رجال

اعتبار راويان سني نزد شيعيان و بالعكس چه مقدار است؟
اگر فردي صداقت و رعايت امانت در نقل حديث داشته باشد، روايت او مورد توجه قرار مي گيرد خواه شيعه باشد يا سني.

اعتبار راويان سني نزد شيعيان و بالعكس چه مقدار است؟

اعتبار راوي حديث به صداقت و حافظه و امانتداري اوست و اگر فردي صداقت و رعايت امانت در نقل حديث داشته باشد، روايت او مورد توجه قرار مي گيرد خواه شيعه باشد يا سني؛ از اين رو هم اهل سنت از راويان شيعه روايت نقل كرده اند (1) و هم شيعيان از راويان سني؛ مثلا كليني و ديگر محدثان شيعه از "عمار ساباطي" روايات فراوان نقل كرده اند با اين كه او شيعه نبوده است و روايات او را "موثق" مي شمارند كه از برترين و معتبرترين احاديث و در رديف بعد از "صحيح" مي باشد. صحيح  روايتي است كه همه راويانش شيعه دوازده امامي و عادل باشند و "موثق" روايتي كه بعضي از راويانش سني ولي موثق و مورد اطمينان مي باشند. 

بنا بر اين در روايت اعتقاد مذهبي خيلي مهم نيست، بلكه صداقت و امانت داري در سخن مهم است.

پي نوشت ها:

1. سيد شرف الدين در المراجعات 100 نفر از راويان شيعه را نام مي برد كه عالمان اهل سنت از آنها روايت نقل كرده اند.

چگونگی بررسی اعتبار احادیث را در علم رجال
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد!

باسلام . لطفا چگونگی بررسی اعتبار احادیث را در علم رجال توضیح دهید

با سلام و تشكر به خاطر ارتباط تان با این مركز.

با توجه به جریان شوم جعل حدیث كه از زمان پیامبر(ص) شروع شد ، پیامبر و امامان (ع)  دستور دادند به سخن و خبری كه از آن ها نقل می شود، در صورتی ترتیب اثر داده شود كه گوینده و خبر دهنده فاسق و فاجر نبوده و مورد اعتماد باشد. قرآن در این زمینه می فرماید:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلي‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ؛ (1)

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد!

از این رو مسلمانان علم "رجال" را پایه ریزی كردند تا به معرفی راویان پرداخته ، علاوه بر بیان شرح حال و دوره زمانی و اساتید و شاگردان آن ها، وضعیت شان را از حیث وثاقت و مورد اعتماد بودن، روشن سازند .

در این علم علاوه بر تعیین ضوابط و كلیات توثیق (مورد اعتماد شمردن) و جرح ( غیر قابل اعتماد ) ، تك تك افراد روایت كننده از اصحاب رسول خدا و امامان را مورد بررسی قرار دادند.  درجه وثاقت( مورد اعتماد بودن ) آنان را كم و بیش تعیین كردند.

در این علم راوی  ناشناخته و مجهول معرفی می گردد یا بیان می شود  این نام كه در سند روایات هست، بین چند نفر مشترك است . در این سند ها معلوم نیست منظور كدام یك از آن ها می باشد . این افراد هم بعضی موثق و مورد اعتمادند . بعضی مجهول و بعضی غیر قابل اعتمادند، پس این نام مشترك بین مثلا ثقه و غیر ثقه است. یا راوی را مدح شده و شیعه معرفی می كنند كه وثاقت او در حدیث، تایید صریح نشده یا راوی علاوه بر این كه معین و مشخص هست و مدح و ستایش شده، بر وثاقت او در حدیث و نقل حدیث هم تاكید شده است.

از طرف دیگر چون در سند ، افراد مختلف هستند، هر حدیثی از حیث اعتبار سندی تابع حكم فردی از سلسله سند است كه در پایین ترین درجه اعتبار می باشد ،مثلا حدیث صحیح حدیثی است كه همه راویان آن افراد مشخص و شیعه دوازده امامی و مورد اعتماد باشند . عالمان رجال  وثاقت آن ها را تایید و تاكید كرده باشند . اگر همه افراد سند حدیثی این گونه باشند ،جز یكی كه فقط شیعه نبوده ، گر چه شناخته شده و موثق معرفی شده باشد، این حدیث دیگر صحیح شمرده نمی شود ،بلكه آن را موثق می نامند كه درجه اعتباری اش بالاتر از همه انواع حدیث و پایین تر از صحیح می باشد.

برای توثیق نیز معیارهایی شمردند  مثلا اگر امام كسی را وكیل كرده یا مأموریت داده یا برای او طلب رحمت كرده و...، این ها را نشانه های موثق بودن شمردند و گفتند: اگر عالمی از عالمان رجال شناخته شده، فردی را موثق شمرده و دیگری او را جرح كرده، قول جرح كننده مقدم است ،زیرا او از زاویه ای اطلاع یافته كه توثیق كننده از آن آگاهی نداشته است.

برای اطلاع بیش تر از علم رجال و معیارهای اعتبار سندی حدیث به كتاب های رجال  مثل " قاموس  الرجال و تنقیح المقال" و  كتاب كليات الرجال آيت الله سبحاني (كه ترجمه هم شده ) مراجعه كنید.

پی نوشت :

1. حجرات (49) آیه 6

آیا علم رجال اساس روایی و قرآنی، دارد؟
علم رجال بر اساسی عقلایی بنا نهاده شده است.

 من در مورد علم رجال دو پرسش داشتم: 1.آیا علم رجال اساس روایی و قرآنی، دارد؟ 2.با توجه به اینكه برخی احادیث كه از دید رجال صحیح هستند، می گویند هر حدیثی را شنیدید قبول كنید، آیا علم رجال نقض نمی شود؟ برای مثال این حدیث: أحمد بن محمد بن خالد البرقي، عن محمد بن اسماعيل، عن جعفر بن بشير، ( عن أبي الحصين ) عن أبي بصير، عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله (ع): احاديث را تكذيب نكنيد حتي اگر مرجعي يا قدري يا حروري آن را به ما نسبت دهد . زيرا شما نمي دانيد ، شايد كه در آن چيزي از حق باشد و شما با اين كارتان خداوند را بر فوق عرشش تكذيب مي كنيد

با تشكر به امید ظهور

علم رجال بر اساسی عقلایی بنا نهاده شده است. عاقلان می گویند اگر كسی كه به راستگویی اش باور دارید، خبری داد، به خبرش ترتیب اثر دهید. مثلا اگر فرد مطمئنی خبر داد كه پدر شما از شما خواسته كه فلان كار را انجام دهید ، شما كه به راستگویی او باور دارید، باید دستوری كه به واسطه او از پدر دریافت كرده اید ، انجام دهید و اگر انجام ندهید، مستحق مذمت و كیفر هستید.

آیه زیر می فرماید:

إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا (1)

اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد،

بنا بر این وقتی فرد غیر موثقی سخنی گفت و خبری آورد، نمی توان فوری به آن ترتیب اثر داد و باید تحقیق نمود و اگر دلایلی بر رستگویی او و صحت خبرش یافت شد، بدان عمل نمود ولی اگر فرد مطمئنی خبری داد دیگر تحقیق لازم نیست. زیرا او مطمئن است و باید ترتیب اثر داد.

پیامبر و امامان هم بر این دستور عقل تاكید كردند و مردم را به ترتیب اثر دادن به سخن افراد موثق و راستگو سفارش كردند.

علاوه بر این امامان با توجه به روایات جعلی و با توجه به روایات تقیه ای و موارد دیگر كه سبب می شد گاهی دو روایت با سند معتبر، با هم منافات داشته باشند، دستور دادند هر گاه دو روایت به شما رسید كه هر دو معتبر بودند و با هم منافات داشتند به آن كه راویش معتبر تر و ... هست، عمل كنید: 

الحكم ما حكم به أعدلهما وأفقههما وأصدقهما في الحديث وأورعهما (2)

به آنچه راوی عادل تر و فقیه تر و راستگوتر و با ورع تر حدیث می كند، عمل كنید.

با توجه به این راهنمایی ها ، عالمان از همان صدر اسلام به شناسایی و معرفی راویان حدیث پرداختند و نشانه های وثاقت و عدالت و ... را در راوی ها جمع آوری و ثبت كردند و با توجه به آن نشانه ها راجع به راویان اعلام نظر نمودند.

اما این كه نوشته اید بعضی احادیث داریم كه گفته اند هر حدیثی را شنیدید، قبول كنید، پس علم رجال فایده ای ندارد.

چنین حدیثی نداریم كه دستور داده باشند هر حدیثی كه منسوب به معصوم شنیدید ، قبول كنید بلكه همان طور كه گفتیم به حكم عقل و با تایید قرآن و روایات ما باید روایتی كه می شنویم ، اگر سند معتبر دارد، آن گاه آن را به قرآن عرضه كنیم و اگر موافق قرآن بود بپذیریم و در غیر این صورت بدان توجه نكنیم و اگر سند معتبر ندارد، نمی توان با استناد به آن حكم كرد.

بله روایاتی داریم به این مضمون كه اگر بنا به روایتی كه نشانه ای بر دروغ بودن آن نداریم، برای انجام عمل مستحبی ثوابی وعده داده شده و فردی برای رسیدن به آن ثواب به آن روایت عمل كند و مستحب را انجام دهد، به آن ثواب می رسد. حتی اگر آن روایت از معصوم هم صادر نشده باشد.

با توجه به این روایات عالمان در سند روایات مستحبات تسامح به خرج داده و از ریزبینی و سخت گیری دست برداشته اند.

اما روایتی كه نقل كرده اید مربوط به روایات معارف است كه با سند معتبر رسیده، ولی ما به معنای معقول و محكم آن راه نداریم و نمی توانیم معنایش را درك كنیم و به نظرمان معنای صحیحی ندارد، در اینجا این كه ما چون معنای معقولی از حدیث درك نمی كنیم و معنایش به نظر ما معقول نیست نباید ما را وادارد كه فوری اصل حدیث را دروغ بشمریم بلكه باید با توجه به معتبر بودن سند روایت ، آن را قبول كنیم. ولی علمش را به خود معصوم حواله دهیم و بگوییم من چون معنای معقول و مطابق مبانی از روایت نمی فهمم ، بدون این كه آن را تكذیب كنم ، علمش را به صاحبش بر می گردانم.

روایت به شرح زیر است:

عن أبي بصير عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله عليه السلام قال لا تكذبوا بحديث اتاكم أحد فإنكم لا تدرون لعله من الحق فتكذبوا الله فوق عرشه . (3)

ابی بصیر از امام باقر یا امام صادق (ع) نقل می كند كه فرمود:

حدیثی كه (به طریق معتبر ) به شما می رسد (و شما معنایش را نمی فهمد) ، تكذیب نكنید چه این كه ممكن است ناخودآگاه حقی از خدا را در فوق عرش تكذیب كنید.

در این حدیث نگفته روایاتی كه از طریق افراد ناصالح حروری یا قدری یا ... می رسد ، بپذیرید.

دیگر این كه روایاتی كه از طریق افراد فاسد المذهب رسیده اند ، ضعیف هستند مگر این كه دلیل و نشانه های دیگر بر اعتبار آن باشد.

بله بعض افراد از لحاظ عقیده فاسد هستند ، ولی صداقت و راستگویی آنان مورد اتفاق است از این رو روایت آنها با این كه فاسد المذهب هستند ،قبول است.

برای اطلاع بیشتر از مورد مبانی علم رجال و معیارهای عادل و ثقه شمردن یا مردود اعلام كردن رجال احادیث به "كلیات فی علم رجال" از آیت الله جعفر سبحانی ، قم ، انتشارات اسلامی، 1414 ق مراجعه كنید. 

پی نوشت ها:

1. حجرات (49) آیه 6.

2. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1104 ق، ج 18، ص 75. 

3. محمد به حسن صفار ، بصائر الدرجات، تهران، اعلمی ، 1404 ق، ص 558

با سلام، با توجه به اینکه راویان زیارت عشورا از زبان امام باقر (علیه السلام) راویان زیر می باشد پس چگونه ما شیعیان زیارت عاشورا را قبول داریم؟

1. حكيم بن داود بن حكيم و غيره: هر دو مجهول هستند و در کتب رجالی نه توصیف و نه توثیق شده اند.

2. محمد بن موسى الهمداني: در مورد او آمده است که مذهب وی مشخص نیست ولی به غلو و مخلوط کردن احادیث و شبیه به این متهم است. نجاشی می گوید: قمیون او را ضعیف می دانستند. ابن ولید در مورد وی گفته است که حدیث جعل می کرده است.

3. محمد بن خالد الطيالسي: امامی و ثقه است.

4. سيف بن عميرة: امامی و ثقه است.

5. صالح بن عقبة: در مورد وی اختلاف است. عده ای او را غالی و کذاب دانسته اند ولی برخی او را امامی و ثقه یعنی مورد اعتماد دانسته اند.

6. جميعا عن علقمة بن محمد الحضرمي: ظاهرا صحیح المذهب و شیعه بوده است.

7. محمد بن إسماعيل: بزیع، برخی وی را امامی و ثقه دانسته اند.

8. مالك الجهني: شخص مجهولی است.

پاسخ:
شيخ طوسي با سه سند اين زيارت شريفه را نقل مي ‏نمايد:
1- عقبة ابن خالد از امام باقر(ع)؛
2- صفوان بن مهران از امام صادق‏(ع) از پدرانش از پيامبر و جبرئيل و سرانجام از خدا؛
3- علقمه بن محمد حضرمي از امام باقر(ع).
سندهاي سه گانه بالا به اين شرح اند:
روى محمد ابن اسماعيل بن بزيع، عن صالح بن عقبه، عن أبيه، عن أبي جعفر(ع)(1)
قال صالح بن عقبة و سيف بن عميرة قال علقمة بن محمد الحضرمي: قلت لابي جعفر عليه السلام علمني ...(2)
روى محمد بن خالد الطيالسي عن سيف بن عميرة قال خرجت مع صفوان بن مهران الجمال ... (3)
با توجه به اين كه سه روايت مي باشد بر فرض كه بعض طريق ها ضعفي هم داشته باشد، با طريق ديگر كه صحيح است اين ضعف جبران مي شود.
وقتي يك روايت صحيح و چند روايت ضعيف به يك مضمون داشته باشيم، همين يكي بودن مضمون سبب مي شود كه ضعف آنها به كمك روايت صحيح هم مضمون، جبران گردد.
در سند اول محمد بن اسماعيل، صالح بن عقبه و پدرش راوي هستند كه توسط عالمان رجال توثيق شده اند و با توجه به جرحي كه بعضي وارد كرده اند، روايت اگر صحيح نباشد، حداقل حسن است و حسن درجه خوبي از اعتبار است.
در سند دوم صالح و سيف از علقمه نقل مي كنند كه سيف و علقمه توثيق شده اند.
در سند سوم هم محمد بن خالد طيالسي، سيف و علقمه هستند كه هر سه توثيق شده اند.
بنابراين رجال اين روايات همه مورد توثيق يا مدح مي باشند و جرح قابل اعتنايي نسبت به آنها وجود ندارد علاوه كه اين سندها ضعف احتمالي يكديگر را جبران مي كنند.
نكته ديگر اين كه اين روايت مربوط به زيارت است كه مستحب مي باشد و در اعمال مستحب به اعتبار روايات صحيح، اگر به حديث وارد از امامان به اعتبار وعده اي كه بنا بر آن حديث داده شد، عمل شود به ثواب موعود مي رسيم حتي اگر آن حديث به واقع از معصوم صادر نشده باشد.
روايات مربوط به زيارت عاشورا بر فرض كه صحيح نباشند، باز هم ما چون به اعتبار سخن معصوم به آن عمل مي كنيم، به ثواب موعود مي رسيم.
در ضمن محتواي اين زيارت علاوه بر اين كه با اصلي از اصول قرآن و روايات و عقل مخالفت ندارد، با روايات فراوان ديگر كه با اين محتوا وارد شده اند مطابقت دارد و اين خود دليلي بر وارد شدن اين زيارت از طريق معصوم است.
براي آگاهي بيشتر از اعتبار سندي اين زيارت به "شفاء الصدور، ج1، ص30 -70 مراجعه كنيد.

پي نوشت ها:
1. ميرزا ابوالفضل ثقفي طهراني، شفاء الصدور، امير المؤمنين، 1370ش، ج1، ص39.
2. همان، ص43.
3. همان، ص47.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.