پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در مدرسه با کسی اشنا شدم که دو سال از من کوچکتر است.در ابتدا با او رابطه ی چندانی نداشتم که به وسیله ی واسطه ای علاقه مندی خود را به من نشان داد.از قبل اشنایی کمی با او داشتم و میدانستم و هنوز هم میدانم که همه ی ویزگی های یک دوست خوب را دارد.پس از گذشت مدتی از دوستیمان متوجه شدم برادری دارد.هر روز که علاقه مندیمان بیشتر میشود شک من نیز به نیت دوستم بیشتر میشود.اگر بفهمم که از ابتدا با این نیت با من دوست شده همه ی این دوستی را به هم میریزم و با او دوستی ای باقی نمیگذارم.میخواهم کمکم کنید که چگونه از نیتش با خبر شوم و یک برخورد منطقی با داشته باشم.ذهنم را بیش ازحد به خود مشغول کرده و از درسم عقب افتاده ام.... باز هم میگویم در باایمان بودن و خوب بودنش شکی ندارم و به خاطر همین هم هست که نمیدانم چه برخوردی با داشته باشم... کمکم کنید ذهنم را از اینجور چیزها پاک کنم. ممنون

آن گونه که از صحبت های شما برداشت کردیم، منظورتان از این که می فرمایید: «متوجه شدم که دوستم برادری دارد» در خوشبینانه ترین حالت این است که احساس می کنید که انگیزه و نیت دوستی دوست تان این می تواند باشد که او شما را برای ازدواج با برادرش در نظر گرفته است و با ایجاد رابطه دوستی در صدد ایجاد علقه و زمینه سازی برای این منظور و خواستگاری برادرشان از شما است. اگر این گونه باشد که جای هیچ نگرانی نیست. چرا که به هیچ وجه انگیزه او نامتعارف و غیر شرعی نبوده است. بلکه چه بسا کار بسیار شایسته ای انجام داده است و دلسوزانه و خردمندانه نهایت حق خواهری و برادری را انجام داده است و در حق برادرش لطف نموده و در انتخاب همسر مناسب و شایسته، او را یاری نموده است بنابراین، تهدید شما به قطع رابطه و به هم زدن رابطه دوستی بیش از آن که منطقی و عقلانی به نظر برسد، بیشتر یک تصمیم ناپخته و عجولانه است؛ مگر آنکه قصد پلیدی داشته باشد و مثلاً منظور شما آن باشد که بخواهد شما با برادرش رابطه دوستی برقار نمایید که اصلاً صورت دیگری می یابد و باید از او دور شوید.
اما این که می فرمایید: «چگونه از نیتش با خبر شوم» باید بگوییم که شما هیچ راه مطمئنی در این خصوص ندارید مگر این که دوست تان در ادامه رابطه دوستانه خودش به نیتش اشاره کند و یا شما به نحویی از دیگران نیت او را جویا شوید. اما توصیه می شود که شما در این خصوص کنکاش نداشته باشید. چون همان طور که گفتیم اولاً بر فرض که نیت او آن گونه که شما متصور می کنید باشد، اصلاً نیت بدی نیست. ثانیاً نیت او منافاتی با اختیار و اراده شما ندارد. چرا که بر فرض این که برادر او از شما خواستگاری کنید، حق انتخاب برای شما محفوظ است؛ این شما هستید که او را می پذیرد و یا رد می کند بنابراین، رابطه دوستی شما ربطی به نوع پاسخ شما ندارد. گذشته از این بهتر است این قضیه را به فال نیک بگیرید و با حسن ظن به دوست تان رابطه دوستی را با او ادامه دهید. با شناختی که شما نسبت به دوست تان و خانواده اش خواهید داشت مسلماً اگر قضیه خواستگاری برادرشان مطرح بشود، در انتخاب همسر رهگشا خواهد بود بنابراین، توصیه می شود در این خصوص حساسیت بی مورد نداشته باشید و اگر دوست تان را شایسته دوستی می دانید، صرف نظر از نیت و انگیزه او، رابطه دوستی خود را با او ادامه دهید. یادتان باشید که بسیاری از ازدواج ها در این گونه آشنایی ها و روابط دوستانه کلید می خورد. حتی اگر انگیزه دوست تان آن گونه که گفتیم نباشد در ادامه ممکن است این چنین انگیزه ای پدید بیاید و این به نظر ما هیچ اشکالی ندارد. اگر شما نیز همانند دوست تان برادری داشتید، به احتمال زیاد ترجیح می دادید که همسر برادرتان، دوست صمیمی شما باشد و برادرتان با دوست تان ازدواج کند، پس خیلی از این جهت ناراحت نباشید و فکر و خیالات نابجا ذهن تان را احاطه نکند.
به هر حال، همه چیز به نگرش شما بستگی دارد، شما می توانید صرف نظر از انگیزه طرف مقابل تان، رابطه دوستانه و مشروعی را با دوست تان داشته باشید و یا آن را حتی بدون این که دلیل مشخصی داشته باشید و یا علت آن را بیان کنید، قطع نمایید، اما این را بدانید که در اسلام علاوه بر این که تأکید فراوان به حس ظن به دیگران شده است به شدت از سؤظن و از جستجو و کنکاش در این زمینه ممنوع نهی شده است. مگر این که موضوع مهمی در میان باشد که در آنجا توصیه به عدم حسن ظن شده است که عملاً در مورد شما و دوست تان منتفی است. بنابراین، بهتر است در روابط خود با دیگران حسن ظن را حاکم گردانید. همواره حدود روابط را حفظ کنید. برای این که در ساختن آینده خود سهیم باشید و آن را به بهترین نحو شکل دهید، دایره دوستی خود را با دوست تان خوب و متدین گسترش دهید و فرصت ها را غنیمت بشمارید و بی جهت آن را خراب نسازید.

خواهش می کنم در مورد حکمت 61 نهج البلاغه توضیح دهید. منظور امام علی (علیه السلام) از این حکمت چیست؟

پاسخ:
قال علی (علیه السلام): المرأة عقرب حلوه اللبسه: نیش زن شیرین است.(1)
در مورد جنس زن در قرآن و روایات سخنان زیادی آمده است که بعضی بر نکوهش جنس زن دلالت دارد. با توجه به آیات و روایات، افرادی دید اسلام را نسبت به زنان منفی شمرده اند.
برای این که در این وادی گرفتار داوری نادرست نشویم، باید ابتدا نظر اسلام را در مورد زن بدانیم. بعد با توجه به آن نظر کلی که اصل و اساس کار می شود، جواب این روایت را بیان کنیم.
از نظر اسلام و قرآن، زن و مرد ذات یکسان دارند. این گونه نیست که مرد از لحاظ ذاتی برتر از زن باشد(2). مخاطب قرآن، ناس( انسان ) و فرندان آدم اعم از زن و مرد است(3). این گونه نیست که مخاطب فقط مردان باشند.
ملاک برتری نزد خدا جنس یا نژاد یا سرزمین و... نيست، بلکه فقط و فقط تقوا است.(4)
البته چون زن و مرد دو جنس هستند و تفاوت ها و ویژگی هایی در استعداد و توانایی ها دارند، از حیث حقوق و تکالیف، تفاوت هایی هم دارند که در آن ها تناسب و عدالت کاملا لحاظ شده است.
متأسفانه در طول تاریخ زن مظلوم بوده و تحقیر شده، امکان رشد و تعالی را از او گرفته اند. متأسفانه زنان هم در برهه های فراوانی از تاریخ، این ظلم گسترده را پذیرا شده اند.
از طرف دیگر زن به طور طبیعی به زر و زیور و آرایش و خودنمایی گرایش دارد(5). این گرایش در کل، مثبت است. می تواند در خدمت تعالی زن و جامعه باشد، ولی متأسفانه مردان ظالم آنان را فقط در این حیطه نگه داشته، بسیاری اوقات به صورت افراطی در خدمت گرایش به زر و زیور قرار گرفته اند.
با توجه به این مقدمه؛ بسیاری از روایات بیان حقیقت وجودی زن است. در مقام ارزش گذاری مثبت یا منفی نیست. اگر حقیقت وجودی در راستای صحیح قرار گیرد، زن را اوج می دهد. شایسته ستایش می گرداند. اگر در راستای غلط قرار گیرد، زن را تنزل می دهد و پست می گرداند.
بسیاری از روایات گرچه در نگاه اول تحقیر کننده زن هستند، ولی توجیه صحیح و معقول دارند.
در این روایت که زن مانند عقرب انسان را می گزد. اما گزیدنش شیرین است حداقل می توان سه توجیه کرد:
1- این نوع سخن در واقع ضرب المثلی است که برای رساندن مفهوم خاصی در ملت ها پدید آمدند و پیام خاصی را در شرایط حاکم بر همان ملت و همان فرهنگ به همراه دارند و اگر در ترجمه ضرب المثل ها اصل پیام رسانی رعایت گردد بسیاری از اعتراضات مطرح نخواهد شد.(6) لذا منظور این نیست که زن عقرب است. بلکه ویژگی شیرین بودن نیشش هدف است.
2- با توجه به وضعیت عموم زنان است که معمولا تربیت شده نیستند (مانند عموم مردان که تربیت نشده اند) و با زبان و عمل، مرد را می گزند و آزار می دهند، ولی با توجه به لذت زناشویی، گزیدن ها هم شیرین و قابل تحمل می گردد.
3- شاید ناظر به سختی های ازدواج است که انسان با ازدواج باید آن گرفتاری ها را به دوش بکشد. مانند عقرب زده باید درد و رنج زندگی و تامین هزینه زن و زندگی را تحمل کند، ولی با توجه به عمل صالح بودن ازدواج و این که مورد رضای خداست، شیرین می شود.

پی نوشت:
1. سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، موسسه انتشارات مشهور ، چاپخانه قلم، نوبت نهم، سال 1380ش، ص636.
2. اعراف(7)آیه189.
3. انشقاق(84)آیه6؛ اعراف، آیه27 و.
4.حجرات(49)آیه13.
5. زخرف(43)آیه18.
6.سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه دشتی، موسسه انتشارات مشهور ، چاپخانه قلم، نوبت نهم، سال 1380ش، ص 17

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگر انسان مدت طولاني جنب نشود ايا استمنا جايز است؟

پاسخ:
استمنا حتی برای کسی که به مدت طولانی جنب نشده است ، حرام است . (1)
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 1، ص 369، س 1246 .

آیا داشتن رابطه جنسی با فردی که بعدا با وی ازدواج خواهیم کرد زنا محسوب می شود؟

پرسشگر گرامی، در حرام بودن ارتباط با نامحرم، قبل از خواندن عقد و ازدواج ، فرقی بین اینکه زن و مرد می خواهند با هم ازدواج کنند و یا قصد ازدواج ندارند ، نمی باشد.
بنابراین هر گونه ارتباط جنسی با نامحرم حرام و گناه کبیره می باشد و ازدواج بعدی از حرمت و گناه آن کار کم نمی کند.(1)
اما باید توجه داشت که زنا در صورتی می باشد که دخول و نزدیکی صورت بگیرد و اگر ارتباط های دیگر باشد هر چند که گناه و معصیت است اما زنا نمی باشد.
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل ، استفتائات ، ج1 ،س 1427.

این احساسیه که بعد از چهار سال تجربه تعامل اجتماعی در مقطع لیسانس، در هفته سوم یا چهارم مقطع فوق لیسانس به من دست داده.آقا پسری از یک رشته ی دیگر سر یکی از کلاس های درسی ما شرکت میکرد.بعد از چند جلسه دوستش رو هم به همراه آورد.(مباحث درسی ما مورد نیاز عنوان پایان نامه آنها بود) بعد از دو سه بار صحبت با من برای گرفتن جلسات ابتدایی درس که حضور نداشتند،بعد از حس کردن(تکون خوردن شاخک های خانم ها)نگاههای دوستایشون، تازه متوجه حضورشون شدم.یعنی تا اون لحظه و اون روز چون کاری با دوستشون نداشتم،دلیلی جز سلام و علیک سلام نمیدیدم.دقیقا یادم هست که بعد از دیدار سوم (تو سایت دانشکده)متوجه شدم احساسی در من به وجود آمده. همین الان در تاریخچه تعاملات من افرادی هستند که من برای خودشون، هنرشون، اخلاقشون احترام قائل هستم و واقعا این افراد رو به خاطر این بخش قشنگ از وجودشون دوست دارم ولی هرگزحسی که نسبت بهشون داشتم( ودارم) این حسی نیست که الان دارم(درمورد آقای ز.) تجربه میکنم. قبل از ادامه حرفم هم بگم که همه ی این مسائل و آنچه در ادامه میاد رو از ریز تا درشت برای ماردم تعریف کرده و ایشون رو در جریان گذاشته ام و برای هر حرکت از ایشون کسب اجازه کرده ام. الان از آشنایی ما و توجهمون به هم 3-4 ماه گذشته.البته فقط گه گاه توی محیط دانشگاه از کنار هم رد شدیم و سلام و احوال کردیم.اما مراوده وصحبت های پیامکیمون بیشتر از این حرفا بوده. و البته هرگز هم ازچهارچوب ادب خارج نشدیم و یک بارهم به هم"تو"نگفتیم چه برسه بخوایم صحبت هامون رو با الفاظ سبک یا زشت ویا مخالف این زمان از رابطه بزنیم. ماهپیش به همراه یکی از دوستان متأهل من و یکی از دوستان صمیمی ایشون برای صرف شام بیرون رفتیم.ایشون استقبال کردند از این حرکت. بعد از اون دقیقا تا امروز1ماه بود که به علت امتحانات و اتمام کلاس ها و اینکه من در شهرمان بودم و او در شهر دانشگاهمان یا بالعکس قادر به دیدن همدیگر(ولو در سطح دانشگاه)نبودیم.البته من از این تأخیر استقبال کردم تا احساس خودم رو محک بزنم که آیا یک احساس واقعیه یا آیا شهوانی و بخاطر مسائل جنسیه) بااخره امروز باز با اکیپی از دوستانمون -که توسط دو دوست من که زن و شوهر هستند-سرپرستی میشدیم به پارک کوچکی رفتیم. بچه ها فاصلهخوشونو با ما حفظ میکردند تا وثلا ما با هم حرف بزنیم.ولی واقعا راه رفتن در کنار هم برامون از هر چیزی لذت بخش تر بود.انقدر که در طول2-3 ساعت فقط چندبار درمورد درس و تکالیفمون صحبت کردیم و یک بار هم یک سوالشخصی رو وسط کشیدیم. از ظهر به بعد واقعا احساس سبکی خوبی دارم. الان هم که دارم اینا رو مینویسم قلبم داره از جاش در میاد. میدونم برای ازدواج شرایط زیادی مثل هم کفو بودن خانوادهها وجود داره.میخوام ازتون الان بپرسم که چطور ایشون رو متوجه علاقه ام بکنم، علاقه برای ازدواج نه دوستی(اصلا رابطهی دوست دختر/پسری در مرام و تربیت من نیست).البته از شوخی هایی که دوست نزدیک ایشون با من دارند و به قول خودمون تکه هایی که می اندازند میدونم ایشون متوجه علاقه من شده اند(اما از هدف علاقه ام مطمئن نیستم خبر داره یانه)و البته باز هم از همین طریق متوجه شدم که ایشون همعلاقه(یا کششی) نسبت به من دارند. در آخر بگم این دو آقا پسر از بچه هاب موجه دانشگاه هستند(ظاهر و طرز لباس پوشیدن مردانه و جاافتاده دارند)و اینکه من متولد66 هستم و از ایشون 5ماه بزرگتر. چکار کنم حالا؟ با تشکر از اینکه سرتونو درد آوردم!

تمام این مطالبي كه شما گفته ايد خلاصه اش این مي شود كه شما يك پسري را در دانشگاه ديده ايد و از ظواهر او خوشتان آمده است، و بدتان نمي آيد كه با او ازدواج كنيد. این را گفتم كه متوجه باشيد كه چيزي بيشتر از این نيست و شناختي در این مورد وجود ندارد. اينكه از ايشان خوشتان آمده است اشكالي ندارد. اما بايد این را دقت كنيد كه خوش آمدن و پسنديدن، براي ازدواج كافي نيست و بايد شرائط ازدواج با هم را داشته باشيد. بايد در مورد شخص او و خانواده اش اطلاعات كافي را به دست آوريد و پس از آن اگر شرائط را مطلوب ديديد، در مورد ازدواج با او تصميم بگيريد. براي اينكه بتوانيد صحبت در مورد ازدواج را با او آغاز كنيد نبايد خودتان مستقيما این علاقه خودتان را به ايشان بيان كنيد، بلكه بهترين كار این است كه از طريق يكي از همين دوستان نزديكتان این كار را بكنيد، به این صورت كه به این دوست نزديكتان بگوييد كه پيشنهاد خواستگاري از شما را به ايشان بدهد، البته این مطلب را بايد از طرف خودش بگويد، نه اينكه از طرف شما براي ايشان پيام ببرد، و علاقه شما به ازدواج با ايشان را فاش كند، بلكه به عنوان يك پيشنهاد از طرف خودش باشد. شما حتما يا این كار را انجام دهيد و يا اينكه رابطه دوستانه خودتان با ايشان را قطع كنيد، چون در صورت عدم ازدواج، ادامه این رابطه به ضرر شماست، و شما را به صورت دختري بي حيا و اهل دوستي هاي نامشروع جلوه مي دهد. به هر حال تكليف خودتان را با این مسئله معلوم كنيد و اگر هم ايشان از شما خواستگاري كرد شما موضوع را كاملا به خانواده ارجاع بدهيد، به عبارت ديگر بگذاريد این مسئله تحت نظر خانواده و با مديريت آنها ادامه پيدا كند.
اما نكته اساسي و مهم این است كه این را بدانيد كه شما در مورد ايشان چيز زيادي نمي دانيد، لذا فعلا معلوم نيست كه مورد مناسبي براي ازدواج باشد. بايد خيلي مواظب باشيد كه علاقه اي كه به ايشان پيدا كرده ايد بر عقلتان غلبه نكند و چشمتان را بر روي شرائط و خصوصيات او نبنديد. شما بايد از ملاك هاي صحيح انتخاب همسر آگاهي پيدا كنيد و آنها را در ايشان جستجو كنيد، و به صرف علاقه و احساس مثبت نسبت به ايشان اكتفا نكنيد. واقعيت این است كه مدتي بعد از ازدواج، این هيجانهاي عاطفي شديد و قوي فروكش مي كنند و متعادل مي شوند و زندگي روال عادي خودش را پيدا مي كند، آن موقع است كه ناسازگاري ها و ناهماهنگي ها خودشان را نشان مي دهند و اگر در ابتداي تصميم گيري براي ازدواج، به آنها دقت نكرده باشيد، مشكل ساز خواهند شد. نمي خواهم شما را بترسانم و قصدم فقط این است كه به شما دقت و احتياط و واقع بيني را تذكر بدهم، همه زن و شوهرهايي كه روزي از هم جدا شدند و طلاق گرفتند، اول آشنايي اشان همين حالت شما را نسبت به همديگر داشته اند، لذا صرف این احساسات و علاقه ها به هيچ عنوان براي ازدواج كافي نيستند.
در مورد اينكه شما از ايشان 5 ماه بزرگتر هستيد به نظر مي رسد كه مشكلي نداشته باشد،‌البته این مسئله بايد در مجموع و با توجه به ساير شرايط این آقا در نظر گرفته شود. گرچه مطلوب این است كه پسر حدود 4 سال از دختر بزرگتر باشد. اما اگر ساير شرايط این آقا خوب باشد با در نظر گرفتن بعضي از مسائل مي توان از این اختلاف سني چشم پوشي كرد. علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی نیز توجه کرد. دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط و پرانرژی است و علاقمندی ها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. هم چنين لازم است که به ظاهر، طرز فکر و نگرش هم توجه شود. نحوه تفکر پسر و دختر، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد، آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس است، هر مسئله را به خود و سن بالایش نسبت می دهد.
در مجموع اگر دختر و پسر در معیارها و ملاک های اساسی ازدواج از قبیل اعتقادات، خصوصیات اخلاقی، درک و فهم، خانواده و... بیش ترین تناسب و همخوانی را با هم داشته باشند و فقط در معیار سن با هم تفاوت داشته باشند، یعنی اینکه فاصله سنی طبیعی و نرمال بین آن ها نباشد یا همسن بوده و یا سن دختر بزرگ تر از پسر باشد، اگر دختر و پسر شرايط همسر ايده آل را داشته و از هر جهت كفو هم باشند و به وظایف و حدود دینی و قانونی زندگی زناشویی آگاه باشند و سعی نکنند در حوزه وظایف هم دخالت کنند، می توانند با هم ازدواج کرده و با همفکری و کمک هم زندگی موفق و پایداری را رقم بزنند.
در مورد اينكه از دو شهر مختلف هستيد هم بايد دقت داشته باشيد كه بالاخره اختلاف فرهنگي و اختلاف آداب و رسوم و دوري شهرها از همديگر را بايد لحاظ كنيد، و نسبت به مقدار این تفاوت ها آگاه باشيد و به آنها دقت كنيد.
در مجموع اگر فكر مي كنيد كه ايشان مورد مناسبي براي ازدواج هست، همان كاري كه در بالا گفتم را انجام دهيد و به هر حال رابطه دوستي و ارتباطات قبل از ازدواج را تعطيل كنيد تا بتوانيد در این مورد، عاقلانه تصميم بگيريد.
شما می توانید برای آگاهی بیشتر از ملاک های انتخاب همسر به کتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علی اکبر مظاهری و کتاب " انتخاب همسر" آيت الله اميني مراجعه کنید.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خسته نباشید یک سخن از حضرت علی هست که میگه آدم عاقل کسی نیست که از میان خوب وبد خوب رو تشخیص بده بلکه کسیست که از میان بد و بدتر بد رو تشخیص بده 1-جوانی هستم که شهوتم زیاده و نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم از روی سخن قبلی تصمیم گرفتم به جای زنا ، خود ارضایی کنم ولی دیگه خسته شدم نمی دونم چکار کنم شما بگید؟ 2-اگه با یه زنی رابطه برقرار کنم ولی به جای دخول از روش های دیگر برای خالی کردنمون استفاده کنیم حکمش چیه؟ راستی الانم شرایط ازدواجو ندارم.

پرسش گر گرامی اولا سند این حدیث را برای ما نگفته اید که از کجا ذکر نمودید ولی بر فرض که این حدیث درست باشد معنایش این نیست که همیشه انسان بین بد و بدتر قرار دارد و باید بد را انتخاب کند .بسیاری از مواقع انسان اشتباها تصور می کند که بین بد و بدتر قرار گرفته در حالی که منحصرا دو راه (یکی بد و دیگری بدتر) نیست. بلکه راه خوب هم هست ولی ما نمی بینیم یا نمی خواهیم آن راه را جزو راه ها قرار دهیم. مثلا برای شما که به گفته خودتان شهوت تان زیاد است راه منحصر نبوده بین خود ارضایی و زنا (بد و بدتر )بلکه راه شرعی و درستی مثل ازدواج هم وجود داشته که شما به دلائل یا بهانه های مختلف نخواسته اید به آن فکر کنید. به هر حال گناه خود ارضایی هم بسیار بزرگ است و هنگامی که از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا می‌پرسند، می‌فرماید:
«گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است. استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح (زنا) کرده باشد. اگر کسی را که چنین کاری می‌کند بشناسم، با او هم خوراک نخواهم شد».(2)
راوی از امام می‏پرسد: گناه زنا بزرگ‏تر است یا استمنا؟ حضرت می‏فرماید: استمنا گناه بزرگی است.(3)
اما برای ترک این گناه چند نکته و گام مهم را باید بدانید:
1.این عادت شوم جنسی، با تمام آثار مرگباری که دارد، قابل معالجه و درمان است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بوده اند، اگر از طریق صحیحی وارد شوند، مانند هر عادت و اعتیاد غلط دیگر به طورحتم بر طرف خواهد گردید.
2. پزشکان عموما معتقدند، برای ترک هر نوع اعتیاد، قبل از هر چیز، اراده و تصمیم قاطع ، جدی و محکم لازم است. اما اینکه بعضی می گویند:(بارها تصمیم گرفته و شکسته ایم) به این افراد صراحتا اعلام می کنیم: شکستن تصمیم، به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست. همین تصمیم شکسته شده، رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد. زمینه را برای تصمیم نهایی بیش ازگذشته، آماده می سازد.
پس خود را برای به کار بستن نکات زیر آماده کنید:
توجه: ممکن است این موارد در نظر بعضی ساده جلوه کند، ولی هنگام عمل روشن می شود که اثر معجزه آسایی دارد.
1. ازدواج در نخستین فرصت: ازدواج، تاثیر قابل توجهی در مبارزه با انحراف جنسی دارد.
2. اجتناب از تحریکات مصنوعی: مانند فیلم های سکسی، رمان های عشقی، عکس های شهوت انگیز.
3. تهیه برنامه فشرده و تمام وقت: برای تمام شبانه روز خود، برنامه تنظیم کنند، به طوری که وقت بیکار و بدون برنامه نداشته باشند.تفریح و ورزش را هم حتما در برنامه داشته باشید.
4. باید عادتی جانشین عادتی گردد: روانشناسان می گویند؛ برای ترک یک (عادت بد) باید سراغ (عادت خوب) رفت و آن را جانشین عادت بد نمود.
5. پرهیز از مطلق تنهایی: هرگز تنها نباشید.تنهایی، محیط کاملا مساعدی برای پرورش میکروب این اعتیاد است.
6. تلقین و تقویت اراده: (تلقین) نیز در مبارزه با این عادت، نقش مهمی را بازی می کند.به گفته و اعتراف افرادی که مبتلا به این عمل بوده اند، نخستین گام در این راه (اراده و تصمیم) است.
7. پرهیز کامل از منحرفان: از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف و مبتلا به این عادت، در همه اوقات، باید دوری جست.
8. تقویت عمومی و رژیم غذایی: داشتن یک رژیم غذایی کامل و سالم که موجب تقویت عمومی بدن گردد، نیز در مبارزه با این عادت که در بسیاری از مواقع از ضعف اعصاب سرچشمه می گیرد و یا خود، عامل ضعف اعصاب است، تاثیر دارد.(3)
برای توصیحات بیشتر با شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة؛ مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 هجرى قمری، ج 28، ص 364.
2. شهید دستغیب، گناهان کبیره،دفتر انتشارات اسلامی ، ج 2، ص 331.
3. مکارم شیرازی،مشکلات جنسی جوانان، ص151،انتشارات نسل جوان، قم،1376ش.

پرسش: 2-اگه با یه زنی رابطه برقرار کنم ولی به جای دخول از روش های دیگر برای خالی کردنمون استفاده کنیم حکمش چیه؟ راستی الانم شرایط ازدواجو ندارم.
پاسخ:
رابطه با زن نامحرم به هر شکلی باشد حرام است و در دنیا و آخرت مجازات دارد، ولی تا دخولی صورت نگیرد زنا محسوب نمی شود. اگر شرایط ازدواج دائم را نداری می توانی زن بیوه ای را صیغه کنی و صیغه(ازدواج موقت) حلال است.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل، توضیح المسائل، مسئله 2489و2543.

صفحه‌ها