از امامت تا شهادت

روايات بسيار زياد و تربيت شاگردان متعدد در عرصه‌های علوم مختلف، فعالیت‌های بسيار مهمي است که توسط امام باقر علیه السلام انجام شده است.
تالیفات و آثار امام باقر علیه السلام

پرسش:

اگر امام باقر علیه‌السلام شكافنده علوم است چر اثری از ايشان باقی نمانده درحالی‌که افلاطون و سقراط كتب مختلفی به يادگار مانده است؟

پاسخ:

 ائمه علیهم‌السلام وظيفه انبيا را داشتند، يعني وظيفه آنان هدايت مردم و بيان اسلام است. اينان در اين عرصه فعالیت‌های مهمي انجام دادند. امام باقر علیه‌السلام نيز در راستاي هدايت مردم و بيان معارف اسلامي گام‌های بلند برداشت تا آنجا كه امروزه بيشتر احاديث مربوط به معارف و احكام اسلامي از ايشان و امام صادق علیهماالسلام است. شايد همين امر باعث شد كه رسول خدا از وي به‌عنوان " باقرالعلوم" ياد نمود، چنانچه از جابر بن عبدالله منقول است كه حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله به من فرمود: اي جابر! اميد است كه تو در دنيا بماني تا ملاقات كني فرزندي از من كه از اولاد حسين خواهد بود كه او را محمّد نامند، يَبْقُرُ عِلْمَ الدِّينِ بَقْرا، (1) يعني او می‌شکافد علم دين را شكافتني، پس هرگاه او را ملاقات كردي سلام مرا به او برسان.

 به نظر می‌رسد كلام رسول خدا درباره امام باقر علیه‌السلام ناظر بر اين است كه وي در عرصه نشر معارف ديني و علم خداشناسی شكافنده علم است، بر اين اساس بود كه حضرت طي مدت امامت خود، در همان شرایط نامساعد، به نشر و اشاعه حقايق و معارف الهي پرداخت و مشكلات علمي را تشريح نمود و جنبش علمي دامنه‌داری به وجود آورد كه مقدمات تأسیس يك «دانشگاه بزرگ اسلامي» را كه در دوران امامت فرزند گرامش امام صادق علیه‌السلام به اوج عظمت رسيد، پی‌ریزی كرد. روايات و احاديث متعدد درزمینهٔ مسائل و احكام اسلامي، تفسير، تاريخ اسلام و انواع علوم، از آن حضرت به يادگار مانده است، افزون بر آن، رجال و شخصیت‌های بزرگ علمي از محضر آن حضرت استفاده مي‏كردند. كه هرکدام در گسترش علوم نقش اساسي داشتند، چنانكه «جابر بن يزيد جعفي» و «كيسان سجستاني» (از تابعين) و فقهایی مانند: «ابن مبارك»، «زهري»، «اوزاعي»، «ابوحنيفه»، «مالك»، «شافعي»، «زياد بن منذر نهدي» از آثار علمي او بهره‌مند شده سخنان آن حضرت را، بی‌واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‌اند. كتب و مؤلفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند طبري، بلاذري، سلامي، خطيب بغدادي، ابونعيم اصفهاني و كتبي مانند موطأ مالك، سنن ابي داود، مسند ابي حنيفه، مسند مروزي، تفسير نقاش، تفسير زمخشري و ده‌ها نظير این‌ها، كه از مهم‌ترین كتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پيشواي پنجم است و همه‌جا جمله: «قال محمد بن علي» و يا «قال محمد الباقر» به چشم مي‏خورد. كتب شيعه نيز در زمينه‏ هاي مختلف سرشار از سخنان و احاديث حضرت باقر علیه‌السلاماست. حضرت باقر علیه‌السلام شاگردان برجسته‏اي در زمينه ‏هاي فقه و حديث و تفسير و ديگر علوم اسلامي تربيت كرد كه هرکدام وزنه علمي بزرگي به شمار مي‏رفت. شخصیت‌های بزرگي همچون: محمد بن مسلم، زراره ‏بن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه عجلي، جابر بن يزيد، حمران بن اعين و هشام بن سالم از تربيت يافتگان مكتب آن حضرتند. (2)

 با توجه به مطالب گذشته باید گفت: گرچه ممكن است ما آثار علمي مانند كتاب از امام باقر علیه‌السلام نداشته باشيم، اما امام با بيان روايات بسيار زياد و تربيت شاگردان متعدد در عرصه‌های علوم مختلف، فعالیت‌های بسيار مهمي را انجام داد كه اين امر ارزشش بيشتر از تدوين چند كتاب است. تربيت شاگردان برجسته و پاسخ به پرسش‌ها و شبهات براي امام و پيامبر صلی‌الله علیه وآله اصل اساسي و وظيفه آنان است نه تدوين كتاب. در ضمن در منابع روايي شيعه براي امامان علیهم‌السلام ده‌ها كتاب و تأليفات برشمرده‌اند. برخي از اين کتاب‌ها توسط امام پيشين نگاشته شده، سپس به‌عنوان ميراث امامت به امامان بعدي رسيده است، برخي ميراث از سلسله پيامبران پيشين بوده، برخي با املاي امامان علیهم‌السلام توسط شاگردان نوشته، برخي توسط امامان براي هدايت افرادي خاص و يا درخواست عده‌ای نگاشته شده است. برخي کتاب‌های منسوب به امام باقر علیه‌السلام وجود دارد:

 - كتاب التفسير؛ از امام باقر علیه‌السلام.

 - رساله‌امام باقر علیه‌السلام به سعد الخير.

 - كتاب الهدايه؛ از امام باقر علیه‌السلام (3).

 درباره امام باقر علیه‌السلام به منابع زير مراجعه فرماييد:

-امام محمد باقر، كاظم ارفع.

 -پيشواي پنجم، حضرت امام محمدباقر، گروه نويسندگان.

- دورنمايي از زندگي امام باقر، مهدي پيشوایی.

پی‌نوشت‌ها:

1. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، كنگره شيخ مفيد، قم،‏ چاپ اول.

2. مهدی پيشوايي، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ يازدهم، 1379 از ص 306 به بعد.

3. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ پنجم، 1418 ه، ج 2، ص 502.

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت.
امام باقر علیه السلام

اقدامات امامان به خصوص امام باقر ـ علیه السّلام ـ باعث پیدایش مکتبی با فرهنگ غنی خاصّ خود گردید، که بعدها به مکتب جعفری شهرت یافت. اگر چه اشتهار آن به مکتب باقری هم گزاف نبود. این مکتب فکری که در تمام زمینه‌ها، علوم اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را به طور منظم ارائه می‌دهد، نتیجه‌ی نزدیک به 55 سال ( 94 ـ 148ه‍ ق) تلاش‌های پیگیرانه‌ی این دو امام ـ علیهما السّلام ـ می‌باشد.
انتخاب چنین موضعی در جامعه‌ی سیاسی آن روز که اموی‌ها و بعدها عباسی‌ها برای بقای حکومت خویش هر مخالفتی را به شدت سرکوب می‌کردند، طبعاً نمی‌توانست همراه با شرکت در اقدامات سیاسی مهم باشد، و لذاست که ما با مراجعه به تاریخ زمان امام باقر ـ علیه السّلام ـ می بینیم که در این زمان قیام خاصّی رخ نداده و البته از طرف شیعه ـ به خلاف زیدی‌ها که امامت را منحصر در کسانی می‌دانند که با شمشیر قیام کند‌ ـ همواره و همه جا ارزش این نیست که شخص در هر صورت و به هر قیمت ولو به قیمت چشم پوشی از معارف حقه، در یک حرکت سیاسی شرکت کرده و راه برای همیشه به روی یک امّت ببندد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این برهه موضع اصلی خویش را بر پایه‌ی بیان معارف دینی واقعی اسلام قرار داده، کار اصلی خویش را تدوین فرهنگ مذهبی قرار دادند، که مقدمات تأسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را که در دوران فرزندش امام صادق ـ علیه السّلام ـ به اوج خود رسید، پی‌ریزی کرد. البته این بدان معنا نبود که ایشان هیچ وقت بر علیه زورگویان حاکم موضع‌گیری نکردند. از این رو شیعیان خود را از همکاری با حكّام جز در مواردی که به طور استثنایی و بنا به دلائل خاصّی تجویز می‌شد، منع می‌کردند. امّا این مسئله در شکل یک مبارزه رسمی، پیگیر و مسلحانه و شرکت در قیام‌های انقلابی تحقق نیافت. بنابراین مخالفت و دعوت به عدم همکاری و مبارزه‌ی منفی از مواضع روشن و مشخص امام ـ علیه السّلام ـ بود.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ به روشهای مختلف مردم را تشویق به اعتراض و نصیحت حكّام می‌کردند. در روایتی از آن حضرت آمده: کسی که نزد سلطان ظالم رفته و او را دعوت به تقوای الهی کرده و موعظه کند، و از قیامت بترساند، برای او همچون پاداش جنّ و انس خواهد بود.[1]
در مورد ادعای امامت در خاندان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ شواهد تاریخی زیادی وجود دارد و این مسئله برای اغلب مردم روشن بوده است، و همه می‌دانستند که ائمه شیعه امامت را حق منحصر به فرد خود می‌دانند، و لذا با فرمایشات خود سعی در سوق دادن مردم به سوی اهل بیت و روشن ساختن آنها نسبت به ظلم و جور و ستم ولات حاکم بر مردم بود. تکیه‌های مکرر امام ـ علیه السّلام ـ بر اینکه ولایت در کنار نماز، روزه، حج، و زکات پنج حکم اساسی اسلام می‌باشد بر همین اساس بوده؛ "خدا مردم را به چیزی فرا نخوانده که به پایه ولایت برسد، با این حال مردم چهار تا را گرفتند ولایت را رها کردند."[2]
روایت شده که روزی امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر هشام بن عبدالملک وارد شد و به او به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین سلام نکرد. هشام ناراحت شد و به مردمی که در اطرافش بودند دستور داد تا امام ـ علیه السّلام ـ را در این زمینه سرزنش کنند، در این حال امام ـ علیه السّلام ـ رو به مردم کرده فرمودند: "ایها الناس این تذهبون و این یراد بکم بنا هدی الله اوّلکم و بنا ختم آخرکم فان یکن لکم ملک معجّل فان لنا ملکا موجلا و لیس بعد ملکنا ملک لانا اهل بیت العاقبة یقول الله و العاقبة للمتقین."[3]
یعنی: مردم به کجا می‌روید؟ به کجا رانده می‌شوید؟ شما در آغاز به وسیله‌ی ما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ هدایت شدید، و سرانجام کار شما نیز با ما پایان می‌پذیرد، اگر شما زودتر زمام امور را به دست گرفتید در پایان کار اداره‌ی امت اسلامی و امور آن بدست ما خواهد بود، برای اینکه ما خانواده‌ای هستیم که عاقبت با آنان است خدا می‌فرماید: عاقبت کار از آن پرهیزگاران است.
در مسیر اصلاح‌گری هر چند حرکت فرهنگی و ایجاد تحول فکری مقدم بر اتخاذ روش‌های قهرآمیز است ولی نباید همواره در مقام موعظه‌گر باقی ماند، و دل به امر و نهی کردن خوش داشت، بلکه پند و اندرز تا زمانی ارزش دارد و سبب ایفای مسئولیت می‌شود که منشأ تأثیر و تحول آفرین و مایه‌ی اصلاح باشد آنگاه که رهنمودها، پندها و اندرزها، در مفسدان و ستمگران کارساز نیفتاد، باید شیوه‌ی مبارزه را تغییر داد و در صورت ضرورت از روش‌های قهرآمیز نیز استفاده کرد. امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ در ترسیم این بینش می‌فرماید: "در برابر عمل ناشایست مفسدان و ظالمان با قلب و زبان به مبارزه و انکار برخیزید، و بر پیشانی ستمکاران بکوبید، در مسیر خدا از ملامت ملامتگران نهراسید. اگر موعظه‌ی شما اثر بخشید و آنان به سوی حق بازگشتند، دست از ایشان بردارید همانا اهرم قهر و قدرت را باید نسبت به کسانی روا داشت که به مردم ستم می‌ورزند و در زمین سرکشی می‌کنند. آنان مستحق شکنجه‌ای دردناکند.[4]
در همین راستا و در بیان مذمت سلاطین جور امام ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه‌ی "و قال الذین اتبعوا لو انّ لنا کرةً فنتبرأ منهم کما تبرؤا منا ..."[5] و بیان مصداق این پیشوایان و پیروان فرمودند: به خدا سوگند این پیشوایان همان رهبران، ستمگرند که در روز قیامت و مشاهده عذاب الهی از پیروان و حامیان خود دوری و بیزاری می‌جویند.[6]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام باقر علیه السّلام جلوه امات در افق دانشها، احمد ترابی.
2. حیات فکری سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
3. سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
4. در مکتب فجر دانشها، علی قائمی.

پی نوشت ها:
[1] . حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، چاپ مؤسسة آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، سال 1409، ج16، ص134.
[2] . احمد بن محمّد بن برقی، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج1، ص 286.
[3] . ابن شهر آشوب، المناقب، قم، انتشارات علامه، 1379 ق، ج4، ص289.
[4] . کلینی، کافی، تهران، چاپ دار الکتب الاسلامیه، 1365 هـ ش، ج5، ص 55.
[5] . بقره/167.
[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج1، 374، به نقل از کتاب امام باقر ـ علیه السّلام ـ جلوه‌ی امامت در افق دانش‌ها.