پرسش وپاسخ

سلام خسته نباشید غرض از مزاحمت من یه زن 26 ساله هستم که مدت 6 سال است ازدواج کرده ام واکنون مدت 2 ماه است که علاقه بسیار زیادی به سایتهای دوست یابی شده ام ولی نمیدانم با عذاب وجدانی که نسیبم شده چیکار کنم

متأسفانه عدم رعایت حدود و احکام شرعی باعث برقراری یک چنین ارتباط هایی می شود که نتیجه ای جز ایجاد مشکلات روانی و ذهنی ندارد. ارتباط برقرار كردن شما ( مخصوصا شما كه يك خانم شوهر دار هستيد) با مردهاي نامحرم، از ابتدا نادرست بوده است، و اگر به مسائل شرعي توجه مي كرديد، الان با اين مشكلات مواجه نبوديد. پیامبر اسلام (ص) می فرماید: " هر زن شوهر داری که چشمش را از نگاه کردن به غیر شوهرش پر کند، مورد غضب شدید پروردگار جهان واقع خواهد شد" این روایت در مورد نگاه آلوده کردن به مرد نامحرم است، ارتباطات شدیدتر و ناجورتر که جای خود دارد. این کار از گناهان کبیره است که زنی با یک مرد نامحرم ارتباط عاطفی داشته باشد، مخصوصا اگر آن زن، شوهر هم داشته باشد.
با توجه به اينكه شما ازدواج كرده ايد بايد خواسته هاي عاطفي و غير عاطفي خودتان را از طريق شوهرتان ارضاء كنيد. البته از وضعيت زندگي زناشويي شما اطلاعي نداريم، اما در هر صورت نبايد به این جور فضاهاي آلوده و حرام و مشكل ساز وارد شويد. اگر در ارتباط با همسرتان مشكلي داريد باز هم با ما مكاتبه كنيد.
از تمامي رابطه هايي كه احتمالا با افراد نامحرم داشته ايد توبه كنيد. اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. آنچه مهم است عزم بر ترک گناه و ندامت و پشیمانی درونی است. باید نسبت به اعمال گذشته پشیمان باشید و مصمم باشید که دیگر آن را تکرار نکنید. اینکه عذاب وجدان داريد نشانه خوبی است، اما کافی نیست، بلکه باید این را در عمل هم اثبات کنید. اگر واقعا کمی از خودتان صداقت در پشیمانی را نشان بدهید، خداوند متعال شما را کمک خواهد کرد.
شما بايد ارتباطتان را با این سايت ها به كلي قطع كنيد،حتي اگر فكر مي كنيد كه برايتان سخت است مي توانيد به كلي از وارد شدن به فضاي اينترنت خودداري كنيد، حتي مي توانيد مودم را از كامپيوترتان برداريد تا ديگر امكان دسترسي به اينترنت برايتان فراهم نباشد، به احتمال زياد كار ضروري با اينترنت نداريد، لذا براي كنترل بيشتر خودتان،اينترنت منزلتان را قطع كنيد.
این مسئله را براي كسي بازگو نكنيد، احتمال دارد كه خبر به گوش شوهرتان برسد،كه در این صورت ديگر هرگز به شما اعتماد نخواهد كرد و مشكلات زيادي پيدا خواهيد كرد.
- رابطه خود را با مسائل و مجامع مذهبی زیاد کنید. مثلا به مسجد رفتن و نماز خواندن روحیه بسیار خوبی در شما ایجاد میکند که می تواند شما را کمک کند.
در انتها به شما می گویم که اگر ارتباطتان با این سايت ها را قطع نکنید، در آینده مشکلات زیادی پیدا خواهید کرد و عاقبت بدی انتظار شما را خواهد کشيد، و نكبت تمام زندگي شما را خواهد گرفت، گرچه همين الان هم مشكلات روحي و رواني آن را كمي تجربه كرده ايد، لذا با جدیت و با عزم و اراده، این ارتباط را قطع کنید.
موفق باشيد.

1-اصل ولایت فقیه از کحا آمده که هیج جای قران از آن نام برده نشده است و صرفا به یک حدیث که ممکن است مثل هر حدیث دیگری در تفسیر و حتی سند آن تردید و احتمال اشتباه است استناد می شود 2-اگر درباره ولایت فقیه اعتماد دارید چرا پاسخ صریحی به حرف های کدیور نمی دهید؟

پاسخ:
درباره ولايت فقيه يك ودو روايت نيست كه در سند آن ترديد نمایيم، بلكه روايات متعدد دراين خصوص وجود دارد كه نمي توان در سند همه آن ها ترديد كرد. همچنين آياتي وجود دارد كه مي توان براي اثبات ولايت فقيه به آن ها تمسك نمود، البته در اين آيات صريحا كلمه "ولي فقيه" نيامده است، ولي از مضمون آيات و روايات مي توان به اين مطلب دست يافت كه رهبري جامعه را بايد انسان شايسته، عادل و اسلام شناس برعهده بگيرد. در ضمن عديم تصريح آيات بر ولايت فقيه مشكل ايجاد نمي كند، زيرا خيلي از موضوعات ديگر نيز هستند كه آيات صريحا بر آن ها دلات ندارند،
در اين جا به برخی آيات وروايا اشاره مي شود:
آیاتی که هر گونه حکم و داوری را که بر اساس قوانین الهی نباشد، کفر و فسق و ظلم معرفی می‏کند:
1. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ (1)؛کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری نکرده‏اند، آنان خود کافرانند».
2. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ(2)؛کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری نکرده‏اند، آنان ستمگرانند».
3. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ(3)؛کسانی که به آنچه خدا نازل کرده، حکم نکنند، آنان فاسق اند».
آیاتی که به حکمرانی و داوری بر اساس احکام الهی حکم می‏کند، مانند:
« فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَک مِنَ الْحَقِّ(4)؛برای شان بر اساس آنچه خدا نازل کرده، حکم ‏كن و در برابر آنچه از حق بر تو نازل گشته، از خواسته‏های آنان پیروی مکن».
آیاتی که هر گونه ولایت‏ پذیری غیر الهی را نفی می‏کند:
« اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیکمْ مِنْ رَبِّکمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ قَلِیلاً ما تَذَکرُونَ(5)؛از چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما نازل‏شده، پیروی کنید. از اولیا و سرپرستان دیگر جز او، پیروی نکنید، اما کم تر متذکر می‏شوید!»
دسته دیگر از آیات ضرورت اجرای احکام الهی در عصر غیبت را بیان می دارد. این احکام در آیات زیادی آمده است مانند:
1ـ اجرای حدود الهی که فقها در کتاب حدود به صورت مفصّل ذکر کرده‌اند.
2ـ اجرای معروف ها و چیزهایی که در اسلام، انجام آن ها لازم و ضروری است.
3ـ جلوگیری از منکرات و کارهایی که در اسلام حرام است. مانند: قماربازی، شراب‌خواری، رباخواری، رشوه‌خواری و...
4ـ اجرای اقتصاد اسلامی. اسلام دارای اقتصاد است که با اجرای دقیق آن، ضمن تعدیل ثروت، عدالت اقتصادی نیز اجرا شده، به محرومان و نیازمندان رسیدگی می‌شود.
5ـ حمایت و دفاع و کمک نسبت به مسلمانان و محرومان مظلوم جهان. اسلام افزون بر اصلاح مملکت اسلامی، حمایت از مسلمانان جهان در حد مقدور و با توجه و ملاحظه جهات مختلف را، لازم و ضروری می‌داند. این امر به صورت مطلوب با تشکیل حکومت دینی و اسلامی و حاکم بودن فردی آگاه و فقیه امکان‌پذیر است.
6ـ اعتلا و تقویت اسلام در جهان به عنوان یک مکتب مترقی و سازنده، این امر نیز با تشکیل حکومت دینی محقق می‌شود.
اجرای آن ها، بدون تأسیس حکومت دینی ممکن نیست. این بخش از احکام بسیار گسترده و چندین برابر احکام عبادی فردی است.
روایاتى که براى اثبات ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته اند متعدد مي باشد (6)، دراين جا به چند روايت اشاره مي شود
1. ابوالبخترى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: العلماءُ ورثهُ الانبیاء؛(7)علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند.
2. در روایت معتبرى، سکونى از امام صادق(علیه السلام)و ایشان از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)روایت مى کنند:
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یَدْخُلُوا فى الدُّنْیا؛(8) فقیهان تا زمانى که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند.
3. شیخ صدوق، با سندهاى متعدّد، از امیرمؤمنان، از پیامبر نقل مى کند:
سه بار فرمودند: اللّهم ارحَم خُلفایى؛ خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار ده.
پرسیدند : جانشینان شما چه کسانى هستند؟ فرمودند:
اَلَّذینَ یَأتُونَ بَعدى وَ یَروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى؛ کسانى که بعد از من مى آیند، حدیث مرا روایت مى کنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند(9).
4. شیخ کلینى، از امام هفتم(علیه السلام)نقل کرده است که در قسمتى از سخنان خود درباره منزلت دانشمندان دینى فرمود: الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَدینَهِ لَها؛(10) فقیهان دژهاى مستحکم اسلام هستند، همچون دژهاى شهر که حفاظت از آن را بر عهده دارند.
5. از امام صادق نقل شده است:
المُلُوکُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ وَ العُلَماءُ حُکّامٌ عَلى المُلُوکِ؛
پادشاهان حاکم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاکم اند. (11)
6. شیخ صدوق، توقیع شریفى را از امام زمان نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت
نگاشته اند:
و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم...(12) امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم. اگر اين روايات را در كنار آيات قرار دهيم مي توان نتيجه گرفت كه رهبري جامعه از آن فقها است،
دراين باره به منابع زير مراجعه فرماييد:
ولايت فقيه، امام خمينى(ره)،
- دين و دولت در انديشه اسلامى، محمد سروش
-.محمد هادي معرفت، ولايت فقيه
- امام خمينى، حکومت اسلامی (ترجمه كتاب البيع) ج2
- مجله حوزه شماره 85- 86(ویژه ولایت فقیه)
پي نوشت ها:
1.مائده (5)، آیه 44.
2.همان، آیه 45.
3.همان، آیه 47.
4.همان، آیه 48.
5.اعراف(7)، آیه 3.
6. محقّق نراقى، عوائد الایّام، مرکز نشر وابسته به مکتب الإعلام الإسلامی، 1417 ق، ص 532.
7. شیخ کلینی کافی، تحقیق : علی أکبر غفاری، تهران.، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 133.
8. کافی، ج 1، ص 147.
9. شیخ صدوق معانی الأخبار، تحقیق: علی أکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1379 - 1338 ش، ص 375.
10.کافی، ج 1، ص38.
11. أبو الفتح الکراجکی، کنز الفوائد، قم، مکتبة المصطفوی،1369 ش، ص195.
12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسة نشر إسلامی وابسته به جماعة مدرسین، ص 485.

چرا در روز عاشورا پس از آن حادثه عظیم و بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) اسب هایی را که زین کردند و آماده نمودند تا بر بدن مطهر امام بتازند، چرا این اسب ها با این وجود که بدن امام است بر روی آن تاختند..... مگر این درست نیست که همه حیوانات حتی حیوانات وحشی هم در پیش حضور امامان معصوم (علیهم السلام) نرم می شوند و کرنش می کنند؟

پاسخ:
در ابتدا بايد گفت: امامان (علیهم السلام) ولايت تكويني دارند و با اذن خداوند مي توانند از آن استفاده نمايند، چنانكه امام علي (ع) در جريان قلعه خيبر از اين ولايت استفاده نمود: « والله ما قلعتُ باب خیبر و قذفت بها أربعین ذراعاً لم یحس به أعضائی بقوّة جسدیة ولا حرکة غذائیة ولکن اُیّدتُ بقوّة ملکوتیّة ونفس بنور ربّها مضئة»(1) سوگند به خدا که در خیبر را از جا کندم و چهل ذراع دور انداختم، ولی نه با نیروی بدنی و حرکت غذایی، بلکه با نیروی ملکوتی و نفسی که با نور پروردگارش روشن است، انجام دادم، اما امامان ما در مسايل عادي مانند ديگر انسان ها هستند، روش و رفتار آنان در زندگی، در معاملات، معاشرت، صلح و جنگ، حکومت و سیاست، مثل سایرین مي باشند ودر اين گونه امور از ولايت تكويني استفاده نمي كردند.
درست است كه حيوانات -با توجه به ولايت امامان- در برابر آنان نرم مي شوند، ولي اين درصورت است كه ائمه (ع) از ولايت تكويني خود بهره گيرند، و حال اين كه امامان ما وظيفه نداشتند در اين گونه مسايل از اين ولايت استفاده نمايند، چنانكه ابن ملجم با شمشير فرق علي (ع) را شكافت، ولي امام براي جلو گيري از اين امر از ولايت خود استفاده نكرد. دركربلا نيز امام حسين (ع) وظيفه نداشت كه از ولايت تكويني خود استفاده نمايد تا مانع اسب دواني بر بدن خود گردد.

پي نوشت:
1.شيخ صدوق،امالي صدوق، ناشر: اعلمي، ص514.

آیا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) شهید شدند؟ اگر شهید شدند، چرا امام علی(علیه السلام) از قاتل ایشان انتقام نگرفتند؟

اگر هم شهید نشدند، پس چرا می گویند حضرت فاطمه (س) شهید شدند؟

پاسخ:
چنانچه دراين واقعه در پي اسناد و مدارك شهادت براي حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشيم. تنها برخي ازمدارك و منابع را برايتان گزارش مي كنيم.
یکی از نویسندگان اهل سنت (عبدالفتاح عبدالمقصود) داستان غم انگیز هجوم به خانه وحی و هتک حرمت بضعه الرسول (ص)را چنین بیان می کند:
عمر بن خطاب در حالی که گروهی او را همراهی می کردند, جهت اخذ بیعت از علی بن ابیطالب (ع)برای ابوبکر به در خانه فاطمه (س)آمد و فریاد زد: سوگند به آن کسی که جان عمر در دست اوست! باید از خانه بیرون بیایید. در غیر این صورت خانه را به سر ساکنانش آتش می زنم . عده ای از صحابه که از خدا می ترسیدند و حرمت پیامبر(ص)را در مورد فرزندانش رعایت می کردند گفتند: اباحفص (کنیه عمر) !چگونه می خواهی خانه را به آتش بکشی، در حالی که فاطمه (س)در این خانه است ؟ عمر با بی پروایی و بی حیایی تمام با صدای بلند گفت : اگر چه فاطمه باشد، به آتش می کشم. سپس عمر به خانه فاطمه (س)هجوم برد و با مشت و لگد به در می کوبید تا به زور وارد خانه شود. علی (ع) از خانه بیرون آمد. در همان هنگام طنین صدای گریه و ناله جان سوز فاطمه (س)دخت گرامی پیامبر که در نزدیکی در خانه بود, بلند شد. استغاثه کنان از صمیم قلب و عمق جان فریاد می زد و می فرمود: یا ابتاه یا رسول اللّه, ببین بعد از رحلت تو عمر و ابوبکر چه به روزگار دخترت آورده اند!صدای جان سوز زهرا(س) چنان جدّی و دردناک بود که گویا می خواهد پدرش رسول خدا را که به ظاهر در نزدیکی خانه اش خفته و در رضوان پروردگارش جای گرفته, به دنیا برگرداند تا یکی از اصحاب سرکش گردن فراز بی پروا را که به خانه اش هجوم آورده, به جای خود بنشاند و جبروتش را زایل سازد و شدت عمل و سخت گیریش را نابود سازد.(1)
ابن قتیبه دینوری ،مطلب را این گونه بیان می کند: فلمّا سمعت اصواتهم نادت بأعلی صوتها, یا ابتاه یا رسول اللّه ماذالقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافه (2)
عبدالله الصفدری شافعی از قول نظام بصری نقل کرده: در روزی که عمر بن خطاب جهت بیعت گرفتن از علی (ع)برای ابوبکر, به خانه فاطمه (س)هجوم برد، چنان ضربه ای به پهلوی فاطمه وارد کرد که فرزند داخل رحمش یعنی محسن را ساقط کرد.(3)
ذهبی در میزان الاعتدال می نویسد: محسن با ضربه لگدی که عمر به پهلوی فاطمه زد، کشته شد.
مسعودی می نویسد: درِ خانه فاطمه (س) را آتش زدند. زهرا سیده زنان را چنان با در فشار دادند تا این که محسن او کشته شد.(4) عبداله بن عباس نقل می کند: روزی پیامبر اکرم (ص)را دیدیم که به شدت گریه می کرد. از علت آن پرسیدیم ، فرمود: می بینم روزی را که فاطمه من مورد بی احترامی قرار می گیرد. ارث و حق او را غصب می کنند. پهلوی او را می شکنند, محمول رحم او را می کشند. دخترم پیوسته گریه و ندبه می کند و می گوید: یا محمداه ! ولی کسی به او جواب نمی دهد.(5)
این ها همه از منابع از اهل سنت بود .
در اين جا قسمتی از كتاب فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني را نیز مي آوريم :"
بعد از شكل گيري سقيفه، عمر همراه برخي افراد ديگر به دستور ابابكر به خانه علي(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد كمي كه متحصن شده بودند، بيعت گيرند. مأموران خليفه خطاب به متحصّنان گفتند: هر چه زودتر خانه را ترك كنند، ولي آنان از خانه بيرون نيامدند. در اين هنگام مأمور خليفه هيزم خواست تا خانه را بسوزاند. ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: "خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند . اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه رو به برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد .مأمور خليفه آتشي بر افروخت و فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد .(6)
در این باره به کتاب رنج های حضرت زهرا (س)، مرتضی عاملی ، ترجمه محمد سپهری
به طور کلی عدم دفاع علی(ع) از فاطمه(س) به صورت علنی و آشکار، ممکن است مبتنی بر دو عامل زیر باشد:
1-عدم قدرت دفاع:
تاریخ نشان می دهد که فاطمه (س) به دفاع از ولایت پرداخت، از این رو هنگامی که به خانه علی(ع) هجوم بردند و قصد بردن ایشان به مسجد جهت بیعت را داشتند، فاطمه (س) به دفاع از ساحت مقدس امام پرداخت و علی(ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا را نداشت.
2.تکلیف گرایی:
شاید یکی از علل عدم دفاع امام آن باشد که حضرت مأمور به صبر و سکوت بود که در آن حکمت و مصلحت وجود داشت. امام 25 سال در برابر خلفا سکوت کرد و دست به قیام نزد. او علل عدم قیام را حفظ دین و حفظ وحدت اسلامی و رعایت مصالح جهان اسلام دانست.
دین خداوند بزرگ ترین امانت از جانب خدا و رسول نزد علی بود ومی بایست این امانت را حفظ کند.
استاد شهید مطهری به نقل از ابن ابی‏الحدید، می‏نویسد: «روزی فاطمه علیها‏السلام علی علیه‏السلام را دعوت به قیام می‏کرد. در همین حال فریاد مؤذّن بلند شد که: «اشهد انّ محمّداً رسول اللّه .» علی به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: سخن من جز این نیست.»(7)

پی نوشت ها:
1. عبدالفتاح عبدالمقصود, الامام علی بن ابی طالب (ع) ج 4، ص 274ـ 277، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1351 ش، ترجمه سید محمد مهدی جعفری.
2. الامامه و السیاسه، ج 1، ص 16، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول .
3. صلاح الدین بن ابیک صفدری، الوافی بالوفیات، ج 6، ص 17، حدیث شماره 2444.
4. علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ص 110، قم ، بصیرتی.
5. ابراهیم بن محمد جوینی، فراید السمطین، ج 2، ص 34، بیروت، موسسه المحمودی.
6 . جعفر سبحانی، فروغ ولايت، ص182- 187، از انتشارات صحیفه ، 1368، قم ( با تلخیص ).
7. سیری در نهج البلاغه، ص 184.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آيا انسان گناهكار مي تواند بر روي زمين فرشته ها را ببيند (صحنه اي از حضور فرشته ها نزد انسان هاي مخلص)؟

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
در ابتدا باید گفت: هرچند در خصوص چگونگی وجود فرشتگان اطلاعات کاملی در اختیار ما نیست. اما بر این مطلب تقریبا اتفاق وجود دارد که فرشتگان موجوداتی مجرد هستند؛ یعنی وجودی مادی ندارند؛ براین اساس روشن است که دیدن فرشتگان با چشم عادی ممکن نیست.
دلیل این امر هم روشن است زیرا چشم ما تنها امکان درک واحساس تصاویر وصورت های خاص مادی را دارد؛ یعنی با انعکاس تصاویر اشیای مادی در چشم و طی فرآیند پیچیده ای،عمل دیدن امکان پذیر می گردد؛ و در این فرایند حتی همه موجودات مادی قابل دیدن نیستند. چه رسد به موجودات مجرد و غیر مادی که اصلا صورت مادی ندارند تا در چشم منعکس گردند و ...
البته این به معنی محال بودن دیدن فرشتگان نیست بلکه این امر ممکن است. اما به دو صورت:
1- یا باید انسان از مرتبه ملک و ماده فاصله گرفته، بدون اتکا به واسطه های مادی فرشتگان را ادراک کند؛ در این حالت هرچند در ظاهر فرد موفق به دیدن فرشته شده، اما در واقع با روح وجان خود او را ادراک ورویت کرده، از این حالت به کنار رفتن پرده ها تعبیر می شود .برای انبیا واولیا و یا برخی ازبندگان خاص خدا در مراتب مختلف حاصل می شود؛ یعنی برای برخی در حالت خلسه ومکاشفه وبرای برخی در حال بیداری رخ می دهد.
البته ممکن است برای برخی در شرائط خاص هم این امر امکان پذبر شود چنان که در مورد محتضر و کسی که در حال انتقال از این عالم به جهان آخرت است نقل شده است.
2- و یا اینکه فرشته از حال تجرد محض خارج شده ،به نوعی شکل مادی به خود بگیرد که ازاین امر به "تمثل" ومانند آن یاد می شود که موارد متعددی از این نوع تمثلات در قرآن ذکر شده؛
البته در حقیقت وچگونگی ارتباط فرشتگان با انسان ها و اصل تمثل اختلافات بسیار جدی بین فلاسفه وسایر علما وجود دارد اما مسلم است دیدن ملائکه توسط انسان های کامل و مومنی مانند حضرت مریم سلام الله علیها ویا همسر حضرت ابراهیم " ساره "(1) نقل شده و به علاوه حتی دیدن فرشتگان از جانب افراد گنهکار ومستحق عذاب مانند قوم حضرت لوط (2) در قرآن به صراحت ذکر شده است. ولی باید توجه داشت که این گونه دیدن ها کمال برای آنها محسوب نمی شود. زیرا این فرشتگان مامور عذاب قوم لوط بودند و دیدن ملک عذاب کمالی نیست.
اما در هر حال چنان که ذکر شد این رویت با تغییر در یکی از دو طرف بیننده و دیده شونده یا هردو امکان پذیر است (3).

پی نوشت ها :
1. هود(11) آیه70.
2. هود(11) آیه 82.
3. محمد تقی مصباح، معارف قرآن نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، قم 1380 ش، ص283 ونیز : الهی قمشه ی حکمت الهی نشر انتشارات اسلامی قم 1363 ش ، ج1، ص293 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام، آیا زوار امام حسین (علیه السلام) که برای زیارت حضرت به کربلا مشرف می شوند و کشته می شوند مقام شهید را دارند؟ چه جایگاهی دارند؟ در قیامت چه وضعیتی دارند؟

پاسخ:
به چند نکته توجه کنید:
1. به لحاظ فقهی تفاوت میان شهدای میدان جهاد و کسانی که در راه مأموریت های کاری شهید می شوند این است: شهدای میدان جهاد غسل داده نمی شوند و با همان لباس خونین شان دفن می شوند، اما شهدای در غیر میدان جنگ مثل انسان های دیگر غسل داده می شوند و کفن می شوند و به خاک سپرده می شوند. (1)
2. برای زیارت امام حسین، ثواب ها و برکات و آثار زیادی در روایات اشاره شده است که خارج از این مقال است. البته اعطاء ثواب به مقدار خلوص نیت و عوامل دیگر بستگی داردکه می تواند در زیاده و نقصان آن تأثیر داشته باشد،
درباره کشته شدن کسانی که به زیارت امام حسین می روند، از امام صادق عليه السلام چنین نقل شده است:
" اگر زاير حسين عليه السلام، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد و سرشت ملكوتى او بسان سرشت پيامبران به گونه اى شست و شو داده مى شود كه از سرشت حيوانى كافران و فاسقان، پاك و پاكيزه و خالص مى گردد؛ همين گونه قلب او شست و شو داده مى شود و هر ناخالص از آن زدوده و لبريز از ايمان مى گردد، و در حالى خدا را ملاقات مى كند كه از همه ناخالصى ها خالص است و شفاعت خاندان و هزاران نفر از برادران دينى اش بدو ارزانى شده است . فرشتگان به همراه جبرييل و فرشته مرگ، نماز او را مى خوانند و كفن و حنوط او از بهشت هديه مى گردد. و آرامگاهش بر او گسترده و نورباران مى گردد.
درى از درهاى بهشت به رويش گشوده مى شود و فرشتگان از بهشت بر او هديه مى آورند و پس از هيجده روز، به ملكوت پر مى كشد و تا آستانه رستاخيز با دوستان خدا همچنان در آنجا خواهد بود.
پس از آغاز برپايى رستاخيز، او نيز سر از خاك بر مى دارد و بار ديگر با پيامبر و على و امامان نور عليه السلام مصافحه مى كند، آنان بشارت كاميابى نجات بدو مى دهند و او را به همراه خود مى بردند تا از حوض كوثر مى نوشد و هر كه را دوست دارد مى نوشاند."(2)
3. هر چند در روایت بالاحضرت می فرماید :"اگر زاير حسين عليه السلام ، در راه زيارت او كشته شود با نخستين قطره خون، همه گناهانش مورد بخشايش قرار مى گيرد" اما این بخشش شامل حق الناس و بيت المال نيست لذا حق الناس حتي از گردن شهيد هم ساقط نمي شود. لذا در جایی که حقوقی نسبت به انسان دیگر پایمال شده، توبه تنها و بدون جلب رضایت کفایت نمی کندبلکه باید رضایت صاحب حق را جلب کرد. چون صاحب حق، دیگری است. البته در مواردی که حق الناس سهوا صورت گرفته تنها باید جبران شود و توبه لازم نیست چون گناهی صورت نگرفته است.
4. اعطاء ثواب به شهید مقدار خلوص نیت و عوامل دیگر بستگی داردکه می تواند در زیاده و نقصان آن تأثیر داشته باشد. لذا همه شهدا د ریک رتبه و دارای یک مقام و ثواب به اندازه مساوی نیستند.
مطالعه کتاب "فضائل و سيره امام حسين - عليه السلام - در كلام بزرگان" تالیف عباس عزيزى در این زمینه مناسب است.
با توجه به آن چه گذشت پاسخ سایر سؤالاتتان نیز روشن می شود. برای اطلاعات بیشتر و نیز مسئله شفاعت و نحوه اعطاء ثواب و ... با همکاران در گروه کلام بخش تلفنی به شماره (09640) تماس بگیرید.

پی نوشت ها:
1. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج1، ص66، مساله 1. استفتائات، ج1، ص79، سوال 191.
2. عباس عزيزى، فضائل و سيره امام حسين - عليه السلام - در كلام بزرگان، فصل 30 ، نکته شماره 814 به نقل از بحارالانوار، ج 101، ص 78.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها