۱۳۹۰/۱۲/۲۶ ۱۵:۲۳ شناسه مطلب: 64449
سلام من جوونی هستم19 ساله که الان 4ساله خانومی که هم سن خودم هست دوست دارم . من متولد 27/2/1372هستم حدود 4سال پیش شیفته یک دختر خانومی که فامیل نسبتا دور بود شدم.بطوری که اصلاوجود اطرافیانم رو احساس نمیکردم. تادوسال پیش موضوع روباخانوادم مطرح کردم خانوادم مخالفتی نکردن .حدود7ماه پیش موضوع رو بایک واسته باخانواده دختر خانوم در میون گذاشتم اون هاهم مخالفتی نکردن تا5ماه پیش که موضوع رو باخوده دختر خانوم درمیون گذاشتم امابامخالفت شدید دختر خانوم روبه رو شدم خیلی اوضاع روحیم بهم ریختست از شما راهنمای میخوام ممنون(دختر خانوم 20روز ازمن بزرگ تر هست 7/2/1372به دنیاامده)الان من باید چیکار کنم نه میتونم فراموشش کنم نه قبول میکنه
هم دين هم روانشناسي همواره بر تقدم پيشگیري بر درمان پای فشرده اند دين به همه دختران و پسران توصيه مي كند كه با حفظ حريم نگاه از اساس مجالي براي بروز و تشديد عشق هاي محنت زا باقي نگذارند متاسفانه شما بي توجه به اين توصيه هاي پيشگيرانه 4 سال از بهترين سال هاي عمر خود را مصروف يك امر موهوم نموده ايد موهوم از اين جهت كه دوطرفه بودن اين عشق توهمي بيش نبوده است بدیهي است وقتي امر پيشگیري امري پيش پا افتاده قلمداد مي گردد امر درمان به غايت دشوار مي گردد اين كه شما از ما يا هر روان شناس و مشاور ديگر بپرسيد الان من بايد چه كار كنم معلوم نيست راه كار موثري براي برون رفت شما از اين مخمصه عاطفي فرا چنگ شما بيايد.
پر واضح است كه اصرار شما بر ازدواج با ايشان با وجود انكارهاي مكرر چيزي از اقتدار مثبت مردانه عزت نفس و خود ارزشمندي باقي نمي گذارد پسري كه تحقير شد ديگر نمي تواند در صحنه هاي مختلف زندگي زناشويي مقتدرانه عمل كند يا سكان زندگي را به دست گيرد مضافا به اين كه ایشان همسن شما مي باشد همين هم سني تهديد كننده جدي اقتدار مثبت (و نه منفي به معناي مرد سالاري و ...) شما مي باشد. اقتدار مثبت مرد چيزي است كه زنان بيش از خود مردان خواهان ان مي باشند و مايه دلگرمي زنان مي باشد.
نكته ديگر اين كه اساسا سن شما براي انتخاب همسر تا حدي زود است و نوعي ناپختگي در تصميم گيري از جمله تصميم گيري در زمينه انتخاب همسر در شما وجود دارد.
نكته ديگر اين كه فارغ از جواب مثبت يا منفي اين دختر آيا شما مقدمات اوليه تشكيل زندگي را داريد يا نه ايا مي توان در 15 سالگي عاشق شد در 19 سالگي خواستگاري و عقد کرد و سال ها بعد ازدواج كرد معقول اين است كه از فاصله اشنايي تا عقد و ازدواج زياد طولاني نشود چرا كه هر ازدواج فرسايشي پيامدهاي بسيار منفي در زندگي مشترك به همراه خواهد داشت.
نكته ديگر اين كه شما در اولين گام جدي يعني ابراز علني عشقتان به اين دختر با مخالفت شديد ايشان مواجه شده ايد همين مساله نشان می دهد كه انتخاب عاشقانه از اساس اسيب زا و پر مخاطره است و معلوم نبود اگر شما پا در زندگي مشترك مي نهاديد چه مقدار این عدم همتايي ها و هم كفوي ها و همچنين اختلاف سلايق و نظرات براي شما اشكار مي شد انتخاب همسر فقط در پرتو ملاكمندي عاقلانه و نه عاشقانه ممكن است و گرنه ناكامي هاي يكي پس از ديگري فرا خواهند رسيد.
نكته ديگر اين كه عشق و شيفتگي بر خلاف ظاهر دل انگيزش باطني مرضي دارند و اگر كسي از سلامت رواني نسبي بر خوردار باشد هيچ گاه عاشق و شيفته هيچ چيز و هيچ كس نمي گردد عشقي كه به كاهش شديد عملكرد در طولاني مدت بينجامد احتمالا ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس افسردگي دارد پس شيفتگي امري غرور افرين و مايه مباهات نيست و بايد ديدي واقع بينانه تر به عشق وسواس گونه داشت.
نكته ديگر اين كه زمين به اسمان نيامده است و شما ان قدر توانايي دارید كه از اين مخمصه عاطفي به سلامت بيرون اييد سن شما براي هر تغيير و تحولي بسيار مناسب است و شما مي توانيد با يك بازسازي شناختي عاطفي و البته كار شبانه روزي مقدمات ازدواج خود را با دختري به مراتب بهتر از اين دختر فراهم اوريد.
يك زندگي ساده و بي الايش اما مقتدرانه و عزت مندانه با يك دختر معمولي به مراتب از زندگي غير عزتمندانه با اين دختر (هر چند بهترين و بي نظير ترين دختر جهان باشد) شيرين تر پايدارتر موفق تر است.
به خود بياييد و سال هاي اتي عمرتان را به 4 سال عشق نا فرجام تان ملحق نسازيد عاشقي چه خوب باشد چه بد چه سلامت باشد چه مرض اختصاص 4 سال به ان كفايت مي كند و شما بايد از باز تجربه ان به شدت حذر نماييد. احتمالا به تنهايي از عهده حل اين مشكل بر نمي اييد و ضروري است به مدد مشاوره تخصصي با روانشناسان و مشاوران از اين گردنه زندگي عبور كنيد هر چند تجارب ما نشان مي دهد كه همه اين حرف ها تاثير خاصي بر شما دوست عزيز ندارد و احتمالا شما بارها بارها به خواستگاري ايشان اقدام خواهيد كرد ولي در حد امكان اين اقدامات غير احترام اميز را به حداقل برسانيد.