در اين كه اصحاب پيامبر در قرآن مورد تمجيد قرار گرفته اند، شكي نيست. علاوه بر آيه واصبر نفسك ...كه دليل بر جايگاه صحابه دارد، آيات فراوان ديگر هم به تمجيد و بزرگداشت آنان وارد شده از جمله:
و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار و الذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه و اعد لهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلك الفوز العظيم.(1)
لقد تاب الله علي النبي و المهاجرين و الانصار الذين اتبعوه في ساعه العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهم انه بهم رؤوف رحيم.(2)
ان الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم في سبيل الله و الذين آووا و نصروا اولئك بعضهم اولياء بعض.(3)
اما گويا توجه نكرده ايد در آيات قرآن فقط تمجيد از صحابه نيست. بلكه آيات فراواني هم در توبيخ آنان است از جمله:
يا ايها الذين آمنوا ما لكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل الله اثاقلتم الي الارض ارضيتم بالحيوه الدنيا من الاخره...الا تنفروا يعذبكم عذابا اليما و يستبدل قوما غيركم و لاتضروه شيئا و الله علي كل شيء قدير الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذين كفروا...لو كان عرضا قريبا و سفرا قاصدا لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة.(4)
بسياري از آيات سوره توبه خطاب به اصحاب رسول خدا است كه نفاق داشتند و از فداكاري و جهاد دريغ داشتند. به بهانه هاي مختلف سعي در فرار از جنگ و جهاد داشتند. معلوم مي شود اين گونه نبود كه همه اصحاب پيامبر از مهاجر و انصار در درجات بالاي ايمان بوده و هميشه آماده جانفشاني بوده و...
سوره فتح از ديگر سوره هايي است كه نشان مي دهد بسياري از اصحاب بر پيمان خود استقامت نداشته، پيمان شكسته و شايستگي قرب خدا را از دست داده، مستحق نفرين و لعن خدا و عذاب آخرت گشته اند. به اين آيه توجه كنيد:
ان الذين يبايعونك انما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم فمن نكث فانما ينكث علي نفسه.(5)
سوره انفال نشان مي دهد بسياري از اصحاب تابع اوامر ايشان نبودند. به آياتي از اين سوره توجه كنيد:
ان فريقا من المؤمنين لكارهون يجادلونك في الحق ...
آيات سوره نور حكايت دارد كه جمعي از اصحاب به زن مؤمني _كه ظاهرا از خانواده رسول خدا بوده و آيات هم او را يكي از همسران پيامبر (عايشه يا ماريه ) معرفي مي كند- تهمت فحشا زدند. بسياري نيز بدون اينكه بينه طلب كنند، به نقل اين بهتان و پخش آن همت گماردند. خدا به شدت آنان را توبيخ مي كند و مي فرمايد:
لو لا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنالت بانفسهم خيرا و قالوا هذا افك مبين ...و لو لا فضل الله عليكم و رحمته في الدنيا و الاخرة لمسكم فيما افضتم فيه عذاب عظيم و...
آيات توبيخ اصحاب بسيار فراوان است كه اين ها نمونه اي بود.
بنا بر اين اگر آيات فراواني از قرآن در تمجيد از اصحاب است، آيات فراواني هم در توبيخ آنان است و نشان مي دهد جمعي بوده اند كه بر صراط مستقيم پا مي فشرده، اگر هم لغزشي از آنان سر مي زد، توبه مي كرده و در صدد اصلاح بر مي آمده اند. اما جمعي هم بوده كه گر چه عنوان صحابي داشتند، ولي از انجام وظيفه سر مي پيچيدند و دنبال منافع دنيوي بودند. منافقانه ادعاي ايمان داشتند. آيات فراواني از قرآن خطاب به منافقان و بي ايماناني است كه خود را به عنوان اصحاب رسول خدا جا زده، ولي در واقع ايمان نداشتند و دنبال فرصت براي ضربه زدن بودند.
تعريف و تمجيد قرآن از اصحاب دليل اين نيست كه اصحاب تا آخر عمر بر صراط مستقيم ثابت مانده باشند و تا پايان عمر عادل بودند. اصحابي كه با ايمان از دنيا رفتند، كساني بودند كه بعد از رسول خدا بر ميثاق هاي خود با خدا و پيامبر پاي فشردند. از دستورهاي خدا و پيامبر سر نپيچيدند. آنان كه در زمان پيامبر انسان هاي خوبي بودند، ولي بعد از ايشان، پيمان شكستند، پرونده افتخارات خود را با پيمان شكني ختم كردند و عاقبت بخير نشدند. بسيارند امت ها و افرادي كه در يك برهه با توجه به اعمال و اعتقادت شان شايسته تمجيد بوده و ستايش شدند، ولي بعد شايستگي را از دست دادند و مستحق لعن و نفرين گرديدند. بني اسرائيل نمونه اين افراد و امت ها هستند. آنان در يك برهه بر ايمان و توحيد و يكتا پرستي پاي فشردند. شكنجه ها و كشتار هاي وحشيانه فرعونيان را تاب آوردند، ولي از ايمان و توحيد دست نكشيدند. خدا آن قوم را برگزيد و بر جهانيان برتري داد و اين مدال را به گردن شان آويخت:
يا بني اسرائيل اذكروا نعمتي التي انعمت عليكم و اني فضلتكم علي العالمين .(6)
همين بني اسرائيل وقتي سركشي و گردن فرازي پيشه كردند و پيامبر كشي پيش گرفتند و از فرامين خدا و رسول رو گرداندند، مورد لعن و نفرين خدا واقع شدند و اين لعن ابدي نثارشان گرديد:
ضربت عليهم الذلة و المسكنه و باءو بغضب من الله ذلك بانهم كانوا يكفرون بايات الله و يقتلون النبيين بغير الحق ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. (7)
لازم به توجه است كه پيامبر حتي با منافقاني كه چهره نفاق خود را براي همه آشكار نمودند مانند عبد الله بن ابي با مدارا برخورد نمودند.
بنا بر اين نمي توان به طور مطلق معتقد به جايگاه رفيع صحابه بود. با اين بيان به فرض جمعي با خلوص نيت اسلام آورده باشند و تا پايان عمر رسول خدا در ركاب آن حضرت به جان فشاني و تبليغ اسلام پرداخته باشند. اما پس از رحلت رسول خدا با يكديگر در گير شده و به جنگ با هم مي پردازند و يكي توسط ديگري كشته مي شود اين از ديگاه شما اهل سنت تضادي آشكارا است كه هر دو را به حق مي دانيد و براي هر دو دعا مي كنيد و حال آنكه قطعا در اين بين يكي ظالم است. مانند ماجراي حجر بن عدي كه به وسيله معاويه كشته شد ويا مانند طلحه و زبير و نمونه هايي از اين دست كه بسيار است مهم پايان كار صحابه است كه در برابر ناملايمات و تزاحم حقوق شخصي و حزبي و قبيلگي با مصالح اسلام كدام را بر مي گزينند. آيا مانند امام علي مصالح مسلمين و اسلام را مقدم مي كنند يا مانند برخي ديگر مصالح مهاجرين و غيره..را . اگر تا پايان كار پيرو حق و حقيقت بودند. برآن جايگاه نخست وخدادادي باقي خواهند ماند وگرنه هيچ جاي ترديد نيست كه جايگاه رفيع اوليه را از دست داده اند. دفن افراد در كنار پيامبر (ص)و عدم اعتراض ائمه (ع)، دليل برخوب يا بد بودن افراد نمي شود. در باره بيعت ومشاوره امام علي (ع) با خلفا و ازدواج عمر با ام كلثوم (اگر چنين ازدواجي واقع شده باشد ) ان حضرت طبق مصلحت اسلام و مسلمين عمل كرد. و نامگزاري فرزندان ائمه، براساس فرهنگ ان عصر بوده ودليل برحق يا ناحق بودن افراد نيست.
گمان نكنيد آنچه در اين پرسش بهره برده بوديدتازگي دارد مطالب مذكور را از قرنهاي پيش دانشمندان شيعه به آنها پاسخ داده اند چنانچه مايل به آشنايي با پاسخهاي دانشمندان شيعه هستيد ميتوانيد به كتابهايي چون نهج الحق وكشف الصدق علامه حلي (م 726ق)ويا كتاب دلائل الصدق مرحوم مظفر (م 1381ق) و نيز مجموعه تاليفات علامه شرف الدين مراجعه نمایید
پي نوشت ها
1. توبه(9)، آيه 100.
2. همان، آيه 117.
3. انفال، آيه 72.
4. توبه، آيه 38-42.
5. فتح(48)، آيه 10.
6. بقره(2)، آيه 47.
7. همان، آيه 61.