سلام وخسته نباشید؛ من پسری 18 ساله هستم متاسفانه با یه دختر نامحرم همسن خودم دوستی میکنم، در اوایل نسبت به کناه این کار بی اعتنا بودم وبه همین خاطر دوستی مون گرم تر وصمیمی تر شد وحالا 1سال از این مسئله گذشته و ما کاملا به هم وابسته شدیم. از طرفی هم به هیچ وجه امکان ازدواج بین ما به دلیل سن و شرایط زندگی وجود نداره،از طرفی هم متوجه این گناه بزرگ شدم وحالا موندم که چطور قطع رابطه کنیم. چیکار کنم که بدون ناراحتی از هم جدا بشیم ویا اینکه چطور ازاین گناه دور بشیم؟؟؟ البته هیچ کار گناهی بین ما نبوده فقط صحبت تلفنی و گاهی اوقات هم دیدن همدیگه با فاصله. حالا ازشما کمک میخوام و میخوام در این مورد من رو راهنمایی کنید. امیدوارم کمکم کنید؛ یا علی...
سعی خواهیم کرد که با توجه به تجارب گوناگون خویش بهترین پاسخ و عملی ترین راهکارها را در این زمینه به شما ارائه نماییم. ما در ابتدا بر اساس جهانبینی اسلامی، به روشنگری شناختی در این زمینه می پردازیم، آن گاه برخی از راهکارهای عملی برای رهایی از این حالت، به شرط تمایل شما جهت رهایی از آن ارائه مینماییم.
در بینش اسلامی راز خلقت انسان، رسیدن به قله های سعادت و در نهایت لقای پروردگار می باشد. خداوند برای تکامل و رسیدن انسان به این قلة مرتفع راه ها و قوانین مختلف تکوینی و تشریعی در نظر گرفته که طی این طریق ها فقط با مجاهدت و کوشش بسیار میسر میگردد، زیرا خداوند تکویناً رشد انسان و هویدا شدن گوهر وجودی او را در
تحمل سختی و مجاهدت قرار داده، مشکلاتی که با همدستی سه ضلع مثلثی که در یک سوی آن
شیطان و در یک سوی آن نفس و در سوی دیگر آن دنیا قرار دارد ،ایجاد می شوند. با توجه
به این نکته فلسفه وجودی شیطان نیز هویدا می گردد.
شیطان قسم یاد کرده که مانع رسیدن انسان به این قله رفیع گردد. به این منظور تمهیدات بسیاری
به تناسب افراد مختلف به کار میبندد . زاهد را تشویق به ریا در عبادت میکند، حاکم
را وسوسه به ظلم کرده و عده ای را نیز به جهت بازداشتن از یاد خدا و جمع آوری توشه
برای رسیدن به هدف عالی آفرینش، از طریق وسوسه های باطنی که از ابزار مهم او به شمار
می رود ،دچار عشق ها و یا به بیانی بهتر دچار هوس های زود گذر مینماید. در ادبیات
تحقیق روانشناسی، این گونه علاقه ها را whin ویا caprice که معادل هوس فارسی است،
دانسته اند. یکی از ویژگی های هوس، نفسانی بودن، غیر اصیل بودن، گذرا و
ناپایداربودن آن است. انسانی که دائما تن به هوس های خود می دهد ،دچار اختلال شخصیت
میشود که یکی از نشانه های آن از دست دادن عزت نفس و اعتماد به نفس است. چنین
شخصی دائما با پذیرش القا هایی که شیطان در قلب او وارد میکند، سر تعظیم در مقابل
او فرود می آورد . به خاطر عدم اصالت هوس، پیوسته از شاخه این هوس به شاخه آن هوس می
پرد . عمر گرانقدر خود را که برای وصول الی الله به او عطا شده بود ، در امور پوچ
واهی و بد عاقبت صرف می کند. در پایان عمر خویش این بیت را با ناله جانسوزی سر می
دهد که:
عمری پی اغیار دویدیم از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
پس نکته مهم شناختی که باید به آن توجه نمایید، این است که این ها عشق نیست و هوس است . دامی
است که شیطان بر سر راه انسان نهاده تا او را از رسیدن به محبوب واقعی و اصلی باز
دارد. نشانه غیر اصیل بودن آن این است که به محض اینکه شخص مورد بهتری از جهت قیافه
و زیبایی و یا ابراز محبت می بینید، از معشوق قبلی اعراض کرده و به دام معشوق و یا
بهتر بگوییم به در دام هوس جدید می افتد. حال با این بينش جدید می توانید از
موضع برتر و بالاتری به مشکل خود بنگرید . بعد از این خودتان را اسیر آن نپندارید و
سعی نمایید با توجه بیش تری که به ارتباط با خدا و یاد حضرت دوست می کنید، کم کم ریشه
این القای شیطانی را از قلب خود ریشه کن کنید تا بتوانید پرتو گرم و جان بخش عشق
حقیقی را مشاهده کنید.
تکنیک هایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي:
توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره
ميگويند که کار کردن با چنین افرادی ( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است
زیرا اين ها مثل آدم هاي «مانيک»هستند؛ مانيکها از حالت «مانياي» خودشان خيلي
خوش شان ميآيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. اگر به بيمارستان رازي تهران
برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان ميرويد، ميبينيد خانم
«مانيک»است و ميخواند و ميرقصد و بسیار خوش است اما همين که پرستار را ميبيند که
آمپول دستش است و براي مداواي او ميآيد، به شما پناه ميبرد و ميگويد مرا از دست
آن پرستار که ميخواهد اين حالت را از من بگيرد ،نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به
او ميزند، مثل لاستيکي که پنچر شده باشد ،بادش ميخوابد و ديگر اصلا از آن حالات
خبري نيست. اين حالت را دوست ندارد و ميخواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت
ببرد. روانشناسان ميگويند: اين هایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل
افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت ميبرند . انگيزهاي براي
خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما این است که در
خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید . توجه دقیق به بحث شناختی
قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده
است که رهایی از حالت احساس آسیب زا امکان دارد به شرطی که شخص، تقاضای کمک
برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد، زیرا در این صورت شخص عاشق،
دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد . انگیزه برای درمان و
نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده ؛ مقداری «اینسایت» و بینش نسبت به عاقبت
ادامه این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيکهاي براي کمک
به شما ارائه می دهیم.
تکنیک اوّل: «رُمَنس» زدايي:
در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديده پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید و به این نقطه برسانید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را
که با فلانی داشته ای بنويسید .بعد آن را با صدای بلند برای خود بخوانيد . گاهي اوقات
استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است ؛يعني در حين اينکه متنی را
که نوشته اید، ميخوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش میکنید ،در آينه نیز
خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام ميدهيم؟ اگر رفته
باشيد خانه کسي، و در آن خانه غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش
گذشته باشد، بار اوّل که تعريف ميکنيد، با لذت تمام آن را تعريف ميکنيد. دفعه
دوّم کمي لذت آن کم تر ميشود . بار سيام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن
نميبريد .يواش يواش رنگ ميبازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم
و ميخواهم به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديده روزمرّه است . اگر
انسان عنان خود را دست شیطان بدهد ،هر روز بارها انسان را به دام می
اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده
و فقط یک مورد برای تان پایین افتاده است، همه از اين تجربهها دارند، امّا آن هايي
که ضعیف و «نان اَسِرتيو»هستند، به دام آن ميافتند. افراد«اَسِرتيو» و عزّت مند
به راحتي از کنار آن ردّ ميشوند. اين نوع مردها يا زن هايي که اين حالت را دارند و
رمانتيک هستند ميگويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بینظیر برای من رخ
داده و باید آن را غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم، چون آسمان سوراخ شده، و اين
مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!
باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید . تنها راه آن همين است که گفتم. توجّه کنيد که هر چقدر اين
عمل زياد تکرار شود، حالت عاشقانه ای که دارید، عاديترمی شود. روزمرّهگي
بیش تری پيدا ميکند. اگر بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمرهگي
برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه ) موفق شدهايد، همان گونه که
گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي ميگويند. یعنی شخص درگير حالت هاي رمنسي و
عشقی است . با نصيحت نميشود او را درست کرد، مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد
است و خوبیّت ندارد. او این ها را نمی پذیرد و قبول نميکند . تازه اگر بپذیرد و قبول
کند ،باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود ،زیرا دلش درگیر آن است و این گونه حرف ها به
عقل و سر مربوط است ،یعنی عقلیکه در سر است، آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و
سر ندارد . کار خودش را میکند و خود مختار است . به خاطر کششي که دارد، دوباره
ميرود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام ميدهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و
کاربردی برای این گونه موارد است . اگر دقيق اجرا شود، کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث میشود شخص از حالت های
عاشقانه خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را به عنوان دومیّن گام در جهت درمان او،
برمی داریم.
2- تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود ،بزرگ نمایی نکات منفی معشوق
است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد ،به این صورت که باید
نقطههاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي نکات مثبت و نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند ،زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است ، به او بگوييد نکات
منفي معشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار
بينظير است . تمامش حسن است. اصلاً عیبی ندارد که آن را به شما بگویم! امّا
وقتي به وسيله تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص ميتواند نکات منفي طرف را
هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل ميبيند. به عنوان
درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار ميکنم تا اين گل را آن قدر ببويد که ديگر بويش
براي او عادي شود . آن گاه در تکنيک دوّم ميآيم و به خارها ميپردازم . به او
ميگويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن . هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف
را با جزئيات ريز بنويس . با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب
انجام شود. چون اگر روانشناسي «هيلگارد» را خوانده باشيد ،می دانید که آدم ها وقتي
يک چيز را قبل از خواب ياد ميگيرند و سپس به خواب ميروند، انبار گرداني مغزي ميشود
و ذهن شروع ميکند به سازمان دادن. بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق
بيافتد.
3- تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و تمام
خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کردید، ميتوانيد به عنوان قدم سوم روي
اين تفسير کار کنيد که: آيا اين همان کسی است که با اين قدرت داري رويش
سرمايهگذاري ميکني و تمام هستي، رابطه خانوادگی ، و آبرويت را روي او
گذاشتهای؟! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد، برای این مرحله نیز مفید می
باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينه دارد ،به این صورت که یک راس آن s ،یک راس
آن i و یک راس آن g است ،مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری ،چقدر s
است، یعنی چقدر استحکام
.
s
پایایی دارد، زيرا عشق هاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند ،بدین معنیکه به همان دلیلیکه
به معشوق اول دل سپرده بودیم ،به معشوق زیباتر تر از معشوق اول دل میسپریم و از
معشوق اوّل دست بر می داریم. این طبیعت انسان است که شیطان نیز به خوبی از آن آگاه است
و برای کشاندن انسان دنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند . چقدر I است
يعني چقدر از مُحَسناتيکه برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا
است. به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلمبازي نميکند يا مثلا چون رئيس اداره است و
دارد اين خرج ها را انجام ميدهد، به نظر خوب ميآيد و چقدر G است، يعني اين حالت تا
چه حدّ ميتواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از
هم بپاشاند . اگر دست برداري، تا چه حدّ زندگي تو متحّول ميشود و رو به بهبود
ميرود، تمام اين ها را بايد با جزئيترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود
بگویید: اگر دست از این عشق بکشید ،کلّ زندگي شما چگونه ميشود . اگر نکشي ،چطور می
شود . اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی ،چه می شود و
کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با
هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را
دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد میشود و میفهمید که اين عشق گذرا
و ناپایدار است، و یا i آن ویا g آن خرد می شود ، اين ها همه ارزش زدايي از حالت هاي
«رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالتهاي رمانتيک است.
البته پیشنهاد کار شناسی ما این است که تکنیک ها را زیر نظر مشاور و یا روان
درمانگر با تجربه پی گیری نمایید.