پرسش وپاسخ

با دختری دوست بودم با هم از جلو نزدیکی داشتیم حالا میخواهم فراموشش کنم عذاب وجدان دارم  و ترس از خدا

خانواده خودم را هم خیلی دوست دارم که خانومم گفته اگه کسی را بیاوری داخل زندگیمان من طلاق میگیرم در ضمن دختره مدانسته من متاهل هستم و2فرزند هم دارم. پسرم بیماری خاص داردو نمیتوانم به این رابطه ادامه بدهم

برادر گرامي؛ متاسفانه بنظر مي رسد، با وجود آگاهي از غير شرعي بودن رابطه با نامحرم، همچنان از مواجه شدن با اين واقعيت طفره مي رويد. حتما بايد به اين حقيقت دست يافته باشيد كه رابطه دوستي با نامحرم، جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نخواهد داشت. با اين وجود، يقينا خداوند بزرگ همان گونه كه نيكوكاران را دوست مي دارد، توبه كننده گان را نيز دوست دارد. خداوند نه تنها با دعوت به توبه و بازگشت، وعده فرموده است كه پس از اداي حق الناس احتمالي، توبه بندگان خويش را مي پذيرد، بلكه آنها را جزء محبان خود قرار داده و فرموده: ان الله يحب التوابين.
لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه فرمائيد.
1. نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني، انسان را به سوي دوست داشتن و عشق ورزيدن سوق مي دهد. البته اين يك امر طبيعي و غريزي است و كمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا كرد. آنچه اهميت دارد، كنترل عقلايي بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است كه ممكن است فرد را به گرفتارهاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد.
2. اين تمايلات گرچه در ابتدا به صورت رفتارهاي عاطفي، انساني و معقول جلوه مي نمايد، ولي گاهي اوقات اندك اندك تمام ذهن و فضاي فكري فرد را به خود مشغول مي كند تا جائي كه در بعضي اوقات موجب ركود فعاليتهاي مثبت مي شود.
3. مشكل شما بر خلاف ظاهر ساده اش بسيار پيچيده است. به راحتي نميتوان به حل اين مساله همت گماشت. متأسفانه در سنين جواني بروز چنين علايقي رواج دارد. اصل علاقمندي، نه يك اصل ماورايي و رمانتيك، بلكه ناشي از يك اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي يك نفر براي مدتي در مجاورت فرد ديگري قرار مي گيرد، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيك آن دو، به او علاقه مند مي گرددد. البته از اين نكته نمي توان غفلت كرد كه، علاقمندي غير طبيعي به جنس مخالف به شدت تحت تأثير انگيزههاي ناهشيار يا هشيار جنسي است.
4. از سويي ديگر، بررسي اين مطلب كه چرا يك دختر مجرد به حدي وارد يك رابطه مي شود كه حاضر به نزديكي آنهم با فرد متاهلي مي شود، لازم و ضروري است. از اين رو دو طرف اين رابطه بايد به اين مطلب آگاه باشند كه ماهيت عشق بسيار پيچيده است. اگر باعث كاهش عملكرد قابل توجهي در فرد گردد، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي گيرد. در برخي علاقه هاي افراطي كه فرد براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا مي گردد، رگه هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار يا افكار وسواسي و... مشاهده مي شود. چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميكند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (كه در اكثر موارد در جنس مخالف جستجو مي كند) مي گردد يا مانند يك فرد وسواسي براي كاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي كه به صورت كاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي آورد بشتابد.
5. بنابراين به هر دو طرف توصيه مي شود با مراجعه به متخصصين روانشناس باليني به چكاب شخصيت و روح و روان خود بپردازند تا در صورت وجود يكي از اختلالات پيش گفته، به صورت اساسي به درمان بپردازند.
پس اداي حق الناس احتمالي و جدايي قطعي توصيه هاي ذيل براي فراموشي مناسب است:
1. با توجه به متاهل بودن و احتمال بروز مشكلات متعدد درصورت ازدواج مجدد، بايد گفت قطعا فراموشي ايشان به نفع شماست، ولي فراموشي زمانبر است. شايد ماه ها و سال ها به طول انجامد. نيازي به فراموشي سريع ايشان نيست، چرا كه صرف كم رنگ شدن خاطرات او حكم فراموشي وي را دارد.
2. همان گونه كه احتمالا مجاورت باعث شروع، تداوم و تشديد اين علاقه گشته است، عدم مجاورت براي جلوگيري از تشديد اين علاقه ضرورت دارد. پس بايد پذيرفت كه تشديد رابطه چيزي جز تشديد مشكلات احتمالي شما را در پي ندارد. اين آب شور نه تنها از عطش شما نمي كاهد، بلكه بر عطش شما خواهد افزود. شما مي توانيد با از بين بردن يادگاريها و كليه چيزهايي كه موجب به ياد آوردن ايشان مي شود را از بين ببريد.
3. يك رشته فعاليت هاي ذوقي، هنري، فكري و عملي در زندگي قرار دهيد تا بتواند فكرتان را از او منصرف نمايد. همچنين به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شما محسوب مي شود. در مجموع اوقات فراغت را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد.
4. به جاي بغرنج سازي و بزرگنمايي نياز به رابطه با اين خانم، به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازد. با يك تمرين ذهني مستمر مي توان هر گونه نياز كاذب را به اموري پيش پا افتاده و غير قابل اعتنا مبدل كرد.
5. تكنيك سود و زيان يكي از تكنيك هاي مهم در درمان اينگونه علائق است. فرد مبتلا با كمك مشاور مي تواند به محاسبه سودهاي تداوم اين رابطه و ضررهاي آن بپردازد. قطعا ضرر اين رابطه بيش از سود آن است. فرد به مرور به زيان بخش بودن اين رابطه پي مي برد.
موفق باشید.

آیا کسی که تا کنون استمنا میکرده میتواند توبه کند و راههای پرهیز از آن چیست و چه چیزهای باعث تقویت منی ویا افزایش منی میشود

پاسخ:
امكان توبه براي همه كساني كه مرتكب اشتباهي مي شوند وجود دارد. كسي كه استمنا مي كرده است. اگر از كار خودش پشيمان شود و تصميم داشته باشد كه ديگر مرتكب اين كار نشود در حقيقت توبه كرده است، و خدا هم توبه او را قبول خواهد كرد. مهم اين است كه سعي داشته باشد كه ديگر اين كار را انجام ندهد.
لازم نيست كه كاري كنيد يا چيزي بخوريد كه مني شما تقويت شود، بلكه به احتمال زياد، ميزان مني شما طبيعي است و از اين جهت مشكلي نداريد، خود بدن، ميزان توليد مني را كنترل مي كند، لذا بيخودي به اين چيزها فكر نكنيد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد ( چون سن شما پايين است) بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي مي آورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم ميسازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانه هاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصهها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تن آرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. ميتوانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد . بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواسگونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا ميداند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسههاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزا است . به خوبي ميتوان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه ميتواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تن آرميدگي مي توان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نمي شود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است . افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مييابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهلههاي ديگري كه اتفاق ميافتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز ميگردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برميانگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما ميانجامد، همچنين معمولاً در چه زمانيهايي و در چه مكانهايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد ميگردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق ميتوانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را ميبينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث ميكنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي ميانديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريكزا تكرار ميگردد . وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي ميروم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نميتوانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
موفق باشید.

نقلی منصوب به آیت الله مصباح خواندم به این شرح: وطن چیزی قراردادی است که ارزش اهدای جان را ندارد، چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که به جای خدا و ارزش‌های الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند. در مکتب اسلام ارزش‌های دیگری مطرح است که این ارزش‌ها در برابر وطن دوستی همانند نور در برابر ظلمت است. حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود، آنچه که مربوط به خداوند است ارزشی بی‌‌‌نهایت به شمار می‌رود در حالی که نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است. آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است. آیا به راستی میهن دوستی چیزی قرار دادی است و از منظر اسلام وطن تنها قطعه ای آب و خاک است و فارغ از ارزش فرهنگی و تاریخی. آیا افرادی که افزون بر هدف دینی ،به انگیزه ی حفظ وطن کشته شدند یا افرادی که به خاطر حفظ وطن کشته شدند مانند،آریوبرزن،جلال الدین خوارزمشاه و عباس میرزا بیهوده کشته شده اند و افرادی خوار به شما می آیند. درست است که میهن پرستی افراطی مذموم است اما پرسش من اینست که نظر دین راجع به میهن دوستی چیست؟

باز گشت پرسشتان به هويت ملي و رابطه آن با هوينت ديني است.
ابتدا چيستي هويت:
فرهنگ معين واژه هويت را چنين تعريف كرده است: آنچه كه موجب شناسايي شخص باشد. يعني آنچه كه باعث تمايز يك فرد از ديگري باشد.(1)
چيستي هويت ملي:
آن عناصري كه موجب تمايز يك فرد ايراني از فرد غير ايراني شود.وموجب مي شود همه يك ملت، تشخص واحد داشته باشند.
عناصرهويت ملي از اين قرار است. سرزمين مشترك، منافع دفاعي، امنيتي و اقتصادي مشترك، حقوق و دولت مشترك،فرهنگ مشترك و يك حس روانشناختي فردي و جمعي مشترك. اين عناصر سبب مي شوند يك ملت تحت يك عنوان واحد مثلا ملت ايراني تشخص و تمايز پيدا كنند.
به عبارتي«هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرز‌هاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز مي‌شوند، عبارتند از: سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت». (2)
چيستي هويت ديني:
آنچه كه موجب شناسايي وتمايز پيروان يك دين از پيروان دين ديگر شوند.به عنوان مثال هويت ديني ملت مسلمان را قبله واحد، خداي واحد و پيامبر واحد آنها تمايز مي دهد. از اين رو امت اسلامى داراى يك هويت دينى مي باشند.
اگر نگاه ما به هويت ملي نگاه پان ايرانيسم باشد (اعتقاد به هويت باستاني و اسلام زدايي) همانطور كه در رژيم گذشته تحت عنوان گفتمان ناسيوناليسم پهلوي مطرح مي شد جاي اشكال است چون از لحاظ نژادي در مقابل اعراب و اسلام قرار مي گيرد. به همان ميزان اگر رويكرد هويتي منجر به حذف فرهنگ ايران و تاريخ آن باشد دوباره از آن سوي بام بر زمين مي خوريم. هويتي ايراني و اسلامي در كنار يكديگر موجبات تقويت هويت ملي و اتحاد ملي اند. اسلام با گرايشات ناسيونالسيتي مخالف است .ناسيونالسم در درون خود نژاد گرايي ،تقابل با اقوام و اقليت را دارد. شايد كساني كه در مقابل هويت ايراني جبهه مي گيرند نا خوداگاه برداشت پان ايرانيستي كه در رژيم شاه بود را قياس مي گيرند در صورتي كه چنين نيست.
رابطه هويت ملي وديني در ايران:
غالب پژوهشگراني كه در حوزه هويت به بحث و بررسي پرداخته‌اند، اعتقاد دارند مؤلفه‌هاي ملي و ديني هويت ايراني به دنبال حيات مشترك و طولاني تاريخي به ميزان زيادي با يكديگر سازگاري يافته‌اند.
بدين ترتيب اين دو هويت در مردم ايران در بستر تاريخ ،نه تنها مغاير نبوده اند، بلكه هم‌‌سنخي داشته اند.
امروزه نيزهويت ملي وديني در بيان اغلب علما يكي قلمداد شده وجاي خود را به هويت اسلامي داده اند.اين مفهوم در مواردي زيادي از بيانات مقام معظم رهبري مشاهده مي شود. از جمله« با احساس اين وحدت و جماعت است كه نيرنگ استعماري ديروز و امروز - يعني احياي احساسات افراط آميز ملي گرايي- اين فاصله ي وسيع و عميق ميان ملتهاي مسلمان را پديد نمي آورد و قوميت عربي و فارسي و تركي و آفريقايي و آسيايي، به جاي آن كه رقيب و معارض هويت واحده ي اسلامي آنها باشد، بخشي از آن و حاكي از سعه ي وجودي آن مي گردد؛ و به جاي آن كه هر قوميتي، وسيله و بهانه ي نفي و تحقير قوميتهاي ديگر شود، وسيله يي براي نقل و انتقال خصوصيات مثبت تاريخي و نژادي و جغرافيايي هر قوم به ساير اقوام اسلامي مي گردد.(3)
ملت ايران ملتي است مستقل، آزاد، هوشمند و به شدّت به هويّت ملي و اسلامي خود علاقه مند (4)
خلاصه آنكه هويت ملي ما ايرانيان كه عناصر اخلاقي همانند غيرت و مردانگي و شجاعت و ايثار از مولفه هاي اصلي آن به شمار مي روند با هويت ديني ما هيچ تغاير و تعارضي ندارند. چرا كه اين عناصر از آموزه هاي اصلي دين نيز به شمار مي روند.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بررسي رابطه بين هويت ديني و ملي دانشجويان با هويت ديني و ملي والدينشان، حسن احدي، حسين كجباف-- تاريخ 1387/09/20 - روزنامه آفرينش، 3206(آنلاين)
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.
3. مقاله هويت ملي ايرانيان، سعيد زاهد، فصلنامه راهبرد ياس، ‌شماره 4.
پي نوشت ها :
1. فرهنگ معين ،واژه هويت
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.، ص ۱۷
3. پيام به حجاج بيت اللّه الحرام 26/03/1370
4. بيانات رهبر معظم در ديدار اقشارمختلف مردم قم 18/10/1382.
موفق باشید.

با سلام . در اسلام منظور از یهود نژاد است یا دین؟ منظور از اهل کتاب چه کسانی هستند؟ یا علی مدد

پاسخ:
مقصود از اهل كتاب هر كسى است كه اعتقاد به يكى از اديان الهى داشته و خود را از پيروان پيامبرى از پيامبران الهى بداند. يكى از كتاب‌هاى الهى را كه بر انبيا عليهم السلام نازل شده، داشته باشد، مانند يهود، نصارى، زرتشتى‌ها و هم چنين صابئين كه بر اساس تحقيقات از اهل كتاب هستند. (1)
آنچه مبني بر نژادي بودن دين يهود گفته مي شود اعتقاد و باور يهوديان است اما از ديدگاه اسلام دين يهود يا ديني كه بر حضرت موسي (ع) نازل شده و از سوي پيامبران ديگر تشريح گرديده، ديني آسماني بود و قبل از نزول دين حضرت عيسي بر همگان واجب بود كه از آن تبعيت كنند. بنا براين دين يهود دين ن‍ژادي نبوده است.
ديدگاه بيشتر علماي شيعه از جمله علامه طباطبائي (ره) آن است كه پيامبران اولوالعزم افزون بر شريعت، كتاب آسماني و احكام اجتماعي، هر يك خود رسالتي جهاني داشته و دعوت آنان به گروه خاصي محدود نمي‏شده است. بر خلاف ساير پيامبران كه هر كدام براي گروه خاصي مبعوث شده‏ اند".(2)

پي نوشت ها:
1. آيت الله خامنه اي، اجوبة الإستفتائات، س 316.
2. محمد تقي مصباح - راه و راهنما شناسي قم - مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) - 1376، ج2، ص 32.
موفق باشید.

چندی پیش کامنتی روی facebook بود با این عنوان من زنم و به همان اندازه از هوا سهم می برم که ریه های تو!!درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی, قوسهای بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند, تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم.... آیا ظالمانه نیست زن به خاطر هوس مرد باید حجاب را رعایت کند؟

هر چند بسيار بعيد مي دانيم كه نويسنده يا نويسندگان اين متن ها واقعا دغدغه درك حقيقت و رسيدن به واقعيت را داشته باشند، اما در عين حال در پاسخ به اين شبهه بايد گفت:
حقيقت و ماهيت حجاب به عنوان يك دستور ديني به هيچ وجه منحصر به جلوگيري از گناه ديگران نيست و محدود در اين نكته خاص نمي شود؛ ماهيت حجاب به عنوان يك دستور ديني امري است كه شامل حراست از جنبه هاي گوناگون امنيتي و اجتماعي و روحي و رواني است و در مجموع يك نوع ايجاد كننده زمينه و بستر مناسب حضور زن در عرصه هاي اجتماعي بدون ايجاد مشكلات و مفاسد احتمالي براي خود او و جامعه و بخصوص نهاد خانواده مي گردد.
حجاب در منظر اسلام از يك ضابطه كمي و كيفي مشخص برخوردار است كه در بسياري از موارد تنوع و تفاوت وضعيت مخاطبان تغييري در ماهيت اين دستور ايجاد نمي كند و بخصوص در جنبه كمي زن در هر حال موظف به حفظ آن حريم مشخص است، هرچند به سلامت نگاه و رفتار مخاطبان خود يقين داشته باشد، از نظر كيفي نيز كيفيت پوشش و نوع و مدل اين پوشش بر اساس يك ضابطه كلي تعريف شده كه ممكن است در محيط ها و فرهنگ هاي گوناگون دستخوش تغييراتي گردد.
اما مهم آن است كه بدانيم زن و مرد دو جنس متفاوت با شاخصه هاي گوناگون روحي و جسمي هستند و تساوي سهم هر يك از اكسيژن هوا و در بهره مندي از برخي نيازهاي جسماني هيچ ارتباطي با انواع تفاوت ها و اختلافات در ساختار فيزيولوژي اين دو جسم و تفاوت نوع نگرش هر جنس به ديگري نمي شود.
اصوالا ماهيت نيازمندي هر جنس به ديگري كه موجب شكل گيري نهاد خانواده شده و باعث احساس كامل شدن يك فرد از يك جنس در كنار فرد ديگري از جنس مقابل مي گردد، حقيقتي است كه مي طلبد تفاوت هاي بنيادين و مبنايي بين زن و مرد و نوع نگاه هريك به جنس مقابل وجود داشته باشد و به همين جهت همواره زن مطلوب و مقصود مرد بوده و ساختار خلقت او به گونه اي قرار گرفته كه جذابيت هاي او موجب جذب و كشش مردان به سمت ايشان و تحمل مشقت هاي رسيدن به آن ها شده است.
استاد مطهري زمينه وجوب پوشش زنان مي‌فرمايد:«اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي‏گري او ناشي مي‏شود...
اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مي‏خواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»(1)
اگر اين تمايل و ميل و كشش در ساختار وجودي زن وجود نداشت چه بسا كمتر مردي خواهان تشكيل خانواده و رسيدن به يك زن براي توالد و تناسل مي بود و ساختار نظام اجتماعي به هم مي خورد چنان كه امروزه كه اين روابط در كشورهاي غربي نابسامان شده و دائره كشش هاي جنسي زن براي مردان از محدوده خانواده به همه عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي كشيده شده عملا ساختار تشكيل خانواده و توالد و تناسل به مشكلات و معضلات عميق گرفتار شده است.
به هر حال همان گونه كه وجود اين احساس و كشش و تمايل بين زن و مرد مهمترين بستر شكل گيري خانواده و نهادهاي اجتماعي و در نهايت يك جامعه سالم و پويا است، اگراين كشش و تمايل و قدرت جذب در فضاي نامانسب خود بروز يابد بيشترين صدمات را هم به خود زن و هم به مجموعه جامعه وارد مي كند و حجاب مهمترين ابزار كنترل و هدفمند كردن اين كشش طبيعي بين جنس زن و مرد است.
اين تمايل و كشش هم ارتباط دقيقي با ايمان افارد ندارد كه بگوييم" زن بايد لباسهايش را به ميزان ايمان مردان تنظيم كند." زيرا مردان اعم از مومن يا غير مومن در صورت برخورداري از سلامت جسمي و روحي داراي اين كشش و تمايل به جنس مخالف هستند و سطح ايمان افراد تنها مي تواند تنظيم كننده كم و كيف رفتارهاي بعدي آنان در قبال اين تمايل دروني باشد، يعني جذابيت هاي جسمي و جنسي يك زن به طور طبيعي مورد توجه مردان قرار مي گيرد، حال ممكن است يك مرد بي ايمان در نتيجه اين تحريك و توجه در مقام تعرض و ايجاد خطر براي زن برآيد و مردي ديگر به خاطر ايمان دروني اش خود را سركوب كرده و چنين نكند، اما در هر حال خطر عمومي در اين وضعيت متوجه زنان خواهد بود.
تحقيقات گسترده ميداني در جوامع اسلامي و غير اسلامي و تجربه چند دهه برهنگي و آزادي اجتماعي در غرب و حتى كشف حجاب در جوامع اسلامي اين حقيقت را آشكار مي‌كند كه جدي‌ترين و زيان‌ بارترين خطرات و تهديدهايي كه جامعه بانوان را در طول تاريخ تهديد كرده و مهلك‌ترين ضربات را بر تعالي و كمال آنها وارد ساخته و نگاه هاي ابزاري و استفاده هاي تبليغاتي و تنزل شخصيتي آنان را به همراه داشته، ناشي از سهل‌انگاري و بي‌تفاوتي در خصوص برخي امور ساده و مقدماتي در روابط اجتماعي و مواجهه با جنس مخالف و عرضه بدون محدوديت و استفاده جنسيتي از آنان است كه زمينه ‌ساز لطمات سخت بعدي خواهد بود و حجاب يكي از مهم‌ترين عواملي بازدارنده و جلوگيري كننده از اين مقدمات و بسترهاي ابتدايي شكل گيري آن آثار جبران ناپذيراست.
اين نوع نگاه امنيت زا حقيقتي غير قابل انكار بوده و مربوط به فرهنگ و دين خاصي نيست بلكه تجربه افرادي كه در كشورهاي غربي زندگي كرده‌اند، كاملاً اين تأثير و پيش گيري مثبت را نشان داده تا جايي كه ديده مي‌شود گرايش به حجاب حتى در بين زنان غربي به حد چشم‌گيري رو به افزايش است و يك فرد تازه مسلمان غربي حاضر مي‌شود همه پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي اين امر را پذيرفته، حتى فشارهاي خاص رواني و قانوني اين تصميم را بپذيرد، اما براي حفظ امنيت جسمي و حيثيتي خود حجاب داشته باشد.
با وجود اين حريم قانوني و مشخص است كه جذابيت هاي جسمي زن بر ساير خصلت هاي او پيشي نمي گيرد و اتفاقا به خاطر پوشاندن همين قوس هاي بدن اوست كه افكار و خلاقيت هاي فكري او زمينه بروز و ظهور مي يابد و مانع استفاده ابزاري از زن در محيط هاي كاري و تحصيلي و اجتماعي مي گردد و به همين جهت است كه زن نه بخاطر هوس مردان كه بخاطر ايجاد فضاي امن اجتماعي براي خود حريم بين خود و ديگر مردان را رعايت مي كند و جذابيت هاي جسمي و جنسي خود را محدود در حريم خانواده خود مي نمايد كه در اين صورت توانايي هاي فركي و روحي و اجتماعي او به طور صحيح در فضاي جامعه بروز يافته و توانايي هاي جسمي و جنسي او نيز منحصر در شريك زندگي اش خواهد ماند.
پي نوشت:
1. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران ، 1374 ش، ج19، ص 436- 437.
موفق باشید.

برخی به طور جدی ادعا می کنند علاوه بر دوازده امام، دوازده مهدی هم وجود دارد و همچنین قائل به امامت و وصی بودن احمد بن الحسن هستند و حدیثی را می آورند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) گفته است که بعد از تو دوازده امام وجود دارد و ضمنا بیان کنید که آخرین وصی مگر حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست؟

پاسخ:
رواياتي وجود دارد كه بيان مي دارد، بعد از دوازده امام(علیهم السلام) دوازده مهدي، مي آيند يا اينكه به طور كلي مي فرمايند دوازده مهدي وجود دارد كه مرحوم مجلسي اين روايات را در جلد 13 بحار جمع آوري كرده و به چند نمونه آن اشاره مي كنيم:
شيخ صدوق در كتاب كمال الدين از ابو بصير روايت مي كند كه گفت: به حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه از پدرت شنيدم مي فرمود: بعد از قائم دوازده مهدى خواهد بود. حضرت صادق (ع)فرمود: پدرم فرموده است: دوازده مهدى و نفرمود دوازده امام آنها مردمى از شيعيان ما هستند كه مردم را دعوت به دوستى ما و شناسائى ما مي كنند.
و هم در غيبت شيخ طوسى از ابو حمزه ثمالى روايت مي كند كه حضرت صادق(ع) ضمن حديث طولانى فرمود: اى ابو حمزه ما را بعد از قائم يازده مهدى خواهد بود كه همه از اولاد حسين(ع) مي باشند.
شيخ طوسى در كتاب «غيبت» از جعفر بن محمد مصرى و او از عمويش حسين بن على از پدرش روايت مي كند كه حضرت صادق(ع) از پدران بزرگوارش روايت كرده كه امير المؤمنين (ع) فرمود: پيغمبر (ص) در شب رحلتش به من فرمود: يا ابا الحسن! صحيفه و دواتى بياور سپس پيغمبر وصيت خود را املا فرمود تا به اينجا رسيد ...: يا على! بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آنها دوازده مهدى مي باشد. يا على تو نخستين آن دوازده امامى. سپس يك يك ائمه را نام برد تا اين كه فرمود: حسن (عسكرى) هم اين صحيفه را بفرزندش م ح م د كه از ما آل محمد محفوظ است تسليم كند، اين ها دوازده امام هستند. بعد از مهدى موعود دوازده مهدى‏ديگر خواهد بود، چون او وفات كرد، آن را تسليم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: يك نام مثل نام من، و يك نام مانند نام پدرم عبد اللَّه و احمد و اسم سوم مهدى است و او نخستين مؤمن است.
شيخ حسن بن سليمان در «منتخب البصائر» از جمله رواياتى كه سيد على بن عبد الحميد به سند خود از حضرت صادق (ع) روايت نموده اين است كه فرمود: بعد از قائم، دوازده مهدى خواهد بود از اولاد حسين (ع).(1)
خود مرحوم علامه مجلسي بعد از بيان اين احاديث، دو توجيه درباره اين روايات بيان مي كند و مي نويسد: « اين اخبار كه ذكر شد با آنچه ميان ما شيعه مشهور است، مخالفت دارد. راه تأويل آنها بدو گونه است:
اول اينكه مقصود از دوازده مهدى پيغمبر و ساير ائمه غير قائم باشد. به اين معنى كه آنها بعد از قائم به دنيا رجعت نموده و به نوبه سلطنت مى‏نمايند، و روايتي هم است كه مهدى را به همه ائمه تأويل كرده و همچنين اينكه قائم بعد از مرگش دوباره به دنيا برمي گردد.
توجيه دوم اينكه اين مهدى ‏ها جانشينان قائم باشند كه در زمان ساير ائمه كه رجعت‏ به دنيا مي كنند، مردم را دعوت به دين خدا مي نمايند، تا زمان از وجود حجت خالى نماند، هر چند جانشينان انبيا و ائمه حجت‏هاى خدايند.(2)
رواياتي است كه در آن كلمه مهدي براي بقيه ائمه(ع) هم بكار برده شده است به عنوان صفت آنها كه هدايت شده هستند:
«ابو بصير عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً مَضَى سِتَّةٌ وَ بَقِيَ سِتَّةٌ يَصْنَعُ اللَّهُ بِالسَّادِسِ مَا أَحَب‏؛ (3)؛ابو بصير گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏ فرمود: در ميان ما دوازده‏ مهدىّ‏ است كه شش مهدىّ در گذشته و شش مهدىّ باقى است و خداوند با ششمين مهدىّ آنچه كه خواهد كند.
«قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الدِّينِ آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ‏؛ (4)؛ امام حسين (ع) فرمود: از ما خاندان دوازده‏ مهدىّ‏ خواهد بود كه اوّلين آنها امير المؤمنين عليّ بن أبى طالب است و آخرين آنها نهمين از فرزندان من است و او امام قائم به حقّ است و خداى تعالى زمين را به واسطه او پس از موت زنده كند و دين حقّ را به دست او بر همه اديان چيره نمايد. گرچه مشركان را ناخوش آيد، او را غيبتى است كه اقوامى در آن مرتدّ شوند و ديگرانى در آن پابرجا باشند و اذيّت شوند و به آنها بگويند: اگر راست مى‏ گوئيد اين وعده چه وقت عملى شود؟ بدانيد كسى كه در دوران غيبت او بر آزار و تكذيب صابر باشد مانند مجاهدى است كه با شمشير پيشاروى رسول خدا (ص)مجاهده كرده است.
همچنين در زيارت جامعه كبيره كه براي دوازده امام(ع) است تعبير « المهديون» به عنوان يكي از صفات آنها بيان شده است.
درباره «احمد بن الحسن» و ادعاي امامت و وصي بودن او منظورتان را نفهميديم كه چه كسي چنين ادعايي مي كند؟

پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مهدى موعود، ترجمه، ج13، ص 1238، باب 35.
2. همان، ص 1241.
3. شيخ صدوق، كمال الدين، ترجمه منصور پهلوان‏، ناشر دار الحديث‏،ج1، ص 11.
4. همان، ج‏1، ص 584.
موفق باشید.

باسلام و خسته نباشید دوستی دارم که نماز نمی خواند و غیبت کردن برایش راحت است ناخود اگاه من نیز به غیبت هایش گوش میدهم .البته انسان مهر باند است و قبلا هم نماز می خوانده.وظیفه من چیست؟

تلاش شما براي آشنا ساختن افراد با نماز، و اينكه ايشان را به حالت قبلي اش يعني نماز خواندن برگردانيد كاري بس ارزشمند و مورد پسند است. اما راهكارهاي عملي قابل ارائه به طور كلي و نسبت به افراد مختلف به قرار زير است:
1- براي ترغيب و تشويق به نماز، در آغاز بايستي زير بناهاي فكري فرد را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد به تقويت و اصلاح اين مباني كوشيد. البته ايشان كه در گذشته نماز مي خوانده و رها كرده را بايد با بررسي در مورد همنشينان و دوستانش به سمت نماز باز گردانيد. شايد در ميان دوستانش كساني باشند كه او را اغفال كرده اند. به ايشان بگوييد كه بزرگترين حسرتها در قيامت در مورد انتخاب افراد ناباب به عنوان دوست است: يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا (1): اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! اين گونه رفاقت ها كه به جاي اينكه در راه رشد و تعالي انسان موثر باشد در مسير سقوط او به كار مي آيد از همان دوستي هايي است كه در قيامت باعث حسرت خواهد شد.
2- نماز، عملي است كه در مجموعة عقيده توحيدي، داراي معنا و فلسفه خاصي است. انسان‌ طبق ‌فطرتش ‌همواره ‌به‌ چيزي‌ كه‌ برايش‌ اهميت‌ دارد، توجه‌ و اهتمام‌ مي‌ورزد. يكي ‌از دلائل ‌مهم ‌اهمال ‌در به‌ جا آوردن‌ نماز، عدم ‌شناخت ‌فلسفه‌ نماز است‌. امام ‌علي‌(ع) مي‌فرمايد:«الناس‌أعداء ما جهلوا؛(2) انسان‌ دشمن ‌چيزي ‌است‌ كه‌ به‌ آن ‌نادان است».
از اين‌ رو لازم ‌است‌ با استفاده‌ از آيات ‌و روايات ‌ايشان‌ را با‌ فلسفه‌ نماز آشنا سازيد كه‌ برخي از آنها عبارتند از:
1 - ياد خدا: قرآن‌مجيد مي‌فرمايد: «أقم‌الصلاة‌ لذكري؛(3) نماز را بر پا دار تا به ‌ياد من ‌باشي‌».
2 - مغفرت‌: رسول‌خدا(ص) مي‌فرمايد: «نماز مانند آب‌جاري ‌است ‌كه ‌آلودگي‌ها را از بين‌ مي‌برد. هر زمان ‌كه ‌انسان‌ نماز مي‌خواند گناهاني‌ كه‌ ميان ‌دو نماز انجام‌شده‌ است‌، از ميان‌ مي‌رود».(4)
3 - بازدارنده‌ از گناه‌: قرآن‌ مجيد مي‌فرمايد:«نماز انسان ‌را از زشتي‌ها و منكرات‌ باز مي‌دارد».(5)
نماز كليد قبولي همه كارهاي خير است. اگر شخصي اهل نماز بود و نمازش مورد پذيرش خدا قرار گرفت، ساير كارهاي خير او نيز قبول مي شود. در غير اين صورت هيچ عمل خير و به ظاهر خدا پسندانه بدون نماز قبول نمي شود و به درد قيامت او نمي خورد.
نمازگزار از طريق‌ نماز از قدرت‌ لايزال ‌الهي‌ مدد مي‌جويد و بر مشكلات‌ فائق ‌مي‌آيد. پس در آغاز بايستي اين مجموعه شناخته شود تا نماز جايگاه خود را در ذهن و انديشه فرد باز نمايد، از اين رو شناخت صحيح و سالم و واقعي را در ذهن شخص رقم بزنيد. او را به صورت مستقيم و غير مستقيم از اين واقعيت آگاه سازيد. مانند اين كه گوشزد گردد در بينش توحيدي اسلام و ديگر اديان الهي، انسان موجودي است كه به سوي كمال و لقاي پروردگار در حركت است: «إنّا لله و إنّا إليه راجعون؛(6) از خداييم و به سوي او باز مي‌گرديم». حال در اين مسير، ابزارهايي به مدد انسان مي‌آيد، تا او را از فراموش كردن مسير و هدف باز دارد كه از مهم‌ترين آن ها «نماز» است.
اما در مورد غيبت نيز بايد بگوييم در احاديث متعددي از معصوم، روايت شده: شنونده غيبت نيز چون خود غيبت كننده در گناه شريك است. رسول خدا(ص) فرمود: «غيبت كننده و شنونده هر دو در گناه شريكند».(7) و يا اين روايت «كسى از ديگرى غيبت كند و شنونده ساكت و خاموش بماند، در گناه،شريك غيبت كننده است».(8) «شنونده غيبت، يكى از غيبت كنندگان است ».(9)
شايد علت اين كه شنونده غيبت يكي از غيبت كنندگان است، اين باشد كه غيبت جز در صورتي كه دو يا چند نفر باشند كه پشت سر كسي حرف بزنند، صورت نمي گيرد؛ پس گوش دادن علت براي غيبت كردن مي شود. غيبت به طور مستقيم با آبروي انسان ها سر و كار دارد. اگر كسي آن را گوش دهد, به ريخته شدن آبروي كسي رضايت داده ، چنين شخصي مستحق كيفري است كه غيبت كننده دچارش مي شود.امام خميني در اين باره مي گويد: اگر در مكان و مجلسي غيبت كنند، انسان با احتمال تأثير بايد نهي از منكر كند(،هرچند پدر و مادر يا خواهر و برادرو يا استاد باشند) اگر نهي از منكر اثر نمي‌كند، چنانچه ترك مجلس دشوار نيست، بايد آن جا را ترك كند. اگر ترك مجلس دشوار است، لازم نيست مجلس را ترك كند، ولي نبايد گوش بدهد. اگر خود به خود غيبت به گوشش بخورد، اشكال ندارد.(10)
پس وظيفه شما بعنوان يك دوست اين است كه رفيق خود را در مسير تعالي كمك كنيد و او را از گناه باز داريد و با تذكر نكات بيان شده او را از معصيت خدا نجات بدهيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. فرقان(25) آيه 28.
2. نهج‌البلاغه‌، فيض‌الاسلام‌، قصار 163.
3. طه‌(20) آيه‌14.
4. شيخ حر عاملي، وسائل‌الشيعه‌، ج‌3، ص‌7.
5. عنكبوت‌(29) آيه‌45.
6. بقره (2) آيه 156.
7. آثارالصادقين، ج 16، ص 95.
8. همان، ص 98.
9. همان.
10. امام خميني، استفتائات، ج 2، س 6.
موفق باشید.

سلام، آیا مسئولین مدارس می توانند دانش آموزان را مجبور به خواندن زیارت عاشورا کنند؟

پاسخ:
تكاليف سنگين، اجباري، زودهنگام و خارج از طاقت و توان، ممكن است صدمه‌اي جبران ناپذير بر اعتقادات ديني و مذهبي كودكان و نوجوانان وارد آورد.
در تعاليم اسلامي، توصيه‌هاي فراواني در زمينه آموزش تدريجي، اختياري بودن و آسانگيري مسائل ديني آمده است.
- شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در دانش آموزان:
روش‌ها و شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در كودكان و نوجوانان بر اصولي استوار است، كه يكي از آنها اختياري بودن مسائل ديني است.
انسان به اقتضاي فطرت الهي خود و به دليل آن كه موجودي است چند بعدي و به اعتبار كرامتي كه خداوند براي او مقرّر نموده، موجودي است مختار و كرامت خويش را مي تواند با اختيار خود كسب نمايد. در واقع، از ديدگاه اسلام، انسان موجودي است كه داراي ميل ها و جاذبه هاي معنوي است كه ساير موجودات فاقد آن مي باشند. انسان قادر است در برابر ميل هاي دروني خود ايستادگي كند و فرمان آن ها را اجرا نكند يا به بعضي از آن ها پاسخ گويد و بعضي ديگر را مهار نمايد يا از آن ها در جهتي خاص استفاده كند.
اين توانايي انسان به حكم نيرويي است كه آن را «اراده» مي نامند و تحت فرمان عقل عمل مي كند. اين توانايي بزرگ از مختصات انسان است و براساس اين توانايي است كه انسان يك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختيار مي باشد.(1)
در قرآن و منابع تعليم و تربيت اسلامي، دلايل متعددي، دالّ بر آزادي و اختيار انسان وجود دارد. از جمله:
الف- «اِنّا هَديناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً»؛(2) ما راه راست را به او (انسان) نشان داديم؛ يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد.
ب- «فَمن شاءَ فليُؤمِن و مَن شاءَ فَليكفر»؛(3) پس هركه مي خواهد ايمان بياورد و هر كه مي خواهد كفر بورزد.
با اين فرض در مسألۀ شما بايد گفت:
در دعوت كودكان و نوجوانان به دين، بايد به گونه اي عمل كرد كه آن ها احساس آزادي كنند و با توجه به اين موضوع كه انسان فطرتاً خداجوست، با تذكر روش هاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار نماييم و آن ها را به طرف پذيرش دين سوق دهيم.
پيامبر گرامي(ص) نيز با نرم خويي و با زبان ليّن افراد را به دين اسلام دعوت مي كردند. به تجربه نيز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمي توان كسي را به راه راست هدايت كرد.
خداوند تعالي مي فرمايد: «اَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّي يَكوُنوا مؤمنين»؛(4) اي رسول! تو كي تواني همه را با جبر و اكراه مؤمن گرداني؟
اگر به مفاد آيه «لا اكراهَ فيِ الدّين، قد تَبيّنَ الرُّشدُ مِن الغَيِّ»(5) توجه نماييم، خداوند مي فرمايد: اي پيامبر، وظيفه تو تبيين است. تبيين كردي، ديگر جاي اكراه وجود ندارد.
و يا مي فرمايد: «اِنَّما عليكَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ»؛(6) كار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستي.
بنابراين، نبايد هيچ گاه كودكان و يا نوجوانان را مجبور به دين داري كنيم يا براي آن كه ديندار شوند، نبايد به آن ها مزاياي زيادي بدهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع، بتوانيم آن ها را به عقيده اي معتقد كنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود؛ يعني اعتقادي كه نه براي جلب منفعت است و نه به دليل ترس از قدرت.(7)
وقتي نوجوان مجبور به دين داري نشود (و در دوره كودكي، سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد) و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اين كه به تفكر انتزاعي رسيده است اگر دلايل و اعتقادات ما محكم و قابل دفاع باشد، دين يا مذهب را خواهد پذيرفت و اين دين داري او وراثتي يا رياكارانه و همراه با ناخالصي نخواهد بود، بلكه «دين خالص» خواهد بود و در پي آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد.
در دين اسلام، تأكيد فراوان بر اين مطلب مي شود كه اصول دين تقليدي نيست، بلكه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش كنيم كه كودك و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب كننده، به دين دعوت نماييم و از افرادي كه داراي مبناهاي اعتقادي و فكري قوي هستند در اين زمينه، كمك بگيريم. بايد توجه داشته باشيم كه كودك و به ويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه، مقاومت مي كند.(8)
- الگو برداري از حضرت امام(ره):
زهرا مصطفوي نقل مي كند: همسرم به دليل عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار مي كرد و به نماز وا مي داشت. امام(ره) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه «چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن!» اين كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه براي نماز صبح به موقع بيدارش كنم.(9)
اگر والدين يا مسئولين مدرسه مي خواهند فرزندان يا دانش آموزان آن ها نمازخوان، دعا خوان و معتقد بار آيند، سعي كنند:
اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعاليم ديني باشند و به دور از ريا و با خلوص خودشان بدان معتقد باشند.
ثانياً، توجه داشته باشند كه در دوران كودكي، فرزندانشان يا دانش آموزانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس سازند و سعي كنند كه خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و از سخت گيري، اجبار و اكراه آن ها خودداري ورزند. پدري كه براي بيدار كردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او مي كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار مي كند، انجام اين تكليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش مي آميزد و عبادت را در كام فرزندش شيرين مي سازد.

پي نوشت ها:
1. محمدرضا مطهري، راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ص ۴۲.
2. انسان(76) آيۀ ۳.
3. كهف(18) آيۀ ۲۹.
4. يونس(10) آيۀ ۹۹.
5. بقره(2) آيۀ ۲۵۶.
6. آل عمران(3) آيۀ ۲۰.
7. اليور ارونسون، روانشناسي اجتماعي، ترجمه حسين شكركن، ص ۳۴.
8. يحيي كاظمي، آموزش و پرورش از خردسالي تا جواني، ص ۸۷.
9. اميررضا ستوده، پا به پاي آفتاب، ج ۱، ص ۱۲۳.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها