پرسش وپاسخ

دختری هستم 23 ساله دو سال پیش متوجه شدم که پرده بکارتم حلقوی بوده و با هیچ نزدیکی پاره نمی شود از این موضوع استفاده غیر اخلاقی کردم و در شهر دیگری نزدیک شهر خودمان با مردان بسیاری دوست شدم و با آنها نزدیکی کردم و بابت آن هیچ دستمزدی نمی گرفتم مدتی است که توبه کردم و خیال میکردم که گذشته ام را کسی نمیداند به تازگی با یکی از آشناها حرفم شد و او خیلی چیزهارا گفت حالا فهمیدم که خیلی ها از این موضوع خبر دارن به غیر از خانواده ام. من تو خونواده ی تعصبی و پاکی بزگ شدم نمیخوام اونا چیزی بدونند خیلی نا امید شدم نمیدونم برای جبران این اشتباهم چکار باید بکنم کمکم کنید من افسردگی شدید دارم و سالهاست که تحت درمانم نمی توانم تحمل کنم می ترسم کارم به خودکشی یا مسایل دیگه بکشه به دادم برسید من دیگه توبه کردم

شما به خاطر اينكه عده اي از افراد از گناه شما مطلع شده اند ناراحت شده ايد و ابراز پشيماني مي كنيد. اما بايد بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است و اين نكته را نيز بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز در پيشگاه خداوند روشن است و چيزي از ديد او مخفي نيست. أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏(1): آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مى‏بيند؟!
اگر از اين واهمه داريد كه عده اي گناه مخفيانه تان را فهميده اند بايد بدانيد كه يك روز همه اسرار فاش و بر ملا خواهد شد و در آن روز ديگر از چشم كسي، گناهان ما پوشيده نخواهد بود. يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (2): در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار مي شود، و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست!
هر چند ارتباطات شما در گذشته گناه بوده، اما گناه هر چه باشد قابل توبه است. كافي است كه در كنار اين پشماني فعلي، عزم جدي و حقيقي بر ترك آن داشته باشيد؛ زيرا عزم جدي بر ترك گناه است كه در كنار پشيماني موجب قبولي توبه و بخشش الهي مي شود. قرآن مي فرمايد:«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛(3) اي قوم! از خدا آمرزش بخواهيد. سپس به سوي او توبه كنيد».
واقعيت آن است كه من بعد از خواندن نامه شما از اينكه اشرف مخلوقات عالم، سر سپرده شيطان شده و به راحتي تمامي هستي خود را بر باد فنا داده، بسيار تعجب كردم. در عين حال، هر چند دير، اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است. اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. كمي در رفتار خود تامل كنيد. از گذشته عبرت بگيريد. چگونه به راحتي خود را در اختيار افرادي شيطان صفت گذارديد. از اين به بعد بيشتر مراقب باشيد. فريب نخوريد. مطمئن باشيد حتي افرادي كه ارتباط نامشروع با جنس مخالف بر قرار مي كنند در هنگام انتخاب همسر، ‌كسي را به عنوان شريك زندگي انتخاب مي كنند كه اهل اين گونه مراودات نباشد. پس هستي خود را در معرض حراج براي اهل هوي و هوس نگذاريد.
به هر حال، هيچ گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه به روي همه بندگان باز است. برگرديد و گذشته هارا فراموش كنيد. حتي به ارتباطات گذشته فكر هم نكنيد. با نامحرمان به هيچ عنوان ارتباط نداشته باشيد. به خداوند توكل كنيد و به او اميدوار باشيد. عذاب ها و كيفرهايي كه در روايات براي ارتباط غير شرعي با نامحرم ذكر شده(4)، براي كساني است كه بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه كنند. اما كساني كه از كارهاي زشت خود ناراحت و پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه و استغفار مي كنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد. آنان را مورد آمرزش قرار مي دهد.(5)
راهكار اساسي براي خروج از وضعيت روحي كه داريد،‌ازدواج است. بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (6)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد.
فكر اينكه دست به اقداماتي مثل خودكشي بزنيد را هم از خود دور كنيد چرا كه گناه را نبايد با گناه ديگر پاك كرد. اگر گناه كرده ايد در پي استغفار باشيد نه ارتكاب گناه بزرگتر.
نكته بسيار مهم:
مبادا از گناهان گذشته خود با احدي حتي خواستگار و همسران آينده تان صحبت كنيد! مطمئن باشيد پنهان كردن اين موضوع منافاتي با صداقت ندارد. بر اساس آيات و روايات آبروي انسان از همه چيز مهم تر است. كسي حق ندارد آبروي ديگران و بلكه آبروي خويش را از بين ببرد و از آن مهم تر نزد ديگران به گناه خويش اعتراف كند. حتي در ذهن خودتان نيز به اين مساله فكر نكنيد. مراقب باشيد بار ديگر در دام شيطان نيفتيد. توصيه مي كنيم گذشته را فراموش كنيد و در پي ساختن آينده خويش باشيد. براي جبران گذشته و گناهان سعي كنيد بعد از توبه واقعي، به كارهاي خير و عبادت و امور خداپسند بيشتر بپردازيد و كفه حسنات و اعمال خوبش را سنگين تر كنيد.
پى نوشت‏ها:
1. علق (96) آيه 14.
2. طارق (86) آيه 9 و 10.
3. هود (11) آيه52.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و 198.
5. زمر (39) آيه 53.
6. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پسری هستم 20 ساله حدود هفت ساله که شدیدا به دوستم که اوهم پسری همسن من هست علاقمند شدم کاملا عاشقشم ، شب و روز به فکرشم و هر لحظه از عمرم به فکر میکنم واین باعث شده که از اهل البیت(ع) و خدا دورباشم. چطور او رو از دل بیرون کنم و محبت خداروتو دلم بشیندونم؟؟ از اونجایی که میگن یک دل داری یه دل دار هم باید داشته باشی یا مثلا دل جای دو محبوب نیست من میخوام عاشق خدا باشم نه عاشق یه بنده معمولی خدا تو این رابطه خیلی ضربه خوردم بخاطره این عشق از درسو ورزشو زندگیو... عقب افتادم دارم دیوونه میشم همش به او فکر میکنم پیشه خودم میکم اگه اینقدر که به او ارادت دارم به خدا و اهل البیت(ع) ارادت داشتم الان شرایطم فوق العاده بود الان هم که دارم اینو مینویسم دلم پیش او هست و سخنان عقلم هست...

برادر گرامي! دوران نوجواني و جواني دوران عجيبي است كه همراه با هيجان هاي مختلف در انسان نمودار مي شود.
يكي از حالاتي كه گاهي اوقات در اوايل جواني بين افراد با شدت و ضعف مختلف ديده مي شود همين حالت علاقه مندي به رفيق است كه گاهي اوقات تا حد جنون آميز پيش مي رود.
مهمترين موضوعي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه قطعا اين حال و علاقه يكباره در شما ايجاد نشده و روند تدريجي داشته، پس براي از بين رفتن آن نبايد انتظار داشته باشيد كه يكباره و دفعي برايتان حاصل شود.
راه حل مسئله چيست؟
اول كار بايد بدانيد براي فرار از اين حالت بايد براي مدتي فشار روحي را تحمل كنيد.
دوم اينكه شايد بيشتر از يك سال طول بكشد تا به وضيعت متعادل برسيد.
نياز به دوست و محبت ديدن از او يكي از نياز هاي انسان است پس شما ابتدا بايد چند نفر دوست پيدا كنيد علت اينكه مي گوييم چند نفر اين است كه اگر يك دوست ديگر پيدا كنيد همان علاقه را صرف او مي كنيد و دوباره گرفتار آن شخص ديگر مي شويد. پس با انتخاب چند نفر براي دوستي، محبت دروني شما بين چند نفر تقسيم مي شود و حالت تعادل به خود مي گيرد.
سعي كنيد هميشه با چند نفر از دوستان باهم باشيد و از خلوت و تنهايي با يك نفر خصوصا با دوست فعلي تان، به شدت بپرهيزيد(قرار ملاقات ها حتما گروهي باشد).
سعي كنيد ارتباط خود را با ايشان(دوست فعلي) از نظر زماني محدود و كم كم تعداد ديدار ها را هم كم كنيد و بايد ارتباط تان با ايشان دو نفري نباشد، يعني حتما دوستان ديگرتان هم با شما باشند؛ قطعاً تحمل اين حالت برايتان مشكل خواهد بود اما بايد براي بيرون رفت از علاقۀ افراطي صبر پيشه كنيد و بر نفس خود غلبه كنيد.
سعي كنيد در طي روز ساعتي را در اتاقي تنها باشيد و تمام مطالبي كه به ذهن تان خطور مي كند بر روي كاغذ بياوريد حتي حرف هايي كه مي خواهيد به دوست خود بزنيد و بعد از چند روز نوشته ها را از بين ببريد، بايد از نظر دروني تخليه شويد كه اين كار كمك خوبي مي تواند برايتان باشد.
در كارهاي گروهي شركت فعال داشته باشيد ( شركت در گروه هاي جهادي دانشجويي مفيد است).
ورزش را بعنوان يكي از برانامه هاي اصلي خود بدانيد اگر بدون آن دوستتان باشد خيلي بهتر است.
حساسيت بيش از حد به اين قضيه نداشته باشيد كه خود حساسيت باعث دل مشغولي و فكر كردن در مورد اين ارتباط مي شود و كار را برايتان سخت تر مي كند.
اگر شرايط مهيا باشد به فكر ازدواج باشيد.
از دعا نيز غافل نباشيد.
اين مطالب را بكار ببريد و بعد از چند مدت ارزيابي خود را برايمان بنويسيد.
موفق باشید.

من شیعه ام ولی دوست ندارم نماز بخوانم و روزه بگیرم کلا سست عنصرم آیا به جهنم میروم ولی غسل میکنم و اصول دین را قبول دارم.

در اول بايد اشاره شود درباره سر نوشت افراد در آخرت به قطع نمي توان نظر داد، ولي بر اساس آموزه هاي ديني به طور كلي مي توان گفت كسي كه به اصول دين اعتقاد داشته باشد مسلمان محسوب مي شود، ولي اگر بدليل سستي و مانند آن به واجباتش عمل نكند گرفتار عذاب دوزخ خواهد شد.
زيرا نماز از واجبات الهي است. اگر كسي بدون عذر شرعي آن را به جا نياورد و يا از ترك آن توبه نكرده و با قضاي آن را تدارك ننمايد، غير از آموزه‌هاي وحياني، از نظر عقل و عدل الهي اهل دوزخ خواهد بود، زيرا عقل حكم مي‌كند مخالفت با امر مولا پيامدي ناگوار دارد و متمردين از امر الهي سزاوار كيفرند، عدل الهي نيز همين معنا را مي‌رساند. چون عدالت آن است كه به هر كس آنچه را شايسته است بدهد. تارك الصلوه به دليل معصيت سزاوار كيفر است.
هرچند اين كه هر گناهكاري ممكن است مشمول عفو و رحمت الهي بشود، مسئله ديگري است، ولي حكم اصلي و اولي هر مجرم از نظر عقل و عدل آن است كه نتيجه عملكرد خود را دريافت كند؛ نماز نخواندن و ترك وظايف ديني نظير روزه داري مخالفت عملي با دستورات كسي است كه بيش ترين حق را بر گردن انسان دارد و از هر كسي سزاوار تر به احترام و تمكين و خضوع است، كه اين امر به هيچ وجه قابل قبول نيست.
ترك نماز بدون عذر شرعي از مصاديق بارز تكبر در برابر خداوند است. اگر ابليس كارهاي خوب و عبادت‌هاي شش هزار ساله خود را در پي يك لحظه تكبر از دست داد، به گفته امير مومنان خوف آن مي‌رود انساني كه نسبت به حقوق همسايه، خانواده و مسايل از اين قبيل مراعات دارد، ولي از نماز و سجده در پيشگاه خدا امتناع مي‌كند، به سرنوشت ابليس گرفتار شود. تفصيل اين نكته را در منبع ذيل ملاحظه بفرماييد.(1)
نكته ديگر اين كه انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان(ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است: "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(2) خدا يا به ما توفيق اطاعت بده. كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است. چه اين كه ايمان اگر كامل باشد انسان مومن را به سوي انجام اعمال نيك وادار مي كند. چون رابط وثيق بين ايمان و عمل وجود دارد و بي توجهي كامل به انجام تكاليف ديني نشانه نقص در اصل باور و اعتقاد ديني است. چون نمي شود انسان اعتقاد كامل به دين داشته باشد، ولي در انجام اعمال ديني كاملا بي اعتنا باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، نشر موسسه اميرالمومنين، قم، 1375 ش، خطبه 192.
2. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان نشر دفتر فرهنگ اسلامي، تهران 1387 ش، ص621.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام. سؤالی که داشتم در مورد سرنوشت حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه اسارت و سخنرانیهای کوبنده ایشون هست. آیا اتفاقات و زندگی ایشون تا پایان عمر شریفشون پس از این تاریخ در تاریخ ثبت شده؟ هم چنین،منبع تحقیقی در این مورد هست که کار کرده باشه؟

پاسخ:
حقيقت امر اين است كه وضع زندگي حضرت زينب (س) بعد از اسارت چندان روشن نيست. شايد بتوان گفت كه حضرت بعد از حادثه كربلا حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد.
دكتر سيد جعفر شهيدي، مي‌نويسد:
«پايان زندگاني شير زن كربلا روشن نيست. مسلّم است كه زينب(س) پس از بازگشت از شام، مدتي دراز زنده نبود، چنان كه مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در كجا؟ مدينه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر يك از نويسندگان سيره براي درستي رأي خود، دليلي و يا دليل‌هايي آورده است... اين زيارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصاديق بيوتي است كه نام خدا در آن ها به بزرگي ياد مي‌شود و دوستداران اهل بيت يا خلوص نيّت فراوان، مراتب ارادت خود را به كسي كه آن مزار به نام اوست، بيان مي‌دارند و با پيغمبر خود و خانواده او تجديد عهد مي‌كنند.»(1) جهت آگاهي بيشتر به مطالب زير توجه فرماييد:
در مورد ولادت حضرت زينب(ع) مورخان اقوال گوناگوني را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ايشان: 1. پنجم جمادي الاولي سال پنجم هجري.(2) 2. برخي نيز سال 6 هـ را سال ولادت ايشان مي دانند.(3) البته اقوال ديگري نيز ذكر شده است. اين بانوي بزرگوار در شهر «مدينه» تولد يافت. مدت زندگي ايشان با مادرش حضرت زهرا (ع) حدود پنج يا شش سال بوده است. «زندگي حضرت زينب با مادر در سوم جمادي الثاني سال 11 هـ به پايان رسيد».(4) شوهرِ «زينب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموي بزرگوارش مي باشد. «او يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف مي باشد».(5)حضرت زينب (ع)داراي القاب و كنيه هاي زيادي است. «يكي از القاب آن حضرت كه در روايات آمده، «عقيله» يا «عقيله بني هاشم» است (6) از ديگر القاب آن حضرت مي توان «صديقه صغري» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علي»(7) را نام برد. حضرت زينب (ع) تا زماني كه امير المؤمنين در مدينه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدينه زندگي كردند و زماني كه امير المؤمنين پايتخت حكومت اسلامي را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زينب در كوفه به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت».(8) حضرت علي (ع) در سال 40 هجري در كوفه به شهادت رسيد. بنابراين سن حضرت زينب (ع) در اين زمان تقريبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن (ع)زيست نمود. «امام حسن(ع)» در سال 50 هجري به شهادت رسيد.(9)
بعد از شهادت امام حسن (ع)10 سال نيز با برادر ديگرش يعني امام حسين (ع) زندگي كرد. حضور ده ساله زينب (ع) در صحنه زندگي برادرش حسين (ع) پر حادثه ترين و رنج آورترين دوران زندگي ايشان است. حضرت زينب در طول زندگي با مصائب زيادي روبرو شد. اما حضور ايشان در كربلا و ديدن آن صحنه هاي دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصيبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در يك روز همه عزيزانش خصوصاً برادرش امام حسين (ع) را از دست داد. هنگام مصيبت جانگداز كربلا سن حضرت زينب (ع)55 ساله بود. اين بانوي بزرگوار «در شب يك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجري درگذشت.»(10)هر چند اقوال ديگري نيز در مورد ماه وفات ايشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجري است.
درباره حضرت زينب به منابع زير مراجعه فرماييد:
- زينب پيام آور عاشورا، سيد عطاء الله مهاجراني
- زينب قهرمان كربلا، صادقي اردستاني
-رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي ج 3- بخش زندگي حضرت زينب (س)-
- زندگاني حضرت زينب (س)، مصطفي اوليائي
- زندگاني حضرت زهرا و دختران آن، رسولي محلاتي، سيد هاشم

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدي زندگاني حضرت فاطمه(ع) تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 262.
2. علي محمد علي دخيل، زينب بنت الامام اميرالمؤمنين، بيروت، موسسه اهل البيت (ع)، 1399 هـ، ص 10.
3. بنت الشاطي،السيدة زينب عقيلة بني هاشم، ترجمه حبيب چايچيان، تهران، نشر اميركبير، چاپ 16، 1373، ص 16.
4. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
5. رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ص 273.
6. همان، ص 270.
7. علي محمد علي دخيل، پيشين، ص 11.
8. رسولي محلاتي، سيد هاشم، پيشين، ص 285، بعد از شهادت امام علي (ع)حضرت زينب - سلام الله عليها - مجددا به مدينه بازگشتند.
9. مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1376 ش، ص 192.
10. بنت الشاطي، همان، ص 72.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید پسر بچه یک سال و نیمه دارم میخواستم بدونم حد حجاب در خانه باید چقدر باشدمثلاایا میتوانم او را با خود به حمام ببرم؟لطفا تمامی موارد مورد نیاز را ذکر بفرمایید و اگر کتابی در این زمینه نیز هست را معرفی بفرمایید با تشکر از شما

براي تربيت فرزنداني عفيف لازم است، عفاف را در ايشان نهادينه ساخت. يكي از اصول مهمه در نهادينه سازي عفاف براي فرزندان، رعايت اصل مهم حيا در محيط خانواده است كه يكي از شاخه هاي آن،‌ پوشش اعضاي خانواده است. متاسفانه بعضي از افراد به بهانه محرم بودن با فرزندان، خواهران و برادران خود، حدود لازم را ناديده مي گيرند و در طرز لباس پوشيدن، دقت كافي مبذول نمي دارند.
آري؛‌مهم در نوع پوشش افراد خانه و از جمله والدين در خانه آن است كه پوشش انتخاب شده با حيا و نهادينه سازي آن براي فرزندان معارض نباشد. البته منظور اين نيست كه افراد در مقابل محارم خود دقيقا همان پوششي را داشته باشند كه در مواجهه با غير محارم خود دارند بلكه مراد رعايت حياي پوششي در محيط خانه است. چرا كه رعايت حيا در خانه با حكم شرعي پوشش نزد محارم دو امر جداست.
امام علي (ع)حيا را سبب عفت مي دانند: «سبب العفه الحيا» (1) هر قدر اين احساس شرم در انسان بيش تر باشد، عفت او نيز بيش تر خواهد بود. حضرت علي (ع)فرمود:«اعفكم احياكم؛ با عفت ترين شما، با حيا ترين شماست.»(2)
گر حيا نبود،بيفتد رسم عصمت از ميان ور حجابي در ميان است، از تقاضاي حياست.
بي توجهي به رعايت اصل مهم حيا در كليه شئون زندگي فردي،خانوادگي و احتماعي از سوي فرد و اعضاي خانواده و جامعه، لطمات غير قابل جبراني را وارد مي كند.
با توجه به اين نكته مي گوييم:
البته هنوز فرزندتان خردسال بوده و خردسالان غالبا قدرت تشخيص اين گونه مسائل را ندارند و تا زماني كه ايشان به رشد برسد و قوه تشخيص پيدا كند و رگه هايي از هيجان هاي جنسي در او ديده شود،‌ در محيط خانه كه خود و همسرتان حضور داريد، لازم نيست به خودتان سخت بگيريد. مي توانيد او را به حمام ببريد. البته بهتر است سعي كنيد در محيطي كه فرزندتان نيز حضور دارند، از پوششي انتخاب كنيد كه معارض با حياي خانواده نباشد. سخن در خصوص حمام بردن فرزندتان نيز همين است. يعني اگر پوشش شما در زمان استحمام فرزندتان به گونه اي نباشد كه به حياي حاكم در خانواده ضرر بزند.
براي اطلاع بيش تر، به كتاب هاي ذيل مراجعه فرماييد، از جمله:
1ـ والدين و مربيان مسئول؛ فرهاديان، رضا؛ قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي (بوستان كتاب)، 1377.
2ـ كودك در مكتب اهل بيت، نوشته مرحوم محمد تقي فلسفي.
3ـ تربيت كودك در جهان امروز؛ بهشتي، احمد، قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
4ـ حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت(ع)؛ طبسي، محمد جواد، با مقدمه آيت الله معرفت، قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
5ـ راهنماي پدران و مادران و شيوه هاي برخورد با كودكان، سادات، محمد علي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372.
6- ريحانة بهشتي يا فرزند صالح،‌ميخبر،‌سيما،‌ انتشارات نورالزهراء
جهت دريافت راهنمايي هاي بيشتر با شماره (096400) تماس بگيريد و راهنمايي بگيريد.
پي نوشت ها:
1. آمدى، عبدالواحدبن محمد تميمى، غررالحكم ودررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه ش، ص 257.
2. همان، ص 256.
موفق باشید.

با سلام چرا تنها به چهارده معصوم (ع) لقب عصمت مي دهند و ساير پيامبران را از اين دايره خارج مي كنند مگر در نوع و درجه عصمت با يكديگر متفاوتند؟ چنانچه پاسخ مثبت است در چه درجه اي تفاوت دارند؟ لطفا به صورت روان و قابل فهم براي همگان پاسخ دهيد. با تشكر

پاسخ:
از نظر عالمان شيعي همه انبياء داراي عصمت بودند. بلكه به حكم عقل بر هر پيامبري لازم است كه داراي ملكه عصمت باشد، هرچند ممكن است در حدود و ثغور و درجات اين عصمت اختلافاتي وجود داشته باشد، اما در اصل آن هيچ ترديدي وجود ندارد.
علامه طباطبايي در اين خصوص مي نويسد:
« پيغمبران خدا مردانى بودند كه دعوى وحى و نبوت نمودند و براى دعوى خود حجت قاطع اقامه كردند و مواد دين خدا را كه همان قانون سعادتبخش خدايى است، به مردم تبليغ نموده در دسترس عموم گذاشتند و چون پيغمبران كه با وحى و نبوت مجهز بودند، در هر زمان كه ظاهر شدند بيش از يك فرد يا چند فرد نبودند، خداى متعال هدايت بقيه مردم را با مأموريت دعوت و تبليغ كه به پيغمبران خود داده، تتميم و تكميل فرمود.
و از اينجاست كه پيغمبر خدا بايد با صفت عصمت متصف باشد؛ يعنى در گرفتن وحى از جانب خدا و در نگهدارى آن و در رسانيدن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصيت (تخلف از قانون خود) نكند؛ زيرا- چنانكه گذشت- تلقى وحى و حفظ و تبليغ آن سه ركن هدايت تكوينى مى باشند و خطا در تكوين معنا ندارد.
گذشته از اينكه معصيت و تخلف از مؤداى دعوت و تبليغ خود، دعوتى است عملى به ضد دعوت و موجب سلب وثوق و اطمينان مردم است از راستى و درستى دعوت و در نتيجه غرض و هدف دعوت را تباه مى كند.»(1)
لازم به ذكر است كه اصل موهبت عصمت و قدرت ترك گناه در معناي عام آن حتي فراتر از انبياء و امامان بوده و انسان هاي عادي نيز مي توانند به اين مرتبه دست يابند. گوهر اصلي انسان كه نفس ناطقه‌ اوست، به گونه اي آفريده شده كه اگر بخواهد، با تامين برخي شرايط به آساني مي تواند به قله بلند عصمت برسد، زيرا نفس انسان با حركت جوهري و تكامل معنوي از قوه به فعليت رسيده و مي تواند از آفت‌هاي سهو، نيسان، غفلت، جهالت و هر گونه ناپاكي مصون باشد، چون محدوده اي نفوذ شيطان تنها محصور به مراحل وهم و خيال است كه وابسته به نشئه طبيعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب كاملا از قلمرو و نفوذ شيطان مصون است.
سهو، نسيان، غفلت و جهل و هر ناپاكي ديگر در آن ساحت قدسي راه نمي‌يابد. بنابراين چون شوون هستي انسان محدود به مراتب طبيعي، خيالي وهمي نيست، اگر كسي به مرتبه عقل خالص و قلب سليم راه يافت، مي تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش هاي علمي و عملي مصون بماند.(2)
پس اصل عصمت اختصاص به چهارده معصوم ندارد، اما بايد توجه داشت كه همه معصومان از نظر عصمت در يك سطح نيستند، زيرا روح انسان به لحاظ سير تكامل و حركت جوهري مي‌تواند از مرتبه آغازين تجرد به عالي‌ترين درجه تجرد راه يابد. درجه تجرد هر روحي به اندازه سير و حركت جوهري‌اش در تحصيل مراتب كمال و تجرد بستگي دارد.
هر مقدار روح كامل‌ تر شود، درجة متعالي ‌‌تري پيدا مي‌كند. كمالات و ملكات نوراني كامل‌ تري نصيب او مي‌شود. يكي از كمالات، ملكه عصمت است. هر گاه ملكه نوراني عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ جنبة عقل نظري و عقل عملي كامل شود، از هر گونه گرايش ناپسند دوري مي‌كند. پيوسته جهت تحصيل ارزش‌هاي انساني و الهي مي‌كوشد.
به گفته امام خميني(ره) پيامبر داراي عصمت مطلقه است، ائمه به دليل آن كه طينتشان برگرفته از طينت خاتم انبيا و پرتوي از نور وجود او است، مثل پيامبر داراي عصمت مطلقه هستند. به همين جهت پيامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است، بلكه از آنچه اصطلاحاً ترك اولى نام دارد، نيز معصوم است، در حالي كه بعض معصومين، صاحب عصمت مطلقه نيستند و احتمال بروز ترك اولي از آنان مي رود.(3)
البته درك كامل و مصداقي درجات و مراتب عصمت معصومان كار ساده اي نيست و نمي توان حكم دقيقي در اين خصوص داد. اما در خصوص انبياء الهي به حكم ادله عقلي آنچه مسلم است آن است كه اين بزرگواران به هيچ وجه اهل گناه و معصيت الهي نبودند و در حوزه خطا و اشتباه سهوي نيز در دريافت و حفظ و ابلاغ وحي به هيچ وجه خطا و اشتباهي در مورد ايشان راه نداشته است، هرچند ممكن است انبياء پيشين در برخي امور عادي زندگي خود مرتكب امور سهوي شده باشند مثلا امري را فراموش كرده باشند، چنان كه در مورد حضرت موسي(ع) فراموشي قراري كه با خضر گذاشته بود در قرآن تصريح شده است. (4)

پي‌نوشت‌ها:
1. علامه طباطبايى‏، شيعه در اسلام‏، دفتر نشر اسلامى‏، قم‏، 1378 ش‏، ص 141. ‏
2. جوادي آملي، وحي و نبوت در قرآن، مركز اسرا، قم،1381 ش، ص 201.
3. صادقي، پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، نشر مؤسسه آثار امام خميني، 1386ش، ص 50.
4. كهف (18) آيه 73.
موفق باشید.

سلام من الان 20 سالمه 8 ساله که کم و بیش استمناء دارم همیشه میخواستم ترک کنم نشد اما الان دوباره دارم شروع به ترک میکنم امیدوارم موفق بشم میخواستم بدونم که اولا برای ترک چکار کنم که موفقیتم بیشتر باشه دوما آیا آثار و مضررات آن جبران میشه؟ اگر میتوان جبران کرد برای جبران آن چه کار باید انجام داد؟ ممنون از سایت خوبتان

پاسخ:
به نظر مي رسد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته است. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه اگر نتوانستيد جلوي خود ارضايي اتان را بگيريد به يك روان پزشك مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك باشيد. در ادامه توصيه هايي را در مورد ترك خود ارضايي به شما خواهيم داد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است . به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي مي آورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم مي سازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانه هاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصه ها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تنآرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. مي توانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد. بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواس گونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي داند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزا است. به خوبي مي توان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم مي آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوش بيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه مي تواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تنآرميدگي ميتوان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نمي شود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است. افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد.(مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مييابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهله هاي ديگري كه اتفاق مي افتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز مي گردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برمي انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما مي انجامد، همچنين معمولاً در چه زمان هايي و در چه مكان هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد مي گردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي توانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را مي بينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث مي كنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي مي انديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريكزا تكرار مي گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نمي توانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكان هاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمان ها و مكان ها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.

موفق باشید.

سلام خسته نباشید میخواستم بدونم رابطه جنسی در اون دنیا(بهشت) هست؟ مرسی از سایت خوبتون

اصولا در قرآن از دو نوع نعمت‏هاي بهشتي ياد شده: يكي نعمت‏ها و لذت‏هاي معنوي و روحاني است، مانند خشنودي خدا، احترام ويژه، محيط صلح و صفا، امنيت و زوال خوف، دوستان همراه و رفيقان با وفا، نشاط فوق العاده دروني و نعمت هايي كه در تصور نمي‏گنجد. همه اين نعمت‏ها بين زنان و مردان مشترك است.
ديگري نعمت‏هاي جسماني مانند باغ‏هاي بهشتي، سايه‏هاي بهشتي، خادمان بهشتي، غذاها و نوشيدني‏هاي بهشتي، قصرها، فرش‏ها، ظرف‏ها، لباس‏ها و زينت‏هاي بهشتي، كه همه شامل مردان و زنان مي‏گردد.
در اين نوع نعمت‏ها از حورالعين و همسران بهشتي ياد شده است كه اين هم شامل مردان مي‏شود و هم شامل زنان. حورالعين- بر اساس توضيحي كه خواهيم داد - وصف مختص زنان و تنها لذتي براي مردان نيست. البته در خصوص نعمت هاي جنسي بايد توجه داشت:
اولا:
شرايط و نحوة زناشويي در بهشت طبق شرايط خاص همان جاست. جزئيات مسئله براي كسي به طور كامل روشن نيست. هرگز نمي‌توان لذايذ و شرايط زندگي آن جا را با اوضاع و احوال اين دنيا ‌مقايسه و يكسان تلقي كرد.
ثانياً: طبق آموزه‌هاي وحياني در بهشت هر كدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاكيزه برخوردارند. اين موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن كريم فرمود: « وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ؛(1) براي بهشتيان در آن جا همسراني پاك و پاكيزه است». ضمير «هم» در آيه به همه بهشتيان اعم از زن و مرد برمي‌گردد، نه فقط به مردان بهشتي. ازواج هم جمع زوج به معناي همسر است، نه زوجه به معناي زن. در آيه ديگر هم مي‌فرمايد:
« وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين؛(2) آن ها را با همسراني درشت و زيبا چشم تزويج گردانيم». در اين آيه هم ضمير "هم"به همه بهشتيان برمي‌گردد.
«حورعين» وصف زيبايي همسران بهشتي اعم از زن و مرد است، زيرا واژه «حور » هم جمع احور (مرد سياه چشم) و هم جمع حوراء (زن سياه چشم) است. واژه «عين» جمع اعين (مرد درشت چشم) و جمع عيناء (زن درشت چشم) است.(3)
پس داشتن همسر در بهشت براي مرد و زن مطرح است. گرچه قرآن كريم به دليل حفظ ادب از همسران زنان و چگونگي كيفيت لذت بردن آن ها از مردان به تفصيل و روشني سخن نگفته، ولي در اين نكته جاي ترديد نيست كه زنان مثل مردان از لذات بهشتي مناسب مورد علاقه‌شان برخوردار هستند.
اين حقيقتي است كه به صراحت در چند جاي قرآن بيان شده است . تاكيد شده كه در بهشت هر چه دل‌ها بخواهد و چشم‌ها لذت برد، وجود دارد(وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُن).(4) طبق اين آيه كه مطلق آمده، معلوم مي‌شود كه لذت‌هاي گوناگون بهشتي عمومي است و هيچ كدام از زن و مرد از لذت‌هاي مورد علاقه‌شان از جمله لذت جنسي بي نصيب نخواهند بود.
پي‌نوشت‌ها:
1. بقره(2) آيه 25.
2. دخان(44) آيه 54.
3. ناصر مكارم شيرازى، پيام قرآن، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، بي تا، ج6، ص261.
4. زخرف (43) آيه 71.
موفق باشید.

صفحه‌ها