پرسش وپاسخ

درمواقعی که ازکاندوم استفاده می شود یانزدیکی به شکلی صورت می گیرد که زن با منی تماس پیدانمی کند غسل واجب می شود یانه ؟

اگر آمیزش صورت بگیرد ، گرچه با کاندوم باشد، غسل جنابت بر زن و مرد واجب می شود .(1)
پي نوشت:
1 . سوال از دفتر آیت الله خامنه ای و آيت الله مکارم ، احکام بانوان ، س 254 .

آقای قرائتی در کتاب اصول پنج گانه (توحید) حج را یکی از موارد ثابت در تمام ادیان الهی نامبرده است. آیا در دین مسیحیت حج یا چیزی شبیه به آن داریم؟

پاسخ:
اگرچه تمام جزييات حج در دين حضرت مسيح (ع) روشن نيست، ولي از متون ديني و تاريخي استفاده مي شود که حج در دين مسيح وساير اديان الهي بوده است. پيشينه حج را مي توان با تاريخ حيات انسان پيوند داد. به بيان قرآن کريم نخستين خانه اي که براي مردم بنا شده، کعبه در مکه مکرمه است، که از همان آغاز حياتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پيامبران خدا از آدم (ع) تا خاتم (ص) بوده، که همواره براي طواف و انجام مناسک حج، به آن ديار بارِ سفر بسته اند" إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُديً لِلْعَالَمِينَ ".
روايات بسياري از پيامبران و اهل بيت (ع) آمده است که همه انبيا و مرسلان، حج خانه خدا کرده اند و هيچ پيامبري از اين فريضه ربّاني رخ بر نتافته است. آدم و نوح حج گزاردند و سليمان با همراهي جن و انس و پرندگان و بادها حج به جاي آوردند (1)
از امام رضا (ع)"... اما پيامبران: آدم، نوح، ابراهيم، عيسي، موسي و محمد صلي الله عليه و آله و ساير انبيا در همين وقت (ذي الحجه) حج به جا آوردند و اين سنت شد براي فرزندان شان تا روز قيامت"(2)
حج در اديان آسماني جايگاه ويژه داشته است، هر چند در رهگذر تاريخ کهن حيات جامعه ها و فرهنگ ها، دستخوش تحوّلاتي گرديده و گاه با خرافات و تحريف ها آميخته شده است.
در دين يهود ومسيح حج از جايگاه ويژه بر خوردار و با آداب وشرايط خاص بر گذار مي شده است . حج در اين دو دين به عنوان عبادت مهم تلقي مي شود . در کتاب تورات و انجيل به اين امر سفارش شده است.
حج از زماني که يهوديان ملتي مستقل شدند ، سازماندهي شد و از مردان خواسته شد که در سه عيد به قدس بروند .
مکان هايي که در آيين يهود به عنوان حج زيارت مي شوند، سه دسته اند:
1 ) مکان هايي که در قدس و اطراف آن پديد آمده، صاحب ويژگي هاي تاريخي اند و در تاريخ کتاب مقدس ذکر شده اند.
2 ) مقبره دانشمنداني که نامهاي ایشان در تلمود آمده اند....
3 ) مراکز مختلفي در اسرائيل که براي دانشمندان دياس پورا ( محلهاي زندگي يهوديان خارج از فلسطين ) و زاهدان نذر شده است .
شکل حقوقي و کلي حج که در سفر خروج و تثنيه مطرح است، حج تنها بر مردان واجب بود. زنان، اُسراء، معلولان، نابينايان، بيماران، سالمندان، يتميان و کودکان از اين عبادت معاف بودند. بر اساس آنچه در انجيل لوقا آمده است، کودکان پس از رسيدن به 12 سالگي و هنگامي که بتوانند از مادرشان جدا شوند، مي توانند در اين مسافرت شرکت کنند.
از اعمالي که در مراکز حج انجام مي شد، مي توان دعا، به جا آوردن نذر، نوشتن خواسته ها و آرزوها بر کاغذ و قرار دادن در اين مکان ها و ... را نام برد.
غير از ديوار گريه و ديوار غربي معبد سليمان، زائران در ساير مراکز، از مقدسان التماس شفاعت و دعا مي کنند.
در عهد جديد يهود، حج جايگاه مشخصي ندارد. بنابر انجيل لوقا حضرت مسيح تنها يک بار در عيد براي حج به فلسطين رفته. ولي انجيل يوحنا مي گويد حضرت عيسي هر سال در اين مراسم شرکت مي کرده است.
در باور مسيحيت، حضرت عيسي با آخرين سفرش به قدس، حج را به شهر خدا انجام داده و پادشاهي خدا را شروع کرده است.
مسيحيان اوليه نيز مانند يهوديان معبد قدس را زيارت مي کردند. با اين حال کليسا مي خواست معبد تازه اي بسازد.
بنابر گزارش اپيفون در هنگام سفر پادشاه هادريانوس در سال 130، قدس ويرانه اي بيش نبود. تنها چند خانه، و يک کليساي کوچک در نزديکي محل تجمع شاگردان حضرت مسيح. ( خانه اي که بعد از عروج مسيح به آسمان، آن جا جمع مي شدند) باقي مانده بود. اين کليسا بعدها کليساي سيون و زيارتگاه حاجيان مسيحي شد.
در زمينه توسعه يافتن حج در قدس، بيش از انگيزه هاي ديني، تأثير کنستانتين اول مشهود است. او با ساختن کليساهاي متعدد در جابه جايي قدس، توجه مسيحيان بسياري را به زيارت مکان هاي مقدس جلب کرد؛ مکان هايي که مسيح در آن ها متولد شده، زندگي کرده، و به صليب کشيده شده بود.
در کنار زيارت قدس، زيارت بارگاه ها و حتي راهباني که در معابد زندگي مي کردند، نوعي حج محسوب مي شد.
در يهوديت قديم و دوران اوليه مسيحيت، معني حج يکي بود. با اين تفاوت که در بني اسرائيل، زيارت اين معبد، سه بار در سال اجباري بود، اما مسيحيان عقيده دارند که حضرت عيسي اين کار را در آخرين سفر خود به اين معبد انجام داده است. بنابراين حج در مسيحيت، گروهي و جمعي نيست، بلکه سفري است که انسان متدين براي رفع حوائج فردي خود به جا مي آورد.
در مسيحيت، حج، زمان مشخصي ندارد، امام عموماً اين کار در سنين جواني انجام مي شود کسي که به قدس مي رسد، احساس مي کند کار بزرگي در زندگي خود انجام داده است. وقتي به محل مرگ و حيات عيسي نگاه مي کند، آرزو مي کند که اي کاش او هم در همين مکان بميرد.(3)
جهت آگاهي بيش تر به منابع زير مراجعه فرماييد:
-عبادات در اديان ابراهيمي (يهوديت ، مسيحيت ، اسلام)،عباس اشرافي
-محمد تقي رهبر، حج در رهگذر تمدن ها :
حج در تمدن ها و اديان ديگر،ماهنامه زائر ،شماره 98
مذاهب خاموش ،ص 44

پي نوشت ها :
1. بحار الأنوار،
2. همان،
3. مجله ميقات حج ، سال شانزدهم ، شماره شصت و يكم، پاييز 1386.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ولایت یعنی چه؟

پاسخ:
ولايت (به کسر واو) به معناي امارت و سرپرستي است. ولايت (به فتح واو) به معناي محبت، نصرت، ربوبيت و مانند آن است. (1) در متون عرفاني درباره ولايت به تفصيل سخن گفته شده از جمله آمده است:
ولايت عبارت است از قيام بنده به حق در مقام فنا از نفس خود. قيام در پي تدبير و سرپرستي حق نسبت به بنده حاصل مي‌شود که تدبير انسان را به نهايت مقام قرب الهي مي‌رساند. از اين رو ولي به کسي گفته مي‌شود که خداوند به طور خاص متولي و سرپرست امور زندگي و شؤون وجودي او باشد و او را از گزند کارهاي ناشايست حفظ نمايد تا از اين رهگذر به مقام کمال نهايي خويش نايل آيد.(2)
اين همان حقيقتي است که در قرآن کريم اشاره شده: «و هو يتولي الصالحين».(3)
برخي از حکيمان بزرگ درباره ولايت گفته اند:
ولايت از ولي گرفته شده و به معناي قرب است، در اصطلاح به کسي که از موهبت قرب حق تعالي بهره‌مند است. ولي گفته مي‌شود. ولايت به مفهوم خاص آن عبارت از مرتبه فنا در حق تعالي است، زيرا کسي که به مقام فناي ذاتي و صفاتي و افعالي رسيده باشد و فاني في الله و آراسته به اسما و صفات حق تعالي باشد. ولي الله خوانده مي‌شود. ولايت گاهي به عنوان موهبت الهي نصيب کسي مي‌شود. گاهي در پي رياضت و مجاهدت‌هاي فراوان، جلوه‌اي از آن براي برخي از سالکان راستين حاصل مي‌گردد.(4)
براي واژه ولايت معاني فراوان ذکر شده، در همه آن معاني اين نکته نهفته است که ولايت در جايي صدق مي‌کند که واسطه بين دو چيز به گونه‌اي برداشته شود که هيچ غيري ميان آن دو وجود نداشته باشد. همين معنا در قرب هاي گوناگون نسبي، مکاني، منزلتي، محبتي و مانند آن وجود دارد، به همين دليل واژه ولي به هر دو طرف ولايت اطلاق مي‌گردد، مثلا گفته مي‌شود خداوند متولي تدبير امور بنده خود است و هدايت او را به عهده دارد. پس ولي او است، همچنين گفته مي‌شود که مومن حقيقي ولي پروردگارش است، زيرا همواره در پي انجام فرمان‌هاي او است.(5)
حکيم و عارف بزرگ معاصر امام خميني نيز درباره ولايت نکته‌هاي شنيدني دارد:
حقيقت ولايت با قرب حاصل مي‌شود بلکه ولايت خود همان قرب کامل است.(6)
نيز مي‌گويد: ولايت کامله فناي رسوم عبوديت و بشري است.(7)
در تبيين کلام ايشان بايد گفت:
ولايت مقول به تشکيک و داراي درجات است. ولايت کامل عبارت از آن است که انسان به مقام فناي في الله نايل شود، مراد، از فناي في الله، نابودي و معدوم شدن نيست بلکه فناي في الله به آن است که شخص از اوصاف بشري بميرد و به اوصاف الهي زنده شود. آنچه در حق تعالي است، در او به نحوي تجلي نمايد که بنده افعال و صفات و ذات خود را فاني و محو در افعال و صفات و ذات حق تعالي بيابد. مظهر و تجلي گاه اسما و صفات خداوند گردد.(8)
ولايت بالذات از آن خداوند است و ولي از اسماي الهي است: «هو الولي الحميد» (9) برخي از عارفان تصريح کرده که ولايت فيض انقطاع ناپذير است، بر خلاف رسالت و نبوت که با بعثت ختمي مرتبت پايان يافته است.(10)
از آن جا که اسماي الهي همواره مظهر مي‌خواهد، اسم ولي که از اسماء الله است، نيز مظهر مي طلبد. مظهر کامل اين اسم انسان کامل است که صاحب ولايت کلي است، از اين رو هيچ گاه عالم بي وجود انسان کامل نيست. از اين رو در روايات تصريح شده:
«لو لا الحجه لساخت الارض باهلها» (11) اگر حجت خدا در زمين نباشد، زمين متلاشي مي‌شود.(12) اگر مراد پرسشگر محترم ولایت فقیه باشد، باید اشاره گردد ولایت در این مسئله به معنای حکومت و سر پستی جامعه اسلامی است که در واقع ادامه ولایت انبیا و ائمه است در عصر غیبت به عنوان نایب عام حضرت ولی عصر که به فقیه عادل و جامع الشرایط تعلق می گیرد.

پي‌نوشت‌ها:
1. مجمع البحرين، ج 1-2، ص 455، نشر مکتبه المرتضويه، تهران، 1365 ش .
2. اصطلاحات الصوفيه، ص 54، انتشارات بيدار، قم، 1370 ش.
3. اعراف (7) آيه 196.
4. صدر المتالهين، مفاتيح الغيب، ج 2، ص 573، نشر موسسه النشر تاريخي العربي، بيروت، 1419ق.
5. الميزان، ج 10، ص 89، انتشارات دار الکتب الاسلاميه،تهران، 1370 ش .
6. تعليقات علي فصوص الحکم، ص 178، نشر پاسدار اسلام، قم، 1406 ق .
7. همان .
8. پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، ص 231، نشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1387 ش.
9. شورا (42) آيه 28.
10. ابن عربي، فصوص الحکم، فص..... ص 308، نشر بيدار، قم، بي‌تا (چاپ سنگي) .
11. اصول کافي، ج 1، ص 462، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران، 1388 ق .
12. انسان کامل از نگاه امام خميني، ص 128، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، قم، 1388 ش .

چرا به امام علی (علیه السلام)، حیدر کرار می گویند؟

پاسخ:
از برخي متون ديني و تاريخي استفاده مي‌شود. پس از ولادت امام علي(ع) مادرش فاطمه بنت اسد نام حضرت را «حيدره» (شير) به نام پدرش (اسد) ناميد. آنگاه پدر آن حضرت ابوطالب آن نام او را عوض کرد و علي ناميد. برخي گفته‌اند: «حيدره» نامي است که قريش براي حضرت انتخاب کرده بودند،‌ ولي قول نخست صحيح‌تر است،‌ زيرا خود آن بزرگوار در جنگ خيبر هنگامي که «مرحب» به جنگ حضرت آمد و گفت: أنا الّذي سمّتني اُمّي مرحبا، پاسخ داده و گفت: «أنا الّذي سمّتني اُمّي حيدره؛ منم آن کسي که مادرم مرا حيدره نام نهاد».(1)
کرار:
بسيار حمله برنده، به تکرار هجوم برنده، لقب علي (ع)، وي بدون ترس به صف دشمن حمله مي کرد.
برگردنده، باز گردنده، حمله كننده پياپى، از القاب اميرالمؤمنين على (ع) است، كه حضرت در جنگ، بر صف دشمنان بارها حمله مى نمود و هيچ انديشه نمى كرد.(2)

پي‌نوشت‌:
1. الکامل في التاريخ ،ج 2 ،ص220 ،ابن اثير ،بيروت ،دار صادر ،1385 ؛
2. بحارالانوار ، ج 39، ص 14 ؛
3. زندگاني امير المؤمنين، ، ص 29 ـ 30؛ سيد هاشم رسولي محلاتي تهران ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي. 1374 ،چاپ چهارم .
4. معارف ومعاريف ،ج 8 ، ص ، 480 ،سيد مصطفي دشتي ،قم ، 1376 ،چاپ دوم .

استمناء برای زنان نیز گناه محسوب می شود ؟ من مدتی استمناء می کردم امانمیدانستم استناء روزه را باطل می کند وبرای نماز خواندن باید بعد از استمناء غسل کرد آیا باید قضای روزه هاو نماز هایم را به جا آورم ؟

اگر در اثر استمنا در اوج شهوت و لذت جنسي مي رسيديد و د ر اين حالت مايعي هم خارج مي شده جنب مي شديد و غسل جنابت بر شما واجب بوده است .اگر غسل نکرده ايد نمازهايي را که با اين حالت خوانده ايد بايد قضا کنيد. البته اگر بعد از استمنا غسل حيض کرده باشيد ،به نظر آيت الله فاضل به جاي غسل جنابت کفايت مي کند . نمازهايي که بعد از استمنا تا زمان عادت ماهيانه با حالت جنابت خوانده ايد، بايد قضا کنيد.يعني هر مقدار نمازي را که درحال جنابت خوانده ايد، قضا کنيد.
نسبت به روزه : اگر نمي دانستيد که استمنا سبب جنابت مي شود و هيچ احتمال نميداديد که استمنا هم غسل دارد، روزه هايي که گرفته ايد صحيح است.
اما اگر در اثر استمنا به اوج لذت جنسي نمي رسيديد و يا در اين حالت مايعي از شما خارج نمي شده است و يا شک داشته باشيد که در اثر استمنا و تحريک جنسي دراوج لذت جنسي مي رسيديد و يا شک داشته باشيد که دراين حالت مايعي از شما خارج مي شده ، نماز ها و روزه هايي که خوانده ايد صحيح است و به شک خود اعتنا نکنيد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله فاضل لنکراني، جامع المسائل، ج1، سؤال 175 و ج2، 394و 395 و سؤال از دفتر آيت الله فاضل لنکراني.

یک دخترترنس بهتراست دوستانش راپسرانتخاب کندیادختر؟

تلاش شما برای آگاهی از وضعیت حکم شرعی با وجود آنکه یک دختر ترنس هستید، حاکی از روح پاک شما است و امیدواریم که خداوند رحمت و برکات خود را بر شما عنایت نموده و از گزند آسیب های متعدد دور دارد و سعادت رهنمون سازد.
ملاک در تمام موارد حکم شرعی است و نه چیزی دیگر. در فرض مندرج در سئوال توجه داشته باشید که جسم دخترانه است و این باید ملاک برای عمل کردن باشد. به هر حال فراموش نکنیم که می‌گوییم دختر!!
در بخشی دیگر از پرسش نوشته‌اید که: «از نظر روح و احساسات ...»؛ این دو اصطلاح یکسان نیستند و در یک موقعیت بکار گرفته نمی شوند و ادبیات و شعر نمی‌تواند ملاک برای روانشناسان و متخصصان صدور حکم شرعی محسوب گردد. بنابراین استفاده هم‌عرض این دو نمی‌تواند صحت داشته باشد.
احساس و روح بسیار متفاوت هستند و دارای احکام جداگانه نیز هستند. در روانشناسی اصطلاح احساسات، عاطفه و هیجان تقریباً مترادف بوده و بیانگر وضعیت روانشناختی بوده که البته بسته به وضعیت زن یا مرد بودن متفاوت است. این وضعیت روان‌شناختی هیچ ارتباطی به احکام روح ندارد و در ثانی این احوال هیچ ارتباطی به صدرو حکم شرعی ندارند.
صدور احکام شرعی مبتنی بر وضعیت بدنی شما به عنوان یک دختر بوده؛ هر چند که مبتنی بر خویشتنداری بوده و باید مراقب نوع روابط خودتان باشید.
متأسفانه گاهی چنان القاء می‌شود که فرد ترنس همواره در یک وضعیت اجبار و ناخواسته قرار داشته و هرگز نمی‌تواند خویشتنداری نماید.
این در حالی است که مفهوم ترنس در غرب دارای تحولاتی چشمگیر بوده و نسخه‌های جدید مجموعه های تشخیصی روانپزشکی برداشت‌های متفاوتی را از این اختلال در اختیار قرار داده‌اند و نگاه‌های ناشی از فرهنگ غرب نیز در آن ملحوظ گشته است. این موج همچنان رو به تغییر است و ما نیز گاهی متأثر از چنین فرهنگی تکلیف خودمان را در برابر این اختلال روشن نمی‌سازیم و همچنان سرگردان هستیم.
این در حالی است که این افراد در طول تاریخ همچنان وجود داشته‌اند و دارای احکام خاص خود بوده‌اند و البته در یک آزمون الهی قرار دارند و به مقام و درجات یک بنده مقرب خداوند نیز دست می‌یابند.
در نتیجه آنها نیز مانند تمام بندگان در یک آزمون قرار دارند و هیچ امتیاز یا کاستی خاصی نسبت به سایرین ندارند و البته در صورت اطاعت و قرار گرفتن در زیر پرچم بندگی راستین خداوند در یک مزیت قرار خواهند داشت.
به هر حال همواره باید در یک هوشیاری کامل به سر برد و خود را از افراد منفعل دور ساخت.
یک ترنس صرف نظر از آنکه چه وضعیتی دارد، که البته قابل درک است، باز هم یک مسلمان است و مانند همه مسلمانان باید به احکام شرعی توجه داشته باشد.
در این موارد توجه نکنید که برخی ممکن است خود را با همتایان خارج از بوم و فرهنگ مقایسه کنند و به هر رفتاری که می‌خواهند دست می‌زنند.
هیچ چیز باعث نمی‌شود تا این افراد از دایره شمول‌پذیری احکام خداوند خارج گردند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام/من مدت زیادی استمنا میکردم خیلی توبه کردم ولی دوباره شکستمش آیا توبه من قبول است؟کمکم کنید

از آيات و روايات استفاده مي‏شود كه توبه مخصوص گناه ويژه‏اي نيست و شخص خاصي را نيز شامل نمي‏شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و هر ظلم و ستم و اسرافي، وعده پذيرش توبه را داده و در آيه "توبوا الي الله جميعاً" (1) هرگناهكاري دعوت به توبه شده‏ است. در اين جهت فرقي بين گناه كبيره وصغيره نيست.
خداوند در قرآن مي فرمايد: "قل: يا عبادي الّذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله أنّ الله يغفر الذنوب جمعياً، إنّه هوالغفور الرّحيم؛(2) بگو: اي بندگان من كه(با گناه کردن ) بر خود ظلم و ستم روا داشتيد، از رحمت خداوند مأيوس و نا اميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد.
رسول اكرم(ص) فرمود: " هر مرضي دارويي دارد و داروي گناهان استغفار و طلب عفو وآمرزش از خدا است. (3)
گناه هر چه باشد، قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود. به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل پشيمان شده باشد و با عزمي راسخ بخواهد آن گناه را ترک کند . در اين صورت خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد. بلكه توبه كننده واقعي را دوست دارد. توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، هم موجب بخشش گناه شده و هم صفحه قلب را از آلودگي به گناه پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
غرق گنه نا اميد مشو ز دربار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما
بنده شرمنده تو، خالق بخشنده من بيا بهشتت دهم ،مرو تو در نار ما
توبه شکستي ،بيا هر آنچه هستي بيا اميدواري بجو ز نام غفار ما
در صورت تحقق توبه شکي نيست که خداوند آن را مي‌پذيرد. از روايات معصومين برمي‌آيد كه توبه، با شكستن آن و ارتكاب دوباره گناه، باطل نمي‌شود. امام باقر(ع) مي‌فرمايد:
«مؤمن هرگاه توبه كند، خداوند او را مي‌آمرزد، پس بايد براي آينده پس از توبه و آمرزش، كار نيك كند».
راوي مي‌گويد: عرض كردم: اگر پس از توبه و استغفار از گناهان، باز گناه كند و دوباره توبه كند. چگونه است، حضرت فرمود:
«آيا باور داري كه بنده مؤمن از گناه خويش پشيمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه كند و خداوند توبه‌اش را نپذيرد؟»
عرض كردم: اگر چند بار اين كار را كرد، گناه كرد و توبه، نموده چگونه است، فرمود:
«هرگاه مؤمن به استغفار و توبه باز گردد، خداوند نيز به آمرزش او بر مي‌گردد، زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است».(4)
بيش تر افرادي كه دچار خودارضايي شده اند، از دو جهت نگراني دارند: از آينده و از عوارض جسمي و رواني. در حالي كه آنان نبايد تصوّر كنند. بعد از چند بار توبه و شكستن آن، ديگر اميدي وجود ندارد. در توبه هميشه به روي بندگان گناهكار باز است و امكان بازگشت فراهم مي باشد.
اين درگه ما درگه نوميدي نيست صد بار اگر توبه شكستي باز آي
البته همه اين سخنان به معناي تجويز گناه بعد از توبه نمي‌باشد، بلكه مربوط به كسي است كه توبه واقعي از گناه مي‌كند. تمام شرايط توبه در او (از جمله پشيماني از عمل گذشته و تصميم بر ترك در آينده) وجود دارد، اما با همه اين احوال بعد از توبه نمودن و پس از اين كه قصد واقعي داشت كه دوباره گناه نكند، باز به فتنه گناه آلوده شده است. در چنين صورتي اين گناه توبه گذشته را از بين نمي‌برد.
توبه از هر گناهى و از جمله استمنا دو ركن اساسى دارد:
1- پشيمانى بر گناه؛ 2-عزم بر ترك آن.
اولين گام در ترك استمنا اميد به نجات از دام اين بيمارى است. به گواهى پزشكان و بسيارى از افرادى كه آلوده بوده اند، ‌اگر از طريق صحيحى وارد شويد، نجات از آن مانند ديگر اعتياد ها مسلّم و حتمى است. البته اين عادت كه سال ها به صورت طبيعت ثانوى در آمده، يك شبه از سر به در نمى رود، ولى به تدريج ترك خواهد شد و در مدت نسبتاً كوتاهى آثار شوم آن زائل خواهد گشت.
گام دوم: تصميم، اراده و صبر در برابر خواسته هاى نفسانى است. اگر قبلاً تصميم گرفته ايد ، ولى باز آن را شكسته ايد، مأيوس نشويد. بياييد از نو تصميم بگيريد. با در نظر گرفتن سرانجام اين گناه و بررسى تمام جوانب مسئله و بسيج كردن تمام نيروهاى معنوى خود، به خصوص ايمان به خدا عزم خود را در ترك استمنا راسخ كنيد و با جديت وارد عمل شويد . با زبان جارى كردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترك گناه مطمئن باشيد گناه سابق شما بخشيده شده است.
سعي کنيد خاطرات تلخ گذشته را به بوته فراموشي بسپاريد و بر نقاط قوّت خود تأکيد و اصرار ورزيد تا از اين طريق اعتماد به نفس و خود باوري شما تقويت گردد.

پي نوشت‏ها:
1. نور (24) آيه 31.
2 .زمر(39) آيه 53.
3. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
4 . بحار الانوار، ج 6، ص 40.

صفحه‌ها