دوستی با نامحرم

دختر و پسر نامحرم در هر محیطی که باشند، واجب است حریم ارتباط با همدیگر را رعایت کنند،ارتباط دختر از طریق صحبت کردن به مقدار ضرورت و نیاز آن هم بدون قصد لذت اشکال ندارد، اما ارتباط غیر متعارف و یا با قصد لذت حرام است.
نگاه کردن به دست و صورت نامحرم با قصد لذت و نگاه به مو و سایر قسمت های بدن نامحرم هر چند بدون قصد لذت باشد ،حرام است. صحبت های تحریک کننده و حرکات تحریک کننده و غیر متعارف و شوخی کردن های تحریک کننده بین دختر و پسر نامحرم در هر جا که باشد ،حرام است.
در رعایت محدوده نامحرم بودن . در هر جا که باشند ، وظیفه مرد و زن نامحرم آن است که تمام احکام نامحرم بودن را بینشان رعایت نمایند. (1)
دلیل آن این است که غریزه جنسی که از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است اگر کنترل نشود مفاسد زیادی به بار می آورد و شاهد آن این است که روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربی و غیر غربی منشا مفاسدی از قبیل :
1ـ افزایش روابط جنسی نامشروع.
2ـ آبستنی‌های ناخواسته.
3ـ ازدیاد غیر قابل کنترل آمار سقط جنین .
4ـ افزایش خانواده‌های تک والدینی.
5ـ روسپیگری:
پدیده شوم روسپی گری به ویژه در بین دختران جوانی که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده­اند، در جوامع غربی شایع است، زیرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌های اشتغال و تحصیل را از مادران گرفته، آنان ناچارند برای تأمین هزینه‌های زندگی و رهایی از فقر، به هر کاری رو آورند.
6ـ گسترش بیماری‌های مقاربتی:
روابط آزاد دختر و پسر، در نتیجه روابط آزاد جنسی، سکوی پرش روسپی گری و افزایش بیماری‌های عفونی و مقاربتی است. در این باره کافی است بدانید : در هر 13 ثانیه یک نفر در آمریکا به ویروس مهلک بیماری ایدز مبتلا می‌شود. قربانیان این ویروس که عمدتاً از طریق بی بند و باری جنسی مبتلا می‌شوند، از این بیماری عفونی هلاک می‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخی پیامدهای روابط آزاد دختر و پسر پیش از ازدواج است. عوارض دیگری چون جنون،‌عقده‌های روانی، تزاید جنایت و آدم کشی از دیگر نتایج آن روابط است.
به این ترتیب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
در این موضوع می‌توانید کتاب‌های زیر را مطالعه کنید:
1ـ جامعه شناسی خانواده،‌از دکتر شهلا اعزازی.
2ـ سیمای زن در جهان ـ امریکا، از مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعی، انتشارات محیی، شهرری.

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضيح المسائل ، مسئله 2433؛ و تحرير الوسيله، کتاب نکاح، احکام نظر، مسئله 20. و پاسخ سوال های مورد ابتلا از رهبری، سؤال1.

من پسری هستم که در بین اقوام و خویشان به مسلمونی و پایبند بودن به احکام الهی معروفم اما چند وقتی‏ست که احساس می‏کنم دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ی یه لبخند) و با من مثل یه دوست رفتار کنه. حتی چند باری خواستم به یه دختر سلام کنم و یا یه جوری بهش نگاه کنم که متوجه بشه اما روم نمی‏شد. من دوستی می‏خوام که به من محبت کنه اصلاً مقصودم غریزه جنسیم نیست. به نظر شما پیدا کردن همچین دوستی اشکالی داره یا نه؟ اگر نه بگین چه کاری بکنم تا دیگه همچین احساسی در درونم نباشه.(لطفاً این سؤال رو علاوه بر مسائل دینی با توجه به مسائل روانشناسی نیز پاسخ دهید.) با تشکر

ترديدي در نياز شما به دوست داشته شدن نيست. مثل هر انساني حق داريد كه محبوب ديگران باشيد. با اين وصف نياز شما تا حدي پا از حالت بهنجار فراتر گذاشته و به صورت نابهنجار در آمده است.
از نظر ما روان شناسان بايد احساس نياز به محبت جنس مخالف مورد واكاوي دقيق قرار گيرد و از برخورد سطحي با آن پرهيز كرد.
فارغ از مسائل شرعي نياز به محبت جنس مخالف حكايت از خلأ عاطفي ويژه در شما دارد. ويژه از آن جهت كه خواهان پر كردن آن نه از طريق همجنسان يا محارم مانند والدين، بلكه از طريق جنس مخالف داريد.
خلأ عاطفي مي تواند دلايل گوناگون داشت باشد، از جمله وجود برخي رگه هاي افسردگي .
هيچ پسر افسرده دلي با محبت خارج از چارچوب دختر درمان نپذيرفته است . محبت جنس مخالف به هيچ وجه درمان پايداري براي افسردگي احتمالی شما نيست.
بسياري از پسران به همين بهانه ها در رابطه با جنس مخالف گرفتار مي آیند . ديري نمي گذرد كه با تشديد و
پيچيده تر شدن مشكل افسردگي به عشق مرضي يك طرفه يا دو طرفه دچار مي گردند.
از نظر شرعي هر گونه رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف جايز نيست. با هيچ توجيهي از جمله نياز به محبت
نمي توان به تجويز و توجیه آن پرداخت.
بر اساس ديدگاه اسلام هيچ شفاي روحي و جسمي در ارتكاب حرام وجود ندارد . محال است كه ارتكاب حرام اثري معكوس داشته باشد. اگر رابطه با جنس مخالف حرام گشت، شفاي امراض روحي مانند افسردگي به وسيله آن امری كاملاً ناشدني است.
اگر به جاي ارضای نامشروع نیاز خود (از طریق رابطه غیر شرعی با جنس مخالف) در صدد ارضای مشروع (از طريق ازدواج قانوني) بر مي آمديد ،باز توصيه مي شد به صرف احساس نياز به محبت پا در زندگي مشترك ننهيد. بي شك براي موفقيت ازدواج ضروري است قبل از ازدواج به درمان نسبي روحيات افسرده وار خود بپردازيد و بعد از بهبودي نسبي به ازدواج رو نماييد.
بسياري از اختلافات و تعارضات زناشويي از اين جا نشأت مي گيرد كه طرفين صرفاً با انگيزه پر كردن خلأهاي عاطفي جنسي خود تصميم به ازدواج گرفته اند. حال آن که ازدواج امری بسیار فراتر از ارضای نیاز عاطفي جنسي صرف است.
پس تا اين جا روشن شد كه رابطه درماني مشروع يا نامشروع به هيچ وجه درمان مناسبي براي روحيات افسرده وار احتمالی شما نيست.
متاسفانه برخي عبارات نامه شما از جمله «....دوست دارم با دختری دوست بشم که به من محبت کنه(حتی به اندازه‏ یه لبخند)...» بسيار نگران كننده است و از عمق خلأهاي دروني شما حكايت دارد.
برخلاف تصور شما انگيزه هاي جنسي در رويكردتان به جنس مخالف بسيار مؤثر است . اين كه احساس نياز به محبت جنس مخالف را فارغ از انگيزه هاي ناهشيار يا هشيار جنسي در نظر بگيريم ،بسيار نادرست مي باشد.
به جاي خوددرماني يا رابطه درماني كه هيچ ثمره اي جز پيچيده تر شدن مشکل ندارد ،در اسرع وقت به يك روان شناس باليني دين آشنا مراجعه نماييد.
از رهگذر يك چكاب رواني و درمان نسبي اختلالات احتمالي ،بسياري از نيازهاي شما بدون هيچ ارضای خاصی تعديل خواهد يافت و مي توانيد با تلاش شبانه روزي مقدمات اوليه يك ازدواج موفق را فراهم آوريد. ازدواجي كه بر اساس نياز به يك لبخند شكل بگيرد ،بسيار با اقتدار و عزت نفس مردانه فاصله دارد . زن آينده تان از شما پيش از هر چيز انتظار يك شوهر مستقل عاطفي و مقتدر دارد ،نه يك تشنه لبخند يا گرسنه عاطفه.
فرض بگيريم بي اعتنا به اين هشدارها اقدام به دوستي با جنس مخالف نموده ايد. حال بعد از چند روز و چند هفته عشق بازي ،طرح و برنامه شما براي آينده چيست؟ تا كي مي توانيد بدون درمان تخصصي مشکلات دروني خود به
محبت هاي تسكين دهنده دل خوش داريد.
آيا بعد از مدتي به سر جاي اول خود باز نمي گرديد؟ آيا علاوه بر ورود به درمان تخصصي، راهي جز تلاش شبانه روزي و كار بي وفقه براي كسب ضروريات اوليه ازودواج براي شما باقي مانده است؟ اگر قرار است بعد از چند ماه و چند سال غوطه وري در گناه به فكر ازدواج بيفتيد، چه بهتر با تداوم خويشتنداري تان مسير خود به سمت سعادت را دور نكنيد.
در شرايط كاملاً آزمايشي به سر مي بريد. سربلندي شما در آزمايش هاي ريز و درشت الهي است که عنايت ويژه خداوندي را نصیب شما می سازد.

دوستي دارم كه ادعا ميكند كه اگر با دختري دوست باشي،و قصد بدي نداشته باشي،مشكلي ندارد.حالا من چطور راهنماييش كنم.خواهشا بطور كامل پاسخ دهيد.

این که علاقه دارید به دوست تان کمک و او را ارشاد و نهی از منکر کنید و تلاش می نمایید برای این منظور راهی عاقلانه و اسلامی بیابید، بسیار صفت پسندیده ایست . از الطاف وی‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه خدا به شماست . بدانید که اگر خدا به وسیله شما کسی را هدایت کند ،بهتر است برای شما از هر آنچه آفتاب بر آن می تابد.
سخن دوست شما معمولا یکی از راه های مغالطه آمیزی است که از طرف شیطان برای انحراف گام به گام انسان ها و افراد مقید و متدین به کار گرفته می شود .در اغلب اوقات خود فرد هم متوجه این که دارد فریب می خورد و گمراه می شود نیست.
غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و به گونه های مختلف ظهور و بروز دارد.
اسلام که یک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان، قوانین و احکامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده است.
از جمله احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است.این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسى براى هدایت انسان ها فرستاده شده که خالق فطرت و غریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در انسان است. بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست. اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند . با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع آسیب وارد نشود.
به جهت میل شدید جنسی گاهی اوقات بی آن که دختر و پسر(به خصوص پسران) بخواهند، در شرایطی قرار می گیرند که حتی اراده خود را رها می سازند . دیگر نمی توانند از ارتباط جنسی خود داری کنند . ناخود آگاه و بی آن که بخواهند،کم کم در آن شرایط نا مناسب قرار می گیرند . زمانی متوجه می شوند که کار از کار گذشته است، یعنی با فراهم شدن شرایط دیگر، جلوگیری بسیار سخت و دشوار است. پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست ؟
به همین خاطر در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
مگر تمام روابط جنسی بین دختران و پسران از ارتباط­های به ظاهر ساده و دوستانه آغاز نشده است ؟ مگر اکثر آن ها متأسفانه به ارتباط جنسی ختم نشده؟
نه تنها اکثر آن ها به ارتباط جنسی ختم می شود، بلکه عاملی برای پدید آمدن بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و روانی نیز می شود. بهترین شاهد بر ادعای فوق مراجعه به واقعیات موجود در اجتماع است، در باره طلاق‌ها، فسادهای جنسی، افسردگی‌ها و ...مقداری تحقیق کنید، ببینید نقطه شروع این نابسامانی‌ها از کجا بوده است.
بسیاری از آن ها با یک نگاه ساده یا یک ارتباط کلامی کوچک با نامحرم شروع شده و به تدریج به ایجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجامیده و در انتها به قرار و مدار و...
اما چون جوانان و نوجوانان مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سنی نرسیده‌اند که عاقبت برخی از کارها برای شان تجربه شده باشد، فقط ابتدای کار را که شیرین است ،می‌بینند و به دوستی با پسران نامحرم تن می‌دهند . به این ترتیب وارد دامی می‌شوند که رهایی از آن بسیار دشوار است.
هر گونه ارتباط و تماس بدنی دختر و پسرنامحرم حرام است.
نگاه مرد به بدن زن (چه با قصد لذت یا بدون آن ) اشکال دارد و حرام است؛ هم چنین نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم، ولی نگاه کردن به صورت و دست‌های زن نامحرم تا مچ، اگر به قصد لذت نباشد و مایه فساد و گناه نگردد، هم چنین نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم(به آن مقداری که معمولاً نمی‌پوشانند) مانند سر و صورت و گردن و مقداری از پا و دست اشکال ندارد.(1)
بنابر این رابطه دختر و پسر اگر مفسده‏اى نداشته باشد و ترس وقوع در حرام نباشد و از روى شهوت صورت نگیرد، اشکالى ندارد، ولى خلوت کردن دختر و پسر نامحرم، اعم از فامیل و غیر فامیل در اتاق یا خانه دربسته که محل رفت و آمد دیگران نباشد، حرام است. چه به عبادت یا به بحث و جدل علمی مشغول باشند، یا نه؛ زیرا غریزه جنسى و وسوسه شیطانى ممکن است هر لحظه انسان را از مسیر خارج بکند.
نکته بسیار مهم اینکه :قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با نامحرم برحذر داشته، آن را نکوهش کرده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید: با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید:
«فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان»یعنی آنان را با اجازه خانواده های شان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید (به شرط آن که) پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید: با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید، نه زناکار و نه آن که زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید.
بنابراین دختر یا پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورهای الهی و قرآن کریم است، هرگز این سخن خداوند را کنار نخواهد گذاشت،
به دوست تان این مغالطه شیطان و انحراف فکری را بفهمانید. در صحبت کردن با او از عناصری مثل مجبور کردن او، دستور دادن و اموری از این قبیل که باعث موضع گیری و لجبازی او می شود، استفاده نکنید.
موفق باشید.

پی‌نوشت‌:
1. ناصر مکارم، مجموعه استفتائات جدید، ص 227،مسئله 805؛
فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ص 482، مسئله 1715.

سلام وخسته نباشید؛ من پسری 18 ساله هستم متاسفانه با یه دختر نامحرم همسن خودم دوستی میکنم، در اوایل نسبت به کناه این کار بی اعتنا بودم وبه همین خاطر دوستی مون گرم تر وصمیمی تر شد وحالا 1سال از این مسئله گذشته و ما کاملا به هم وابسته شدیم. از طرفی هم به هیچ وجه امکان ازدواج بین ما به دلیل سن و شرایط زندگی وجود نداره،از طرفی هم متوجه این گناه بزرگ شدم وحالا موندم که چطور قطع رابطه کنیم. چیکار کنم که بدون ناراحتی از هم جدا بشیم ویا اینکه چطور ازاین گناه دور بشیم؟؟؟ البته هیچ کار گناهی بین ما نبوده فقط صحبت تلفنی و گاهی اوقات هم دیدن همدیگه با فاصله. حالا ازشما کمک میخوام و میخوام در این مورد من رو راهنمایی کنید. امیدوارم کمکم کنید؛ یا علی...

سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب گوناگون خویش بهترین پاسخ و عملی ترین راهکارها را در این زمینه به شما ارائه نماییم. ما در ابتدا بر اساس جهانبینی اسلامی، به روشنگری شناختی در این زمینه می پردازیم، آن گاه برخی از راهکارهای عملی برای رهایی از این حالت، به شرط تمایل شما جهت رهایی از آن ارائه می‌نماییم.
در بینش اسلامی راز خلقت انسان، رسیدن به قله های سعادت و در نهایت لقای پروردگار می باشد. خداوند برای تکامل و رسیدن انسان به این قلة مرتفع راه ها و قوانین مختلف تکوینی و تشریعی در نظر گرفته که طی این طریق ها فقط با مجاهدت و کوشش بسیار میسر می‌گردد، زیرا خداوند تکویناً رشد انسان و هویدا شدن گوهر وجودی او را در
تحمل سختی و مجاهدت قرار داده، مشکلاتی که با همدستی سه ضلع مثلثی که در یک سوی آن
شیطان و در یک سوی آن نفس و در سوی دیگر آن دنیا قرار دارد ،ایجاد می شوند. با توجه
به این نکته فلسفه وجودی شیطان نیز هویدا می گردد.
شیطان قسم یاد کرده که مانع رسیدن انسان به این قله رفیع گردد. به این منظور تمهیدات بسیاری
به تناسب افراد مختلف به کار می‌بندد . زاهد را تشویق به ریا در عبادت می‌کند، حاکم
را وسوسه به ظلم کرده و عده ای را نیز به جهت بازداشتن از یاد خدا و جمع آوری توشه
برای رسیدن به هدف عالی آفرینش، از طریق وسوسه های باطنی که از ابزار مهم او به شمار
می رود ،دچار عشق ها و یا به بیانی بهتر دچار هوس های زود گذر می‌نماید. در ادبیات
تحقیق روانشناسی، این گونه علاقه ها را whin ویا caprice که معادل هوس فارسی است،
دانسته اند. یکی از ویژگی های هوس، نفسانی بودن، غیر اصیل بودن، گذرا و
ناپایداربودن آن است. انسانی که دائما تن به هوس های خود می دهد ،دچار اختلال شخصیت
می‌شود که یکی از نشانه های آن از دست دادن عزت نفس و اعتماد به نفس است. چنین
شخصی دائما با پذیرش القا هایی که شیطان در قلب او وارد می‌کند، سر تعظیم در مقابل
او فرود می آورد . به خاطر عدم اصالت هوس، پیوسته از شاخه این هوس به شاخه آن هوس می
پرد . عمر گرانقدر خود را که برای وصول الی الله به او عطا شده بود ، در امور پوچ
واهی و بد عاقبت صرف می کند. در پایان عمر خویش این بیت را با ناله جانسوزی سر می
دهد که:
عمری پی اغیار دویدیم از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
پس نکته مهم شناختی که باید به آن توجه نمایید، این است که این ها عشق نیست و هوس است . دامی
است که شیطان بر سر راه انسان نهاده تا او را از رسیدن به محبوب واقعی و اصلی باز
دارد. نشانه غیر اصیل بودن آن این است که به محض اینکه شخص مورد بهتری از جهت قیافه
و زیبایی و یا ابراز محبت می بینید، از معشوق قبلی اعراض کرده و به دام معشوق و یا
بهتر بگوییم به در دام هوس جدید می افتد. حال با این بينش جدید می توانید از
موضع برتر و بالاتری به مشکل خود بنگرید . بعد از این خودتان را اسیر آن نپندارید و
سعی نمایید با توجه بیش تری که به ارتباط با خدا و یاد حضرت دوست می کنید، کم کم ریشه
این القای شیطانی را از قلب خود ریشه کن کنید تا بتوانید پرتو گرم و جان بخش عشق
حقیقی را مشاهده کنید.

تکنیک هایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي:
توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره
مي‌گويند که کار کردن با چنین افرادی ( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است
زیرا اين ها مثل آدم هاي «مانيک»هستند؛ مانيک‌ها از حالت «مانياي» خود‌شان خيلي
خوش شان مي‌آيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. اگر به بيمارستان رازي تهران
برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان مي‌رويد، مي‌بينيد خانم
«مانيک»است و مي‌خواند و مي‌رقصد و بسیار خوش است اما همين که پرستار را مي‌بيند که
آمپول دستش است و براي مداواي او مي‌آيد، به شما پناه مي‌برد و مي‌گويد مرا از دست
آن پرستار که مي‌خواهد اين حالت را از من بگيرد ،نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به
او مي‌زند، مثل لاستيکي که پنچر شده باشد ،بادش مي‌خوابد و ديگر اصلا از آن حالات
خبري نيست. اين حالت را دوست ندارد و مي‌خواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت
ببرد. روان‌شناسان مي‌گويند: اين هایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل
افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت مي‌برند . انگيزه‌اي براي
خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما این است که در
خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید . توجه دقیق به بحث شناختی
قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده
است که رهایی از حالت احساس آسیب زا امکان دارد به شرطی ‌که شخص، تقاضای کمک
برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد، زیرا در این صورت شخص عاشق،
دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد . انگیزه برای درمان و
نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده ؛ مقداری «این‌سایت» و بینش نسبت به عاقبت
ادامه این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيک‌هاي براي کمک
به شما ارائه می دهیم.
تکنیک اوّل: «رُمَنس» زدايي:
در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديده پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید و به این نقطه برسانید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را
که با فلانی داشته ای بنويسید .بعد آن را با صدای بلند برای خود بخوانيد . گاهي اوقات
استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است ؛يعني در حين اينکه متنی را
که نوشته اید، مي‌خوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش می‌کنید ،در آينه نیز
خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام مي‌دهيم؟ اگر رفته
باشيد خانه کسي، و در آن خانه غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش
گذشته باشد، بار اوّل که تعريف مي‌کنيد، با لذت تمام آن را تعريف مي‌کنيد. دفعه
دوّم کمي لذت آن کم تر مي‌شود . بار سي‌ام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن
نمي‌بريد .يواش يواش رنگ مي‌بازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم
و مي‌خواهم به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديده روزمرّه است . اگر
انسان عنان خود را دست شیطان بدهد ،هر روز بارها انسان را به دام می
اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده
و فقط یک مورد برای تان پایین افتاده است، همه از اين تجربه‌ها دارند، امّا آن هايي
که ضعیف و «نان اَسِر‌تيو»هستند، به دام آن مي‌افتند. افراد«اَسِر‌تيو» و عزّت مند
به راحتي از کنار آن ردّ مي‌شوند. اين نوع مردها يا زن هايي که اين حالت را دارند و
رمانتيک هستند مي‌گويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بی‌نظیر برای من رخ
داده و باید آن را غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم، چون آسمان سوراخ شده، و اين
مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!
باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید . تنها راه آن همين است که گفتم. توجّه کنيد که هر چقدر اين
عمل زياد تکرار شود، حالت عاشقانه ای که دارید، عادي‌ترمی شود. روزمرّه‌گي
بیش تری پيدا مي‌کند. اگر بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمره‌گي
برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه ) موفق شده‌ايد، همان گونه که
گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي مي‌گويند. یعنی شخص درگير حالت هاي رمنسي و
عشقی است . با نصيحت نمي‌شود او را درست کرد، مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد
است و خوبیّت ندارد. او این ها را نمی پذیرد و قبول نمي‌کند . تازه اگر بپذیرد و قبول
کند ،باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود ،زیرا دلش درگیر آن است و این گونه حرف ها به
عقل و سر مربوط است ،یعنی عقلی‌که در سر است، آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و
سر ندارد . کار خودش را می‌کند و خود مختار است . به خاطر کششي که دارد، دوباره
مي‌رود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام مي‌دهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و
کاربردی برای این گونه موارد است . اگر دقيق اجرا شود، کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث می‌شود شخص از حالت های
عاشقانه خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را به عنوان دومیّن گام در جهت درمان او،
برمی داریم.
2- تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود ،بزرگ نمایی نکات منفی معشوق
است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد ،به این صورت که باید
نقطه‌هاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي نکات مثبت و نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند ،زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است ، به او بگوييد نکات
منفي ‌معشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار
بي‌نظير است . تمامش حسن است. اصلاً عیبی ندارد که آن را به شما بگویم! امّا
وقتي به وسيله تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص مي‌تواند نکات منفي طرف را
هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل مي‌بيند. به عنوان
درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار مي‌کنم تا اين گل را آن قدر ببويد که ديگر بويش
براي او عادي شود . آن گاه در تکنيک دوّم مي‌آيم و به خارها مي‌پردازم . به او
مي‌گويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن . هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف
را با جزئيات ريز بنويس . با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب
انجام شود. چون اگر روان‌شناسي «هيلگارد» را خوانده باشيد ،می دانید که آدم ها وقتي
يک چيز را قبل از خواب ياد مي‌گيرند و سپس به خواب مي‌روند، انبار گرداني مغزي مي‌شود
و ذهن شروع مي‌کند به سازمان دادن. بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق
بيافتد.

3- تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و تمام
خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کردید، مي‌توانيد به عنوان قدم سوم روي
اين تفسير کار کنيد که: آيا اين همان کسی است که با اين قدرت داري رويش
سرمايه‌گذاري مي‌کني و تمام هستي‌، رابطه خانوادگی ، و آبرويت را روي او
گذاشته‌ای؟! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد، برای این مرحله نیز مفید می
باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينه دارد ،به این صورت که یک راس آن s ،یک راس
آن i و یک راس آن g است ،مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری ،چقدر s
است، یعنی چقدر استحکام
.
s
پایایی دارد، زيرا عشق هاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند ،بدین معنی‌که به همان دلیلی‌که

به معشوق اول دل سپرده بودیم ،به معشوق زیباتر تر از معشوق اول دل می‌سپریم و از
معشوق اوّل دست بر می داریم. این طبیعت انسان است که شیطان نیز به خوبی از آن آگاه است
و برای کشاندن انسان دنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند . چقدر I است
يعني چقدر از مُحَسناتي‌که برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا
است. به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلم‌بازي نمي‌کند يا مثلا چون رئيس اداره است و
دارد اين خرج ها را انجام مي‌دهد، به نظر خوب مي‌آيد و چقدر G است، يعني اين حالت تا
چه حدّ مي‌تواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از
هم بپاشاند . اگر دست برداري، تا چه حدّ زندگي تو متحّول مي‌شود و رو به بهبود
مي‌رود، تمام اين ها را بايد با جزئي‌ترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود
بگویید: اگر دست از این عشق بکشید ،کلّ زندگي شما چگونه مي‌شود . اگر نکشي ،چطور می
شود . اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی ،چه می شود و
کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با
هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را
دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد می‌شود و می‌فهمید که اين عشق گذرا
و ناپایدار است، و یا i آن ویا g آن خرد می شود ، اين ها همه ارزش زدايي از حالت هاي
«رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالت‌هاي رمانتيک است.

البته پیشنهاد کار شناسی ما این است که تکنیک ها را زیر نظر مشاور و یا روان
درمانگر با تجربه پی گیری نمایید.

باسلام وخسته نباشید من دختری هستم 32سالهاز بوشهرکه حدود 2ماه است بابسری اشنا شدم که خیلی تمایل به دوستی باهم هستیم البته دوستی پاک نه از روی هوس بلکه به عنوان یه خواهرو برادرباهم درددل میکنیم وتا حالا هیچ حرفی از روی هوس بین ما رد بدل نسده ولی این اواخر بهم شدیدا وابسته شدیم که حرفهای عاشقانه میزنیم ولی هیچ نظری در مورد ازدواج بهم نداریم.ولی من حس خوبی به این ارتباط ندارم میترسم دچار گناه شوم واز لحاظ روحی خیلی بهم ریختم که حتی خیلی سعی میکنم ارتباط رو کم کنم ولی از جانب پسر روز به روزبیشتر میشود.خواهش میکنم مراراهنمایی کنید. باتشکر

1. هر نوع برخورد و ارتباط با نامحرم و جنس مخالف به حساسيت و مواظبت خاصّی نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعي، زيستي و جنسی دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف ارتباط هاي انساني را فراهم مي‏سازد . ارتباط ها را تحت تأثير قرار مي‏دهد . در اکثر مواقع آسیب هایی را به همراه دارد که به سادگی ها جبران پذیر نیست. اولین آسیب آن، وابستگی روانی و مشغولیت ذهنی است که منجر به اختلالات روانی و آشفتگی روانی می گردد . هم اکنون نشانه هایی از آن را در خود می بینید .
2. هدف بيش تر دخترها از دوستي با پسرها ارضای نيازهاي عاطفي، احساسي و پرکردن تنهايي است . برعکس انگيزه ارتباط گيري در اکثريت قريب به اتفاق پسرها کامجويي و سوء استفاده جنسی بوده که با فرآيند موسوم به "مخ زني" و دادن وعده های نظیر: دوستی بی غل و غش، عشق پاک و ازدواج انجام مي گيرد.
به جهت ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آن كه دختر و پسر(به خصوص دختران ) بخواهند ، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند . ديگر نمي توانند از ارتباط جنسي خود داري كنند. ناخود آگاه و بي آن كه كه بخواهند، كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند . زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است ، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است. پس بايد در ارتباط با ‏نامحرم، دقت و اهتمام جدى داشت.
موفق باشید.

آيا داشتن دوست پسر گناه دارد ؟

داشتن دوست پسر برای دختر نامحرم و ارتباط دوستانه و غیر متعارف با پسرنامحرم حرام است.
از نظر شرع، نگاه کردن مرد پسر و دختر نامحرم به صورت و دست های همدیگر با قصد لذت حرام است . نگاه به غیر صورت و دست مانند نگاه گردن به قسمت های دیگری از بدن نامحرم ، چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است. همچنین صحبت کردن غیر متعارف و دست دادن به همدیگر حرام می باشد . بر دختر واجب است تمام بدن و موهای خود را از نامحرم بپوشاند . بر مرد و زن واجب است از ارتباط غیر متعارف با نامحرم خودداری نمایند.(1)
این گونه ارتباط جنبه حیوانی و غریزه جنسی را در انسان تقویت می کند . انسان را از خدا دور می کند . فساد اخلاقی و جنسی را در جامعه گسترش می شود.
در حقیقت مهم ترین کمینگاه شیطان، دوستی بین دو نامحرم است تا بدین وسیله انسان را به سوی گناه بکشاند.
هر چند در ابتدا ارتباط دوستانه دختر و پسر با جاذبه و لذت همراه است، ولی تجربه نشان داده است که این نوع ارتباط موجب گرفتاری ها ی روحی و فکری می گردد . در نهایت تلخی گرفتاری آن بیش تر از شیرینی جاذبه آن می باشد. گذشته از آن که انسان در دام شیطان قرار گرفته و معصیت خدا را انجام می دهد.
علاوه بر زیان هایی که از نظر روحی و روانی و امنیت اجتماعی به وجود می آید، موجب گرفتاری های طبیعی نیز می گردد. زیرا بین قانون تکوینی و قانون تشریعی خداوند ارتباط وجود دارد. هر گاه افراد جامعه به فساد کشیده شدند، طبیعت هم به دستور خداوند برآن ها خشم نموده و از راه های مختلف مشکلات و گرفتاری های اجتماعی و فردی را برای آن ها ایجاد می کند.
علاوه بر گرفتاری ها و رنج و عذاب های دنیا، این نوع افراد که موجب گسترش فتنه و فساد اجتماعی هستند، در عالم آخرت نیز مستحق دردناک ترین عذاب های الهی می گردند.
بنابر این سعی کنید با نامحرم اظهار دوستی و ارتباط دوستانه برقرار نکنید . با توکل بر خدا و معنویت زندگی سالم و آبرو مندانه را برای خود حفظ نمائید.
پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، مسأله 2392و2394.

با سلام.دختري 19 ساله هستم كه در يك خانواده كاملاً مذهبي(تعصبي) بزرگ شدم دو سال پيش در يك اداره استخدام شدم بعد از يكسال با يكي از همكارانم به اسم محسن آشنا شدم كه قبلاً از اطرافيانم شنيده بودم كه من را ديده و به من علاقه دارد ولي من برعكس اصلاً از او خوشم نمي آمد او به من احترام مي گذاشت ولي من بدم ميامد بخاطر شرايط كار مجبور بوديم هر روز با هم ملاقات داشته باشيم مدت ها گشت تا اينكه من هم به او وابسته شدم تا جايي كه دوري او حتي يك روز خواب و خوراك را از من ميگرفت و بيتابي تمام وجودم را فراميگرفت با ديدن چهره او و شنيدن صداي او دوباره آرامش ميگرفتم گويي تازه متولد شده ام.با هم دوست شديم از اول دوستي درباره هر موضوع كوچك و بزرگي به من دروغ ميگفت البته نه تنها به من بلكه با همه اينگونه بود ولي من بخاطر عشق و علاقه زيادي كه به او داشتم از گناهش ميگذشتم ولي رفتارش طوري بود كه گويي كسي در قلبش جز من حضور ندارد.چند هفته كه با هم بوديم از من تقاضاي كار حرام كرد ولي من نپذيرفتم هفت ماه گذشت و او هر روز التماس ميكرد وقتي ديدكه من علاقه اي به انجام كار حرام ندارم كم كم رفتارش سرد شد و ما كمتر همديگر را ميديديم من هم كه از دوري او وحشت داشتم و ميترسيدم كه مبادا او را از دست بدهم بعد از گرفتن استخاره به خواسته اش تن دادم ان هم در محل كار!!!بعد از آن وقتي از ترس من باخبر شد و دانست كه اگر از من جان بخواهد برايش فراهم ميكنم هر روز طالب آن كار شد و ميگفت كه اگر به خواسته من عمل نكني ديگر من را نخواهي ديد من هم از روي ناچاري قبول ميكردم.تا آنكه يك روز به من گفت كه نامزد دارد باور نكردم بعد از جست و جو فهميدم كه دروغ ميگويد نميدانم شايد ميخواست من را امتحان كند و شدت علاقه من را به خودش بسنجد نتايج تحقيقم را براي او بازگو كردم و شاهد آوردم پس از شنيدن سخنانم عصباني شد و گفت كه ديگر نميخواهد من را ببيند.بعد از آن با خود فكر كردم شايد ميخواسته ميزان عفت من را بسنجد اما من براي داشتن او از عفت خودم گذشتم بخدا سوگند من اين كار را براي اولين بار و آنهم فقط بخاطر اثبات علاقه ام به او انجام دادم نميدانم اگر كارم اشتباه بود چرا استخاره خيلي خوب امد. انقدر به او وابسته شده بودم كه وجود او براي من حكم نفسم را داشت و دوري او باعث خفگي من ميشد بعد از فاصله گرفتنش از من تصميم به خودكشي گرفتم پس از چند روز از كسي شنيدم كه با كمك چند تا از دوستانش نقشه اي ريخته تاآبروي من در اداره و جلوي همكارانم برود اما طوري برنامه ريزي كرده بود كه اسمي از خودش گرفته نشود وقتي خانواده ام موضوع را فهميدند مانع از رفتن من به سركار شدند من هم كه همه غصه عالم به سرم آمده بود تصيمم براي از بين بردن خودم بيشتر شدمقدار زيادي قرص خوردم كه هر چه فكر ميكنم نميدانم چگونه با خوردن آنهمه قرص الان زنده ام؟ پدر و مادرم و بقيه اعضاء خانواده ام كه با شنيدن اين اتفاقات با من قهر بودند حتي زحمت نكشيدند من را به بيمارستان برسانند.بخاطر محسن كتك زيادي خوردم كه اگر خر ميخورد آدم ميشد ولي من احمق با خوردن آنهمه كتك و تحمل سختي هاي زياد هنوز نتوانستم او را فراموش كنم برادر بزرگم از خانه رفت و الان سه ماه است كه برنگشته! محسن رفت و من ماندم يك دنيا بيكسي خدا شاهده در طول مدتي كه ما با هم دوست بوديم كمتر از گل به او نگفتم هر چه از من درخواست ميكرد همان لحظه برايش فراهم ميكردم ولي نميدانم چه شد كه همه چيز به هم ريخت. از شما خواهش ميكنم راهي را جلوي پايم بگذاريد تا دوباره دلش را بدست بياورم من به خوبي ميدانم كه رابطه هاي دوستي حرام است ولي ديگر كار از كار گذشته من او را براي هوس دوست ندارم آرزوي من از اول تا كنون فقط اين بوده كه تا آخر عمر در كنارم باشد. بخاطر شهرت پدرم خواستگارهاي زيادي دارم ولي چون محسن رو دوست دارم به همه آنها جواب رد دادم به اميد روزي كه برگرده! از شما تمنا ميكنم كمكم كنيد بتوانم با كسي كه دوستش دارم ازدواج كنم. من به خوبي عاقبت اين ازدواج را ميدانم ولي بخدا سوگند حاضرم هر اتفاقي كه در زندگي مشتركمان بيافتد تحمل كنم فقط تنها خواسته من داشتن خود اوست

از حوادثی که در این مدت برای شما رخ داده است، متأسفیم . به هر حال زندگی دنیا با سختی ها و مشکلات عجین و همراه شده است . هر کس به اندازه ظرفیتش از مصائب و مشکلات دنیا سهمی دارد. البته نباید این نکته را از یاد ببریم که مسبب بسیاری از مشکلات و ناراحتی ها در واقع خودمان هستیم؛ عدم عاقبت اندیشی ها، ندانم کاری ها، تصمیمات احساسی و... موجب بروز ناملایمات زندگی می گردند.
در پاسخ به نوشتار شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم حضورتان می کنیم:
1. هر نوع برخورد و ارتباط با نامحرم و جنس مخالف به حساسيت و مواظبت خاصّی نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعي و زيستي دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف ارتباط هاي انساني را فراهم مي‏سازد و ارتباط ها را تحت تأثير قرار مي‏دهد. بنابراين، حتّي‏ در روابط آموزشي و کاری نبايد از آفاتي كه در جاذبه‏هاي زيستي ريشه دارد، غفلت كرد؛ زيرا روابط انساني سخت از اين ناحيه آسيب مي‏پذيرد و به انحراف مي‏گرايد.
ارتباط قبل از ازدواج از هر طريقى كه باشد، در انتخاب و ازدواج تاثير مى گذارد . چه بسا آن قدر احساسات و عواطف را تحريك كند كه عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار دهد . انسان نتواند واقعيت ها را خوب ببيند و به نحو صحيح تصميم بگيرد . عشق و علاقه قبل از ازدواج قدرت انتخاب را كاهش مى دهد، به گونه اى كه گاهى اوقات اصلاً اراده و اختيار را از انسان سلب مى كند.
نكته ديگري كه حساسيت اين نوع ارتباط را فزوني مي‏بخشد، پيامد منفي شكست يا منحرف شدن روابط انساني از ناحيه جاذبه جنسي و زيستي است. اگر ارتباط درستي از اين ناحيه به انحراف گرايد، سبب از دست رفتن آبرو و حيثيت اجتماعي و سرمايه زندگي و ارزش و كرامت انساني دو طرف مي‏گردد كه به سادگی ها جبران‏پذير و قابل ترمیم نيست.
2. انگيزه ارتباط گيري در اکثر قريب به اتفاق پسرها کامجويي و سوء استفادهای جنسی می باشد، به همین خاطر اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان، از يك طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله های رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان، قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است.
از جمله احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف، رعایت حریم محرم و نامحرم، رعایت حجاب و... است. اين ها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده كه خالق فطرت و غريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است.
بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در فرد و جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد كند، مورد تأييد اسلام نيست.
3. هدف بيش تر دخترها از دوستي با پسرها ارضای نيازهاي عاطفي، احساسي و پرکردن تنهايي است . برعکس انگيزه اين ارتباط گيري در اکثريت قريب به اتفاق پسرها کامجويي و سوء استفاده جنسی بوده که با فرآيند موسوم به "مخ زني" و دادن وعده ازدواج انجام مي گيرد. پس بايد در ارتباط با همکار ‏نامحرم، دقت و اهتمام جدى داشت.
مشکل اصلی در ارتباط دختران با پسران، عینک‌هایی است که روی چشم خود می‌گذارید. عینک شما روشن و عینک طرف مقابل‌تان، دودی است. ارتباط خود را با صداقت شروع می‌کنید، با اعتماد ادامه می‌دهید و با ندامت تمام می‌کنید! اما در دنیای پسران، بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، از همان اول یک سرقت طراحی شده، با فریب ادامه می‌یابد و با بازی دادن شما تمام می‌شود.
بسیاری از پسران، همزمان با شما با تعداد زیادی از دختران در ارتباطند. همان پیامک‌های عاشقانه‌ای که برای شما فرستاده‌اند، همزمان برای چند نفر دیگر هم ارسال کرده‌اند. نگاه به ظاهر محبت‌آمیزشان به شما حس جذاب بودن و متفاوت بودن می‌دهد، اما یادتان باشد این فقط یک فیلم است.
تجربه نشان داده است که بسیاری از ارتباط‌ های آزاد و خارج از چارچوب، از یک شیطنت یا کنجکاوی شروع می‌شوند. یک بار پاسخ دادن، یک پیامک فرستادن، یک نگاه، یک لحظه توجه کردن به جنس مخالف و .... تجربه مشاوران می‌گوید: دخترانی که احساس می‌کنند خیلی زرنگ هستند، معمولا زودتر به دام می‌افتند. این دسته از دختران برای اثبات قدرت و تسلط خود زودتر بازی را شروع می‌کنند . بی‌خبر از سابقه فرد مقابل خود، در اندک زمانی چشم و دل می بازند . خود را یک سرگرمی برای حریف می بینند. برخی از شیطنت‌ها و کنجکاوی‌ها ممنوع شده، چون آزمودن چیزی که به اندازه کافی برای دیگران دردسر آفرین بوده، اصلاً منطقی به نظر نمی‌رسد. شروع بازی ارتباط مانند امتحان مواد مخدر، قرص‌های روان‌گردن و دیگر مواردی است که وابستگی ایجاد می‌کند. این هم یک نوع وابستگی است.
4. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه افراطي و وابستگی روانی است. آدم وابسته به مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد . به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي که وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است. اولياي خدا و ائمه معصومان به همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افکار منفی، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد. ‌آنچه متأسفانه شما گرفتار آن شده ايد، وابستگي است. پس سعی کنید موضوع وابستگی خود را از فرد مورد نظر به معشوق حقیقی (خدا) تغییر دهید.
علاقمندي و دوست داشتن، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روان‌شناختي است. اين اصل ساده، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار مي‌گيرند، به تناسب و توافق ويژگي‌هاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو، به هم علاقمند مي گردند؛ به هر حال در ارتباطات صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن حساب باز کرد. به عبارتي روانشناسانه تر ‌ماهيت عشق بسيار پيچيده است. اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد و فرد عاشق را به رفتارهای تکانشی وادارد، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. فرد عاشق کم کم از عملکرد سابق خود در زمينه تحصيل، روابط خانوادگي، روابط با همسالان و تمرکز بر امور اساسي زندگي فاصله مي‌گيرد. به کاهش عملکرد در زندگي روزمره دچار مي‌‌گردد. به همین خاطر در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار و افکار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند) مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد.
خصوصيات افراد عاشق هم‌پوشاني زيادي با خصوصيات افراد وسواسي دارد. همان گونه که فرد وسواسي براي حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در روز عادت دارد، فرد عاشق هم براي به دست آوردن آرامش خود نيازمند ملاقات نو به نو و تجديد ديدار با فرد معشوق است . بدون او نمی تواند زندگی کند، به اين ترتيب عشق مرضي تحت عنوان رفتار وسواسي ـ اجباري طبقه‌بندي مي‌شود که به نوعي اختلال رواني محسوب مي‌گردد . باعث خارج شدن فرد عاشق از گردونه زندگي سالم مي‌گردد.
پس در حقيقت اين گونه عشق‌ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در مي‌آيد. انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد. از سوي ديگر عشق افراطی به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است، هيچ‌گاه خود را در مقابل فردي از غير همجنس و یا همجنس خود حقير و کوچک نمي‌کند. فرد مورد نظر شما، مثل ميليون‌ها انسان ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمده‌اي است. به هيچ وجه صلاحيت بت، قبله يا خدا شدن براي انسان ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است.
هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندي‌اش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق افراطی گرفتار نمي‌آيد. اگر فرد، از درون خود را ارزشمند بداند ،چه نيازي دارد که فرد بيروني به ارزش‌گذاري او اقدام نمايد؟ ذلت و زبونی و تحقير خود در برابر معشوق غیر حقیقی از نظر اسلام و روان‌شناسي محکوم است و با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
5. خواهر گرامی! رابطه دوستي پيش از ازدواج نیز بين دختر و پسر نقش تعيين كننده‌اي در موفقيت آن ها ندارد.‌ چه بسا دختر و پسراني كه قبل از ازدواج رسمي عاشق يكديگر بوده‌اند، ولي پس ازدواج، به دليل عدم تفاهم، از هم جدا شده‌اند . چه بسا دختر و پسراني كه بدون آشنايي با هم ازدواج كرده‌اند و زندگي خوبي دارند.
آن چه موجب پايداري و دوام دوستي و حفظ پيوند زناشويي است، رعايت حقوق و وظايف متقابل و احترام گذاشتن به يكديگر و علاقه به زندگي است.
بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف كرد متأسفانه افرادي كه تنها به انگيزه علاقه‌مندي، ازدواج كرده و معيارهاي لازم را در نظر نگرفته‌اند، معمولاً زندگي موفقي نداشته‌اند، چون محبت و علاقه باعث شده نقاط ضعف طرف مقابل را نبيند و از آن بگذرد اما پس از ازدواج و فرو نشستن آتش شهوت كه واقع‌بيني حاكم مي‌شود، به نقاط ضعف همسر پي مي‌برد و آن را غير قابل تحمل مي‌بيند.
همچنين چون دوستي و علاقه وجود دارد، هر دو طرف سعي دارند كه در نظر طرف مقابل خوب و شايسته به نظر رسند تا او را از دست ندهند؛ به همين خاطر صفات و ويژگي‌هاي منفي خود را نشان نمي‌دهند . سعي مي‌كنند خود را فرد مثبت و دلخواه طرف مقابل نشان دهند . رفتارها ظاهري و ساختگي مي‌شود. اما اين موضوع نمي‌تواند پس از ازدواج ادامه يابد و نقاط ضعف آشكار مي‌شود. در آن صورت زندگي كنار هم مشكل مي‌شود.
عشق و محبتي كه بنيان خانواده را مستحكم مي‌كند، نبايد صرفاً بر اساس امور شهواني و خصوصيات ظاهري باشد،‌زيرا اين گونه امور در معرض خطر و زوال‌اند . نمي‌توانند موجب استحكام و دوام خانواده شوند. عشقي موجب استحكام خانواده است كه اوّلاً پشتوانه شناختي به طور واقعي داشته باشد؛ ثانياً ريشه در نيازهاي واقعي انسان داشته باشد. اين عشق كهنه نمي‌شود و با گذشت زمان رنگ نمي‌بازد.
6. تجربه نشان داده است عشق و علاقه ناشي از احساسات و هيجانات مانع از بررسي و تحقق كافي شده است . بسياري از عيوب، نقايص و ضعف ها از ديد يكديگر مخفي و پوشيده مانده ؛ در نتيجه در كسب موفقيت در اين امر مهم و حياتي نقش منفي بازي كرده، بلكه به جاي موفقيت، شكست را نصيب فرد كرده است.
7. روابط دختر و پسر پيش از ازدواج، داراي آفت ها و آسيب هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. از جمله؛
فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
معمولاً ادعا مي شود اين گونه روابط به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد، ولي با كمي دقت فهميده مي شود روح حاكم بر اين روابط عشق ورزي كور است، نه خرد ورزي. اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.
شناخت پیدا کردن لزوماً به این معنا نیست که دختر و پسر، روابط دوستانه قبل از ازدواج برقرار کنند که در بسیاری از مواقع ، هدف اصلی که شناخت باشد، نه تنها تأمین نمی شود، بلکه چه بسا شناخت کاذبی به وجود می آید که آثار آن در آینده وقتی ازدواج صورت گرفت، ظاهر می شود.
با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع ،بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیش تر رفتارها در آشنایی های و ارتباط های قبل از ازدواج به شکل های تصنعی ابراز می شود.
در بسیاری از مواقع، شناخت شخصیت واقعی و رفتارها و ویژگی های طرف مقابل بیش تر از طرف دوستان، فامیل ها، خانواده ، محیط کار و... به دست می آید.
ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند. زن وشوهر بعد از ازدواج همواره با این سئوال روبرو هستند که آیا شریک زندگی شان که قبلاً با هم دوست بوده اند ،شریک قابل اعتمادی است؟ یا ممکن است با چندین نفر دیگر مثل من ارتباط داشته باشد؟آیا می توان به چنین شخصی اعتماد نمود و نقش مادری و پدری فرزندان را به او سپرد؟
این سوال ها که در بعضی موارد منشا وسواس گونه نیز دارد ، باعث سوء ظن و عدم آرامش روانی که یکی از اهداف اصلی ازدواج است می شود که زمینه اصلی بسیاری از دعواها و مشاجرات خانوادگی و نهایتاً طلاق وجدایی می گردد.
عدم استقبال از تشكيل خانواده:
گاهی اين گونه روابط و دوستي ها معمولاً به انگيزه تفنن و سرگرمي شكل مي گيرد. در خلال آن از خود باوري و زود باوري دختران سوء استفاده مي شود. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند.
اضطراب، تشويش و احساس نگراني:
در ارتباط و دوستي هاي موجود بين دختران و پسران قبل از ازدواج، به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه ارتباط ها و دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.
محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند ، معمولآ به جرم آلودگي به اين روابط، شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد مي كند.
افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی
از دیگر عوارض چنین ارتباطی است. پس از ایجاد ارتباط و به دلیل ارتباط مستمر نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد می شود. در این دوره طرفین برای حفظ این ارتباط تلاش می کنند و حاضرند هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازند. آن ها اصرار به ادامه ارتباط و حتی ازدواج هستند. در این حالت در صورت قطع رابطه و به هم خوردن نامزدی به هر علتی که باشد ،به افسردگی شدید منجر شده و موجب بی حوصلگی و یأس و ناامیدی می گردد . میل به زندگی از بین می رود و در مواردی نیز دست به خودکشی می زنند.
بنابراین ضمن توجه و تفکر به مطالب فوق، برای مقابله با عشق و علاقه افراطی و بیمارگونه توصيه مي‌شود:
1. عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
برای این منظور كتاب‏هاى:
روش‏هاى افزايش عزت نفس از اسماعيل بيابانگرد.
رموز اعتماد به نفس از رابرت آنتونى، ترجمه اسماعيل كيوانى،
روان‏شناسى اعتماد به نفس، از پيرداكو،
به خود اعتماد كنيد، از پترستر، ترجمه دكتر سرورى
جوان و نيروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى جهت مطالعه معرفى مى‏شود.
2. معناي زندگي را دریابید . بدانید که معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد.
3. سعی کنید کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايید. بدانید که ارزش شما بیش از این است که بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمرتان صرف يک امر موهوم، بي‌معنا و مرضی شود و بخواهید با خودکشی، سرمايه عمر و ايمان تان را براي يک فرد فوق‌العاده معمولي تباه کنید.
4. با کمک گرفتن از روانشناس و مشاور زمینه های اختلالات روانی خود را بشناسید. در رفع اضطراب، وسواس و افسردگي باليني يا غير باليني و نیز آشفتگی های به وجود آمده، بکوشد.
5. صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه شما هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از علاقه فوق العاده (عشق) يک طرفه است ، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.
6. اسلام معتقد است هر دختر پاکي مثل شما بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم (چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ، ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد. اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بي‌اساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلاني‌تر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که 99/0 چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگه‌هاي برنده (که لازمه هر ازدواج موفقي است) نيست ، به بازسازي شخصيتي بپردازيد.
با ساماندهي جانانه نظام عاطفي و شناختي خود در راهي گام نهيد که ازدواج عزتمندانه، مقتدرانه و به دور از هر گونه دلسوزي و ترحم از طرف مقابل و... در پي داشته باشد.
7. با دورانديشي به اين گونه مواجهه هاي آسيب‌زا بنگريد. بر فرض ازدواج، بسياري از مؤلفه‌هاي حياتي در ازدواج موفق را از دست داده‌ايد. براي ايشان صرفاً يک عاشق هستيد، نه يک همسري که بشود رويش حساب کرد.
8. به عنوان يک مشاور به شما خاطرنشان مي‌کنیم که همه مردهاي سالم (نه غير سالم و افسرده و...) از زنان عاشق و شيدا پس از مدت خيلي کوتاه منزجر شده و احساس دلزدگي مي‌نمايند.
9. به هر حال ما نمی دانیم که علت علاقمندی شما به یک مرد دروغگو و دغل باز چیست. اگر سعادت و خوشبختی خود را در ازدواج با همچنین مردی می دانید، باید بگوییم که در خیالی بس باطل سیر می کنید . شناخت درستی از آسیب ها و مشکلات پیش روی این گونه ازدواج ها بی خبرید و یا این که عشق او چنان چشم و دل تان را پر کرده که از دیدن واقعیت های زندگی محرومید .در هر صورت، علت هر چه باشد، باید گفت در وادی خطرناکی قدم گذاشته اید . اصرار بر خواسته خود مساوی است با سقوط در پرتگاه بدبختی و ذلت و خواری که نه تنها آتش آن گریبانگیر زندگی تان خواهد شد، بلکه زندگی افراد دیگر خانواده را هم خواهد سوزاند.
بترسید از اینکه، تصمیم شما از روی هوا و هوس باشد، چرا که در این صورت خود را اسیر بند شیطان نموده اید . خود را همچون مرکبی راهوار در خدمتگذاری شیطان آماده ساخته اید.
بنابراین شایسته است با منطق و عقل سلیم دست به انتخاب درست همسر و شریک آیندتان بزنید . بدون شک، خوشبختی در گرو انتخاب برخاسته از عقل و خرد ژرف اندیش است ،نه پیروی از سر عشق و علاقه تنها، که معرفت سوز و خانمان سوز است.
مصیبت زمانی تمام می شود که علاقه یک طرفه باشد. اصرار بر عشق يک طرفه چيزي جز خودکشي رواني محسوب نمي‌گردد. اگر عشق شما یکطرفه باشد و بخواهید به نحوی این عشق را به او بفهمانی و اظهار کنی، بدان که در این صورت، اظهار علاقه و محبت از سوي شما، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است. چون زن مجذوب است، نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند . آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند.
گل محمدي و لاله و جمال يوسف و ديگر گل‏هاي زيبا هر جا باشند، مردم به سوي آن ها گرايش مي‏يابند و آن ها را به دست مي‏آورند و نيازي به خودنمايي ندارند.
10. با توجه به شواهد و قرائن به نظر می رسد که ازدواج شما شدني نباشد. از این روی می گوییم: ادامه اين ارتباط اصلاً به نفع شما نيست ،جز اينكه شما را بيش از پيش اسير يك عشق خيالى مى كند .به مرحله اى مى رسيد كه نمى توانيد خود را كنترل كنيد و عاقلانه تصميم بگيريد .ممكن است حوادث بدترى رخ دهد و شما را در گرداب مشکلات و ناراحتی ها گرفتار کند.
مضاف بر اینکه ارتباط شما در حال حاضر علاوه بر اينكه شرعاً جايز نيست، از نظر عاطفى نيز آسيب زا است، زیرا شما را مجدداً درگیر خاطرات قبلی می کند . ذهن شما را دوباره درگیر می کند . باعث از دست دادن فرصت ها و دلبستگی مجدد می گردد. ولی از آن جا که گفته اند جلوی ضرر را از هر وقت بگيريد ، منفعت است؛ بهتر است آن فرد را فراموش کنید و رابطه خود را با او به طور کامل قطع کنید.
11. با توبه حقیقی به درگاه الهی از اشتباهات گذشته فاصله بگیرید . راه پاکی و صفا را در پیش گیرید. اصولاً خدای مهربان برای تشخیص راه از چاه به انسان عقل داده ، تکیه بر استخاره آن هم برای انجام کار حرام و غیر شرعی، کاملاً مردود و غیر عقلانی است.
در ضمن برای فراموش کردن او، راه‌های عملی لازم است که به آن ها توجه کرده و عمل نمایید.
1ـ ازدواج صحیح عاملي است كه به نيازهاي عاطفي شما پاسخ مثبت مي دهد و به طور طبيعي او را فراموش خواهيد كرد. پس در صورت فراهم شدن شرایط آن، علاوه بر آن که فرمودید خواستگاران زیادی هم دارید، ازدواج کنید.
2ـ يكي ديگر از شيوه هاي فراموش کردن معشوق، جايگزين كردن يك رشته فعاليت هاي ذوقي، هنري، فكري و عملي است تا بتواند فكرتان را از او منصرف نمايد.
3ـ به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشتة شما محسوب مي شود.
4ـ بيش تر دوستي ها چنين است. دوست به همكلاسي ، يا علاقه مندي به پسر كه پس از مدتي با علل و عوامل مختلف قطع مي شود و هر كسي به سراغ كار و زندگي و خوشبختي خود مي رود ؛ پس با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد.
5ـ طريق مهم فراموشي آن پسر ، جايگزين كردن عشق حقيقي (كه عشق به خدا است) به جاي عشق مجازي مي باشد. جز خدا هيچ موجودي قابليت معشوق بودن را ندارد. معشوق مجازي (غير خدا) هر كس باشد، خالي از عيب و نقص نيست. پس بايد عاشق كسي شد كه فنا ناپذير و ابدي و صاحب همه كمالات است، او پروردگار است‌، پس‌« آنچه كه نپايد دلبستگي را نشايد».
6- از حق تعالي و اولياي الهي استمداد بطلبيد و خدا را ياد كنيد.
يكي از موثرترين راه ها ياري جستن از حق تعالي و درخواست فروتنانه و عاجزانه از او و توسل به اولياي الهي عليه السلام به خصوص توسل و ارتباط قلبي با حضرت بقيه الله(ارواحنا فداه) است كه مي توانيد اين مشكل و هر مشكل ديگري را با آن حل كنيد.
7- تجزيه و تحليل كاركردها:
دادگاهي در درون خويش تشكيل دهيد . با خود به استدلال و تجزيه و تحليل عملكردهاي خويش بپردازيد. از خويش بپرسيد:! آيا به خداوندي كه هر لحظه با تو است و در كنار تو و آفريننده تمام زيبايي هاست و هيچ نقص و كمبودي ندارد، اين گونه عاشق شده اي؟ او كه خالق تو است و به تو همه نعمت ها را ارزاني داشته و هيچ لحظه‌اي از تو غايب نيست و هيچ نقص و رنجوري بر او عارض نمي‌شود.
8- اینکه می گویید "فقط تنها خواسته من داشتن خود اوست" به این دلیل است که قسمتی از خاطرات و برگی از تاریخ زندگی شما بوده، ولی جدایی دلیلی داشته که به آن دلیل نتوانسته اید به هم برسید. پس بهتر است منطقی فکر کنید. از دیدارهای مجدد پرهیز کنید . به مسایل دیگر زندگی تان بپردازید. گذشت زمان این اشتیاق را کم تر می کند . چه بسا عشق دیگری در آینده نصیب تان شود. از نظر فیزیولوژی دوران عاشقی همچون دوران اعتیاد است . در بدن هورمونی ترشح می شود که فرد احساس می کند باید معشوق را ببیند . ضربان قلب تندتر می زند . حالات عجیبی که ناشی از ترشح هورمون است و با کم کردن دیدارها و منطقی فکر کردن و با گذشت زمان قابل حل است.
موفق و مؤید باشید.

با سلام.مدتی است که متوجه شدم برادرم بایه دختری رابطه دارد البته بیشتر درحد تلفنی.از آنجایی که خانواده ما یه خانواده مذهبی است و کاملا مخالف این جور روابط است مخصوصا در این سن(برادرم 18ساله است) من نمیدانم چگونه باید با او برخورد کنم و او را متوجه اشتباهش بکنم.پدرم از این جریان کاملا بی اطلاع است.برادرم نماز و روزه اش را انجام میدهد.لطفا مرا راهنمایی کنید تا بتوانم او را از این وضعیت خارج کنم.همچنین باید بگم که او روحیه خیلی حساسی داردو اگر شروع به لج کردن و دعوا و قهر بکند هرکاری را میتواند انجام دهد از جمله اینکه تا هفته ها غذا نخورد یا حتی دست به خودکشی بزند.

پرسش: مدتی است که متوجه شدم برادرم با یه دختری رابطه دارد .البته بیش تر درحد تلفنی.از آن جایی که خانواده ما یه خانواده مذهبی است و کاملا مخالف این جور روابط است مخصوصا در این سن(برادرم 18ساله است) من نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم و او را متوجه اشتباهش بکنم. پدرم از این جریان کاملا بی اطلاع است.برادرم نماز و روزه اش را انجام می دهد. لطفا مرا راهنمایی کنید تا بتوانم او را از این وضعیت خارج کنم.همچنین باید بگم که او روحیه خیلی حساسی دارد و اگر شروع به لج کردن و دعوا و قهر بکند، هر کاری را می تواند انجام دهد از جمله اینکه تا هفته ها غذا نخورد یا حتی دست به خودکشی بزند.
پاسخ: با عرض سلام خدمت شما پرسشگر محترم
در مورد سؤال شما مطالب زير را پيشنهاد مي كنيم:
1. به هيچ عنوان اين مسئله را با شخص ديگري مطرح نكنيد، مگر اينكه شخص مطمئن و راز داري باشد و بتواند به حل اين مسئله كمك كند.
2. سعی کنید رابطه دوستی صمیمانه با ایشان برقرار کنید.
3. علل دوستی با جنس مخالف را از ایشان جویا شوید. چون بعضی به خاطر کمبود محبت در خانه به این گونه دوستی ها رو می آورند.
4. بعد از این که رابطه صمیمی با ایشان برقرار کردید و در واقع دل ایشان را به دست آوردید و زمانی که احساس کرد واقعا یک دوست صمیمی هستید، به تدریج عوارض این گونه ارتباطات را که در ادامه گفته خواهد شد، برای ایشان بیان کنید. مراقب باشید که نصیحت شما به شکل مستقیم نباشد که اثر معکوس خواهد داشت.
5. اگر توانستيد، سعي كنيد بفهميد كه دختر كيست و چه شخصيتي دارد. اگر دختر مناسبي باشد، مي توانيد به برادرتان پيشنهاد ازدواج با او را بدهيد. احتمالا اين پيشنهاد را خيلي صحيح نمي دانيد، اما واقعا چه اشكالي دارد؟ اگر خانواده ها همكاري كنند، مي شود كه يك پسر 18 ساله هم ازدواج كند. حداقل مي توانيد امتحان كنيد.
6. اگر نتوانستيد كه او را قانع كنيد، مراقب باشيد كه روابط آن ها به جاهاي خطرناك كشيده نشود.
7.هم چنين مي توانيد با دختر به صورت ناشناس ارتباط برقرار كنيد و او را از اين كار منع كنيد. اگر صلاح بود، او را تهديد به فاش كردن ارتباط كنيد.
8. در انتها اگر نتوانستيد كه آن ها را به هيچ صورت قانع كنيد، مسئله را به شخصي از اطرافيان خود، كه اطلاعات كافي دارد و انسان معقولي است،اطلاع دهيد تا قضيه را پيگيري كند.
در ادامه بعضي از آسيب هاي روابط نامشروع دختر و پسر را براي شما مي گوييم تا با آن ها مطرح كنيد:
1ـ آسیب روانی:
گاهی دختر و پسری به هم علاقه‌مند مي شوند، اما پس از بی‌وفایی يكي ، طرف ديگر به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماری‌های شدید روانی بیش می‌رود. هم چنين اعتماد چنین شخصی، به خاطر بی وفایی های که در نتیجه آن ارتباط دیده، از جنس مخالف سلب خواهد شد و در زندگی آینده نمی تواند متعادل باشد.
2ـ آسیب‌های اجتماعی:
دختر و پسري که در شهری کوچک با هم ارتباط دارند و ارتباط آن ها آشکار می شود، چنین اشخاصی جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست می‌دهند و تحقیر می‌شوند، حتى اگر ازدواج کنند، نمی‌توانند زندگی متعادلی داشته باشند، ‌زیرا از طرف همسر و خانواده طرف مقابل سرزنش می‌شوند و به هر بهانه‌ای، روابط قبلی وی را به رخش می‌کشند. این پدیده می‌تواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
3ـ آسیب تربیتی:
دختر و پسري كه با هم ارتباط دارند، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستان شان از دست می‌دهند.
4ـ آسیب معنوی:
دختری و پسري که به صورت نامشروع با هم رابطه دارند، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی نیز آسیب می بینند. آن ها دیگر از عبادت خود لذت نمی‌برند و احساس گناه و ملامت درون، روح شان را آزار می‌دهد، مگر آن که توبه کنند و راه پاکی را پیشه سازند.
5- ضعیف شدن حس اعتماد:
دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان یا محیط های دیگر و ایجاد علاقه و دوستی بین آن ها، به ازدواج اقدام می کنند، گاهی در زندگی آینده دچار بی اعتمادی می شوند؛ زیرا با خود می گویند همسر او که به راحتی با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده است، آیا امکان ندارد که قبلا با دیگری نیز دوست شده باشد؟ این فکر همیشه برای زوجین آزار دهنده است. در روابط و تصمیم های زندگی نیز خود را به صورت های مختلف نمایان می سازد. حتی اگر به ازدواج ختم نشود، چون خود با این مسئله مواجه بوده، احتمال می دهد که شاید همسر او نیز با شخص دیگر پیش از ازدواج، رابطه داشته است.
6- نگراني برملا شدن ارتباط:
اين گونه از روابط از آن جا كه به دور از چشم والدين برقرار شده است، در هر دو طرف يك حالت ترس و اضطراب به خاطر آشكار شدن آن به وجود مي آيد كه مي تواند در روند سالم زندگي فردي شخص تاثيري منفي بر جاي گذارد.
7- افت آموزشي و ترك تحصيلي.

سلام خدمتشمادوستان گرامی . بنده یک سوال داشتم من تقریبا یک پسر15 و مذهبی هستم و من یکی ازدختران دوستان مادرم خوشم آمده است و نمیدانم چه بکنم تا به حال نشده بود ازدختری خوشم بیاید در باراول گفتم همین دفعه است و یادم میرود ولی نشد هر بار که میدیدم دوست داشتنم بیشتر میشد من باید چی کار کنم از طرفی خجالت میکشم به کسی بگوییم و همش خدا خدا میکنم که یه اتفاقی بیافته ویکی بفهمه . و همچنین من بار ها چون یک پسر مذهبی هستم از خدا خواسته ام و الان صبرم تمام شده وهمچنین سنم هم کم است که به مارد م چیزی بگوییم من قسطم در این سن ازدواج نیست حداقل یک ارتباط کم در حد باششد که احساس ارامش کنم تو رو به قران یک راه حل به من بگویید .

صرف عشق و علاقه سطحی و ظاهری که بر اساس وسوسه های فکر و تحریکات دوران بلوغ و یا بر اساس محرک های بیرونی به وجود می آید، نیاز به ازدواج را توجیه نمی کند و حتی باعث خوشبختی در زندگی نخواهد شد؛ زیرا ازدواج در این دوره از زمان، نیاز به شرایط خاصی دارد؛ مانند: تحصیلات، شغل، وضعیت سربازی و حتی مهارت های زندگی و بلوغ فکر که قطعا در یک فرد 15 ساله، این موارد سال ها طول می کشد تا محقق شود و حتی در این وضعیتی که شما قرار دارید، خانواده طرف مقابل هم شما را پذیرش ندارند.
پس با مدیریت فکر و پرهیز از سرمایه گذاری زود هنگام و غیر منطقی در مورد آن دختر، سعی کنید توجه و همت و تلاش خودتان را ابتدا به وضعیت تحصیلی و بعد به موضوعاتی که لازمه یک زندگی منطقی و مطلوب هست، معطوف کنید و سعی کنید غریزه جنسی خودتان و حتی عشق و علاقه خودتان را با خودکنترلی و خویشتن داری در تحت اختیار خودتان بگیرید تا این گونه بدون در نظر گرفتن شرایط بیرونی و درونی طغیان نکند و در شما ایجاد تنش و احساس وابستگی غیر منتظره نکند!
در زیر راهکارهایی جهت مدیریت و تعدیل غریزه جنسی ارایه شده است که خدمت شما ارایه می شود:
1. برنامه ريزي براي كار مداوم:
جوان از نيروي سرشار و فوق العاده ایي برخوردار است. اين نيرو اگر در زمينه هاي ديگر مورد استفاده قرار نگيرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرايط سني جوان در قالب امور جنسي و شهواني ظاهر خواهد شد. اگر جوانان به كار(اعم از كار علمي و تحقيقاتي و غيره) مداوم عادت كنند و نيرو و توان خود را در اين زمينه به مصرف برسانند، تا حدودي از انحرافات اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي در آنان پيشگيري مي شود.
كارهاي بدني موجب تعادل جسم و روان مي شود. اگر نيك بنگريم افرادي كه به كار مداوم مشغول هستند و نيرو و استعدادشان را در زمينه هاي مثبت و سالم به كار مي اندازند، كمتر دچار انحرافات اخلاقي و بحران هاي روحي مي شوند.
كار موجب مي شود نيرو و انرژي جوان قبل از آن كه به چربي هاي اضافي تبديل گردد و اختلالاتي در ساز و كار اندام هاي بدن ايجاد گردد، از طريق سوخت و ساز مفيد و سالم به مصرف برسد.
2. دوري از محيط هاي آلوده و ناسالم:
يكي از علل و عوامل انحرافات جنسي و به طور كل انحرافات اخلاقي، محيط آلوده و محرك هاي شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرايش هاي انحرافي، منجر به طغيان غريزه جنسي در جوان مي شود.
مسايلي از قبيل بدحجابي، بي حجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، سريال هاي تلويزيوني و فيلم هاي خارجي و هم چنين استفاده نادرست از اينترنت در تحريك شهوت و غريزه جنسي جوان مؤثر است.
اگر واقعاً‌ مي خواهيد از جواني تان به خوبي استفاده كنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعي كنيد از محيط هاي آلوده و ديدن عوامل تحريك كننده، جدّاً پرهيز نماييد.
3. استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت:
يكي از زمينه هاي پيدايش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آنها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولاني و بي برنامه، جوانان را عاصي و سرگردان مي كند. آنها به تدريج سرخورده و مأيوس مي شوند و در نتيجه به دنياي درون خويش پناه مي برند و در كُنج خلوت و انزوا راهي براي مشغوليت خود مي جويند؛ بنابراين براي تمام اوقات شبانه روزي خود برنامه منظمي تنظيم كنيد و به هيچ وجه از آن تخلف نكنيد.
4. پيشگيري از روابط ناسالم:
جواناني كه روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بي بندوبار دوست و رفيق هستند، كم كم به انحرافات كشيده مي شوند و تحت تأثير امور شهواني قرار مي گيرند.
نفوذپذيري نوجوانان از دوستان و همسالان بيش از ساير گروه ها است. در سنين بلوغ صحبت هاي آهسته و در گوشي بين نوجوانان بيشتر مي شود و محور اين گفتگوها، غالباً پيرامون مسايل جنسي و امور شهواني است كه به صورت مخفيانه و به دور از انظار بزرگترها طرح مي شود.
براي پيشگيري از انحرافات اخلاقي، سعي كنيد از دوستي هاي آلوده و مشكوك، جداً‌ پرهيز نموده و با افراد سالم و مذهبي ارتباط برقرار نماييد.
4.پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش:
همه آنچه بيان شد، به نحوي مي توانند در پيشگيري از انحرافات اخلاقي و طغيان شهوت و غريزه جنسي نقش داشته باشند، اما آن چه بيش از همه ضروري است و به صورت زيربنايي در شخصيت و رفتار نوجوان مؤثر است، پرورش معنويت و تقويت ايمان و تقواي الهي است.
ما در عصري زندگي مي كنيم كه جهان به شدت در ماديات فرو رفته و يك سره غرق در جاذبه هاي نفساني و امور شهواني گرديده است؛ در شرايط كنوني،‌خلأ عظيم و هولناكي از اخلاق و معنويت پديد آمده و تمامي مشكلات انسان ها نيز از همين جا ناشي شده است.
اگر با تقويت ايمان و نيروي اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقويت گردند، بدون شك بخشي از مشكلات آنان به ويژه در زمينه مسايل اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي درمان مي شود!!

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها