پرسش وپاسخ

طبق اندیشه های اقای فروید ایا همه بیماری های روحی و روانی بخاطر سرکوب میل جنسی است

نظريه فرويد روان شناس و روان كاو مشهور اتريشي در باب غريزه جنسي در همان سال هاي نخست مطرح شدنش با سر و صداي و جنجال فراواني مواجه گرديد. اين جنجال به حدي بود كه برخي از همكاران نزديك فرويد مثل يونگ به خاطر نظرات عجيب و غريب وي از او جدا شدند. فريد با تكيه بر روان ناخودآگاه آدمي، معتقد بود كه همه‌ي بيماري‌هاي روحي و رواني در نتيجه‌ي واپس زدن و سركوب غريزه جنسي است و حتي عشق مادري، محبت فرزندي و برادري، رفاقت و دوستي و احساسات مذهبي و هنري همه برخاسته از غريزه جنسي است. اين نظريه فرويد به مانند ديگر نظرات او موافقان و مخالفان زيادي داشت. كساني كه طرفدار آزادي گسترده جنسي بودند با تكيه بر نظريه فرويد و عَلَم كردن آن، معتقد بودند كه چون تمامي بيماري ها و آشفتگي‌هاي روحي و رواني ناشي از عدم ارضاي غريزه جنسي است و ايجاد هر گونه منع و محدوديت در مقابل غريزه جنسي موجب شعله ورتر شدن آن و حرص بيشتر انسان نسبت به آن مي‌گردد بنابراين، بهره وري از غريزه جنسي بايد از هر گونه قيد و بندي آزاد شود و لذا بايد با رفع هرگونه مانع و ايجاد آزادي بي حد و حصر جنسي با تحريك و ترويج غريزه جنسي مانع بيماري‌هاي روحي رواني و حرص ورزي مردم در اين زمينه شد.
اين نظريه فرويد كه با استقبال شديد طرفداران آزادي گسترده جنسي و برخي از سياستمداران مُغرض روبرو شد، امروزه كاملاً رد شده است. البته بسياري از نظرات فرويد نيز به اين سرنوشت دچار شده اند و بسياري از روانشناسان و دانشمندان نظرات او را نمي پسندند و كتاب ها و مقاله هاي فراواني در رد نظرات او نوشته اند.
در اينجا براي رد اين نظريه فرويد مي گوييم:
اولاً درست است كه سركوبي و ايجاد محدوديت‌هاي شديدي كه موجب عدم بهره‏وري كافي از غريزه جنسي شود مي‌تواند موجب بروز برخي آشفتگي‌ها و امراض روحي و رواني شود اما، اين ادعا كه همه بيمارهاي روحي و رواني ناشي از اين امراست دليلي روشني ندارد بلكه در مقابل آن، وجود آشفتگي‌ها و بيماري‌هاي جسماني و رواني بسياري در افرادي كه در ارضاي غريزه جنسي خود محدويتي ندارند دليل بر بطلان اين نظريه فرويد است. از طرف ديگر، اسلام به هيچ وجه با سركوبي غريزه جنسي موافق نيست بلكه آن را ضد ارزش مي‌داند. ثانياً انسان به دليل فطرت كمال جويي‌مطلق خود ظرفيت تنوع‏طلبي و سيري ناپذيري دارد كه لذت جويي انسان يكي از مصاديق آن است اگر اين ميل دروني انسان به سوي غرايز مختلف از جمله غريزه جنسي بي حد و حصر هدايت شود؛ انسان هرگز از برخورداري و بهره وري جنسي احساس سيري و بي نيازي نخواهد كرد و اين امر عواقب بسيار آسيب زا و خطرناكي از جمله انحراف مختلف جنسي، تجاوز و قتل و جنايت را در پي دارد. به همين خاطر، ما معتقديم كه با آموزش و تبين منطقي محدويت‏هاي لازم در زمينه غريزه جنسي بايد اين حساسيت‏ها و حرص و ولع انسان در اين زمينه را از بين برد. به هر حال، اسلام نه با رهبانيت و سركوب مطلق غريزه جنسي موافق است و نه با آزادي گسترده و بهره وري لجام گسيخته و ليبراليسم جنسي موافق است. سياست راهبردي اسلام نسبت به غريزه جنسي، بهره وري هدايت يافته و مهار شده است بنابراين، اسلام در اين مورد همانند بسياري از موارد، آدمي رابه اعتدال و ميانه روي در استفاده از غريزه جنسي فرا مي‌خواند و افراط و تفريط در بهره وري از غريزه جنسي را نشانه جهالت و ناداني انسان مي‌داند.
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه مي توانيد به كتاب هايي كه تحت عنوان نقدي بر نظرات فرويد نگاشته شده است و يا به كتاب نقدي بر مكاتب روانشناسي كه از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است، مراجعه كنيد.
موفق باشید.

سلام من سهیل ام 14 سالمه و سوم راهنمایی ام و در تهران زندگی می کنم من 1سال است که با دختری دوست ام هم سن خودم اسمش هم ستایش هست و رابطمون هم خوبه نه از لحاظ جنسی و وقتی در کنار او هستم ارضا نمیشوم خوده آن دختر نیز منو دوست داره من واقعا عاشقشم و ار ته قلبم دوسش دارم باهم هستیم ولی تاحالا ارتباطمون جنسی نبوده ولی ارتباط از طریق لمس کردن دست هم را داشتیمو حرف های عاشقانه هم بهم زدیم بدون اینکه تحریک بشوم هیچ لطمه ای هم به درس ام وارد نمیشود معدلم همیشه 20 بوده و نمارتم هم زیر18 نبوده میخواستم بدونم با این حال باز هم حرام است لطفا کمکم کنید من از کسی پرسیدم گفت حرام است ولی من عاشق او هستم از ته قلبم ... در سنی نیستم که با او ازدواج کنم سوم راهنمایی ای هستیم هر 2 تامون

دوستي و ارتباط شما با آن دختر حرام است. دوستي و ارتباط را قطع كنيد و آينده خوب خود را بخاطر هوس هاي زود گذر خراب نكنيد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام در سخنرانی آقای دهنوی در مورد ثواب نزدیکی مرد و زن آمده است: حدیثی داریم با این مضمون که ثواب مجاهد در راه خدا برای مردی است که با زنش نزدیکی می کند. (... المجاهد فی سبیل الله شاهرا سیفه، متن عربی شاید صحیح نباشد) واقعا چنین حدیثی هست؟ در کدام کتاب معروف حدیث آورده شده است؟ راویان حدیث کیستند و مطمئن هستند؟ و اگر حدیث درست است تفسیر آن چه خواهد بود؟ شاید کسی که میل به زنی پیدا کند ولی صبر کند و این لذت را با زن خود ببرد ثوابی در حد جهادگر داشته باشد و حتی بیشتر. اما در نزدیکی معمول با منطق جور نیست؟ لازم به ذکر است در اینترنت کلیپ ایشان پخش شده و این موضوع مورد تمسخر قرار گرفته است که از نظر بنده نیز حرف صحیحی نیست. با تشکر

در ابتداء به آيه قرآن استناد مي كنيم:
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ‏ شِئْتُمْ وَ قَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُ‏ْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلَاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِين (1) زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهيد، مى‏توانيد با آنها آميزش كنيد. و اثر نيكى براى خود، از پيش بفرستيد! و از خدا بپرهيزيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد و به مؤمنان، بشارت ده! اين حديثي را كه شما از قول استاد دهنوي نقل كرديد در كتاب مهم وسائل الشيعه وجود دارد كه راويان حديث را ضمن بيان آن حديث براي شما ذكر مي كنيم:
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ :...فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ اكْتَنَفَهُ مَلَكَانِ وَ كَانَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا هُوَ جَامَعَ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ كَمَا يَتَحَاتُّ وَرَقُ الشَّجَرِ فَإِذَا هُوَ اغْتَسَلَ انْسَلَخَ مِنَ الذُّنُوب: (2) پيامبر اسلام (ص) فرمودند: وقتي به تونزديك مي شود دو ملك او را احاطه مي كنند و مانند كسي است كه در راه خدا شمشير مي زند، پس وقتي نزديكي مي كند گناهانش مي ريزد مانند ريزش برگ درختان پس وقتي غسل مي كند، از تمام گناهان پاك مي شود.
عدم ارضاي نيازهاي جنسي زن و شوهر، يكي از عوامل مهم براي اختلاف زن و شوهر و در پي آن باعث ناهنجاري هاي زيادي در اجتماع مي شود. عدم توجه به نياز هاي جنسي يكديگر كه به ناتواني، بي ميلي يا سرد مزاجي فرد مربوط مي شود، با لطمه به روابط زن و شوهر، افراد را دچار عصبانيت و دلسردي نسبت به همسر وزندگي مي كند و به تدريج موجب بروز رفتارهاي پرخاشگرانه و در نهايت افسردگي مي شود. مشكل ترين وضعيت براي افرادي است كه همسرشان دچار سرد مزاجي، بي ميلي جنسي يا نوعي اختلال جنسي است. اين افراد به ممنوعت ها و شرايط اجتماعي، اقتصادي و خانواده ،وابستگي به فرزندان ونگراني نسبت به آينده، به ناچار شرايط را با فشار تحمل مي كنند. گاه ايرادگيري از هم ،نارضايتي از زندگي، قهر هاي طولاني مدت، كوبيدن يكديگر، تهديد به جدايي، ابراز خستگي وتمارض، از عوارض بر آورده نشدن نيازهاي جنسي زن و شوهراست.
براي اين كه زناشويي بر روي شالوده محكم واستوار پايه گذاري شود، نه تنها سليقه وهماهنگي اخلاقي بين طرفين موجود باشد، بلكه بايد از نظر روابط جنسي وامور آميزشي نيز هماهنگي وتوافق داشته باشد. اين مسئله اخير ،حتي اهميت بيشتري از توافق اخلاقي دارد. در صورت عدم ارضاي ميل جنسي زن، بخصوص زنان نسل جديد ، اختلافات زناشويي بالا مي گيرد واغلب شايد ندانند كه اين مشاجرات از عدم اقناع ميل جنسي است وبيشتر به مسايل ديگر ارتباط داده مي شود. در سابق اصولاً منكر ميل جنسي زن مي شدند ومردان حق تمتع ولذت را خاص خود دانسته وزن را وسيله آن مي شمردند ، ولي اين روزها، گذشته ها به فراموشي سپرده شده و زنان نيز بايد در رابطه زناشويي كامياب شوند.
عدم نيل به اوج لذت در زن، موجب باقي ماندن فشار عصبي پس از ختم عمل، بروز حس حقارت ونااميدي و شكست و حتي خشم در زن مي شود (بخصوص زنان تحصيل كرده ) و به مرور موجب اختلاف ونزاع زناشويي مي گردد.
گاهي اوقات ممكن است لذت كامل جنسي براي زن حاصل نشده، ولي با اين وجود، به علت اين كه احساس مي كند شوهرش از مقاربت وي متلذّذ شده است، برايش اقناع كننده باشد. فقط 40تا 50 در صد زنها از اوج لذت جنسي بهره مند مي شوند. عدم نيل به اوج لذت در زن، موجب باقي ماندن فشار عصبي پس از ختم عمل، بروز حس حقارت و نااميدي و شكست وحتي خشم در زن مي شود (بخصوص زنان تحصيل كرده )و به مرور موجب اختلاف ونزاع زناشويي مي گردد.
بعضي از زنان متدين كه آگاهي درست از دين اسلام نداشته در نتيجه با سردي برخورد مي كنند. همان گونه كه بيان شد اين زنان علاوه ازاين كه از يك زندگي گرم و سالم محروم خواهد شد، به آسيب هاي روحي وجسمي فراواني مبتلا خواهد شد. (3)
لذا همانطور كه با جنگ و مقابله با دشمن سرزمين جغرافيايي كاملا حفظ و از دستيرد دشمان دين سالم مي ماند و با رفع نياط دروني و جنسي به طور حلال و شرعي با بالاترين ارضاء طرفين در واقع خانواده سالم مي ماند و به هيچ وجه نگاه زن به نامحرم جهت رفع نياز دروني خويش صورت نمي گيرد و اين ثواب كسي است كه در برابر دشمن مقابله مي كند.
و اين كه مي گوئيد مورد تمسخر واقع شده است قابل قبول شرع مقدس نيست و اسلام بر ترويج اين امر بصورت حلال و دوري از بي حجابي و زنا سفارش اكيد دارند تمسخر بايد افرادي بشوند كه در فساد و گناه زنا غرق هستند و ديگران هم به اين منجلاب مي كشانند و بايد به اين نكته توجه داشته باشيد اين روايت مطلق است و هيچ مشكلي با منطق ندارد نمي دانم شما مشكل را دركجا مي بينيد.
پي نوشت:
1. بقره (2)، آيه 223.
2. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ اول، 1409 ق، ج‏20، ص 108.
3. موحدي، دانستني هاي زناشويي،سال 1387، ص 195.
موفق باشید.

آیا امام حسین (ع) هنگاهی که به سمت فرات برای رفع تشنگی می رفتند شهید شدند؟ و آیا اینکه ایشان وقتی شهید شدند لباس های فاخری بر تن داشتند؟

پاسخ:
در اين خصوص در ارشاد شيخ مفيد آمده است : ... در اين حال لشكر بر حسين (علیه السلام) حمله كرده همراهان او را از پاى درآوردند، و تشنگى بر آن حضرت سخت شد، پس آن جناب بر شتر ابكش سوار شده بسوى فرات براه افتاد و برادرش عباس نيز همراه او بود، پس سوارگان لشكر پسر سعد (لعنت اللَّه) سر راه بر او گرفتند و مردى از بنى دارم در ميان ايشان بود. پس به لشگر گفت: واى بر شما ميانه او و فرات حائل شويد و نگذاريد به آب دسترسى پيدا كند، حسين (ع) فرمود: بار خدايا اين مرد را به تشنگى دچار كن! آن مرد خشمگين شد و تيرى به جانب حضرت پرتاب كرد، تير در زير چانه حضرت فرو رفت، حسين (ع) آن تير را بيرون كشيد و دست زير چانه گرفت، آنگاه بجاى خويش بازگشت و تشنگى سخت بر او غلبه كرده بود، كه لشكر به او حمله‏ ور شدند و پيادگان لشكر ابن سعد از راست و چپ بر باقيماندگان از ياران حسين (ع) حمله‏ ور شده آنان را كشتند تا اينكه جز سه تن يا چهار تن براى آن حضرت بجاى نماند، و چون از ياران حسين (ع) جز سه تن از خاندانش بجاى نماند رو به مردم كرده از خود دفاع مي كرد و آن سه تن نيز دفع دشمن از آن جناب مي نمودند تا آنكه آن سه نيز كشته شده تنها ماند، و زخم هاى كه بر سر و بدنش رسيده بود او را سنگين كرده بود، پس با شمشير آن بي شرمان را مي زد و آنان از برابر شمشيرش به راست و چپ پراكنده مي شدند، حميد بن مسلم گويد: به خدا مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله مي افكندند او با شمشير بدانان حمله مي كرد و آنان از راست و چپش مي گريختند، شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند، سپس بر تيراندازان دستور داد او را تير باران كنند، پس تيرها را بسوى آن مظلوم رها كردند. (1)
درباره لباس امام حسين(ع) مي توان گفت: گرچه نوع لباس امام حسين (ع) –دقيقا- معلوم نيست، اما از متون تاريخي استفاده مي شود كه امام چند نوع لباس داشته است. سيد ابن طاوس مي گويد كه حضرت سيد شهدا (ع) فرمود: بياوريد براي من جامه اي كه آن را زير جامه هايم بپوشم تا كسي درآن رغبت نكند و از تنم بيرون ننمايد. (2) " راوي مي گويد: چون لشكر آن حضرت را شهيد كردند به جهت طمع ربودن لباس او، برجسد مقدس آن شهيد مظلوم روي آوردند. (3) در ارشاد مفيد آمده است: هنگامي كه دشمنان به امام حسين (ع) حمله ور شدند و ... حضرت، زيرجامه يماني خواست و آن را پاره كرده و پوشيد، تا پس از كشتنش، آن را از تنش بيرون نكنند، ولي چون حسين(ع) كشته شد، «ابجر بن كعب» آن را ربود!(4)

پي نوشت ها:
1. ارشادمفيد، ترجمه رسول محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه، ج2، از ص114 به بعد.
2. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، موسسه انتشارات هجرت، 1378، چاپ سيزدهم، ج1، ص 724 .
3. همان، ص730.
4. ارشاد مفيد، تهران، ناشر اسلاميه، ج 2، ص 117.

موفق باشید.

سلام خوبین؟ من دختری هستم 24 ساله و یک سالی است که در محیط کارم با یک آقا آشنا شدم. که در اوایل آشنایی من چندان به ایشان توجه نمی کردم ولی به علت محبتهایی که ایشان نسبت به من داشته اند و حس مسئولیتهایی نسبت به من ، موجب شد به مرور زمان به ایشان علاقمند شوم. من همیشه کاری را با منطق می پذیرم و تا بحال با کسی آشنا نشده ام یا اینکه ارتباط دوستی برقرار کنم. حتی خواستگاران زیادی دارم اما چون من با ایشان همکارم و ماهی یک بار همدیگر را ملاقات می کنیم نمی توانم تصمیم درستی بگیرم. دلیل کارهای ایشان چیست ؟؟؟؟؟ هر دو درس می خوانیم هردو مشغول کلاس های زبان هستیم و از لحاظ رفتاری هر دو مغرور خصوصیات اخلاقی خیلی شبیه به هم داریم.. او گاهی اوقات در رابطه با بعضی از مسائل غیر مرتبط با کار صحبت می کند اما من فقط گوش میکنم و نمی توانم صحبت کنم و صحبت ها زود خاتمه پیدا میکند حتی شده در رابطه با پخت یک غذا یا ظروف آشپزخانه هم این آقا صحبت کند اما من آن لحظه اصلا صحبت نمی کنم در صورتی که برای هر کسی بگم تعجب می کنند چون شخصیت این آقا با این حرف ها نمی خورد. یا کارها یا برنامه هایی که انجام مییدهد. ولی من دلیل این کارها رو نمی دانم. شما بگویید آقایان چه خصوصیات اخلاقی دارند و چرا اینگونه با خانم ها برخورد می کنند دلیلشان از این کار چه؟؟؟؟؟؟ خانواده ام و دوستانم اخلاق مرا میشناسند که من به هیچ کس رونمی دهم و زمان میبره تا با یکی دوست شوم و دختری هستم که در مقابل جنس مذکر کامل جدی و خشک برخورد میکنم اما من نمیدانم ایشان بابت چه چیزی اینقدر به من لطف دارن و اگر هم هیچ حسی ندارن چرا همانند بقیه همکاران برخورد عادی نمی کنند. چرا باید نگران درس من ؟حال من ؟تغذیه و کار من و... باشد و بخاطر این کار ها سبب شد که من نسبت به ایشان علاقمند شوم ولی ایشان هم همین برخورد را دارند ونتیجه ای از کار ندارم چطور بفهمم که ایشان از روی علاقه این کار ها را می کنند یا دوست دارند که منو اذیت کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ . شما بگویید من چگونه برخورد کنم و چطور متوجه هدف این آقا باشم؟ . فقط نگویید که یکی از همکارا بره باهاش صحبت کنه و نظرشو نسبت به شما بپرسه چون من هم آدم مغرور و خود خواهی هستم. و هیچ وقتم اینکار رو نمی کنم. شما میدانید مذکر ها چگونه افرادی هستند. راستی آیا هر پسری که دختری را بخواهد سریع اقدام میکند و پیشنهاد ازدواج میدهد؟ من احساس می کنم خیلی به احساساتم لطمه می خورد چون در بین خواستگاران تا به حال علاقمند نشده ام من تا به حال کسی وارد زندگی ام نشده است و حالا این آقا خصوصیاتی دارد که من به عنوان یک فرد ایده آل در نظر داشتم. شخصیتش برایم جذاب شده است. بگوئید چگونه می توانم او را نیز مانند بقیه نگاه کنم که بیشتر از این اذیت نشم و فکر وخیال نکم برای چیزی که هنوز اتفاقی نیوفتاده است و مشخص نیست او چه هدفی دارد؟

بخشي از رفتارهاي همكارتان مي توان ناشي از عشق و علاقه غريزي به جنس مخالف باشد كه به طور طبيعي خداوند آن را وجود همه انسان ها قرار داده تا آنها بتوانند با فراهم نمودن يك ازدواج سالم به زندگي مشترك روي بياورند و نسل انساني را گسترش دهند و نوع بش را از خطر انقراض حفظ كند. البته فوايد ازدواج به اين نكته فقط بسنده نمي شود بلكه هدف اصلي ازدواج رسيدن به آرامش است كه اگر دختران و پسران در امر ازدواج خود دقت كنند و با توجه به معيارهاي عقلاني كار خود را پيش ببرند، رسيدن به اين هدف متعالي، دور از انتظار نخواهد بود.
البته اين ميل و كشش و عشق و علاقه، تنها زماني ارزشمند است كه در راه درست خود قرار بگيرد و به ازدواج صحيح بيانجامد، حال اگر در جايي اين ميل و كشش غريزي به رفتارهايي خارج از چارچوب هاي شرعي و قانوني و ضوابط عقلي و عرفي و يا ارتباطات نامشروع ديگر كشيده شود و باعث شود كه دختر و پسر نامحرم بدون در نظر گرفتن چارچوب هاي شرعي و عرفي به يكديگر ابراز علاقه كنند و يا حتي رابطه دوستانه پنهاني و ارتباطات نامشروعي با هم داشته باشند و يا در جايي امكان ازدواج آنها به خاطر عللي فراهم نباشد. ولي در عين حال، اين گونه عشق و علاقه ها به جنس مخالف وجود داشته باشد و روز به روز شديدتر شود، نشانگر اين است كه اين ميل و كشش غريزي از مسير درست و مورد لحاظ شده خود، فاصله گرفته و در مسير و راه كاملاً پر خطر و آسيب زايي كه سخت جولانگاه شيطان است قرار گرفته است. از اين روي، بايد تا دير نشده و موجب آسيب ها و خسارات هاي جبران ناپذيري نگرديده در فكر چاره باشيد و خود را از غلطيدن در پرتگاه فساد و منجلاب تباهي نجات بخشيد.
رفتار كاملاً جدي و برخورد خشك شما با نامحرمان، با توصيه هاي ديني و آموزه هاي اسلامي مطابقت دارد و باعث مي شود كه بيماردلان و هوس بازان در شما طمع نكنند و در انديشه بهره برداري جنسي و سوء استفاده هاي ديگر از شما به سر نبرند، بلكه به جاي اين قبيل كارهاي مضحك و زننده به ازدواج واقعي شما بينديشند. البته هيچ اشكالي ندارد كه اگر روزي فردي به شما ابراز علاقه كرد و تمايل به ازدواج با شما را داشت، خيلي صريح و جدي به او بفهمانيد كه اگر قصد ازدواج دارد تنها مي تواند از طريق خانواده ها اقدام كند و درخواست خود را با انجام خواستگاري رسمي به سمع و نظر خانواده ها برساند تا با انجام بررسي ها و تحقيقات لازم تصميم گيري نهايي صورت گيريد. با گفتن اين جمله تا حدودي مي توان به انگيزه واقعي طرف مقابل پي برد. بيشتر كساني كه انگيزه واقعي ازدواج دارند سعي مي كنند از طريق خانواده ها اقدام كنند و هر طور كه مي توانند نظر آنها را جلب كنند. اما اگر او بهانه آورد و يا توصيه به برقراري رابطه دوستانه پنهاني براي شناخت بيشتر كرد، يقين بدانيد كه او ممكن است اغراض پليدي داشته باشد و در صدد فريب دادن و سوء استفاده از شماست و مطرح كردن بحث ازدواج و دوستي بهانه اي بيش نيست.
اين كه مي فرماييد:«آيا هر پسري كه دختري را بخواهد سريع اقدام مي كند و پيشنهاد ازدواج مي دهد؟» در جواب بايد بگوييم كه هميشه اين طور نيست. بسياري از پسران ترجيح مي دهند كه دختري را كه براي ازدواج مي پسندند او را به انحاء مختلف امتحان كنند و بفهمند كه آيا اهل برقراري رابطه با جنس مخالف هست يا نه؟ و آيا با كسي رابطه داشته است يا نه؟ اگر آن دختر به راحتي با رابطه با آن پسر تن دهد در ادامه رابطه ممكن است آن پسر از قصد ازدواج منصرف شود و بيشتر به سوء استفادهاي ديگر فكر كند. ولي اگر آن دختر سرسختي نشان دهد و به هيج وجه به تقاضاهاي آن پسر اهميت ندهد در اين صورت، انگيزه براي ازدواج و پيگيري موضوع از طريق خانواده ها بيشتر خواهد شد. اين را بدانيد كه بر اساس تحقيقات انجام شده، حتي بدترين نوع پسرها و آلوده ترين آنها ترجيح مي دهند كه با دختري پاك و دست نخورده ازدواج كنند.
البته درصد كمي از پسران ممكن است به خاطر فراهم نشدن شرايط ازدواج و يا نداشتن امكانات مادي قضيه، از رفتن به خواستگاري امتناع ورزند و ترجيح دهند كه ابتدا دل دختر را به دست آورند تا اگر به خواستگاري او رفتند از ميزان مخالفت خانواده وي بكاهند.
براي اين كه تكليف خودتان را مشخص كنيد، لازم است طرف مقابل تان را امتحان كنيد براي اين منظور دو راهكار پيشنهاد مي شود. اول اين كه اگر همكارتان اين بار به شما توجه كرد، خيلي صريح به او بگوييد كه رفتار وي در چارچوب موازين شرعي و عرفي و حيطه كاري نمي گنجد بنابراين، انگيزه اش از اين گونه برخورد ها و صحبت كردن ها چيست؟ دوم اين كه در بين همكاران خود طوري وانمود كنيد كه خواستگار ديگري داريد و قرار است همين روزها فردي به خواستگاري رسمي شما بيايد. اگر آن همكارتان انگيزه ازدواج در سر داشته باشد به طور حتم، حركتي مي كند و عكس العملي از خود نشان مي دهد. اگر متوجه شديد كه او نيز انگيزه ازدواج دارد در اين صورت، مي توانيد او را به پيگيري موضوع از طريق خانواده ها ترغيب كنيد. ولي اگر انگيزه خاصي وجود نداشت در اين صورت، او را به چشم بقيه همكاران تان نگاه كنيد و اجازه ندهيد كه او با احساسات شما بازي كند. در مواردي لازم است با جرأت ورزي و اعمال قاطعيت با او برخورد منطقي داشته باشيد تا حساب كار دستش بيايد و حد و حريم ها را رعايت كند.
موفق باشید.

پسر داییمو خیلی دوست دارم برام خواستگار اومده و از همه جهت هم کامله مامانم میگه کیس خوبیه و دلیلی برای رد کردنش ندارم از طرفی پسر داییم سنش واسه ازدواج هنوز کمه الان میگه که منو دوست داره اما نمیدونم شاید در آینده این نظرش تغییر کنه وبه کس دیگه ای گرایش پیدا کنه و در ضمن ممکنه در آینده من همچین موقعیتی نداشته باشم به نظرتون باید چیکار کنم؟ در ضمن تصور اینکه یه لحظه بخوام بدون اون و در کنار یکی دیگه زندگی کنم عذابم میده واصلا قابل هضم برام نیست. لطفا به من بگید که باید چیکار کنم

خواهر آرزوي هرجواني مخصوصا دختران جوان، داشتن ازدواجي پايدار، آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مينمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد و معيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آندو اعلام مي كند. بدين صورت كه1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم. دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
موفق باشید.

پس از بردن سرهای شهیدان کربلا از صحرای کربلا به شام، سرها کجا دفن شدند؟؟؟؟؟؟

پاسخ:
در اينكه سر مطهّر امام حسين(ع) كجا دفن شده است، منابع تاريخي و حديثي شيعه و سني، گزارش‌هاي متفاوتي ارائه كرده‎اند تا آنجا كه حدود، ده قول در اين باره گفته شده است.
1 - كربلا
بسياري از مورخان و انديشمندان شيعي و سني بر اين باورند كه سرِ امام حسين(ع) به بدن ملحق شده است، از اين‎رو اين قول، شهرت خاصي دارد. (1)
2 -نجف (2)
3 -مدينه (3)
4 -قاهره (4)
5 -دمشق (5)
معروف ومشهوربين شيعه همان قول اول است.
در باره سر ساير شهدا نيز اقوال مختلف است.
معروف آن است كه در شام دفن شده اند.
سيد محسن امين عاملي، در اين باره مي گويد:
در سال 1321ق در مقبره معروف به مقبره باب‌الصغير در دمشق، بارگاهي را ديدم كه جلويِ درِ آن، سنگي بود و روي آن نوشته شده بود: اينجا محل دفن سرهاي عباس‌بن علي(ع)، علي‌بن الحسين اكبر(ع) و حبيب‌بن مظاهر است. پس از چند سال، آنجا را خراب كرده و تجديد بنا كردند و آن سنگ از بين رفت و ضريحي داخل بارگاه ساخته بودند و اسامي بسياري از شهداي كربلا را روي آن نوشته بودند، در حالي كه آنجا در حقيقت منسوب به آن سه سر بود. البته به گمان قوي چنين انتسابي صحيح باشد، زيرا پس از حمل سرهاي شريف به دمشق و گرداندن آنها و پايان يافتن مقصود يزيد كه اظهار پيروزي، اذيت كردن اسرا و انتقام گيري از آنان بود، چاره‎اي جز دفن آنها در يكي از مقابر نبوده است.(6)

پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، الامالي، مجلس سي و يكم، ص 232؛ مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 140؛ سيد محسن امين عاملي، اعيان‌الشيعة، تحقيق و تخريج حسن الامين،بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، ج1، ص 626 ـ 627 ؛بيروني، ابوريحان محمد بن احمد، الآثار الباقية من القرون الخالية، بيروت، دار صادر، آلاثارالباقية عن القرون الخالية، ص 331.
2 . مجلسي، بحارالانوار، ج 45، ص 178، حديث 28.
3 .خوارزمي، موفق بن احمد بن محمد، مقتل الحسين(ع)، تحقيق محمد سماوي، قم، دارانوار الهُدي، 1418 ق، خوارزمي، ج2، ص 83.
4 . ابن جوزي، تذكرة الخواص من الامة بذكرخصائص الائمة(ع)، تحقيق حسين تقي زاده، ج 2، ص 209.
5. ابن جوزي، همان، ج2، ص 208.
6. محسن امين، اعيان الشيعة، ج1، ص 627.
موفق باشید.

سلام علیکم، آیا قوم یهود در جریان کربلا دست داشته اند؟ منبعی هم در این مورد وجود دارد؟

پاسخ:
دليل و مدرك معتبري نداريم كه قوم يهود در جريان كربلا دست داشته باشند.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها