پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۰۲/۰۱ ۱۹:۱۲ شناسه مطلب: 66719
سلام من 3 سال است که استمنا میکنم حال حاظر 15 سال دارم خیلی توبه کردم و شکستم آیا خدا مرا می بخشد؟ آیااگر بعد از صد ها بار توبه شکستن این بار آخرم باشد خدامرا میبخشد؟ آیا دوباره مرا دوست می دارد؟ آیا هوایم را مثل قبلا دارد؟ وآیا مشکل هایی که در جسمم به وجود آمده خوب می شود؟ آیا وقتی ازدواج کنم بچه ام سالم به دنیا می آید ؟ آیا خدا آتشش را برمن فرو میریزد یا مرا می بخشد؟ دلم میخواهد جیغ بکشم و بگویم خدا غلط کرده ام گرچه بارها توبه کگرده ام و شکسته ام چه کنم؟ کمکم کنید خواهش می کنم
پاسخ:
از این که در عنفوان جوانی توانسته اید روح و جان خود را از دام شیطان برهانید و با عزم و اراده قوی به وادی نور و پاکی قدم نهید، خرسندیم. به شما تبریک می گوییم. امیدواریم که اراده پولادین خود را به کار بسته و همواره روح خویش را از زندان گناهان رهایی بخشید. در پاسخ به سوالتان لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم :
1- خود ارضایى یکى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مىرود. در پیدایى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحریک زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محیط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ایمان و ناآگاهى از پیامدهاى خودارضایى.خودارضایی عوارض جسمی و روحی و روانی زیادی دارد.
عوارض شوم این عمل زشت در قوه تفکر انسان غیر قابل انکار است. عوارضی مثل: ضعف حافظه ، از بین رفتن خلاقیتها، توانایىها و سرکوب شدن استعدادها، عدم میل به تحصیل ، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیتهاى فکرى، افت تحصیلى و ... .
استمنا عادت زشتی است که تکرار مستمر آن موجب شده این عادت به صورت طبیعت ثانوی در آمده باشد. روشن است عملی که عادت برای انسان شده باشد، یک شب از سر به در نمیرود، ولی به تدریج ترک خواهد شد. در مدت نسبتاً کوتاهی آثار شوم آن نیز برطرف خواهد گشت.
توبه از هر گناهی و از جمله استمنا دو رکن اساسی دارد: پشیمانی بر گناه؛ عزم بر ترک آن.
اولین گام در ترک استمنا امید به نجات از دام این بیماری است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بودهاند، اگر از طریق صحیحی وارد شوید، نجات از آن مانند دیگر اعتیادها مسلّم و حتمی است.
گام دوم: تصمیم، اراده و صبر در برابر خواستههای نفسانی است. اگر قبلاً تصمیم گرفتهاید،ولی باز آن را شکستهاید، مأیوس نشوید. بیایید از نو تصمیم بگیرید. با در نظر گرفتن سرانجام این گناه و بررسی تمام جوانب مسئله و بسیج کردن تمام نیروهای معنوی خود، به خصوص ایمان به خدا عزم خود را در ترک استمنا راسخ کنید. با جدیت وارد عمل شوید. با زبان جاری کردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترک گناه مطمئن باشید گناه سابق شما بخشیده شده است. با ترک این عادت ناپسند مشکلات رفتاری شما نیز برطرف خواهد شد.
سعی کنید خاطرات تلخ گذشته را به بوته فراموشی بسپارید. بر نقاط قوّت خود تأکید و اصرار ورزید تا از این طریق اعتماد به نفس و خود باوری شما تقویت گردد.
برادر گرامی ضمن سپاس از شما به جهت ارتباط با ما، مطالب تکمیلی درباره استمنا و روش صحیح توبه و ..... را می توانید در آرشیو سایت، مطالعه کنید لذا از طولانی کردن پاسخ خودداری کرده و شما را به سایت های porsojoo.ir و pasokhgoo.ir ارجاع می دهیم.
2-همانگونه که خودتان نیز می دانید ارائه هر راهکاری برای ترک استمنا، متوقف بر خواست و اراده قطعی شماست. بهترین اذکار و قوی ترین راهکارها بدون خواست واقعی شما روی کاغذ باقی میماند.عواملی در تقویت اراده مؤثر است مانند: تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون، توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است، پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام، تلقین مثبت و....
بر این اساس مهم ترین ابزار در ترک معصیت و فرار از دام شیطان، اراده و قوی در ترک اعمال زشت و ناپسند است. مهم ترین کاری که باید انجام دهید، این است که اراده و اعتماد به نفس خودت را تقویت نمایی تا در مقابل طوفان وسوسه های شیطانی تاب بیاوری.
3- راهكار اصلي در پيشگيري و درمان مشکل، طبق فرموده قرآن، دو چیز است: یکی ازدواج است که شرایط آن برای شما مهیا نیست و دیگری داشتن تقوای درونی و عملی. بزرگان گفتهاند: «نفس را مشغول بدار؛ و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». این ها تنها راهی هستند که غریزه جنسی خود را به طور موقت کنترل کنید. طبیعی است برای کنترل غریزه جنسی باید از برخی راهکارها کمک بگیرید. در این زمینه باید چند چیز را دقیقاً و حتماً بدون سهلانگاری عمل نمایید:
1. تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمیآورد.
2. ترک زمینه گناه: پیشگیری از زمینه های گناه آسانترین راه مبارزه با گناه است. جوانی که میخواهد گناه نکند ، باید خود را از صحنههای گناه دور نگه دارد.
این خود زیر مجموعهای دارد که مهم ترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم:
دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و هر آنچه که شهوتانگیز است، نگاه شود. امام صادق(ع)می فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛(2)
نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است. چه بسا نگاهی که حسرت دراز مدتی را (در دل) به ارث بگذارد». تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
* کنترل گوش:
باید از شنیدنیهایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینهساز حرام هستند، پرهیز شود. مانند نوار موسیقی، صدای شهوتانگیز نامحرم و...
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب:
دوستانی که باعث میشوند انسان مزة گناه را مزمزه کند، دشمن هستند و باید از آن ها پرهیز کرد.
البته این ها از مهم ترین زمینههای گناه هستند که باید ترک شوند، ولی به طور کلی هر چیزی که زمینة گناه را فراهم میکند ، باید ترک شود.
ترک فکر گناه، اشتغال به برنامة شبانهروزی، ورزش،توجه کامل به این که خداوند در همة حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، تفکر در عواقب زیان بار گناه، باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسانند،عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید، از مهم ترین مواردی هستند که انسان را در داشتن داشتن تقوای درونی و عملی کمک می کند.
در صورت تمایل برای صحبت در زمینه موارد یاد شده، می توانید در مکاتبات بعدی مطرح کنید تا پاسخ دهیم. همچنین چنانچه گناه خاصی مورد نظرتان بود، در مکاتبه بعدی یادآوری نمایید تا راهکارهایی خاصی برای آن ارائه شود.
در مورد زیان های جسمی و روانی ناشی از خود ارضایی بدانید همة این عوارض، در پرتو معالجات و تدابیردرمانی قابل جبران است.
پی نوشت ها:
1. نور (24) آیه32.
2. حاج شيخ عباس قمي، سفينه البحار، دار الاسوه ، 1422 ه.ق ، ماده نظر.
۱۳۹۱/۰۱/۳۱ ۲۲:۲۳ شناسه مطلب: 66674
۱۳۹۱/۰۱/۳۱ ۱۹:۳۰ شناسه مطلب: 66658
در یک مناظره بین شیعه و سنی شنیدم که عالم سنی گفت: "امام علی چند روز بعد از ماجرای سقیفه و به همراه عباس (عموی پیامبر) با ابوبکر و عمر بیعت کردند و خودشون در بیعت کردن پیشقدم شدند اما امام علی(ع) تنها انتظاری که داشته، انتظار مشاوره با ابوبکر و عمر بوده." درباره منبعش دقیقا حضور ذهن ندارم اما گمون کنم معتبر بوده که تو مناظره ای بین شیعه و سنی مطرح شد. آیا همچین موردی سندیت داره و صحیحه؟
پاسخ:
چنين سخني كه امام علي (علیه السلام) در بيعت، چشم داشت مقام مشاوره اي داشته، سخني نادرست است. آن حضرت حتي از پذيرش مسئوليت و حضور و شركت در جنگ هاي دوران خلفا إباء داشت با آنكه سعي در متقاعد كردن او براي فرماندهي و يا شركت در جنگ داشتند. بله گاهي مشاوره مي داده و آن هم به جهت حفظ اسلام ومسلمين است.
امام علي با خلافت آنان مخالف بوده و با آنان در آغاز بيعت نكردند تا آنكه مجبور به بيعت شدند.
زيرا امام ادعاي جانشيني داشته است.
شواهد اين كه امام با خلافت ابوبكر مخالف بودند و خود ادعاي جانشيني داشته بسيار است كه ما به نمونه هايي اشاره مي كنيم:
رفتار و گفتار حضرت نشان مى دهد که ایشان پس از درگذشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگز کسى را براى خلافت شایسته تر از خود نمى دانسته اند.
امام علی -طبق گفته «ابن قتیبه دینوری»- شبها حضرت فاطمه را سوار بر چهارپایانی می کرد و در مجالس انصار می گردانید. فاطمه(س) از آنها می خواست از امام علی پشتیبانی کنند. آنان در پاسخ میگفتند:
ای دختر رسول خدا! بیعت ما با ابوبکر انجام شده و کار از کار گذشته است. نمیتوانیم نقض بیعت کنیم. اگر شوهر تو قبل از ابوبکر به سوی ما می آمد، به او مراجعه کرده و رهبری او رامی پذیرفتیم. (1)
حضرت هنگام به خلافت رسیدن و پس از مخالفت طلحه و زبیر به ایشان مى فرماید:
«فَوَاللَّهِ ما زِلْتُ مَدْفوعا عَنْ حَقّى، مُستَأثَرا عَلى، مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِیه ُ(2)؛ سوگند به خدا! همواره از حق خویش محروم ماندم. از هنگام وفات پیامبر تا امروز حق مرا از من باز داشته و به دیگرى اختصاص داده اند».
حضرت، در خطبه سوم نهج البلاغه، موسوم به شقشقیه نیز حقانیت خود را براى جانشینى پیامبر این گونه بیان مى فرماید:
آگاه باشید به خدا سوگند! فلانى (ابن ابى قحافه، خلیفه اول ابابکر) جامه خلافت را بر تن کرد، در حالى که مى دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است به سنگ آسیاب که دور آن حرکت مى کند. او مى دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است. مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رداى خلافت را رها کرده، دامن جمع نمودم و از خلافت کنارهگیرى کردم. همواره در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکى که به وجود آورده اند، صبر پیشه سازم؟ محیطى که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، مردان با ایمان را تا قیام قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مى دارد! پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با دیدگان خود مى نگریستم که میراث مرا به غارت مى برند(3).
در خصوص بیعت امام علی (ع) با ابابکر اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف در زمینه بیعت و عدم بیعت امام با ابوبکر و تاریخ و چگونگی بیعت حضرت می باشد. برخى معتقدند که حضرت در ابتداى کار و قبل از وفات فاطمه زهرا(س) بیعت نمود. عده کثیرى بر این باورند که علی(ع) بعد از رحلت جانگداز فاطمه(س) بیعت کرد. صاحب اعیان الشیعه مى گوید: بعضى از روایات دلالت دارد که علی(ع) همان روزى که ایشان را به مسجد بردند،بیعت کرد، ولی اکثر روایات دلالت دارند که ایشان شش ماه بعد و پس از وفات فاطمه(س) بیعت کرد (4).
در برخی کتاب های اهل سنت آمده است که امام پس از رحلت حضرت زهرا با ابابکر بیعت نمود.(5) در مجموع دلالت اکثر روایات و نتیجه تحقیق علما بر این است که حضرت پس از رحلت فاطمه زهرا بیعت نمود. البته بیعت بر اساس آن نبوده است که حضرت حکومت ابابکر را مشروع می دانست. بلکه بیعت حضرت جهت مصالح و حفظ دین بود؛ برخی باور دارند که بیعت امام با خلفا اجباری یا مصلحت در آن بوده است.
برای آگاهی بیش تر به کتاب ،فروغ ولایت، از آیت الله جعفر سبحانی مراجعه نمائید.
پي نوشت ها:
1. ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، تحقيق خليل المنصور، دار الكتب العلميه، بيروت، ص 16.
2. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 6.
3 . همان، خطبه 3.
4. اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات،1418 ه ق، چاپ پنجم، تحقیق سید حسن امین، ج2، ص171.
5. تاریخ الطبرى، محمد بن جریر طبری، قاهره، مطبعه الاستقامه ،1358، ج 2، ص 448.
۱۳۹۱/۰۱/۳۰ ۲۲:۲۸ شناسه مطلب: 66610
۱۳۹۱/۰۱/۳۰ ۲۱:۴۹ شناسه مطلب: 66607
۱۳۹۱/۰۱/۲۹ ۱۴:۴۰ شناسه مطلب: 66496
۱۳۹۱/۰۱/۲۸ ۱۳:۲۵ شناسه مطلب: 66438
۱۳۹۱/۰۱/۲۷ ۲۲:۵۹ شناسه مطلب: 66416
آیا اصطلاح "ولایت فقیه" عینا در روایات آمده است؟ اگر امری واجب و ضروری است، پس چرا از زمان شروع غیبت کبری تا به حال فقط از زمان انقلاب است که ولایت فقیه و تبعیت از اون مطرحه، تا قبل اون مردم چه می کردند؟
پاسخ:
اين نوع حكومت اگرچه از آرزوهاي ديرينه مكتب تشیع بوده، اما تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در تاريخ شيعه اماميه نظير ندارد؛ اما در تاريخ مي توان به مواردي مشابه دست يافت، مانند: حكومت فاطميون (اسماعیلي مذهب) در مصر كه بيش از دو قرن به طول انجاميد و يا به حكومت علويون (زيدي مذهب) در طبرستان و يمن و ... در قرن سوم به وجود آمد.(1)
همچنین در حكومت صفويه برخي از حاكمان صفويه امور مملكتي را با صلاحديد فقها و عالمان شيعه پي گير بودند.
اما اين كه فقيه، امور حكومت را خود به دست گرفته و با مباني ولايت فقيه مملكت را اداره نمايد، حكومتي بي نظير است.
اما اين تفكر و عقيده به مشروعيت حكومت و ولايت مطلقه فقيه در مجامع علمي پيش از انقلاب نيز مطرح بوده و بسياري به اين نوع حكومت باور داشتند.
پس بحث ولایت مطلقه فقیه، بحث جدیدى نیست که تنها از سوى امام خمینى مطرح شده باشد. نخستین گام را در دوره غیبت در جهت اثبات نیابت فقیه از امام زمان (عجل الله فرجه) شیخ مفید برداشته است.(2) و پس از وى، فقهاى بزرگوار شیعه، قلمرو گسترده اى را براى ولی فقیه قائل شده اند.(3)
مرحوم محقق کرکى (م: 940) مى نویسد: «فقهاى شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامى داراى همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعى تعبیر مى شود، نایب از امامان معصوم (علیهم السلام) است، در همه امورى که نیابت در آن دخالت دارد …».(4)
مرحوم علاّمه نراقى (م: 1245هـ)، از ولایت و نیابت عامّه فقیه و دلیل هاى آن سخن گفته و بر این باور است که: در هر موردى که پیامبر (ص) و یا امامان معصوم (ع) ولایت داشته اند، ولی فقیه و حاکم اسلامى نیز در روزگار غیبت، ولایت دارد. هر کارى که مربوط به امور دینى و یا دنیوى مردم است و باید انجام گیرد، فقیه داراى شرایط، عهده دار آن ها خواهد بود. (5)
کوتاه سخن این که:
نظریه ولایت فقیه سابقه دیرینه ای در منابع شیعه دارد و افرادی مانند: شهید ثانى، زین الدین بن على العاملى (م:996)، صاحب مفتاح الکرامة جواد بنِ محمّد حسینى عاملى (م: 1226هـ.)، سید بحرالعلوم، ملا احمد نراقی، فاضل در بندی، میرفتاح حسینی و بسیاری از فقها آن را به طور مستقل بحث کرده اند؛ با این حال، انزوای مذهب تشیع و حاکمیت حاکمان جور باعث شد این نظریه از افکار عمومی مسلمانان فاصله بگیرد، تا جایی که بعضی آن را تئوری نوظهور بدانند.
امام خمینی این نظریه را در فرهنگ دینی احیا کرد و آن را به صورت درس رسمی، در حوزه علمیه نجف مطرح ساخت و با تشکیل حکومت اسلامی در ایران، این تئوری به واقعیت مبدل شد.
دلائل روايي ولايت فقيه بسيار است از جمله شیخ صدوق، توقیع شریفى(6) را از امام زمان نقل مى کند؛ در آن توقیع، حضرت نگاشته اند:
و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم؛(7) امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید; زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم.
براي آگاهي بيشتر به ولايت فقيه آيه الله جوادي آملي رجوع كنيد.
پي نوشت ها:
1. تاريخ تشیع در ايران، رسول جعفريان ، ج1، ص298، ناشر انتشارات انصاريان ، قم، چاپ چهارم ،1384.
2. شیخ مفید، در آثار خود، به ویژه کتاب (المقنعه) سخنانى دارد که بر نیابت عامّه فقیه، از امام معصوم(ع) در دوره غیبت دلالت دارد. ر.ک. المقنعه، ج 8، ص 811، 812، 721 و … در این باره در مجلّه (حوزه)، شماره 302/54 به هنگام معرفى (المقنعه) توضیحات لازم آمده است.
3. مجلّه حوزه، شماره 57 ـ 56 ، مقاله: جایگاه و قلمرو حکم و فتوا.
4. رسائل الكركي، المحقق الكركي، ج1، ص 142، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1409، ناشر : مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي، قم .
5. عوائد الأيام،المحقق النراقي، ص187 ـ 188، چاپ : اول، سال چاپ : 1417 - 1375 م، چاپخانه : مطبعة مكتب الإعلام الإسلامي، ناشر مركز النشر التابع لمكتب الإعلام الإسلامي .
6. اصطلاح توقیع، مخصوص نامه ها و پاسخ هایى است که امام زمان (عج) در اوایل غیبت براى نوّاب و یاران نزدیک خود مى فرستاد.
7. کمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق، ص 485، محرم الحرام 1405 - 1363 ش، مؤسسة نشر إسلامی وابسته به جماعة مدرسین قم.