امام باقر

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت.
امام باقر علیه السلام

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت. اگر چه اشتهار آن به مکتب باقری هم گزاف نبود. این مکتب فکری که در تمام زمینه‌ها، علوم اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را به طور منظم ارائه می‌دهد، نتیجه‌ی نزدیک به 55 سال ( 94 ـ 148ه‍ ق) تلاش‌های پیگیرانه‌ی این دو امام ـ علیهما السّلام ـ می‌باشد.
انتخاب چنین موضعی در جامعه‌ی سیاسی آن روز که اموی‌ها و بعدها عباسی‌ها برای بقای حکومت خویش هر مخالفتی را به شدت سرکوب می‌کردند، طبعاً نمی‌توانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، و لذاست که ما با مراجعه به تاریخ زمان امام باقر ـ علیه السّلام ـ می بینیم که در این زمان قیام خاصّی رخ نداده و البته از طرف شیعه ـ به خلاف زیدی‌ها که امامت را منحصر در کسانی می‌دانند که با شمشیر قیام کند‌ ـ همواره و همه جا ارزش این نیست که شخص در هر صورت و به هر قیمت ولو به قیمت چشم پوشی از معارف حقه، در یک حرکت سیاسی شرکت کرده و راه برای همیشه به روی یک امّت ببندد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این برهه موضع اصلی خویش را بر پایه‌ی بیان معارف دینی واقعی اسلام قرار داده، کار اصلی خویش را تدوین فرهنگ مذهبی قرار دادند، که مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران فرزندش امام صادق ـ علیه السّلام ـ به اوج خود رسید، پی‌ریزی کرد. البته این بدان معنا نبود که ایشان هیچ وقت بر علیه زورگویان حاکم موضع‌گیری نکردند. از این رو شیعیان خود را از همکاری با حكّام جز در مواردی که به طور استثنایی و بنا به دلائل خاصّی تجویز می‌شد، منع می‌کردند. امّا این مسئله در شکل یک مبارزه رسمی، پیگیر و مسلحانه و شرکت در قیام‌های انقلابی تحقق نیافت. بنابراین مخالفت و دعوت به عدم همکاری و مبارزه‌ی منفی از مواضع روشن و مشخص امام ـ علیه السّلام ـ بود.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ به روشهای مختلف مردم را تشویق به اعتراض و نصیحت حكّام می‌کردند. در روایتی از آن حضرت آمده: کسی که نزد سلطان ظالم رفته و او را دعوت به تقوای الهی کرده و موعظه کند، و از قیامت بترساند، برای او همچون پاداش جنّ و انس خواهد بود.[1]
در مورد ادعای امامت در خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شواهد تاریخی زیادی وجود دارد و این مسئله برای اغلب مردم روشن بوده است، و همه می‌دانستند که ائمه شیعه امامت را حق منحصر به فرد خود می‌دانند، و لذا با فرمایشات خود سعی در سوق دادن مردم به سوی اهل بیت و روشن ساختن آنها نسبت به ظلم و جور و ستم ولات حاکم بر مردم بود. تکیه‌های مکرر امام ـ علیه السّلام ـ بر اینکه ولایت در کنار نماز، روزه، حج، و زکات پنج حکم اساسی اسلام می‌باشد بر همین اساس بوده؛ "خدا مردم را به چیزی فرا نخوانده که به پایه ولایت برسد، با این حال مردم چهار تا را گرفتند ولایت را رها کردند."[2]
روایت شده که روزی امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر هشام بن عبدالملک وارد شد و به او به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین سلام نکرد. هشام ناراحت شد و به مردمی که در اطرافش بودند دستور داد تا امام ـ علیه السّلام ـ را در این زمینه سرزنش کنند، در این حال امام ـ علیه السّلام ـ رو به مردم کرده فرمودند: "ایها الناس این تذهبون و این یراد بکم بنا هدی الله اوّلکم و بنا ختم آخرکم فان یکن لکم ملک معجّل فان لنا ملکا موجلا و لیس بعد ملکنا ملک لانا اهل بیت العاقبة یقول الله و العاقبة للمتقین."[3]
یعنی: مردم به کجا می‌روید؟ به کجا رانده می‌شوید؟ شما در آغاز به وسیله‌ی ما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ هدایت شدید، و سرانجام کار شما نیز با ما پایان می‌پذیرد، اگر شما زودتر زمام امور را به دست گرفتید در پایان کار اداره‌ی امت اسلامی و امور آن بدست ما خواهد بود، برای اینکه ما خانواده‌ای هستیم که عاقبت با آنان است خدا می‌فرماید: عاقبت کار از آن پرهیزگاران است.
در مسیر اصلاح‌گری هر چند حرکت فرهنگی و ایجاد تحول فکری مقدم بر اتخاذ روش‌های قهرآمیز است ولی نباید همواره در مقام موعظه‌گر باقی ماند، و دل به امر و نهی کردن خوش داشت، بلکه پند و اندرز تا زمانی ارزش دارد و سبب ایفای مسئولیت می‌شود که منشأ تأثیر و تحول آفرین و مایه‌ی اصلاح باشد آنگاه که رهنمودها، پندها و اندرزها، در مفسدان و ستمگران کارساز نیفتاد، باید شیوه‌ی مبارزه را تغییر داد و در صورت ضرورت از روش‌های قهرآمیز نیز استفاده کرد. امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ در ترسیم این بینش می‌فرماید: "در برابر عمل ناشایست مفسدان و ظالمان با قلب و زبان به مبارزه و انکار برخیزید، و بر پیشانی ستمکاران بکوبید، در مسیر خدا از ملامت ملامتگران نهراسید. اگر موعظه‌ی شما اثر بخشید و آنان به سوی حق بازگشتند، دست از ایشان بردارید همانا اهرم قهر و قدرت را باید نسبت به کسانی روا داشت که به مردم ستم می‌ورزند و در زمین سرکشی می‌کنند. آنان مستحق شکنجه‌ای دردناکند.[4]
در همین راستا و در بیان مذمت سلاطین جور امام ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه‌ی "و قال الذین اتبعوا لو انّ لنا کرةً فنتبرأ منهم کما تبرؤا منا ..."[5] و بیان مصداق این پیشوایان و پیروان فرمودند: به خدا سوگند این پیشوایان همان رهبران، ستمگرند که در روز قیامت و مشاهده عذاب الهی از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می‌جویند.[6]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام باقر علیه السّلام جلوه امات در افق دانشها، احمد ترابی.
2. حیات فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
3. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
4. در مکتب فجر دانشها، علی قائمی.

پی نوشت ها:
[1] . حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، چاپ مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، سال 1409، ج16، ص134.
[2] . احمد بن محمّد بن برقی، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج1، ص 286.
[3] . ابن شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379 ق، ج4، ص289.
[4] . کلینی، کافی، تهران، چاپ دار الکتب الاسلامیه، 1365 هـ ش، ج5، ص 55.
[5] . بقره/167.
[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج1، 374، به نقل از کتاب امام باقر ـ علیه السّلام ـ جلوه‌ی امامت در افق دانش‌ها.

امام باقرعلیه‌السلام در عرصه علوم خدا و دین شناسی جایگاه بس بلند داشت، به گونه ای که رسول خدا از وی به عنوان" باقرالعلوم" یاد نمود
امام باقر علیه السلام

در ابتدا باید گفت: این سوال ناشی از این است که جایگاه برخی علوم روشن نشده است، یعنی برخی تصور می کنند اگر کسی ابتکار و اختراعی داشته باشد، او تنها  صاحب علم می باشد، و حال اینکه چنین نیست، زیرا برخی از علوم وجود دارند که به مراتب با اهمیت تر از علوم مادی می باشند، از جمله علومی که از اهمیت خاص بر خور دار است، علم خدا و دین شناسی است. َ رَسُولُ خدا فرمود :" أَفْضَلُ الْعِلْمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ (1). امام علیه‌السلام نیز با اهمیت و مهم ترین علم را معرفت خداوند دانست:" َ أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ كَمَالُ تَصْدِیقِهِ تَوْحِیدُهُ ... (2)  
 امام باقرعلیه‌السلام در عرصه علوم خدا و دین شناسی جایگاه بس بلند داشت، به گونه ای که رسول خدا از وی به عنوان" باقرالعلوم" یاد نمود، چنانچه از جابر بن عبد اللّه منقول است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمود: ای جابر! امید است که تو در دنیا بمانی تا ملاقات کنی فرزندی از من که از اولاد حسین خواهد بود که او را محمّد نامند، یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا،(3) یعنی او می‌‏شکافد علم دین را شکافتنی، پس هرگاه او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
  به نظر می رسد کلام رسول خدا درباره امام باقر علیه‌السلام ناظر براین است که وی در عرصه نشر معارف دینی وعلم خدا شناسی شکافنده علم می باشد، بر این اساس بود که حضرت طی مدت امامت خود، در همان شرائط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تاسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی» را که در دوران امامت فرزند گرامیش امام صادق علیه‌السلام به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد. روایات و احادیث متعدد در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به یادگار مانده است ، افزون بر آن، رجال و شخصیت های بزرگ علمی از محضر آن حضرت استفاده می‏‌کردند. که هر کدام در گسترش علوم نقش اساسی داشتند، چنانکه «جابر بن یزید جعفی» و «کیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهائی مانند: «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهره‏‌مند شده سخنان آن حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‏اند. کتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و کتبی مانند: موطا مالک، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری، و دهها نظیر اینها، که از مهمترین کتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم می‏خورد. کتب شیعه نیز در زمینه‌‏های مختلف سرشار از سخنان و احادیث حضرت باقر علیه‌السلام است.
حضرت باقر علیه‌السلام شاگردان برجسته‌‏ای در زمینه‏‌های فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی تربیت کرد که هر کدام وزنه علمی بزرگی به شمار می‏رفت. شخصیتهای بزرگی همچون: محمد بن مسلم، زراره‏ ابن اعین، ابو بصیر، برید بن معاویه عجلی، جابربن یزید، حمران بن اعین، و هشام بن سالم از تربیت یافتگان مکتب آن حضرت هستند.(4)
 با توجه به مطالب گذشته باید گفت: گرچه ممکن است ما آثار علمی مانند کتاب و اختراعی - از امام باقر علیه‌السلام نداشته باشیم، اما امام با بیان روایات بسیار زیاد و تربیت شاگردان متعدد در عرصه های علوم مختلف، فعالیت های بسیار مهمی را انجام داد که این امر با اختراع وابتکار مادی، قابل مقایسه نیست، زیرا اختراع و ابتکار را انسان هایی دیگر می توانند انجام، ولی آ نچه که انسان‌هایی دیگر از آن عاجزند، هدایت مردم و ارائه معارف بلند دینی است.
ضمن اینکه در منابع روایی شیعه برای امامان علیهم‌السلام ده ها کتاب و تألیفات بر شمرده اند. برخی از این کتاب ها توسط امام پیشین نگاشته شده، سپس به عنوان میراث امامت به امامان بعدی رسیده است، برخی میراث از سلسله پیامبران پیشین بوده، برخی با املای امامان علیهم‌السلام توسط شاگردان نوشته،برخی توسط امامان علیهم‌السلام برای هدایت افرادی خاص و یا درخواست عده ای نگاشته شده است.
برخی کتاب های منسوب به امام باقر علیه‌السلام وجود دارد:
 - کتاب التفسیر؛ از امام باقر علیه‌السلام
 - رساله‌امام باقر علیه‌السلام به سعد الخیر
 - کتاب الهدایه؛ از امام باقرعلیه‌السلام (5)

درباره امام باقر علیه‌السلام به منابع زیر مراجعه فرمایید:
- امام محمد باقر، کاظم ارفع.
- پیشوای پنجم, حضرت امام محمد باقر، گروه نویسندگان.
- دورنمایی از زندگی امام باقر، مهدی پیشوای.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ناشر: اسلامی، ج، 75 ص 7
2. عبد الواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، ص85‏.
3. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، قم،‏ چاپ اول، ۱۴۱۳ ق‏. ج‏۲، ص ۱۵۹.
4. مهدیی پیشوایی ،سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ یازدهم، 1379 از ص 306 به بعد.
5. سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات ، چاپ پنجم ، 1418ه ،ج 2، ص 502.

آوازه علوم و دانش های امام باقر چنان اقطار اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقر العلوم» (گشاینده دریچه‌‏های دانش و شکافنده مشکلات علوم) به خود گرفته بود.

امام باقر علیه‌السلام، در طول زندگی خود، به نشر و گسترش حقایق و معارف الهی پرداخت. مشکلات علمی را تشریح نمود. جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تاسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی» را که در دوران امامت فرزند گرامیش «امام صادق» به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد.
امام پنجم در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود. مقام بزرگ علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود. به قدری روایات و احادیث، در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، و انواع علوم، از حضرت به یادگار مانده است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیه‌السلام به جا نمانده بود.(1)
رجال و شخصیت های بزرگ علمی آن روز، نیز عده‌‏ای از یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که هنوز در حال حیات بودند، از محضر حضرت استفاده می‌‏کردند.
«جابر بن یزید جعفی» و «کیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهائی مانند: «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهره‏‌مند شده، سخنان حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‌‏اند.
کتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و کتبی مانند: موطا مالک، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری، و ده ها نظیر این ها، که از مهم ترین کتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم می‏‌خورد. (2)
کتب شیعه نیز در زمینه‏‌های مختلف سرشار از سخنان و احادیث حضرت باقر علیه‌السلام است. هر کس کوچک ترین آشنایی با این کتاب ها داشته باشد، این معنا را تصدیق می‏‌کند.
آوازه علوم و دانش های امام باقر چنان اقطار اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقر العلوم» (گشاینده دریچه‏‌های دانش و شکافنده مشکلات علوم) به خود گرفته بود.
«ابن حجر هیتمی» می‏‌نویسد:
محمد باقر به اندازه‏ای گنج های پنهان معارف و دانش ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت ها و لطایف دانش ها را بیان نموده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست. از همین جاست که وی را شکافنده و جامع علوم، و برافرازنده پرچم دانش خوانده‏اند. (3)
«عبدالله بن عطأ» که یکی از شخصیت های برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می‏گوید:
 هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی علیه‌السلام از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت محمد باقر مانند کودکی در برابر استاد عالیمقام، زانوی ادب بر زمین زده شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده بود.(4)
آثار درخشان علمی پیشوای پنجم و شاگردان برجسته‏‌ای که مکتب بزرگ وی تحویل جامعه اسلامی داد، پیشگویی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را عینیت بخشد. راوی این پیشگویی «جابر بن عبدالله انصاری» شخصیت معروف صدر اسلام است.
جابر که یکی از یاران بزرگ پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و از علاقه‏‌مندان خاص خاندان نبوت است، می‏گوید:
روزی پیامبر  به من فرمود: «بعد از من شخصی از خاندان مرا خواهی دید که اسمش اسم من و قیافه‏اش شبیه قیافه من خواهد بود. او درهای دانش را به روی مردم خواهد گشود.
پیامبر  هنگامی که پیشگویی را فرمود که هنوز حضرت باقر علیه‌السلام چشم به جهان نگشوده بود.
سال ها از این جریان گذشت، زمان پیشوای چهارم رسید. روزی جابر از کوچه‌‏های مدینه عبور می‏کرد، چشمش به حضرت باقر افتاد. وقتی دقت کرد، دید نشانه هایی که پیامبر فرموده بود، در او هست.
پرسید :اسم تو چیست ؟
گفت: محمد بن علی بن الحسین .
جابر بوسه بر پیشانی او زد و گفت: جدت پیامبر به وسیله من به تو سلام رساند!
جابر از آن تاریخ، به پاس احترام پیامبر  و به نشانه عظمت امام باقر علیه‌السلام هر روز دوبار به دیدار حضرت می‏رفت، او در مسجد پیامبر میان انبوه جمعیت می‏نشست. در پاسخ بعضی از مغرضان که از کار وی خرده‏گیری می‏کردند، پیشگویی پیامبر اسلام را نقل می‏کرد. (5)
بر این اساس و با توجه به پیشگوئی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله حضرت ملقب به باقر گشت.

پی نوشت ها:
1 .ارشاد مفید ،ص 261 ، قم ،منشورات مکتبه بصیرتی .
2 . مناقب ال ابی طالب ،ج 4 ، 165 ، ابن شهر آشوب ،قم انتشارات علامه .
3 .الصواعق المحرقه ،ص 201 ،قاهره ،مکتبه القاهره ،1385 ه ق .
4 .تذ کره الخواص ،ص 337 ،سبط بن الجوزی ،نجف ،منشورات المطبعه الحیدریه ،1383 ه ق .
5 . بحار الانوار ،ج 46 ص 226 ،تهران ،مکتبه الاسلامیه ، 1394 ه ق ،چاپ دوم .

با سلام، با توجه به اینکه راویان زیارت عشورا از زبان امام باقر (علیه السلام) راویان زیر می باشد پس چگونه ما شیعیان زیارت عاشورا را قبول داریم؟

1. حكيم بن داود بن حكيم و غيره: هر دو مجهول هستند و در کتب رجالی نه توصیف و نه توثیق شده اند.

2. محمد بن موسى الهمداني: در مورد او آمده است که مذهب وی مشخص نیست ولی به غلو و مخلوط کردن احادیث و شبیه به این متهم است. نجاشی می گوید: قمیون او را ضعیف می دانستند. ابن ولید در مورد وی گفته است که حدیث جعل می کرده است.

3. محمد بن خالد الطيالسي: امامی و ثقه است.

4. سيف بن عميرة: امامی و ثقه است.

5. صالح بن عقبة: در مورد وی اختلاف است. عده ای او را غالی و کذاب دانسته اند ولی برخی او را امامی و ثقه یعنی مورد اعتماد دانسته اند.

6. جميعا عن علقمة بن محمد الحضرمي: ظاهرا صحیح المذهب و شیعه بوده است.

7. محمد بن إسماعيل: بزیع، برخی وی را امامی و ثقه دانسته اند.

8. مالك الجهني: شخص مجهولی است.

پاسخ:
شيخ طوسي با سه سند اين زيارت شريفه را نقل مي ‏نمايد:
1- عقبة ابن خالد از امام باقر(ع)؛
2- صفوان بن مهران از امام صادق‏(ع) از پدرانش از پيامبر و جبرئيل و سرانجام از خدا؛
3- علقمه بن محمد حضرمي از امام باقر(ع).
سندهاي سه گانه بالا به اين شرح اند:
روى محمد ابن اسماعيل بن بزيع، عن صالح بن عقبه، عن أبيه، عن أبي جعفر(ع)(1)
قال صالح بن عقبة و سيف بن عميرة قال علقمة بن محمد الحضرمي: قلت لابي جعفر عليه السلام علمني ...(2)
روى محمد بن خالد الطيالسي عن سيف بن عميرة قال خرجت مع صفوان بن مهران الجمال ... (3)
با توجه به اين كه سه روايت مي باشد بر فرض كه بعض طريق ها ضعفي هم داشته باشد، با طريق ديگر كه صحيح است اين ضعف جبران مي شود.
وقتي يك روايت صحيح و چند روايت ضعيف به يك مضمون داشته باشيم، همين يكي بودن مضمون سبب مي شود كه ضعف آنها به كمك روايت صحيح هم مضمون، جبران گردد.
در سند اول محمد بن اسماعيل، صالح بن عقبه و پدرش راوي هستند كه توسط عالمان رجال توثيق شده اند و با توجه به جرحي كه بعضي وارد كرده اند، روايت اگر صحيح نباشد، حداقل حسن است و حسن درجه خوبي از اعتبار است.
در سند دوم صالح و سيف از علقمه نقل مي كنند كه سيف و علقمه توثيق شده اند.
در سند سوم هم محمد بن خالد طيالسي، سيف و علقمه هستند كه هر سه توثيق شده اند.
بنابراين رجال اين روايات همه مورد توثيق يا مدح مي باشند و جرح قابل اعتنايي نسبت به آنها وجود ندارد علاوه كه اين سندها ضعف احتمالي يكديگر را جبران مي كنند.
نكته ديگر اين كه اين روايت مربوط به زيارت است كه مستحب مي باشد و در اعمال مستحب به اعتبار روايات صحيح، اگر به حديث وارد از امامان به اعتبار وعده اي كه بنا بر آن حديث داده شد، عمل شود به ثواب موعود مي رسيم حتي اگر آن حديث به واقع از معصوم صادر نشده باشد.
روايات مربوط به زيارت عاشورا بر فرض كه صحيح نباشند، باز هم ما چون به اعتبار سخن معصوم به آن عمل مي كنيم، به ثواب موعود مي رسيم.
در ضمن محتواي اين زيارت علاوه بر اين كه با اصلي از اصول قرآن و روايات و عقل مخالفت ندارد، با روايات فراوان ديگر كه با اين محتوا وارد شده اند مطابقت دارد و اين خود دليلي بر وارد شدن اين زيارت از طريق معصوم است.
براي آگاهي بيشتر از اعتبار سندي اين زيارت به "شفاء الصدور، ج1، ص30 -70 مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:
1. ميرزا ابوالفضل ثقفي طهراني، شفاء الصدور، امير المؤمنين، 1370ش، ج1، ص39.
2. همان، ص43.
3. همان، ص47.
موفق باشید.

شیخ مفید در الارشاد می گوید: ولادت امام زین العابدین علیه السلام در سال 38 هجری در مدینه بود. او در هنگام شهادت پدر بزرگوارش 23 سال داشت.

باعرض سلام، سنّ امام سجاد علیه السلام در کربلا چند سال بوده و آیا امام سجاد (علی اوسط) از حضرت علی اکبر بزرگتر بودند؟ آیا صحیح است که امام محمدباقرعلیه السلام در واقعه کربلا حضور داشته و پنج ساله بوده اند؟ اگر صحیح است آیا ازنظر تفاوت سنی با پدرشان توجیهی دارد؟

پاسخ:
شیخ مفید در الارشاد می گوید: ولادت امام زین العابدین علیه السلام در سال 38 هجری در مدینه بود. او در هنگام شهادت پدر بزرگوارش 23 سال داشت. در سال 95 هجری در مدینه در سنّ 57 سالگی به شهادت رسید.(1)
شیخ مفید معتقد است که امام سجاد علیه السلام از علی بن حسین بزرگ‌تر است.(2 )
مشهور این است که علی اکبر از امام سجاد بزرگ تر است (3 )
امام باقر علیه السلام در کربلا حضور داشت و حضرت در آن زمان چهار ساله بود. (4 )

پی نوشت ها:
1. شیخ مفید، الارشاد، ج 2 ص 138.ترجمه رسولی محلاتی.تهران ، انتشارات علميه اسلاميه .
2. همان، ص 137.
3. اعیان الشیعه ، ج 2 ص 389 . سید محسن امین، ،بیروت ،دار التعارف للمطبوعات ،1418 ه ق ،چاپ پنجم ، تحقیق سید حسن امین .
4. منتهی الآمال ، ج 2 ،ص 173 ، شیخ عباس قمی ،قم ،انتشاراتی هجرت ،1378 ، چاپ سیزدهم .