پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من به تازگی خوشبختانه و شاید هم متاسفانه دوستی پیدا کردم که سالها آرزوی آن را داشتم بعد از گذشتن چندین ماه متوجه شدم که دقیقا همان شخصیت مورد اعتماد و اطمینان من است . خواه یا ناخواه وقتی که دوستم وارد مکانی می شود که من نیز حضور دارم ، احساس عجیبی به من دست می دهد و دوست دارم سریعا به طرف من بیاید و اگر به من در آن موقعیت کمتر از دیگران توجه کند کمی ناراحت می شوم . همیشه دوست دارم به او عشق بورزم و با او باشم (قدم بزنم ، بحث های مختلفی انجام دهم و ...) آخر سالیان سال آرزوی داشتن چنین دوستی را داشتم حال که بدست آوردم نمیخواهم او را از دست بدهم ... --------------- در ضمن شخصیت من شخصیت مذهبی هست و کارها و امور فرهنگی انجام می دهم و ارتباط من با جنس مخالف بسیار کم است ... ------------- حال این ارتباط با جنس موافق از نظر شرعی و اسلام ایرادی ندارد و عشق ورزیدن به جنس موافق ایرادی نداره ؟

پرسشگر گرامي ادامه اينچنين دوستي اي با توجه به روحيه ي شما باعث ايجاد وابستگي شديد شما به ايشان مي شود و با توجه به اينكه چنين روابطي بالاخره بايد در مقطعي قطع گردد.(زيرا بالاخره شما و ايشان ازدواج مي كنيد و هركس سراغ زندگي خود مي رود) شما دچار آسيب روحي و رواني مي شويد كه جبران آن به راحتي امكان پذير نمي باشد، پس با توجه به روحيه تان بايد از نزديك شدن به افرادي كه احساس خاصي نسبت به آنها داريد و صميميت با آنها پرهيز كنيد تا زمان ازدواجتان فرارسد و آنگاه همين دلبستگي ها را به همسر خود پيدا كنيد تا زندگي زناشوييتان هر روز بيش از روز پيش پايدار تر گردد. پس سعي كنيد تدريجا از ايشان كناره گيري كنيد و در صورت امكان مقدمات ازدواج تان را فراهم آوريد.
پايان اين چنين روابطي جز ذلت و خواري براي طرفين نيست و اگر بين طرفين ارتباط خاصي نيز ايجاد شود آسيب هاي روحي و رواني ايجاد شده، هرگز از وجود طرفين رخت بر نخواهد بست. چون اين گونه روابطي خارج از چهارچوبهاي زيستي، ديني، شرعي و قانوني است. بالاخره بايد در مقطعي قطع شود و وقتي هم قطع مي شود روح و روان شما بهم مي ريزد و روند عادي زندگي شما را تحت تاثيرات سوئ خود قرار مي دهد. لذا بايد از ايجاد اين چنين دوستي هايي سرباز زنيد و دوري كنيد و ديگر اينكه هرچه زودتر دنبال يك مورد مناسب براي ازدواج باشيد تا اين عطش روحي شما در كنارهمسري مناسب سيراب گردد و روح ناارامتان در كنار وي آرامش يابد.
پس اولين كاري كه بايد انجام دهيد كناره گيري از ايشان و چنين دوستي هايي است و در مرحله دوم بايد سعي نماييد فكر خود را از ايشان و از اين امور به موضوعات ديگري منحرف كنيد كه در اين راستا راهكارهايي تقديم مي گردد.
1- تكنيك اول استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، با توجه به اينكه چنين كششهايي با اضطراب همراه است و تنش زدايي ضد اضطراب است، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش چنين اميالي تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايتهاي مختلف قابل روئيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيتهاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روشهاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته مي شود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
2- دومين راهكار پيشنهادي ما در خصوص مشكلتان استفاده از تكنيك انحراف فكر است، اين تكنيك به اين صورت انجام مي پذيرد كه يك كش دور مچ خود بيندازيد و وقتي چنين فكري به ذهنتان آمد اين كش را گرفته و رها كنيد و سپس يك عدد پيچيده مثل 958354را در ذهن خود مجسم كنيد و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به كوچكترين عدد غير قابل تقسيم برسيد. اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوري است كه در يك آن نمي تواند به دونقطه توجه كند و وقتي شما توجه جدي خود را به عدد فوق جلب مي كنيد توجه ذهن از آن موضوع قبلي برگرادنه مي شود. و تدريجا مي آموزد كه مديريت افكار را خود بعهده بگيرد و به افكار مزاحم اجازه حضور ندهد.
3- پيشنهاد ديگر ما استفاده از تكنيك تاخير فكر است يعني شما براي آمدن اينگونه فكرها بذهنتان وقتي تعيين كنيد وسپس انرا كاهش داده و حذف نماييد. وقتي اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعتي كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا با گذشت ايام اين ساعات را محدود تر كنيد. فلسفه ي اين تكنيك بر اينست كه شما سازنده ي افكارتان هستيد و بنابراين ارباب و صاحب اختيار آنها محسوب مي شويد و در واقع آنها نوكر شما هستند و شما صاحب اختيار آنها مي باشيد، ولي در وسواس فكري آنها تبديل به ارباب مي شوند و جاي شما را مي گيرند و شما به نوكري آنها در مي آييد و آنها براحتي به شما امر و نهي مي كنند كه اين امري بساير منفي و مشمئز كننده و بدور از عزت و غيرت انساني است! و لذا ما با اين تكنيك مي خواهيم شما را به جايگاه اصلي خويش برگردانيم و دوباره شما را اختيار دار و رييس افكارتان كنيم تا آنها طبق اراده و ميل شما و با اجازه ي شما بيايند و بروند نه اينكه هر وقت دلشان خواست بيايند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلي ما آموزش مديريت افكار تان به شما است. تا با قاطعيت تمام به مديريت آنها بپردازيد و به آنها بگوييد كه ذهن من طويله نيست كه سرتان را بياندازيد پايين و بدون اجازه بياييد و برويد، بل ذهن من ستاد فرماندهي است كه همه چيز آن روي نظم و نظام است و حتي پشه هم براي پريدن در آن بايد از من مجوز بگيرد!
4- سومين پيشنهاد ما در اين خصوص استفاده از تكنيك توقف فكر است يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد براحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هيشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد.
5- تكنيك ديگر تبديل فكر است يعني وقتي اين افكار به ذهنتان مي آيد به يك قدم قبل از آمدن اين فكر به ذهنتان فكر كنيد به اين معني كه به اين فكر كنيد كه به چه چيزي فكر مي كرديد كه اين فكر به ذهنتان آمد و وقتي آن را پيدا كرديد دو باره به اين فكر كنيد كه چه چيزي اين فكر را بذهنتان آورد و همين طور سلسله وار عمل نماييد و در مورد فكري قبل از فكر ديگر فكر كنيد؛ تا به سرچشمه نهايي برسيد، بزودي خواهيد ديد كه استفاده از اين روش قدرت مديريتي زيادي به شما براي كنترل افكارتان مي دهد.
6- از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از اين افكار به آنها متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه مي توانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند.
7- براي مطالعة درسهايتان هرگز در خانه و يا در اتاق خلوت نكنيد سعي نماييد كه تمام مطالعاتتان در كتابخانه باشد.
8- با كارهاي مختلف به تقويت ارادة خود بپردازيد تا بتوانيد به برخي از كارهايي كه بصورت اجباري انجام مي دهيد يك نه بزرگ بگوييد.
9- به برخي از آثار و پيامدهاي زشت و سوء اينگونه دلبستگي ها فكر كنيد و ببينيد كه اين كارهاي زشت و بي دليل چگونه شما را پيش خانواده، دوستان و آشنايان خوار و خفيفخواهد كرد.
10- و هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.
11- توجه برگرداني فعال: به صورت ارادي به چيزي ديگري به عنوان جايگزين توجه كنيد.
12- با در پيش گرفتن فعاليت ذهني ديگري موقتا از آن حالت كناره گيري كنيد: شما مي توانيد به بازي هاي فكري بپردازيد. تلويزيون ببينيد. يك فايل صوتي بشنويد كه مستلزم به كارگيري فكر شماست. تلفن را برداريد و به دوستان و فاميل زنگ بزنيد. خلاصه فقط ذهنتان را بي دليل و يا با هر چيز كوچكي مشغول به هرچيزي كنيد غير از آن فكر منفي.
موفق باشید.

آيا حجاب در زمان امامان هم به همين شكل رعايت ميشد كه هم اكنون در ايران رعايت ميشود؟

در آن زمان حجاب كامل عبارت بوده است از يك پيراهن گشاد و طويل كه از
با توجه به آيات حجاب و تفاسير آيات مربوطه و روايات اين باب مي توان چنين استفاده نمود كه حجاب عصر معصومان نيز شبيه به حجاب كنوني بوده است.
قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: "به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه: خويشتن را با "جلباب" بپوشند كه اين كار براي اين كه به عفت شناخته مي شوند و از تعرض محفوظ مي مانند، براي آنان بهتر است".(1) بعضي از مفسّران جلباب را پوششي فراگير معنا كرده‏ اند كه از بالاي سر تا پايين پا را مي پوشاند و چيزي در حدود اندازه چادر است.(2) بر اساس اين ديدگاه مي توان گفت: قرآن از چادر يا چيزي مانند آن كه تمام بدن را بپوشاند، به عنوان حجاب نام برده است. علاوه بر اين: درباره پوشش حضرت فاطمه(ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است.
حضرت فاطمه(ع) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(3) يعني پوششي كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مي گرفته است.
پي نوشت‏ها:
1. احزاب (33) آيه 59.
2. علامه طباطبايي، الميزان، ناشر انتشارات اسلامي، ج 16، ص 361. ذيل آيۀ 59 سورۀ احزاب.
3.طبرسى، الاحتجاج، نشر مرتضي، مشهد،1403ق، ج 1، ص 98.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سند ادعا کتاب پزوهشی بر فرهنگ حیا استاد عباس پسندیده که کتابشان کاملا مستند و مطمئن است و حوزه آن را تایید و سفارش به خواند کرده. من به بحث داستان تشخیص هویت بچه و ...کاری ندارم . حرفم اینست که اگر اسلام مطابق فطرت بشر حرف میزند چرا به میل زن بی توجهی کرده ولی به مرد نه؟چرا با اینکه شهوت زن 9برابر مرد است ولی رابطه جنسی مشروعش فقط با یک مرد جایز است؟

مقوله جواز چند همسري در مردان و حرمت چند شوهري زنان، دو مقوله مرتبط و در عرض يكديگرند كه بايد به هر دو و با توجه به هم نگريست و آن ها را مورد بررسي قرار داد . از آن جا كه ما معتقديم قوانين اسلام براساس نيازهاي واقعي بشر تنظيم شده است، نه احساسات و عواطف، ضرورت هاي اجتماعي در آن مهم ترين نقش را ايفا مي كند، در نتيجه پاسخ كامل به اين پرسش در گرو تحليل دقيق مساله چند همسري و ضرورت هاي فردي و اجتماعي آن است كه در صورت تمايل شما در نوبت هاي بعد به آن خواهيم پرداخت.
اما در مورد وضعيت شهوت جنسي در مدان و زنان بايد گفت:
ادعاي بيشتر بودن ميل جنسي زنان بر مردان هم از نظر پزشكي مورد تاييد نيست و هم تجربه عمومي بشري در جوامع مختلف مخالف اين ادعا است؛ اصولا نياز جنسي در مردان كاملا متفاوت از نياز جنسي در زنان است، به گونه اي كه در اغلب مردان انگيزه اصلي در ازدواج و ارتباط با جنس مخالف خواسته يا نا خواسته، ارضاي نياز جنسي است، در حالي كه در اغلب زنان اين انگيزه عاطفي و روحي است. حتي بخش نياز جنسي در آن ها هم ماهيتي دوگانه يعني عاطفي جنسي دارد؛ يعني در ماهيت و حقيقت اين نياز هم تفاوت آشكاري بين زنان و مردان وجود دارد.
بايد پذيرفت كه در شدت و قدرت اين نياز بين زنان و مردان تفاوت آشكاري وجود دارد، به گونه اي كه حتي در جوامع غربي كه بيش ترين تحريكات و بيداري هاي جنسي وجود دارد و عدم تمايلات جنسي عامل اجتماعي ندارد، تفاوت بين زنان و مردان در نياز جنسي امري كاملا آشكار است تا حدي كه در اكثر اين كشورها ميزان سرد مزاجي جنسي زنان تا حدود 35 درصد جمعيت زنان را تشكيل مي دهد، در حالي كه اين امر در مردان شايد به 10 درصد هم نرسد. (1)
البته در مورد 9 برابر بودن ميل جنسي زنان بر مردان بايد گفت كه اين امر در روايتي كه شيخ صدوق در كتاب خصال نقل فرموده آمده است، به اين مضمون كه امام صادق(ع) فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي النِّسَاءِ وَ وَاحِدَةٌ فِي الرِّجَال‏(2) همانا خداى تبارك و تعالى ميل زناشوئى را ده سهم قرار داده است كه 9 سهم آن در زن است و يك سهم در مردان‏.»
اما تحليل و بررسي سندي و محتوايي روايات امري دقيق و كارشناسانه است و نمي توان به صرف يك روايت برداشت هاي گوناگون فيزيولوژي و فرهنگي و فطري داشت؛ چنان كه خود شيخ صدوق بعد از اين روايت به روايت ديگربي از امام اشاره مي فرمايند كه به نوعي بيانگر روي ديگر سكه است: «حياء ده سهم است 9 سهم در زنان است و يك سهم در مردان‏» (3)
يعني اگرچه زنان 9 سهم از 10 سهم شهوت را دارا هستند. اما 9 سهم از 10 سهم حيا را نيز دارند و حيا نقطه مقابل بروز و ظهور شهوت است.
به علاوه در معناي روايت اول بر فرض صحت سندي آن مي توان گفت اين روايت در مقام كيفيت ميل جنسي در زنان است نه كميت آن؛ يعني ميل جنسي در زنان به طور طبيعي بر ساير تمايلاتشان نمي چربد و به علاوه به حدي نيست كه آنان را وادار به رفتارهاي كاملا نامعقول كند، اما در مقام ارضاءِ اين ميل و تحريك و غليان شهوت، همچنين در كيفيت و استمرار، اين ميل در زنان نسبت به ميل طبيعي مردان برتري دارد.
در واقع ميل جنسي در مردان بسيار قوي تر و نيرومندتر است و منشا رفتارهاي كاملا غير عقلاني و خطر پذيري هاي بالا است، اما در مقام ارضاء اين امر هم در زمان و هم در كيفيت وضعيتي ضعيف تر از وضعيت ميل جنسي زنانه دارد.
در نتيجه اكثر آنچه برخي از زنان در دوران تجرد به عنوان نياز جنسي احساس مي كنند، بيش تر ماهيت تجربه جنسي دارد كه با ارتباط با همسر برآورده مي شود. پس از ازدواج كم رنگ مي شود، در حالي كه در مردان اين نياز ، امري مداوم و كاملا مستقل و قدرتمند باقي مي ماند.
به علاوه بيشتر بودن نياز جنسي زن به هيچ وجه به معناي نياز به تعدد شوهر براي رفع اين نياز نيست و اصولا ماهيت زنان با اين تمايل همخواني ندارد و تحقيقات روانشناسي نيز ثابت كرده است كه زنان بيش از مردان خواهان تك همسري و توجه كامل به يك همسر هستند. (4)
پي ‏نوشت‏ ها:
1. رك: http://www.seemorgh.com/health/default.aspx
2. شيخ صدوق، الخصال، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1403 ه.ق، ج 2، ص 438.
3. همان، ص 439.
4. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران ، 1374، ج19، ص 302.
موفق باشید.

سلام.حدود 5 ساله هر روز استمنا میکنم الان دچار افسردگی حاد شدم دگه بلد نیستم حرف بزنم یا ارتباط چشمی داشته باشم حتی با دوستام نمیدونم چیکار کنم؟

پاسخ:
خيلي مشخص است كه بايد استمنا را ترك كنيد، چون تاثير واضحي روي حالات رواني شما دارد.
به نظر مي رسد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته است. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه اگر نتوانستيد جلوي خود ارضايي اتان را بگيريد به يك روان پزشك مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك باشيد. در ادامه توصيه هايي را در مورد ترك خود ارضايي به شما خواهيم داد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
يك نكته مهم اين است كه ترك همه عادات، به صورت تدريجي، راحت تر و امكان پذير تر است. مثلا كسي كه ماهي چهار بار اين عمل را انجام مي دهد، به راحتي مي تواند آن را به ماهي سه بار تقليل دهد، و همين طور ادامه دهد تا به ترك كلي اين عمل موفق شود. اگر نمي توانيد كه يكباره اين كار را ترك كنيد، حتما از روش ترك تدريجي استفاده كنيد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي ميآورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي ميتواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم ميسازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانههاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانهها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصهها نباشد يا بسيار خفيف باشد، ميتوانيد از روش مكمل درماني مانند «تنآرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. ميتوانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده ، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد . بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواسگونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا ميداند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسههاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزا است . به خوبي ميتوان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه ميتواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تنآرميدگي ميتوان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نميشود. به فرد مبتلا ياد ميدهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب ميگردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر ميشود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است . افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مييابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهلههاي ديگري كه اتفاق ميافتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز ميگردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برميانگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما ميانجامد، همچنين معمولاً در چه زمانيهايي و در چه مكانهايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد ميگردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق ميتوانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را ميبينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث ميكنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي ميانديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريكزا تكرار ميگردد . وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي ميروم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نميتوانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
پرسش: به خاطر استمنا دچار افسردگي حاد شدم ديگه بلد نيستم حرف بزنم يا ارتباط چشمي داشته باشم حتي با دوستام نميدونم چيكار كنم؟

پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكي از مشكلاتي كه در اثر عادت به استمنا براي اشخاص مبتلا ايجاد مي شود درماندگي در برابر اين عادت است، يعني شخصي كه به استمنا مبتلاست از اعماق وجود دوست دارد كه اين كار را ترك كند. اما چون چندين بار در مورد ترك كردن اين كار، شكست خورده است اعتماد به نفس خودش را از دست مي دهد و يك احساس عجز و درماندگي به او دست مي دهد، اين احساس درماندگي به تدريج انسان را به افسردگي و انزوا مي كشاند. از طرف ديگر به احتمال زياد شما دچار اضطراب هم هستيد، و افسردگي هم جزء اختلالات اضطرابي محسوب مي شود و اضطراب و استرس زياد، مي تواند موجب افسردگي شود. هم چنين خود ارضايي و احساس گناه ناشي از آن، موجب اضطراب مضاعف مي شود، لذا كار را مشكل تر مي كند. البته احتمالا علت ايجاد حالت هاي افسردگي در شما، منحصر به استمنا نباشد و علت هاي ديگري هم در جنبه.
در مورد درمان افسردگي بايد شما به يك روانشناس و يك روان پزشك مراجعه كنيد، و اگر روان پزشك دارويي را براي شما تجويز كرد آنها را مصرف كنيد. البته مصرف دارو به تنهايي نمي تواند مشكل شما را حل كند، بلكه بايد همزمان با مصرف دارو، توسط يك روان شناس، روان درماني هم بشويد.
بهترين و مهم ترين كاري كه بايد براي بهبود وضعيت افسردگي اتان انجام بدهيد همان ترك استمنا است كه در نامه ديگري كه برايتان ارسال شده است بعضي از كارهاي لازم را در اين مورد توضيح داده ايم. ترك استمنا باعث بهتر شدن اعتماد به نفس و عزت نفستان خواهد شد.
به احتمال زياد ميزان احساس گناه شما خيلي زياد است، و هم چنين عزت نفس شما سطح پاييني پيدا كرده است، يعني به واسطه انجام استمنا، خودتان را انساني پست و درمانده فرض مي كنيد و در هنگام ارتباط با ديگران، خودتان را در نقطه ضعف و ناتواني مي بينيد. براي رفع اين آسيب ها بايد حتما به روان شناس مراجعه كنيد. بايد دقت داشته باشيد كه گرچه استمنا، كار بسيار اشتباهي است، اما شما نبايد اجازه بدهيد تمام شئونات زندگي اتان درگير اين مسئله شود. درست است كه شما مبتلا به استمنا هستيد اما توجه داشته باشيد كه مي توانيد آن را ترك كنيد، ولو اينكه به صورت تدريجي اين كار را بكنيد. بنابراين شما بايد به تقويت اعتماد به نفس و عزت نفستان بپردازيد. اگر تمايل داشتيد در مورد افسردگي اتان و مشكلات مربوط به آن، باز هم با ما مكاتبه كنيد و توضيحات بيشتري بدهيد.

سلام من یک بار به کربلا مشرف شدم ولی متاسفانه بعد از آن گناهان زیادی انجام دادم و خراب کردم الان چند ماه بعد باز هم می خواهم مشرف بشوم. آیا ثواب همان دفعه اول را دارد و با توجه به این که نمی توانم گناهانم را ترک کنم آیا بروم؟ آیا تمام گناهانم با سفر کربلا بخشیده می شود؟

پاسخ:
توبه هر گاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول درگاه خدا مي شود و آثار و بركات توبه نمايان مي گردد.
لطف خدا به بنده آن قدر زياد است كه امام صادق‌(ع) فرمود: "خداوند به داود نبي وحي كرد: بنده مؤمن من اگر مرتكب گناهي شد، ولي پشيمان گشت و توبه نمود و در وقت ياد آوري آن گناه از من حيا نمود، علاوه بر اين گناه او كه مي‌آمرزم، آن را به حسنه تبديل مي‌كنم و من خداي ارحم الراحمين هستم‌". (1) پس اينكه شما از كار خود پشيمان شده ايد و از خداوند حيا مي كنيد نيز باعث آمرزش مي شود. اهلبيت عليهم السلام نشانه هاي خداوند در زمينند و صفات خداوند در وجودشان متجلي است. اگر خدا رحمان و رحيم است ، آنان نيز همينگونه اند . پس پناه بردن به دامان اهلبيت را غنيمت بدانيد و از اين فرصت معنوي استفاده كنيد.
براي جبران گناهان ريز و درشت، راه روي همه بندگان باز است. اگر از اين گناه توبه كرده ايد، پس از اين، سعي كنيد كه در مسير خواست الهي زندگي كنيد. به رحمت الهي اميدوار باشيد. مطمئن باشيد‌، نسيم دلنواز عفو و رحمت پروردگاري كريم و رئوف كه توبه گنندگان درگاهش را در شمار محبوب ترين بندگان مي‌شمرد، شامل حالتان خواهد شد. در ادامه راه و در عنفوان سن پرطراوت جواني در انديشة ساختن روح و جان خويش باشيد و با عزم و اراده قوي در راه پاكي و كسب رضايت خداوند قدم نهيد.
فراموش نكنيد توبه از هر گناهي، ركن اساسي ديگري نيز دارد كه همان اراده بر ترك آن است. نيروي اراده و تصميم جدي، توفيق خداوندي است كه گناهكاران بزرگي چون فضيل بن عياض را كه به انواع گناهان و معاصي آلوده بودند نجات داد، فضيل بن عياض راهزن و سارق خطرناكي بود كه با شنيدن آيه اي از قرآن كريم ، از خواب غفلت چندين ساله بيدار گرديد و توبه جدي نمود و در راه بندگي خداوند تا بدان جا پيش رفت كه نامش در زمره زاهدان و عابدان ثبت گرديد.
پس مي توان با همت و اراده و درخواست توفيق از خداوند و توسل به اولياي پاك او، جبران گذشته را نمود. فرصت هاي از دست رفته را جبران نمود و در كاروان بندگان پاك خداوند كه عازم ديدار كوي دوست مي باشند، وارد شد و از مقيمان حضرت دوست گرديد. سعي كنيد از اين قافله عقب نمانيد.
همين كه توبه كرده ايد واز كار غافلانه خود پشيمان هستيد نشان از پذيرش توبه شما و پاك بودن قلبتان دارد. اميد است كه سفر شما پر از معنويت باشد و باعث شود كه از درگاه خدا و اهلبيت ، هيچ وقت فاصله نگيريد.
هيچگاه به خود تلقين نكنيد كه نمي توانم، بلكه خود را باور كنيد و سعي و تلاش را از دست ندهيد، خواهد ديد با ارادۀ فولادي خود بر هواي نفس غلبه كرده ايد.

پي نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 6، ص 28.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید لطفا منو دقیق راهنمایی کنید. همسر من به حجاب علاقه نداره. لباس جذب و بد جور نمی پوشه. فقط دوست داره موهاشو بیرون بذاره. من ملزم کرم این کارو نکنه. البته زیاد بیرو نمیذاره. حالا هم دوست داره موهاشو رنگ کنه. این قضیه به زندگیم داره لتمه میزنه. ایا به حال خودش واگذار کنم . تا موهاشو بیرون بذاره. ازشم علتشو میپرسم . میگه دوست داره این کارو. من همیشه راهنماییش میکنم. شما بگید چی کارکنم . اخه همش زور کنم ازم زده میشه. این همه مرد تو بیرون هستن با گشتن بد زناشون مشکل ندارن. راهنماییم کنید.نمازش رو هم میخونه . روزه هم میگیره. کارای دینی شو انجام میده. مرجع تقلیدش ایت الله خامنه ای.

در ابتدا به دو نكته توجه كنيد:
1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.
2. ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ... مجموعه عللي هستند كه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود.
با توجه به اين نكته مي گوييم:
بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستندكه به آن جهل دارند"
پرسشگر گرامي؛
آن چه در سوال بيان كرده ايد، حاكي از عدم آگاهي همسرتان درباره فوايد و فلسفه حجاب و احكام الهي است. از اين رو لازم است با استفاده از آيات و روايات، متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و ايشان را به فلسفه حجاب آشنا سازيد. براي ترغيب و تشويق به ايشان به رعايت حجاب در آغاز زير بناهاي فكري همسرتان را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد در تقويت و اصلاح اين مباني بكوشيد. يعني به جاي الزام ايشان سعي كنيد با بالابردن عنصر آگاهي در ايشان،‌به گونه اي برخوزد كنيد كه ايشان با علاقه واختيار خود حجاب و بلكه حجاب برتر را برگزيند. چنان چه ايشان از پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني مستحكم برخوردار شوند و با فلسفه حجاب آشنا شوند و گوهر وجودي خويش را بشناسند چنين سخناني را بر زبان جاري نمي سازند. علاوه بر آن كه ايشان بايد توجيه شوند كه با بي توجهي خود به مقوله حجاب زمينه گناه را براي ديگران فراهم مي كنند. پس از اين جهت نيز مقصر و گناه كارند.
البته برخي موارد اشكالي ندارد. مثل رنگ كردن مو، در صورتي كه ايشان حجاب خود را رعايت كنند، از نظر شرعي مانعي ندارد كه ايشان موهاي خود را رنگ كنند و روشن است در حرمت در معرض ديد نامحرم قرار دادن،‌فرقي بين موي رنگ شده و غير آن نيست.
برادر گرامي؛‌
هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد همسرتان را با مسأله آشنا سازيد بايد سعي كنيد اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آوريد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد. اما به طور كلي تذكر نبايد در ميان جمع باشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كنيد.(2) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(3) سعي كنيد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين مي‌باشد، كه باعث موضع‌گيري منفي وي شود، پرهيز كنيد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيد تذكرات شما براي تبديل به وضعيت بهتر و نيكوتر است. راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.
براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان،‌لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:
1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛
3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
پي‌نوشت ‌ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.
2. اسراء (17) آيه ‌53.
3. طه (16) آيه 43.
موفق باشید.

سلام بر دوستان. با توجه به عبارت "لا اكراه في الدين" ، آيا به اجبار حجاب رو در جامعه برقرار كردن درسته؟ ما كه معتقديم در دين اجبار نيست، چرا بايد در حجاب اجبار كنيم؟ خيلي طول ميكشه تا به سوالام جواب بدين، چرا؟ معمولا چند روز طول ميكشه تا پاسخ بدين؟ ممنونم. ايشا... هرچي از خدا ميخوايد بهتون بده. يا علي

معناي آيه «لااكراه في الدين» چيزي نيست كه تصور كرده ايد؛ متاسفانه معمولا تفسير درستي از اين آيه نمي شود و معناي آن به شكلي ناصحيح تلقي مي گردد؛ اين آيه بيانگر حقيقتي معرفتي و به اصطلاح گزينه اي اخباري است، نه دستوري؛ يعني خداوند در اين آيه خبر مي دهد كه اجبار در اصل دين ممكن و شدني نيست. زيرا اصولاً دين و اعتقاد به عنوان يك امر دروني، قابليت اجبار و تحميل كردن يا اجباري شدن ندارد؛ دين و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است. حوزه درون و قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نيست.
به همين خاطر دين حقيقي هر انساني همان چيزي است كه در اعماق قلب خود بدان پايبند است و آن را حق مي داند و با عقل و جان خود به حقانيت آن رسيده است. اسلام همه افراد را به ضرورت رسيدن به چنين ديني تشويق نموده است. از هر نوع تقليد كوركورانه در اصول و مباني معرفتي و ديني مذمت نموده است.
اما اين بدان معنا نيست كه در مفاهيم و دستورات درون ديني هيچ اجبار و قانون الزام آوري وجود نداشته باشد و كسي كه اسلام را يا زندگي در تحت حكومت اسلامي را پذيرفته، موظف به رعايت برخي دستورات و مقررات نباشد ؛ اگر اين آيه مي گويد كه هيچ گونه اجبار و لزومي در دين نيست، چرا پيامبر و اهل بيت در دوران حكومت خود توده جامعه را ملزم به رعايت دستورات ديني كرده، در صورت تخلف حدود شرعي را بر آن ها جاري مي نمودند ؟
اسلام دين آزادي و اختيار و انتخاب است و آدمي با انديشه و خرد خود مي‌تواند راه و آيين حق را برگزيند. در اين انتخاب كاملاً آزاد است. اما دو نكته در اينجا وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد:
1- اصل پذيرش دين آزاد است، اما آيا اگر كسي ديني را آگاهانه و آزادانه پذيرفت، در اعتقاد و عمل و پايبندي به احكام ديني و جزئيات عملي آن دين هم آزاد است؟ مثلاً مي توانيم بگوييم مسلمان هستيم و اسلام را اختيار كرديم، اما آزاديم مثلاً در مقام اعتقاد نماز را لازم بدانيم يا ندانيم يا در مقام عمل نماز بخوانيم يا نخوانيم؟
وقتي اسلام را اختيار كرديم، التزام و تعهد خود را نسبت به احكام آن و فرامين خداوند نيز اعلام كرديم. با اين حال نمي‌توانيم بگوييم نسبت به احكام آن آزاديم كه انجام بدهيم يا ندهيم. اين مساله امري متعارف و عقلايي است ؛ مثلاً آزاديم كه داخل يك كشور يا منطقه اي بشويم يا نشويم، اما همين كه وارد شدن به آن كشور را انتخاب كرديم، بايد نسبت به قوانين و احكام آن پايبند باشيم.
اين لزوم و ضرورت به معني اجبار عملي و نظارت هاي فردي نيست. يعني در بسياري از تكاليف ديني كه در حيطه مسائل فردي است، نظارت و اجبار و اصراري اعمال نمي شود. اما در حوزه مسائلي كه صورت اجتماعي و غير فردي دارند و عمل كردن يا نكردن افراد به اين قوانين وپايبندي داشتن و نداشتن آنها مي تواند موجب مشكلات اجتماعي گردد، اجبار و تاكيد وجود دارد.
در واقع آيه«لا اكراه في الدين» نيز به همين امر مهم اشاره دارد و آن اينكه در اصل دين و اعتقاد، اكراه واجباري ممكن نيست؛ زيرا دين امري باطني و قلبي است، اما ربطي به قوانين ومقررات الزامي هر ديني كه انجام آن از گروندگان به آن دين خواسته شده نيست و حجاب نيز به تصريح صريح قرآن از اين نمونه هاست.(1)
آزادي عقيده مي‌تواند درست باشد، اما آزادي مطلق درعمل نه تنها در جامعه ديني و اسلامي، بلكه در هيچ جامعه اي وجود ندارد.
تمام جوامع متمدن كم و بيش محدوديت هايي را بر اساس اصول و موازين حقوقي و اخلاقي آن جامعه وضع مي‌كنند و جامعه آزاد مطلق نداريم. حتي در جوامع غربي امروز كه خود را به عنوان جامعه باز و آزاد معرفي مي‌كند، محدوديت‌هاي بسياري در حوزه هاي گوناگون، حتي اعتقادات فردي وجود دارد. كه بر اساس اصول خاصي كه خود تعريف مي‌كنند اعمال مي‌شود. حتي در برخي از آن جوامع مشاهده مي‌شود كه براي نوع پوشش مردان و زنان نيز در محيط هاي خاص مانند ادارات، محدوديت‌هاي قانوني وضع شده است، يا مثلاً اگر خوردن مشروبات الكلي را آزاد مي‌دانند، در شرائطي كه امكان ايجاد مشكل براي ديگران وجود دارد، مجاز نيست مثلا در هنگام رانندگي شخص را به شدت جريمه كرده و ممانعت به عمل مي‌آورند.
اين مسئله در جامعه ديني نيز وجود دارد، با اين تفاوت كه در جامعه ديني احترام به قوانين ديني و مراعات آن كه جنبه علني و اجتماعي دارند، نيز مد نظر قرار مي‌گيرد. بديهي است كساني كه در يك جامعه ديني زندگي مي‌كنند، بايد احترام ارزش‌هاي ديني را داشته باشند و گناهان علني را انجام ندهند، اگر چه اصلاً مسلمان نباشند يا اعتقاد هم نداشته باشند. چنين شخصي در اعتقاد و باور داشتن يا نداشتن آزاد است و خود جوابگوي اعتقاد و اعمال و تكاليف خود نزد خدا است، اما مراعات و احترام به قوانين اجتماعي و در مسئله اي مانند حجاب، حفظ عفت عمومي در جامعه ديني لازم است.
2- مسئله حفظ عفت عمومي و تعادل اخلاقي جامعه به عنوان يك حق انساني و هنجار اجتماعي شناخته مي‌شود. در چنين شرايطي آزاد بودن شخص در نوع پوشش ممكن است موجب به هم خوردن تعادل اخلاقي جامعه، گسترش محرك غريزه جنسي و فساد اخلاقي، ايجاد آسيب‌هاي رواني و اجتماعي و تزلزل در بنيان‌هاي اجتماع مانند خانواده گردد.
در چنين شرايطي اين مسئله از يك موضوع شخصي خارج شده و يك موضوع اجتماعي تلقي مي‌شود. بديهي است كه در چنين صورتي در هر جامعه­اي، آزادي‌هاي فردي به جهت منافع اجتماعي محدود مي‌شود. اين موضوع در هر جامعه‌اي وجود دارد، يعني به حقوق اكثريت افراد جامعه نظر مي‌شود. با اين تفاوت كه در جهان غرب، هنجارهاي اخلاقي و مشكلات اشاره شده به عنوان مصالح اجتماعي تلقي نمي‌شود تا بر اساس آن آزادي فردي محدود شوند، اما در مقابل در همان جوامع بسياري از موارد به عنوان مصلحت‌هاي اجتماعي تصور شده و به جهت آنها آزادي‌هاي فردي محدود مي‌شود.
مويد اجتماعي بودن نگاه اسلام به اين مساله اين است كه هر چند رعايت حجاب در برابر افراد نامحرم در هر حريمي( چه خانه و چه جامعه ) از نظر اسلام ضروري است. اما اسلام اجازه تجسس و تحقيق در عمل كردن به اين ضرورت ديني در حريم خصوصي افراد را نمي دهد. تنها اصرار عملي در رعايت آن در حريم جامعه دارد. در اين عرصه تفاوتي بين مسلمان و غير مسلمان نيست. بلكه حتي اقليت هاي ديني كه شهروند جامعه اسلامي هستند، نيز ملزم به رعايت اين قانون اجتماعي هستند.
البته اين مطالب به معني تاييد همه روش هايي كه در گذشته و حال در خصوص برخورد با معضل بد حجابي در كشور اعمال مي شده و مي شود نيست؛ بلكه ترويج و تشويق به امر حجاب و حل مشكلات فكري در اين خصوص و در كنار آن آسيب شناسي وجود اين ناهنجاري اجتماعي وشيوه هاي درست مقابله با آن، اموري كاملا تخصصي و دقيق هستند كه بايد در خصوص راهكارهاي آن كارهاي عميق علمي انجام شود.
ولي در هر حال نمي توان اصل اين نوع اجبار را براي حفظ عفت عمومي و فضاي اجتماعي صحيح و سالم رد كرد. در نتيجه بي توجهي به اين امور ديني و رها كردن اين مسائل اجتماعي اسلام نيز مورد قبول نيست. افرادي كه به اسلام به عنوان يك دستور ديني معتقدند به طور طبيعي بايد به حجاب نيز پايبند باشند. اما كساني كه در اين كشور به اسلام معتقد نيستند يا به هر دليل مايل به رعايت اين دستور ديني نيستند موظفند از نظر رعايت قانون اجتماعي به اين امر پايبند باشند.
در مورد تاخير در ارسال پاسخ ها هم كثرت سوالات و پرسشگران و محدوديت هاي گوناگون در اين مركز عامل اصلي است كه پوزش ما را بابت اين امر مي پذيريد؛ اميدواريم مدت زمان پاسخگويي در آينده كوتاه تر گردد.
پي نوشت:
1. نور(24) آيه 31.
موفق باشید.

صفحه‌ها