورتیکه واقعا اعلم را تشخیص ندهیم با سپاس فراوان

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
1- ترديد در نيّت روزه به نظر بعضي از مراجع جايز است ،مثلا اگر اگر کسي نمي داندکه روزه قضا دارد يا نه و به اين نيّت روزه بگيرد که اگر قضا دارد، روزه او قضاي واجب باشد و اگر قضا ندارد ،روزه او مستحبي باشد، صحيح است (1)
2- واجب است از مجتهدي که اعلم از ديگر مراجع باشد ،تقليد کنيد، با بودن مجتهد اعلم، تقليد از غير اعلم در مسائلي که بين مراجع اختلاف نظر باشد ،صحيح نيست، اگر واقعا نمي توانيد اعلم را تشخيص بدهيد، در صورتي که از راه تحقيق و سؤال کردن، گمان به اعلم بودن مرجع تقليد خاصي پيدا کنيد، بنا به احتياط واجب به گمان خود عمل کنيد ، بلکه اگر احتمال ضعيفي هم بدهيد که يکي از مراجع تقليد اعلم است، بنابر احتياط واجب از همان مجتهدي که احتمال ضعيف بر اعلميت باشد، تقليد کنيد.
چنانچه گمان و احتمال نيز بر اعلميت يکي از مراجع پيدا نشود ، مي توانيد از يکي از مراجع به اختيار خود تقليد کنيد.(2)کسي که تا حال تقليد نکرده ،بايد از مجتهد زنده تقليد کند.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت ها:
1. آيت الله بهجت، استفتائات، ج2، نيّت روزه ، مسأله 27803.
2. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسأله 2 و 4. 3.

سلام اینجانب نماز را با حدود 45 درجه اختلاف جهت نسبت به قبله خوانده ام با وجود اینکه جهت قبله را میدانستم ولی به خاطر حواس پرتی متوجه نشدم وقت آن نماز هم گذشته است تکلیف من چیست؟

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
نمازهايي كه خوانده ايد ،صحيح است و قضا ندارد . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله بهجت، توضيح المسايل، پنجم از مبطلات نماز .

فتوای زیر از امام خمینی است: "اگر شناختن اعلم مشكل باشد به احتياط واجب بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است‏و بداند ديگرى از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. و اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند بايد از يكى ازآنان تقليد نمايد" آیا فتوای آقای خامنه ای متفاوت از نظر امام است؟ بنده مقلد ایشان هستم، و گمان به اعلم بودن شخص دیگری دارم.اگر نظر ایشان همین باشد باید عدول کنم؟(به طور کل نظر مرجع اولی تاثیری در عدول دارد یا نه؟و فتوای بالا یک حکم کلی است؟) آیا برای عدول از غیر اعلم به اعلم،گمان کافی است و نیاز به شهادت 2 نفر نیست؟(با توجه به نظر امام که در شرایطی است که شناختن اعلم مشکل باشد)

با سلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز
در صورتي که شناخت مرجع اعلم مشکل باشد، بنا بر احتياط بايد از کسي که احتمال اعلميت او را مي دهيد ، تقليد کنيد . در صورتي که گمان داريد مرجع ديگري اعلم است، بنا براحتياط بايد به او عدول کنيد.
در مسئله عدول بايد نظر مرجع اعلم را در نظر بگيريد .
هر گماني کافي نيست، بلکه بايد گمان( از همان راه هايي که مرجع اعلم را مي شود شناخت) حاصل شده باشد.(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر(7746666-0251) آيه الله خامنه اي .

با عرض سلام و قبولي طاعات و عبادات من دو سال پيش مي خواستم با پسر خالم ازدواج كنم اما خالم برخورده خيلي بدي با من كرد چون نمي دونست كه ما با هم حرف مي زنيم يه حرفهاي به من زد كه خيلي توهين اميز بودمن اولش خيلي جلوي خودمو گرفتم اما اون توهيناش بيشتر مي شد من ديگه نتونستم تحمل كنم و جوابشو دادم و مثل او جواباي بدي دادم اما اصلا فوش و ناسزا نگفتم فقط جوابشو دادم حالا قطع ارتباط كرديم حالا سوال من اينه من بايد از ايشون معذرت خواهي كنم و حلاليت بطلبم؟اگه اين كار و ك نم اون فكر ميكنه من منظوري دارم و هنوز با پسرش حرف ميزنم در صورتي كه من دارم ازدواج ميكنم و از همون موقع ارتباطم با پسر خالم قطع كردم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بهتر است که نخست از طريق نامه با خاله ات ارتباط پيدا کني . در نامه پس از سلام و احوالپرسي ، توضيح بده که شما را دوست دارم و به شما علاقه مندم .خيلي وقت ها مي خواستم با شما حرف بزنم و از حرف هايي که به شما زدم ،معذرت خواهي کنم اما خجالت مي کشيدم .بالاخره تصميم گرفتم از طريق نامه با شما تماس بگيرم و حرف هاي دلم را با شما در ميان بگذارم . خاله جون تندي ها و توهين هاي شما باعث شد که من عصباني شوم و خام گري کنم .در برابر حرف هاي شما بايستم و جواب تان را بدهم . ولي باور کنيد بعد از آن وجدانم هميشه ناراحت بود . گاهي مي خواستم با شما صحبت کنم و پوزش بخواهم اما اين فکر به ذهنم مي آمد که نکند شما فکر کنيد که من هدف خاصي دارم و کلکي در کار است . که مي خواهم به اين وسيله مجددا باب گفتگو و حرف زدن با پسرتان را باز کنم. در نتيجه باز از دست من ناراحت بشي . ولي الان که مقدمات ازدواجم جور شد، و ديگر دلهره اي براي شما ايجاد نمي شود ، خجالت را کنار گذاشتم . براي تان نامه نوشتم ، تا هم از کارهاي گذشته ام از شما معذرت خواهي کنم . که اميدوارم با بزرگواري ات مرا ببخشي . وهم بتوانم از نزديک شما را ببينم و ببوسم . به اميد آن روز.

با سلام پرسشی داشتم در مورد اینکه آیا یک مرد بالغ میتواند شهری را که پدر و مادرش در آنجا متولد شده اند ولی خودش در یک شهر دیگر متولد شده است و به شهر پدر و مادرش رفت و آمد می کند را به عنوان وطن دوم انتخاب نماید تا در آنجا مشکل شرعی نماز و روزه نداشته باشد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز
مي توانيد با شرائط زير محل پدر و مادر تان را به عنوان وطن انتخاب نماييد.
وطن دو قسم است : وطن اصلي و وطن اختياري يا وطن دوم:
وطن اصلى جائى است كه انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پيدا كرده است.
وطن دوم هم جائى است كه مكلّف آن را براى سكونت دائم، گر چه براى چند ماه در هر سال، اختيار و انتخاب کرده باشد .
مدتي هم (حداقل سه ماه) در آن جا به قصد وطن بودن زندگي کرده باشد.(1)
مکلف مي تواند دو وطن داشته باشد ، هم وطن اصلي داشته باشد و هم وطن دوم براي خود انتخاب نمايد.
پي نوشت :
1. آيت الله خامنه اي ، استفتاءات،س 695.

انسانی هستم که از کاهل نمازی و تارک نمازی توبه کردم .به طور واضح بگید من که این همه نماز قضا دارم .نمازها و روزههای الانم که میگیرم و تصمیم دارم دیگه قضا نشه قبول هست یا خیر ؟

پرسشگر گرامي با عرض سلام و تشکر
پيش از هر چيز تلاش و مجاهدت شما را براي بازگشت به مسير اصلي و صحيح و پشت پا زدن به برخي انحرافاتي كه در اثر غفلت رخ داده است، تحسين مي كنيم . از تصميمي که گرفته ايد خوشحاليم . از خداوند متعال توفيق بيش تري را براي شما طلب و آرزو كنيم.
از رحمت خداوند هيچ گاه نا اميد نباشيد. اگرکسي گناه داشته باشد ، هرچند گناهان او زياد باشد اما در برابر رحمت و بخشايش خداوند نا چيز است.
اگر کسي واقعا توبه کند و از ترک واجب هايي که انجام داده است ،پشيمان باشد، خداوند او را مي بخشد و او را دوست مي دارد. قرآن کريم مي فرمايد: « وَ هُوَ الَّذي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئات؛خداوند توبه بندگان را قبول مي کند و گناهان آن ها را مي بخشد».(1)
به نظر فقها وظيفه فردي چون شما که نمازهاي قضايي زيادي دارد،اين است که کم کم و با کيفيت خوب بخواند تا نماز سبک شمرده نشود. البته در انجام نمازهاي قضايي نبايد کوتاهي بکند . مقدار عرفي آن براي هر فرد بستگي به وضعيت جسمي و حال و حوصله شخص دارد . اشخاص متفاوت هستند .هر روز دو رکعت خواندن هم اشکال ندارد و کوتاهي محسوب نمي شود . شما که در حال جبران نمازهاي قضاي خود هستيد ، ان شا الله از سبک شمارندگان نماز نيستيد ،زيرا تصميم برجبران نماز هاي قضا شده داشته و بر خواندن آن ها با کيفيت خوب اهتمام مي ورزيد.کاهل بودن نسبت به نماز درگذشته، به نماز و روزه فعلي شما آسيبي وارد نمي کند .از فرصت ماه رمضان براي جبران گذشته استفاده کنيد.موفق باشيد.

پي نوشت :
1. شورى(42) آيه 25.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

همان گونه كه اعمال صالح و نيكوي انسان به واسطه برخي گناهان حبط و تباه مي‌شود، بعضي از اعمال نيك نيز سبب از بين رفتن گناهان مي‌گردد. در قرآن و روايات راه‏ها و مصاديق فراواني ذكر شده كه موجب از بين رفتن گناه و آثار و عوارض آن، بلكه تبديل سيئات به حسنات مي‌شود. از مجموع آن ها اين مطلب به دست مي‌آيد كه ايمان و عمل صالح و توبه و ترك گناهان كبيره، مطمئن‏ترين راه از بين بردن گناهان گذشته و جلب محبّت الهي است. در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي‌شود:
1- ايمان و عمل صالح:
قرآن كريم مي‌فرمايد: «والّذين آمنوا و عملوا الصالحات لنكفّرنّ عنهم سيئاتهم؛(1) كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجامي مي‌دهند، گناهان آنان را مي‌بخشيم».
پس بايد كوشيد از طريق افزايش معرفت و شناخت خدا و آگاهي از نعمت‏هاي مادي و معنوي او و انجام عمل صالح، ايمان را تقويت نمود.
2- توبه و انابه و بازگشت از گناهان ،
سبب محو و از بين رفتن همه گناهان كبيره و صغيره مي‌گردد.(2)
آيات 68 و 69 سوره فرقان به مرتكبان برخي گناهان كبيره وعدة عذاب چند برابر و جاودانگي در جهنم داده، سپس فرموده است:
«مگر كسي كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد كه در اين صورت خداوند (نه تنها) گناهان او را مي‌بخشد (بلكه) سيئات و بدي‏هاي اعمال آن‏ها را به حسنات تبديل مي‌كند».(3)
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «لكلّ داء دواء و دواء الذّنوب الاستغفار؛(4) براي هر دردي، درماني است. درمان بيماري گناهان توبه و استغفار است». از راه توبه است كه مي‌توان محبّت الهي را جلب نمود و محبوب حق تعالي گشت.
امام باقر(ع) فرمود: « خدا از توبه بنده گناهكار خويش بسيار فرحناك و خشنود مي‌گردد؛ خشنودتر از مردي كه در شب تاري شتر و توشه خود را گم كند و سپس پيدا نمايد».
در حديث قدسي آمده است: «اگر آنان كه از درگاه من روي برتافتند و به معصيت آلوده گشتند، مي‌دانستند چقدر مشتاق آنان هستم (و از بازگشت و توبه آنان خشنود مي‌گردم)، از شدّت شوق و شعف، جان مي‌سپردند».(5)
3- ترك گناهان بزرگ،
سبب از بين رفتن آثار گناهان كوچك شود: «إن تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه، نكفّر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلاً كريماً؛(6) اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي مي‌شويد، پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مي‌پوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد مي‌سازيم».
4ـ هر كار خوب و شايسته و هر فعلي كه مصداق «حسنه» باشد،
عاملي براي از بين رفتن سيئات و بدي‏ها مي‌باشد: «انّ الحسنات يذهبن السيّئات ذلك ذكري للذاكرين؛(7) حسنات، سيئات و گناهان (و آثار آن) را برطرف مي‌سازند. اين مطلب تذكر و يادآوري است براي آن هايي كه تذكر پذيرند».
حسنات، مطلق است و شامل همة عبادات و هر كار ارزشمندي است كه شرع آن را تأييد و تعيين كرده و به قصد تقرّب به خدا انجام گيرد.
اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «انّ اللَّه يكفّر بكل حسنةٍ سيئةً؛(8) با انجام دادن هر حسنه، خداوند، يك گناه و سيئه را مي‌پوشاند و محو مي‌سازد».
5ـ اقرار و اعتراف به گناه در پيشگاه حق تعالي:
وقتي با خدا خلوت كردي و به دعا و مناجات مشغول شدي. گناهان و معصيت‏هاي گذشته خود را به ياد آور و به زبان اعتراف و اقرار کردن از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: «واللَّه ما ينجو من الذّنب إلاّ من أقرّ به؛(9) سوگند به خدا! جز آن كه به گناه اقرار كند، نجات نيافت».
6- پيوسته با طهارت (وضو و غسل و...) بودن و اقامه‏ها نمازهاي پنجگانه با حضور قلب.
سلمان فارسي مي‌گويد: روزي با پيامبر اكرم(ص) زير درختي نشسته بوديم. حضرت شاخه‏هاي خشك آن درخت را تكان داد، تمام برگ‏هاي آن فرو ريخت. سپس رو به من كرد و فرمود: «سؤال نكردي چرا اين كار را كردم». گفتم: شما بفرماييد، منظورتان چه بوده است.
فرمود: «هنگامي كه مسلمان وضو بگيرد (و مواظب باشد) خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاي پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مي‌ريزد، همان گونه كه برگ‏هاي اين شاخه فرو ريخت». سپس آية «انّ الحسنات يذهبن السيئات» را تلاوت كرد.(10)
آيه مذكور به عنوان حكمت وجوب نماز در سورة هود بعد از امر به برپايي نماز بيان شده است، يعني نماز به عنوان يكي از مصاديق بارز حسنات و خوبي ، آثار معصيت و تيره‌گي‌هايي را كه در دل وجود دارد، از بين مي‌برد.
7- خواندن نمازهاي مستحبي و نافله مخصوصاً نماز شب.
امام صادق(ع) در ذيل تفسير آيه 114 هود مي‌فرمايد: «صلوة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب النهار؛(11) نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود مي‌سازد».
8- خضوع در عبادت و اشك ريختن در دعا و مناجات:
شخصي از پيامبر پرسيد: چه چيزي گناهان مرا بعد از توبه، نابود مي‌كند؟ فرمود: «اشك ريختن و خضوع در عبادت و دعا و مناجات و تحمّل بيماري‏ها».(12)
9- تحمل بيماري،
گناهان را نابود مي‌كند. پيامبر فرمود: «السقم يمحو الذنوب».(13)
10- ناراحتي‏ها، مصايب، مشكلات و همّ و غم‏ها: پيامبر فرمود: «ساعات المهموم، ساعات الكفّارات».(14)
11ـ طواف خانه خدا و خدمت به بندگان خدا و برآورده كردن و خواسته‏هاي مؤمنان.
امام ششم(ع) فرمود: «هر كس هفت شوط خانه خدا را طواف كند، خداوند شش هزار حسنه براي او بنويسد و شش هزار گناه از او بزدايد و شش هزار درجه مقامش را بالا ببرد. روا ساختن حاجت مؤمن از يك طواف بلكه ده طواف خانه خدا بهتر است».
12- جهاد در راه خدا:
مردي نزد پيامبر آمد و عرض كرد: به جهاد خيلي علاقه دارم و با جهاد نشاط پيدا مي‌كنم. حضرت فرمود: «پس جهاد در راه خدا كن، زيرا اگر كشته شوي، نمرده‏اي بلكه زنده‏اي و از سفرة خاص خدا روزي مي‌خوري . اگر در مسير رفت و برگشت ـ ‌در غير ميدان جنگ‌ـ بميري، اجر و پاداش تو با خدا خواهد بود. اگر (به وطن و خانه‌ات) بازگشتي، از همة گناهان پاك مي‏شوي، چنان كه از مادر متولّد شوي».(15)
13- صلة ارحام:
اسحاق بن عمار مي‌گويد: مكرر اين جمله را از امام صادق(ع) شنيدم : «انّ صلة الرحم و البرّ ليهوّنان الحساب و يعصمان من الذّنوب؛(16) صلة رحم و احسان و نيكي، حساب را آسان مي‌كند و از گناهان نگه مي‌دارند».
14- خوش اخلاقي:
امام صادق(ع) فرمود: «همان گونه كه گرماي خورشيد يخ را آب مي‌كند، خوش اخلاقي گناه را آب مي‌كند».(17)
15- راستگويي.(18)
16- شكر نعمت‏هاي خدا.(19)
17- امانت‏داري و اداي امانت.(20)
18- به ديدار و ملاقات برادران ديني رفتن.(21)
19- مصافحه كردن و دست دادن مؤمنان با هم:
امام باقر(ع) فرمود: «وقتي دو مؤمن به هم رسيدند و با هم دست دادند، گناهان آن دو مي‌ريزد، چنان كه برگ از درخت مي‌ريزد .تا زماني كه از هم جدا نشده‏اند، خداوند به آنان نظر رحمت دارد».(22)
20- در آغوش گرفتن مؤمن با نيت نزديكي به خدا.(23)
21- خدمت به پدر و مادر و مؤمنان كفارة گناهان كبيره است.(24)
22- اطعام فقرا(25) و دادن لباس به آنان.(26)
23- كار زن در خانه شوهر و انجام هر كاري كه از شئونات زن مي‌باشد،
مثل حاملگي، زايمان، شيردادن و... كفاره گناهان مي‌باشد. در حديث آمده است : اگر زني حتي يك ليوان آب به دست شوهرش بدهد، خداوند شصت گناه او را مي‌آمرزد و شهري در بهشت براي او آماده مي‌كند.(27)
24- كار مرد در خانه و كمك كردن به همسر در امور خانه‏داري كفاره گناهان بزرگ است.
25- مهم‏ترين عاملي كه سبب آمرزش گناهان مي‌شود و محبّت الهي را همراه دارد، اطاعت همه جانبه از اوليا در تمامي امور اعم از عبادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حكومتي است، چنان كه عدم اطاعت از آنان موجب كفر مي‌گردد.(28)
«قل إن كنتم تحبّون اللَّه فاتّبعوني يحببكم اللَّه و يغفر لكم ذنوبكم واللَّه غفور رحيم؛(29) بگو اي پيامبر! اگر خدا را دوست مي‌داريد، مرا پيروي كنيد، تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد كه خداوند آمرزنده و مهربان است».
26- صلوات بر محمد و آل محمد:
امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «من لم يقدر علي ما يكفّر به ذنوبه فليكثر من الصلوة علي محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدماً؛(30) كسي كه توانايي بر چيزي كه موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسيار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا كه صلوات گناهان را نابود و ريشه كن مي‏كند».(30)
27- تلاوت قرآن:
حضرت امام صادق(ع) فرمود: «تلاوت هر آيه‏اي از آيات قرآن ده حسنه دارد و ده سيئه و گناه را محو نمايد».(31) اگر تلاوت در شب يا روزهاي ماه مبارك رمضان باشد، اثر آن هزار برابر مي‌گردد.
28- روزه:
پيامبر فرمود: «كسي كه در ماه رمضان روزه مي‌گيرد، در حالي كه ايمان به خدا دارد و علاوه بر شكم، قلب و چشم و گوش و زبان او نيز در روزه باشد، خداوند روزه‏اش را قبول مي‌كند و همة گناهان او را مي‌آمرزد و مي‌بخشد».(32)
29- افطار دادن به روزه داران مؤمن:
امام صادق(ع) فرمود: «من فطر مؤمناً كان كفّارة لذنبه إلي قابل؛(33) افطار دادن به مؤمن روزه دار كفاره گناهان است».
مواردي كه بيان شد، همه از مصاديق حسنه و عمل صالح مي‌باشد.
بنابراين عواملي كه باعث از بين رفتن گناهان و جلب محبّت الهي مي‌شود، منحصر به موارد مذكور نيست، بلكه عواملي چون توسّل به ائمه(ع) و شفاعت آنان، محبّت به يتيم، صدقه و... نيز باعث تكفير و از بين رفتن گناهان مي‌گردد.

پي‌نوشت‏ها:
1. عنكبوت (29) آيه 7.
2. البته هر نوع حق النّاس و تضييع حقوق مردم اعم از تجاوز به مال، جان و آبرو و حيثيت آن ها لازم است جبران شود و از وي حلاليت و رضايت گرفته شود و در صورت عذر براي وي دعا و استغفار كند.
3. فرقان (25) آيه 70.
4. وسائل الشيعه، ج 11، ص 354.
5. شيخ محمّد بهاري همداني، تذكرة المتقين، ص 101.
6. نساء (4) آيه 31.
7. هود (11) آيه 114.
8. شيخ عبد علي بن جمعه، نورالثقلين، ج 2، ص 402.
9. همان، ج 4، ص 157.
10. تفسير نمونه، ج 9، ص 268.
11. نورالثقلين، ج 2، ص 401.
12. ميزان الحكمه، ج 2، ص 462، به نقل از آثار گناه، قرائتي، ص 333.
13.بحارالانوار، ج 67، ص 244.
14. همان.
15. كليني، اصول كافي، ج 3، ص 233، ترجمه مصطفوي.
16. همان، ص 239.
17 ـ 20. همان، ص 157.
21. همان، ص 254 و 256.
22. همان، ص 259 - 264 كه حدود 10 حديث آمده است.
23. اصول كافي، ج 3، ص 265 و 266.
24. وسائل الشيعه، ج 15، ص 215.
25. اصول كافي، ج 3، ص 289.
26. همان، ص 292.
27. وسائل الشيعه، ج 14، ص 123.
28. آل عمران (3) آيه 32.
29. همان، آيه 31.
30. سفينه البحار، ج 2، ص 50، به نقل از شرح و فضايل صلوات اثر احمد بن محمد الحسين اردكاني، ص 24.
31. وسائل الشيعه، ج 4، ص 851.
32. همان، ج 7، ص 118.
33. همان، ص 101.

سلام لطفا بفرمایید نگه داشتن پرندگان در قفس از لحاظ شرعی چه حکمی دارد سالهاست که در قفس از مرغ عشق نگهداری می‌کنیم

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
نگهداري مرغ عشق و امثال آن در قفس اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7112471-0251)

صفحه‌ها