آیات

آيات و روايات مربوط به رزق روزي را لطفاً ارسال کنيد.
بهترين ذکر براي رزق و روزي مناسب استغفار است که در قرآن کريم درآيات 3 هود،52 هود،90 هود و 10 نوح بدان اشاره‌شده است و با توجه به اينکه مقدار استغفار ...

باسلام

آيات و روايات مربوط به رزق روزي را لطفاً ارسال کنيد.

پاسخ:

بهترين ذکر براي رزق و روزي مناسب استغفار است که در قرآن کريم درآيات 3 هود،52 هود،90 هود و 10 نوح بدان اشاره‌شده است و با توجه به اينکه مقدار استغفار حضرت رسول اکرم صلی‌الله عليه وآله 70 مرتبه در طول روز بوده است بهترين تعداد همان 70 بار استغفار در طول روز است. استغفار همان‌گونه که براي روزي مادي مؤثر است براي روزي معنوي نيز مؤثر می‌باشد.

البته دعاهاى خاصى براى طلب رزق و رفع فقر و رفع قرض واردشده كه ما به بعضى اشاره مى‏كنيم و شمارا به كتاب‏هاى مفصل كه دراین‌باره مطالب عميق‏تر و جامع‏ترى گردآورده‏اند، ارجاع مى‏دهيم 0(1)

1- تلاوت سوره واقعه در هر شب مخصوصاً در ركعت اول نافله نماز عشاء.

2- ذكر آيات 2 و 3 سوره طلاق بعد از نمازهاى واجب: و مَن يتّق الله يَجعل له مخرجاً و يَرزقُه من حيثُ لايحتَسِب و من يتوكّل على الله فهو حسَبُه انَّ الله بالغ امره قد جعل الله لكلّ شى‏ء قدراً. اساتيد اخلاق بر ذكر اين آيات بعد از نمازهاى واجب تأكيد بسيار دارند و به تجربه آثار شگرفى در اين كار نهفته است.

3- دعاى طلب روزى از امام صادق علیه‌السلام اللهمّ انّه ليسَ لي علمٌ بِموضعِ رزقى و انّما اطلبُهُ... مفاتيح الجنان، تعقيب نماز عشا.

4- خواندن دعاي  اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ، الْحَلَالِ الطَّيِّبِ، رِزْقاً وَاسِعاً، حَلَالًا طَيِّباً، بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، صَبّاً صَبّاً، هَنِيئاً مَرِيئاً، مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَ لَامَنٍّ مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ إِلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الْوَاسِعِ؛ فَإِنَّكَ قُلْتَ: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» فَمِنْ فَضْلِكَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ عَطِيَّتِكَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ يَدِكَ الْمَلْأى‏ أَسْأَل (2)

5- سلام كردن به هنگام ورود به منزل: اگر كسى در منزل نبود این‌گونه سلام بدهد: السّلام علينا من ربِّنا و بعد سوره توحيد «قل هو الله احد» را بخواند. نقل شده با اين عمل، خداوند بركات خود را بر اهل آن منزل عنايت خواهد نمود.

6- حضرت رسول صلی‌الله عليه وآله فرمودند هر كه هرروز صد مرتبه اين ذكر را بگويد: لا اله الاّ الله الملكُ الحقُّ المبين از فقر و وحشت قبر امان يابد و توانگر شود و درهاى بهشت بر وى گشوده شود مفاتیح‌الجنان، ادعيه هرروز.

7- صدقه دادن هرچند به مقدار كم و به‌صورت مداوم.

 

پی نوشت ها:

1.  ر. ك: مفاتیح‌الجنان، حاج شيخ عباس قمى ره؛ مفاتيح الحاجات، سيد محمدرضا حسينى غياثى.

2.  الكافي ط - دارالحديث، ج‏4، ص 484.

از سوره هاي نازل شده در شأن حضرت زهرا(س) سوره (دهر) و (كوثر) را مي توان نام برد

از سوره هاي نازل شده در شأن حضرت زهرا(س) سوره (دهر) و (كوثر) را مي توان نام برد. و نزديك به 30 آيه در شأن ايشان تأويل شده است كه بعضي از آنها عبارتند از:

1. آيه تطهير: "إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت ويطهّركم تطهيراً"( احزاب، آيه 33)

2. آيه مودّت: "قل لا أسئلكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي " (شوري، آيه 23.)

3. آيه مباهله: "قل تعالوا ندع أَبناءَنا وَأَبناءَكُم وَنساءَنا ونساءَكم وأنفسنا وأنفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنت الله عَلي الكـذبين". (آل عمران، آيه 61.)

4. "إنّا أنزلنـهُ في ليلة مبـركة إنّا كنّا منذرين " (دخان، آيه 3)

5. "إنّا أنزلنـهُ في ليلة القدر" (5) مراد از "ليلة" در اين دو آيه، حضرت فاطمه(س)است. (رباحين الشريعه، ج 1، ص 152.)

6. سوره آل عمران (3) آيه 61 مراد از نساءنا فاطمه مرضيه هست

7. سوره هل اتي (انسان ).

و...

جهت اطلاع بيشتر مي توانيد از كتاب فاطمه في القرآن كه آياتي را كه در باره آن حضرت تفسير يا تاويل شده است گرد آوري كرده استفاده نماييد.

شرف الدين، المراجعات، قم، بوستان كتاب، 1384 ش، ص 397 ( نامه 86 به نقل از منابع متعدد اهل سنت).

درقرآن آيات متعددي وجود دارد كه مطابق با تفسير روايات، شخص حضرت مهدي (عج) يا قيام ايشان را مصداق حقيقي آن دانسته اند.
کعبه

سوره يا آيه اي كه در آن به نام و شخص حضرت مهدي (عج) تصريح شده باشد، در قرآن نيامده است.اما آيات متعددي وجود دارد كه مطابق با تفسير روايات، شخص حضرت مهدي (عج) يا قيام ايشان را مصداق حقيقي آن دانسته است.

از جمله آياتي كه مطابق روايات، حضرت مهدي (عج) مصداق حقيقي آن شمرده شده  :

" أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ"(1) سوره نمل،آيه 62

 يا [كيست‏] آن كس كه مضطر را- چون وي را بخواند- اجابت مي‏كند، و گرفتاري را برطرف مي‏گرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مي‏دهد؟ آيا معبودي با خداست؟ چه كم پند مي‏پذيريد.

در حديثي از امام صادق (ع) چنين آمده:

" نزلت في القائم من آل محمد عليهم السلام هو و اللَّه المضطر اذا صلي في المقام ركعتين و دعا الي اللَّه عز و جل فاجابه و يكشف السوء و يجعله خليفة في الارض"(2)

 آيه در مورد مهدي  آل محمد   نازل شده، به خدا سوگند !مضطر او است، هنگامي كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز به جا مي‏آورد . دست به درگاه خداوند متعال بر مي‏دارد . دعاي او را اجابت مي‏كند، ناراحتي‏ها را بر طرف مي‏ كند، و او را خليفه روي زمين قرار مي‏دهد».

آيه ديگري كه مفسران مطابق روايات وارده درباره قيام حضرت مهدي (عج) دانسته اند، آيه 105 سوره انبيا است :

«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏؛

در زبور بعد از ذكر (تورات ) مقرر داشتيم كه بندگان صالح من حكومت زمين را به ارث مي برند».

در تفسير مجمع البيان ذيل همين آيه از امام باقر (ع)  مي‏خوانيم :هم اصحاب المهدي في آخر الزمان؛(3)

 بندگان صالحي را كه خداوند در اين آيه به عنوان وارثان زمين ياد مي‏كند ، ياران مهدي در آخر الزمان هستند».

در تفسير قمي نيز در ذيل اين آيه آمده است:

" أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ، قال القائم و اصحابه؛(4)

منظور از اينكه زمين را بندگان صالح خدا به ارث مي‏برند ،مهدي قائم و ياران او هستند».

در قرآن كريم آيات متعدد ديگري به چشم مي خورد كه مطابق روايات وارده، حضرت مهدي و اصحابش مصداق حقيقي آن شمرده شده كه از جمله آن ها آيات زير را مي توان نام برد:

1. سوره نور، آيه 55 «وعدالله الذين آمنوا...».

2. سوره نساء، آيه 59 «يا ايهاالذين آمنوا اطيعوا الله و...».

3 . سوره توبه، آيه 33 «هو الذي اَرسل رسوله بالهدي و...».

4 . سوره حج، آيه 41 «الذين إن مَكَنّاهم في الارض...».

5 .سوره قصص، آيه 5 «و نُريد أن نَمُنَّ علي الذين استضعفوا...».

6 .سوره اعراف، آيه 128 «إنَّ الارضَ لِلّهِ يورثُها من يشاء...».

براي بررسي تفصيلي آيات، مي توانيد به كتاب «سيماي‏حضرت مهدي‏ عليه السلام در قرآن» ترجمه كتاب «المَحَجَّةُ فِيما نَزَلَ فِي القائِمِ الحُجَّةِ»، اثر ارزنده سيد هاشم ‏بن بحراني (معاصر علامه مجلسي‏)  كه به وسيله سيد مهدي حائري قزويني به فارسي ترجمه شده است، مراجعه نماييد.

پي نوشت ها:

1.سوره نمل،آيه 62.

2.عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين،قم،انتشارات اسماعيليان،چاپ چهارم،سال 1415 هجري قمري، ج‏4، ص 94.

3.طبرسي فضل بن حسن،مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات ناصرخسرو، چاپ سوم، سال 1372 هجري شمسي، ج‏7، ص 106.

4.قمي علي بن ابراهيم، تفسير القمي،قم، انتشارات دار الكتاب، چاپ چهارم،سال 1367 هجري شمسي، ج‏2، ص 77.

سوره يا آيه اي كه در آن به نام و شخص حضرت مهدي (عج) تصريح شده باشد، در قرآن نيامده است.اما آيات متعددي وجود دارد...
چه سوره ها و آياتي از قرآن كريم به ظهور امام زمان(عج) مربوط مي شوند؟

پرسش:
چه سوره ها و آياتي از قرآن كريم به ظهور امام زمان عج مربوط مي شوند وتفسيرش چيست؟

پاسخ:
سوره يا آيه اي كه در آن به نام و شخص حضرت مهدي (عج) تصريح شده باشد، در قرآن نيامده است.اما آيات متعددي وجود دارد كه مطابق با تفسير روايات، شخص حضرت مهدي (عج) يا قيام ايشان را مصداق حقيقي آن دانسته است.
از جمله آياتي كه مطابق روايات، حضرت مهدي (عج) مصداق حقيقي آن شمرده شده  :
" أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ"(1) سوره نمل،آيه 62
يا [كيست‏] آن كس كه مضطر را- چون وي را بخواند- اجابت مي ‏كند، و گرفتاري را برطرف مي‏ گرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مي‏ دهد؟ آيا معبودي با خداست؟ چه كم پند مي‏ پذيريد.
در حديثي از امام صادق (ع) چنين آمده:
" نزلت في القائم من آل محمد عليهم السلام هو و اللَّه المضطر اذا صلي في المقام ركعتين و دعا الي اللَّه عز و جل فاجابه و يكشف السوء و يجعله خليفة في الارض"(2)
آيه در مورد مهدي  آل محمد نازل شده، به خدا سوگند ! مضطر او است، هنگامي كه در مقام ابراهيم دو ركعت نماز به جا مي‏ آورد . دست به درگاه خداوند متعال بر مي‏ دارد . دعاي او را اجابت مي‏ كند، ناراحتي‏ها را بر طرف مي‏ كند، و او را خليفه روي زمين قرار مي‏ دهد».
آيه ديگري كه مفسران مطابق روايات وارده درباره قيام حضرت مهدي (عج) دانسته اند، آيه 105 سوره انبيا است :
«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون‏؛ در زبور بعد از ذكر (تورات ) مقرر داشتيم كه بندگان صالح من حكومت زمين را به ارث مي برند».
در تفسير مجمع البيان ذيل همين آيه از امام باقر (ع)  مي‏ خوانيم :هم اصحاب المهدي في آخر الزمان؛(3)  بندگان صالحي را كه خداوند در اين آيه به عنوان وارثان زمين ياد مي‏ كند ، ياران مهدي در آخر الزمان هستند».
در تفسير قمي نيز در ذيل اين آيه آمده است:
" أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ، قال القائم و اصحابه؛(4) منظور از اينكه زمين را بندگان صالح خدا به ارث مي‏ برند ،مهدي قائم و ياران او هستند».
در قرآن كريم آيات متعدد ديگري به چشم مي خورد كه مطابق روايات وارده، حضرت مهدي و اصحابش مصداق حقيقي آن شمرده شده كه از جمله آن ها آيات زير را مي توان نام برد:
1. سوره نور، آيه 55 «وعدالله الذين آمنوا...».
2. سوره نساء، آيه 59 «يا ايهاالذين آمنوا اطيعوا الله و...».
3 . سوره توبه، آيه 33 «هو الذي اَرسل رسوله بالهدي و...».
4 . سوره حج، آيه 41 «الذين إن مَكَنّاهم في الارض...».
5 .سوره قصص، آيه 5 «و نُريد أن نَمُنَّ علي الذين استضعفوا...».
6 .سوره اعراف، آيه 128 «إنَّ الارضَ لِلّهِ يورثُها من يشاء...».
براي بررسي تفصيلي آيات، مي توانيد به كتاب «سيماي‏ حضرت مهدي‏ عليه السلام در قرآن» ترجمه كتاب «المَحَجَّةُ فِيما نَزَلَ فِي القائِمِ الحُجَّةِ»، اثر ارزنده سيد هاشم ‏بن بحراني (معاصر علامه مجلسي‏)  كه به وسيله سيد مهدي حائري قزويني به فارسي ترجمه شده است، مراجعه نماييد.

پي نوشت ها:
1.سوره نمل،آيه 62.
2.عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين،قم،انتشارات اسماعيليان،چاپ چهارم،سال 1415 هجري قمري، ج‏4، ص 94.
3.طبرسي فضل بن حسن،مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات ناصرخسرو، چاپ سوم، سال 1372 هجري شمسي، ج‏7، ص 106.
4.قمي علي بن ابراهيم، تفسير القمي،قم، انتشارات دار الكتاب، چاپ چهارم،سال 1367 هجري شمسي، ج‏2، ص 77.
 

سلام

1- آیاتی که ولایت تکوینی را اثبات می کند چه آیاتی است؟ لطفا توضیح دهید.

2- آیاتی چون "وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِیا" چگونه منافات با ولایت تکوینی ندارد؟

3- با تسلط بر جهان هستی و ولایت تکوینی، چرا باز ائمه نیاز به دعا دارند و با توجه به "انا بشر مثلکم" و محدود بودن به مکان و زمان چگونه این ولایت برای نبی و ائمه ثابت می شود؟

ممنون

پاسخ 1: آیات راجع به ولایت تکوینی:
به برخی از آياتى كه اشاره به ولايت تكوينى دارد، و اين كه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبير و به هر طورى كه خود بخواهد برايش ميسور و صحيح و روا است، اشاره می کنیم:
1-" أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ"؛ (1) بلكه به غير خداوند اوليايى براى خود اتخاذ كرده‏ اند و حال آنكه اگر ولى به حقى را مى‏ خواستند او خداوند متعال است.
2-و" ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ"؛ (2) از خداى تعالى گذشته براى شما ولى و شفيعى نيست آيا باز هم متذكر نمى‏ شويد؟!
3- و" أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ"؛ (3) تويى ولى من در دنيا و آخرت.
4- وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ (4) و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم، سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏ كنم، و از آنچه مى‏ خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى‏ كنيد، به شما خبر مى‏ دهم، مسلما در اينها، نشانه‏ اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!
------------------------------

پاسخ 2:
مخالفت و تضادی در این جا به چشم نمی خورد. زیرا آن چه وسيله هدايت خود و ديگران بود بر اثر سوء نياتشان تبديل به وسيله گمراه شدن و گمراه كردن گشت، چرا كه آنها هيچ گاه دنبال حقيقت نبودند، بلكه به همه چيز با عينك سياه نفاق و حسد و مادي گرى مى‏ نگريستند.
اينها اگرچه در لباس دوست، خود را جلوه مى‏ دهند، دشمنان واقعى شما هستند و خداوند از آنها آگاه هست.
چه دشمنى از آن بالاتر كه با سعادت و هدايت شما مخالفند، گاهى به زبان خيرخواهى و گاهى از طريق بدگويى و هر زمان به شكلى به دنبال تحقق بخشيدن به اهداف شوم خود هستند.
ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نكنيد، شما تنها نيستيد، همين قدر كافى است كه خداوند رهبر و ولى شما و يار و ياور شما باشد. زيرا از آنها كارى ساخته نيست و اگر گفته‏ هاى آنها را زير پا بگذاريد جاى ترس و نگرانى نخواهد بود.(5)
----------------------------

پاسخ3:
از مفاد آيات فوق و آيات مشابه آن استفاده مى‏ شود كه فرستادگان و اولياى خدا به فرمان و اذن او مى‏ توانند به هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى، حوادثى به وجود آورند، زيرا جمله‏ هاى" ابرى" (بهبودى مى‏ بخشم) و" أُحْيِ الْمَوْتى‏" (مردگان را زنده مى‏ كنم) و مانند آن كه به صورت فعل متكلم ذكر شده دليل بر صدور اين گونه كارها از خود پيامبران است و تفسير اين عبارات به دعا كردن پيامبران و اين كه كار آنها تنها دعا براى تحقق اين امور بوده نه غير آن تفسير بى دليلى است، بلكه ظاهر اين عبارات اين است كه آنان در جهان تكوين تصرف مى‏ كردند و اين حوادث را به وجود مى‏ آوردند.
منتهى براى اين كه كسى تصور نكند كه پيامبران و اولياى خدا استقلالى از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرينش دستگاهى بر پا ساخته و نيز براى اين كه احتمال هرگونه شرك و دوگانه پرستى در خلقت و آفرينش بر طرف گردد در چندين مورد از اين آيات روى كلمه" بِإِذْنِ اللَّهِ" و مانند آن تكيه شده است و منظور از ولايت تكوينى نيز چيزى جز اين نيست كه پيامبران يا امامان به هنگام لزوم و ضرورت تصرفاتى در جهان خلقت به اذن پروردگار انجام دهند و اين چيزى بالاتر از ولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم از نظر حكومت و نشر قوانين و دعوت و هدايت به راه راست است.
از آن چه گفته شد پاسخ كسانى كه ولايت تكوينى مردان خدا (پیامبران و امامان) را منكر مى‏ شوند و آن را يك نوع شرك مى‏ دانند به خوبى روشن مى‏ گردد. زيرا هيچ كس براى پيامبران و يا امامان دستگاه مستقلى در مقابل خداوند قايل نيست، آنها همه اين كارها را به فرمان و اجازه او انجام مى‏ دهند. ولى منكران ولايت تكوينى مى‏ گويند كار پيامبران منحصرا تبليغ احكام و دعوت به سوى خدا است و احيانا براى انجام گرفتن پاره‏اى از امور تكوينى از دعا استفاده مى‏ كنند و بيش از اين كارى از آنها ساخته نيست، در حالى كه آيه فوق و آيات مشابه آن غير از اين را مى‏ گويد.
ضمنا از آيه اخیر استفاده مى‏ شود كه لااقل بسيارى از معجزات پيغمبران و اولیای خدا اعمالى است كه به وسيله خود آنها انجام مى‏ شود گرچه به فرمان خدا و استمداد از نيروى الهى است در واقع مى‏ توان گفت معجزه هم كار پيامبران است. (زيرا به وسيله آنها انجام مى‏ شود) و هم كار خدا است. زيرا با استمداد از نيروى پروردگار و اذن او انجام مى‏ گردد.(6)

پی نوشت:
1.شورى( 42) آيه 9.
2.سجده(32 ) آيه 4.
3. يوسف(12 ) آيه 101.
4.آل عمران(3) آیه 49.
5.مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏3، ص 403.
6.علامه طباطبایی،المیزان،ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه قم ،1374 ش،نوبت پنجم ،ج‏6، ص 15 .
؛ مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏2، ص 558 .

پرسش:

چرا حروف مقطعه در قرآن وجود دارند؟

پاسخ:
پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
حروف مقطعه در آغاز 29 سوره از قرآن کریم آمده و از مختصّات قرآن است . در سایر کتاب هاى آسمانى مانند تورات و انجیل سابقه ندارد .(1) درباره این حروف تا کنون آراى متفاوتى از سوى مفسران ابراز شده ، در برخى از منابع تا 20 نظر نقل گردیده ،ولى در این پاسخ به دلیل رعایت اختصار و یا ضعف برخى از آرا ، از ذکر تمامى آن ها خوددارى شده و تنها به هشت نظر بسنده می کنیم :
1ـ حروف مقطعه از متشابهاتى است که علم آن مخصوص خداوند است و درک حقیقت آن براى غیر او ممکن نیست .
2ـ حروف مقطعه ، اجزاى اسم اعظم الهى است . اگر به درستى و از روى بصیرت ترکیب شود ، اسم اعظم ظهور مى کند (اسم اعظم ، نامى است که با آن مى توان در جهان هستى ، تصرف کرد و انسان هاى عادى به معرفت آن دسترسى ندارند) .
3ـ این حروف براى تنبیه و اسکات کافران بوده است ; آنان به یکدیگر سفارش مى کردند که به قرائت قرآن پیامبر گوش فرا ندهند: «لاتسمعوا لهـذا القران و الغوافیه ».
از این رو خداوند در آغاز برخى از سوره ها این حروف را نازل کرد تا کافران با شنیدن آن ها که نه نظم بود و نه نثر ، و چون بى سابقه بود ،اعجاب شان را بر مى انگیخت ، ساکت شوند و گوش فرا دهند .
4ـ این حروف نشانه غلبه آن ها در کلمات آن سوره است ; یعنى سوره هاى مشتمل بر حروف مقطعه ، درصد حروف مزبور نسبت به سایر حروف آن سوره ، بیش تر از همین درصد در سایر سوره ها است و این خود یک معجزه است .
5ـ حروف مقطعه ، رمز و سرّى است میان خدا و رسول اکرم. مراد از آن فهماندن به دیگران نیست . باید از باب ایمان به غیب آن را پذیرفت .
6ـ خداوند متعال با این حروف تحدّى (هم آوردطلبى ) کرده است . آوردن این حروف در صدر سوره ها از قبیل شمارش و بیان حروف الفباست . بدین معناست که اگر در معجزه و الهى بودن قرآن تردید دارید ، با همین حروف که قرآن از آن فراهم آمده ، کتابى همانند قرآن و یا دست کم سوره اى مانند سوره هاى این کتاب الهى پدید آورید .
7ـ علاّمه طباطبایى نظر ویژه اى در این باره ارائه نموده که شایان تأمل است ; ایشان مى فرماید:
با تدبّر در سوره هایى که حروف مقطعه همسان دارد ، روشن مى شود که سوره هاى داراى حروف مقطعه مشترک ، در مضامین و سیاق ها نیز با یکدیگر مشابه و متناسب است . تشابه ویژه میان سوره هاى مزبور مشاهده مى شود ; مثلا در سوره هاى داراى «حم » آیه هاى اوّل آن با عبارت «تنزیل الکتاب » و یا عباراتى که این معنا را مى رساند ، شروع شده یا سوره هایى که با «الم » آغاز شده ، در سوره هایى مثل اعراف که با «المص » شروع شده ،مطالبى را که در سوره هاى «الم » و سوره «صاد» مى باشد ، در خود جمع کرده ،نیز در سوره رعد ، که با حروف «المر» شروع شده ، مطالب هر دو قسم سوره هاى «الم ـ الر» وجود دارد ; از این جا استفاده مى شود که این حروف ، رموزى اند بین خدا و پیامبر که معناى آن ها از ما پنهان است . فهم عادى ما راهى به درک آن ها ندارد ، مگر به همین مقدار که حدس بزنیم میان این حروف و مضامینى که در سوره هاى هر یک آمده، ارتباط خاصى وجود دارد .(2)
گفتنى است : روایات تفسیرى معتبر ، معانى گوناگونى براى حروف مقطعه بیان مى کند . چون این ها از قبیل «مثبتات » است ، بدین معنا که هر یک امرى را اثبات مى کند و هیچ یک مفاد دیگرى را نفى نمى کند ، پس مطالب آن ها قابل جمع است .ممکن است همه آن ها درست باشد .(3)
8- زرکشی می گوید : حروف مقطعه در قرآن هم در لفظ و هم در معنا معجزه است از جهت لفظ : یکی از اسرار دقیق این حروف این است که در هر سوره بیش ترین کلماتش با همان حرفی است که در ابتدای آن به عنوان مقطعه آمده است مثلا در سوره قاف بیش ترین کلمات آن سوره مشتمل بر حروف قاف دار است و از جهت معنوی هم اسرار بزرگی در نهفته است. (4)
جهت مطالعه بیش تر به تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی ، ج2 ،ص80 تا 95 و
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی ، خرمشاهی، ج1 ،ص925 و
کتاب علوم قرآنی آیت الله محمد هادی معرفت ، ص279 تا 285مراجعه کنید .
پی نوشت ها:
1 . تفسیر تسنیم ، آیة الله جوادى آملى ، ج 2 ، ص 64 ، مرکز نشر اسراء .
2 . ترجمه تفسیر المیزان ، علامه سیدمحمدحسین طباطبایى ، ج 18 ، ص 6ـ8 ،
3 . تفسیر تسنیم ، ج 2 ، ص 69ـ129 ، مرکز نشر اسراء .
4.الرهان ، زرکشی ، ج1 ، ص167-169.