پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۰۷/۲۹ ۱۹:۱۷ شناسه مطلب: 78951
با سلام و خستخ نباشید؛ من فردی هستم که حدود سه ماه از ازدواجم میگذره و گاهی اوقات شوهرم به رفع نیاز اصلی من توجه نمیکنه و هنگامی که کار خودش تموم میشه خسته و بی حال میخوابه... و من ناچارم برای رفع نیازم,خودارضایی کنم. توی مجردی هم این کارو میکردم و تنها برای فرار از گناه و رفع نیاز جنسی ام ازدواج کردم و الان همسرم پاسخگوی نیازای من نیست... چاره ی کار من چیست؟ ممنونم از راهنماییتون.
پاسخ:
خود ارضايي در شرع مقدس اسلام عملي غير شرعي تلقي مي گردد. راجع به عمل خود ارضايي و ضررهاي آن مطالب زيادي گفته شده است. اما اگر بخواهيم مشكل شما را به صورتي ويژه در نظر بگيريم، بايد مقدمتا چند نكته را متذكر شويم:
1. مثال زمين كشاورزي، درخت ليمو، و رسيدن دانه هاي ليمو را در ذهن مجسم كنيد. اگر اولين برداشت پيش از رسيدن كامل ميوه ها باشد، و كشاورز ميوه هاي نارس را از درخت بچيند، عمر درخت كم شده، و توانايي باروري آن نيز به شدت كاهش پيدا مي كند. اين امر در مورد حيوانات نيز صدق مي كند به همين دليل هم هست كه دامپزشكان اهميت بسيار زيادي براي اين امر قائل هستند. بايد بدانيد كه مطلب فوق در مورد انسان ها نيز صحت پيدا مي كند. مهمترين شاهد مدعاي ما، بروز زودرس يائسگي در زناني است كه از كودكي و نوجواني به عمل خود ارضايي مبادرت مي ورزند. زماني كه مركز فعاليت هاي جنسي به دليل وجود مزاحمت هايي نظير خود ارضايي و يا آزار و اذيت هاي جنسي نتواند به درستي رشد پيدا كند، اندوخته قواي جنسي از سن 35 سالگي به بعد رو به تحليل مي رود و اين مورد نه تنها تاثير نامطلوبي بر روي دستگاه تناسلي و در نتيجه ناباروري، مي گذارد بلكه عملكرد كليه سيستم هاي بدن را نيز تحت الشعاع قرار مي دهد: دستگاه هاضمه، گردش خون، عملكرد غدد مترشحه، سيستم عصبي و ...
2. اضطراب نقش مؤثري در تشديد ميل جنسي دارد. رفتارهاي جنسي يكي از كاهنده هاي اضطراب محسوب مي گردند. با اين وصف وقتي فرد اضطراب بالايي را تجربه مي كند، ناخودآگاه به سمت رفتارهاي جنسي به عنوان كاهنده اضطراب (هر چند به صورت كاذب) گرايش پيدا مي كند. بدين ترتيب هر چيزي كه اضطراب شما را پايين بياورد، سهم بسزايي در رهايي شما از كج كاري جنسي دارد. اموري مانند: تمارين تن آرميدگي (ريلكسيشن) ، داروهاي گياهي و داروهاي شيميايي بسيار در كاهش اضطراب مؤثرند. اگر شاهد اضطراب بالا در خود هستيد، در اولين فرصت به يك روانشناس باليني زن مراجعه فرمائيد.
ناراحتي هايي كه در اثر خودارضايي ايجاد مي شود:
1. ضعيف شدن چشم 2- لاغر شدن صورت 3- ضعف اعصاب 4- ضعيف شدن بدن 5- لاغر شدن بدن 6- سرگيجه 7- زود به زود زكام شدن 8- كم خوني 9- سست شدن زانو 10- سياه شدن دور چشم 11- ضعيف شدن حافظه 12- زرد شدن صورت 13- ضعيف شدن حس شنوايي 14- جوش زدن صورت 15- شنيدن زنگ در گوش 16 - گوشه گيري 17- ظاهر نشدن در اجتماع 18- ضعف ايمان 19- بيمار شدن از نظر جسمي و روحي
با توجه به مطالبي كه در بالا بيان شد، بايد به اين نتيجه رسيد كه اين عمل، اثرات منفى جسمى و روحى فراوانى دارد. بنابراين بايد از هر گونه دستورزى با دستگاه تناسلى، بيش از حد در حمام يا توالت بودن، پوشيدن لباسهاى تنگ (به ويژه لباسهاى زير)، قرار گرفتن در تنهايى و مشاهده تصاوير و فيلم هاي تحريك كننده... اجتناب كرد تا كمتر به اين مشكل مبتلا شد. اما مهمترين عامل براي ترك خود ارضايي توكل به خدا و اراده براي ترك است. در اين راه شكست ها نبايد نااميدتان كند، دوباره سعي كنيد و مطمئن باشيد كه خواهيد توانست. قطعا موقعيت تأهل شما زمينه ساز درمان قطعي است. شما مي توانيد با راهكارهايي كه در ذيل ارائه مي شود و با همكاري همسر محترمتان مشكل خودارضايي را حل نمائيد.
1. در بيشتر مواقع، عدم علاقه به روابط جنسي با همسر، به ارگاسم ناپذيري در جماع باز مي گردد. شما مي توانيد با بكارگيري نكاتي كه در ادامه ارائه مي شود به اين مشكل غلبه كنيد.
2. زماني كه همسرتان مشغول تحريك كردن شماست، نبايد فكرتان در جاي ديگري باشد. اينكه با خود بيانديشيد؛ آيا وي خسته شده است؟ آيا وي تا ارگاسم شدن شما تلاشش را خواهد كرد؟ الان وي به چه فكر مي كند؟ چرا ارگاسم نميشوم؟ و نظاير اين افكار.بهتر است بجاي اين افكار فكر خود را بروي تحريكاتي كه مي شويد متمركز كنيد.
3. ممكن است در طول تحريكات همسر خود تحريك بشويد، اما اينكه ممكن است ارگاسم نشويد باعث مي گردد كه دوباره فشار بيشتري را به تحريكهاي جنسي خود وارد آوريد و آن را با سركوب كردن ناخواسته پايان دهيد. پس مانع افزايش تحريكات خود نشويد.
4. از اينكه به همسر خود فشار بياوريد و از وي بيشتر بخواهيد يا تمناهاي خود را به او نشان بدهيد، هرگز نترسيد. قطعا هر فردي به همكاري همسر خود در همه مراحل نزديكي نيازمند است. پس از خواسته خود كوتاه نياييد.
5. در زمان نزديكي، نبايد، از اين مسئله بترسيد كه؛ همسرتان تمام فكر خودش را مشغول ارگاسم كردن شما كرده است. چرا كه احساس مي كنيد براي ارگاسم شدن تحت فشار هستيد و اين خود نيروي باز گرداننده براي ارگاسم شدن است.
6. در بعضي موارد درگيري هاي شخصي و يا حتي نارضايتي هاي زن از شوهر و بلعكس تاثير مستقيمي در ارگاسم بجاي مي گذارد. اين خود مي تواند ناخواسته باعث گردد كه در مقابل ارگاسم شدن مقاومت نماييد. بنابراين با رفع اين تعارضها بهتر مي توانيد به خواستهاي جنسي خود بپردازيد.
7. همچنين احساس گناه و يا نارضايتي از جنس خود، بدن خود و يا تحريك كننده نبودن خود مي تواند زمينه اي گردد تا در زمان برقراري رابطه راحت نباشيد. بهترين گزينه براي حل اين مسئله اين است كه زن يا مرد، به رفع كاستي هاي احتمالي، اما واقع بينانه خود بپردازند. استفاده از عطر و ادكلن و يا آرايشهاي مورد نياز همسر در محيط خانه، مي تواند تامين كننده خوبي براي رفع معضل نارضايتي از ظاهر فرد باشد.
8. خواستههاي خود را به هم بگوييد. شما بايد بتوانيد دربارهي مسائل جنسي به راحتي با هم سخن بگوييد. مساله ارضاء نشدن و حتي استمناء خود را به همسرتان اطلاع دهيد و از او بخواهيد تا مي تواند انزال خود را به تاخير بيندازد. اغلب زوجها در بيان مناسب خواستههاي جنسي خود مشكل دارند. آنان به طور معمول دربارهي اين موضوع چيزي نميگويند يا به شيوهي منفي آن را بيان ميكنند كه خود راه گفت و گو را ميبندد. براي مثال، فرض بگيريد زن دوست دارد همسرش پيش از آن كه عمل جنسي آغاز شود، مدت بيشتري را به بوسيدن و نوازش كردن او اختصاص دهد. زن بايد بگويد:
"من فكر مي كنم پيش از اين كه به عمل جنسي بپردازيم، بهتر است زمان بيشتري را به بوسيدن و نوازش كردن اختصاص دهيم." ( چنانچه همسرتان دچار زود انزالي است در نامه بعد بفرماييد تا به ايشان هم راهكار ارائه گردد).
1. زن و مرد بايد تكنيك هاي يك جماع موفق را ياد بگيرند. مثلا در روايت داريم كه مانند حيوانات با هم نزديكي نكنيد ( منظور زود انجام دادن عمل نزديكي و جدا شدن از هم است ) بلكه قبل از آميزش زن و مرد با هم ملاعبه و بازي كنند و تا مي توانند شهوت يكديگر را تحريك نمايند.
2. زن از همسرش بخواهد قبل از دخول، با استفاده از دست يا اعضاي ديگر شهوتش را تا نزديكي ارگاسم تحريك كند و بعد از آن عمل دخول انجام شود.
3. قرار داد جنسي بنويسيد و از آن پيروي كنيد. شما و همسرتان گفتوگو هاي مثبتي درباره خواستههاي جنسي خود داريد و خود را نسبت به خواستههاي يكديگر متعهد ميدانيد. پس قراردادي در اين زمينه داشته باشيد. پس از يك ماه دربارهي نتيجه قرارداد با هم سخن بگوييد؛ اين كه، كدام تجربهها لذت بخشتر بودند، كدام كارها بهتر جواب دادند و كدام كارها نتيجهاي نداشتند. سپس ميتوانيد نسبت به توسعه بخشيدن توافقهاي اوليه يا اصلاح آنها تصميم بگيريد. البته شايد لازم باشد براي كسي كه به بندهايي از قرار داد عمل نكرده است جريمه هايي در نظر بگيريد.
4. اگر باز هم زن ارضا نشد وهمسرش ارضا شد از او بخواهد تا ارضاي كامل از او جدا نشود و به هرطريقي كه مي تواند زن را به ارگاسم برساند. بدانيد اگر عمل استمنا زن به وسيله شوهر انجام شود گناه نيست.
5. به همسر خود بفهمانيد كه رابطه جنسي با او سبب آرامش او مي شود و مي خواهيد با اين عمل عشق و محبت خود را بيشتر به او ثابت كنيد و هدف فقط ارضاء جنسي-جسمي نيست. بلكه روح معنوي شما نيز با اين عمل ارضاء مي شود.
6. همچنين كار و تلاش بدني يا فكري بيش از حد، سبب فرسايش قواي جسماني و پيري زودرس و كاهش توان جنسي ميگردد. بنابراين اگر در شبانه روز كار و تلاش زيادي داريد سعي كنيد با برنامه ريزي آنها را تعديل كرده و يا از همسر خود كمك بگيريد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۷ ۲۲:۱۵ شناسه مطلب: 78874
سلام.من دختری هستم که با فردی در اینترنت آشنا شده ام.او پاکستانی است وتنهاست و هیچ دوست دیگری ندارد.خیلی به من وابسته شده.من با او چت میکنم.به شدت اصرار میکند که با او صحبت کنم و یا عکسم را به او نشان دهم.اما من این کار را انجام نداده ام.من 3 ماه دیگه کنکور ارشد دارم و این فرد فکر و ذهن مرا مشغول خودش کرده.یک بار با او قطع رابطه کردم اما این قدر اصرار کرد تا دوباره با او صحبت کردم(چت).حالا هم هر چی میگویم باید از هم جدا شویم تهدید میکند که خودکشی خواهد کرد.من چند بار برایش توضیح دادم که این رابطه درست نیست و من دوست ندارم وقتی همسرم از من پرسید تو تاحالا با کسی دوست بوده ای یا نه ،دروغ بگویم که دوستی نداشته ام.اما او فقط میگوید تو تنها دوست من هستی و بدون تو نمیتوانم.ما درمورد عشق و ازدواج هم با هم صحبت کردیم که در تهایت به این نتیجه رسیدیم که فقط باید باهم دوست باشیم و هیچ کدام حق عاشق شدن نسبت به هم رو نداریم.الان من نمیدونم چکار کنم.از طرفی فکر خودم رو مشغول کرده و از طرفی میدونم اگه ترکش کنم به شدت آسیب میبینه.همچنین از عقوبت و پشیمانی بعدش ،در پیشگاه خدا و حتی در نفس خودم میترسم.لطفا راهنماییم کنید.
وقتي امكان ازدواج شما وجود ندارد و اصلاً شما با فرد مورد نظر در معيارها و ملاك هاي ازدواج هيچ گونه سنخيت، تناسب و همخواني نداريد و ازدواج تان اشتباه محض مي باشد، قاعدتاً ادامه ارتباط تان به هيچ وجه به صلاح هر دوي شما نيست. چرا كه بالاخره اين ارتباط به هر دليلي و يا با ازدواج هر يك از شما بايد يك روزي قطع شود و آن گاه به محض قطع ارتباط، پيامدهاي منفي آن هويدا مي شود. طبيعتاً وقتي ارتباط شما روز به روز طولاني تر گردد، خواسته و ناخواسته مقوله عشق و علاقه بين شما شدت مي يابد و خواه و ناخواه از لحاظ روحي و عاطفي شديداً به هم وابسته مي گرديد كه در آن صورت، قطع ارتباط به مراتب سخت تر و آسيب زا تر خواهد بود و در آن موقع، احتمال اين كه فرد مورد نظر ضربه روحي و رواني سختي بخورد و تهديد خود را عملي سازد دور از انتظار نخواهد بود.
اين كه مي فرماييد: « در نهايت به اين نتيجه رسيديم كه فقط بايد باهم دوست باشيم و هيچ كدام حق عاشق شدن نسبت به هم رو نداريم» يك نوع خودفريبي است چرا كه در ارتباط دوستانه با جنس مخالف، چون هميشه نقش احساسات و عواطف برجسته بوده و بار احساسي قضيه همواره بيشتر است، هرگز نمي توان از پيدايش مقوله عشق و وابستگي رواني جلوگيري كرد. مگر مي شود انسان گرسنه و سالمي، غذا را مشاهده كند و بزاق دهانش به راه نيفتد و ميل به غذا نداشته باشد. ادامه ارتباط دوستانه با جنس مخالف، طبيعتاً مقوله عشق و عاشقي و پيدايش وابستگي رواني را به دنبال دارد. هرگز نمي توان با ساده انديشي اين دو موضوع را جدا از هم فرض نمود. وابستگي شديد و روز افزون فرد مورد نظر به شما گوياي درستي اين مطلب است.
به اعتقاد ما، فرد مورد نظر با محدوديت هاي مختلفي روبروست و احتمالاً از برخي از آشفتگي هاي روحي و اختلالات رواني عمده رنج مي برد كه براي تشفي خاطر خود، با ارتباط با شما دل خوش كرده است در صورتي كه درمان و چاره كار اين نيست. او بايد به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي براي درمان خود مراجعه كند و يا اگر قصد ازدواج واقعي دارد از مسير مشخص آن و تنها از راهش اقدام كند و با دختري كه هم طراز اوست ازدواج كند. روي آوردن به دوستي هاي اينترنتي، تهديد به ادامه رابطه از جمله اموري است كه به شدت آسيب زا بوده و برخي از دختران ساده انديش را مي فريبد و ناجوانمردانه حيثيت و آبروي آنها را مي ربايد و خدشه دار مي سازد.
اين را بدانيد كه اصل دوستي و ادامه رابطه شما با فرد مورد نظر، با آموزه هاي ديني و شرعي تضاد دارد و شما در هر صورت، مجاز نيستيد براي نجات ديگران و يا خوشايند آنان، ارزش هاي ديني و مذهبي خود را زير پا قرار دهيد و يا حيثيت و آبروي خودتان را لگدمال كنيد. اگر با قطع ارتباط تان، آسيبي متوجه فرد مورد نظر گردد، او خود مسئول بوده و در پيشگاه خداوند بايد پاسخگو باشد. شما هيچ وظيفه و مسئوليتي شرعاً و اخلاقاً در قبال ايشان نداريد. تنها مي توانيد از باب امر به معروف و نهي از منكر، يك بار براي هميشه، او را از ادامه رابطه برحذر داريد و يا او را به مراكز مشاوره اي رهنمون سازيد. اين را بدانيد، اگر رابطه خود را با او ادامه دهيد، به دست خويش، در واقع در روند درمان او تأخير ايجاد كرده ايد و مشكلات او را دو چندان و بلكه صدچندان گردانيده ايد كه در اين صورت، اگر او آسيبي از اين ناحيه ببيند، يقيناً شما مقصر خواهيد بود. علاوه بر اين، ممكن است خودتان از اين ناحيه آسيب ببينيد و ضمن مشغوليت هاي ذهني كه الان گرفتار آن هستيد، آبروي تان زير سؤال برود و يا به ارتباطات غير شرعي كشيده شويد.
وضعيت او از دو حال خارج نيست، او يا يك بيمار روحي و رواني است كه نياز فوري به درمان زير نظر متخصصان را دارد و يا يك شياد تمام عيار است كه قصد فريب شما را دارد و با تهديدات پوشالي و نخ نما قصد سوء استفاده از شما را كرده و شما را به ادامه رابطه مجبور مي كند و به تدريج در گرداب گمراهي مي كشاند.
توصيه مي شود سريعاً ارتباط خود را با او قطع كنيد و به تماس هاي او پاسخ ندهيد. ايميل خود و تمام شماره هاي خود را او از آنها اطلاع دارد تغيير دهيد تا او ديگر به شما دسترسي نداشته باشد در اين صورت، هم وجدان تا در پيشگاه الهي آسوده مي گردد و هم فكر و خيال تان راحت مي شود و هم بي جهت در گناه ديگري شريك نمي شود و باعث وخيم تر شدن اوضاع نمي گرديد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۷ ۱۸:۳۳ شناسه مطلب: 78861
برخی از احکام، خلاف عقل و فطرت در آیین مسیحیت و یهودیت تحریف شده
پاسخ:
اگر منظور شما احكام شرعي است، بايد گفت بلي در اثر تحريفات، تغييراتي در آيين اديان پيش از اسلام داده شده است كه ربطي به اصل دين ندارد. چنان چه گفته اند ـ پولس خوردن گوشت خوك و شراب را بر مسيحيان حلال كرد و گرنه در اصل آيين آن ها حرام بوده است.(1)
اينكه امروزه در برخي اديان شراب را حلال شمرده اند نشانه تحريف آن هاست، كه در اديان الهي بدست بشر صورت گرفته است.(2)
از بين مبلغان و مروجين مسيحيت پولس موقعيت ويژه اي دارد؛ كه براي ترويج مسيحيت بين غير يهوديان امپراطوري روم، دو كار و در حقيقت دو تحريف عمده در مسيحت انجام داد:
اولا: از نظر عقيدتي، مسيحيت را چنان تغيير داد كه پذيرش آن براي مشركان امپراطوري روم آسان شد.
ثانياً: مسيحيت را ازنظر عمل آسان گردانيد؛ زيرا براي غير يهوديان، عمل به دستورات بسيار پيچيده يهوديت سخت بود، لذا پولس شريعت (حلال و حرام و مكروه و مستحب) را از مسيحيت حذف كرد و ايمان را براي رستگاري كافي دانست.(3)
البته بايد دانست كه احكام الهي بر اساس مصالح و مفاسد است. كه علت حرمت ذاتي مواردي مثل گوشت خوك و شراب بدليل زيان ها و ضرر هاي فردي و اجتماعي بر كسي پوشيده نيست. چنان كه قرآن كريم نيز به اين معني اشاره دارد.(4)
اما پولس كه از تحريف كنندگان مسيحيت واقعي و از بنيانگذاران مسيحيت تحريف شده كنوني است براي جلب طرفداران بيشتر صريحا اعلام كرد كه ديگر عمل «ختان» وجوب ندارد، و هم چنين رعايت حلال و حرام در طعام و شراب ضروري نيست و افراد بشر را نبايد به نجس و طاهر تقسيم كرد.(5)
با توجه به مطالب ذكر شده در مسيحيت واقعي، مثل اسلام شراب حرام است. اما در اين زمان كه مسيحي ها مشروب مي خورند، دينشان تحريف شده است و اينها تابع يك دين منحرف هستند؛ كه بدعت هاي بسياري وارد آن شده است.
لازم بذكر است كه مسأله تحريف مسيحيت در روايات اسلامي نيز ذكر شده است. در روايتي از امام كاظم ـ عليه السلام ـ آمده است: «در يكي از بدترين مكان هاي جهنم كه «سقر» نام دارد نام پنج تن از امم سابق ذكر شده است؛ اين پنج تن عبارتند از: قابيل، نمرود، فرعون، يهود (كه قوم بني اسرائيل را منحرف ساخته و از دين خارج كرد) و پولس كه نصرانيت را به وضعيت كنوني درآورد.»(6)
همچنين امام صادق(ع) نيز مي فرمايد: «رسولان الهي در زمان خود و پس از خود مبتلا به شيطان هايي بوده اندكه آنان را آزرده و مردم را پس ازآنان گمراه كرده اند؛ دو شيطاني كه نسبت به عيسي(ع)چنين كرده اند، پولس و مريسا بوده اند.(7)
آنچه گذشت مختصري بود از مسيحيت كنوني كه بدليل تحريف شراب و مسكرات را حلال شمرده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- رضواني، علي اصغر،نگاهي به مسيحيت و پاسخ به شبهات.
2- اديب آل علي، سيد محمد، پرسش ها و پاسخ هايي درباره مسيحيت.
3- رابرت اي . وان و ورست، ترجمه باغباني، جواد و رسول زاده، عباس، مسيحيت از لابلاي متون.
پي نوشت ها:
1. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، چاپ دوم، ج3، ص 213.
2. ر.ك: محلاتي، ذبيح الله، در مضرات شراب ـ ترياك ـ قمار و موسيقي، تهران، جاودان، 1372.
3. رضواني، علي اصغر، نگاهي به مسيحيت و پاسخ به شبهات، قم، انتشارات جمكران، چاپ اول، ص 37.
4. بقره / 219.
5. جان بي ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، چاپ پنجم، 1372ش، ص614.
6. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، موسسه الوفا، چاپ دوم، 1403ق، ج8، ص 310.
7. همان، ج 13، ص 212، حديث 5.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۷ ۱۴:۵۶ شناسه مطلب: 78854
۱۳۹۱/۰۷/۲۷ ۰۷:۴۱ شناسه مطلب: 78848
۱۳۹۱/۰۷/۲۵ ۰۷:۱۷ شناسه مطلب: 78760
سلام - خسته نباشید من یه نوجوون 17 ساله ام - سعی کردم تا الآن خودم رو از هوا و هوس درو نگه دارم و خدا رو شکر هم تا الآن هوس بازی و هوس رانی ای نداشتم اما مدتی هست که علاقه مند به دختری شدم که یک سال از خودم کوچک تره و دختر مومن و با ایمانی هم هست - طوری که همیشه حجابش رو رعایت میکنه ولی از روی شرم و خجالت تا الآن هیچ حرفی به هیچ کس نزدم ... اما احساس میکنم هر بار که میبینمش علاقم نسبت بهش بیشتر میشه-واین علاقه هم سرمنشاء از هوس و شهوت نداره و به چشم خواهر خودم بهش نگاه میکنم از طرفی نگران وسوسه های شیطانی ام و از طرفی فکر میکنم برای صحبت کردن راجع این موضوعات هنوز خیلی زود هستش و مطمئنم اگر با مادرم صحبتی به میون بیارم ممکنه عکس العمل جالبی نداشته باشه آشنایی خانواده ها به هم نسبتا زیاد هستش - همسایه ی ما هستند و هم پدرم و هم مادرم پدر و مادر اونو میشناسن و با هم خوش و بش و صمیمیت دارن و یک دلیل دیگه هم اینه که خجالت میکشم موضوع رو به میون بیارم شما راهنمایی کنید - آیا این کار گناه داره که من همه ی احساسات رو درون خودم بریزم ؟ یا طبق امر اسلام مشورت کردن جایز هستش ؟ شما جای من بودید چه چاره ای میکردید ؟! ارزشش رو داره که با مادرم صحبت کنم و مسئله رو قبل اینکه مشکل ساز بشه بگم ؟ هر چند که ممکنه از این پررویی من ناراحت و دلخور بشه... خیلی ممنونم
خويشتنداري شما را ارج مي نهيم. ولي متأسفانه مهمترين مرحله خويشتنداري كه بسترساز بسياري از مشكلات و گناهان يعني حفظ كامل حريم نگاه را به انجام نرسانده ايد. اساساً وقتي چشمان ما بي حريم شد خويشتنداري عمر چنداني نخواهد داشت و دير يا زود شكسته خواهد شد.
قبول كنيد كه شما در سنيني به سر مي بريد كه با انواع اقسام بحران ها از جمله بحران بلوغ، بحران نوجواني، بحران هويت بحران كنكور و تحصيلات دانشگاهي و ... قرار داريد. هر كدام از اين بحران ها كافي است كه اضطراب شما را فزوني بخشد و شما چاره اي جز جستجوي يك آرامشگر بيروني (كه معمولاً از جنس مخالف است) نداشته باشيد. متأسفانه و از بد حادثه اين دختر پاكدامن در مجاورت فيزيكي شما قرار گرفته است و به دلايلي توانسته به شما آرامش ببخشد. به ياد داشته باشيد كه مكانيزم هاي دفاعي ما در هنگام اضطراب بسيار فعال است و بسياري از توجيهات مذكور در نامه شما چيزي جز مكانيزم هاي دفاعي ناهشيار شما نيست. نگاه خواهري به يك دختر صددرصد نامحرم يا «بي شهوت قلمداد كردن نگاه به ايشان، ماهيت دفاعي دارند و مكانيزم دفاعي «انكار» و «استدلال تراشي» باعث چنين توجيهاتي از جانب شما شده است. اگر به هر دليلي نگاه خود را حفظ نكنيد چيزي جز جنگ فرسايشي با تمنيات نفساني نخواهيد داشت. هر روز بايد ذهن مضطرب خود را درگير دودلي ها، ترديد ها، علائق و خاطرخواهي ها و ... نماييد. متأسفانه شما از هم اكنون با بسياري چيزها خداحافظي كرده ايد و قصه پر غصه اي را با يك عدم خويشتنداري شروع به روايت كرده ايد. با فرض اين كه اين دختر بهترين دختر عالم باشد باز از شروع اين علاقمندي اوليه تا ازدواج احتمالي چيزي حدود ده سال (كمتر يا بيشتر) فاصله وجود دارد.
اين فاصله زماني يعني يك هفتم عمر طبيعي شما. يعني شما يك هفتم عمر خود را بدون هيچ دليل منطقي مصروف يك عشق نوجواني كرده ايد. عشق همچون سرطان به تدريج تمام سلول هاي شما را در مي نوردد و تار و پود ذهن را به طور كامل تسخير خواهد كرد.
شبانه روز شما، اين دختر مي شود و شما با خيلي چيزها از جمله آرامش خداحافظي خواهيد كرد. با فرض اين كه شما بعد از ده سال با ايشان ازدواج نماييد فكر مي كنيد چه چيزي انتظار شما را مي كشد. ده سال انتظار فرسايشي رمقي براي ازدواج شما باقي نمي گذارد و شما بعد از ازدواج متوجه مي شويد اين دختر با آن چيزي كه در ذهنتان ساخته و پرداخته ايد بسيار متفاوت است.
موانع پيدا و پنهان از جمله عدم همخواني خوني و ژنتيكي، عدم علاقه اين دختر به شما، عدم رضايت والدين طرفين و .. بر سر راه اين ازدواج احتمالي وجود دارد.
پس اگر بخواهيم هزينه اين عدم خويشتنداري را حساب كنيم بسيار كمرشكن تر از آن است كه شما تصور آن را از ابتدا مي كرديد.
در هر صورت شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد، ولي اين را بدانيد كه اگر به فكر خود و آينده دو دنياي خود نيستيد، لااقل اين دختر از همه جا بي خبر را درگير ناآرامي دروني خود نكنيد و اگر به خود رحم نمي كنيد لااقل به اين دختر رحم كنيد. اين دختر را به سادگي مي توان از راه به در كرد، ولي تاوان اين از راه به در شدن را بايد شخص شما بپردازد. به هيچ وجه اين خاطر خواهي ها و عشق هاي فيزيولوژيك را جدي نگيريد و بدانيد به ظاهر بي آسيب اين دختر نيز نمي توان اكتفا كرد. اگر از اضطراب بالا در رنجيد براي برون رفت كم آسيب تر از اين علاقمندي آسيب زا (هر چند شما آن را بي آسيب بشماريد) به درمان تخصصي آن همت گماريد.
از هر گونه تشديد علاقه به شدت حذر نماييد و با صفر رساندن رابطه (حتي در حد يك نگاه) به داد خود و آينده خود برسيد. درونريزي اين احساسات گناه شرعي ندارد، ولي بايد تا حد امكان به جاي بغرنج سازي و بزرگنمايي اين علاقه به ساده سازي پيش پا افتاده سازي آن همت گماريد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۳ ۲۰:۳۱ شناسه مطلب: 78694
باعرض سلام با توجه به درمانی که من برای بارداری انجام دادم،دکتر سه روز را برای نزدیکی تجویز کردند که یک روز آن قمر در عقرب است. آیا نزدیکی اشکال دارد؟راه حل چیست؟ اگر نزدیکی انجام شود در نطفه چه تاثیری میگذارد؟ من و همسرم چاره ای جز نزدیکی در روز قمر در عقرب نداریم نداریم. من به جواب این سوال هر چه زودتر احتیاج دارم ممنون از شما
خواهر گرامي! انعقاد نطفه در روزهايي كه قمر در عقرب است حرام نيست، بلكه كراهت دارد. يعني اگر نشود بهتر است؛ با توجه به اينكه يك روز از سه روز، قمر درعقرب است، شما مي توانيد آن يك روز را نزديكي نكنيد و در دو روز باقي مانده هم بستر شويد، ولي اگر چاره اي نداريد جز اينكه در هر سه روز هم بستر شويد، مي توانيد با صدقه دادن و خواندن دو ركعت نماز و دعا كردن از خداوند بخواهيد كه فرزند سالم و صالحي روزي شما گرداند.
بدانيد كه همه كاره در نظام هستي خداوند است و تا خداوند نخواهد هيچ اتفاقي نخواهد افتاد. پس با توكل بر خدا، آرامش رواني خود را حفظ نماييد و اقدام كنيد.
توصيه مي كنيم قبل از نزديكي، دو ركعت نماز و مقداري قرآن بخوانيد و هر روز براي سلامتي خود و فرزند صدقه بدهيد.
ان شاءالله خدا فرزند سالم و صالح و زيبايي به شما عنايت فرمايد.
مطالعه كتاب ريحانه بهشتي اثر خانم سيما ميخبر را پيشنهاد مي كنيم.
اين كتب هم مفيد مي باشند:
- حليه المتقين (ص 70 75)، علامه مجلسي؛
- بهشت خانواده، دكتر مصطفوي؛
- بهداشت ازدواج از نظر اسلام، دكتر صفدر صانعي؛
- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان؛
- مشاوره جنسي و زناشويي، علي اسلامي نسب.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۲ ۲۳:۲۳ شناسه مطلب: 78649
دلایل برای رد این ادعا که "امام حسین (علیه السلام) فقط برای حکومت قیام کرد و عاشورا یک دعوای سیاسی-قبیله ای بوده است" چیست؟ لطفا نام منابع تاریخی دست اولی را که می توان به آن استناد کرد ذکر کنید.
پاسخ:
يكي از نگاه ها به جريان و نهضت عاشورا از سوي اهل سنت نگاه تنازع قدرت است.(1)
شهيد مطهري به اين سؤال، چنين پاسخ مي دهد:
نهضت چند ماهيتى
پديدههاى اجتماعى مىتوانند در آن واحد چند ماهيتى باشند قيام امام حسين (علیه السلام) از آن پديدههاى چند ماهيتى است، چون عوامل مختلف در آن اثر داشته است. مثلًا يك نهضت مىتواند ماهيت عكس العملى داشته باشد يعنى صرفاً عكس العمل باشد، و مىتواند ماهيت آغازگرى داشته باشد. اگر يك نهضت ماهيت عكس العملى داشته باشد، مىتواند يك عكس العمل منفى باشد در مقابل يك جريان، و مىتواند يك عكس العمل مثبت باشد در مقابل جريان ديگر. همه اينها در نهضت امام حسين(ع) وجود دارد.
عامل تقاضاى بيعت
يكى از عوامل كه به يك اعتبار (از نظر زمانى) اولين عامل است، عامل تقاضاى بيعت است، يزيد مىخواهد بيعت بگيرد. بيعت كردن يعنى امضا كردن و صحّه گذاشتن امام حسين(ع) عكس العمل نشان مىدهد، عكس العمل منفى. بيعت مىخواهيد؟ نمى كنم.
عامل دعوت مردم كوفه
عامل ديگرى هم در اينجا وجود داشت كه باز ماهيت نهضت حسينى از آن نظر ماهيت عكس العملى است. ولى عكس العمل مثبت نه منفى اينجا يك دعوت است از طرف مردمى كه مدعى هستند ما از سر و جان و دل آمادهايم، كوفه اصلًا اردوگاه بوده است مردم اين شهر از امام حسين دعوت مىكنند در مجموع شايد حدود صدهزار نفر به او نامه نوشتهاند مسلمانانى قيام كردهاند، امام بايد به كمك آنها بشتابد امام حسين از اول حركتش معلوم بود كه مردم كوفه را آماده نمىبيند، مردم سست عنصر و مرعوب شدهاى مىداند. در عين حال جواب تاريخ را چه بدهد؟ قطعاً اگر امام حسين به مردم كوفه اعتنا نمىكرد، همين ما كه امروز اينجا نشستهايم مىگفتيم: چرا امام حسين جواب مثبت نداد.
عامل امر به معروف و نهى از منكر
روز اولى كه امام حسين از مدينه حركت كرد، با اين شعار حركت كرد من به حكم وظيفه امر به معروف و نهى از منكر بايد قيام كنم؛ و نيز مسأله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كردهاند قيام مىكنم (هنوز حدود دو ماه مانده بود كه مردم كوفه دعوت كنند)، بلكه مسأله اين بود كه دنياى اسلام را منكرات فراگرفته است؛ من به حكم وظيفه دينى، به حكم مسؤوليت شرعى و الهى خود قيام مىكنم.
امام حسين فرمودند: من براى سركشى و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن از مدينه خارج نشدم. بلكه، و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدى أريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر. يعنى جز اين نيست كه من بمنظور ايجاد صلح و سازش در ميان امت جدم خارج شدم، من در نظر دارم امر بمعروف و نهى از منكر نمايم. من مي خواهم مطابق سيره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب(ع) رفتار نمايم. كسى كه مرا به جهت اينكه حق مي گويم قبول كند او بحق سزاوارتر است و كسى كه دست رد بسينه من بگذارد من صبر مي كنم تا خدا كه بهترين حكم كنندگان است بين من و او داورى نمايد.(2)
در عامل اول، امام حسين(ع) مدافع است. به او مىگويند: بيعت كن، مىگويد: نمىكنم؛ از خودش دفاع مىكند. در عامل دوم، امام حسين متعاون است. او را به همكارى دعوت كردهاند، جواب مثبت داده است. در عامل سوم، امام حسين مهاجم است. در اينجا او به حكومت وقت هجوم كرده است. به حسب اين عامل، امام حسين يك مرد انقلابى است، يك ثائر است، مىخواهد انقلاب كند.(3)
درباره نقش طلب قدرت در نهضت كربلا نيز بايد گفت كه: خواست قدرت پديده اي زشت و منكر نيست. اگر چه اكثر صاحبان قدرت، از قدرت سوء استفاده كرده و سبب تصور منفي از طلب قدرت شده باشند.
اگر كسي بخواهد قدرت به دست آورد، تا مانع ظلم ظالمان شود، نيكي ها و فضائل را ترويج كند، خواست قدرت براي او به اندازه همين اهداف زيبا و نيكو است. ارزش قدرت در نظر ائمه را مي توانيم در كلمات و عمل امير المومنين (ع) ببينيم. حضرت قدرت را تنها زماني ارزشمند مي دانند كه با آن بتوانند مانع ستمكاران شوند، و دنياي فارغ از نگاه الهي ، در نگاه حضرت، پست تر از آب بيني يك بز است:
حضرت علي (ع): اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مى ساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مى كردم، آنگاه مى ديديد كه دنياى شما نزد من از آب بينى بزغاله اى بى ارزش تر است.(4)
حضرت در جاي ديگري دنياي فارغ از هدف الهي را اين گونه توصيف مي كنند:
به خدا سوگند، كه دنياى شما در چشم من بى ارج تر از پاره استخوان خوكى است در دست شخصى جذامى(5)
حكومت براي چنين كسي، رفاه و آسايش و برخورداري از نعمت هاي دنيوي را در پي ندارد:
حضرت علي (ع) مي فرمايند: آگاه باش امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، پس سوگند به خدا من از دنياى شما طلا و نقره اى نيندوخته، و از غنيمت هاى آن چيزى ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اى نيفزودم، و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است.(6)
پول و ثروت در دست چنين كسي، جز براي انفاق نيست تا شب ها كيسه بر دوش، به در خانه نيازمندان برود. و معاش آنها را تأمين كند. و قدرت جز براي مقابله با ظالمان و منحرفان نيست. پس اگر چنين كسي، طلب قدرت را رها كند، مرتكب زشتي شده است. و بايد به محض توانايي بر كسب قدرت، آن را به دست بگيرد. ترك قدرت براي چنين كساني، بهره مند شدن از آسايش است كه در اين صورت، مرتكب زشتي شده اند.
پي نوشت ها:
1. براي آگاهي بيشتررك كتابهاي مقدمه ابن خلدون، رهبر آزادگان، رجبعلي مظلوبي.
2. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج5، ص21.
3. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج17، ص 140تا 146.
4. نهج البلاغه – خطبه سوم.
5. نهج البلاغه – كلمات قصار – 236.
6. نهج البلاغه – نامه 45.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۰۷/۲۲ ۱۷:۲۰ شناسه مطلب: 78615
چرا شهادت دو زن با یک مرد مساوی است؟
پاسخ:
شهادت در قوانين قضايى اسلام در زمره حقوق قرار ندارد. شهادت حق نيست، تا بگوييم با دو تا يا يكي شدن به شاهد ظلم مي شود و يا در نتيجه آن مرد برتر از زن تلقي مي شود، بلكه شهادت اداي يك تكليف است، يعنى انسان وظيفه دارد براى احقاق حقوق ديگران شهادت بدهد. قرآن كتمان شهادت را حرام اعلام نموده است.(1)
بر اين اساس اگر شهادت برخى در دادگاه پذيرفته نمى شود، يا كم تر پذيرفته مى شود، اين امر گوياى سهل تر بودن تكليف و مسئوليت آنان است، نه تضييع حقوق آنان؛ در واقع از آن جا كه مكانيسم خلقت زن و مرد با هم متفاوت است و روحيات و اخلاق زن و مرد با هم يك جور نيست، مسئوليت هاي زن و مرد هم در جامعه متفاوت است. در نتيجه تفاوت روحيات و مسئوليت ها تكاليف فرع بر اين امور هم متفاوت خواهد شد. توقعى كه خداوند از زن دارد، با توقعى كه از مرد دارد، يكى نيست.
بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى، ربطى به ماهيت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضى موارد كه شهادت مربوط به امور زنان باشد، اصلاً شهادت مردان مورد قبول نيست، چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. البته به شكل طبيعي در وقايع و رخدادهاى اجتماعي، مردان بيش تر از زنان دست اندر كار هستند زيرا مردان به خاطر كار و تلاش و وظيفه به دست آوردن مخارج زندگي با رخدادها و وقايع اجتماعى بيش تر مأنوس اند. اگر واقعه اى رخ داد، بيشتر و بهتر در معرض اطلاع اند.
در اين ميان هر قدر حضور زنان در جامعه پررنگ تر شود، اما به شكل طبيعي زنان خود را از درگيري ها، نزاع ها، نابساماني هاي اجتماعي و هر آنچه به نوعي داراي ريسك و خطر باشد دور نگه مي دارند؛ به علاوه خود جامعه هم بسياري از اين گونه درگيري ها و بي پردگي هاي رفتاري را در حضور بانوان انجام نمي دهد و در نتيجه غالبا حضور و درك دقيق مساله از منظر زنان كمتر از مردان خواهد بود.
از طرف ديگر نبايد فراموش كرد كه مساله عدم آگاهي دقيق از رخدادهاي اجتماعي تنها بخشي از احتمالات قابل ذكر در فلسفه لزوم تعدد در شهادت زنان است در حالي كه دليل مهمتر و احتمال قوي تر در اين عرصه چيز ديگري است.
در واقع بر اساس نظر روانشناسان زنان از روحيه لطيف تر برخوردارند و احساسي تر هستند. بنابراين سريع تر مطالبي را قبول مي كنند و زودتر تحت تاثير قرار مي گيرند و به علاوه از آن جا كه شهادت دادن افراد مي تواند به شدت در برخورداري ديگران از برخي حقوق كارساز باشد، خطر راضي كردن يك شاهد براي شهادت دروغ يا مجبور كردن او براي اين امر از طريق تهديد و فشار و ... نسبت به زنان بسيار بيش تر بوده، هر فرد ظالمي با حاضر كردن دو زن حق ديگران را پايمال مي نمود، مسأله اي كه در شهادت چهار زن بسيار سخت تر اتفاق مي افتد.
طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمايت كننده، از ويژگى هاى زنانه است. در برابر اين امور، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاكميت را از ويژگى هاى مردان بر شمرده اند. (2)
به علاوه زنان به جهت اين كه از نيروى احساس و عاطفه بيش ترى بهره مندند، از صحنه هاى احساسى و عاطفى بيش تر متأثر مى شوند و به هيجان مى آيند. (3) در مجموع در ظرفيت وجودى زنان دو چيز بيش از مردان جلوه گر است: يكى بُعد عاطفى و ديگرى شرم و حيا و عفت.
وقتى كه در ساختار وجودي زن اين ويژگى هاي پسنديده قوت بيشتري دارد، به تبع اين امور در حوزه قوانين و مسئوليت هاي اجتماعي (به ويژه در امورى كه مربوط به حقّ النّاس است) هم تاثير گذار مي شود، تا حقوق مردم در شهادت ها ضايع نگردد.
به عبارت روشن تر با توجه به همه موارد بيان شده مي توان سه رويكرد متفاوت در مساله شهادت زنان تصور نمود:
1- رويكرد افراطي: شهادت زنان را به كلي فاقد ارزش بدانيم: يعني با توجه به اين كه اولا: جنبه عاطفي در آنها غلبه دارد ثانيا:عفت و حيا و شرم و شور و هيجان نوعا در زنان بيشتر است كه مي تواند زمينه ساز عدم توجه دقيق به حوادث اجتماعي و يا فراموشي برخى امور هيجانى را فراهم نمايد و ثالثا:با توجه به حسن ظن بيشتر و روحيه احساسي قوي تري كه در زنان وجود دارد زنان زودتر به حالت اطمينان در يك مسئله دست مى يابند و زودباورترند و راحت تر تحت تأثير قرار مى گيرند و در نتيجه بيشتر ممكن است مورد سوء استفاده و فشار و تهديد و تطميع قرار بگيرند و... لذا در مجموع براي پيشگيري از تضييع حقوق ديگران به كلي شهادت دادن را از عهده زنان خارج نمائيم .
اين پيشنهاد قابل قبول نيست زيرا ممكن است از جهت ديگر موجب پايمال شدن حقوق ديگران شود و آن جايى است كه شهادت در انحصار زنان باشد يا در برخي حوادث و محيط ها تنها شاهدان واقعه زنان باشند، يا در بين شهود يك واقعه تنها يك مرد باشد كه به تنهايي شهادتش اثري نخواهد داشت.
2- رويكرد تفريطي: بگوييم شهادت زنان كاملا مانند شهادت مردان اعتبار دارد. اين سخن نيز موجب مى شود كه به جهت موارد مذكور از اعتبار قضا كاسته شود و به نوعى حقوق مردم تضييع گردد و زنان خود تحت فشار حضور مكرر در محاكم و منازعات كه با روحيه آن ها همخواني ندارد و تبعات منفي بسياري را نيز مي تواند به دنبال داشته باشد قرار گيرند.
3- رويكرد معتدل: خداوندى كه انسانها را آفريد و به همه اسرار نهفته آگاه است، فرموده در امورى كه مربوط به حقوق مردم است (حق النّاس، نه حقّ اللَّه) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده شود، ليكن به جهت محكم كارى دو شاهد زن در امورى كه يك شاهد مرد لازم است، يا چهار شاهد زن در امورى كه دو شاهد مرد لازم است، با شرايطى، ارزش و اعتبار دارد. به نظر مي رسد اين عين عدل و منطبق با منطق و عقلانيت است.
پىنوشتها:
1. بقره (2) آيه 283.
2. جيمز دبليو و وندر زندن، ترجمه: دكتر حمزه گنجي، روانشناسى رشد، انتشارات سمت، تهران 1375ش، ج 1، ص 330.
3. كتاب نقد، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ش 12، ص 59.
موفق باشید.