پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من یه دختر15 سالم و به دوستم که اونم یه ئختر15 سالش به هم لب دادیم!ما خیلی هم دیگرو دوست دایم!من که شخصا جونمم واسش میدم!شاید اگه من بهش ابراز علاقه نمیکردم الان.....!!!!!آیااینکه دوستش دارمو و شاید دوستم داشته باشه گناه؟؟؟؟؟؟؟

خواهر گرامي؛ اصولا ايجاد علاقه شديد در روابط ميان دختران جوان به علت ويژگيهايي مثل وفاداري، تعهد، و نياز به يك فردي كه براي جوان نقش يك همراز و صندوق اسرار را بازي كند، طبيعي و در بعضي موارد لازم و ضروري است. بايد توجه كرد كه اين علاقه تا وقتي كه در چهارچوب رفع نياز بزرگ انسانها يعني دوستي باشد، پسنديده و غير آسيب زاست. اما در صورتي كه سبب وقوع فرد در گناه باشد، بايد يا اينگونه روابط را ترك نمود و يا شيوه تآمل و برخورد خود با دوستان را تغيير داد.
عوامل ايجاد علاقه آسيب زا، به افراد همجنس:
1. تجارب غلط و گاها ناخواسته هم جنس خواهي در اثر ارتباط با دوستان ناباب.
2. احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش جهت ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف: گاها به علت فراهم نبودن شرايط ازدواج و در بعضي موارد چشيدن طعم شكست پس از برقراري رابطه با جنس مخالف، فرد از اين مسئله نااميد شده و براي جبران شكست به همجنس خود روي مي آورد.
3. نداشتن خواهر يا برادري از جنس مخالف خود در خانه، باعث ايجاد تصورات نادرست از جنس مخالف و در نتيجه برقراري دوستي هاي عميق بين همجنس مي گردد. تصوراتي مانند اينكه همه پسرها يا همه دخترها خيانت كارند، كثيفند، غير قابل اعتماد و اتكاء هستند.
4. وجود محدوديت‏هايي در محل زندگي افراد (مثلاً محل خواب دخترهاي يك خانواده از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك محل و در يك اتاق زندگي كنند).
5. ضعف مباني مذهبي و اعتقادي خانواده: عدم آگاهي از عواقب عشقها و علائقي كه منجر به فساد و فحشاء جنسي مي شود و همچنين عدم آگاهي از نظر شرع در رابطه با عوامل زمينه ساز انحرافاتي از اين دست جزء اصلي ترين گزينه هاي ذكر شده در همجنس گرايي است. به عنوان نمونه به موارد ذيل توجه فرمائيد:
• اجتناب از نگاه شهوت‏آميز به همجنس: روايات و آيات بيشماري در اين زمينه وجود دارد كه بدون استثناء از نگاه شهوت آميز نهي مي كند.
• پرهيز از بوسه شهوت‏آميز: امام صادق(ع)از قول رسول خدا(ص) فرموده‏اند: "كسي كه جواني را از روي شهوت ببوسد، خداوند او را در قيامت به لجامي از آتش لجام مي‏زند."(1)
• اجتناب از خوابيدن دو دختر در يك بستر: رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: "بستر فرزندان خود را از سن ده سالگي جدا سازيد، يعني دو برادر يا دو خواهر يا برادر و خواهر زير يك لحاف نخوابند."(2)
• تقويت ايمان: هم جنس بازي بر اثر طغيان غريزه جنسي انجام مي‏شود و ياد خدا و ياد مرگ و تقويت ايمان از طريق ارتباط هميشگي با خدا و دعا و توسل در كنترل غريزه جنسي بسيار مؤثر است.
• ازدواج شرعي، چون موافق فطرت است، به فرمايش قرآن آرام بخش است؛ ولي هم جنس بازي، عملي بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خواني نداشت، تأثير سوء دارد، يعني نه تنها فاعل و مفعول با اين عمل به آرامش نمي‏رسند، بلكه باعث ايجاد استرس، سردي مزاج در روابط زناشويي، ترس از افشاء راز توسط طرف مقابل و در بعضي موارد اخاذي هاي پي در پي يكي از طرفين مي گردند. به همين دليل روايات زيادي درباره هم جنس بازي نقل شده كه بسيار تكان دهنده است. با مطالعه آن روايات، مي‏توان به پليد بودن اين عمل پي برد.
توصيه هايي در رابطه با جلوگيري از تبديل شدن روابط دوستانه به روابط خارج از چهارچوب عرفي و شرعي:
1. براي خود حرمت نفس قائل شده و به ارزش وجودي خود پي ببرد: كسي كه خود را محترم نمي شمارد حاضر است دست به هر كاري بزند تا كمبودهاي شخصيتي خود را جبران نمايد (ولو با برآورده كردن خواسته هاي نامشروع انساني ناسالم). معروف است كه: از شرِّ كسي كه خود را كوچك مي شمارد در امان نخواهي بود.
2. اگر نياز جنسي دارد، سعي كند با مؤكول كردن برآوردن خواسته هاي جنسي خود به بعد از ازدواج، تا فراهم شدن شرائط، بردباري كند.
3. تحكيم روابط سازنده با والدين و عدم كناره گيري از آنها.
4. كناره گيري از دوستان ناباب.
5. در ميان گذاشتن مشكلات شخصي با فردي دلسوز و مشاوري صالح كه اصولا مربي ها و مشاوران دبيرستان جزء اولين گزينه هاي احتمالي شما مي باشند.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 257.
2. وسائل الشيعه، ج 14، ص 171.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مداحی در روضه حضرت زینب و سر کوبیدن برمحمل را خواند با توجه به مستند نبودن این جریان و بعید بودن انجام این کار از عقیله بنی هاشم ومتمسک بودن این جریان برای قمه زنان خواهشمند است نظر رهبر انقلاب را در مورد این داستان بطور شفاف بیان نمایید.با تشکر

پاسخ:
جريان حضرت زينب در كتاب هاي معتبر ذكر نشده است. اين مطلب برگرفته شده از كتابي بنام" نورالعين في مشهد الحسين" مي باشد كه نويسنده آن مشخص نيست و تنها به ابراهيم بن محمد نيشابوري اسفرايني نسبت داده مي شود كه شخصي اشعري مذهب و شافعي مسلك بود و بسياري از علما به بي اعتبار بودن آن اشاره كرده اند.
محدث قمي در اين باره مي نويسد: نسبت شكستن سر به جناب زينب (س) و اشعار معروفه نيز بعيد است از آن مخدره كه عقيله هاشميين و عالمه غير مُعَلّمه و رضيعه ثدى نبوّت وصاحب مقام رضا و تسليم است.
(1)همچنين عالم بزرگوار آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب نيز در خصوص بي اعتبار بودن كتاب نورالعين و بي اساس بودن گفته هاي مسلم جصاص تاكيد دارد.(2)
با توجه بر اينكه اين مطلب مدرك معتبر ندارد، مورد تاييد ايشان نيز نمي باشد، همچنين اين امر نمي تواند دليل جواز بر قمه زدن باشد، چون اين امر صحت ندارد تا مورد استناد قرار گيرد. افزون بر آن، چون قمه زدن موجب وهن مذهب شيعه وسوء استفاده دشمنان واقع مي شود، جايز نيست. آية الله خامنه اي درباره حرمت قمه زني فرموده:
قمه زنى علاوه بر اينكه از نظر عرفى، از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏ شود و سابقه‏ اى در عصر ائمه «عليهم السلام» و زمان هاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شكل خاص يا عام از معصوم(ع) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى‏ شود. بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.(3)

پي نوشت ها:
1. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، موسسه انتشارات هجرت قم، 1378ه، چاپ سيزدهم، ج1، ص753.
2. الاربعين الحسينيه، ميرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص 232.
3. آية الله خامنه اي، استفتائات، ص 326، م1461.
موفق باشید.

(دختری هستمم که پزشکان از علاجم نا امید شدند، شبی خواب حضرت زینب (س) را دیدم در گلوم آب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد. مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست آورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد. اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش یکی اینو برام فرستاد.شما هم به هر کی دوست داشتین بفرستین.) بنده به حضرت زینب اعتقاد دارم ولی اینکه اگر به 20 نفر نفرستیم بلا نازل می شود معتقد نیستم. حضرت زینب مهربان است و اگر واقعا هم چنین حرفی زده اند تنها 20 نفر را.نه اینکه گردشی هرنفر باید به 20 نفر بفرستد. ضمن اینکه برایم اینکار مشقت دارد. حال چه باید بکنم؟ آیا واقعا باید انجام بدهم؟ اگه ندهم بلا نازل می شود؟ راهنمایی فرمایید.ممنون

پاسخ:
خداوند براي هدايت انسان و رساندن آن ها به سعادت و خوشبختي دو راهنما فرستاده است. از يك سو به آنان عقل و قدرت تفكر و انديشيدن به عنوان هدايتگر دروني داده است، و از سويي ديگر كتاب هاي آسماني همراه با پيامبران به عنوان مفسران حقيقي وحي فرستاده است، تا پيام هاي خداوند را براي مردم تبيين و تفسير كند. دين الهي و عقل سليم خدادادي به ما مي گويد: خرافات، موهومات و حرف هاي بي اساس و غير مستند را دور بريزيد. شأن و منزلت انساني انسان برتر از آن است كه حرف هاي غلط و سراسر خرافه افراد را كه تحت عنوان خواب مي شود بپذيرد. آموزه هاي ديني به ما مي گويد: تنها خواب انبياي الهي، به عنوان الهام و وحي مورد قبول و قابل استناد است. رها كنيد اين گونه حرف ها و نوشته هاي بي پايه را. آيا هيچ عقلي مي پذيرد كه هر كسي بيايد به دروغ ادعا كند كه من خواب ديدم كه فلان پيامبر يا امام معصوم يا فرزندان گرامي آنان مانند حضرت زينب كبري سلام الله عليها به من گفتند، فلان كار را بكنيد، و به مردم هم بگوييد كه چنين و چنان كنند؟ اگر بزرگاني همانند آيت الله بهجت و حتي شخص حضرت زينب (س) هم خواب ببيند، خوابش فقط در مورد شخص خودش ممكن است درست باشد و تنها براي او تكليفي ايجاد كند نه براي ديگران. بنابراين هيچ اعتنايي به اين گونه خرافات نكنيد.

موفق باشید.

سلام من و یه آقایی دو ماهه همو دوست داریم چندبار هم با هم بیرون رفتیم ولی آگاهانه رابطه ی اسلامی و حتی حریم گفتاریمونو حفظ کردیم. فعلا امکان ازدواج نداریم چون ایشون مشکل مالی و خانوادگی دارن. من چند وقته که به این نتیجه رسیدم باید رابطه مونو تا برطرف کردن مشکل ایشون کاملا قطع کنیم. چون وابستگی زیاد میشه و امکان به گناه افتادنم هست و کسی از اعضای خانوادمون ممکنه ما رو ببینن و هزار تا فکر ناجور کنن. ایشون ناراحت شدن اما من از تصمیمم کوتاه نمیام. قرار شد جدا شیم. در حالی که همچنان همو دوست داریم. میخوام سعی کنم فراموششون کنم اما چون آدم درستیه و خاطرات خیلی خوبی با هم داشتیم سختمه. چی کار کنم که دوباره سمتش نرم؟؟ چه راهکارهایی هست؟؟؟؟؟

همان طور كه مي دانيد اصل اول در اين گونه مسائل پرمخاطره اصل پيشگيري است وگرنه بعد از ابتلا معلوم نيست راه درمان خاصي وجود داشته باشد. متاسفانه شما هر چند جزء پاكترين و خويشتندارترين و معقول ترين دختران اين مرز و بوم محسوب مي گرديد، ولي به دلايلي ناملعوم پا در اين وادي بسيار پرآسيب گذاشته ايد.
بروز علاقه بين دو جنس مخالف يك امر فيزيولوژيكي است كه حتي در غير انسان ها و جمادات هم وجود دارد. اين تعلقات خاطر همچون افكار و هيجانات سمّي در تار و پود ذهن شما نفوذ مي كنند و باعث دست خوردگي عاطفي شما مي گردند. پس تا اين جا كار (هر چند شما به ترك كامل ايشان موفق شويد) به دست خوردگي عاطفي خفيف يا شديد دچار شده ايد و اين دست خوردگي خداي ناكرده شما را از چشيدن مزه واقعي يك ازدواج پاك در آينده محروم مي نمايد. هر چقدر اين دست خوردگي بيشتر شود بر شدت ناكامي ازدواج شما در آينده با هر پسري خواهد افزود. خوشبختانه شما هر چند در ابتدا كمي ناپخته عمل كرده ايد. ولي خوشبختانه در ادامه پخته تر با اين علاقه كاملا بي پشتوانه برخورد كرده ايد. قطعا پسري كه امكان ازدواج ندارد ولي با اين حال به جنس مخالف رابطه برقرار مي كند زياد زيبنده عنوان آدم درست نيست، چرا كه آدم درست هيچگاه به خود اجازه نمي دهد به خاطر نا آرامي هاي دروني خودش يك دختر معصوم را بدون هيچ پشتوانه اي از راه به دركند (و با او بيرون رود و خاطرات خوشي براي او باقي گذارد). به عنوان يك روان شناس به شما خواهر گرامي توصيه مي كنم كمي در اين جمله كه همچنان او را هم دوست داريم تجديد نظر كنيد، چرا كه رضايت دادن به محتواي آن بسيار به ضرر شما تمام خواهد شد. در آينده اين روياي شيرين خداي ناكرده به كابوس دهشتناك زندگي شما مبدل خواهد شد (هر چند شما مخالف نظر اين حقير باشيد و به هر دليلي آن را بي آسيب تا كم آسيب ارزيابي نماييد).
در هر صورت اين خود شماييد كه آينده زندگي تان تصمييم مي گيرد و راقم اين سطور به هيچ وجه قصد ندارد كه تصميم شما را به هم بزند.
در زمينه فراموشي بايد گفت اين تعلقات خاطر به جهت بار هيجاني بالايشان به همين راحتي قابل حذف و فراموشي نيستند و اساسا نيازي به حذف آنها نيست. بايد به جاي پررنگ سازي و آب و تاب دادن به اين رابطه صد درصد نامشروع (رابطه اسلامي با جنس مخالف متاسفانه در مورد شما مصداق پيدا نمي كند) به بي رنگ سازي يا لاااقل كمرنگ سازي آن بپردازيد و ماهيت واقعي اين پسر را جايگزين ماهيت دوست داشتني وي نماييد. بالاخره اين پسر با ورود سرزده به حريم ذهن تان شما را از برخي چيزها در آينده محروم كرده است و خاطرات وي آن چنان هم كه شما فكر مي كنيد قابليت به يادسپاري ندارد.
به هر ترتيب تا زماني كه شيريني اين خاطرات خيلي خوب! در زير زبان شما وجود دارد هر گونه بازداري از شروع مجدد رابطه بسيار دشوار و ناشدني است و شما بايد با غيرفعال كردن مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي سعي در جايگزين كردن مزه غير واقعي اين رابطه به جاي مزه خيالي آن نماييد. در صورت امكان از حل يك تنه ماجرا صرف نظر كنيد وبا همراهي يكي از دوستان همجنس خود يا يك مشاور متعهد و متدين سعي در پيمودن اين مسير دشوار نماييد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام و خسته نباشید.من کلاس چهارم انسانی هستم یه روز توکلاس سرزنگ دینی که بحث امام حسین ع بودیکی ازبچه های کلاس ماگفت:مگه نمیگن وقتی کسی میمیره نبایدپشت سرش حرف زد چون دستش از دنیا کوتاه پس چرا یزیدوشمر رو همش لعنت میکنیم اونا که مردن وکلی هم از عمرشون گذشته خلاصه هرکسی یه حرفی میزد یکی میگفت:خب اون کاری که اونا با امام ما کردن انقدربزرگه که تا اخرزمان باید لعنتشون کرد....ماکلی ازاین حرفازدیم امابازم قانع نشدوحرفه خودشو میزد میخواستم ببینم اگه شما اونجابودیدچه حرفی میزدید که هون راضی میشد؟؟؟؟ باتشکرفراوان

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت كه لعن به معناي لعنت و نفرين كردن است. لعن خداوند يعني دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خويش اما توسط ملائكه و ديگر لعن كنندگان، طلب دوري از رحمت خدا براي لعنت شوندگان است.(1) و از ديدگاه قرآن و روايات بين لعن و سب فرق وجود دارد و خداوند در قرآن از سب كردن ديگران نهي كرده است.(2) ولي لعن كردن را به عنوان رويكردي فكري و سياسي براي اعلام انزجار و تنفر در برابر هر گونه ظلم و فساد به رسميت شناخته است و خود بدان عمل كرده است.
حال در پاسخ سوال شما مي گوييم كه اولا، از ديدگاه قرآن و روايات اين سخن كه نبايد پشت سر مرده حرف زد و غيبت ديگران چه مرده و چه زنده حرام است، به صورت كلي و مطلق پذيرفته نيست، بلكه منحصر به مواردي خاص خود است. لذا شامل انسان هاي كافر و منافق و ظالم و بدعت گزار و.. نمي شود، چرا كه خداوند در قرآن آنها را لعن كرده است. چنانچه در مواردي متعدد مي فرمايد: أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ(3) لعنت خدا بر ستمكاران باد.
ثانيا؛ ما براي لعن قاتلين امام حسين (ع) هم دليل قرآني داريم و هم مجوز فقهي و شرعي، كه بدانها اشاره مي كنيم.
دليل قرآني:
خود خداوند در قرآن كسي را كه يك انسان مومن را به قتل برساند لعن كرده است و مي فرمايد: وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا،(4) هر كس، فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالي كه جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب مي كند و او را از رحمتش دور مي سازد و مجازات بزرگي براي او آماده ساخته است.
قاتلين امام حسين (ع) چون عالما و عامدا به قتل امام اقدام كرده اند يقينا اين لعن خداوند شامل حال آنها مي شود بنابر اين وقتي خود خداوند متعال قاتل يك انسان مومن را لعن مي كند چرا ما قاتلين امام حسين و شهداي كربلا را كه بهترين مومنان و مسلمانان بودند را لعن نكنيم؟
دليل فقهي و شرعي:
مسئله لعن را در فقه اسلامي مي توان از جنبه هاي متعددي مورد بحث قرار داد كه به دو مورد آن اشاره مي كنيم.
1- بر اساس فقه اسلامي غيبت كردن بر سه نوع است: غيبت حرام، غيبت جايز، غيبت واجب.
غيبت حرام: بيان مطلبي است در مورد هر مسلمان و مؤمني كه از بيان آن راضي نيست و به ويژه بدگويي پشت سر او. اگر چه مطلب بيان شده درست باشد.
غيبت جايز: در برخي از موارد غيبت جايز است مانند اينكه به كسي ظلم شده است و او نزد وكيل يا قاضي طرح موضوع مي‌نمايد. و يا كسي «مشورت» مي‌نمايد و يا متجاهر به فسق است البته در مورد همان عيبش و...
غيبت واجب:در برخي موارد نيز نه تنها غيبت حرام نيست بلكه واجب هم هست به عنوان مثال: شهادت دادن به حق و به نفع مظلوم – آگاه كردن فرد يا اذهان عمومي از احوال اهل جنايت، فسق و فجور و بدعت در دين. شناسايي و شناساندن دشمن و ...
از آنجا كه قاتلين امام حسين (ع) همگي انسان هاي اهل فجور و فسق و جنايت و... بودند و بدترين ظلم ها و جنايت ها را در حق فرزند پيامبر اسلام روا داشتند و از طرف ديگر هدف ما از لعن كردن و اعلام انزجار از آنها، آگاه كردن ديگران از جنايت هاي آنها و شناساندن دشمنان اهل بيت (ع) و... است. لذا غيبت آنها از نظر شرعي نه تنها حرام نيست و جايز است و بلكه واجب هم است.
2- يكي از فروعات دين اسلام تولّي و تبرّي است يعني دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان خدا، و هم شيعه و هم اهل سنت در روايات متعددي نقل كرده اند كه حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، و از نشانه هاي ايمان است(5) و يكي از راه ها و قالبهاي نشان دادن تبري از دشمنان خدا لعن كردن آنها و اعلام انزجار از اعمال و رفتار آنهاست و ما با لعن قاتلين امام حسين (ع) و ديگر شهداي كربلا به اين فروع فقهي عمل مي كنيم و با لعن آنها دوستان خدا را از دشمنان خدا جدا مي كنيم چرا كه اگر «دشمني» با دشمنان خدا نباشد، به تدريج رفتار انسان با آنها دوستانه مي شود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را مي پذيرد و حرف‏هاي آنان را قبول مي كند و كم كم شيطان ديگري مثل آنها مي شود. بنابراين لعن و دشمني با دشمنان، سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي كند كه باعث در امان ماندن ايمان و اعتقادات از خطرات احتمالي مي شود.(6)
پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، الميزان، دفتر انتشارات اسلامي، قم، ج1، ص 390.
2. احزاب (33) آيه 64.
3. اعراف(7) آيه 44. و هود(11) آيه 18.
4. نساء(4)آيه 93.
5. كنزالعمّال، ح 24688. و ميزان الحكمه، ج 2، ص 966.
6. محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، چاپ دهم،1382،ص27-28.(با تلخيص و تصرف).
موفق باشید.

فواید و مضرات جدا کردن کلاس ها و دانشگاهها و تک جنسیتی شدن چیست؟

برادر عزيز؛ از زماني كه نظام آموزشي مختلط در نظام هاي آموزشي كشورهاي جهان مطرح شد، بسياري از دانشمندان و صاحب نظران در علوم گوناگون، به خصوص علوم تربيتي و علوم اجتماعي، درباره آن به بحث و بررسي هاي گسترده اي پرداخته اند. عده اي از آنها از آن حمايت كرده و آن را شيوه مطلوبي براي تحصيل كودكان، اعم از دختر و پسر، دانسته اند. در مقابل عده بيشتري از آنان ضمن مخالفت با آن، به بيان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را يك نظام آموزشي مضر و غير مطلوب دانسته اند. در هر صورت قبل از هر گونه پيش داوري در اين باره، ابتدا برخي از اين نظريات موافق و مخالف نقل مي شود و در نهايت قضاوت به عهده خواننده محترم گذاشته مي شود.
نظر موافقان:
1. تعليم و تربيت مختلط از نوع غيرمختلط آن اقتصادي تر است.
2. غالبا گفته مي شود جو اخلاقي موسسات آموزشي مختلط بهتر از موسسات غيرمختلط است و به تعبير دكتر هريس، در مدارسي كه داراي فضاي باز جنسي است و در آن، دختر و پسر با هم اند، هيچ مشكل جنسي و گرايش هاي جنسي به طرف مقابل وجود ندارد، ولي در مدارس مجزا و غير مختلط افراد با تمايلات و گرايش هاي جنسي رشد مي كنند.
3. تعليم و تربيت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و سبب مي شود همه دانش آموزان اعم از دختر و پسر دركنار هم از همه فرصت هاي تحصيلي و امكانات آموزشي استفاده كنند.
4. تجربه تحصيل و آموزش دختران و پسران جوان در مدارس مختلط براي كارهاي گروهي آنها در آينده مفيدتر است.
5. مردان و زناني كه در موسسات آموزشي با فضاي باز و بدون قيد و بند جنسيتي تحصيل و كار مي كنند براي كارهاي مشترك در آينده در ساختن جهاني بهتر، آمادگي بيشتري خواهند داشت.
نظر مخالفان:
بيشتر دانشمندان و صاحب نظران علوم تربيتي و علوم اجتماعي با تعليم و تربيت به شيوه مختلط به مخالفت پرداخته و آن را مخالف علايق و خصوصيات و نيازهاي جنسي هر يك از دو جنس و نيز مخالف علايق و ويژگي هاي فرهنگي در جوامع گوناگون دانسته اند.
1. بيشترين مخالفت ها به تفاوت هاي زيستي و رواني دو جنس زن و مرد و در نتيجه تفاوت آنان در نيازهاي آموزشي اشاره دارد. به نظر بعضي از محققان نيازهاي آموزشي آنها به دليل تفاوت هاي موجود، آن قدر متفاوت است كه آموزش يكسان براي هر دو جنس ناممكن مي نمايد و برنامه ريزي آموزشي واحد براي هر دو گروه بسيار مشكل و به سختي قابل اجرا است.چنين برنامه هايي با ويژگي ها و نيازهاي هيچ يك از دو جنس موافق نيست و مطابق با پايين ترين استانداردهاي علمي در جهان است.
2. به دليل تفاوت هاي موجود، به خصوص اختلاف دختران و پسران در زمينه بلوغ، رقابت ها در مدارس مختلط نابرابر مي گردد و اين موضوع معمولا عامل دلسردي پسران و افت تحصيلي آنان و گاه ناراحتي هاي روحي آنها مي شود.
3. تعليم و تربيت مختلط مانع رشد بيشتر توانايي هاي ويژه و نامحسوس زنانه در دختران جوان و توانايي هاي ويژه و نامحسوس مردانه در پسران جوان مي شود.
4. هر يك از دانش آموزان دختر و پسر در صورتي مي توانند با كيفيت بهتر و مطلوب تري به تحصيل ادامه دهند كه با هم جنس هاي خود در يك كلاس تحصيل كنند و حتي داراي كارمندان اداري هم جنس خود باشند. به گفته آستين (Astin)، وقتي هم دانشجويان و هم اعضاي هيئت علمي يك آموزشكده عمدتا از يك جنس باشند، تحصيل دانشجويان در آن موسسه آموزشي تاثيرات مثبت بسياري در پي خواهد داشت. در تحقيقات ديگري نيز ثابت شده است كه مهم ترين عامل تبيين الگوهاي شغلي موفق براي زنان، تحصيل آنها در موسسات آموزشي زنانه است، نه مختلط.
5. تحصيل دانش آموزان دختر و پسر در موسسات آموزشي مختلط سلامت جسمي و روحي آنان، به ويژه دختران را به مخاطره مي اندازد.
6. دلبستگي ها و جذابيت هاي هر يك از دو جنس زن و مرد براي ديگري به خصوص در دوران جواني و نوجواني (كه البته طبيعي است) در آموزشگاه هاي مختلط، افزون بر افت تحصيلي، ناكامي ها و بي بندوباري هاي اجتماعي و اخلاقي را به دنبال دارد كه مديران اين نوع موسسات را با مشكلات بسياري مواجه مي كند.
7. اختلاط هاي اجباري بين دختران و پسران جوان، به ويژه در مدارس متوسطه، آنان را به ازدواج هاي زودرس و بدون توجه به مسائل لازم و ضروري آن مي كشاند. البته لازم به گفتن نيست كه منشا بسياري از طلاق ها و جدايي ها و در نتيجه فسادها و بي بندو باري هاي اخلاقي زنان و مردان بيوه و مجرد، همين ازدواج هاست.
8. تعليم و تربيت مختلط با حفظ دقيق تمام تفاوت هاي اجتماعي، عقلاني و فيزيكي دو دجنس و در نظر گرفتن همه نيازهاي زيستي و رواني و تحصيلي و همچنين گرايش هاي تحصيلي و شغلي آنان ناممكن است. به عبارت ديگر، ملاحظه اين تفاوت ها و نيازها و گرايش ها و سپس برنامه ريزي بر اساس آنها و آن گاه اجراي آنها بر اساس اين موارد، تنها در تعليم و تربيت غير مختلط ميسر است، نه مختلط.
اين 8 مورد تنها گوشه اي از توجيهات و دليل هاي كساني است كه با تحصيل زنان و مردان و دختران و پسران در مدارس مختلط و دركنار هم مخالف اند و با توجه به همين مسائل است كه هنوز هم بسياري از انديشه وران در عرصه تعليم و تربيت و صاحب نظران در علوم انساني با آن به مقابله برمي خيزند و هر روز اين مخالفت ها ابعاد گسترده تري مي يابد.
موفق باشید.

صفحه‌ها