از امامت تا شهادت

ائمه مقام علمی و جایگاه اجتماعی بسیار بالایی داشتند و خلفا در مقابل آنان احساس کوچکی و حقارت می‌کردند ...

پرسش:
اقدامات مهم سیاسی و اجتماعی امام باقر علیه‌السلام که منجر به تصمیم خلیفه اموی به شهادت آن حضرت شد، چه بود؟
 

پاسخ:
درباره چگونگی و عامل شهادت امام محمدباقر علیه ­السلام اطلاعات چندانی در دست نیست. همین‌قدر می‌دانیم که آن حضرت در ایام خلافت هشام بن عبدالملک به شهادت رسید. به گفته برخی، حاکم مدینه ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان، امام را با زهر، مسموم کرد (1) و طبق برخی روایات، این کار به دستور عمویش هشام بوده است. (2) بعضی بدون نام بردن از هشام یا ابراهیم، فقط شهادت امام باقر علیه¬السلام را به دست بنی‌امیه نقل کرده‌اند که امام را مسموم نموده‌اند، همان‌طور که پدر بزرگوارشان امام سجاد علیه¬السلام را مسموم نموده‌ بودند. (3) 
بحرانی نیز ضمن نقل شهادت امام توسط بنی‌امیه، شهادت را به فرد دیگری از مأموران، نسبت می‌دهد. (4)
حال با صرف‌نظر از این‏که عامل اصلی یا مباشر در شهادت امام باقر علیه¬السلام چه کسی بوده، باید به این سؤال پاسخ دهیم که اساساً چرا هشام خلیفه اموی (که متهم اصلی در به شهادت رساندن امام است)، با آن حضرت دشمن بود و چرا می‌بایست کمر به قتل امام ببندد؟
دلیل کلی دشمنی خلفا با امامان اهل‌بیت
در یک پاسخ اجمالی باید گفت: اساساً نیازی نیست برای دشمنی خلفای اموی و عباسی با ائمه علیهم‌السلام به دنبال حادثه‌ای خاص به‌عنوان علّت بگردیم. همین‌که ائمه مقام علمی و جایگاه اجتماعی بسیار بالایی داشتند و خلفا در مقابل آنان احساس کوچکی و حقارت می‌کردند، کافی بود که هم کینه و حسدشان برانگیخته شود و هم نگران موقعیت خود باشند که مبادا مردم به ائمه رو کنند و قدرت از دست اینان خارج شود.

ماجرای فرزدق و شعری که در مدح امام سجاد علیه¬السلام در مقابل هشام خواند، نمونه‌ای بسیار روشن است. این ماجرا، مربوط به زمانی بود که هشام هنوز به خلافت نرسیده بود و به‌عنوان ولی عهد خلیفه، به حج رفته بود. پس از طواف، به سبب ازدحام جمعیت نتوانست به حجر الاسود دست بکشد؛ ولی وقتی امام سجاد علیه¬السلام آمد، مردم برای ایشان راه باز کردند و آن حضرت به راحتی حجر الاسود را زیارت کرد. هشام خشمگین شد و در پاسخ به شامیان حاضر که پرسیدند «او کیست»؟ برای تحقیر، گفت: «او را نمی‌شناسم». فرزدق در شعری بداهه، به معرفی امام سجاد پرداخت و به سبب سرودن همین شعر، زندانی شد. (5) در این ماجرا، هیچ رفتار خصمانه‌ای از امام سجاد سر نزده بود و هیچ سخنی هم نفرمود که بوی دشمنی از آن به مشام برسد. با این حال، احترامی که مردم به امام نهادند، خشم و حسد هشام را به شدّت برانگیخت.
هشام بعدها به خلافت رسید و همان کینه و حسدی که روزی نسبت به امام سجاد در وجودش بود، اینک نسبت به فرزندش امام باقر علیه¬السلام احساس می‌کرد؛ به‌ویژه آنکه مقام علمی آن حضرت نیز آشکار شده بود و همه او را به‌عنوان «باقر علوم النبیین» یعنی «شکافنده علوم پیامبران» می‌شناختند. در نتیجه، راویان و دانش‌دوستان بسیاری گرد آن حضرت جمع شده بودند که در منابع اسلامی، نام 467 نفر از آنان آمده است. (6) روشن است کسی که از راه باز کردن مردم برای امام سجاد خشمگین شده بود، به طریق اولی نمی‌توانست موقعیت امام باقر و گرد آمدن مردم به دور او را نیز تحمّل کند!
 تحریک خشم و حسد هشام
اما افزون بر این‏‏، حوادثی که در سفر اجباری امام به شام رخ داد نیز آتش کینه و حسد هشام بن عبدالملک را افروخته‌تر ساخت. 
به نقلی، هشام که به‌قصد تحقیر و تضعیف امام، ایشان را از مدینه فراخوانده بود، به اطرافیان خود و حاضران در مجلس که از بنی‌امیه بودند، گفت: «چون دیدید من محمد بن على را توبیخ کردم و ساکت شدم، شما یک به یک به او رو آورید و توبیخش کنید». سپس به حضرت اجازه ورود داد. وقتی امام باقر وارد مجلس هشام شد، با دست به همه حاضران اشاره کرد و فرمود: 
«سلامٌ علیکم» و برخلاف آنچه در دربار خلفا رواج داشت، به‌صورت اختصاصی و با عنوان «خلیفه»، به هشام سلام نداد و بی آن‏که از هشام اجازه بگیرد، نشست. هشام خشمگین شد و شروع به توبیخ و سرزنش امام کرد و ازجمله به امام گفت: «اى محمد بن على! همیشه مردى از شما خاندان میان مسلمین اختلاف انداخته و آن‌ها را به‌سوی خود دعوت کرده و از روى بی‌خردى و کم‌دانشى، گمان کرده که او امام است». این جملات هشام نشان می‌دهد که او واهمه بسیاری از خاندان اهل‌بیت داشته و به‌علاوه، از این‏که آن حضرت مدّعی امامت است تا چه اندازه ناخرسند بوده است. وی هر چه دلش خواست، آن حضرت را توبیخ کرد و پس از او، حاضران یکى پس از دیگرى به سرزنش امام پرداختند. چون همگى ساکت شدند، حضرت برخاست و فرمود:

«أَیُّهَا النَّاسُ أَیْنَ تَذْهَبُونَ وَ أَیْنَ یُرَادُ بِکُمْ؟ بِنَا هَدَى اللَّهُ أَوَّلَکُمْ وَ بِنَا یَخْتِمُ آخِرَکُمْ فَإِنْ یَکُنْ لَکُمْ مُلْکٌ مُعَجَّلٌ فَإِنَّ لَنَا مُلْکاً مُؤَجَّلًا وَ لَیْسَ بَعْدَ مُلْکِنَا مُلْکٌ لِأَنَّا أَهْلُ الْعَاقِبَهِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین‏».
یعنی: «اى مردم! به کجا می‌روید و شیطان می‌خواهد شما را به کجا اندازد؟! (یعنى حقیقت کجا و شما کجا؟!) خدا براى سعادت خود شما، پیروى کردن از ما را از شما خواسته و شما با ما مخالفت و دشمنى مى‌کنید؟! خدا به‌وسیله ما خاندان، پیشینیان شما را هدایت کرد و هدایت پسینیان شما هم از برکت ما پایان یابد (یعنى در زمان ظهور امام قائم علیه‌السلام). اگر شما سلطنتى شتابان و زود گذر دارید، ما سلطنتى دیررس و جاودان داریم که بعد از سلطنت ما سلطنتى نباشد؛ زیرا ما اهل پایان و انجامیم و خداى عز و جل می‌فرماید: سرانجام از آنِ پرهیزگاران است».
این پاسخ کوبنده امام که در آن، از مقام اهل‌بیت دم زد و به گذرا بودن ملک امویان تصریح کرد، چنان آتشی به جان هشام انداخت که دستور داد امام را به زندان ببرند؛ اما رفتار و گفتار امام در زندان، باعث جذب دیگر زندانیان شد و زندان‌بان نزد هشام آمد و ضمن گزارش رفتار امام، گفت: «من از اهل شام بر تو هراسانم و مى‌ترسم که تو را از این مقام عزل کنند!». پس هشام نگران شد و به‌ناچار دستور داد امام را سوار بر قاطر کنند و با مشقّت و سخت‌گیری، به مدینه برگردانند که البته در میانه راه نیز ماجرای مواجهه امام با مردم مدیَن رخ داد که هم جایگاه معنوی امام را تثبیت و تقویت کرد و هم بر نگرانی و خشم هشام افزود. (7)
به روایتی دیگر، در این سفر امام صادق علیه¬السلام نیز حضور داشته است و هشام برای این‏که اسباب طعنه و تمسخر امام باقر علیه¬السلام را فراهم کند، مسابقه تیراندازی ترتیب داد و اصرار کرد که امام هم در آن شرکت کند؛ اما مهارت شگفت‌انگیز امام در تیراندازی، نه‌تنها باعث ناکامی هشام شد؛ بلکه به تقویت جایگاه امام انجامید. به‌ویژه اینکه وقتی هشام پرسید آیا فرزندت جعفر نیز چنین مهارتی دارد، امام در پاسخ، گریزی هم به جایگاه اهل‌بیت در اسلام زد و اکمال و اتمام دین به‌واسطه امامت اهل‌بیت را یادآور شد. این پاسخ امام، خشم هشام را بیش از پیش‌بر افروخت و او به مناظره با امام پرداخت؛ اما پاسخی برای سخنان مستدل امام نداشت و محکوم شد. سپس که امام را مرخص کرد، آن حضرت بیرون قصر، به عالمی مسیحی برخورد که راهبان و کشیشان گردش را گرفته بودند و از او سؤال می‌پرسیدند. امام به گفت‌وگو و مناظره با عالم مسیحی پرداخت و بر او چیره شد. 
خبر برتری امام بر آن عالم، در شام پیچید و نقل محافل شامیان شد. طبیعی بود که هشام بیش از پیش احساس خطر کند؛ چندان‌که طبق این نقل، در نامه‌ای به حاکم مدیَن، امام را به ارتداد و پیوستن به مسیحیان متهم کرد و بعد هم از حاکم مدینه خواست که حیله‌ای برای مسموم کردن امام بیندیشد. (8)
نتیجه
خلاصه این‏که موقعیت ممتاز اجتماعی و فضل و کمال امام باقر علیه¬السلام و توجه مردم و به‌ویژه دانشمندان به آن حضرت، به‌تنهایی کافی بود که خلفای اموی را به حسادت و دشمنی با آن حضرت وا دارد؛ ولی برخی حوادث خاص نیز در تشدید این کینه و حسادت مؤثر بود و انگیزه آنان را برای به شهادت رساندن امام تقویت کرد. ازجمله: رفتار امام با هشام در دمشق، غلبه امام بر او و اطرافیانش در بحث، غلبه امام بر عالم مسیحی و منتشر شدن خبر این چیرگی، پیروزی شگفت‌انگیز امام در مسابقه تیراندازی در دربار هشام و سخنان صریح امام در دفاع از امامت اهل‌بیت و جایگاه والای آنان در اسلام.
کلیدواژه
 امام باقر، سیره سیاسی اجتماعی امام باقر، امام باقر و بنی‌امیه، امام باقر و هشام، شهادت امام باقر.
پی‌نوشت‌ها
1. ر.ک: ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، انتشارات علامه، 1379 ھ.ق، ج 4، ص 210 (به نقل از شیخ صدوق).
2. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، دارالذخائر للمطبوعات (افست از نسخه انتشارات کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1383 ھ.ق)، ص 109.  البته طبق این نقل، هشام به ابراهیم دستور داد امام را مسموم کند؛ ولی خود هشام درگذشت و موفّق نشد شاهد مسمومیت امام باقر علیه¬السلام باشد. منتها، با توجه به قرائن و شواهد تاریخی، این سخن درست نیست و می‌دانیم که امام باقر علیه¬السلام در زمان خلافت هشام رحلت کرده است.
3. مؤمن شبلنجی، حسین، نور الابصار فی مناقب آل النبی المختار، قم، نشر ذوی القربی، چاپ اول، 1384، ج 2.
4. بحرانی، محمد بن احمد، وفاه امام محمدباقر علیه¬السلام، نجف، نشر مکتب حیدریه، ص 51.
5. ابن کثیر، ابو¬الفداء اسماعیل بن عمر دمشقى، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407 ھ.ق/1986 م، ج 9، ص 108 ـ 109.
6. طوسی، محمد بن حسن، الرجال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1415 ھ.ق، ص 123 ـ 155، ش 1229 ـ 1697.
7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، ج 1، ص 471، ح 5 (با استفاده از ترجمه سید جواد مصطفوی).
8. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم، دارالذخائر للمطبوعات (افست از نسخه انتشارات کتابخانه حیدریه، نجف اشرف، 1383 ھ.ق)، ص 104 ـ 109.
 

حضور مسلمانان از مناطق مختلف جهان اسلام ، برای انجام مناسک حج فرصت را پیشروی اندیشمندان و سیاستمداران جهان اسلام برای تبلیغ اندیشه‌هایشان فراهم کرده است.

پرسش:
امام باقر علیه‌السلام از ظرفیت حج برای تبلیغ اسلام و مکتب اهل بیت چه استفاده ای کرد و دلیل دستور ایشان برای اقامه عزا در ایام حج چیست؟
 

پاسخ:
در طول دوران مختلف تاریخ اسلام حضور مسلمانان از مناطق مختلف جهان اسلام با گرایش‌های مختلف مذهبی و سیاسی، برای انجام مناسک حج فرصت مغتنمی را پیشروی اندیشمندان و سیاستمداران جهان اسلام برای تبلیغ اندیشه‌هایشان فراهم کرده است. مطالعه تاریخ و سیره امام باقر علیه¬السلام بازگوکننده این است که ایشان به‌عنوان پنجمین امام شیعیان، بارها در طول زندگی خود به حج سفر کردند و از ظرفیت حج در راستای پیشبرد اهداف امامت استفاده کردند.
همان‌گونه که بیان شد امام باقر علیه¬السلام از ظرفیت حج برای تبیین اهداف امامت استفاده کردند. در ادامه برخی از اقدامات حضرت را در این زمینه بیان خواهیم کرد:
1. تبیین جایگاه امامت در بین مسلمانان 
امام باقر علیه¬السلام ولایت را در کنار نماز، روزه، حج  و زکات
 یکی از پنج رکن اسلام می‌دانستند و بر اهمیت این امر نسبت به دیگر موارد تأکید داشتند. (1) اهمیت جایگاه امامت و از دیگر سو عدم آشنایی مسلمانان با جایگاه امامت در دوران امامت امام باقر علیه¬السلام سببی برای تبیین این امر در مناسبت‌های مختلف از جمله ایام حج از جانب آن حضرت بود. به‌عنوان نمونه نقل شده است شخصی به عنوان عکرمه از شاگردان ابن عباس در ایام حج بعد از آنکه شیفته جمال حضرت می‌گردد با این هدف که بفهمد این شخص کیست، نزد آن حضرت می‌رود تا ایشان را آزمایش کند. 
او این دیدار را این‌گونه نقل کرده است: «همین‌که مقابلش ایستادم چنان لرزه اندامم را گرفت که در مقابل او ناتوان شدم عرض کردم یا ابن رسول‌الله من در مقابل مردان بزرگى نشسته‌ام ابن عباس و دیگران را درک نموده‌ام، ولى آنچه اکنون دچار شدم هیچ‌وقت برایم پیش نیامده امام باقر علیه¬السلام در جواب او فرمودند:  واى بر تو ای بنده‌ى شامیان! و بعد از آن با بیان «انت بین یدى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» به او فهماندند که تو در مقابل شخصیتى قرار گرفته‌اى که خداوند دستور احترام آن‌ها را داده و راهنماى خلق و نماینده خدا است». (2) از ابوحمزه ثمالى نیز نقل شده است که روزى در ایام حج بر امام باقر علیه‌السلام در حالى که به اجتماع طواف کنندگان خانه خدا می‌نگریست، وارد شدم. حضرت رو به من کرده و پرسید: ابوحمزه، به نظر تو این جمعیت مأمور به چه واجبى هستند؟ من که منظور امام را نفهمیده بودم چیزى نگفتم و منتظر ادامه سخن این حضرت شدم. امام ادامه داد: خداوند، مقصودش از طواف دور سنگ‌های خانه این است که مردم اجتماع کرده و سپس نزد ما آمده و به ولایت ما تعلیم داده شوند. (3)
2. تبیین جایگاه و منزلت عبودیت و خشوع در مقابل خداوند متعال
گرایش به دنیاگرایی یکی از اموری است که مسلمانان در عصر اموی در اثر تبلیغات و سیره حکومتی امویان مسلمانان به آن گرفتار شده بودند. در همین راستا توجه دادن مسلمانان به عبودیت و خشوع در مقابل خداوند متعال یکی از مسائلی بود که امامان معصوم علیهم¬السلام در این دوره به آن تأکید داشتند. به عنوان نمونه: افلح غلام امام باقر علیه¬السلام نقل کرده است: من با امام باقر علیه¬السلام به سفر حج رفتم. هنگامی‌که امام باقر علیه¬السلام قدم به درون مسجدالحرام نهادند، صدای آن حضرت به گریه بلند شد. به آن حضرت عرض کردم: پدر و مادرم فدای شما باد، مردم همه منتظر شما هستند. اگر کمی صدای خود را در حال گریه پایین بیاوری بهتر است. امام علیه¬السلام به این کلام من اعتنا نکرد و فرمودند: 
وای بر تو ای افلح، من صدای خود را به گریه بلند می‌کنم، باشد تا خداوند نظر رحمتی به من بیندازد و من به‌وسیله این نظر رحمت در روز قیامت رستگار گردم. سپس امام باقر علیه¬السلام خانه کعبه را طواف نمودند و به پشت مقام ابراهیم آمده و نماز خواندند. هنگامی‌که امام باقر علیه¬السلام نماز را به پایان بردند دیدم که سجده گاه آن حضرت از اشک چشمانش خیس شده است. (4)
3. استفاده از ظرفیت حج برای پاسخ به سؤال‌ها و مشکلات علمی مسلمانان
یکی دیگر از مسائلی که در سیره امام باقر علیه¬السلام در ایام حج نمود دارد تلاش حضرت برای پاسخ به سؤال‌ها و مشکلات علمی مسلمانان با استفاده از ظرفیت حج بود. بر همین اساس نقل شده است که در ایام حج مسلمانان گرد ایشان جمع می‌گردیدند و سؤال‌های خویش را از آن حضرت می‌پرسیدند. به‌عنوان نمونه از دو نفر از روایان احادیث امام باقر علیه¬السلام نقل شده است: «آن حضرت را در مراسم حج دیدیم در حالى که با وقار خاصى در کنار کعبه ایستاده و دعا مى‌نمود. هنگامى که از دعا و نماز فارغ گردید، سیل مردم به طرف او سرازیر شده و مکرر با ایشان سخن مى‌گفتند. امام پاسخ همه آنان را با خوش‌رویی داده و بلکه قریب به هزار مسئله را پاسخ دادند». (5) این امر موجب شکل‌گیری باور مسلمانان بر اساس تعالیم اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌شد.
4. استفاده از ظرفیت حج برای برملا کردن چهره جنایتکار و پلید حکومت امویان
بنی‌امیه تلاش داشت تا با تبلیغات فراوان یک چهره موجه از خود و حکومتشان در اذهان جامعه اسلامی ایجاد کند. از دیگر سو امامان هم‌عصر با حکومت امویان سعی داشتند که چهره واقعی امویان و جنایات آن‌ها در حق اسلام و مسلمانان را برای عموم افراد جامعه اسلامی تبیین کنند. بر همین اساس استفاده از ظرفیت ایام حج، با توجه به اینکه مسلمانان از نقاط مختلف جهان اسلام در آن حضور پیدا می‌کردند فرصت مناسبی را در اختیار این بزرگواران قرار می‌داد تا این مسئله را برای مسلمانان تبیین کنند. امام باقر علیه¬السلام نیز علاوه بر اینکه در ایام حیات خویش به این مسئله اهتمام داشتند هنگام شهادت خویش به امام صادق علیه¬السلام وصیت کردند تا ده سال برای ایشان در ایام حج و هنگام وقوف در منی عزاداری برپا شود. (6) علامه مجلسی نیز در تشریح علت این مسئله در کنار فهم استحباب عزاداری از این روایت، بر این امر نیز تأکید کرده‌اند. (7)
نتیجه
امام باقر علیه¬السلام از ظرفیت حج برای ارتباط بیشتر با مسلمانان جهان اسلام در آن عصر در جهت تبیین اهمیت جایگاه امامت، تبیین جایگاه و منزلت عبودیت و خشوع در مقابل خداوند متعال، استفاده از ظرفیت حج برای پاسخ به سؤال‌ها و مشکلات علمی مسلمانان و تبیین چهره واقعی حکومت طاغوتی بنی‌امیه استفاده کردند.
کلیدواژه
سیره امام باقر علیه¬السلام، ظرفیت حج، جایگاه امامت.
معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر:
کتاب: حج در سیره و سخنان امام باقر علیه‌السلام، نوشته: داود حسینی؛ تهیه و تدوین در پژوهشکده حج و زیارت، نشر مشعر.
پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 18.
2. ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم¬السلام (لابن شهرآشوب) - قم، علامه، چ اول، 1379 ق، ج‏۴، ص ۱۸۲.
3. ابن‌بابویه، محمد بن على، علل الشرائع، قم، کتاب‌فروشی داورى‏، چ اول، 1385 ش، ج 2، ص 406.
4. ابن الجوزی، صفه الصفوه دارالحدیث، القاهره، مصر 1421 ه، ج 1، ص 363.
5. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چ دوم، 1403 ق، ج 46، ص 259.
6. کلینی، همان، ج ۵، ص ۱۱۷.
7. مجلسى، محمدتقى بن مقصود علی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، چ دوم، 1406 ق، ج 6، ص 423.
 

روايات بسيار زياد و تربيت شاگردان متعدد در عرصه‌های علوم مختلف، فعالیت‌های بسيار مهمي است که توسط امام باقر علیه السلام انجام شده است.
تالیفات و آثار امام باقر علیه السلام

پرسش:

اگر امام باقر علیه‌السلام شكافنده علوم است چر اثری از ايشان باقی نمانده درحالی‌که افلاطون و سقراط كتب مختلفی به يادگار مانده است؟

پاسخ:

 ائمه علیهم‌السلام وظيفه انبيا را داشتند، يعني وظيفه آنان هدايت مردم و بيان اسلام است. اينان در اين عرصه فعالیت‌های مهمي انجام دادند. امام باقر علیه‌السلام نيز در راستاي هدايت مردم و بيان معارف اسلامي گام‌های بلند برداشت تا آنجا كه امروزه بيشتر احاديث مربوط به معارف و احكام اسلامي از ايشان و امام صادق علیهماالسلام است. شايد همين امر باعث شد كه رسول خدا از وي به‌عنوان " باقرالعلوم" ياد نمود، چنانچه از جابر بن عبدالله منقول است كه حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله به من فرمود: اي جابر! اميد است كه تو در دنيا بماني تا ملاقات كني فرزندي از من كه از اولاد حسين خواهد بود كه او را محمّد نامند، يَبْقُرُ عِلْمَ الدِّينِ بَقْرا، (1) يعني او می‌شکافد علم دين را شكافتني، پس هرگاه او را ملاقات كردي سلام مرا به او برسان.

 به نظر می‌رسد كلام رسول خدا درباره امام باقر علیه‌السلام ناظر بر اين است كه وي در عرصه نشر معارف ديني و علم خداشناسی شكافنده علم است، بر اين اساس بود كه حضرت طي مدت امامت خود، در همان شرایط نامساعد، به نشر و اشاعه حقايق و معارف الهي پرداخت و مشكلات علمي را تشريح نمود و جنبش علمي دامنه‌داری به وجود آورد كه مقدمات تأسیس يك «دانشگاه بزرگ اسلامي» را كه در دوران امامت فرزند گرامش امام صادق علیه‌السلام به اوج عظمت رسيد، پی‌ریزی كرد. روايات و احاديث متعدد درزمینهٔ مسائل و احكام اسلامي، تفسير، تاريخ اسلام و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است، افزون بر آن، رجال و شخصیت‌های بزرگ علمي از محضر آن حضرت استفاده مي‏كردند. كه هرکدام در گسترش علوم نقش اساسي داشتند، چنانكه «جابر بن يزيد جعفي» و «كيسان سجستاني» (از تابعين) و فقهایی مانند: «ابن مبارك»، «زهري»، «اوزاعي»، «ابوحنيفه»، «مالك»، «شافعي»، «زياد بن منذر نهدي» از آثار علمي او بهره‌مند شده سخنان آن حضرت را، بی‌واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‌اند. كتب و مؤلفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند طبري، بلاذري، سلامي، خطيب بغدادي، ابونعيم اصفهاني و كتبي مانند موطأ مالك، سنن ابي داود، مسند ابي حنيفه، مسند مروزي، تفسير نقاش، تفسير زمخشري و ده‌ها نظير این‌ها، كه از مهم‌ترین كتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پيشواي پنجم است و همه‌جا جمله: «قال محمد بن علي» و يا «قال محمد الباقر» به چشم مي‏خورد. كتب شيعه نيز در زمينه‏ هاي مختلف سرشار از سخنان و احاديث حضرت باقر علیه‌السلاماست. حضرت باقر علیه‌السلام شاگردان برجسته‏اي در زمينه ‏هاي فقه و حديث و تفسير و ديگر علوم اسلامي تربيت كرد كه هرکدام وزنه علمي بزرگي به شمار مي‏رفت. شخصیت‌های بزرگي همچون: محمد بن مسلم، زراره ‏بن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه عجلي، جابر بن يزيد، حمران بن اعين و هشام بن سالم از تربيت يافتگان مكتب آن حضرتند. (2)

 با توجه به مطالب گذشته باید گفت: گرچه ممكن است ما آثار علمي مانند كتاب از امام باقر علیه‌السلام نداشته باشيم، اما امام با بيان روايات بسيار زياد و تربيت شاگردان متعدد در عرصه‌های علوم مختلف، فعالیت‌های بسيار مهمي را انجام داد كه اين امر ارزشش بيشتر از تدوين چند كتاب است. تربيت شاگردان برجسته و پاسخ به پرسش‌ها و شبهات براي امام و پيامبر صلی‌الله علیه وآله اصل اساسي و وظيفه آنان است نه تدوين كتاب. در ضمن در منابع روايي شيعه براي امامان علیهم‌السلام ده‌ها كتاب و تأليفات برشمرده‌اند. برخي از اين کتاب‌ها توسط امام پيشين نگاشته شده، سپس به‌عنوان ميراث امامت به امامان بعدي رسيده است، برخي ميراث از سلسله پيامبران پيشين بوده، برخي با املاي امامان علیهم‌السلام توسط شاگردان نوشته، برخي توسط امامان براي هدايت افرادي خاص و يا درخواست عده‌ای نگاشته شده است. برخي کتاب‌های منسوب به امام باقر علیه‌السلام وجود دارد:

 - كتاب التفسير؛ از امام باقر علیه‌السلام.

 - رساله‌امام باقر علیه‌السلام به سعد الخير.

 - كتاب الهدايه؛ از امام باقر علیه‌السلام (3).

 درباره امام باقر علیه‌السلام به منابع زير مراجعه فرماييد:

-امام محمد باقر، كاظم ارفع.

 -پيشواي پنجم، حضرت امام محمدباقر، گروه نويسندگان.

- دورنمايي از زندگي امام باقر، مهدي پيشوایی.

پی‌نوشت‌ها:

1. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، كنگره شيخ مفيد، قم،‏ چاپ اول.

2. مهدی پيشوايي، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ يازدهم، 1379 از ص 306 به بعد.

3. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ پنجم، 1418 ه، ج 2، ص 502.

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت.
امام باقر علیه السلام

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت. اگر چه اشتهار آن به مکتب باقری هم گزاف نبود. این مکتب فکری که در تمام زمینه‌ها، علوم اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را به طور منظم ارائه می‌دهد، نتیجه‌ی نزدیک به 55 سال ( 94 ـ 148ه‍ ق) تلاش‌های پیگیرانه‌ی این دو امام ـ علیهما السّلام ـ می‌باشد.
انتخاب چنین موضعی در جامعه‌ی سیاسی آن روز که اموی‌ها و بعدها عباسی‌ها برای بقای حکومت خویش هر مخالفتی را به شدت سرکوب می‌کردند، طبعاً نمی‌توانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، و لذاست که ما با مراجعه به تاریخ زمان امام باقر ـ علیه السّلام ـ می بینیم که در این زمان قیام خاصّی رخ نداده و البته از طرف شیعه ـ به خلاف زیدی‌ها که امامت را منحصر در کسانی می‌دانند که با شمشیر قیام کند‌ ـ همواره و همه جا ارزش این نیست که شخص در هر صورت و به هر قیمت ولو به قیمت چشم پوشی از معارف حقه، در یک حرکت سیاسی شرکت کرده و راه برای همیشه به روی یک امّت ببندد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این برهه موضع اصلی خویش را بر پایه‌ی بیان معارف دینی واقعی اسلام قرار داده، کار اصلی خویش را تدوین فرهنگ مذهبی قرار دادند، که مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران فرزندش امام صادق ـ علیه السّلام ـ به اوج خود رسید، پی‌ریزی کرد. البته این بدان معنا نبود که ایشان هیچ وقت بر علیه زورگویان حاکم موضع‌گیری نکردند. از این رو شیعیان خود را از همکاری با حكّام جز در مواردی که به طور استثنایی و بنا به دلائل خاصّی تجویز می‌شد، منع می‌کردند. امّا این مسئله در شکل یک مبارزه رسمی، پیگیر و مسلحانه و شرکت در قیام‌های انقلابی تحقق نیافت. بنابراین مخالفت و دعوت به عدم همکاری و مبارزه‌ی منفی از مواضع روشن و مشخص امام ـ علیه السّلام ـ بود.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ به روشهای مختلف مردم را تشویق به اعتراض و نصیحت حكّام می‌کردند. در روایتی از آن حضرت آمده: کسی که نزد سلطان ظالم رفته و او را دعوت به تقوای الهی کرده و موعظه کند، و از قیامت بترساند، برای او همچون پاداش جنّ و انس خواهد بود.[1]
در مورد ادعای امامت در خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شواهد تاریخی زیادی وجود دارد و این مسئله برای اغلب مردم روشن بوده است، و همه می‌دانستند که ائمه شیعه امامت را حق منحصر به فرد خود می‌دانند، و لذا با فرمایشات خود سعی در سوق دادن مردم به سوی اهل بیت و روشن ساختن آنها نسبت به ظلم و جور و ستم ولات حاکم بر مردم بود. تکیه‌های مکرر امام ـ علیه السّلام ـ بر اینکه ولایت در کنار نماز، روزه، حج، و زکات پنج حکم اساسی اسلام می‌باشد بر همین اساس بوده؛ "خدا مردم را به چیزی فرا نخوانده که به پایه ولایت برسد، با این حال مردم چهار تا را گرفتند ولایت را رها کردند."[2]
روایت شده که روزی امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر هشام بن عبدالملک وارد شد و به او به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین سلام نکرد. هشام ناراحت شد و به مردمی که در اطرافش بودند دستور داد تا امام ـ علیه السّلام ـ را در این زمینه سرزنش کنند، در این حال امام ـ علیه السّلام ـ رو به مردم کرده فرمودند: "ایها الناس این تذهبون و این یراد بکم بنا هدی الله اوّلکم و بنا ختم آخرکم فان یکن لکم ملک معجّل فان لنا ملکا موجلا و لیس بعد ملکنا ملک لانا اهل بیت العاقبة یقول الله و العاقبة للمتقین."[3]
یعنی: مردم به کجا می‌روید؟ به کجا رانده می‌شوید؟ شما در آغاز به وسیله‌ی ما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ هدایت شدید، و سرانجام کار شما نیز با ما پایان می‌پذیرد، اگر شما زودتر زمام امور را به دست گرفتید در پایان کار اداره‌ی امت اسلامی و امور آن بدست ما خواهد بود، برای اینکه ما خانواده‌ای هستیم که عاقبت با آنان است خدا می‌فرماید: عاقبت کار از آن پرهیزگاران است.
در مسیر اصلاح‌گری هر چند حرکت فرهنگی و ایجاد تحول فکری مقدم بر اتخاذ روش‌های قهرآمیز است ولی نباید همواره در مقام موعظه‌گر باقی ماند، و دل به امر و نهی کردن خوش داشت، بلکه پند و اندرز تا زمانی ارزش دارد و سبب ایفای مسئولیت می‌شود که منشأ تأثیر و تحول آفرین و مایه‌ی اصلاح باشد آنگاه که رهنمودها، پندها و اندرزها، در مفسدان و ستمگران کارساز نیفتاد، باید شیوه‌ی مبارزه را تغییر داد و در صورت ضرورت از روش‌های قهرآمیز نیز استفاده کرد. امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ در ترسیم این بینش می‌فرماید: "در برابر عمل ناشایست مفسدان و ظالمان با قلب و زبان به مبارزه و انکار برخیزید، و بر پیشانی ستمکاران بکوبید، در مسیر خدا از ملامت ملامتگران نهراسید. اگر موعظه‌ی شما اثر بخشید و آنان به سوی حق بازگشتند، دست از ایشان بردارید همانا اهرم قهر و قدرت را باید نسبت به کسانی روا داشت که به مردم ستم می‌ورزند و در زمین سرکشی می‌کنند. آنان مستحق شکنجه‌ای دردناکند.[4]
در همین راستا و در بیان مذمت سلاطین جور امام ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه‌ی "و قال الذین اتبعوا لو انّ لنا کرةً فنتبرأ منهم کما تبرؤا منا ..."[5] و بیان مصداق این پیشوایان و پیروان فرمودند: به خدا سوگند این پیشوایان همان رهبران، ستمگرند که در روز قیامت و مشاهده عذاب الهی از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می‌جویند.[6]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام باقر علیه السّلام جلوه امات در افق دانشها، احمد ترابی.
2. حیات فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
3. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
4. در مکتب فجر دانشها، علی قائمی.

پی نوشت ها:
[1] . حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، چاپ مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، سال 1409، ج16، ص134.
[2] . احمد بن محمّد بن برقی، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج1، ص 286.
[3] . ابن شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379 ق، ج4، ص289.
[4] . کلینی، کافی، تهران، چاپ دار الکتب الاسلامیه، 1365 هـ ش، ج5، ص 55.
[5] . بقره/167.
[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج1، 374، به نقل از کتاب امام باقر ـ علیه السّلام ـ جلوه‌ی امامت در افق دانش‌ها.