پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا اهل سنت وارد بهشت نمی شوند؟
در روايات متعددي به جايگاه ولايت و نقش آن در ورود به بهشت تاكيد شده است. در روايتي از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است كه فرمود" اى على! اگر ...

آیا داشتن ولایت حضرت علی و اولادشان شرط ورود به بهشت است؟

و آیا اهل سنت وارد بهشت نمی شوند؟

یا حب اهل بیت پیامبر کافیست؟

پاسخ:
در روايات متعددي به جايگاه ولايت و نقش آن در ورود به بهشت تاكيد شده است. در روايتي از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است كه فرمود" اى على! اگر بنده‏ اى همانند عبادت نوح در ميان قوم خود خدا را عبادت كند و به سنگينى كوه احد، طلا در راه خدا انفاق كند و آن قدر عمر وى طولانى شود كه هزار حج، پياده انجام دهد، سپس در بين صفا و مروه در حال مظلوميّت كشته شود و با اين همه اعمال، ولايت تو را نپذيرفته باشد و از رهبرى تو تمرّد نمايد، بوى بهشت را استشمام نمى‏ كند و راهى به آن نخواهد يافت."(1)
بنابراين به اعتقاد ما، تنها شيعيان دوازده امامي اهل حقند، آن هم به شرطي كه اهل عمل و رعايت محرّمات و واجبات شرعي باشند، با اين حال هرگز معتقد نيستيم غير آن ها، همه غير بهشتي بوده و يا اهل جهنم و عذاب باشند، زيرا ما ديگران را عالم و عامد مي دانيم يا جاهل غير عامد. عالمان و عامدان اهل عذاب اند، چون عمداً بر خلاف علم خود عمل كرده اند.
جاهل هم دو دسته اند: مقصر و قاصر. مقصران يا افرادي كه با وجود امكان رسيدن به حقيقت، از آن سرباز زده اند، مثل عالمان، جهنّمي اند.(البته بدون لحاظ رحمت الهي كه ممكن است شامل آن ها هم بشود). امّا جاهلان قاصر يعني كساني كه متوجه جهل خود نيستند و يا راهي براي بر طرف كردن جهل خود ندارند، به طور حتم اهل نجاتند.
قرآن مجيد مي فرمايد "وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً"(2) «هيچ طايفه اي را عذاب نمي كنيم. مگر حجت را بر آن ها تمام كرده باشيم».
حال بر جاهلان قاصر اتمام حجّت نشده است، زيرا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در اعتقادات و باورهاي خود را نمي دهند يا احتمال خلاف مي دهند، امّا راه و وسيله اي براي رسيدن به حق در اختيار ندارند و يا در پي كشف حقيقت رفته و تحقيق كرده، ولي به بطلان عقائدشان پي نبرده اند، هر چند پايبندي آن ها به اصول و دستورهاي ديني خودشان هم در رسيدن به بهشت، تا حدي لازم است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مى‏ فرمايد: اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏ يابد كه ائمه(علیهم السلام) تكيه‏ شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏ آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏ بايست تحقيق و جستجو كند، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏ برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏ روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند. مثلاً زرارة از امام نقل مى‏ كند كه فرمود: اى زرارة! حقّ است بر خدا كه گمراهان (نه كافران و جاحدان) را به بهشت ببرد.(3)
بر اين اساس بسياري از اهل تسنن، جاهل قاصر بوده و حجت بر آنها تمام نشده است. لذا نمي توان با استناد به حديث مطرح شده و امثال آن، تمامي اهل تسنن را غير بهشتي دانست.
البته توجه داشته باشيد، اين امر بدان معنا نيست كه در صورت ورود شخص به بهشت، درجه وي با افراد به حق رسيده، مساوي مي شود. چرا كه معتقديم در بسياري از موارد، خود ولايت و حب اهل بيت (ع) مانند نماز، روزه و ... داراي آثار تكويني خاصي بوده كه شخص را به مقامات عاليه مي رساند و چه بسا فرد با انجام ندادن آن به هر دليل، به آن مقام نمي رسد مانند ورزشكاري كه به جهت عذري مانند بيماري و ...، قادر به مسابقه نبوده و طبيعتاً ديگران نيز وي را به خاطر رتبه نياوردن سرزنش نمي كنند. اما هيچگاه مقام وي مساوي با كسي نيست كه در مسابقه شركت كرده و داراي مقام برتر شده است.
البته طبيعي است كه حب ظاهري مراد نبوده، بلكه حبي مراد است كه مقدمه عمل بوده باشد؛ به عبارتي حب واقعي مراد است در رواياتي از امام باقر(ع) نقل شده است كه فرمود" يَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ يَنْفَعْهُ ُحُبُّنَا"(4) اى جابر سلام مرا به شيعيان من برسان و به آنان اعلام كن كه بين ما و خدا قرابت خويشاوندى نيست و راه تقرب به خدا فقط اطاعت و فرمانبرى از اوست. اى جابر هر كس كه اطاعت خدا نموده و ما را دوست بدار او ولى و دوست ما است و كسى كه معصيت خدا را كند محبت ما سودى به حالش ندارد."
و شايد مراد حديث آن باشد كه اساساً كسي كه محب اهل بيت است، همواره سعي مي كند از گناه دوري كند.

پي نوشت ها:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار،چ دارالكتب الاسلاميه، تهران، بي تا، ج 27، ص 194.
2. بقره(2)آيه39.
3. مطهري، مرتضي، مجمو عه آثار، چ صدرا، تهران، 1370، ج1، ص 279.
4. بحار الانوار، همان، ج 68، ص 179.

موفق و موید باشید.

با سلام مدتی قبل با دختری در محل کار آشنا شدم و با هم دوست شدیم( که البته اولین بارم نبود با یه دختر ...)حدود 1.5 سال دوست بودیم و قرار ازدواج هم نداشتیم تا اینکه به خاطر مسائلی اون از شرکت رفت و رابطه ما تمام شد البته رابطه ما خیلی به هم نزدیک بود و اون به من خیلی وابسته بود و مسائل شرعی رو رعایت نمی کردیم... حالا مشکلم اینه بعد از 1 سال فکر این دختر حتی یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و بدون اینکه بخوام بهش فکر میکنم با اینکه خیلی اذیتم کرده و دوست ندارم دیگه ببینمش اما... خداوند به من ظاهری زیبا بخشیده و به خاطر این موضوع خیلی راحت با خانمها ارتباط برقرار میکنم و بعد از این دختر هم رابطه دوستی داشتم ولی تاثیری نداشت و ذهنم درگیرشه لطفا بهم بگین ممکنه این موضوع ناشی از این باشه که اون هنوز به من فکر میکنه و افکار من تحت تاثیر افکار اونه من قبلا رابطه های جدیتری داشهتم و اما این مشکلو نداشتم تو اینترنت خیلی جستجو کردم اما نتیجه ای نگرفتم لطفا راهنماییم کنید. باتشکر

اجازه می خواهم کمی آسیب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظری بیفکنم. امید است دل آزرده نگردید و در آن بیش تر تأمل نمایید.
ضمن ابراز تأسف از شرايط به وجود آمده توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. اشتغال ذهني مکرر و طولاني مدت شما به دختر مورد نظر حكايت از وسواسي بودن آن دارد. افكار وسواسي افكاري هستند كه به صورت غير اختياري و به صورت تكرار شونده به ذهن فرد مبتلا هجوم مي آورند و فرد با اين كه خواهان قطع رشته افكار مزاحمش مي باشد، ولي گويا چاره اي جز نشخوار ذهني آنان ندارد. وسواس فكري ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد و هر چيزي كه اضطراب فرد را پايين بياورد سهم بسزايي در كاهش هجوم افكار وسواسي دارد.
2. همان طور كه مي دانيد ذات رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف با استرس و اضطراب آميخته است و رابطه با جنس مخالف فارغ از عدم جواز شرعي اش به خاطر ماهيت استرس زايش جواز روان شناختي ندارد. متاسفانه گویا شما با خويشتنداري هيچ ميانه اي ندارید و آزاد و رها از همه قيود شرعي و روانشناختی بر اين عمل اضطراب زا پاي مي فشريد.
همان طور كه نمي توان آتش را با آتش خاموش كرد. اضطراب ناشي از رابطه با غير همجنس را نمي توان با رابطه با دختران ديگر فرونشاند. البته اصل رويكرد شما به رابطه با جنس مخالف نيز ماهيتي وسواسي دارد و شما به نوعي به وسواس جنسي و شبه جنسی دچار شده ايد.
3. وسط دعوا حلوا خيرات نمي كنند و اگر شما از سر گردن كشي و نافرماني با فرامين الهي به جنگ در آييد. نبايد توقع داشته باشيد كه خداوند و تمام جهان خلقت از سر دوستي با شما وارد تعامل شوند. گناه گناه است و پيامدهاي دنيوي و اخروي گناه با چشم بستن شما بر حقيقت گناه، منتفي نخواهد شد. آرامش فقط در گرو گردن نهادن شما به خواسته هاي يگانه آرامشگر واقعي يعني خداوند مي باشد و در غير اين صورت شرايط شما به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد.
4. ظاهر زيبا، باطني دارد و آن اين كه در پس آن ده ها و صدها آزمايش ريز و درشت الهي نهفته است. اي كاش اين ظاهر زيبا را خرج آرامش و اسايش خود مي كرديد و نه اضطراب و افسردگي ...
5. به عنوان كارشناس ارشد روانشناسي به شما برادر گرامي توصيه مي كنم كه براي رهايي از باتلاقي كه در آن گرفتار آمده ايد به حل مشكل وسواس جنسي احتمالی خود بپردازید. براي اين منظور بايد فارغ از موافقت يا مخالفت شما با مطالب بالا در اسرع وقت به يك روانپزشك با تجربه مراجعه نماييد. به احتمال زياد بدون دارو درماني موقت بهبودي ميسر نيست و شما مجبوريد باقي عمر خود را مصروف افكار آشفته و رفتار آغشته به گناهان نماييد. به ياد داشته باشيد كه طرف مقابل شما انسان است و هر گونه ناكامي ايشان آتشي بر خرمن زندگي شما خواهد افكند. آه اين دختران که به نوعی دست خورده عاطفی یا... شما می گردند یك لحظه گریبان شما را رها نخواهد كرد.

یه مطلب مهمی ذهن من رو درگیر کرده و حقیقتا برام مشکل ساز شده من چند ماهی است که ازدواج کردم من یه پسر مذهبی و با اعتقادات دینی هستم که الحمد الله خداکمک کرده و تو این خط هم ماندم برای همین با یه دختر مذهبی از یه خانواده مذهبی ازدواج کردم چند ماه بعد از ازدواجم فهمیدم همسر من چند سال با یه پسر دوست بوده که البته نیت خانم من ازدواج بوده اما وقتی خوب پسر رو می شناسه می فهمه اون به دردازدواج نمی خوره چون پسره مذهبی که نبوده هیچی بلکه خیلی هم مشکل داشته الان این پسره که از یک شهر دیگه هست تلفن من رو پیدا کرده و هر چند روز یه بار با تلفن کارتی مزاحم من میشه البته تلفن های دیگه هم پیدا کرده و فقط مزاحمت ایجاد می کنه طوری که ذهن و فکر من رو آشفته کرده زندگی من داره از هم می پاشه و اینکه درمورد گذشته زنم خیلی فکر ها اذیتم می کنه چی بین اونا گذشته و چه ارتباطی بوده؟؟؟ از یه طرف من که یه پسر مذهبی بودم و از خدا دخترمومن میخواستم چرا باید اینطوری بشخ اما یه چیز بگم خانم من یه دختر خوب و با خانواده هست اما خب این اشتباه بزرگ رو مرتکب شده من زنم رو دوست دارم و می دونم که از این کارها پشیمانه اما فکرام اذیتم می کنه واقعا کمک من کنید چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حتی به جدایی هم فکر کردم ولی می خوام بهترین کا رو که خدا راضیه و امام زمان رو خوشحال می کنه انجام بدم

توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. اگر شما كمي به روانشناسي زن آشنا باشيد، متوجه مي شويد كه زنان در اين گونه روابط به هيچ وجه مثل ما مردان فكر نمي كنند و در بسياري موارد تحت تاثير احساسات و عواطف زنانه و البته ساده نگري و خام انديشي، درگير اين ماجراها مي گردند. پس اگر از زاويه ديد آنان به اين روابط بنگريم چه بسا تحمل سابقه دوستي همسرمان زياد هم مشكل نباشد.
2. شك نكنيد كه رضايت خداوند و امام زمان (عج) در جدايي از اين خانم مؤمن و توبه كار نيست، چرا كه وقتي خداوند و امام زمان توبه خانم شما را پذيرفته اند چرا ما كه بنده خدا و شيعه ايشان هستيم دست رد بر توبه و پشيماني وي بزنيم. مجاهده شما در تداوم اين رابطه ثواب و پاداش مضاعف دارد اين گذشت خدا پسندانه شما به شكل باورنكردني در دو دنيا جبران خواهد شد.
3. پاداش ايمان و پاكي شما همواره اين نيست كه همسري آفتاب مهتاب نديده نصيب شما گردد، چرا كه اين احتمال وجود دارد كه خداوند خواسته است از طريق ازدواج شما با اين خانم خير به مراتب بزرگتري نصيب شما گرداند. چه بسا خلوص و غلظت ايمان و تقواي شما بستري براي نزول الطاف خفيه خداوند فراهم آورده است. سر بلندي شما در اين آزمايش بزرگ بسيار در سرنوشت دو دنياي شما موثر است.
4. مزاحمت تلفني اين پسر قابل پيگيري قضايي مي باشد و شما مي توانيد با مراجعه به مراكز مشاوره پليس 110، اين مسأله را پيگيري نماييد. حتي مي توانيد مشكل خود را در قالب مشكل يك فرد ديگر بيان كنيد و از زبان او به تبيين مشكل خود بپردازيد.
5. در برخي موارد نياز است كه از حل يك تنه مشكلات خود انصراف دهيم و به كمك يك روان شناس باليني به حل تخصصي مشكلات خود همت گماريم. اگر آشفتگي شما فزوني يافت در اسرع وقت به يك روان شناس باليني باتجربه مراجعه نماييد. به ياد داشته باشيد كه عمر اين مشكلات بسيار كوتاه است و چه بخواهيد چه نخواهيد مرور زمان شرايط زندگي شما به روال عادي باز خواهد گرداند.
جهت تسهیل و تسریع در امر پاسخگوئی از این پس، پرسشهای فقهی و احکام شرعی را تنها از طریق سامانه پاسخگوئی پیامکی به شماره 30009640 ، نشانی اینترنتی http://www.30009640.ir/sms و یا تلفن 09640 مطرح نمایید.

سوال اینجاست که اگر فردی که دارای ولایت مطلقه است به عنوان مثال چنین حکمی کند: پریدن در تنور (منظور عمل خلاف عقل) باید این عمل را باز بدون تفکر انجام داد و جایگاه عقل افراد در این فرامین کجاست، آیا باید بدون فکر و فقط چون فرد ولی مطلقه است باید عمل انجام گیرد. لازم به ذکر است که این عمل در زمان امام معصوم صورت گرفته و آن فرد صحابه به تنور پریده و البته مشکل اینجانب با دستورات معصومین نمی باشد و معتقد به این هستم که حکم امام معصوم می تواند حتی بدون فکر انجام گیرد؟ البته تمام دستورات امامان معصوم بر پایه تدبیر است.

پاسخ:
ولایت فقیه در همه امور حکومتی می تواند دخالت نماید، اما در در امور شخصی افراد نمی تواند دخالت کند، مثلا در مسایلی - مانندآنچه که شما اشاره نمودید - حق دخالت ندارد، همچنین نمی تواند زن کسی را طلاق دهد و در مال شخصی کسی تصرف نماید:
درباره ولایت فقیه به منابع زیر مراجعه فر مایید:
1. ولايت فقيه، امام خميني؛
2. ولايت فقيه از ديدگاه فقها و مراجع، علي عطايي؛
3. ولايت فقيه، جوادي آملي؛
4. حدود ولايت حاكم اسلامي، احمد نراقي؛
5. ولایت فقیه ، محمد هادی معرفت؛

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام علیکم و رحمه الله بنده به دنبال آیاتی از قرآن کریم هستم که در مورد دوستی با مردم که شامل دوستی ادیان دیگر و کفار و حتی دین اسلام، دوستی با جنس موافق و مخالف ، --بخصوص جنس مخالف--و ... بنده برای تفسیر از تفسیروالمیزان استفاده می کنم. خیلی متشکرم بابت زحماتی که انجام می دهید و بنده را هم عفو بفرمایید. نوروزتان بر شما و همه آشنایان مبارک.

پرسشگر محترم ما در این مجموعه وظیفه پاسخگویی به سوال های اعتقادی، قرآنی و ... را بر عهده داریم و تقاضای شما انجام یک کار پژوهشی است که ما از انجام آن معذوریم.
به عنوان آدرس دهی:
قرآن کتابی است که به مهر و محبت دعوت می کند. خدای قرآن خدای رحیم، رحمان، رئوف ، لطیف و ... است و بندگان را همرنگ خود می خواهد. به اسماء و صفات خدا در آیات مراجعه کنید تا ببینید که اسم های غضبی خدا نسبت به اسم های رحمت خدا بسیار کم است و دیگر این که غضب خدا هم ناشی از رحمت اوست از این رو در سوره "الرحمن" جهنم و عذاب هایش به عنوان رحمت و نعمت های خدا شمارش شده اند. این آیات که بیان اسم ها و صفات خداست ما را همرنگی با خدا دعوت می کند.
به آیات مربوط به پیامبران مراجعه کنید تا ببینید آنان مظهر رحمت واسعه خداوند هستند و باید به پیروی از آنان مظهر آن مهر و عاطفه شویم.
در مورد دوستی با جنس مخالف هم با توجه به عام بودن آیات و روایات دعوت کننده به مهر و محبت و نهی های وارد شده در عشق بازی های حرام ، معلوم می شود که تا زمانی که به جنس مخالف از باب انسانی محبت می شود و شهوت و جنسیت و عشق بازی حرام در آن نباشد، جایز بلکه ارزشمند است و وقتی شائبه های جنسیت و لذت و شهوت در کار می آید، اگر همراه با علقه ای زوجیت شرعی است، باز هم خوب است مانند عشق به همسر و اگر بدون این علقه ها باشد، حرام و ممنوع است. مثلا حضرت موسی وقتی بر چاه مدین وارد می شود و دختران شعیب را در کناری می بیند که گوسفندان خود را از وارد شدن بر چاه مانع می شوند و می فهمد که آنها از اختلاط با مردان هرزه فراری اند، به آنها کمک کرده و گوسفندانشان را سیراب ساخته و روانه می گرداند.(1) این گونه ارتباط ها و همکاری ها و دوستی هایی که به شائبه های جنسی و لذت دهی و لذت گیری حلال آلوده نباشد، جایز است.
به آیات دعوت کننده به مهر و عفو و صفح و ... مراجعه کنید. از جمله:
لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (2)
خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در راه دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند نهى نمى‏كند. چرا كه خداوند عدالت‏پيشگان را دوست دارد.
این آیه فقط از دوستی و محبت به کافرانی که با مسلمانان علم جنگ برافراشته اند، نهی می کند و دوستی و محبت و خدمت به بقیه را جایز می شمارد.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُون (3)
آيا گمان كرديد كه (به حال خود) رها مى‏شويد در حالى كه هنوز كسانى كه از شما جهاد كردند، و غير از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خويش انتخاب ننمودند، (از ديگران) مشخّص نشده‏اند؟! (بايد آزمون شويد و صفوف از هم جدا گردد) و خداوند به آنچه عمل مى‏كنيد، آگاه است!
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (4)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هر گونه شرّ و فسادى در باره شما، كوتاهى نمى‏كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه‏هاى) دشمنى از دهان (و كلام) شان آشكار شده و آنچه در دلهايشان پنهان مى‏دارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راه‏هاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد!
این دو آیه فقط گرفتن دوست همراز و یسیار صمیمی که به رازهای باطنی و امور پوشیده فرد آگاهی و اشراف دارد از غیر مؤمنان را نهی کرده، ولی از دوستی ها و ارتباط های محبت آمیز عادی نهی نکرده است.
براي اطلاعات بيشتر به آيات (بقره 83، احزاب 70، نساء 25 ، مائده 5و...) مراجعه كنيد .
و ...
پی نوشت ها:
1. قصص (28) آیه 23.
2. ممتحنه (60) آیه 8.
3. توبه (9) آیه 16.
4. توبه (9) آیه 118.

صفحه‌ها