رسول گرامي اسلام مظهر همه آداب الهي و نيكو و جلوه پر فروغ عبد صالح خداي متعال بودند.
آن حضرت در هر زمينه اي از زمينه هاي اخلاقي، ديني، معنوي و...سر آمد اولياء الهي و بندگان خالص خداي متعال بودند، به همين جهت از هر زاويه اي كه به زندگي درخشان حضرت نگريسته شود، فروغ تاب ناكش عالم تاب خواهد بود.
و اما فراخور سوال پرسنده كه از ادب دعا در كلام آن حضرت مسئلت كردند، بايد گفت ايشان در اين زمينه نيز الگوي همه انسان هاي عالم از پيامبران گرفته تا اولياء و بندگان عادي خداي متعال بودند و وقتي رو به دعا مي كردند روي از عالم ناسوت بر مي گرفتند تا پنجره ملكوت به روي شان باز شده در آفاق عرفان و شهود سير كنند، آن گونه كه در شب معراج سفري عارفانه عاشقانه داشتند." سُبْحانَ الَّذي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ" (1)
منزه است آن خدايي كه بنده خود را شبي از مسجد الحرام به مسجد الاقصي كه گردا گردش را بركت دادهايم سير داد، تا بعضي از آيات خود را به او بنماييم، هر آينه او شنوا و بيناست.
و اما چه خوب است در اين باب از يكي از كتاب هاي پر باري كه به طور كامل و مفصل به آداب و روش زندگي پيامبر خدا(ص) پرداخته و متعلق به شخصيتي مشهور و بزرگوار يعني علامه طباطبايي رحمت الله است مطالبي در باره آداب دعا از نگاه آن حضرت مي باشد، مطالبي بيان كنيم و البته مراجعه به اصل اين كتاب و نيز كتاب هاي پيام پيامبر نوشته آقاي بهاء الدين خرم شاهي از انتشارات منفرد تهران و نيز كتاب حكمت نامه پيامبر(ص) نوشته آقاي محمدي ري شهري و همكارانش از انتشارات دار الحديث قم جهت دريافت مطالب بيشتر، توصيه مي شود.
در مقدمه كتاب ترجمه سنن النبي(ص) آمده است:
هر مسلماني شائق(شوق دارد) است كه از رفتار پيامبر خويش آگاه باشد.
ميخواهد بداند سيماي پيامبر او چگونه بوده؛ آداب شخصي آن حضرت از قبيل خوردن و آشاميدن، خوابيدن و بيدار شدن، رفت و آمد، نشست و برخاست، نظافت، سفر، لباس و مسكن، معالجه و درمان و ...، و آداب عبادي ايشان مانند نماز و روزه، حج و صدقه، دعا و قرآن خواندن و ...، و آداب خانوادگي او همچون ازدواج، همسرداري و تربيت فرزند و ...، و آداب اجتماعي و معاشرت حضرتش با مردم و دوستان و ياران، و دهها آداب و سنني كه آن بزرگوار رعايت ميكرده، چه بوده است.(2)
مولف محترم بعد از ذكر مقدمه و در ادامه به بيان تفصيلي سيره رسول گرامي اسلام (ص) مي پردازد كه در اين پاسخ نامه
و به طور خلاصه به بعضي از آداب دعاي پيامبر به طور خلاصه اشاره مي كنيم:
آداب و سنن آن حضرت در دعا و ذكر پارهاي از ادعيه و اذكار
رسول خدا(ص) فرمود: جبرييل به من دستور داد كه قرآن را ايستاده بخوانم، و حمد خدا را در ركوع، و تسبيح او را در سجده انجام دهم، و او را نشسته دعا كنم و بخوانم.
حضرت هنگام ابتهال و دعا دست ها را بلند مينمود مانند فقيري كه غذا طلب ميكند.
ايشان هنگام داخل شدن به مسجد و خروج از آن مي فرمود:
"اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ رَحْمَتِك"
خدايا، درهاي رحمتت را به روي من بگشاي. و چون مي خواست از مسجد بيرون رود، ميگفت:
"اللّهمّ افتح لي أبواب رزقك."
خدايا، درهاي روزيت را به روي من بگشاي.
چون به بستر خواب مي رفت به پهلوي راست مي خوابيد و كف دست راست را زير صورت مي نهاد، سپس مي فرمود:
"اللَّهُمَّ قِنِي عَذَابَكَ يَوْمَ تَبْعَثُ عِبَادَك"
خدايا، روزي كه بندگانت را [از قبرها] برمي انگيزي مرا از عذاب خود نگاه دار.
ايشان هنگام خواب "آية الكرسي" را قرائت مي كرد و ميفرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اي محمّد، عفريتي از طائفه جن به هنگام خوابت براي تو حيله ميكند، پس بر تو باد كه هنگام خواب "آية الكرسي" بخواني.
دعاي آن حضرت وقتي كه سفره غذا را نزد او مي نهادند
رسول خدا(ص) وقتي سفره غذا را نزد او مي نهادند، مي فرمود:
"سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ مَا أَحْسَنَ مَا ثَبَتَ لَنَا سُبْحَانَكَ مَا أَكْثَرَ مَا تُعْطِينَا سُبْحَانَكَ مَا أَكْثَرَ مَا تُعَافِينَا "
"اللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَيْنَا وَ عَلَي فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِين وَ عَلَي فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِين"
خدايا تو منزهي، چه نيكوست آنچه ما را به آن آزمودهاي! تو منزهي، چه بسيار است آنچه به ما بخشيدهاي! تو منزهي، چه فراوان است سلامتي هايي كه به ما دادهاي! خدايا، بر ما و بر فقراء اهل ايمان و اسلام گشايش در روزي كرامت فرما.
دعاي آن حضرت هنگامي كه به سوي غذا دست مي برد، مي فرمود:
"بِسْمِ اللَّهِ بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا وَ عَلَيْكَ خَلَفُه"
به نام خدا. [پروردگارا] آنچه را به ما روزي دادهاي بركت ده و در پي آن روزي تازهاي هم مرحمت فرما.
دعاي آن حضرت هنگام غذا خوردن و شير نوشيدن
مي فرمود:"اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِيهِ وَ أَبْدِلْنَا خَيْراً مِنْه"
خدايا، اين غذا را براي ما بركت ده، و بهتر از آن را به ما روزي فرما، ولي چون شير مينوشيد ميگفت:
"اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِيهِ وَ زِدْنَا مِنْه"
خدايا اين شير را براي ما بركت ده، و روزي ما را از آن زياد گردان.
و چون چون به قبرستان اهل ايمان مي گذشت، ميفرمود:
"السَّلَامُ عَلَيْكُمْ مِنْ دِيَارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لَاحِقُون"
سلام بر شما باد اي آرميدگان ديار اهل ايمان، و ما نيز به خواست خدا به شما ملحق خواهيم شد.
ذكري كه آن حضرت موقع شنيدن "اذان" مي فرمود:
ايشان چون صداي مؤذّن را ميشنيد، جملات او را عينا بازگو ميكرد.
"حَيَّ عَلَي الصَّلَاةِ فَقَالَ فَرِيضَةٌ افْتُرِضَتْ- فَقُلْتُ حَيَّ عَلَي الْفَلَاح
حضرت وقتي نماز صبح را مي خواند تا طلوع آفتاب رو به قبله مينشست و به ذكر خدا مشغول مي شد.
حضرت بعد از هر نماز مي فرمود:
"اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا تُسْمَع"
خدايا، از دانشي كه سود نبخشد، و دلي كه خاشع نباشد، و جاني كه سير نگردد، و دعايي كه شنيده نشود به تو پناه ميآورم.
وقتي گرفتاري يا همّ و غمّي به رسول خدا(ص) وارد ميشد، اين دعا را مي خواند:
"يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيّاً لَا يَمُوتُ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت"
كاشف الهمّ، مجيب دعوة المضطرّين، أسألك بأنّ لك الحمد، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض َ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرام
رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة وَ رَحِيمَهُمَا ربّ ارحمني رَحْمَةً تُغْنِينِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاك يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين"
اي خداي زنده و پايندهاي كه حيات و قوام هر چيز به دست توست، اي خدايي كه مرگ به او راه ندارد. اي خداي زنده، خدايي جز تو نيست كه برطرف كننده هر غم و اندوه، و اجابت كننده دعاي درماندگاني، از تو درخواست ميكنم، زيرا كه تمام ستايش و حمدها مخصوص توست، خدايي جز تو نيست كه نعمت بخش و آفريننده آسمان و زمين و صاحب جلالت و بزرگواري و بخشنده و مهربان در دنيا و آخرت هستي، پروردگارا، رحمتي شامل حال من كن كه با آن از رحمت ديگرانم بي نياز سازي، اي مهربان ترين مهربانان.(3)
پي نوشت ها:
1. سوره اسراء،آيه 1.
2. طباطبايي سيد محمد حسين، سنن النبيّ(ص)، ترجمه محمد هادي فقهي، تهران، انتشارات اسلاميه، سال 1378 ه ش، چاپ هفتم، ص 8.
3. همان، از ص 161 تا ص 198.