پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و تشکر از زحمات شما

1.کدام مراجع ازدواج موقت را بدون اذن پدر باری دختر باکره را صحیح دانسته اند؟لطفا نام آنها را بگویید

2.شرایط رجوع به مرجع دیگر در صورت دادن فتوای احتیاط واجب توسط مرجع شخص را بگویید(برای مثال اینکه در احتیاط واجب میشود به مرجع مرده رجوع کرد؟)

3.در صورتی که مرجع بنده در این مورد(ازدواج موقت بدون اذن پدر برای دختر باکره) احتیاط واجب داده باشد در حال حاضر من به کدام یک از این مراجع می توانم رجوع کنم.که از لحاظ شرعی ازدواج موقت من بدو ن مشکل شرعی باشد (با توجه به تمام شرایط شرعی برای رجوع به مرجع دیگر در احتیاط واجب) 

پاسخ:
با سلام
در اين که در ازدواج (دائم يا موقت) دختر باکره اي که به حد بلوغ رسيده و رشيده ، يعني مصلحت خود را تشخيص مي­دهد، اذن پدر شرط است يا نه، پنج نظر هست:
ا: به نظرآيات عظام: امام خميني، شبيري زنجاني، شيخ جواد تبريزي، نوري همداني وسيستاني ، اذن پدر لازم است. البته آيت الله سيستاني در دختري که متصدي امور زندگي خويش باشد، اذن پدر را بنا بر احتياط واجب لازم مي داند، نه به فتوا.
ب: به نظر آيات عظام: خامنه اي، مکارم شيرازي، اراکي، خوئي، فاضل لنکراني، صافي، وحيد خراساني بنا بر احتياط واجب اذن پدر لازم است.
ج : به نظر آيت الله بهجت اذن پدر تکليفاً لازم است، يعني اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود ، عقد صحيح است، ولي فردي که بايد اجازه مي گرفت و نگرفته، معصيتکار است .(1)
د: به نظر آيت الله سيد صادق روحاني، و آيت الله گرامي، و آيت الله گلپايگانى، اذن پدر لازم نيست، ولي خوب است رعايت شود.(2)
ه: به نظر آيت الله صانعي اذن پدر در عقد دائم اذن لازم نيست، ولي در عقد موقت لازم است.(3)
هر كس بايد به فتواي مرجع خود عمل نمايد.
چنانچه مرجع تقليد احتياط واجب گفته است، مي توان به مرجع ديگر مراجعه نمود. مراجعه به مرجع ديگر كه اجازه پدر را لازم ندانسته، در صورتي صحيح است كه به نظر شخص مقلد، اين مرجع بعد از مرجع او اعلم از ديگران يا حداقل مساوي با ديگران در اعلميت است؛ بنابراين اگر بعد از مرجع خودتان به نظر شما، يكي از مراجع« آيت الله سيد صادق روحاني، و آيت الله گرامي، و آيت الله گلپايگانى، آيت الله بهجت» اعلم از مراجع ديگر يا مساوي با آن ها باشند، مي توانيد به فتواي آن ها مراجعه كرده و عقد موقت يا دائم بخوانيد.
ضمناً لازم است نسبت به خطرات اين نوع عقد نيز كاملاً آگاه باشيد. خطبه عقد موقت تنها در صورتي به صلاح شما است كه مقدمه اي براي خواندن عقد دائم شده ؛ از رفتارهاي جنسي گسترده و بي حد و مرز پرهيز نموده، يا در ضمن عقد شرط نماييد.

پي نوشت ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج2، مسئله2376؛
رساله آيت الله وحيد، مسئله 2385؛
سوال تلفني از دفتر آيت الله خامنه­اي در قم و دفتر آيت الله نوري .
2. آيت الله سيد صادق روحاني، سوال حضوري از محضر ايشان؛
آيت الله گرامي، توضيح المسائل، مسئله2603؛
آيت الله گلپايگانى، مجمع المسائل، ج 4، ص 305، سوال 843.
3. آيت الله صانعي، توضيح المسائل، مسئله 2412.

باعرض سلام و خسته نباشید شرمنده که تعداد سئوالاتم زیاده ولی چکار میشه کرد با نفس جستجو گر حقایق. بفرمائیدکه: سئوال اول آیا امکان دارد که انسان عالم غیب رو در این دنیا مشاهده کنه بدون اینکه به مراتب بالای ایمان دست پیدا کرده باشه؟ سئوال دوم اینکه ما بر چه اساسی باید از صحت روایات و احادیث اطمینان داشته باشیم؟ سئوال سوم آیادین چیزی به نام بشقاب پرنده و آدم فضائی ها رو تائید میکنه یا خیر؟ سئوال چهارم آیا افرادی که به قول خودشان مردند و زنده شدند و داستان هایی رو از سرای بعد از مرگ تعریف میکنند قابل باوره؟و اصولا همچین چیزی ممکنه که اتفاق بیفته؟ سئوال پنجم میشه لطف کنید و بفرمائیدبرای داشتن یک تفسیر قدرتمنداز قرآن مجید باید به چه کتاب هایی مراجعه کنم؟ سئوال ششم معذرت میخوام خواستم بدونم که آیا گذاشتن ریش لنگری در صورتی که مقلد آیت ا...مکارم یاشیم ایرادی داره یا خیر؟

پرسش 1:
عالم غيب شرح :
آيا امکان دارد که انسان عالم غيب رو در دنيا مشاهده کنه بدون اينکه به مراتب بالاي ايمان دست پيدا کرده باشه؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
غيبت مراتب دارد، برخي از مراتب آن را غير از خداوند هيچ کسي نمي داند، برخي مراتب آن را خداوند به بعضي انبيا و اوليا خبر مي‌دهد و آنان را بر امور غيب آگاه مي سازد. از اين رو فرمود: «فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول، (1) خداوند داناي به غيب است . کسي را بر غيب خود آگاه نمي سازد جز پيامبري را که از او خشنود باشد».
گاهي واژه غيب بر اموري اطلاق مي شود که هر چند فعلا از ديد عموم پنهان است، ولي در گذشته و يا آينده براي همگان معلوم تلقي مي‌شود. مثلا حادثه و رخ دادي در آينده ممکن است رخ دهد که فعلا کسي از آن آگاه نيست. اين گونه امور ممکن است براي بسياري از طريق خواب يا در حال بيداري آشکار شود .قبل از وقوع از آن آگاه شود. از اين رو گفته شده: درباره امکان آگاهي بشر از برخي امور غيبي بايد توجه داشت که شناخت امور غيب در حال خواب، حقيتقي غير قابل انکار است، زيرا جاي ترديد نيست که بسياري از مردم برخي حوادث گذشته و يا آينده را به نحوي در عالم خواب و روياي صادقه خود مشاهده و يا با تواتر از کساني شنيده اند، بنابراين وقوع چنين علمي در حال بيداري براي برخي افراد هيچ منع و محذور عقلي ندارد. ممکن است بعضي افراد شايسته در پي تهذيب نفس و عبادت به جايي برسند که علمي از سوي خداوند به آن ها افاضه شود که بتوانند از امور غيبي آگاه شوند.
چنان که بزرگان حکمت و عرفان تصريح کرده اند همه حقايق و پديده‌هايي که در نشئه هستي رخ داده و يا در آينده به وجود خواهند آمد، در خزاين علم حق تعالي وجود دارند.
از سوي ديگر نفس انساني از شان و استعدادي برخوردار است که مي تواند به مقام و منزلتي برسد که با خزاين علم الهي اتصال و ارتباط پيدا کند. تنها مانعي که براي چنين ارتباطي ممکن است وجود داشته باشد، اشتغال به تدبير امور بدن است. هر گاه اندک فراغتي از اين اشتغال براي نفس حاصل شود ،مي تواند در پي اتصال با خزائن علم الهي از امور ثبت شده در آن جا آگاه شود . چنين تجربه اي در حالت خواب براي بسياري از مردم پديد‌ آمده است.
در حالت بيداري نيز کساني که از نفس ناطقه قوي و قدرتمند برخوردارند و اشتغالات تدبير بدن و ساير امور مانع و حجابي براي آن ها پديد نمي‌آورد، به آساني ممکن است در پي مشاهده مبادي عالي (خزاين علم الهي و عقول مجرده) و اتصال به آن بسياري از حقايق غيبي بر آن افاضه گردد . از برخي حوادث و رخدادها گذشته يا آينده باخبر شوند . اين هم به نوبه خود مراتب دارد. براي برخي روشن تر و براي برخي مبهم تر ممکن است معلوم گردد. (2)
اما اين که آيا کسي که از مراتب ايمان بالا برخوردار نيست، مي‌تواند از طريق خواب و مانند آن از امور غيبي آگاه شود يا نه؟!
ممکن است برخي امور غيبي رتبه پايين در خواب و يا بيداري نصيب افراد غير صالح نيز بشود. برخي مرتاضان هندي و مانند آن ها از طريق رياضت مي‌توانند نفس شان را به جايي برساند که از برخي امور آگاه شوند يا درسوره يوسف آمده که فرعون مصرخوابي ديد و حضرت يوسف خواب او را تاويل نمود. اين گونه امور قابل انکار نيست، ولي آگاهي از عوالم غيب و مراتب برتر امور غيبي نصيب هر کسي نمي شود. برخي از آن ها تنها از آن خداوند است و برخي به اذن الهي نصيب انبيا و اوليا مي‌شود.
پي نوشت‌ها:
1. جن (72) آيه 26- 27.
2. الاشارات و التنبيهات، ج 3 عص 399؛ ميثم بحراني، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 84؛ امام خميني ، کشف الاسرار، ص 52- 53.
پرسش 2:

بر چه اساسي بايد از صحت روايات و احاديث اطمينان داشته باشيم؟
پاسخ:
در علم حديث، حديث ها از نظر اعتبار به چهار دسته کلي تقسيم مي شوند. البته تقسيم بندي هاي ديگري هم وجود دارد که تقريبا فروع همان تقسيم بندي کلي اول است.
احاديث از يک نظر به دو دسته تقسيم مي شوند: متواتر و غير متواتر(خبر واحد)
حديث متواتر حديثي است که صدور آن از معصوم قطعي است . البته خود متواتر تقسيم هايي دارد ، ولي احاديث متواتر محدود و کم هستند.غالب احاديث غير متواتر و به اصطلاح "خبر واحد" مي باشند.
احاديث غير متواتر که بيش تر و اکثريت قريب به اتفاق احاديث هستند ، خود به چهار دسته کلي تقسيم مي شوند:
1. خبر صحيح که راويان آن تا معصوم افراد شناخته شده، متصل به هم و عادل و شيعه دوازده امامي مي باشند. اين نوع حديث، بهترين نوع بعد از متواتر است . در احکام فرعي حجت مي باشد.
2. خبر موثق به احاديثي گفته مي شود که راويان آن تا معصوم متصل و شناخته شده اند. همگي مورد اطمينان و در درجه بالاي تقوا و راستگويي و...هستند ،گر چه بعضي از آنان شيعه دوازده امامي نيستند.
اين روايات از لحاظ اعتبار در درجه بعد از خبر صحيح هستند.
3. خبر حسن، که راويان شناخته شده و متصل و شيعه هستند و گر چه مدح هم شده اند، ولي وثاقت آنان يقيني نيست . از لحاظ ايمان و تقوا و راستگويي و حافظه و تقيد بر درستگويي و... مورد يقين و اطمينان نمي باشند. اين روايات که تعدادشان بيش تر از انواع قبل است، در درجه اعتبار پايين تري از روايات قبل مي باشند.
4. روايات ضعيف که در سند يا دلالت آن ها ضعف و ايرادي هست ، مثلا راويان تا معصوم متصل نيست و يا اصلا راويان ذکر نشده اند يا راوي بين چند نفر که ثقه و غير ثقه اند، مشترک مي باشد يا از راوي هيچ مدح و تاييدي نرسيده و...
اين روايات که از لحاظ تعداد بيش ترين هستند، از لحاظ درجه اعتبار از همه پايين ترند.
براي اطلاع بيش تر به کتاب هاي درايه الحديث، مدير شانه چي و درايه و رجال،علي صدرايي خويي مراجعه کنيد.
پرسش 3:

دين چيزي به نام بشقاب پرنده و آدم فضائي ها رو تائيد مي کنه ؟
پاسخ:
مسلما در منابع ديني اشاره اي به اين امور خاص نشده است ، اما از منظر دين هيچ ضرورتي وجود ندارد كه موجودات داراي شعور و اراده عالم تنها منحصر به انسان و محدود در كره زمين باشند . چه بسا در ديگر كرات هم موجوداتي مختار و داراي قدرت فكر و انديشه وجود داشته باشند .
از برخي منابع ديني هم شايد بتوان به دست آورد كه در برخي كرات ديگر هم موجوداتي زندگي مي كنند ، اما اين امر تنها در حد احتمال و حدس محسوب مي گردد . نمي توان به درستي قطعي آن ها حكم كرد ؛ در هر صورت اگر چنين موجوداتي باشند ،چه بسا بتوانند با پيشرفت فناوري ها ، خود را به زمين هم برسانند .
پرسش 4:

افرادي که به قول خودشان مردند و زنده شدند و داستان هايي رو از سراي بعد از مرگ تعريف مي کنند قابل باوره؟ اصولا همچين چيزي ممکنه که اتفاق بيفته؟
پاسخ:
آنچه برخي مدعي هستند و احيانا فيلم هايي در تلويزيون پخش مي شود که در آن با بعضي افرادي که مدعي چنين مسئله‌اند ، مصاحبه هايي مي شود، هيچ دليل عقلي و شواهد ديني بر درست بودن آن ادعاها وجود ندارد، تنها درحد يک ادعاست، آن هم از سوي کساني که در کشورهاي غير اسلامي و غير مسلمان‌اند . در مصاحبه‌هاي خود مدعي چنين مسايلي مي‌شوند و فيلم آن مصاحبه‌ها پخش مي‌شود، اين در حالي است که در جهان معاصر کارهاي ترفند گونه، و کارهاي شگفت انگيز با روح و روان آدمي انجام مي‌پذيرد . از طريق به خواب بردن و اعمال کارهايي روي روان افراد، اسرار فردي او و يا اشخاص ديگر را به دست مي‌آورند . چه بسا خود فرد نيز از آن کارها خبردار نمي‌شود، چه اين که گاهي برخي افراد با تصرف و تسخير جن از اموري خبردار مي‌شود که شگفت آور و باور ناکردني است . چه بسا ممکن است كسي تحت تصرف جن قرار گيرد، به گونه‌اي که اطرافيان او تصور کنند که مرده است و در اين جريان جن برخي امور را به او بگويد و آنگاه او را به حال خود رها نمايد. در اين صورت از مسايل بسياري خبردار مي‌گردد. و ده ها پديده‌اي از اين قبيل در اين گونه ادعاها وجود دارد، بنابر اين ادعاي مورد اشاره در پرسش قابل اعتماد و باور نخواهد بود و يا دليل عقلاني و يا شاهدي ديني بر تاييد اين گونه مسايل وجود ندارد.
زنده شدن مرده و برگشت به حيات دوباره در قرآن کريم در چند مورد مطرح شده ، از آن ميان اصحاب کهف و (1) جريان مرغ هايي است که جناب ابراهيم آن ها را کشت و دوباره زنده شدند. (2) روشن تر از همه جريان عزير نبي است که در قرآن کريم آمده: «فاماته الله ماه عام ثم بعثته... ؛ (3) خدا او را يکصد سال ميراند و سپس زنده کرد». اين کار به عنوان يک معجزه انجام گرديده ،از اين رو در ادامه ماجراي زنده شدن او فرمود: «و لنجعلک آيه للناس، (4) براي اين که تو را نشانه و معجزه براي مردم درباره معاد قرار دهيم». در اين ماجراها که قرآن کريم نقل کرده ،اصحاب کهف و جناب عزير نبي هيچ کدام نه تنها چيزي درباره عوالم بعد از مرگ و ماجراي مردن و آنچه درعالم ديگر ديده ، نقل نکردند بلکه تصور آن ها اين بود که مدت اندکي را به خواب رفته‌ و از هيچ چيزي خبردار نبوده‌اند.
جناب عزير نبي وقتي خداوند از او مي‌پرسد که چه مقدار درنگ نمودي ، با اين که صد سال بود که مرده بود، گفت: «لبثت يوما او بعض يوم؛ (5) يک روز و يا قسمتي از يک روز »ولي خداوند به او خبر داد که صد سال درنگ نمودي. (6)
تفصيل ماجراي عزير را در منابع ذيل جويا شويد. (7) ولي ماجراي مردن و زنده شدن جناب عزير به عنوان يک اعجاز الهي بود که رخ داد و قرآن آن را نقل نمود. تصريح شده که عزير از هيچ چيزي خبر دار نشد حتي از اين که چند مدتي بر او گذشته است. بنابراين آنچه از سوي مدعيان امروزي مطرح مي شوند، ممکن است از اين گونه آموزه‌هاي وحياني گرفته شده و آن را به نام خود با شرح و بسط ماجراهاي در فيلم ها براي ديگران مطرح مي کنند.
هيچ دليل عقلاني آن را تاييد نمي‌کند. ماجراي عزير و امثال او نيز نبايد شاهد درستي آن ادعاها تلقي گردد. به خصوص اين که اين گونه ادعاها هرگز اعتبار عقلي ندارد .بر اساس آموزه‌هاي ديني انسان بر اثر فشار و سختي مرگ تمام آنچه در عمر چندين سال در دنيا مي‌دانسته، از يادش مي رود. حتي اصول عقايد خود نظير اينکه پروردگار او کيست، پيامبر و امام او کيست ،فراموش مي‌کند. بسياري نمي‌توانند در قبر و برزخ جواب فرشته الهي به نام نکير و منکر را در اين باره بدهند. مستحب است که به مرده تلقين عقايد بشود تا عقايد خود را که بر اثر فشار مرگ فراموش نموده، به ياد آورد.
پس چگونه ممکن است کسي مدعي شود که مراحل مرگ او چنين و چنان بوده و در عالم برزخ چيزي را ديده و آن ها را به خاطر سپرده و دوباره براي ديگران بعد از زنده شدن به تفصيل بيان کند؟! در حالي که غير از اوليا ساير مردم به هنگام مرگ و بعد از مرگ در شرايطي قرار مي‌گيرند که امير مومنان درباره آن مي‌فرمايد: «و ان للموت لغمرات هي افظع من ان تستغرق بصفه او تعتدل علي عقول اهل الدنيا؛ (8) همانا مرگ سختي‌هايي دارد که هراس انگيز و وصف ناشدني است . برتر از آن است که عقل هاي اهل دنيا آن را درک کند».
پي نوشت ها:
1- کهف (18) آيه 11.
2- بقره (2) آيه 260.
3- همان، آيه 259.
4- همان .
5- همان .
6- همان .
7- تفسير نمونه، ج 2 ،ص 217؛ الميزان ،ج 2 ،ص 554.
8- نهج البلاغه ،خطبه 221.
پرسش 5:

براي داشتن يک تفسير قدرتمند از قرآن مجيد بايد به چه کتاب هايي مراجعه کنم؟
پاسخ:
اگر منظورتان دانا شدن به تفسير صحيح و مطمئن قرآن کريم است، بايد با ادبيات قرآن که ادبيات عرب است، آشنا شويد . بعد از دانستن زبان قرآن با کمک تفاسير عالمان مطمئن شيعه مثل تفسير الميزان( که ترجمه شده)، تفسير نمونه، تفسير نور و...، به زياد کردن آگاهي هاي خود از معاني و مفاهيم آيات بپردازيد تا در اثر ممارست ومطالعه پيگير به تفسير محکم از آيات دست يابيد . علاوه بر فهم پيام هاي آيات ، بتوانيد شبهات پيرامون آن را هم رد کنيد.
کار و تلاش و مداومت مي طلبد . اخلاص و ياري طلبي از خدا هم بايد ملازم اين کار باشد.
پرسش 6:

گذاشتن ريش لنگري در صورتي که مقلد آيت ا...مکارم باشيم ايرادي داره ؟
پاسخ:
حدّ ريش آن است كه در عرف بگويند داراى ريش است . تراشيدن دو طرف صورت، در صورتى كه چانه و اطراف آن محفوظ باشد (ريش پرفسورى)، اشكالى ندارد.(1)
پي نوشت:
1.آيه الله مکارم ، استفتائات ،ج2، س 751 .

من يه ادم خجالتيست لطفا راهنماييم كنيد شايد اين سوال در حوذهشما نباشد ولي كمكم كنيد ه

پاسخ: با سلام و تشکر از ارتباطتان
کمرويي و خجالتي بودن يکي از علائم اضطراب مي‌باشد که با روشن شدن منشأ اضطراب، احساسات فرد مضطرب و راهکارهاي درماني شناخت بيش تري به اين مسأله پيدا خواهيد کرد.
ا ـ منشأ اضطراب
به اعتقاد بعضي از روان‌شناسان، افکار منفي و تلقي‌هاي غير منطقي موجب اضطراب هستند مثلاً اگر بر اين باور باشيد که هميشه مورد تأييد ديگران قرار گيريد، در برابر ديگران دچار اضطراب و نگراني مي‌شويد (شناخت درماني).
گاهي عوامل ديگر مانند در ميان نگذاشتن افکار خود با ديگران به دليل ترس از تحقير شدن،‌اجتناب از رو در رويي شما و سرکوب احساس و در نتيجه عصبي و هراسان مي‌شويد (روان تحليل‌گري).
ب ـ احساسات و افکار فرد خجالتي و کمرو
1ـ معتقد نيستيد که مردم خود حقيقي‌تان را دوست دارند. نگرانيد اگر به خويش حقيقي‌تان پي ببرند، شما را تحقير کنند.
2ـ احساس مي‌کنيد که ديگران شما را قضاوت مي‌کنند و به سادگي شما را تحقير و آزار مي‌دهند.
3ـ براي جلب محبت ديگران و احترام به آنان تحت تأثير قرار مي‌گيريد، ولي براي تأثير گذاشتن بر حرف آن ها خود را بي‌ارزش مي‌پنداريد.
4ـ احساس مي‌کنيد ديگران وقتي به شما نگاه مي‌کنند، درون تان را مي‌خوانند .بنابر اين از برنامه‌هاي اجتماعي اجتناب مي‌کنند.
5ـ مي‌ترسيد در حضور ديگران رفتار احمقانه‌اي داشته باشيد و يا مردم چنين تلقي از شما داشته باشند.
6ـ خود را در مقايسه با ديگران حقير و پست مي‌پنداريد.
7ـ راضي نگاه داشتن مردم ذهن شما را اشغال کرده است ،به گونه‌اي که بيش از راضي کردن خود ،به راضي نگاه داشتن ديگران مي‌پردازيد.
ج ـ راهکارهاي درماني
1ـ پذيرش و نوشتن احساسات منفي و عدم انکار آن ها و پيدا کردن راه حل مسأله با مشورت روانشناسان و مشاوران.
نوشتن احساسات منفي و قبول داشتن بدين معنا است که با خود در مکاني بنشينيد و احساس منفي و آزار دهنده خود را بنويسيد. مثلاً
« من هر وقت با فردي صحبت مي‌کنم ،دلهره و اضطراب دارم، حرف هايم را که از قبل آماده کردم نمي‌توانم بزنم .رنگم سرخ مي‌شود، تپش قلب مرا احاطه مي‌کند».
تمام راهکارهاي کاهش و خلاف اين حالت را بنويسيد . يکي يکي آن را امتحان کنيد مثلاً «اگر قبل از حرف زدن بدنم را شل نگه دارم و نفس عميق بکشم و يا اين که اول از احوال‌پرسي ساده شروع کنم يا قبل از حرف زدن اصلاً به اينکه با فردي ملاقات دارم فکر نکنم و...»
2ـ نوشتن توانايي‌ها و نقاط مثبت و تقويت آن ها در ذهن و مرور آن ها در هر روز . فرد مضطرب به تدريج توانايي‌هاي خودش را ناچيز شمرده و خود را هميشه سرزنش مي‌کند. اين تکنيک به شما اجازه مي‌دهد فهرستي از توانايي‌هاي خود را در تمام زمينه‌ها بنويسيد . آنچه را که مي‌توانيد و استعداد آن را داريد ، يادآوري کنيد .هر روز در وقت بيکاري اين توانايي‌ها را مرور کنيد.
3ـ تصويرسازي ذهني از يک موفقيت اضطراب‌زا و حساسيت زدايي تدريجي از آن موفقيت (هنگام تنهايي يکي از موفقيت‌هاي اضطرابي را به ذهن آوردن مانند گفتگو در جمع بعد از مرحله اول، وارد شدن در جمع تا ادامه صحبت و نگاه‌هاي جمعيت و تشويق جمع و پيروز شدن در آن موفقيت ،گامي براي پيروز شدن در موفقيت‌هاي واقعي و بيرون به شمار مي‌رود).
4ـ ورزش‌هاي دست جمعي، ريلاکسيشن و ساير فعاليت‌هاي آرامش عضلاني. منظور از ريلاکسيشن آرامش عضلاني 16 مرحله‌اي است . مي‌توانيد در کتابي به نام شيوه‌هاي درمانگري اضطراب و تنيدگي (استرس)، تأليف مسعود جان بزرگي پناهيد نوري، انتشارات سمت، 1382بخوانيد.
5ـ عزت نفس بي‌قيد و شرط ؛اگر عزت نفس خود را مشروط به موفقيت کنيد، اسير اضطراب و فشار رواني مي‌شويد. مقصود از عزت نفس يعني احترام به خود و دوست داشتن خود و عدم سرزنش و سرکوفت زدن . در هر حال، چه شکست، چه پيروزي ،خود را قبول داشته باشيد . هميشه راهکار منطقي براي حل مسأله و استفاده از شکست براي پيروزي مي‌باشد.
6ـ پرهيز از ذهن خواني (همه متوجه حالات ترس و اضطراب من مي‌شوند و تحقيرم مي‌کنند).
7ـ پرهيز از درشت نمايي (ديگر نمي‌توانم با آن جمع رفت و آمد و گفتگو داشته باشم، ديگر نمي‌توانم با آن فرد گفتگو داشته باشم زيرا دفعة قبل خراب کردم).
8ـ پرهيز از پيشگويي (اگر با آن فرد صحبت کنم ،حتماً آبروريزي مي‌شود. اگر در جمع دوستانم دعوت شده‌ام صحبت کنم، حتماً کنترلم را از دست مي‌دهم).
9ـ پرهيز از استفاده کردن کلمات بايد يا نبايد (نبايد تا اين حدّ عصباني مي‌باشم، بايد احساساتم را در همة مواقع کنترل کنم).
10ـ پرهيز از تصميم مبالغه‌آميز (وضعيتم و حالات روحي‌ام نشان مي‌دهند که آدم بي‌عرصه و حقيري هستم).
11ـ پرهيز از تفکر همه يا هيچ (طرز صحبت من با ديگران يا اقدام به ازدواج براي من به کلي بد خواهد بود، اگر ازدواج کنم در آينده به طلاق منجر خواهد شد).
12ـ خودافشايي،‌جرأت ورزي و تمرين خجالت (گفتن احساسات راحت کننده به ديگران، انجام دادن کارهايي که فکر مي‌کنيد احمقانه است در مقابل دوستان، تمرين جرأت‌ورزي از طريق ايجاد فضاي نمايش) منظور از کار احمقانه مثلاً هميشه جوراب نپوشيدن را در جمع دوستان کار احمقانه و بي کلاسي مي‌دانيد، در حالي که اين طور نيست. با شکستن اين نگرش مي‌توانيد آنچه را که شما و ذهن‌تان برچسب احمقانه مي‌زند و در واقع کار احمقانه نيست، زير سئوال برده و تجديد نظر داشته باشيد . از کنترل بيش از حدّ رفتارتان جلوگيري کنيد.
منابع براي اطلاعات بيش تر:
1ـ اين گونه مي‌توانيد (چگونه به خواسته‌هاي تان برسيد) دکتر پال هاوک، دکتر ناصر بليغ ،انتشارات جوانه رشد ،1379.
2ـ حال برتر (چگونه احساسات خود را مهار کنيم، گيل لنيدن فيلد، ترجمة دکتر الهي ميرزايي، انتشارات جوانه رشد ،1383.
3ـ هنر برقراري روابط ،راهي به سوي سعادت و شادکامي، پاتريشا بتن ،مترجمان جواد شافعي مقدم/ نيّره ايجادي، انتشارات پل، 1383.
4- از حال بد به حال خوب ،دکتر ديويد برنز ،ترجمه مهدي قراچه داغي، انتشارات آسيم .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من 21 سال سن دارم و تا کنون به هیچ وجه جنب نشده ام (چه درخواب و چه از طرق دیگر) ، عده ای از دوستان میگویند که این یک مشکل در دستگاه تناسلی و یا بچه دار نشدن و یا .... است و من نیز تاکنون موفق به پرسش در این باره از متخصص نشده ام و بیم دارم خواهشمندم در باره این موضوع به تفصیل پاسخ دهید که 1-علتش چیست 2- چه باید کرد؟ 3- و راهنماییهای شما ..

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛ همان طور كه دوستان تان بيان كردند، لازم است كه به متخصص مراجعه نماييد و ما در اين زمينه تخصصي نداريم.
اين موضوع همانند همه موارد مشابه يك نوع بيماري است كه مراجعه به پزشك متخصص آن را ضروري مي سازد . بيم داشتن در مورد آن كاملاً نامعقول و غير منطقي است. خواسته يا ناخواسته بايد در يك زمان به پزشك مراجعه نماييد اما مراجعه زودتر مي تواند در درمان و بهبود وضعيت تان كمك بسيار شاياني داشته باشد.
موفق باشيد.

پرسش: گربه ای داخل پاساژ رفت وامد دارد و داخل مغازه من کثافت کاری میکند با توجه به اینکه گرفتن گربه ویا جلوگیری از ان تقریبا ناممکن هست کشتن ان جائز است؟

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
کشتن حيواناتي که باعث اذيت انسان مي شوند، اشکال ندارد، ولي اگر اذيت نمي کنند، کشتن آن ها وجهي ندارد. از مرحوم آيت الله گلپايگاني سوال شده که كشتن حيوانات اهلى مانند گربه آن هم به طور فجيع كه در اطاق حبس شود و با شدت ضربات آن را بكشند و يا پرنده‏اى مانند كبوتر و گنجشک را از روى غضب سر از تنش بكنند ، موجب صدقه يا مثلا ديه مى‏شود ،جواب داده اند :‏
ديه ندارد لكن اين گونه اذيت به حيوانات ظلم است و مكافات آن عذاب اخروى است.(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله گلپايگاني ،مجمع المسايل ،ج 3 ،س 185 .

صفحه‌ها