دانش تاريخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام. لطفا در مورد عباس(عموي پيامبر) توضيح دهيد. آيا جزء كفار بود يا از پيروان پيامبر؟كي ايمان آورد؟آيا در جنگ روبروي پيامبر ظاهر شد؟آيا پس از رحلت پيامبر از ولايت علي(ع) طرفداري كرد؟با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عباس بن عبدالمطلب عموي پيامبر اکرم ، سه سال قبل از عام الفيل در مکه به دنيا آمد. پدرش عبدالمطلب از بزرگ ترين شخصيت‌هاي مکه و مادرش، نُتيله ، دخــتر حباب، يکي از بانوان با شخصيت بود همسر عباس ام الفضل نيز از زنان نامي اسلامي بود. او اولين بانوئي بود که خانه خدا را با پارچه اي از حرير پوشانيد .
عباس يازده فرزند داشت : عبدالله بن عباس ، عبيدالله بن عباس، فضل بن عباس ، قثم بن عباس ، تمام بن عباس ، معبد بن عباس ، کثير بن عباس ، حارث بن عباس ، عبد الرحمن بن عباس ، آمنه و صفيه .
عباس در عصر جاهليت و نيز در اسلام يکي از رجال برجسته قريش به شمار مي آمد . منصب سقايت ( آب‌رساني) زائران کعبه و مراقبت از مسجد الحرام که از مناصب مهم کعبه به حساب مي آمد، به وي واگذار شده بود. او به همراه مشرکان مکه در جنگ بدر عليه پيامبر شمشير زد .در همان نبرد اسير شد؛ ولي با پرداخت فديه آزاد شد. البته برخي اين امر را توجيه کرده‌اند که وي به اجبار در اين جنگ شرکت جسته بود. (1)
برخي درباره اسلام آوردن ايشان مي‌گويند عباس همانند ابوطالب ازقبل مسلمان شده بود، ولي به جهت مصلحت و اينکه بتواند از پيامبر دفاع کند، اسلام خود را آشکار نمي کرد.
«ابو رافع» که در آن روزها غلام عباس بود و بعدها از ياران رسول خدا و امير مؤمنان گرديد، مي‏گويد: آن روزها نور اسلام، خانه عباس را روشن کرده بود. عباس و همسرش «امّ الفضل» و من اسلام پذيرفته بوديم، ولي از ترس محيط، ايمان خود را پنهان مي‏داشتيم. هنگامي که خبر مرگ دشمنان اسلام در جنگ بدر در مکه منتشر شد، ما فوق العاده خوشحال شديم، ولي قريش و هواداران آن‏ها سخت مضطرب و ناراحت شدند. (2 )
در کتاب فروغ ابديت آمده که داستان شرکت عباس عموي پيامبر در غزوه بدر از مشکلات تاريخ است. وي از کساني است که در اين جنگ اسير مسلمانان گرديد. او از طرفي در اين نبرد شرکت مي‏کند، از طرف ديگر در پيمان عقبه مردم مدينه را براي حمايت از پيامبر دعوت مي‏کند. راه حل همان است که غلام او ابو رافع مي‏گويد: وي از کساني بود که مانند برادرش ابو طالب، به آيين توحيد و رسالت برادرزاده‏اش ايمان قطعي داشت، ولي مصالح روز اقتضا مي‏کرد که ايمان خود را پنهان بدارد . از اين طريق پيامبر را کمک کند . برادرزاده خود را از تدارکات و نقشه‏هاي شوم قريش آگاه سازد. چنان‏ که در جنگ «احد» نيز اين کار را انجام داد. وي نخستين کسي بود که پيامبر را از نقشه و حرکت قريش آگاه ساخت.(3 )
ابن اثير هم روايتي نقل مي کند که عباس پيش از هجرت ايمان آورده بود .مي خواست به مدينه هجرت کند، ولي پيامبر (ص) به او فرمود: بودن تو در مکه بهتر است. (4 )
عباس بعد از پايان جنگ بدر به مکه بازگشت . از آن زمان تا فتح مکه به عنوان نيروي اطلاعاتي ايفاي نقش کرد. هرگاه مشرکان قصد جنگ با پيامبر خدا را داشتند، وي با فرستادن نامه، به پيامبر خبر مي‌داد . عباس در زمان فتح مکه، جهت استقبال از رسول خدا به بيرون مکه رفت .در هنگام فتح و ورود پيامبر خدا به شهر، سپاه مسلمين را همراهي کرد. پس از آن در نبرد حنين نيز شرکت کرد .شجاعتي وصف‌ناشدني از خود بروز داد .
عباس در اواخر عمر دچار نابينايي شد . سرانجام در سال 32 هجري قمري در هشتاد و هشت سالگي در شهر مدينه دار فاني را وداع گفت. او را در قبرستان بقيع به خاک سپردند.(5 )
اما درباره اينکه عباس در کنار امام علي (ع) بود و يا با وي اختلاف داشت يانه ؟ بايد گفت: از متون شيعي استفاده مي‌شود ايشان با امام علي (ع) مشکلي نداشت حتي وي بعد از رحلت رسول خدا با خلافت ابابکر و جريان سقيفه مخالف بود. به گونه اي که عباس از علي (ع) خواست که دست برادر زاده خود را به عنوان بيعت بفشارد. (6). البته در برخي متون اهل سنت آمده است که عباس با علي (ع) اختلاف مالي داشته است ، که اين امر هم دقيقا معلوم نيست. اين مساله با جايگاه بلند امام علي(ع) و مقام عباس همسويي ندارد که د رباره مال دنيا با هم اختلاف داشته باشند .
پي نوشت ها :
1. اسدالغابه،‌ج 3، ص 164؛ اعيان الشيعه،‌ج 7، ص 418؛ قاموس الرجال، ‌ج 6، ص 15؛ بحارالانوار، ج 28، ‌ص 48؛ ‌سفينه البحار، ج 6، ص 113؛ دايره المعارف فارسي، ج 2، ص 1657؛ معارف و معارف، ج 7، ص 208.
2 .فروغ ابديت ،ج 1 ص 516.
3 . همان ، ص516- 517.
4 . اسد الغابه في معرفها الصحابه ،ج 3 ، ص110.
5 . همان ،ص 110 - 113.
6. جعفر سبحاني، فروغ ولايت ، ص155-156.

در گذشته در میان بسیاری از ملل مرسوم بوده است که تمام اسرای جنگی را می کشتنند و گفته می شود اسلام مخالف این رسم بوده است و آنرا جایز نمی دانست آیا مواردی از تاریخ جنگهای پیامبر وجود دارد که صحابه خواستار کشتن اسرای جنگی شدند و پیامبر آنها را از این کار منع کرده باشد لطفا با ذکر منبع تاریخی و با توضیح مفصل پاسخ دهید

با سلام و قدرداني از ارتباط تان با اين مرکز
در اسلام براي جنگ و برخورد با اسيران قوانين و مقررات خاصي وجود دارد. يکي از اين مقررات آن است که با اسيران خوب رفتار شود. رسول خدا (ص) درباره اسيران بدر خطاب به مسلمانان فرمود: «درباره اسيران نيکي کنيد» (1)، و اين در حالي بود که برخي از ياران و اصحاب تصور مي نمودند که بايد برخي اسيران کشته شوند. «ابو عزيز» که پرچمدار قريش در جنگ بدر بود مي‌گويد: «از روزي که پيامبر (ص) سفارش اسيران را کرد، ميان آن ها خيلي محترم بوديم. آن ها تا ما را سير نمي‌کردند، خود دست به غذا نمي زدند. (2)
البته تعداد محدودي از اسيران بودند که قابل هدايت و ترحم نبودند و يا اين که اگر زنده مي ماندند، دوباره عليه اسلام توطئه مي كردند و وجود آن ها مفسده بود، آنان کشته مي‌شدند، چنان که نضر بن حارث که از دشمنان سرسخت مسلمانان بود، اعدام گرديد. (3)
يکي ديگر از برنامه هاي اسلام در باره اسيران آزادي آنان بود.البته براي اين امر شرايط هم بايد رعايت مي شد، چنان که در جنگ بدر، رسول خدا براي آزادي آن عده اسيران که خواندن و نوشتن مي‌دانستند، شرط تعيين کرد، و آن اين بود که هر يک از آن ها مي‌توانند با تعليم خواندن و نوشتن به ده نفر از مسلمانان آزاد شوند. (4)
در فتح مکه نيز تعداد زيادي از مشرکان به اسارت مسلمانان در آمدند. برخي مسلمانان تصور مي نمودند که اينان - به خاطر ظلم و جنايت‌هايي که انجام داده‌اند- بايد اعدام شوند، گروهي از مسلمانان شعار انتقام سر مي دادند و فرياد مي زدند: امروز، روز انتقام است، روز از بين رفتن احترام و نفوس و اموال دشمنان و روز ذلّت و خواري قريش است، پيامبر ندا داد : "اليوم يوم المرحمه، اليوم اعزّالله قريشا "، "امروز روز رحمت است. امروز، روز عزت قريش است."(5) اما رسول خدا دستور عفو عمومي - جز براي چند نفر- را صادر نمود. خطاب به آنان فرمود: اذهبوا فانتم الطلقا (6)، برويد شما آزاد هستيد.
البته در ميان مسلمانان و اصحاب رسول خدا کساني هم بودند که مخالف کشته شدن اسيران جنگي بودند حتي برخي از آنان واسطه مي‌شدند،که رسول خدا به اسيران امان دهد ، چنان که ام هاني خواستار امان براي دو نفر از خويشاوندان شوهرش ،به نام هاي حارث بن هشام و زهير بن ابي اميه گرديد . رسول خدا نيز به آنان امان داد و فرمود: هر کس را امان دادي ،در امان است. (7).
رسول خدا در هنگام اعزام نيروهاي اسلام به جنگ ها به آنان توصيه مي نمود که کودکان، زنان و مردان پير، و اسيران را نکشند و درختان را قطع ننماييد.
بر اين اساس برنامه اسلام- در مورد برخورد با اسيران- با سنت و رسوم قبايل و اقوام ديگر که در جنگ‌ها اسيران را مي کشتند تفاوت دارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. فروغ ابديت، ج 1، ص 515.
2. همان، ص 515.
3. سيره ابن هشام، ج 2، ص 645.
4. طبقات ابن سعد، ج 2، ص 37.
5 .بحارالانوار، ج21، ص109، از تفسير نمونه، ج20، ص282.
6. ابن هشام، السيره النبويه، ج 4 ص 426، فروغ ابديت، ج 2، ص 338.
7. واقدي، المغازي، ج 2، ص 830، سيره ابن هشام، ج 4، ص 411.

با سلام لطفا روز تولد حضرت محمد در سال 1358 در چه تاریخی البته به تاریخ شمسی بوده برام بفرستید متشکرم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ولادت پيا مبر (ص) در سال 1358 شمسي مصادف با 15 بهمن بوده است .يعني 17 ربيع الاول آن سال مصادف با 15 بهمن مي باشد .

در زمان ازدواج حضرت علي (ع)و حضرت فاطمه زهرا(ص)هركدام چند سال داشتند ؟ زندگي مشترك آنها چند سال به طول انجاميد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مسعودى در مروج الذهب تاريخ ازدواج على با فاطمه (س)را سال دوم هجرت دانسته (1) مشهورترين نظر در اين باره ، اوّل ذى الحجة سال دوم هجرت است .(2)
بنا برقول مشهور فاطمه (س)در سال پنجم بعثت به دنيا آمد . شش ساله بود كه مادرش (خديجه ) از دنيا رفت . در سال دوم هجرت با على (ع)ازدواج كرد. بنابراين سن حضرت زهرا هنگام ازدواج با على (ع)حدود ده سال بوده است .
برخي تاريخ تولد حضرت زهرا را چند سال جلوتر و تا سال پنجم پيش از بعثت نيز گفته اند. با اين حساب سن ازدواج حضرت فاطمه افزايش پيدا مي کند.
.على (ع)در سيزده رجب سال 30عام الفيل متولد شد. ده ساله بود كه پيامبر در چهل سالگى به پيامبرى مبعوث شد . سيزده سال همراه پيامبر در مكه و شعب ابى طالب به سر برد . دو سال بعد از هجرت با فاطمه (س)ازدواج كرد.بنابراين 25ساله بود.(3)
زندگي مشترک حضرت فاطمه(س) و امام علي(ع) از سال دوم هجري آغاز شد .تا سال11هجري (سال شهادت حضرت فاطمه س ) ادامه داشت. بنا بر اين مدت زندگي مشترک اين دو معصوم حدوداً نه سال مي باشد.

پي نوشت ها:
1 .مسعودى , مروج الذهب , ج 2 ص 295.
2.حسين عمادزاده , چهارده معصوم , ج 1 ،ص 256.
3.همان , ص373 .

سلام.جواب دقیقی میخواهم.من یک طلبه هستم.ممنون اگربصورت تیترواراین اقدامات رانام ببرید

پرسش: اقدامات فرهنگي پيامبر(ص)بعدازهجرت کدامند؟ شرح :

پاسخ: با سلام و تشكر از اين كه پرسش تان را با مركز ملي پاسخگويي در ميان گذاشتيد.
برخي از اقدانات فرهنگي رسول خدا (ص)پس از هجرت:
1-پايه گذاري تاريخ هجري.
2-تاسيس وبناي اولين مسجد با ورود به دهكده قبا .
3-پايه گذاري مسجد النبي در اولين سال هجرت.
4-اجراي پيمان برادري وعقد اخوت بين مهاجرين وانصار.
5-درخواست تغيير قبله از خداوند توسط پيامبرو تغيير آن.
6-تشكيل شوراي نظامي در جنگ بدر.
7-ازدواج دختر بزرگوار پيامبر (ص) و بر پايي مراسم عروسي.
8- اعزام سپاه تبليغي در سال چهارم .
9-مبارزه با سنت هاي غلط توسط پيامبر باازدواج حضرت با زينب همسر پسر خوانده اش .
10-سفر دسته جمعي به سوي عمره.
11-بيعت رضوان.
12-پيمان وصلح حديبيه.
13-دعوت به اسلام به وسيله ارسال پيك ودعوت نامه به نقاط دوردست.
14-سفر دسته جمعي براي عمره القضا.
15-عفو عمومي پس از فتح مكه.
16-تخريب مسجد ضرار.
17-مبارزه با خرافات هنگام فوت فرزندش(ابراهيم) وگرفتن ماه.
18-پذيرش مراسم مباهله.
19-حجه الوداع وآموزش عمومي مناسك حج.
20-واقعه غدير وايراد خطبه اي ويژه ونصب علي (ع)به جانشيني خود.
21-مبازه با مدعيان دروغين نبوت.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سالها قبل حضر ت اقای جوادی املی این مورد را شرح دادند مثل مورد ابوالقاسم لطفا دوباره توضیح بفرمایند خوشا به حالت عبد الله

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1.عبد الله ،کنيه امام حسين است که رسول خدا (ص ) در زمان ولادت ، بر آن حضرت نهاد.(1)
2.شيخ مفيد نام يکي از فرزندان حضرت را عبد الله ذکر کرده و مي گويد: ... و عبد الله بن حسين که در کودکي در کربلا شهيد شد.(2)
خليفه بن خياط، طبري ، قاضي نعمان ، ابن اثير و ذهبي نيز نام آن طفل شيرخوار را عبدالله آورده اند،(3)
شايد يکي از علت هائي که به امام حسين ابا عبد الله گفته شده اين باشد که يکي از فرزندانش ، عبد الله بوده است
پي نوشت ها:
1 . فرهنگ عاشورا ،ص 35 .
2 .. الارشاد، ج 2، ص 137.
3 .. تاريخ الطبري ، ج 5، ص 468؛ قاضي نعمان ، شرح الاخبار، ج 3، ص 178؛ الکامل في التاريخ ، ج 3، ص 429؛ ذهبي ، تاريخ الاسلام ، ج 5، ص 21؛ شمس الدين ، انصار الحسين (ع)، ص 130 - 131.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شش سال و سه ماه از عمر پيامبر (ص) گذشته بود که که مادر ش آمنه در گذشت. (1)
پي نوشت:
1.تاريخ يعقوبي ،ج 2 ص 10 ، تاريخ پيامبر اسلام ،ص52 ،دکتر گرجي وآيتي .

1- حضرت علی اکبر در چه تاریخی و در کجا متولد شدند؟

2- روز جوان چه روزی است؟

3- ارکان نماز چیست؟

4- شکیات نماز چیست؟ کدام صحیح و کدام نماز را باطل می کند؟

پرسش1: حضرت علي اکبر در چه تاريخي و در کجا متولد شدند؟
پاسخ:
اینکه حضرت علي‌اکبر (ع) در چه زماني متولد شد، در کتاب‌هاي معتبر تاريخي مطلبي يافت نشد. اصولاً درباره اينکه حضرت چند ساله بوده نيز اختلاف است.
برخي هيجده ساله و گروهي نوزده ساله و بعضي بيست و پنج ساله ذکر کرده‌اند. در ترجمه نفس المهموم آمده که علي‌اکبر(ع) در زمان حکومت عثمان متولد شد. در آن جا نقل شده که مشهور اين است که حضرت بيست و پنج سال سن داشته است.(1)
در کتاب فرهنگ عاشورا آمده که او حدود بيست و پنج سال سن داشت (2) و اشاره‌اي به زمان تولد وي نکرده است.
شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم شهرآشوب در مناقب و علامه مجلسي در بحار الانوار، و ساير مورخان و محدثان بزرگ شيعه به تاريخ ولادت حضرت اشاره‌اي نکرده‌اند.
در کتاب نگاهي نو به جريان عاشورا که اخيراً چاپ شده و درباره حضرت علي‌اکبر مفصل بحث کرده، به تاريخ ولادت اشاره نکرده، از مقتل خوارزمي نقل مي‌کند که سن حضرت بيست و هشت سال بود.(3)
البته درکتاب هايي که متأخرين درباره حضرت نوشته اند، برخي به تاريخ ولادت اشاره کرده اند. مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم در کتابي که درباره حضرت نوشته، درصفحه 28 ولادت را در يازده شعبان سال 33 هجري در مدينه دانسته است .
نيز آن مرحوم در کتاب مقتل الحسين (ع) درضمن چگونگي شهادت حضرت علي اکبر تاريخ ولادت وي را يازده شعبان ذکرمي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم ،ترجمه نفس المهموم، ص 330.
2. فرهنگ عاشورا، ص 322.
3. نگاهي نو به جريان عاشورا، ص 89 ـ 91.
----------------------------

پرسش 2: روز جوان چه روزي است؟
پاسخ:
روز ولادت علي اکبر (ع) توسط سازمان ملي جوانان به نام روز جوان نام گذاري شده است.
--------------------------------

پرسش 3: ارکان نماز چيست؟
پاسخ:
واجبات نماز يازده چيز است که بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آن ها را به جا نياورد يا در نماز اضافه كند، عمدا باشد يا اشتباها، نماز باطل مى‏شود. بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود، نماز باطل مى‏شود. چنانچه اشتباها كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى‏شود.
ارکان نماز پنج چيز است.
اول: نيت.
دوم: تكبيرة الاحرام.
سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع ،يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم: ركوع.
پنجم: دو سجده.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، م864.
-------------------------

پرسش 4: شکيات نماز چيست؟ کدام صحيح و کدام نماز را باطل مي کند؟
پاسخ:
شکيات نماز 23 قِسْم است؛ هشت قسم آن شک‌هايي است که نماز را باطل مي‌کند . به شش قسم نبايد اعتنا کرد . نُه قسم صحيح است.
از بين هشت قسمي که نماز را باطل مي‌کند، به دو قسمت که بيش تر مورد نياز است، اشاره مي‌کنيم:
1- شک در شمار رکعت‌هاي نماز سه رکعتي(نماز مغرب)،
2- شک در شمار رکعت‌هاي نماز دو رکعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در نمازهاي مستحبي نماز را باطل نمي‌کند.
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
در نُه موردي که شک در شمار رکعت‌هاي نمازهاي چهار رکعتي باشد، با شرايطي نماز صحيح است:
1- شک بين دو و سه در نماز چهار رکعتي. اگر شک بعد از اتمام سجدة دوم باشد، بنا را بر سه مي‌گذارد . يک رکعت ديگر مي‌خواند. بعد از سلام نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته مي‌‌خواند.
2- شک بين دو و چهار بعد از اتمام سجده دوم، که بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده مي‌خواند.
3- شک بين دو و سه و چهار ، که بعد از اتمام دو سجده، بنا را بر چهار مي‌‌گذارد . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نماز احتياط نشسته مي‌خواند.
4- شک بين چهار و پنج ، که بعد از اتمام دو سجده بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو سجده سهو به جا مي‌آورد.
5- شک بين سه و چهار، که در هر جاي نماز باشد، بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند. بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا مي‌آورد.
6- شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا آورد.
7- شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد.
8- شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند .بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد.
9- شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو سجدة سهو به جا آورد.(1)
توضيح بيش تر و موارد ديگر ذکر نشده در پاسخ را مي‌توانيد در توضيح المسائل مطالعه فرماييد.چنانچه ابهامي در پاسخ بوده و يا سؤال ديگري داشتيد ، مجددا با ما مکاتبه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 619 تا 636، با تلخيص.

صفحه‌ها