پرسش وپاسخ

جمله «آرام باش، توکل کن، تفکر کن و سپس آستین ها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را خواهی دید که زودتر از تو دست بکار شده...» منتصب به نهج البلاغه!

سؤالم این است که منبع دقیق این جمله که توی سایت ها زیاد دیده میشه و منتصب به امام علی (علیه السلام) هست و عبارت عربی نزدیک به این جمله رو که احتملا در نهج البلاغه هست رو ازتون می خوام.

پاسخ:
ظاهرا اين جمله برداشت از سخنان امام علي (علیه السلام) باشد كه ابتدا جوش و خروش را كنار بگذار و در آرامش و با حواس جمع و دور از هياهو راجع به كاري كه جلويت هست، فكر كن و تدبر نما و عاقبت آن را بينديش بعد تصميم بگير و با توكل بر خدا پيش برو. شايد اين برداشت از جمله زير از امام علي (ع) باشد:
تَفَكَّرْ قَبْلَ أَنْ تَعْزِمَ وَ شَاوِرْ قَبْلَ أَنْ تُقْدِمَ وَ تَدَبَّرْ قَبْلَ أَنْ تَهْجُمَ (1)
قبل از آن كه تصميم بگيري فكر و قبل از اقدام مشورت كن و قبل از شتاب به سوي كار، در عاقبت آن تفكر كن.

پي نوشت ها:
1. عبد الواحد تميمي آمدي، تصنيف غرر الحكم، قم، دفتر تبليغات، 1366ش، ص56.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا در زمانیکه مردی مالک کنیزی می شد در خصوص آغاز رابطه جنسی با کنیز رضایت زن مطرح است؟چرا ؟ اگر پیامبر خاتم رسل است از ما نخواهید شرایط آن روز را درک کنیم .

سوال چندان واضح نيست. منظور از زن روشن نيست كنيزي است كه رابطه جنسي با او برقرار مي شود يا همسر مالك است؟!
در هر صورت ما با توجه به هر دو احتمال پاسخ را ارائه مي كنيم.
مالكيت مرد نسبت به برده مؤنث در حكم ازدواج با وي است. بنابراين هرگونه استمتاع جنسي مرد از كنيزانش جايز است(1) روشن است كه زني كه در زوجيت با مردي است و مرد نفقه او را مي دهد و مخارجش را تامين مي كند حق دارد بر اساس خواست و ميل خود از او استمتاع جنسي داشته باشد و اين حكمي بعيد و دور از عرف و عقل نيست.
اگر مراد از زن در سوال همسر مالك مي باشد لازم به ذكر است كه در اين روابط جنسي رضايت زن مطلقاً لازم نيست.چرا كه همانگونه كه بيان شد كنيز جزو مايملك مالك مي باشد و هر مالكي بدون اجازه ديگران حق تصرف در مايملك خود را دارد. و اين نيز حكمي مطابق عقل و عرف است و مطابق با شرائط و عرف امروز ما.
تعبير پاياني شما هم چندان روشن نيست ؛ اگر مراد عدم امكان درك شرائط پيامبر است بايد گفت در عمل به اصول و دستورات ديني درك دقيق شرائط مردم از آن دوران چندان ضرورتي ندارد و تنها براي مراجع و فقها درك ويژگي هاي آن زمان براي كيفيت استنباط احكام ديني از ميان كتاب و سنت تا حدودي ضروري است.
پي نوشت:
1. ر.ك : سيد محمد كاظم يزدي ٰ العروه الوثقي ٰ بيروت ٰ مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‌ ، 1409 ق ، ج2 ص 803.

موفق باشید.

من دختری 24 ساله 16 سالم بود با پسری هم سن خودم دوست شدم عاشق هم شدیم برای ازدواج بود رابطمون همه خواستگارامو رد کردم ولی الن 2 ماهه میگه نمیخوام همه نیازاشو بر طرف کردم چه روحی و ..... تو این چند سال همه فامیل من از رابطمون خبر دارن 2 بار تاحالا هی رفته گفته نمی خوام دوباره برگشته گفته میخوامت چه کار کنم ؟ منتظر بمونم شاید برگرده یا اگه برگشت بگم نمیخوام؟ خیلی دوسش دارم دوست ندارم جدا شم نمیتونم تصور کنم حتی که با یکی دیگه ازدواج کنم

اين كه مي فرماييد: از شانزده سالگي با پسري دوست شدم و عاشق وي گرديدم نمي تواند معيار درستي براي ازدواج و موفقيت در آن گردد؛ به خاطر اين كه خيلي از عشق و علاقه هاي دوران نوجواني از چارچوب و ضابطه روشني تبعيت نمي كنند و تنها به صِرف علاقه و دوست داشتن فردي، نمي توان او را براي تصدي پست همسري و ازدواج مناسب و مطلوب دانست. از اين گذشته، اگر اين علاقه يك علاقه شديد هم باشد مشكل دو چندان مي شود و هرگز نمي توان براي ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
علاوه بر اين، هنوز معلوم نيست كه شما در معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج چقدر با هم تناسب و همخواني داريد بنابراين، تا اين مسئله به درستي بررسي نگردد و سلامت ازدواج تان مورد تأييد كارشناسان، روانشناسان و مشاوران ازدواج قرار نگيرد، هرگز به ضرس قاطع نمي توان گفت كه ازدواج شما با آن پسر موفقيت آميز خواهد بود يا نه؟
متأسفانه اقدام عجولانه شما در برقراري رابطه پيش از ازدواج و ارضاي بسياري از نيازهاي پسر مورد نظر، باعث گرديده كه او به نوعي از شما سير گردد و در انديشه ازدواج با دختر ديگري به سر ببرد و يا اين كه ارتباط آزادانه شما موجب پيدايش نوعي سوءظن و بدبيني در وي شده و باعث گرديده كه وي نسبت به آينده ازدواج با شما هراسان و دو دل باشد از اين روي، تصميم گيري براي وي مشكل شده به همين خاطر، نه مي تواند به سادگي از شما دل بكَنَد و نه مي تواند آينده ازدواج با شما دلخوش باشد از اين روي، گاهي پا پيش مي گذارد و گاهي پا پس مي كَشد. اين حالت، از جمله آسيب ها و پيامدهاي آشنايي و ارتباطات بي ضابطه قبل از ازدواج دختر و پسر به شمار مي رود و باعث مي شود كه دختر و پسر در صحت انتخاب خود ترديد كنند و نتوانند تصميم درستي براي آينده خود بگيرند.
از اين كه مي فرماييد: «خيلي دوسش دارم، دوست ندارم جدا شم نمي تونم تصور كنم حتي كه با يكي ديگه ازدواج كنم» مي توان فهميد كه شما گرفتار نوعي وابستگي رواني نسبت به آن پسر شده ايد. اين حالت، به شدت به ازدواج سالم آسيب وارد مي كند و شما را از اهداف روشن و متعالي ازدواج دور مي سازد و ارزش و كرامت ذاتي شما را زير سؤال مي برد و شما را بي شخصيت جلوه مي دهد.
دلبستگي و وابستگي شديد شما نسبت به آن پسر از يك اصل ساده روانشناسي به نام اصل مجاورت و اصل مشابهت ناشي شده است. چون شما در گذشته با كسي دوست نبوده ايد و حالا كه به هر دليلي با آن پسر آشنا شده ايد و احتمالاً نقاط اشتراك و شباهت هايي با او داشته ايد و با او هم كلام و رو در رو شده ايد و چون شرايط تقريباً يكساني داشته ايد و هر دوي قصد ازدواج داشته ايد، بهتر از هر كس ديگري يكديگر را درك كرده ايد و اين درك متقابل باعث شده نسبت به او احساس خاصي پيدا بكنيد و به او شديداً علاقه‌مند گرديد. هر كس ديگري به غير از آن شخص هم مي توانست در آن شرايط اين نقش را بازي كند تنها منحصر در او نبوده است.
به هر حال، نه اين گونه ارتباطات و آشنايي ها و نه اين گونه عشق و علاقه ها و نه اين گونه دلبستگي و وابستگي ها هيچكدام درست نمي باشد و همان طور كه گفتيم نمي تواند براي امر ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
به جاي اين كه بخواهيد بيهوده به انتظار آن پسر بنشينيد و فرصت هاي ديگر ازدواج را از دست بدهيد و يا آن كه بخواهيد از آن پسر زهر چشم و انتقام بگيريد بهتر است هر چه سريعتر تكليف خود را با او يكسره كنيد و به او پيغام دهيد و از او بخواهيد براي تصميم‌گيري صحيح در مورد ازدواج يا عدم ازدواج تان به مراكز مشاوره‌اي برويد و از سلامت ازدواج تان اطمينان كسب كنيد. اگر كارشناسان و مشاوران ازدواج، سلامت ازدواج تان را تأييد كردند آنگاه مي توانيد با هم ازدواج كنيد اما اگر نظر جمعي بر اين بود كه ازدواج شما به صلاح تان نيست در آن صورت، بهتر است با اين قضيه كنار بياييد و دوست پسرتان را براي هميشه فراموش كنيد و به موقعيت ها و فرصت هاي بهتر و مناسب‌تر بينديشيد. البته اين دفعه سعي كنيد از راهش اقدام كنيد و پيش از شكل‌گيري عشق و علاقه، دلبستگي و وابستگي افراطي از هر گونه رابطه‌اي با خواستگارتان بپرهيزيد و تنها به معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج فكر كنيد و بر اساس آن همسرتان را انتخاب نماييد تا مشكلات پيشين دوباره به وجود نيايد.
موفق باشید.

با سلام وادب هدف خداوند متعال از آقرینش فرشتگان چیست؟ خصوصا آنهایی که طبق گفته قرآن مدام در رکوع یا سجودند.

آیا خداوند نیازی به عبادت آنها دارد؟ پس فلسفه وجودی فرشتگان عموما و خصوصا این فرشتگان چیست؟ به طور مبسوط.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آفرينش تمام موجودات و از جمله فرشتگان داراي يك فلسفه معين است و آن اينكه هر چيزي كه امكان وجود داشته باشد، از فيض هستي خداوند برخوردار مي شود و اين به اقتضاي صفت رحمت و فياضيت الهي است. يعني فيّاضت و بخشندگي خدا كه سبب آفرينش همه موجودات شده، خلقت فرشتگان را نيز رقم زده است و از اين رو كه چنين موجوداتي لياقت و امكان خلقت را داشتند خداوند ايشان را از اين امر محروم نساخت.
اما در مورد ماهيت عملكرد فرشتگان بايد گفت از آيه اوّل سوره فاطر به دست مي آيد كه خداوند، فرشتگان را واسطه ميان خود و عالم مشهود قرار داده است. با تعبير "رسل" همه ملائكه را وسايطي ميان خود و مخلوقاتش در اجراي اوامر تكويني و تشريعي دانسته، با اين بيان مشخص مي شود كه حكمت آفرينش آن‏ها تنها عبادت نيست.
فرشتگان كارگزاران الهي و مأمور اجراي امور عالم تكويني هستند و وظايف سنگيني بر عهده آن‏ها است كه در ذيل به برخي از آن‏ها اشاره مي كنيم:
أ) حامل و رساننده وحي به پيامبران مي باشند.(1)
ب) نزول امر الهي به دست فرشتگان است، يعني در تدبير جهان كه به امر الهي انجام مي گيرد، اينان عامل اجرايي اند و آن را پياده مي كنند.(2)
ج) دسته‏اي از فرشتگان حاملان عرش خدا و آنان يا دسته‏اي ديگر شفاعت كنندگان مؤمنان هستند.(3)
د) لعن بر كفّار نيز از كارهاي فرشتگان است.(4)
ه') بشارت دادن به مؤمنان هم از كارهاي اينان است. طبق قرائن اين بشارت به هنگام احتضار داده مي‏شود.(5)
و) نوشتن كردار بندگان خدا از كارهاي ديگر فرشتگان است.(6)
ز) امداد مؤمنان از ديگر كارهاي آنان است.(7)
اما در مورد دسته اي از ملائكه اين گونه نقل شده كه:
« ان للَّه ملائكة ركّعاً الي يوم القيامه و ان للَّه ملائكة سجّداً الي يوم القيامة؛(8) خداوند فرشتگاني دارد كه تا روز قيامت در ركوعند، و فرشتگاني دارد كه تا قيامت در سجودند».
هرچند از اين تعبير به دست نمي آيد كه ايشان در گذشته هم همواره به همين حال بودند و يا در حال ركوع و سجود ازانجام وظايفي چون استغفار و دعا براي مومنان غافلند، اما در عين حال در مورد ماهيت عبادت و پرستش ملائكه بايد گفت:
به يقين خداوند به عبادت ايشان همانند هر موجود ديگري نياز ندارد چون غير از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نيازمند به او ؛ قرآن مي‌فرمايد:«اي مردم! شما همگي نيازمند به خداييد. تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است»(9)؛ فلسفه خلقت ايشان نيز عبادت خداوند نبوده و نيست، بلكه اين موجودات همانند همه موجودات ديگر بر اساس فلسفه اصلي آفرينش خود خلق شده اند كه همان اقتضاي ذات فياض خداوندي بودن است. يعني ذات خداوند متعال به جهت داشضتن فيض و جود مطلق و نامحدود اين اقتضا را دارد كه هر موجودي كه امكان خلقت دارد و خلقت او به شكوه اين عالم مي افزايد، آفريده شود و به همين جهت ملائكه و ديگر موجودات خلق شده اند.
اما لازمه خلقت حكيمانه خداوند اين بود كه هدف و مقصدي در مسير پيش روي موجودات خلق شده تعريف شود، چنان كه در برابر انسان و ساير موجودات به گونه هاي مختلف ترسيم شد و براي فرشتگان نيز وظايف و تكاليف و اهداف معيني رقم خورد.
اما سوال مهم اين است كه عبادت براي انسان منشا رشد و تكامل او است، اما اگر ملائكه را موجوداتي داراي فعليت محض بدانيم، عبادت ايشان نمي تواند به هدف رسيدن به كمال برتر و بالاتر باشد، پس هدف از اين عبادت چيست؟
در پاسخ بايد گفت درك كامل عالم فرشتگان بلكه حقيقت وجودي ايشان از عهده عقل بشر عادي بيرون است، اما از آنجا كه عالم فرشتگان عالم عقل محض بوده و نهايت ادراك و معرفت در آن موج مي زند، همه رفتارها در اين عالم بر اساس همين معرفت و ادراك شكل مي گيرد و در نتيجه عبوديت محض در آن حاكم است، همچون انسان هايي كه به واسطه معرفت بالايي كه نسبت به خداوند پيدا مي كنند، در تمام طول زندگي ذره اي از محور عبوديت و بندگي خداوند در همه افعالشان خارج نمي شوند.
در ساختار وجودي فرشتگان از آن جا كه عقل محض حاكم است، تمام فرشتگان به عبادت خداوند مشغول هستند، هرچند اين امردر قالب رفتارهاي گوناگون انجام بپذيرد؛ از اين بيان معلوم مي شود كه عبادت فرشتگان ناشي از هويت آنان و برخاسته از مرتبه وجودي آنان مي باشد، نه اينكه خداوند احساس نيازي به عبادت فرشتگان كرده و آنان را بدين منظور خلق كرده است.(10)

پي نوشت‏ها:
1. نمل (27) آيه 102؛ بقره (2) آيه 97؛ عبس (80) آيه 16.
2. سجده (32) آيه 5 و معارج (70) آيه 4.
3. مؤمن (40) آيه 7 و نجم (53) آيه 26.
4. بقره (2) آيه 161 و آل عمران (3) آيه 87.
5. فصّلت (41) آيه 30.
6. انفطار (82) آيه 11؛ يونس (10) آيه 21؛ زخرف (43) آيه 80 و ق (50) آيه 18.
7. آل عمران، آيه 124 و تحريم (66) آيه 4.
8. علامه مجلسي ، بحار الانوار، دارالكتب الاسلاميه ، تهران بي تا ، ج 59، ص 174.
9. فاطر (35) آيه15.
10. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 283- 295، نشر مؤسسة در راه حق، قم ـ 1364ش.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با تشکر از پاسخگویی شما ، در ادامه تحقیقات دینی ام سوال دیگری برایم پیش آمده است آیا به طور کلی رفتاری که امروزه از طرف مامورین نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی می بینیم کاملا مطابق با سیره امامان و معصومین بزرگوار است ؟ من نمیتوانم قبول کنم که اگر امروز پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و امام علی (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) در بین ما بودند سر کوچه ها و خیابان ها می ایستادند و دختران بدحجاب را به زور دستگیر میکردند و در گوشه ماشین ون پرت میکردند و با خود می بردند و به زور از آنان تعهد میگرفتند !!! با توجه به حمایت اکثر علما از این برخورد ها و کلا برخورد با بدحجابی چگونه این قضیه را توجیه میکنید ؟ و چرا اکثر کسانی که توسط نیروی انتظامی دستگیر میشوند نه تنها اصلاح نمیشوند بلکه از حجاب بیشتر متنفر هم میشوند و حتی همان یک ذره اعتقاد خود نسبت به بقیه مسائل مثل نماز و روزه را هم از دست میدهند ؟ و بعد از این همه سال برخورد و بگیر و ببند اعتقادات جوانان بهتر که هیچ بدتر هم نشده است ؟! با تشکر فراوان

از مباني ديني و آيات و روايات استفاده مي شود، در زمان رسول خدا و حاكمان اسلامي رعايت حجاب براي همه حتي اقليت هاي مذهبي هم لازم بوده است، زيرا حجاب از ضروريات اسلام مي باشد. بر حاكم است به اين مسايل اهميت دهد:" علي (ع) مي فرمايد: بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده كردن سنت‌ها "(1)
در جاي ديگر، يكي از وظايف مهم حاكم امر به معروف و نهي از منكر و اقامه حدود الهي بيان شده است: «لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(2) جامعه نيازبه حاكم دارد ....تا انان را امر به معروف ونهي از منكر كند وحدود الهي را اجرا نمايد. روشن است كه بي حجابي، از منكرات اسلام است كه بايد از آن نهي شود. حضرت رسول (ص) اين وظيفه را بهتر انجام مي داد . افزون بر اينكه در عصر حضرت رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مَردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. حتي اقليت هاي ديني نيز موظف بودند كه حجاب را رعايت نمايند. در سوره احزاب دستور كلي در باره حجاب آمده است: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند. خداوند، آمرزنده و مهربان است.» (3)
پيامبر گرامي اسلام (ص) و معصومين (ع) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستور هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند مثلا روزي اسما - كه خواهر زن پيامبر بود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسما، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها» (4)چون رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حكم قطعي اسلامي است و قرآن به صراحت آن را بيان مي‌كند، همچنين مفاسدي در پي بي حجابي به وجود مي آيد، منطق و عقل حكم مي‌كند كه بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
بايد توجه داشت الزام حجاب در كشور ايران، به خاطر قانون كشور است،‌ نه اين كه فرد بايد مسلمان باشد يا احكام اسلام را عمل كند، بلكه از اين جهت كه حجاب پديده‌اي اجتماعي است. ربطي به دين دار بودن يا نبودن ندارد. اگر حجاب تنها يك مسئله فردي بود، مسيحي يا يهودي ويا اقليت هاي مذهبي ديگر هيچ الزامي براي انجام آن نداشتند، همان گونه كه هيچ كس مسيحي يا يهودي را اجبار به روزه گرفتن يا نماز خواندن نمي‌كند، زيرا فقط يك مسئله فردي است، اما چون حجاب مسأله اجتماعي است، رعايت آن بر غير مسلمان نيز لازم است .
عدم اجباري حجاب موجب نمي گردد كه حجاب بيش تر رعايت شود، زيرا برخي پاينند قانون وارزش هاي جامعه نيستند .اگر آزادي به آن ها داده شد، به حرمت شكني مي پردازند .دستورات دين را در همه عرصه ها از جمله حجاب رعايت نمي كنند. البته ما هم باور داريم كه براي گسرش فرهنگ حجاب بايد كار هاي فرهنگي نيز صورت گيرد.ونهي ازمنكر و جلوگيري از بدحجابي بايد با اخلاق اسلامي و متانت انجام شود.
براي آگاهي بيش تر به كتاب مسأله حجاب از آيت الله شهيد مطهري مراجعه نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. مجلسي، بحار الأنوار، چ هشتم، بيروت، وفا، 1403 ق، ج 93، ص 41.
3. احزاب(33) آيه 59.
4. سنن ابي داود، ج2، ص383، بي تا، بي جا.
موفق باشید.

سلام، چهل روز صبح خواندن زیارت عاشورا بهتر است در چه تاریخی خوانده شود؟ مثلا از اول ربیع الاول تا دهم ربیع الثانی؟ حالا اگه شما بیشتر اطلاع دارید کمک کنید بهتر است در چه ماهی خوانده شود؟

پاسخ:
برادر گرامي فرقي نمي كند از كي شروع شود مهم اين است كه از تاريخي كه شروع مي كنيد تا چهل روز پشت سرهم بخوانيد.
شايد خواندن آن از روز عاشورا تا اربعين (20صفر) بهتر باشد.
موفق باشید.

صفحه‌ها