انقلاب

اگر از اسلام و جامعه اسلامی، جز پوسته‌ای باقی نمی‌ماند. پس قیام‌های پیش از ظهور که مردم را دعوت به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام می‌کند .

پرسش:

امام خمینی با چه مجوز شرعی و عقلی قیام کرد؟ روایاتی موجود هست که قیام در عصر غیبت، محکوم به شکست و بازیچه شدن شیعیان است. شاید به همین دلیل علما و بزرگان حوزوی پیش از ایشان مانند مرحوم حائری و بروجردی نه تنها داعیه برپایی حکومت اسلامی نداشتند، بلکه در مقابل بزرگ‌ترین مظاهر اسلام‌ستیزی مانند کشف حجاب اجباری هم قیام نکردند تا فقه و فقاهت شیعه در سایه شکست و آسیب‌های حتمیِ حکومت غیر معصوم آسیب نبیند. لطفاً در این خصوص توضیح دهید.

پاسخ:

مقدمه:

یکی از مباحث مهم در عصر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فی فرجه، جواز تشکیل حکومت و هر اقدامی به منظور تشکیل حکومت است. در این خصوص برخی بر این نظر هستند که قیام سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت، به دو دلیل نقلی و عقلی مجاز نیست. دلیل نقلی، استناد به روایاتی است که قیام در عصر غیبت تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فی فرجه را به ‌صورت مطلق، نفی و در حد طاغوت، مذمت می‌کنند و امر می‌کنند که باید از چنین حرکتی اجتناب کرد. (1) در روایات دیگری نیز، این‌گونه آمده است که این قیام‌ها به شکست و بازیچه شدن محکوم است. (2) البته فتاوا و روایاتی هم نقل شده است که همکاری با ظلم را از باب حرمت اختلال در امور مسلمین، واجب می‌شمرد. (3)

عقلاً و منطقاً هم ممکن است این تصور پیش بیاید که سیاست و اداره جامعه مسلمین، بر اساس اسلام، محتاج علم کافی (دانایی الهی در حوزه‌های متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی) و رجال توانمند و اهل عمل است. در عصر غیبت دست ما از علمِ مطابق با شرع که کوتاه است؛ مردان اهل دانایی و عمل هم به تعداد کافی تربیت نشده‌اند؛ پس برپایی حکومت در عصر غیبت بدون تحصیل لوازم آن، محکوم به شکست است و این شکست، موجب تحقیر اسلام و حکومتِ منتسب به آن است. اکنون هم می‌بینیم که وجود نقایص و مفاسد در اداره کشور، چگونه به اعتقادات مردم آسیب زده است.

شاید به همین دلایل است که برخی از فقها، وارد این عرصه (قیام و برپایی حکومت اسلامی نشده‌اند)؛ اما یک سؤال بزرگ باقی می‌ماند و آن این است که مسلمین در عصر غیبت در مواجهه با انواع ستم، انحراف و فساد، حق مبارزه و قیام ندارند؟ یا اگر این زمینه بود که حکومتی مبتنی بر قواعد عدل الهی حاکم شود، باید آن را بپذیرند و از آن تبعیت و حمایت کنند و یا باید از آن اجتناب کنند؟

 

روایاتی که قیام تا زمان ظهور و در عصر غیبت را مذموم می‌شمرد از دو جهت قابل بررسی است. نخست از جهت ادله متضاد آن‌ها؛ و دیگری از جهت صحت سندی و دلالی آن‌ها.

ابتدا بایستی آیات و روایات متضاد با این تلقی‌ها را در نظر بگیریم؛ یعنی تاریخ مصرف دعوت قرآن به قیام و مقابله با ظلم، (4) فقط برای شروع بعثت و دوران ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فی فرجه نیست. مگر این سنت الهی و بیان آن در قرآن نیست که اگر برخی از اهل زمین در مقابل برخی دیگر قیام نکنند، فساد زمین را از بین می‌برد؟(5) مگر قرآن به مظلوم اجازه مقاتله و جنگ با ظالم را نداده است؟(6) مگر امر به معروف و نهی از منکر از اصول مسلم شریعت نیست؟ بنابراین این دیدگاه که مسلمین باید تا ظهور حضرت حجت بنشینند و هر بلایی سر اسلام و مسلمین آمد از جایشان تکان نخورند، از نظر قرآن مردود است.

در روایات هم علاوه بر سفارش به مقابله با ظلم و ضرورت دقت در پیروی از حاکم عادل، (7) قیام‌هایی مانند قیام حسینی و ستایش قیام‌های زید بن علی (8) و حسین بن على (9)(از نوادگان اما حسن مجتبی معروف به «شهید فخّ») علیهم‌السلام، در مقابل ظلم و فساد را داریم. با این اوصاف، پس چگونه کسی از اهل‌بیت علیهم‌السلام تا زمان ظهور، قیام نمی‌کند؟

منظر دوم، بررسی دلالت‌های روایی در مورد این‌گونه احادیث است که قیام را مردود و قائم آن را طاغوت شمرده است. بررسی فقها از مجموع روایاتی که از قیام نهی کرده‌اند با در نظر گرفتن ادله و قرائن آن‌ها، چنین است:

1. مقصود روایات، خبر دادن از آینده و حاکم شدن دشمنان شیعه (مثل بنی‌امیه و بنی‌عباس) و شکست قیام‌های شیعیان است و در صدد نفی و تحریم قیام برای امر به معروف و نهی از منکر نیستند.

2. برخی پرچم‌هایی که برافراشته می‌شد، برای مدعیان دروغین بود و همان‌گونه که در روایت کلینی از عیص بن قاسم از امام صادق علیه‌السلام نقل شده، آن‌ها مردم را به خود دعوت می‌کردند و نه به قیام برای اسلام. پس روایات در صدد این است که شیعیان را از همراهی با مدعیان دروغین امامت و عدالت باز دارد؛ و این از بکار بردن لفظ طاغوت در روایات مشخص است؛ و قطعاً آن کسی که مردم را به برپایی عدل الهی و مبارزه با مفسد و ظالم دعوت می‌کند، طاغوت نیست.

3. برخی روایات در صدد بیان این مهم است که شیعیان را از عجله در قیام قبل از تهیه مقدمات لازم و فراهم شدن شرایط نهی نماید.

۴. برخی دیگر نیز در صدد بیان این امر است که قبل از قیام قائم، قیامی که صد درصد موفقیت‌آمیز باشد و به کمال خود برسد، رخ نخواهد داد. قیام‌های شیعیان قبل از حضرت مهدی یا شکست می‌خورد یا تنها به مراحلی از موفقیت می‌رسد، نه تمام موفقیت. (10)

اما از نظر عقلی بایستی به این نکته توجه داشت که طبق قاعده فقهی مَیسور (مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه‏)، (11) اگر نمی‌توان به تمام چیزی رسید، نباید همه آن چیز را کنار گذاشت؛ و اگر نمی‌توان لزوماً به قیام منجر به پیروزیِ کامل یا به برپایی نظام سیاسی اسلامی به معنای تام و تمام آن رسید، نباید هم همه آن را کنار گذاشت و تابع محض شرایط بود.

از طرف دیگر همه می‌دانیم که اکثر آیات قرآن، شئون اجتماعی و سیاسی است و در دین اسلام، مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار مهم و تعیین‌کننده است. (12) اگر حکومت بخواهد در جهت اسلام زدایی و ترویج فساد و فحشا گام بردارد، می‌تواند بخش مهم یا اکثریت جامعه را به فساد و تباهی بکشاند و اگر حکومتی در صدد برپایی احکام الهی به‌صورت صحیح باشد و در این راه تلاش خود را بکند، می‌توان بخش بزرگی یا اکثریت جامعه را از ظلم و فساد در امان بدارد.

نکته دیگر اینکه؛ نه‌تنها در مورد قیام و برپایی حکومت، بلکه در رابطه با بیان احکام اسلام هم ما با این مسئله مواجه هستیم که چون معصوم در بین ما نیست، فقها و علمای غیر معصوم با خطای احتمالی خود در تبیین و تفسیر احکام و مسائل اسلامی می‌توانند به اصل دین ضربه بزنند. با این وصف آیا بایستی فتوا دادن و تفسیر دین اسلام و فهم معیارهای اسلامی در زندگی مسلمین تعطیل شود؟ آیا باید جامعه به حال خود رها شود؟ البته که عقل این را نمی‌پذیرد.

همان‌گونه که در زمان حکومت معصوم علیه‌السلام هم ما ولایت و حکمرانی غیر معصوم را در سایر بلاد اسلامی را داشتیم؛ و این در حالی بود که به دلیل بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطی، فرامین حاکمِ غیر معصوم، لزوماً به معنای فرامین هماهنگ ‌‌شده با معصوم نبود و می‌توانست همراه با خطا باشد؛ اما به دستور معصوم تا زمانی که فرد منصوب ایشان، شرایط حکومت را داشت، لازم ‌الاتباع بود. (13)

اما در رابطه با عدم قیام فقها و بزرگان اسلام، قبل از امام خمینی، مانند آیت‌الله‌العظمی بروجردی در تشکیل حکومت اسلامی باید گفت که فرض مسئله از اساس غیرواقعی است.

تاریخ شیعه پر است از خون و قیام. (14) در تاریخ معاصر هم از علامه سید محمد مجاهد تا آیات عظام مرحوم میرزای نائینی و آخوند خراسانی در دوران قاجار و تا آیات کاشانی و خوانساری در دوران پهلوی و آیات عظام میرزا محمدتقی شیرازی و سید محسن حکیم و ابوالقاسم خویی در عراق مشغول قیام برای دفاع از منافع مسلمین و مبارزه با استبداد و استعمار بودند. (15)

اما دلیل عدم قیام برخی از علما همانند آیت‌الله‌العظمی بروجردی، در عین اهمیت برای تقویت اسلام و مسلمین و تذکرهای مکرر به دربار، در نظر گرفتن شرایط وقت بود. وگرنه آیت‌الله بروجردی در زمان کشف حجاب به دنبال قیام بود که به دلایلی منصرف شد. (16) وقتی آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری به آیت‌الله بروجردی گفت که: «آقا! شما در رأس این مملکت قرار دارید، چرا نسبت به امر حجاب و مشروبات اقدام نمی‌کنید»؟ ایشان پاسخ داد که: «می‌ترسم این حوزویت حوزه علمیه قم از بین برود و دولت در صدد ریشه‌کن کردن حوزه برآید» و همچنین بیان داشت که: «من پیرم و هفتاد و پنج سال از عمرم می‌رود و با این ریش سفید نمی‌توانم ببینم حوزه‌ای که رضاخان از بین برد، من هم شاهد از بین رفتن ثانی آن بشوم. امر، اهم و مهم دارد. ما باید اهم را حفظ کنیم». (17) پس ابدا حرفی از حرمت و غلط بودن قیام نیست، حرف از تشخیص «اصل اهم و مهم» است. ایشان در موارد متعدد از عدم آمادگی حوزه و جامعه برای قیام سخن می‌گوید؛ اما امام خمینی این آمادگی و توان را تشخیص داد و قیام کرد.

بر همین اساس بیشتر فقهاى بزرگوار شیعه از جمله امام خمینی تشکیل حکومت اسلامى در دوره غیبت را واجب می‌دانند و بر این باورند که اگر یکى از فقها تشکیل حکومت داد، بر دیگران واجب است از او پیروى کنند و اگر تشکیل حکومت اسلامى به جز از راه قیام و اقدام دسته‌جمعى امکان‌پذیر نباشد، همگان باید بدین مهم اقدام کنند و در صورتى که تشکیل حکومت اصلاً ممکن نباشد، باز هم تکلیف ساقط نیست و باید به اندازه توان احکام اسلامى را اجراء کنند. (18) از طرف دیگر این قیام‌ها مستقل از قیام مهدوی نیست بلکه زمینه‌ساز قیام اصلی و کامل توسط حضرت حجت عجل الله تعالی فی فرجه و برپایی حکومت عدل مهدوی است.

نتیجه:

تفسیر روایاتی که از قیام نهی می‌کند به این صورت که مسلمین بایستی تا ظهور حضرت مهدی در مقابل ظلم و فساد و انحراف مطلقاً سکوت کرده و دست به قیام نزنند، با آیات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام و سیره آنان و عقل عقلا، متضاد و حتی متناقض است و تفسیری غیر از این دارد. این روایات با تأکید بر ضرورت کسب مقدمات، صلاحیت و شرایط قیام‌کننده و کامل نبودن قیام‌های در عصر غیبت بیان شده است.

سیره بسیاری از فقهای شیعه هم قیام و مبارزه علیه ظلم و فساد و قیام در دفاع از کیان شیعه و مسلمین بوده است و عدم آمادگی جامعه و محذوریت‌های سایر علما را نباید به حساب حرمت قیام و عدم وجوب آن گذاشت.

پس اگر در محیطى قرار بگیریم که از طرفی احکام الهى پایمال شده، منکرات آشکار گشته و معروف‌ها به فراموشى سپرده شده و ظلم و فساد همه جا را فرا گرفته است و از طرف دیگر ما قادر هستیم که با یک قیام مؤثر، نظام حکومت فساد را بر هم زنیم و در مقیاس وسیعى منکرات را از میان ببریم و معروف را جانشین آن سازیم؛ در چنین فرضى هیچ کس نمى‌تواند مدّعى شود که این کار حرام یا همراهی با طاغوت است و باید نشست و تماشاچى صحنه‌های فساد و پایمال شدن احکام اسلام و خروج جوانان مسلمان از دین و آیین بود.

اگر می‌توان در برپایی حکومت و جامعه اسلامی به تمام و کمال آن رسید، نبایستی از رسیدن به بخش مهمی از آن هم منصرف شد؛ وگرنه از اسلام و جامعه اسلامی، جز پوسته‌ای باقی نمی‌ماند. پس قیام‌های پیش از ظهور که مردم را دعوت به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام می‌کند و در پی اقامه حق و عدالت اسلامی است، در راستای زمینه‌سازی برای ظهور قائم آل محمد عجل الله تعالی فی فرجه است.

کلمات کلیدی:

اندیشه سیاسی اسلام، قیام، انقلاب، تشکیل حکومت اسلامی، عصر غیبت، امام خمینی.

منابع بیشتر جهت مطالعه:

1. بی‌نام، حکومت اسلامى در عصر انتظار، فصلنامه حوزه، شماره 70 و 71، دوره 12، سال 1374 ش، ص 185 تا 222.

2. محمدعلی قاسمی، نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت و انتظار، فصلنامه انتظار (انتظار موعود)، سال سوم، شماره 7، بهار 1382، ص 377 تا 392.

پی‌نوشت‌ها:

1. در حدیث صحیح، ابی­بصیر از امام صادق، علیه‌السلام، نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «هر پرچمی که قبل از قیام قائم برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است که غیر خدا را پرستش می‌کند». (شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، جلد 11، ص 37، حدیث 6)؛ «هر پرچمی که قبل از پرچم حضرت قائم، علیه‌السلام، برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است». (حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، جلد 2، ص 248). سند این دو روایت قابل خدشه نیست.

2. حماد بن عیسی، به صورت مرفوع (حذف راوی حدیث) از علی بن الحسین امام سجاد، علیه‌السلام، روایت کرده است: «به خدا سوگند! هیچ یک از ما (اهل‌بیت) قبل از قیام قائم، خروج نمی‌کند، مگر این‌که مَثل او مانند جوجه‌ای است که قبل از محکم شدن بال‌هایش، از آشیانه پرواز کرده باشد، در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی می‌پردازند». (شیخ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 36، باب 13، حدیث 2.) با کمی تفاوت، از موکل بن هارون، در مقدمه صحیفه سجادیه، از امام صادق علیه‌السلام، نقل شده است که: «هیچ یک از ما اهل‌بیت تا روز قیام قائم، برای جلوگیری از ستمی و به پا داشتن حقی، قیام نمی‌کند، مگر این که بلا و آفتی به او می‌رسد و قیام او بر اندوه ما و شیعیان ما می‌افزاید».

3. از احمد حنبل نقل شده که گفت: «... اگر کسی به زور و قهر و غلبه، بر جامعه اسلامی ‌مسلط شد تا جایی که زمام امور را در دست گرفت و خلیفه و امیرالمؤمنین شد، بر فرد فرد جامعه، اطاعت او لازم است و بر احدی که به خدا و روز جزا ایمان دارد، روا نیست شبی را به صبح آورد و آن شخص حاکم را امام خود نداند، حال می‌خواهد آن حاکم، شخص نیک و خوب باشد و یا فاجر و بد. به هر حال او امیرالمؤمنین است». (القاضی ابوعلی، محمد بن الحسین بن محمد بن خلف ابن الفراء، الأحکام السلطانیه للفراء، بیروت_ لبنان، دارالکتب العلمیه، 1421 ه.ق، جلد 1، ص ۲۰). این روایات، برای حفظ حکومت جباران و توجیه ستم آنان ساخته شده است. علامه امینی در پاسخ به این تفاسیر از اسلام گفته است که: تاریخ اسلام، از این کذب‌ها، فراوان دیده است. (الشیخ عبدالحسین الأمینی النجفی (العلامه الأمینی)، الغدیر، جلد 5، ص 275.) احادیث بسیاری در رد این ادعاها داریم که به شدت از خدمت به ظالم نهی شده است.

4. سوره نساء، آیه 75 «وَما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ الَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا أَخرِجنا مِن هذِهِ القَریَهِ الظّالِمِ أَهلُها وَاجعَل لَنا مِن لَدُنکَ وَلِیًّا وَاجعَل لَنا مِن لَدُنکَ نَصیرًا»؛ چرا در راه خدا (و در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به ست ستم گران) تضعیف شده‌اند پیکار نمی‌کنید؟ همان افراد (ستم دیده‌ای) که می‌گویند: پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستم گرند بیرون ببر و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما.

5. «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»، (سوره بقره، آیه 251) و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر برنمی‌انگیخت فساد روی زمین را فرا می‌گرفت.

6. «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا»(سوره حج، آیه 22)، اجازه [جنگ و قیام] داده شده است به کسانی که به ظلم، مورد جنگ و هجوم قرار می‌گیرند.

7. در روایتی - که کلینی نقل کرده - عیص بن قاسم می‏گوید: از امام صادق شنیدم که می‏فرمود: بر شما باد تقوا و ترس از خدای یگانه که شریک ندارد و مواظب خود باشید. به خدا سوگند مردی که گوسفندی دارد، آن را به چوپانی داناتر می‏سپارد... پس شما خود سزاوارترید (رهبری برای خویش انتخاب کنید). اگر یکی از ما خاندان به نزد شما آمد (و به خروج دعوت کرد) دقت کنید تا به چه منظور و هدفی می‏خواهید قیام کنید و نگویید زید خروج کرد (پس همه‏ی خروج‏ها جایز است) زیرا زید مرد دانشمند و راست‌گویی بود و شما را «به خود دعوت نمی‏کرد». به طور مسلم به همان هدف که شما را دعوت می‏کرد وفاداری می‏نمود (و حق را به اهلش می‏سپرد). او بر ضد حکومتی قیام کرد و می‏خواست آن را ساقط کند، ولی آن کس از ما که امروز خروج می‏کند، به چه چیز شما را دعوت می‏کند؟ آیا به همان فرد پسندیده از آل محمد فرا می‏خواند؟ یا هدف دیگری دارد؟ شما را گواه می‏گیرم که ما از چنین کسی راضی نیستیم (و او مورد پسند ما نیست). او امروز که کسی با وی همراه نیست از ما نافرمانی می‏کند و هنگامی که پرچم‏ها و بیرق‏ها را پشت سر خود ببیند و به قدرت برسد به یقین سخن ما را نخواهد شنید (و به خواست ما عمل نخواهد کرد)، مگر کسی که همه‏ی فرزندان فاطمه گرد او جمع شوند (و با او همکاری کنند). (محمد کلینی، اصول کافی، مترجم: جواد مصطفوی، انتشارات کتاب‌ فروشی علمیه اسلامیه، 1344 ش، ج 2، ص 79، حدیث 381).

8. عبدالله بن محمدحسن المامقانی، تنقیح‏ المقال‏ فی علم الرجال، المطبعه الرضویه النجف الأشرف، 1352 ق، حالات زید.

9. محمدباقر بن محمدتقی مجلسى، بحارالانوار، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، دارإحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم، ص 165، باب 7 (احوال عشائره و أصحابه و اهل زمانه و ما جرى بینه و بینهم و ما جرى من الظلم على عشائره (صلوات الله علیه)).

10. حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج ۱، ص ۲۵۵-۲۵۷.

11. امام علی علیه‌السلام: کارى را که نمی‌توان به شکل کامل انجام داد، نباید از اساس ترک نمود. (محمد بن زین‌الدین ابن أبی جمهور‏، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، قم، دار سیدالشهدا للنشر، چاپ اول‏، 1405 ق؛ ج ‏4، ص 58.) همچنین از پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله نقل شده است که؛ «إِذا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ فَأْتُوا مِنْهُ ما اسْتَطَعْتُمْ»؛ زمانى که درباره چیزى به شما دستورى دادم، شما هر مقدار از آن را که می‌توانید، انجام دهید. (على بن حسین‏ علم الهدى، رسایل الشریف المرتضى، قم، دارالقرآن الکریم‏، چاپ اول‏، 1405 ق، ج ‏2، ص 244.) همچنین: «لَا یُتْرَکُ (لایسقط) الْمَیْسُورُ بِالْمَعْسُور»؛ انجام مقدارى از تکلیف که از دست مکلف برمی‌آید، به علت دشوار یا غیر مقدور بودن انجام کامل آن، ترک (ساقط) نمی‌شود. (محمد بن زین‌الدین ابن أبی جمهور‏، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، قم، دار سیدالشهدا للنشر، چاپ اول‏، 1405 ق، ج ‏4، ص 58).

12. امام خمینی معتقد است که: «و الله اسلام تمامش سیاست است.»(روح‌الله خمینی، صحیفه امام، ج 1، ص 270).

13. حضرت على علیه‌السلام کوشش مى‌کرد که شایسته‌ترین افراد را براى حاکمیت بر استان‌هاى گوناگون برگزیند، اما نمى‌توانست لزوماً کسانى را برگزیند که به هیچ وجه اشتباه نکنند و حتى خیانت نکنند و گاهى افرادى که آنان را به منطقه‌اى مى‌فرستاد خیانت مى‌کردند. ر.ک: نهج‌البلاغه فیض الاسلام نامه، 40، 41 و 43، همچنین ر.ک: علی‌اکبر ذاکرى، سیماى کارگزاران على بن ابیطالب، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى (بوستان کتاب)، 1386 ش.

14. ر ک: صادق آیینه وند، تاریخ قیام‌های شیعه، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1367 ش.

15. مرحوم میرزاى نائینى از علمای اعلام و مدافع قیام مشروطه، پس از آن‌که لزوم حکومت و مشروعیت حکومت فقیه عادل را در عصر غیبت یادآورى می‌کند، حکومت مشروطه را به لحاظ این‌که ظلم کمترى مى‌کند در عصر غیبت مشروع مى‌داند و در برابر کسانى که با استناد به لزوم عصمت حکومت را در عصر غیبت غیر مشروع مى‌پنداشتند موضع گرفت و نوشت: [این عدّه] از شدّت غرضانیّت [(غرض‌ ورزى)] گمان کرده‌اند تهران ناحیه مقدسه امام زمان ارواحنا فداه و یا کوفه مشرفه و زمان ما عصر خلافت شاه ولایت على علیه‌السلام است و مغتصبین مقام آن بزرگواران‌اند. (علامه شیخ محمدحسین نائینى، تنبیه الامّه وتنزیه المله، یا حکومت از نظر اسلام، با مقدمه و تعلیقات آیت‌الله سید محمود طالقانى، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ 9، 1378 ش، ص 77 و 78).

16. دریکی از جلساتی که علمای برجسته قم حضور داشتند، ماجرای کشف حجاب رضاخان را متذکر شده و در حالی که سخت ناراحت و پریشان بود خاطرنشان کرد: «آن زمان که کشف حجاب شد، من تصمیم گرفتم قیام کنم تا در این راه کشته شده و به مقام شهادت نائل شوم. ولی اصحاب مانع شدند و گفتند وجود شما برای اسلام مهم است و با این حرف نگذاشتند قیام کنم. اینک متأسفم که چرا قیام نکردم». (علی‌اکبر عالمیان، رأیت دین (بررسی اندیشه و رفتار سیاسی آیت‌الله‌العظمی بروجردی)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ نخست، زمستان 1390، ص 96).

17. علی‌اکبر عالمیان، رأیت دین (بررسی اندیشه و رفتار سیاسی آیت‌الله‌العظمی بروجردی)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ نخست، زمستان 1390، ص 129 و 130.

18. روح‌الله خمینی، کتاب البیع، قم، نشر اسماعیلیان، ج 2، ص 465 و 466.

چرا حضرت علی (علیه السلام) در طول 25 سال و سایر امامان به ویژه امام رضا (علیهم السلام) (از لحاظ شرایط جامعه در زمان ایشان) علیه حکومت وقت انقلاب نکردند؟ آیا لازم نبود برای تشکیل حکومت اسلامی و اجرای نقش ولایت فقیه بر مردم (با توجه به مهم و ضروری بودن این مساله) بپاخیزند؟

پاسخ:
ائمه (علیهم السلام) حكومت را حق خود دانسته و در صدد برگرداندن آن به مركز اصلي آن ـيعني خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله)ـ بودند. آنان سعي مي كردند حكومت از دست غاصبان حكومت خارج شود. حكومت ها نيز جهت حفظ حكومت، ائمه را زندان و به شهادت مي رساندند. اگر امامان در پي تشكيل حكومت نبودند، حكومت ها با آنان كاري نداشتند.
البته امامان -با توجه به شرايط زمان و مكان- رويكرد متفاوت درباره حكومت داشتند، مثلاً برخي امامان قيام و برخي فعاليت هاي فرهنگي مي نمودند، ولي همه براين اصل مشترك بودند كه حكومت به خاندان پيامبر(ص) برگردد. مثلا امام سجاد (ع) -بعد از شهادت امام حسين(ع)-، در قالب عزاداري، خطبه، و دعا خواندن، مشروعيت حكومت هاي عصر خود را زير سؤال برد(1)، اما به دليل فراهم نبودن شرايط مبارزه مسلحانه -مانند عدم حمايت مردم- حضرت به اين امر اقدام نكرد. امام سجاد (ع) فرمود: «در تمام مكه و مدينه، بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند».(2) اين جملات امام وضع جامعه عصر ايشان و عدم حمايت مردم از خاندان پيامبر را نشان مي دهد. به عبارت ديگر براي تشكيل حكومت دو مؤلفه: «امام و مردم» از اهميت برخوردار است. اگر يكي از اين دو عنصر نباشد، تشكيل حكومت امكان پذير نيست. امامان لايقترين افراد براي رهبري بودند، اما براي تشكيل حكومت فقط رهبري لايق كافي نيست، بلكه پذيرش مردم نيز ضروري است. متأسفانه مسلمانان بعد از رحلت پيامبر، وصاياي حضرت را ناديده گرفته، و شايسته ترين فرد، يعني علي(ع) را از سياست كنار گذاشتند، همچنين مردم درجنگ امام حسن(ع) با معاويه، حضرت را "مذل المؤمنين" خوار كنندة مؤمنان خوانده (3) و به حمايت از معاويه پرداختند. در زمان امام حسين(ع) نيز مردم بودند كه از وي دعوت، اما از فاسدترين انسانها، يعني يزيد حمايت كردند. در زمان امامان ديگر نيز مردم از ائمه حمايت نكردند، لذا آنان موفق به تشكيل حكومت نشدند. همچنان كه امام صادق (ع) به اين امر اشاره نمود: مأمون رقي مي گويد: خدمت آقايم، امام صادق(ع) بودم كه سهل بن حسن خراساني وارد شد و به آن حضرت گفت: شما مهر و رحمت داريد. شما اهل بيت(ع) امامت هستيد. چگونه از حق خويش باز ايستاده ايد، با اين كه صد هزار شمشيرزن آماده به ركاب در خدمت شما هستند. آن حضرت فرمود: خراساني! بنشين! سپس به كنيز خود فرمود:«حنيفه!» تنور را آتش كن. كنيز تنور را گرم كرد. آن گاه امام فرمود: خراساني! برخيز و در تنور بنشين! خراساني گفت: آقاي من! مرا با آتش مسوزان و از من بگذر! آن حضرت فرمود: گذشتم. در اين حال «هارون مكي» كه كفش هاي خويش را به دست گرفته بود، واردشد و سلام كرد. امام فرمود: كفش هاي خود را زمين بگذار و داخل تنور بنشين! هارون بدون معطلي وارد تنور شد. امام صادق(ع) با سهل بن حسن خراساني مشغول صحبت شد. مدتي بعد، امام به اوفرمود: برخيز و به داخل تنور نگاه كن! خراساني مي گويد: برخاستم و به داخل تنور نظر افكندم. هارون در داخل تنور چهار زانو نشسته بود. مدتي بعد او از تنور بيرون آمد و به ما سلام كرد. امام فرمود: در خراسان چند نفر مثل اين مرد داريد؟ خراساني گفت: به خدا قسم! يك نفر هم نيست. امام فرمود: ماهنگامي كه پنج نفر ياور و پشتيبان نداشته باشيم قيام نمي كنيم. ما نسبت به زمان قيام داناتريم. (4) همچنين سدير مي گويد: به امام صادق(ع) گفتم: چه چيز شما را از قيام بازداشته است؟ امام فرمود: مگر چه شده است؟ سدير گفت: دوستداران، شيعيان و ياوران شما زياد است. به خدا سوگند! اگر اميرالمؤمنين اين مقدار ياور داشت كسي طمع در خلافت نمي كرد. امام فرمود: ياوران من چند نفرند؟ سدير گفت: صدهزار نفر. امام فرمود: صدهزار! او گفت: بله. بلكه دويست هزار. امام فرمود: دويست هزار! سدير گفت: آري. بلكه نصف دنيا. امام سكوت كرد. سديرگويد: راهي سرزمين «ينبع» شديم. امام در ميان راه چشمش به جواني افتاد كه چند رأس بزغاله را مي چراند. فرمود: اگر تعداد شيعيان من به عدد اين بزغاله ها بود از قيام و نهضت باز نمي ايستادم. سدير مي گويد: بزغاله ها را شمارش كردم. بزغاله ها هفده راس بودند. (5) بدين سان عدم تشكيل حكومت از سوي امامان، ريشه در عدم حمايت مردم دارد.
در اين باره به منابع زير اشاره مراجعه شود:
-مطهري، سيري در سيره ائمه اطهر (ع)
رسول جعفريان، حيات فكري وسياسي امامان شيعه

پي نوشت ها:
1. مهدي پيشوايي، سيره پيشوايان، قم، موسسه امام صادق (ع)، 1379، چاپ يازدهم، ص 274.
2. همان، 239.
3. علامه مجلسي، بحارلانوار، ناشر اسلاميه، ج 44، ص 24.
4. محمدباقر مجلسي، همان، ج47، ص 123.
5. شيخ كلينى، الكافي، ناشر اسلاميه، ج2، ص 242.
موفق باشید.

سلام؛ در حوزه اندیشه سیاسی و ولایت فقیه سوالی داشتم.

مردم از مشکلات می نالند که هم مردم حق دارند و هم این که هیچ حکومتی بدون مشکل نمی شود. ولی به نظر میاد که این مشکلات خیلی زیاد و لاینحل شده اند. در ضمن من قبل از انقلاب اصلا نبودم که بدانم وضع چگونه بوده و الآن چگونه است. در ضمن به آمارها هم نمی شود اعتماد کرد.

برگردم به اصل قضیه: مشکلاتی در عمل وجود دارد که قاعدتا تا الآن باید حل می شده. مشکلاتی که من نوزده ساله هم دارم با چشم می بینم، چیزهایی که من دیده ام این هاست که می خواهم اگر مقدور است در مورد هر کدام توضیح مفصلی ارائه کنید: 1- وضع حجاب و گسترش فساد: ببینید چیزی که استنباط منه اینه که قبل از انقلاب وضع حجاب بهتر بوده و حداقل وضع انقدر تحریک کننده نبوده. چرا حکومت اسلامی نتوانسته جلوی بدحجابی را بگیرد؟

2- پوچ گرایی: الآن من با اکثر افراد علی الخصوص جوانان که حرف می زنم سرشار از ناامیدی و پوچی هستند و از افسردگی و بی انگیزگی به پوچی رسیده اند.

3- عدم رسیدگی به مستضعفان و مشکلات اقتصادی: ببینید این که از انقلاب به این ور، برای مشکلات اقتصادی قشر مستضعف تلاش شده، شکی نیست. ولی به نظر میاد بعد از 30 سال این خدمات اصلا کافی نیست و اکثریت مردم فقیر و اقلیت آنها ثروتمندند.

4- آزادی بیان: به نظر خود من این مورد، از موارد فرعیه و حتما وضع ما بعد از انقلاب در این مورد بهتر شده ولی باز هم فاصله ای نجومی با مطلوب داریم. ببینید من در کتاب فروغ ولایت استاد سبحانی می خواندم که بعضی ها پیامبر را با بدترین وضع (مثلا یا محمد) صدا می زدند و انتقاد می کردند؛ هرچند کارشان واقعا غلط بود. آیا الآن این وضعیت در کشور ما وجود دارد؟

5- مشکل مسکن و اشتغال: فکر نکنم این مورد توضیحی بخواد. فقط از کسی شنیدم در انقلاب کوبا، در شش سال اول مشکل مسکن حل شد. در مسئله اشتغال هم، همین طور. بی کاری خیلی زیاده.

6- ناعدالتی و توزیع نامناسب بیت المال: پدر و مادر من کارمند هستند. تعریف می کنند که چگونه در دانشگاهها تفاوت بین رؤسا و کارمندان وجود دارد. و چگونه بیت المال در انحصار افرادی خاص است و این که رفتار با سطح های پایینی جامعه چقدر زشت و زننده است.

7- رواج چاپلوسی: باز هم بگویم به نظر میاد مشکل اصلی، مشکلات اقتصادی، مسکن و اشتغال است. همچنین شاید مشکلات دیگری هم وجود داشته باشد که من یادم نباشه. همچنین تکرار کنم که مشکلات در همه ی حکومت ها وجود دارد. ولی به نظر میاد این مشکلات خیلی بزرگند و سرعت رسیدگی به آنها بسیار کم است.

پاسخ:
این طور نیست که اکثر جوانان ما پوچگرا و افسرده باشند!! طیف وسیعی از جوانان ما هدف دار و با نشاط زندگی می کنند. یکی از علت های پوچ گرایی فاصله گیری از معنویت می باشد، و حال این که اکثر جوانان ما دین باور و معنویت گرا هستند.
نظرخواهی ها و آمارها این مطلب را تأیید می کند. حضور جوانان در گردهمایی مذهبی تاسوعا و عاشورا، شب های قدر ماه رمضان، حرم امامان و امام زاده ها، حضور در اعتکاف ها و هم چنین حضور در صحنه هایی که نیاز به فداکاری و ایثار بوده، دلیل این مدعا است. به علاوه، جوانان زیادی در محیط های علمی و دانشگاهی و غیر آن هستند که عملاً به اسلام و ظواهر دینی پایبند می باشند. از سوی دیگر جوانان ما قله های رفيع علمی را کسب نموده اند که حاکی از هدفمند بودن آنان می باشد.
به تحلیل نگرش ها و گرایش های دینی جوانان که از نتایج تحقیقی تحت عنوان گرایش های دینی جوان اخذ شده توجه کنید.
گرایش های دینی (دینداری) 1522 دانشجو در 20 دانشگاه کشور سال 1380
16 درصد دانشجویان خود را از نظر مذهبی، ضعیف و غیر مذهبی معرفی کرده اند.
11 درصد دانشجویان پدر و مادر خود را از نظر مذهبی، ضعیف و غیر مذهبی معرفی کرده اند.
80 درصد دانشجویان نقش خداوند را در زندگی بسیار مهم دانسته اند و 13 درصد نیز نقش خداوند را در زندگی مهم ارزیابی کرده اند.
95 درصد دانشجویان اعتقاد دارند قرآن کلام خدا و راهنمای سعادت بشر است.
91 درصد دانشجویان اعتقاد دارند روز جزا، بهشت و دوزخ، حقیقتی انکار ناپذیر است.
88 درصد دانشجویان اعتقاد دارند ظهور حضرت مهدی (عج) وعده ای انکار ناپذیر الهی است.
87 درصد دانشجویان اعتقاد دارند خداوند حاضر و ناظر زندگی آن هاست.
80 درصد دانشجویان گاهی اوقات از خداوند برای جبران بعضی از خطاها کمک خواسته اند.
71 درصد دانشجویان گفته اند هر روز نماز می خوانند. 10 درصد بیشتر روزها و بقیه یا نماز نمی خوانند و یا به ندرت نماز می خوانند.
73 درصد دانشجویان گفته اند همه ی روزهای ماه رمضان را روزه می گیرند. (1)
البته ما هم قبول داریم که برخی جوانان دچار افسردگی شده اند که این امر ریشه در عوامل متعددی دارد، مثلا یکی از این عوامل
اراده و اختيار خود انسان است. خداوند مى‏ فرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا». (2)
متأسفانه بسيارى از افراد تحت تأثير هواى نفس و پيروى از اميال و خواهش‏هاى نفسانى، راه ضلالت و گمراهى را بر مى‏ گزينند همچنین عوامل دیگری هم در این امر موثر بوده اند از جمله:
1. عملكرد و رفتار ناشايست گروهى از شاغلان در دستگاه‏ها و نهادهاى دولتى و حكومتى.
2. رفتارها و برخوردها ناصحيح و مخالف شرع مسئولان.
3. اختلافات جناحى و سليقه‏ اى در مسائل اقتصادى، سياسى و اجتماعى.
4. حل نشدن بسيارى از مشكلات و معضلات اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى (مانند اشتغال، مسكن و رفاه)، و عدم اجراى ارزش‏هاى اسلامى در جامعه به صورت كامل (مانند عدالت اجتماعى، مبارزه با مظاهر فساد و ...)، باعث شده كه مردم اين مشكلات را همواره از چشم روحانيت ببينند و انتظارات غير واقعى و بيش از حد از آنان داشته باشند.
5. تهاجم فرهنگی
6. عدم برنامه ریزی مفید دولت درباره مشکلات جوانان
برای گرایش مجدد جوانان به معنویت و رفع افسرگی آنان لازم است اقدامات لازم - از جمله - اقدامات زیر انجام شود:
الف) اقدامات نظرى و انديشه‏اى:
1- تقويت و تثبيت ارزش هاى اسلامى و ايمان مذهبى از طريق برگزارى جلسات پرسش و پاسخ و مشاوره بصورت شفاهى و كتبى براى حل مشكلات و شبهات عقيدتى و برگزارى جلسات روح بخش دعا و سخنرانى‏هاى مفيد و پرمحتوى، نماز جماعت در مؤسسات و ادارات برگزارى و گسترش برنامه روح بخش اعتكاف در سطح شهرها خصوصا دانشگاه ها بطوري كه هر سال با استقبال بيشترى روبرو بوده است.
2- ايجاد و تقويت هويت جوانان از طريق شناخت استعدادها و توانايي هاى بالقوه ‏اى كه دارند و آشنا نمودن آن ها با گذشته درخشان اسلامى و ملى خود و دستاوردهايى كه در دوران انقلاب و بعد از آن داشته‏ اند و آگاهى دادن نسبت به عقايد شوم دشمنان و خطرات ناشى از انحرافات اخلاقى و اعتياد و بالا بردن درك و شناخت و قدرت تحليل جوانان و شناساندن عوامل مشكلات اقتصادى و معضلات اجتماعى
3- تهيه برنامه‏ هاى جذاب مفيد و سالم و تفريحى از طريق دستگاه هاى فرهنگى و صدا و سيما
ب ) اقدامات عملى:
1- برخورد قانونى با عوامل داخلى دشمن از قبيل روزنامه‏ ها و گروه‏ هاى معاند و شبهه افكن.
2- تقويت نيروهاى نظامى و انتظامى از نظر كمى و كيفى در مقابله با باندهاى فساد و اشرارى كه در صدد ايجاد ناامنى هستند.
3- رفع مشکلات جوانان توسط دولتمردان.
4- مبارزه با مفاسد ادارى و مالى و برخورد قاطع با متخلفان.
5- برگزارى مسابقات حفظ و قرائت قرآن مجيد و نهج‏ البلاغه و اردوهاى سياحتى، زيارتى و تفريحى خصوصا در ايام تعطيل.

پی نوشت ها:
1. هفته نامه ی فرهنگ، پژوهش (1383) شماره ی 158، ص 11 - 10.
2. انسان، آيه 3.
-------------------------------------

بله ما در این امر که تلاش های دولت برای فقرزدایی و کاهش فاصله طبقاتی کافی نیست، با شما هم عقیده هستیم. انتظار می رود دولت خدمات بیشتر و بهتری ارائه دهد، اما این حقیقت را نباید فراموش کرد، دولت جهت فقر زدایی و خدمت رسانی به قشر آسیب پذیر جامعه فعالیت های مهمی انجام داده است.
تشکیل کمیته امداد امام و ده ها سیاست دیگر مبنی بر فقرزدایی نشان از خدمات دولت دارد. آمارهاي جهاني نيز گوياي بهتر شدن وضعيت رفاه مردم ما در سال هاي پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانك جهاني، 46 درصد مردم ايران در سال 1356 زير خط فقر بودند؛ اما اين رقم در سال 1378 به 16 درصد كاهش يافته يعني بيش از 8/2 برابر وضعيت رفاه جامعه بهتر شده است. در این جا مناسب است به وضع روستا ها اشاره شود:
فقر و نابساماني جوامع روستايي از مسائل و معضلات مهم و اساسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه به شمار مي رود. به همين جهت برخلاف رژيم گذشته كه تنها به توسعه و آباداني تهران و شهرهاي بزرگ اكتفا مي كرد، بعد از پيروزي انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم كشور براي دولت و برنامه ريزان از اولويت خاصي برخوردار شد. در اينجا به بخشي از شاخص هاي برخورداري روستاها در سال هاي پس از انقلاب اسلامي اشاره مي كنيم:
تعداد مراكز بهداشتي و درماني روستايي در سال 57 13، 1500 واحد بوده كه در سال 1381 به 7345 واحد رسيده. تعداد خانه هاي بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزايش يافته است.
برق رساني به روستاها و مناطق محروم و ايجاد تاسيسات زيربنايي از قبيل توسعه شبكه راه هاي روستايي، مخابرات و ... در اين مناطق از اقدامات موفقيت آميز پس از انقلاب به شمار مي رود.
تعداد روستاهاي برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا - بيش از 10 برابر - در سال 1380 افزايش يافته است. همچنين طي دوره 1357- 1317 تنها 8000 كيلومتر راه روستايي كشيده شده بود. اما اين رقم بعد از انقلاب به 86000 كيلومتر رسيده است (بيش از 10 برابر در مدتي تقريبا 10 ساله). تعداد روستاهاي بهره مند از شبكه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بيش از 30 برابر- افزايش يافته. تعداد واحدهاي پستي روستايي هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بيش از 25 برابر - رسيده است.
پیشرفت کشور در عرصه اقتصادی به گونه ای است که ایران را در رده هجدهم کشورهای اقتصادی جهان قرار داده است که حاکی از بهبود و ثبات اقتصادی آن دارد، در عین حال کشور دچار یک سری نابسامانی ­های اقتصادی هم هست که این امر ریشه در بعضی عوامل از - جمله عوامل - زیر دارد:
محاصره اقتصادی، بازسازی و خسارت‏های ناشی از جنگ تحمیلی، تاثیر تورم جهانی بر اقتصاد داخلی، رشد جمعیت، تغییر الگوی مصرف در جامعه و پدیدار شدن یک‏سری نیازها که در گذشته وجود نداشت. عوامل تاثیر­گزار قبل از انقلاب، و فاصله طبقاتى که ‏اکنون در ایران مى‏گذرد مسأله نوظهورى نیست، بلکه میراث شومى است که از گذشته به ما رسیده است.
مسأله تکنولوژى و صنعت نیز نقش مؤثرى را ایفا مى‏ کند. به عنوان مثال: دیروز محیط کارگرى محدود به کارگاه‏ هاى کوچک مى‏ شد و تفاوت فاحشى بین حقوق کارگر و کارفرما احساس نمى‏ شد. ولى «غول صنعت» ناگهان سر برآورد و کارگاه کوچک مبدل به کارخانه عظیمى شد و با افزایش تولید، ثروت سرمایه‏ داران به طور تصاعدى افزونى گرفت در حالى که حقوق کارگر تقریباً ثابت ماند. همین نکته را در کشاورزى و سایر ابعاد تولید و درآمد مقایسه کنید. نظام اقتصادى غلط و بیمارگونه حاکم در جامعه، احتکار و گران‏فروشى، رباخوارى، خیانت به بیت‏ المال و اموال دولتى، کلاهبردارى و خیانت، ضعف مدیریت کارگزاران اقتصادى، نقش واسطه‏ ها و دلال‏­ بازی­ ها، اسراف و ریخت­ و پاش‏ هاى کلان که در نهایت بر دوش فقرا و قشر آسیب‏ پذیر بار مى‏ شود، فشار و دخالت عوامل خارجى، مانند توطئه و تحریم اقتصادی، حاکم نشدن سیستم اقتصادی اسلامی از دیگر عوامل اقتصاد نابسامان است. برای این که در یک جامعه اقتصاد اسلامی اجرا شود، لازم است افرادی که با مفاهیم، موضوعات و احکام اسلامی آشنا هستند، در آن جامعه حضور داشته باشند. متأسفانه بعد از گذشت حدود سه دهه، جامعه ما از این نظر با کمبود هایی مواجه است که امید است با تلاش مسئولان محترم نظام مرتفع شود.
در حکومت رسول خدا (ص) و امام علی (ع) آزادی های معقول و منطقی وجود داشت، اما در عین حال محدودیت هائی نیز اعمال می گردید و این آزادی ها تا جایی وجود داشت که مصالح عامه در خطر نیفتد و به دین و آموزه های آن اهانت نگردد، در غیر این صورت رسول خدا با کسانی که از آزادی سوء استفاده می نمودند و درصدد توطئه علیه نظام اسلامی بودند برخورد می نمود، علی (ع) نیز همین سیاست را دنبال می نمود ، از این رو است که حضرت تا زمانی به خوارج اجازه فعالیت داد که قصد براندازی نظام اسلامی را نداشتند. در کشور اسلامی ایران نیز آزادی های مشروع وجود دارد.
ما به هيچ وجه ادعا نمي کنيم که در نظام سياسي ايران، همه آزادی ها وجود دارد، ممکن است که برخی از نارسایی ها و سلب آزادی های وجود داشته باشد که این امر خواسته و نخواسته در یک جامعه وجود دارد.
نگاهي منصفانه به وضعيت قبل از انقلاب و ساير کشورهاي منطقه و حتي کشورهاي مدعي ليبراليسم و آزادي و مقايسه آن با وضعيت کنوني جامعه و نظام اسلامي, به خوبي بيانگر اين واقعيت است که بسياري از وجوه آزادي در حد نسبتا مطلوبي در کشور ما وجود دارد و به برکت انقلاب اسلامي گام هاي مؤثري در اين زمينه برداشته شده است. براي اثبات اين مدعي کافي است نيم نگاهي به مطبوعات داشته باشيد که پر است از انواع انتقادها، اعتراض هاي غير منصفانه نسبت به نظام و مسؤولين عالي رتبه آن که تنها در موارد بسيار محدودي که منجر به اخلال در امنيت و نظم عمومي مي شود با آن ها برخورد مي شود و در قبال بسياري از اين ها مجموعه نظام با بزرگواري و رحمت برخورد مي کند و بسياري از انتقادهاي منطقي پذيرفته مي شود. از سوی دیگر احزاب ،گروه های سیاسی و اقلیت های مذهبی آزادانه فعالیت می کنند.
یکی از مصادیق مهم آزادی ها در ایران، آزادی های است که به اقلیت های مذهبی داده شده است.
نظام جمهوري اسلامي ايران، با الهام از آموزه ها و تعاليم حيات بخش اسلام احترام به اقليت هاي مذهبي قائل بوده و اين مهم با مراجعه به اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين عادي و عملکردها و اقدامات نظام اسلامي بعد از پيروزي انقلاب به خوبي قابل اثبات است:
1. براساس اصل سيزدهم قانون اساسي اقليت هاي ديني (زرتشتي، کليمي و مسيحي) به رسميت شناخته شده اند که در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي کنند.
2. اقليت هاي ديني در برگزاري مراسم و مناسک مذهبي خود آزاد بوده و نظام اسلامي چنين حقي را کاملا براي آنان محترم مي شمارد و آنان مي توانند به صورت کاملا آزاد در معابد رسمي خود (کليسا، کنيسه و ...) به انجام مراسم ديني خود بپردازند.
3. در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي کنند.
4. بر اساس اصل 26 حق تشکل احزاب را دارند: «... انجمن هاي ... اقليت هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين که اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساسي جمهوري اسلامي را نقض نکنند.
5. حق نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بر اساس اصل 64 قانون اساسي و شرکت در تمام انتخابات اعم از شوراها، رياست جمهوري، همه پرسي، خبرگان رهبري و ...
6. بر اساس اصل تساوي عموم در مقابل قانون (اصل 3 و 14) و تساوي و برخورداري همه افراد ملت از حقوق مساوي در تمام زمينه ها (اصول 19 و 20) آنان در زمره افراد ملت از اين حقوق برخوردار خواهند بود.
7. در پيرو اين اصول و با الهام از ارزش ها و تعاليم اسلامي، دولت بهترين رفتار را با پيروان اقليت هاي ديني داشته است و اين واقعيتي است که اقلیت های هموطن ما بدان اعتراف دارند. البته ما انتظار داریم که در مرور زمان آزادی های بیشتر به به گروه ها و احزاب داده شود تا فضای انتقاد بیشتر فراهم گردد. اتفاقا مسولان نیز درصدد آن هستند که آزادی های بیشتر به افراد داده شود، اما بدان معنا نیست که برخی به بهانه آزادی در صدد بر اندازی نظام باشند ویا به دستورات اسلام اهانت نمایند.

بایسته است در تحلیل مشکلات اقتصادی کشور ما، واقعیت، ظرفیت، موانع و پتانسل های کشور را مد نظر قرار قرار داد. آنچه باعث تاسف مي شود اين است كه امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود كشور، جدا از برخي تحليل هاي مغرضانه و جهتدار دشمنان، بخشي از تحليل ها و قضاوت هاي دوستان نيز منصفانه و واقعه بينانه ارائه نمي شود. موارد منفي بزرگنمايي شده و بسياري از اقدامات و دستاوردهاي مثبت ناديده گرفته مي شود؛ حتي تلاش جهت دار و معني داري در خصوص القاي اين نكته به مردم و بخش بزرگي از فرهيختگان و خواص جامعه صورت مي گيرد تا وضعيت اقتصادي و درجه توسعه يافتگي كشور حتي در مقايسه با قبل از انقلاب نيز بدتر نشان داده شود!! ولي تامل واقع بينانه و تحليل علمي تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان مي دهد كه با توجه به شرايط و محدوديت هاي موجود، جمهوري اسلامي در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بيگانگان، در اصلاح و بهبود وضعيت معيشتي و اجتماعي مردم خود نيز توفيقات فراواني به دست آورد است. ما هم قبول داریم که ما تا عرصه جامعه مطلوب و ایده آل فاصله داریم، لذا مسئولان کشور درصدد هستند که مشکلات جامعه را حل کنند.
مشکل مسکن و اشتغال از مشکلات جدی جامعه ما به حساب می آید و این امر جامعه را رنج می دهد. در شأن جمهوری اسلامی نیست که برخی از شهروندان ما فاقد مسکن و جوانان ما کار نداشته باشند. بر همین اساس است که امام راحل به مسؤولان نظام سفارش نمود که مشکل مسکن و بیکاری را در اولویت قرار دهند، اما نباید انتظار داشت که جمهوری اسلامی معجزه آسا مشکل مسکن و اشتغال را حل کند، چون که این مشکل ریشه در عوامل قبل و بعد از انقلاب دارد. برخی عوامل مانند جنگ موجب گردید که روند مسکن در ایران دچار مشکل شود، اما در عین حال جمهوری اسلامی اقدامات مفید در این خصوص انجام داده است. یکی از اقدامات های مهم دولت پروژه مسکن مهر می باشد که در قالب دو میلیون ششصد هزار واحد در حال اجرا است و این امر گام بلند جهت رفع مشکل مسکن به حساب می آید.
هم‌اكنون ساخت بيش از يك ميليون و 800 هزار واحد مسكوني ارزان ‌قيمت در شهرهاي كشور - به عنوان برنامه سال‌هاي 89 و90 - توسط وزارت راه ‌و شهرسازي در دست اجراست كه بيش از 10 درصد اين واحدها تاكنون تحويل متقاضيان شده و 30 درصد نيز در نوبت افتتاح قرار گرفته است.
طبق گفته گزارشی تاكنون 18 هزار هكتار از زمين‌هاي دولتي به ارزش كل 15 هزار ميليارد تومان براي ساخت واحدهاي مسكوني‌مهر اختصاص داده شده كه ريالي بابت فروش زمين كه هر متر مربع آن به طور متوسط 80 هزار تومان قيمت دارد، از متقاضي گرفته نشده است. به اين ترتيب با احتساب ارزش زمين‌ها و پرداخت 17 هزار ميليارد تومان تسهيلات بانكي ساخت به اين واحدها، دولت تا اين مرحله بيش از 30 هزار ميليارد تومان در طرح مسكن‌ مهر پرداختي داشته است.(1)
ما هم قبول داریم که یکی از مشکلات دیگر جامعه ما اشتغال است و عوامل آن نیز به قبل و بعد از انقلاب بر می گردد، اما حل همه جانبه این مشکل نیاز به زمان و اتخاذ سیاست های راهبردی کلان دارد، در عین حال دولت با ایجاد ایجاد فرصت های شغلی آمار بیکاری را کاهش داده است .البته مشکل بیکاری اختصاص به ایران ندارد؛ بلکه از مسایل منطقه ایی و جهانی است. مطالعات نشان مي‌دهد كشورهاي عربي بيشترين شمار از جوانان بيكار را دارند و ادامه اين روند سبب مي‌شود تا در سال 2009 ميلادي 25 درصد از جوانان اين سرزمين‌ها نتوانند شغل مناسبي پيدا كنند. بر اساس گزارش شاخص هاي توسعه جهاني سال 2005 بانك جهاني از نرخ رسمي بيكاري در 92 كشور جهان، ايران با نرخ بيكاري 3/12 درصدي در رتبه بيست و دوم نرخ بالاي بيكاري در جهان قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، گزارش شاخص هاي توسعه جهاني سال 2005 بانك جهاني افزود: ناميبيا با نرخ بيكاري 8/33 درصدي، بالاترين نرخ بيكاري جهان را به خود اختصاص داده است و در رتبه نخست قرار گرفت و كشورهاي مقدونيه و فلسطين اشغالي هر كدام به ترتيب با نرخ بيكاري 9/31 درصدي و 3/31 درصدي در رتبه هاي دوم و سوم قرار گرفتند.
بنابراين گزارش، نرخ بيكاري در كشورهاي آفريقاي جنوبي 5/29 درصد، الجزاير 3/27 درصد، لهستان 9/19 درصد، آرژانتين 6/19 درصد، اسلواكي 6/18 درصد، اروگوئه 6/18 درصد و بلغارستان 6/17 درصد اعلام شد و اين كشورها نيز از لحاظ نرخ بالاي بيكاري در رتبه هاي بعدی قرار گرفتند.
نرخ بيكاري در كشورهاي ونزوئلا 8/15 درصد، آلباني 8/15 درصد، بوتسوانا 8/15 درصد، جمهوري دومينيكن 6/15 درصد، تونس 6/15 درصد، كرواسي 8/14 درصد، كلمبيا 7/14 درصد، صربستان و مونتنگرو 8/13 درصد، ليتواني 8/13 درصد، اردن 2/13 درصد و پاناما 2/13 درصد اعلام شده است و اين كشورها نيز در رتبه هاي يازدهم تا بيست و يكم نرخ بالاي بيكاري قبل از ايران جاي گرفته اند.(2)
خلاصه اینکه کشور ما در عرصه اشتغال و مسکن مشکل دارد، تردیدی نیست، اما این امر نباید موجب شود که وانمود گردد، ایران در عرصه مسکن و بیکاری کاری انجام نداده است.

پی نوشت ها:
1. <http://iraneconomist.com/economic/ecnomy-bazzar/43418-2011-08-20-09-41-1...
<http://iraneconomist.com/economic/ecnomy-bazzar/43418-2011-08-20-09-41-1....
2. همان.
--------------------------------

ما هم قبول داریم که در توزیع بیت المال و امکانات مشکلاتی وجود دارد، و این یکی از مشکلاتی می باشد که جامعه را سخت رنج می دهد ، بر این اساس مسئولان کشور درصدد رفع این مشکل هستند، اما این بدان معنا نیست که اموال عمومی در اختیار عده ای خاص قرار می گیرد و بیت المال ناعادلانه توزیع می گردد - همانطور که در جواب سئوال قبل اشار ه شد - دولت در خصوص عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه امکانات کارهای بزرگ انجام داده است. لذا سزاوار نیست که این امر را نادیده گرفت؛ اما در عین حال - علي رغم تأکيد اصول متعدد قانون اساسي بر رفع تبعيض و بي عدالتي در عرصه هاي مختلف جامعه - به دلايل متعددي هنوز در بخش هايي از جامعه شاهد تبعيضاتي چه در مرحله سياست گذاري ها و چه در مرحله اجرا مي باشيم.
در يک بررسي اجمالي مي توان دلايل اين موضوع را از يک سو در مشکلات ساختاري و غيرساختاري و نيازهاي تمامي بخش هاي کشور و کمبود امکانات موجود - در حدي که بتوان به صورت همزمان به تمامي بخش ها توجه نمود - دانست و مهم تر از آن نوع نگاه و رويکرد حاکم بر بخش هايي از مجموعه مؤثر بر قانون گذاري و اجرا در بدنه نظام است که به دليل فاصله گرفتن از ارزش هاي انقلابي و اسلامي، در توجه به مهم ترين هدف نظام اسلامي يعني اجراي قسط و عدالت، وقفه هايي به وجود آورد و اين دقيقا يکي از دغدغه هاي اصلي نظام اسلامي و مقام معظم رهبري است تا جايي که به شدت بر زدودن اين نگرش ها تأکيد جدي داشته اند و مجموعه نظام را به اتخاذ سياست ها و راهکارهاي اساسي براي حل اين قبيل مشکلات رهنمون ساخته اند. نگاهي به برنامه چهارم توسعه که در اصول و مواد متعددي از آن ها بر رفع تبعيض در بخش هاي مختلف جامعه تأکيد شده است، مبين اين واقعيت مي باشد.
کافي است در جهت اثبات اين موضوع که نظام اسلامي به رفع تبعيض در بخش هاي مختلف جامعه خصوصا از اقشار و استان هاي محروم اهتمام ويژه اي دارد، به اين مسأله توجه شود که مسؤولين عالي رتبه همواره در مسافرت هاي خويش به استان هاي محروم، اعتبارات قابل توجهي - علاوه بر بودجه هاي مصوب - در جهت حل مشکلات اين مناطق اختصاص داده و بر اجراي طرح هاي عمراني و ... در اين مناطق پيگيري و نظارت مي نمايند که بحمدالله نتايج بسيار مطلوبي در پي داشته است. هر چند به دليل نيازهاي متعدد و مشکلات ساختاري در اين استان ها، تا دستيابي به وضعيت مطلوب راه طولاني مانده است.

فرهنگ عمومی جامعه باید دوری از چاپولسی و تملق باشد، و اکثر مسولان ما کارهای خود را بدون ستایش و تملق دیگران انجام می دهند و آنچه که مد نظر آنان است رعایت قوانین و اخلاق اسلامی است. همین طور مردم ما در رفتار و زندگی اجتماعی خود اخلاق و آموزه های اسلامی را رعایت می کنند. البته در این میان برخی از مسئولان و مردم به پیامد های تملق توجه نمی کنند و از این امر در رفتار و گفتار خود بهره می گیرند، و این مشکل جامعه محسوب می شود ،زیرا در شان یک انسان مسلمان و مسؤولان نظام اسلامی نیست که چاپلوس باشند. در امور مملکتی از تملق استفاده کنند، افزون برآن در آموزه های اسلامی نیز همگان به تملق زدائی سفارش و از چاپولسی نهی شده اند.
پیشوایان اسلام نه تنها از چاپلوسی و ستایش نابجا بیزار بودند، بلکه مدح آمیخته به تملق را نیز عیب اخلاقی می شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باری که با غرور و شرف انسانی مغایر بود، سکوت نمی کردند و اگر کسی مرتکب چنین عمل خلافی می شد، از او انتقاد می کردند. برای اگاهی بیشتر به کتاب، اخلاق عملی ، از ایت الله مهدوی کنی ، مراجعه نمائید.
مفاسد اجتماعی و از جمله بدحجابی مانند هر پدیده دیگر، معلول عواملی است که مبارزه با آن جز از طریق شناخت علل، امکان‏پذیر نیست.
عوامل بدحجابی عبارتند از:
1 - تربیت ناصحیح خانواده:
بسیاری از ناهنجاری‏ ها ریشه در بی‏ اعتنایی پدران و مادران و طرز برخورد آن‏ها دارد. دختران نابالغ اگر توسط والدین خود آمادگی ورود به مرحله بلوغ را نداشته باشند و آموزش‏ های لازم را نبینند، در نوجوانی و جوانی، پوشش کامل اسلامی را به سختی خواهند پذیرفت.
خانواده‏ ها باید برنامه مشخصی در زمینه آموزش حجاب و محرم و نامحرم و حلال و حرام به فرزندان خود داشته باشند. از کودکی، دختران خود را با حجاب آشنا سازند. آن را تا زمان بلوغ به تأخیر نیندازند. در این راه از راهکارهای تشویق و تنبیه بهره گیرند. البته سخت‏گیری ‏های بیجا نه تنها راه حل مناسبی به شمار نمی‏ رود، بلکه معضل را دو چندان می‏ کند. در صورتی که غیرت با دوراندیشی و تعقل و صبر همراه نباشد، چه بسا به ضد خود تبدیل شود.
2 - دگرگونی ارزش‏ ها:
شیوه نگرش افراد به ارزش‏ ها در چگونگی موضع‏ گیری آن‏ها تأثیر می‏ گذارد. اگر زنی، خودنمایی را به جای حجب و حیا، ملاک ارزش گذاری قرار دهد و ارزشمند بداند، طبیعی است که خود را نشان می‏دهد و حتی پوشش مناسب را برای نمایاندن خود بر‏گزیند.
3 - الگوهای ناهنجار:
الگو در اخلاق اسلامی و روان‏شناسی جایگاه مهمی دارد. درگذشته که الگوها و نقش‏ ها اندک و محدود بودند، هویت‏ یابی آسان بود، اما امروزه الگوهای متنوع و متضادی که رسانه‏ های متعدد ارائه می‏ دهند، هویت‏ یابی و انتخاب راه صحیح را بر جوانان مشکل کرده است. از این رو یکی از دلائل بدحجابی، مدگرایی و همرنگ جماعت شدن و تأسی به هنرپیشه‏ ها و شخصیت‏ های مطرح در رسانه‏ ها می‏ باشد.
4 - فقر معنوی:
سقوط اخلاقی، بروز ناهنجاری در جامعه و از جمله بدحجابی، ثمره نبود نظریات بنیادی مذهبی درباره هستی و انسان و معنای زندگی و در یک کلمه، عدم اعتقاد به مبدأ و معاد است.
هواهای ‌نفسانی‌ و شهوت‌رانی‌ و شهوت‌پرستی‌؛ زمینه‌ شهوت‌ در وجود هر مرد و زنی ‌هست‌، که ‌اگر کنترل‌نشود، کم‌کم‌ بر انسان مسلط می‌شود.
از امیرالمؤمنین‌(ع) آمده‌:" أشجع ‌الناس ‌من‌ غلب‌ هواه‌؛ شجاع‌ ترین ‌مردم ‌کسی ‌است ‌که‌ بر هواهای ‌نفسانی‌اش ‌غلبه‌ کند".(1)
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "غالب ‌الشهوة‌ قبل ‌قوّة ‌ضراوتها فانها ان‌ قویت ‌ملکتک ‌و استقادتک‌ و لم‌تقدر علی ‌مقاومتها؛
پیش از آن که ‌تمایلات نفسانی به تندروی عادت کنند، با آن ها به ستیز، زیرا اگر تمایلات سرکش ‌در تجاوز و خودسری ‌نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد. تو را به هر سو که بخواهند می‌برند، در نتیجه‌ قدرت ‌مقاومت‌ در برابر آن‌ها را از دست‌ خواهی داد".(2)
در درجه ‌اول‌ مسئولان‌ فرهنگی‌کشور باید با مفاسد مبارزه‌ کنند. جلوی فساد و فحشا را بگیرند. نیز زمینه ازدواج را فراهم کنند. تورم و گرانی و ثابت نبودن قیمت ها را حل کنند. وظیفة مردم نیز امر به معروف و نهی‌از منکر است‌. در انجام‌ وظیفة‌ مهم‌ نباید کوتاهی کنند.
5 - کمبود شخصیت:
کمبود محبت و محرومیت‏ های زمان خردسالی، افرادی را که به عقده حقارت مبتلا شده‏ اند، وادار به جبران می‏ کند تا از این طریق خلأ درونی خود را پرنمایند. یکی از راه‏ های ایجاد شخصیت‏ پنداری، خودآرایی است.
6 - تهاجم فرهنگی دشمن:
یکی از اهداف استعمارگران و سلطه جویان، زدودن پوشش زنان به منظور هویت زدایی آن‏ها است.
پس از روشن شدن علل بدحجابی باید راه‏ های صحیح مقابله با آن را جستجو کرد که عبارتند از:
1 - تقویت بنیان خانواده
2 - آموزش صحیح از طریق اولیا و مربیان
3 - تقویت باورهای مذهبی
4 - معرفی الگوهای شایسته
5 - مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن
6 - برقراری ارتباط صمیمی با جوانان
7 - از بین بردن زمینه‏ های بدحجابی
8 - ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر
9 - تسهیل امر ازدواج
10 - قاطعیت در اجرای قوانین و مبارزه با باندهای فساد
11 - خلق آثار فرهنگی و هنری‏
12 - جذب جوانان از طریق گفتگوهای چهره به چهره و پاسخ گویی به شبهات آنان
13 - بازشناسی ناهنجاری‏ ها و نقاط منحط فرهنگ غرب‏
14 - همخوانی گفتار و رفتار مربیان
15 - تکیه بر دعوت عملی و زبان رفتاری‏
16 - سالم سازی محیط
برای مقابله با بدحجابی، اولین قدم را باید خانواده بردارد. والدین فرزندشان را از ابتدا با فرهنگ پوشش و حجب و حیا آشنا سازند. احکام شرعی و حدود اسلامی را به آن‏ها بیاموزند.
قدم دوم را محیط آموزشی به‏ خصوص مقطع ابتدایی و راهنمایی باید بردارند.
گام سوم باید توسط محیط اجتماع و فرهنگ عمومی برداشته شود. وظیفه حکومت و دلسوزان جامعه به ویژه رسانه‏ های گروهی مانند صدا و سیما و روزنامه‏ ها آن است که با ارائه فیلم، مقاله و غیره، موضوع حجاب را به صورت فرهنگ درآورند. نیز عوامل اجرایی مراقب عناصر فاسد باشند. به پاک سازی محیط بپردازند. افراد عادی و عموم اشخاص نیز سعی در ایجاد زمینه برای تحقق شرایط امر به معروف و نهی از منکر بوده، با آگاهی از آن شرایط و رعایت آن ها این فرمان الهی را در جامعه پیاده نمایند.
وضعيت حجاب كنوني را با زمان طاغوت اصلا قابل مقايسه نيست؛ مفاسد در آن دوران تنها به بي حجابي ختم نمي شد. بسياري از مفاسد اخلاقي آشكارا صورت مي گرفت كه بي حجابي در برابر آن ها از قبح چنداني برخوردار نبود.
آنچه امروزه وجود دارد كه البه همين هم نبايد باشد و جامعه اسلامي به كمك مسئولان بايد با آن مبارزه كنند، بد حجابي است، نه بي حجابي و برهنگي كه در دوران گذشته وجود داشت.
در خاتمه اميدواريم فرهنگ جامعه اسلامي به اهميت حجاب پي برده تا شاهد اين بد حجابي هم نباشيم.

پی نوشت ها:
1. أمالی شیخ صدوق، ص 21 ناشر اعلمى‏.
2. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 241، حدیث 4884، ‌عبد الواحد تمیمى آمدى، ‏ ناشر: دفتر تبلیغات‏.