1-اصل ولایت فقیه از کحا آمده که هیج جای قران از آن نام برده نشده است و صرفا به یک حدیث که ممکن است مثل هر حدیث دیگری در تفسیر و حتی سند آن تردید و احتمال اشتباه است استناد می شود 2-اگر درباره ولایت فقیه اعتماد دارید چرا پاسخ صریحی به حرف های کدیور نمی دهید؟
پاسخ:
درباره ولايت فقيه يك ودو روايت نيست كه در سند آن ترديد نمایيم، بلكه روايات متعدد دراين خصوص وجود دارد كه نمي توان در سند همه آن ها ترديد كرد. همچنين آياتي وجود دارد كه مي توان براي اثبات ولايت فقيه به آن ها تمسك نمود، البته در اين آيات صريحا كلمه "ولي فقيه" نيامده است، ولي از مضمون آيات و روايات مي توان به اين مطلب دست يافت كه رهبري جامعه را بايد انسان شايسته، عادل و اسلام شناس برعهده بگيرد. در ضمن عديم تصريح آيات بر ولايت فقيه مشكل ايجاد نمي كند، زيرا خيلي از موضوعات ديگر نيز هستند كه آيات صريحا بر آن ها دلات ندارند،
در اين جا به برخی آيات وروايا اشاره مي شود:
آیاتی که هر گونه حکم و داوری را که بر اساس قوانین الهی نباشد، کفر و فسق و ظلم معرفی میکند:
1. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ (1)؛کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان خود کافرانند».
2. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ(2)؛کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده، داوری نکردهاند، آنان ستمگرانند».
3. «وَ مَنْ لَمْ یحْکمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُونَ(3)؛کسانی که به آنچه خدا نازل کرده، حکم نکنند، آنان فاسق اند».
آیاتی که به حکمرانی و داوری بر اساس احکام الهی حکم میکند، مانند:
« فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَک مِنَ الْحَقِّ(4)؛برای شان بر اساس آنچه خدا نازل کرده، حکم كن و در برابر آنچه از حق بر تو نازل گشته، از خواستههای آنان پیروی مکن».
آیاتی که هر گونه ولایت پذیری غیر الهی را نفی میکند:
« اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَیکمْ مِنْ رَبِّکمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ قَلِیلاً ما تَذَکرُونَ(5)؛از چیزی که از طرف پروردگارتان بر شما نازلشده، پیروی کنید. از اولیا و سرپرستان دیگر جز او، پیروی نکنید، اما کم تر متذکر میشوید!»
دسته دیگر از آیات ضرورت اجرای احکام الهی در عصر غیبت را بیان می دارد. این احکام در آیات زیادی آمده است مانند:
1ـ اجرای حدود الهی که فقها در کتاب حدود به صورت مفصّل ذکر کردهاند.
2ـ اجرای معروف ها و چیزهایی که در اسلام، انجام آن ها لازم و ضروری است.
3ـ جلوگیری از منکرات و کارهایی که در اسلام حرام است. مانند: قماربازی، شرابخواری، رباخواری، رشوهخواری و...
4ـ اجرای اقتصاد اسلامی. اسلام دارای اقتصاد است که با اجرای دقیق آن، ضمن تعدیل ثروت، عدالت اقتصادی نیز اجرا شده، به محرومان و نیازمندان رسیدگی میشود.
5ـ حمایت و دفاع و کمک نسبت به مسلمانان و محرومان مظلوم جهان. اسلام افزون بر اصلاح مملکت اسلامی، حمایت از مسلمانان جهان در حد مقدور و با توجه و ملاحظه جهات مختلف را، لازم و ضروری میداند. این امر به صورت مطلوب با تشکیل حکومت دینی و اسلامی و حاکم بودن فردی آگاه و فقیه امکانپذیر است.
6ـ اعتلا و تقویت اسلام در جهان به عنوان یک مکتب مترقی و سازنده، این امر نیز با تشکیل حکومت دینی محقق میشود.
اجرای آن ها، بدون تأسیس حکومت دینی ممکن نیست. این بخش از احکام بسیار گسترده و چندین برابر احکام عبادی فردی است.
روایاتى که براى اثبات ولایت فقیه، مورد استدلال قرار گرفته اند متعدد مي باشد (6)، دراين جا به چند روايت اشاره مي شود
1. ابوالبخترى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: العلماءُ ورثهُ الانبیاء؛(7)علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند.
2. در روایت معتبرى، سکونى از امام صادق(علیه السلام)و ایشان از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)روایت مى کنند:
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یَدْخُلُوا فى الدُّنْیا؛(8) فقیهان تا زمانى که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند.
3. شیخ صدوق، با سندهاى متعدّد، از امیرمؤمنان، از پیامبر نقل مى کند:
سه بار فرمودند: اللّهم ارحَم خُلفایى؛ خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار ده.
پرسیدند : جانشینان شما چه کسانى هستند؟ فرمودند:
اَلَّذینَ یَأتُونَ بَعدى وَ یَروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى؛ کسانى که بعد از من مى آیند، حدیث مرا روایت مى کنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند(9).
4. شیخ کلینى، از امام هفتم(علیه السلام)نقل کرده است که در قسمتى از سخنان خود درباره منزلت دانشمندان دینى فرمود: الفُقَهاءُ حُصُونُ الاِسلامِ کَحِصْنِ سُورِ المَدینَهِ لَها؛(10) فقیهان دژهاى مستحکم اسلام هستند، همچون دژهاى شهر که حفاظت از آن را بر عهده دارند.
5. از امام صادق نقل شده است:
المُلُوکُ حُکّامٌ عَلَى النّاسِ وَ العُلَماءُ حُکّامٌ عَلى المُلُوکِ؛
پادشاهان حاکم بر مردم اند و علما بر پادشاهان حاکم اند. (11)
6. شیخ صدوق، توقیع شریفى را از امام زمان نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت
نگاشته اند:
و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم...(12) امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم. اگر اين روايات را در كنار آيات قرار دهيم مي توان نتيجه گرفت كه رهبري جامعه از آن فقها است،
دراين باره به منابع زير مراجعه فرماييد:
ولايت فقيه، امام خمينى(ره)،
- دين و دولت در انديشه اسلامى، محمد سروش
-.محمد هادي معرفت، ولايت فقيه
- امام خمينى، حکومت اسلامی (ترجمه كتاب البيع) ج2
- مجله حوزه شماره 85- 86(ویژه ولایت فقیه)
پي نوشت ها:
1.مائده (5)، آیه 44.
2.همان، آیه 45.
3.همان، آیه 47.
4.همان، آیه 48.
5.اعراف(7)، آیه 3.
6. محقّق نراقى، عوائد الایّام، مرکز نشر وابسته به مکتب الإعلام الإسلامی، 1417 ق، ص 532.
7. شیخ کلینی کافی، تحقیق : علی أکبر غفاری، تهران.، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 133.
8. کافی، ج 1، ص 147.
9. شیخ صدوق معانی الأخبار، تحقیق: علی أکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1379 - 1338 ش، ص 375.
10.کافی، ج 1، ص38.
11. أبو الفتح الکراجکی، کنز الفوائد، قم، مکتبة المصطفوی،1369 ش، ص195.
12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسة نشر إسلامی وابسته به جماعة مدرسین، ص 485.