پرسش وپاسخ

با سلام آیا صحیح است که می گویند تخم کاهو جلوی احتلام را می گیرد؟ لطفا از ضررهای آن توضیح دهید. با تشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از آنجا كه تخم كاهو از لحاظ طب سنتي طبيعت سرد و خشك دارد هيچ بعيد نيست كه براي كاهش تمايلات جنسي و در نتيجه، كاهش احتلام نقش مثبت داشته باشد.
براي روشن شدن بحث مقداري به خواص تخم كاهو كه در كتاب هاي طب سنتي و گياهي ذكر شده است، اشاره مي كنيم:
۱- تخم كاهو خواب آور است.
۲- خوردن تخم كاهو زكام را برطرف مي كند.
۳- تخم كاهو براي درد سينه مفيد است.
۴- خوردن تخم كاهو براي دستگاه ادراري مفيد است و آنهايي كه تكرّر ادرار دارند بايد تخم كاهو بخورند (در حدود ۱۰ گرم روزانه ) تا اين مرض در آنها برطرف شود.
5- براي كاهش و درمان احتلام مفيد است براي اين منظور، هر روز 7 گرم تخم كاهو را بكوبيد و آن را به صورت گرد تناول كنيد و يا جوشانده آن را ميل كنيد.
6- تخم كاهو براي درمان آسم، تيفوئيد، روياندن مو در محل زخم ها و برخي بيماري هاي ديگر مفيد است.
البته علاوه بر تخم كاهو، براي مصرف خود كاهو نيز فوايد بسياري ذكر شده است كه براي اطلاع از آنها مي توانيد به منابعي كه خدمت تان ذكر مي كنيم مراجعه كنيد.
عمدتاً براي مصرف تخم كاهو مضراتي ذكر نشده است، اما از آنجا كه هر گونه افراط و تفريطي بي‌ضرر نيست توصيه مي شود در مصرف آن حد اعتدال را رعايت فرماييد.
در مصرف خود كاهو گفته شده است كه اگر در خوردن كاهو افراط نشود، اين سبزي به هيچ وجه مضر نيست.
زياده روي در خوردن كاهو گاهي باعث كم شدن قدرت جنسي، فراموشي و كم شدن حافظه، ضعف ديد چشم و نفخ شكم مي شود. البته براي برطرف كردن اين عوارض مي توان كاهو را با نعناع، كرفس و زيره ميل كرد.
علاوه بر تخم كاهو بر كاهش احتلام، موارد زير نيز در اين خصوص مفيد هستند:
1. خوابيدن به پهلوي راست احتلام را كم مي كند.
2. قبل خواب از مصرف مايعات و هر آنچه باعث افزايش ادرار مي گردد، بپرهيزيد.
3. سعي كنيد در طول روز از افكار و خيالپردازي هايي جنسي خودداري كنيد.
4. سعي كنيد در طول روز با كار و فعاليت بدني خودتان را خسته كنيد تا وقتي به رختخواب مي رويد، فوراً خواب‌تان ببرد.
5. از پوشيدن لباس‌هاي تنگ و چسبان بپرهيزيد.
6. ورزش و استحمام با آب سرد را فراموش نكنيد و آلت تناسلي خود را با آب سرد بشوييد.
7. به هنگام خواب از روانداز سنگين و زيرانداز نرم استفاده نكنيد.
8. محل خوابيدن شما خيلي گرم و يا خيلي سرد نباشد، سعي كنيد در جايي كه خنك است بخوابيد.
9. از مصرف غذاها و خوراكي هايي كه طبعيت گرم دارند و باعث تقويت و افزايش شهوت و نيروي جنسي مي‌گردد تا حد ممكن كم مصرف كنيد و در مصرف آنها زياده‌روي نكنيد.

منابع جهت مطالعه‌ي بيشتر:
1.نظري، مرتضي، خواص سبزي‌هاي خوراكي.
2.جزايري، غياث الدين، زبان خوراكي ها.
3.دريايي، محمد، طب معجزه‌گر گياهي.
4.رحيمي گل‌سفيدي، مهدي، گياهان دارويي زاگرس بختياري.
5.حاجي شريفي، احمد، اسرار گياهان دارويي.
6.اژدريان، نيره، گياه درماني

پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من یه بیچاره بدبختم که هفت ساله توی منجلاب استمناوتصاویرسکسی هستم هزاربارخواستم ترکش کنم هربارکه اومدم توسایتتون واحادیث امام صادق خوندم گفتم دیگه آب ازسرمن گذشته یه زمانی بوده که هرچی ازخدامیخواستم فوری استجابت میشد توروجون هرکی دوست دارین یه کاری کنین من حتی شرمم میشه بادخترای محرم خانوادمون چشم توچشم بشم حتی خالمم فهمیده ولی هرکارکرد بازم ادامه دادم کنکورم که به بادفنارفت میترسم دیگه زنم بهم ندن دیگه هیچی براازدست دادن ندارم کمکم کنید دارم آتیش جهنموحس میکنم هرلحظه فکرمیکنم الان میمیرم وهمنشین یزیدومعاویه و...میشم یه روحیه ای یه چیزی یه حدیثی بگید من توی یه خانواده کاملامذهبیم حتی خودمم تمام واجباتموانجام میدم ازنظرروحیم سخت مجروحم به مامانمم گفتم من زن میخوام البته من 18سالمه بخاطر این مامانم میگه نمیشه دیگه موندم چی کنم فقط روحیه وکمک میخوام راهنماییم کنید ممنون درضمن اینقدر حوصلم سرمیره که هرروزمیرم کافی نت وبازیهای سکسی میریزم توگوشیم بنظرم همه بدبختیموازبیکاری وحوصله سررفتن میکشم خلاصه بگیدراهی هست من برگردم خدامنومیبخشه؟

پاسخ:
اگر از انجام اين كار توبه كنيد و تصميم بر ترك استمنا داشته باشيد و تلاشتان را بكنيد شك نداشته باشيد كه خداوند شما را خواهد بخشيد، رحمت خداوند متعال، وسيع است و شامل حال گناهكاران هم خواهد شد. امام صادق(ع) مي فرمايد: « خداوند از ميان بندگانش، آن كسي را كه در فتنه گناه واقع مي شود و بسيار توبه مي كند دوست مي دارد.»
* خودتان را پسري ناپاك و كثيف ندانيد، بلكه پسري متدين و معتقد به خدا و اهل بيت هستيد كه به خاطر فشارهاي جنسي اي كه به شما وارد شده است، گاهي اوقات مرتكب اشتباه شده ايد، و تصميم به ترك هم داريد، اما چون سخت است، كمي طول مي كشد. اينكه اهل نماز هستيد، خيلي خوب است و سعي كنيد كه آن را از دست ندهيد. مطمئن باشيد كه همين نماز، بالاخره شما را نجات خواهند داد.
تلاش كنيد كه ديدن تصاوير و بازي هاي سكسي را ترك كنيد، چون اگر اينها را كنار نگذاريد رهايي از استمنا، مشكل تر مي شود، چون ديدن اين تصاوير، شما را شديدا تحريك مي كند و مقاومت شما در مقابل استمنا را كم مي كند.
براي بيكاري اتان فكري بكنيد، سعي كنيد كه به كاري مشغول شويد ولو اينكه پول زيادي نداشته باشد، مهم اين است كه از اين حالت بيكاري خارج شويد، اين مسئله در ميزان خود ارضايي اتان خيلي تاثير دارد.
احتمال دارد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته باشد. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه اگر نتوانستيد جلوي خود ارضايي اتان را بگيريد به يك روان پزشك مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك و روان شناس باشيد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضعيت روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع، خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره، به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي مي آورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم مي سازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانه هاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصه ها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تنآرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. مي توانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد. بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواس گونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است.
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي داند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطراب زا است. به خوبي مي توان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينه هاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم مي آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگ نمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه مي تواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تن آرميدگي مي توان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نميشود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند. اگر اين افكار به ذهنتان آمد سريع از آن وضعيت خارج شويد و مشغول كار ديگري شويد، مثلا تلويزيون را روشن كنيد، به كسي تلفن كنيد و به هر حال خودتان را به كار ديگري وادار كنيد. اشتغال به كار ديگر باعث مي شود كه ذهنتان از آن موضوع ناراحت كننده منحرف شود.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است. افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
يكي از مسائلي كه جوانان در دوران مجردي و قبل از ازدواج، مبتلاي به آن هستند اين است كه آنها در مورد مسائل جنسي فكرهاي بيخودي و خيالات بيهوده دارند، به عبارت ديگر بيش از اندازه و مقدار واقعي آن، به آن اهميت مي دهند، اگر در واقعيت با اين مسائل روبرو شوند و رابطه جنسي را تجربه كنند مي بينند كه به اندازه تخيلاتشان واقعيت ندارد. اين به آن معناست كه تخيلات جنسي، اين مسئله را بزرگتر از آن چيزي كه هست و واقعيت دارد به شما نشان مي دهند. البته اين مختص به تخيلات جنسي نيست و در مورد ساير تخيلات هم همين طور است، اما چون غريزه جنسي، غريزه قوي اي است تخيلات مربوط به آن هم قوي است. تكرار اين مطلب پيش خودتان و توجه به بزرگ نمايي غير واقعي اين افكار، احتمال دارد كمي از اين فشار كم كند.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مي يابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي ياد داشت نماييد. اين كار را براي وهله هاي ديگري كه اتفاق مي افتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز مي گردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برمي انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما مي انجامد، همچنين معمولاً در چه زمان هايي و در چه مكان هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد مي گردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي توانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را مي بينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث مي كنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي مي انديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريك زا تكرار مي گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نمي توانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب-ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400

با عرض سلام و خسته نباشید و ارزوی قبولی طاعات و عبادات شما و اما بعد :من یک جوان 17 ساله هستم و در یک خانواده ی مذهبی رشد کرده ام و وضعیت درسی ام عالی است اما از سن 13 سالگی به گناه استمنا اعتیاد دارم و این یکی از بزرگترین درد های من در زندگی است البته بارها و بارها تصمیم به ترک گرفتم(مثلا در ایام امتحانات) ولی بی نتیجه بود وباز به حالت قبلی بر می گشتم . من ادم بی دین و ایمانی نیستم ولی نمی دانم که چرا به این گناه کثیف اعتیاد دارم البته یکی از عواملی که باعث سست شدن من در ترک است این است که فکر می کنم که به خواطر این همه استمنا توان جنسی ام بسیار پایین امده و دیگر نمی توانم ازدواج کنم و اگر هم ازدواج کنم فزند دار نمی شوم . شما را به خدا قسم می دم راهنمایی ام کنیید (من امسال کنکور دارم ) ایا واقعا مضرات استمنا (مثل ناتوانی جنسی و .........) با ترک ان رفع می شود یا خیر و می توانم در اینده ازدواج کنم یا خیر؟ فقط خواهش می کنم که منو به مشاور و سایت های مختالف رجوع ندهید و خودتون راهی پیش پام بگذارید. 1) چه جوری استمنا را ترک کنم؟ 2)ایا با ترک مضرات استمنا هم رفع می شود؟

يقينا اولين كار براي از بين بردن عوارض استمنا، ترك اين كار است، تا از عوارض بعدي آن جلوگيري شود. بعضي از آثار استمنا در اثر ضعف عمومي ايجاد مي شود كه با ترك اين كار، اين آثار به تدريج از بين مي روند. بعضي از آثاري هم كه در مورد استمنا گفته مي شود واقعيت ندارند، مثل بچه دار نشدن در اثر استمناء. استمنا موجب عقيم شدن نمي شود، و ربطي به بچه دار شدن ندارد. ناتواني جنسي هم اگر به اين معنا باشد كه ديگر توان برقراري رابطه جنسي را ندارد به نظر مي رسد كه درست نباشد. شما مطمئن باشيد كه در زمينه ازدواج مشكلي پيدا نخواهيد كرد و مي توانيد ازدواج كنيد. بعضي آثار استمنا، جدي تر هستند، مثل آثار و عوارض رواني اي كه در اثر استمنا ايجاد مي شود، مثلا اگر شخصي در اثر استمنا دچار كاهش عزت نفس و كاهش اعتماد به نفس شده باشد يا اينكه اضطرابش شديدتر شده باشد و يا اينكه مشكلات ديگر روان شناختي پيدا كرده باشد قطعا با ترك استمنا، وضعيت رواني بسيار بهتري پيدا خواهد كرد، اما احتمال دارد كه در بعضي موارد احتياج به كمك يك روان شناس داشته باشد. استمنا احتمالا مشكلاتي مثل انزال زودرس، و تغيير الگوي ارضاي جنسي را هم به دنبال خواهد داشت، كه اينها در زندگي زناشويي در بعد از ازدواج، تاثيراتي مي گذارند. اگر كسي دچار اين مشكلات شده باشد نبايد نگران باشد، بلكه بايد به دنبال درمان باشد و البته درمان اين چيزها سخت هم نيست، مثلا انزال زودرس با رعايت بعضي توصيه ها و تكنيك ها و داروها، قابل درمان يا تخفيف است. البته اصلا معلوم نيست كه شما بعد از ازدواج، دچار اين مشكلات بشويد، چون اين ها حتمي نيست، بلكه احتمالي است. در هر صورت شما نبايد به اين فكر كنيد كه آثار و عوارض استمنا چه خواهد شد، چون حالا اگر فرض كنيم كه اين آثار، از بين نروند آيا شما نمي خواهيد استمنا را ترك كنيد؟ البته همان طور كه گفته شد اكثر عوارض استمنا از بين مي روند ولي شما به اين چيزها كاري نداشته باشيد و روي ترك اين كار، تمركز كنيد، چون اگر اين كار را ترك كنيد حداقلش اين است كه جلوي عوارض بعدي را مي گيرد. لذا با تصميم جدي، به دنبال ترك استمنا باشيد و نسبت به عوارض گذشته آن نگران نباشيد.
احتمال دارد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته باشد. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه اگر نتوانستيد جلوي خود ارضايي اتان را بگيريد به يك روان پزشك مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك و روان شناس باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضعيت روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع، خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره، به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي مي آورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم مي سازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانه هاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصه ها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تنآرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. مي توانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد. بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواس گونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است.
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي داند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطراب زا است. به خوبي مي توان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينه هاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم مي آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگ نمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه مي تواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تن آرميدگي مي توان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نميشود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند. اگر اين افكار به ذهنتان آمد سريع از آن وضعيت خارج شويد و مشغول كار ديگري شويد، مثلا تلويزيون را روشن كنيد، به كسي تلفن كنيد و به هر حال خودتان را به كار ديگري وادار كنيد. اشتغال به كار ديگر باعث مي شود كه ذهنتان از آن موضوع ناراحت كننده منحرف شود.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است. افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
يكي از مسائلي كه جوانان در دوران مجردي و قبل از ازدواج، مبتلاي به آن هستند اين است كه آنها در مورد مسائل جنسي فكرهاي بيخودي و خيالات بيهوده دارند، به عبارت ديگر بيش از اندازه و مقدار واقعي آن، به آن اهميت مي دهند، اگر در واقعيت با اين مسائل روبرو شوند و رابطه جنسي را تجربه كنند مي بينند كه به اندازه تخيلاتشان واقعيت ندارد. اين به آن معناست كه تخيلات جنسي، اين مسئله را بزرگتر از آن چيزي كه هست و واقعيت دارد به شما نشان مي دهند. البته اين مختص به تخيلات جنسي نيست و در مورد ساير تخيلات هم همين طور است، اما چون غريزه جنسي، غريزه قوي اي است تخيلات مربوط به آن هم قوي است. تكرار اين مطلب پيش خودتان و توجه به بزرگ نمايي غير واقعي اين افكار، احتمال دارد كمي از اين فشار كم كند.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مي يابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي ياد داشت نماييد. اين كار را براي وهله هاي ديگري كه اتفاق مي افتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز مي گردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برمي انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما مي انجامد، همچنين معمولاً در چه زمان هايي و در چه مكان هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد مي گردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي توانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را مي بينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث مي كنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي مي انديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريك زا تكرار مي گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نمي توانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب-ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
پرسشگر گرامی:
ضمن تشکر از ارتباط شما با این مرکز؛ با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
سامانه هاي فضای مجازی ( اينترنتي):
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
پاسخگوئی زنده اینترنتی از طریق سایت : http://www.09640.ir
سامانه پیامک(فقط احکام شرعی): به شماره 30009640 یا از طریق سایت http://www.30009640.ir
سامانه تلفني : 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

1- هدف خدا از خلقت چه بوده است؟ در حالي كه معمولا كسي هدف دارد كه نيازي را دارد و مي خواهد با رسيدن به هدفش، نيازش را بر طرف كند.

2- چرا جهان ازلي نيست؟

3- آيا وجود ازلي نمي تواند محدود باشد؟ (چرا؟)

4- چرا و چگونه خدا بي نهايت است؟

5- اگر خدا محدود باشد چه مشكلي پيش مي آيد؟

6- از كجا مي توان فهميد كه خدا زنده است؟

7- آيا هنگامي كه علت از بين برود، معلول هم از بين مي رود؟ (چرا؟)

پرسش: درباره ي خدا
1- هدف خدا از خلقت چه بوده است ؟ در حالي كه معمولا كسي هدف دارد كه نيازي را دارد و مي خواهد با رسيدن به هدفش ، نيازش را بر طرف كند.

پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تصور ما از انجام كارها، معمولا به دست آوردن سود يا رفع يك نياز است؛ زيرا ما انسان ها موجوداتي محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يكي از اين دو امر برمي گردد؛ اما خداوند، هيچ نقصي ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هيچ كمالي نيست تا به كمال رسيدن براي او متصور باشد پس هدف از آفرينش او چيست؟
در ديدگاه انديشه اسلامي، اين خدايي خداوند است كه اقتضاي آفرينش دارد؛ در واقع او مي آفريند چون خداست؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد كردن است. هر وجودي خير است. لازمه فياض(بخشنده) بودن خداوند، عطا كردن او است: «وَ مَا كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُورَا؛ و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است.» (1)
هر چيزي كه اقتضاي وجود و هستي داشته يا امكان وجود داشتن در آن باشد، فيض وجود از خدا دريافت مي كند. خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد، تا موجودي كه امكان وجود آن است، وجود را دريافت نكند. پس هدف آفرينش مربوط به ذات خداوند نيست، بلكه مربوط به فعل اوست. اصطلاحاً آن را هدف فعلي مي گويند.
بنابراين در مورد آفرينش جهان و هدف از آفرينش آن مي گوييم:
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حكمت و... خداست، به طوري كه بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند.
هر «بود»ي، «نبود»ي دارد؛ نمي شود فياض باشد، اما فيضي نداشته باشد، همان گونه كه نمي تواند نور باشد. اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است.
خداوند فيض و بخشش دارد. لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت كند. چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد؛ بنابراين جهان هستي، نشان دهنده صفات خداوند است. (2)
خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده ،لازمه اين صفات آن است كه خلقت خداوند بهترين و كامل‏ترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است.
چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند، ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است."جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كامل‏ ترين صورت ممكن را داشته باشد. هر چه امكان تحقق دارد، از طرف خداوند فيض وجود دريافت كند.
در اين مجموعه و با ساختار هرمي كه خداوند در نزول بركات و نعمت ها براي موجودات فرو دست قرار داده، يقينا مي بايست فرشتگان به عنوان واسطه فيض بودند، چنان كه بايد انسان يا هر موجود ديگري خلق مي شد؛ در واقع هر موجودي كه امكان خلق شدن و قرار گرفتن در اين مجموعه را داشت رحمانيت خداوند اقتضا مي كند كه به واسطه فضل مطلق خود او را ازاين نعمت محروم ننمايد كه همين گونه نيز شد.

پي‌نوشت ها‌:
1. اسراء (17) آيه‏ 20.
2. سيد حسن ابراهيميان، انسان‏شناسي، نشر معارف، تهران، 1381 ش، ص 115 و 116.
------------------------------------

پرسش: جهان ازلي
2- چرا جهان ازلي نيست؟ آيا وجود ازلي نمي تواند محدود باشد؟ (چرا؟)

پاسخ: تعبير ازلي داراي دو اصطلاح متفاوت است و تا اين دو تعبير اصطلاحي روشن نشود نمي توان پايخ دقيقي در مورد پرسش شما داد؛ "ازليت" در مقابل حدوث است و حدوث دو معنا دارد، حدوث زماني و حدوث ذاتي؛ حدوث زماني يعني چيزي در مقطعي از زمان نبوده و بعد به وجود آمده، اما حدوث ذاتي يا رُتبي آن است كه يك چيز در رتبه اي بعد از رتبه موجود يا موجودات فراتر باشد، مانند رتبه معلول نسبت به علت كه همواره پايين تر است؛ بر اين اساس يك حادث رتبي ممكن است از نظر زماني همواره بوده، اما چون علتش وجود داشته او هم وجود داشته، اما در عين حال رتبه وجودي او بعد از علتش است.
بر اين اساس اگر جهان ماده ازلي به معناي زمان - كه محل بحث علوم تجربي است - هم باشد باز نيازمند علت ايجاد كننده خود است. چون ممكن الوجود و نيازمند به علت است؛ اتفاقا فلاسفه مسلمان مدعي ازلي بودن زماني عالم هستند؛ يعني اين گروه برخلاف متكلمان بر اين باورند كه عالم به لحاظ زمان حادث نيست و قديم است. اما در عين حال حادث ذاتي است، يعني چون زمان هم جزو عالم است، پس همانند عالم حادث است.
بر اين اساس حتي اگر عالم را قديم زماني و ازلي بدانيم، ترديدي وجود ندارد كه عالم حادث رتبي و ذاتي است و چون وجود لازمه ذات او نيست، حتما علتي آن را ايجاد نموده و در نتيجه عالم يقينا حادث است و در مرتبه بعد از علت خود قرار دارد و در عين حال اين ازليت زماني و حدوث ذاتي منافاتي با محدود بودن او ندارد.
پس در پاسخ پرسش شما بايد گفت كسي ادعا نكرده كه لزوما جهان ازلي نيست بلكه جهان ماده اي كه مي شناسيم به لحاظ زماني مي تواند ازلي باشد يعني زماني نتوان يافت كه ماده در آن زمان نباشد، چرا كه زمان مقدار حركت است و حركت حالت تغيير جسم را گويند و جسم موجودي است داراي ماده.(1)
اينكه گفته مي شود ماده نمي تواند ازلي باشد به لحاظ ذاتي است يعني نمي توان ماده را قديم ذاتي به حساب آورد.قديم ذاتي وجودي است كه ذاتا مسبوق به عدم باشد. يعني وقتي آن را بدون وجود خارجي اش لحاظ كنيم مشاهده خواهيم كرد كه ذاتا مي تواند معدوم باشد و از عدمش محذوري پيش نمي آيد. (2)

پي نوشت ها:
1. ر.ك: محمد تقي مصباح يزدي، آموزش فلسفه، تهران، موسسه انتشارات امير كبير ٰ 1378ه.ش، ج 2، ص 151.
2. براي مطالعه در باب حادث و قديم ر.ك مرتضي مطهري، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1374، ج 5، ص 166.
------------------------------------

پرسش: چرا و چگونه خدا بي نهايت است؟
3- چرا و چگونه خدا بي نهايت است؟اگر خدا محدود باشد چه مشكلي پيش مي آيد؟

پاسخ: نامحدود بودن خداوند - چنانكه قبلا در تبيين حقيقت واجب الوجود توضيح داده شد- لازمه وجود خداوند است. زيرا نامحدود نبودن يا همان محدود بودن عين نقص و نياز است و موجودي كه داراي نقص و نياز باشد نمي تواند در جايگاه علت العلل و رأس هرم هستي قرار بگيرد و يقينا موجودي ممكن الوجود خواهد بود؛ در نتيجه لازمه واجب الوجود و خدا بودن نامحدود بودن است.
در واقع مشكل محدود بودن خدا آن است كه خدا ديگر " خدا " و واجب الوجود نباشد. زيرا با توضيحي كه در گذشته در مورد واجب الوجود داديم روشن مي شود كه ما با موجودي فرضي به نام خدا مواجه نيستيم، بلكه خدا لزوما بايد شرايط و ويژگي هايي را دارا باشد تا بتوان او را واجب الوجود دانست و محدوديت از دائره اين ويژگي ها خارج است.
------------------------

پرسش:
4- از كجا مي توان فهميد كه خدا زنده است؟

پاسخ: در ابتدا بايد گفت: مفهوم واژه حيات از ريشه «حيّ» در مقابل «ميّت» و به معناي زندگي و زيست است و در مقابل «موت» و «ممات» (به معناي مرگ و مردن) به كار مي‏رود و نيز در معناي قوّه ناميه موجود در نبات و حيوان، قوّه حس كننده، قوّه عاقله و روز واپسين هم استعمال شده است. مفهوم حيات همچون مفهوم «وجود» روشن است؛ امّا حقيقت و ماهيتش براي بشر ناشناخته و مجهول است؛ هر چند آثار و نمودهاي حيات در جهان آفرينش از هر چيزي نمايان‏تر است و از آثار و جلوه‏هاي حيات در طبيعت تاحدودي مي‏توان به مفهوم و ماهيّت آن پي برد.
حيات مانند وجود داراي مراتب و درجات مختلف و متفاوتي است. حيات نباتي، حيات حيواني، حيات عقلاني و انساني و حيات لاهوتي هر يك مرتبه‏اي از حيات ‏اند. (1)
صِفت «حيّ» درباره حق تعالي، كه حيات عين ذات اوست و ذات احديّتش اصل و حقيقت حيات است، همچنين براي ممكنات، كه حيات عارض بر ذات آنها و قائم به مشيّت باري تعالي است، اطلاق مي‏ شود.
علامه طباطبايي در تعريف حيات مي نويسد:
« حيات كه در مقابل موت يعنى باطل شدن مبدأ اعمال حياتى قرار دارد، برگشت معنايش بر حسب تحليل به اين است كه موجود داراى حيات داراى چيزيست كه به وسيله آن، آثار مطلوب از آن موجود مترتب بر آن موجود مى‏ شود، هم چنان كه موت عبارت است از اينكه آثار مطلوب از آن موجود بر آن موجود مترتب نشود، پس زنده شدن زمين به معناى آن است كه زمين گياه خود را بروياند و سرسبز گردد، بر خلاف زمين مرده كه اين اثر بر آن مترتب نمى‏شود. و زنده بودن عمل عبارت است از اينكه عمل طورى باشد كه غرضى كه بخاطر آن غرض آن عمل انجام شده از آن عمل حاصل شود، و عمل مرده عبارتست از عملى كه اينطور نباشد.» (2)
بر اين اساس معناي حيات الهي هم روشن مي شود كه همان تجلي و بروز افعال ارادي و آگاهانه از جانب اوست؛ در قرآن آيات زيادي دلالت بر حيات الهي دارند از جمله: اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم؛(3) معبودى جز خداوندِ يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست. «ووَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت»؛(4) و به آن زنده كه نمي‌ميرد توكل كن. «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّوم؛(5)و چهره‌ها براي آن زنده پاينده خضوع مي‌كنند.
حال بايد ديد كه تفاوت حيات در خدا با مخلوقات در چيست؟
حيات خداوند، ذاتي، ازلي، ابدي، تغييرناپذير و خالي از هرگونه نقص و محدوديت است، و بيانگر احاطه علمي او به هر چيز و توانايي بر هر كار است.(6) با توجه به آن چه در باره معناي حيات در خداوند گفته شد فرق آن با مفهوم حيات در مخلوقات به خوبي روشن است. چون هيچ كدام از امور ياد شده در حيات مخلوقات وجود ندارد مثلا حيات مخلوق ذاتي، ازلي،ابدي، ومانند آن نيست چون صفات مخلوق همانند ذات آن حادث، زوال پذير و ناقض و مانند است. و در نتيجه چون خداوند به ساير موجودات حيات وزندگي داده اين آسان ترين دليل بر حيات داشتن خود اوست چون اگر خود صفت حيات را نمي داشت نمي توانست به ديگران بدهد.

پي نوشت ها:
1. حسيني دشتي، معارف و معاريف نشر دانش قم 1376 ش، ج4، ص 691.
2. علامه طباطبايي، الميزان نشر جامعه مدرسين قم، بي تا، با ترجمه موسوي همداني، ج10، ص72.
3. بقره(2) آيه 255.
4. فرقان(25) آيه 58.
5. طه(20) آيه 111.
6. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مطبوعاتي هدف، 1373، ج 4، ص 202.
------------------------------------

پرسش:
5- آيا هنگامي كه علت از بين برود ، معلول هم از بين مي رود؟(چرا؟)
پاسخ: دو مفهوم علت و معلول از معقولات ثاني فلسفي است كه بيانگر نحوه وجود بوده است. ما اگر دو وجود "الف" و "ب" را با هم مقايسه كنيم و ببينيم وجود "الف" به گونه اي است كه هرگاه محقق مي شود، وجود "ب" نيز محقق مي شود و هر گاه الف معدوم گردد، ب نيز معدوم شده و وجود ب مبيّن وابستگي و تعلق و ارتباط به وجود الف است، در اين صورت مي گوييم الف علت ب و ب معلول الف است.(1)
پس طبق آنچه عقل از علت و معلول بيان مي كند رابطه علت و معلول از حيث وابستگي، يك طرفه است نه دو طرفه؛ زيرا وجود معلول وابسته به وجود علتش است، ولي وجود همين علت وابسته به همين معلول نيست، هر چند امكان دارد خود اين علت، معلول علت ديگري باشد و از اين حيث وابسته به آن علت باشد، مثلا ممكن است ج معلول ب و ب معلول الف باشد، در اين صورت ب هم معلول است و هم علت (يعني هم وابستگي دارد و هم معلولي به او وابسته است)، ولي حيثيات آن متفاوت است.
در اين كه مناط و علت احتياج معلول به علت چيست؟ فيلسوفان نظريات دقيق و ظريفي را ارائه داده اند، صدر المتألهين و پيروان مكتب صدرايي كه قائل به اصالت وجود هستند، امكان فقري و وجودي را ملاك احتياج معلول به علت مي دانند. مراد از امكان فقري و وجودي تعلق و وابسته بودن وجودي است، به تعبير ديگر هر موجودي كه وجودش عين تعلق، ربط و وابستگي به موجود ديگر باشد معلول و ممكن خواهد بود و به مقتضاي قاعده عليت محتاج علتي است كه آن را پديد آورده باشد.(2)
نتيجه اينكه از آنجا كه اين فقر و امكان و احتياج هميشه با معلول و وجود امكاني همراه است چه در ابتداي وجود و چه در ادامه حيات (ابتدائا و استدامتا) همواره نيازمند علت است و هر گاه علت از بين برود، معلول نيز از بين مي رود.

پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، بداية الحكمة، مرحله هفتم، فصل اول، موسسة النشر الاسلامي، قم، 1428 ق، ص 109.
2. غرويان، محسن، سيري در ادله اثبات وجود خدا (4)، برهان علت و معلول، ماهنامه رشد آموزش معارف اسلامي، پاييز و زمستان 1368، شماره 7 و 8، ص 45.

چرا خدا كاملاً بي نياز است؟ چرا نياز، براي خدا نقص است؟ شايد خدا نياز داشته باشد، و خودش هم آن نياز ها را براي خودش برآورده كند؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قبل از بيان اصل پاسخ توجه به يك مقدمه ضروري است هر موجودي از جمله جهان هستي از دو حال خارج نيستند:
الف: به اصطلاح واجب الوجود مي باشند يعني وجود در ذات آنها بوده و به هيچ عنوان عدم نمي پذيرند اين دسته براي به وجود آمدن نيازي به موجود ديگر ندارند و اصلاً عدم براي آنها معنا ندارد تا از جانب ديگري به وجود آيند و طبيعي است موجوي كه چنين باشد همه كمالات را دارد و تغيير، جابجائي و فقدان و تكامل و... براي آنها معنا ندارد.
ب: به اصطلاح "ممكن" مي باشند يعني امكان وجود و امكان عدم در آنها راه دارد آن چنانكه انسانها و همه پديده هاي مورد مشاهد، زماني نبوده و زماني نيز نخواهند بود و روز به روز تغيير مي كنند اين دسته براي وجود خود نيازمند موجود ديگري مي باشند.
بعد بيان اين مقدمه مي گوئيم: انسان در تفكر فلسفي پس از پذيرش اصل وجود و هستي، در نهايت به علتي مي رسد كه خود معلول غير نبوده و علت العلل جميع وجودات عالم است و از آنجا كه تمامي موجودات در ذات خود جهتي امكاني داشته كه وجود و عدم در آنها مساوي است، به ناچار آن علت العلل بايد واجد جميع مراتب معلولات باشد و حالت انتظاري در آن نباشد و آنچه لازمه عليت است بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جميع آنچه براي موجودات ديگر ممكن است براي او بالفعل حاصل باشد. زيرا اگر از جهتي از جهات فاقد مرتبه اي از كمال باشد در حصول آن كمال احتياج به مكمل خواهد داشت و لازم مي آيد از آن جهت ممكن بوده و مركب از از كمال و نقص باشد كه خود در حصول آن كمال، محتاج ديگري است و حال آنكه اين خلاف فرض است.
به علاوه آنكه اگر واجب الوجود يعني خداوند كامل و مطلق نبوده و در مقابل ناقص باشد، معنايش آن است كه ذات او، فاقد يك صفت كمالى است. آنگاه بايد گفت: ذات واجب‏الوجود، واجد يك سرى كمالات و فاقد بعضى از كمالات ديگر است.
مفهوم اين مطلب، آن خواهد بود كه واجب‏الوجود- به حسب تحليل عقلى- مركب از وجود و عدم باشد يعنى، مركب از داشتن يك سلسله كمالات و نداشتن يك سلسله كمالات ديگر و چيزى كه مركب باشد- ولو مركب عقلى (يعنى براساس تحليل عقلى مركب از اجزايى باشد)- نيازمند به اجزايش خواهد بود و لازمه احتياج، امكان است يعنى، نسبت به كمالاتى كه ندارد، حالت امكان دارد. و حال آن كه چنين مطلبى، در ذاتى كه ما فرض‏ كرديم- كه او واجب ‏الوجود است- راه ندارد و در واقع خلاف فرض است.(1)
بنابراين، با دقت در مفهوم واجب‏الوجود، بايد اذعان كنيم كه خداوند، داراى تمامى كمالات است و در واقع مطلق كمال و كمال مطلق است و انفصال بعضى از كمالات از ساحت مقدس او، به معناى خروج واجب‏الوجود از «وجوب وجود» به «امكان وجود» است حال آن كه فرض ما بر آن است كه خداوند، واجب‏ الوجود است.
با اين بيان روشن نيز مي شود كه وجود واجب، وجودي صرف و محض است كه هيچگونه وجه عدم در آن راه ندارد و تصور وجود نقص و نياز در هر صورت ممكن در او منتفي است، چه بخواهد خود آن را برطرف كند و چه موجودي ديگر؛ بماند كه اصولا اگر او بتواند خود نقص و نياز خود را برطرف نمايد ديگر فاقد آن كمال نيست و در واقع نيازي نداشته و الا اگر واقعا فاقد آن كمال باشد طبق قاعده فلسفي " فاقد شيء هيچگاه معطي آن نخواهد بود." و معنا ندارد كه بتواند خود، آن نياز را برطرف نمايد.

پي نوشت:
1. ر.ك طباطبايى، سيدمحمد حسين، نهايةالحكمه، چ موسسه آموزشي امام خميني (ره)، ج 1، ص217.

وقتي كه علت به وجود بيايد (يا اينكه اصلا علت، ازلي باشد)،‌ معلول هم به طور اتوماتيك از آن صادر مي شود يا آنكه علت با اختيار خودش و هر وقت كه اراده كند معلول را ايجاد مي كند؟ (چرا؟)

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود كه با توجه به تعريف علت و معلول به آسانى روشن مى‏ شود كه نه تنها تحقق معلول بدون علل داخلى اجزاء تشكيل دهنده آن ممكن نيست. بلكه بدون تحقق هر يك از اجزاء علت تامه امكان ندارد. زيرا فرض اين است كه وجود آن نيازمند به همه آنها مى‏ باشد و فرض تحقّق معلول بدون هر يك از آنها به معناى بى‏ نيازى از آن است. البته در جايى كه علت جانشين پذير باشد وجود هر يك از آنها على البدل كافى است و فرض وجود معلول بدون همه آنها ممتنع خواهد بود و در مواردى كه پنداشته مى‏ شود كه معلولى بدون علت بوجود آمده است مانند معجزات و كرامات در واقع علت غير عادى و ناشناخته‏ اى جانشين علت عادى و متعارف شده است.
از سوى ديگر در صورتى كه علت تامه موجود باشد وجود معلولش ضرورى خواهد بود. زيرا معناى علت تامه اين است كه همه نيازمندي هاى معلول را تامين مى‏ كند و فرض اينكه معلول تحقق نيابد به اين معنى است كه وجود آن نيازمند به چيز ديگرى است كه با فرض اول منافات دارد و فرض اينكه چيزى مانع از تحقق آن باشد به معناى عدم تماميت علت است. زيرا عدم مانع هم شرط تحقق آن است و فرض تمام بودن علت‏شامل اين شرط عدمى هم مى‏ شود يعنى هنگامى كه مى‏ گوييم علت تامه چيزى تحقق دارد منظور اين است كه علاوه بر تحقق اسباب و شرايط وجودى مانعى هم براى تحقق معلول وجود ندارد .
بعضى از متكلمين پنداشته‏ اند كه اين قاعده مخصوص علت هاى جبرى و بى‏ اختيار است و اما در مورد فاعل هاى مختار كه دارا اراده اند بعد از تحقق جميع اجزاء علت باز جاى اختيار و انتخاب فاعل محفوظ است غافل از اينكه قاعده عقليه قابل تخصيص نيست و در اين موارد اراده فاعل يكى از اجزاء علت تامه مى‏ باشد و تا اراده وى به انجام كار اختيارى تعلق نگرفته باشد هنوز علت تامه آن تحقق نيافته است. هر چند ساير شرايط وجودى و عدمى فراهم باشد.
حاصل آنكه هر علتى اعم از تامه و ناقصه نسبت به معلول خودش وجوب بالقياس دارد و همچنين هر معلولى نسبت به علت تامه‏اش وجوب بالقياس دارد و مجموع اين دو مطلب را مى‏توان بنام قاعده تلازم علت و معلول ( ملازم بودن وجود علت با وجود معلول ) نامگذارى كرد.
تقارن (=نزديك بودن)علت و معلول
گفتني است از قاعده تلازم علت و معلول قواعد ديگرى استنباط مى‏ شود كه از جمله آنها قاعده تقارن علت و معلول است توضيح آنكه هر گاه معلول از موجودات زمانى باشد و دست كم يكى از اجزاء علت تامه هم زمانى باشد علت و معلول همزمان تحقق خواهند يافت و تحقق علت تامه با تحقق معلول فاصله زمانى نخواهد داشت. زيرا اگر فرض شود كه بعد از تحقق همه اجزاء علت تامه زمانى هر چند خيلى كوتاه بگذرد و بعدا معلول تحقق يابد لازمه‏ اش اين است كه در همان زمان مفروض وجود معلول ضرورى نباشد در صورتى كه مقتضاى وجوب بالقياس ( اين كه وجود معلول در مقايسه با وجود علت وجود ش لازم وقطعي الوقوع است) معلول نسبت به علت تامه اين است كه به محض تماميت علت وجود معلول ضرورى باشد.
ولى اين قاعده در مورد علل ناقصه (علت هاي ناقص و غير كامل) جارى نيست. زيرا با وجود هيچيك از آنها وجود معلول وصف ضرورى را نخواهد يافت بلكه حتى وجود معلول با فرض وجود مجموع اجزاء علت تامه به استثناء يك جزء هم محال است. زيرا معناى آن بى‏ نيازى معلول از جزء مزبور مى‏ باشد.
اما اگر علت و معلول از قبيل مجرّدات ( موجودات غير مادي نظير فرشتگان) باشند و هيچكدام زمانى نباشند در اين صورت تقارن زمانى (نزديك بودن زمان هايشان) آنها مفهومى نخواهد داشت همچنين اگر معلول زمانى باشد ولى علت مجرد تام باشد زيرا معناى تقارن زمانى اين است كه دو موجود در يك زمان تحقق يابند در صورتى كه مجرد تام در ظرف زمان تحقق نمى‏ يابد و نسبت زمانى هم با هيچ موجودى ندارد، ولى چنين موجودى نسبت به معلول خودش احاطه وجودى و حضوري ( يعني علت بر معلول خود اشراف دارد و معلول در حضور علت است مثلا عالم همه در محضر خداوند اند) خواهد داشت و غيبت معلول از آن محال خواهد بود و اين مطلب با توجه به رابط بودن ( وجود غير مستقيل داشتن) معلول نسبت به علت هستى‏بخش وضوح بيشترى مى‏ يابد.(1)

پي نوشت ها:
1. استاد محمد تقي مصباح يزدي، آموزش فلسفه، نشر موسسه در راه حق، قم 1367 ش، ج 2، ص123.

با سلام و خسته نباشید شماها از طرفی می گویید که دین گفته مردان متأهل هم می توانند ازدواج موقت کنند و در این باره اصلا نگفته که حرام یا حتی مکروه است ولی در روایتی این چنین آورده اید: «امامان معصوم در برابر سؤال برخي از اصحاب خود در مورد ازدواج موقت فرمودند: تو را با نكاح متعه چه كار؟ و حال آن كه خداوند تو را (با داشتن همسر) از آن بي نياز كرده است. حالا بفرمایید حرف چه کسی را قبول کنیم حرف دین را که حتی نگفته مکروه است و یا حرف امامان را که برای کسانی که همسر دارند آنها را از متعه نهی کرده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي ظاهرا شما دين را غير از سخنان اهل بيت و امامان عليهم السلام تصور كرده ايد، دين غير از فرمايشات خداوند و اهل بيت عليهم السلام نيست. و در اين ميان تناقضي نيست. در ذيل توضيحاتي برايتان مي آوريم تا بدانيد هم ازدواج موقت جايز و مشروع است و هم نهي امام از ازدواج موقت كساني كه دسترسي به همسر دائم خود دارند، كاملا درست است:
بدانيد اگرچه ازدواج موقت جايز است و حتي ثواب دارد و روايات زيادي در اين مورد هست، ولي از جهات ديگري محدويت هايي هست. اسلام اجازه نمي دهد كه قانون ازدواج موقت و يا هر قانون ديگري وسيله اي شود براي هوسراني و هواپرستي يا عاملي گردد براي ايجاد تشنج و چالش در خانواده و سست شدن پايه هاي ازدواج دايم. شهيد مطهري مي فرمايد: جاي ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشي و حرمسراسازي براي مردم هواپرست و وسيله بد بختي و دربدري براي يك زن و يك عده كودك فراهم سازد. اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آن ها را بشكل يك عطش پايان ناپذير روحي در آورد.(1) از اين رو است كه ائمه اطهار عليهم السلام در عين آن كه ازدواج موقت را به عنوان سنت پيامبر اكرم (ص) تبليغ و ترويج مي كردند تا با احياي اين سنت و فرهنگ شدن آن در جامعه جلوي بسياري از فحشا و فسادهاي اخلاقي گرفته شود از سويي ديگر افراد متأهل كه دسترسي به همسرخود دارند را از رفتن به سوي ازدواج موقت نهي كرده اند. به چند حديث در اين خصوص توجه شود.
اول- على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(2) «تو را چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟] قطعا خداوند تو را با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.(3) مثلا همسرش در سفر باشد سوم- امام صادق(ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (4)
چهارم - امام (ع) به يكي از نمايندگان خود نامه اي نوشت و در آن متذكر شد شما موظفيد سنت و قوانين ديني را اقامه كنيد نكند خودتان را به ازدواج موقت [به بهانه احياي سنت ] مشغول كنيد و زن ها را به عكس العمل وشك وترديد نسبت به دين بكشانيد و با اين كار باعث شويد آن ها نسبت به اهل بيت بدبين شوند و ما را مورد لعن و نفرين قرار دهند.(5)
و از طرفي با توجه به شرايط جامعه ما بايد دانست كه فاش شدن اين ارتباط مي تواند در زندگي تان ايجاد مشكل فراوان كند و باعث آبروريزي در خانواده تان شود و ايجاد مشكل خانوادگي كند. هم چنين مي تواند مشكلات ديگري داشته باشد، مانند عادت به اين كار، مقايسه همسر تان با همسر موقت، و عدم توانايي در ابراز محبت كامل به همسر و ...
پس در امر صيغه و ازدواج موقت، فقط نبايد از يك جهت نگاه كرد، بلكه اگر چه صيغه و ازدواج موقت جايز است، ولي هر كسي نمي تواند در هر شرايطي، دست به اين كار بزند.
براي توضيحات بيشتر با شماره (09640)تماس بگيريد.

پي نوشت ها:
1. نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري، انتشارات صدرا، تهران، ص 45 و 46.
2. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 5، ص 452.
3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، موسسه آل البيت قم، ج 14، ص 449.
4. همان، ص 450.
5. همان.

سلام من پارسال به صحت طلاقم شک کردم حدوداً 10 مورد شک که هر کدام را حداقل 2 بار زنگ به دفتر مقام رهبری و استفتاء کتبی از اینترنت یکی یکی رد می کردم در این حین کلا به تقلیدم شک کردم که بدون تحقیق بوده شروع کردم به تحقیق بماند که چه بلایی سرم آمد رفتم سراغ آقای مکارم شیرازی و تمام آن شک های طلاق و شک در مورد پذیرش توبه بابت گذشته را تلفنی و اینترنتی از دفتر ایشان پرسیدم گفتند مشکلی نیست باز به تقلیدم شک کردم و تمام این سؤال ها را از دفتر و سایت آقای وحید خراسانی پرسیدم همه گفتند درست است فقط یک مورد استفتاء اینترنتی گفتند طلاق باطل است باز دیوانه شدم اینبار گفتند اعلم آقای سیستانی است و تقلیدم را به ایشان بر گرداندم و باز تمام سؤال ها را حداقل هر سؤال 2 نفر و حداکثر 6 بار دفتر قم و مشهد پرسیدم گفتند مشکلی نیست اوضاع روحیم بهم ریخت و همسرم (همسر فعلیم که بعد طلاق با ایشان ازدواج کرده ام) مرا دکتر اعصاب و روان بردند 7 تا قرص روزی به من دادند که فقط می خوابیدم کمی آرام شدم ولی از زندگی ساقط شده بودم قرص ها را قطع کردم دوباره شروع به استفتاء گرفتن (شکهای جدید در باب طلاقم) کردم تا 3 بار این دکتر رفتن ها و قرص خوردن و قطع کردن ادامه داشت تا 1 ماه پیش که باز قرص را به خاطر خواب زیاد قطع کردم و دوباره چند روز است استفتاء گرفتن ها شروع شده زنگ می زنم هر سوال 2 تا 3 نفر (مشهد قسمت خانم ها، بعد قسمت آقایان بعد قم) از دفتر آقای سیستانی می پرسم، نمی دانم من واقعا وسواس شده ام؟ قبول ندارم وسواس دارم می گویند اعتنا به فکر هایت نکن ولی من قبول ندارم فکر هایم وسواسی است؟ فکر می کنم مرا دیگر خدا دوست ندارد هر کاری کنم من جهنمی هستم؟ طلاقم باطل بوده و الآن به همسر فعلیم حرام هستم و زنا کارم و دیگر بخششی برایم نیست؟ خانوم آخری از دفتر آقای سیستانی گفت این بار در زندگیت سر افکارت شکست دوباره بخوری نمی توانی قد اعلم کنی، آیا من به نظر آقای سیستانی وسواس دارم؟ واقعا باید به فکر هایم اعتنا نکنم؟ حتی در اینکه وسواس دارم شک دارم کمکم کنید من وسواسی هستم یا نه؟ البته نمازی بدون شک نمی خوانم، در وضو هم زیاد شک می کنم و غسلم بسیار سخت راضی می شوم، ولی باز شک دارم که وسواس در صحت طلاقم دارم، آخر تو را به خدا من وسواسی حساب می شوم؟ و اگر به فکرهایم حتی ظن به صحیح بودنشان دارم بی تفاوت باشم ذمّه ام نزد خداوند خالی است یا نه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با توجه به گزارشي كه از مشكل خود داده ايد شما به وسواس فكري و عملي دچار شده ايد، لذا ما برايتان ايامي سرشار از ياد پرودگار و فارغ از وسواسي كه از طرف شيطان تلقين مي شود تا بندگان خدا در دين خود سست شوند، آرزو مي كنيم، چه آنكه طبق فرموده قرآن كريم شيطان هميشه امر به زشتي و پليدي مي كند و زشتي و پليدي وسواس بر كسي پوشيده نيست و به همين جهت وسواس چه فكري و چه عملي منسوب به شيطان است. و انسان موحد كه فقط خدا را مي پرستد بايد خود را از شر آن رها كند تا از دام شيطان برهد.
من در زير توضيحي پيرامون وسواس كه در روانشناسسي باليني از اختلالات اضطرابي شمرده شده است مي دهم و سپس راهكارهايي براي مقابله با آن تقديم مي دارم البته اين راهكارها بايد بعد از مراجعه ي شما به روان پزشك و دخالت دارويي ايشان پيگيري شود و دليل اينكه شما مي گوييد وقتي داروها را قطع مي كنم مشل عود مي كند بخاطر اينست كه در درمان وسواس فقط به دخالت دارويي اكتفاء مي كنيد در حالي كه در درمان وسواس شديد قدم اول دخالت دارويي است و براي تكميل درمان حتما بايد از تكنيك هاي روان درماني كه بهتر است زير نظر روان درمانگر(روانشناس باليني) انجام شود، بهره گرفته شود.
وسواس از جمله ي اختلال هاي اضطرابي است يعني ريشه ي آن به اضطراب باز مي گردد و معادل انگليسي آن obssession است، ولي برخي معتقدند كه وسواس معادل خوبي براي اين واژه نيست. زيرا نقطة مركزي در آنچه كه به نام وسواس مشهور است «گيردادن» است و بهتر است كه معادل واژة فوق را «گير دادن» بدانيم زيرا گير دادنِِ «بيمارگونه» و غير عادي، ويژگي مشترك تمام انواع و اقسام وسواس است.
وسواس نوعي احساسِ اجباري براي تكرار افكار و اعمالي است كه خود شخصِ وسواسي، نيز به بيهوده بودن آن آگاه است. دائماً افكاري اضطراب آور در ذهن او بصورت اجباري تكرار مي شوند و شخص براي رهايي از اضطرابي كه اين افكار تكرار شوندة اجباري براي او ايجاد مي كنند به انجام اعمالي بصورت تكراري دست مي زند. مثلاً هنگام نماز شيطان اين فكر را بصورت تكرار شونده در ذهن شخص دامن مي زند كه: نكند تكبير نگفته باشي و نمازت باطل باشد، و شخص براي رها شدن از اين فكر تكرار شونده و آزار دهنده، عمل گفتن تكبير را تكرار مي كند و يا مثلاً براي گريز از اينكه ممكن است نيت نكرده باشد، مكرراً نيت را با صداي بلند تكرار مي كند! امّا باز راضي نمي شود، زيرا آن فكر آزار دهنده دوباره به ذهن او مي آيد و او ناچار است براي رهايي دوباره عمل را تكرار كند. نظير كساني كه چندين بار قفل درب خانه را به خاطر اطمينان از قفل بودن آن دوباره وارسي و يا باز و بسته مي كنند.
وسواس از نظر محتوا، در يك تقسيم بندي كلي به سه قسم تقسيم مي شود:
1- وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گيردادن هاي فكر خود كه بصورت اجباري دائما تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود و شخص را بيچاره مي سازد كه اگر فرد اقدام به درمان آن نكند اين اختلال پيشرفت كرده و حتي امكان دارد شخص را به حد جنون برساند. اين قسم خود به چندين دسته تقسيم مي شود مثل وسواس تكرار اعدا در ذهن و وسواس تكرار يك جمله در ذهن و ... .
2- وسواس عملي كه محتوايش عمل است، در اين قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تكرار يك عمل مي كند، مثلا درب خانه را قفل مي كند و بعد از اينكه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز مي گردد و قفل درب را باز بيني مي كند و دوباره بعد از چند ثانيه باز مي گردد و همين كار را تكرار مي كند. كه اين قسم نيز به دسته هاي مختلفي همانند وسواس دقت وسواس شستوشو و غيره تقسيم مي شود.
3- وسواسي كه محتوايش فكري عملي است، گاهي دو قسم ذكر شده؛ باهم تركيب شده و قسم سومي به نام وسواس فكري و عملي كه در اصطلاح روانشناسي علامت اختصاري آن OCD (obsession compulsion disorder) به معني اختلال وسواس فكري وعملي مي باشد، درست مي كنند. در اين قسم شخصي كه دچار وسواس فكري است، براي رهايي از فشارهاي افكاري كه بصورت آزاردهنده اي در ذهن او تكرار ميشوند و دست از سر او برنمي دارند؛ به تكرار يك عمل روي مي آورد تا آن فكر مزاحم دمي او را راحت بگذارد. مثلا فكري در ذهن شخص كه به او مي گويد دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده اي تكرار مي شود و شخص براي رهايي دست خود را مي شويد و چون دوباره آن فكر بطور ناخواسته اي تكرار مي شود شخص دوباره براي رهايي شستن دست خود را تكرار مي كند و دائما اين عمل تكرار مي شود.
برخي از زمينه هاي پيدايش و تداوم وسواس بدين قرار است: نگراني فكري و خيالات واهي، نداشتن اعتماد به نفس، برخي از زمينه هاي ژنتيكي، مشكلات روحي و رواني، وابستگي بيش از حدّ به پدر و مادر، ضعف اراده، تحولات ايّام بلوغ، عوامل محيطي، بي اطّلاعي از احكام، در وسواس هايي كه محتواي ديني دارند، غفلت از ياد خدا و پرداختن به خود كه مي تواند يك عامل مهّم در ابتلا به وسواس هايي باشند كه محتواي ديني دارند.
معمولا وسواس يك مبناي زيست شناختي(biological) دارد، در اين صورت شخص مبتلا به وسواس و بويژه در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان (روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدّي بتواند بر خود مسلّط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني (توسط يك روانشناس باليني) براي بهبود وضيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. تكنيك هاي كنترل و توقف فكر و غرقه سازي بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد ولي همانطور كه گفته شد در وسواس هاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي توسط يك متخصص اعصاب و روان(روانپزشك) صورتَ پذيرد. و براي مقابله با وسواس فكري تكنيك هايي مانند بازداري انديشه، جابجايي انديشه و آموزش مواجهه صحيح با افكار مزاحم، و مقابله با تصاوير ذهني مزاحم وجود دارد كه در صورت نياز به استفاده ازآنها بايد با مشاورين مراكز مشاوره تماس گرفت. زيرا حضور مشاور در اجراي اين تكنيك ها و دست كم آموزش آنها ضروري مي باشد. در مورد درمان وسواس همكاري خانواده بسيار مهم است كه وظايفشان در درمان توسط روانشناس باليني به آنها تذكر داده مي شود.
مطالبي كه به عرض تان رسيد براي آشنايي اجمالي شما با اختلال وسواس بود، كه بنابر مبناي برخي از روانشناسان، دادن آگاهي و بينش به شخص مي تواند در طريق درمان بسيار مفيد باشد.
من چند راهكار براي مقابله با وسواس به شما ارائه مي دهم، امّا همانطور كه عرض شد اگر ابتلاء به وسواس شما شديد است، ابتدا بايد به يك متخصص اعصاب و روان مراجعه نماييد تا با چند داروي بسيار ساده مقداري از وسواس شما را كاهش دهد و بعد از اينكه مقداري بر خودتان مسلط شديد راهكارهاي پيشنهادي را بكار بگيريد.
1- همانطور كه گفته شد برخي از وسواسهاي اين چنيني ريشه در جهل به احكام دارد و شما مي توانيد با مراجعه به احكام بسياري از اعمال خود را اصلاح كنيد، مثلاً در رسالة مراجع تقليد از شكهايي كه هرگز نبايد به آن اعتنا كرد شك كثير الشك است و يا شرط نجس دانستن چيزي اينست كه با چشم خود ديده باشيد كه آن چيز نجس شده است و حدس وگمان نمي تواند اثبات كنندة نجاست باشد، شستن مخرج غائط در حدي معمول كه ميان عرف رايج است مقصود شارع مقدس مي باشد و بيش از اين مثل بازبيني آن بوسيله ذرات موجود در دستمال كاغذي بي شك دستور شيطان است كه چون بنده خدا هستيد نبايد به آن توجه نماييد. و اگر به دستورهايي كه در رساله ها آمده بي اعتنايي كنيد و همچنان به وسواس خو پاي بفشاريد، معلوم مي شود كه ديگر پاي خدا درميان نيست و شيطان بر گردة شما سوار شده، و منيّت بر شما حاكم كرده است، زيرا احكام خدا معلوم و دين او بسيار راحت است. فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد كه حكم خدا است عمل كنند و نه طبق نظر خودشان كه از القاآت شيطان است، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس عملي شان حل مي شود. ما در اينجا به يكي دو استفتا از حضرت آيت الله مكارم شيرازي اشاره مي كنيم و يادآور مي شويم كه ساير مراجع تقليد نيز مثل همين ديدگاه را در رساله هاي عمليه شان دارند و چه خوب است شما نيز به رساله عمليه مرجع تقليد خودتان مراجعه كنيد كه در آن صورت به همين مطلب پي خواهيد برد.
ايشان (مسأله 47 ، استفتاآت جديد، ج 2) در پاسخ به يك استفتا در مورد طهارت و نجاست شخص وسواس فرموده اند: «به يقين اعتنا كردن شما به مواردي كه برخواسته از وسواس است حرام مي باشد و بايد آن را ترك كنيد و ما مسؤوليت آن را به گردن مي گيريم». در مسأله 48 نيز در استفتا ديگري به شخص دچار وسواس مي گويند: «وظيفه شما اين است كه به ساير مردم نگاه كنيد و ببينيد در چه حد به اين امور اعتنا مي كنند و علم به نجاست پيدا مي كنند (منظور قشر متدين است) آن مقدار كه آنها يقين پيدا مي كنند و آب مي كشند شما هم آب بكشيد و نسبت به بقيه تكليفي نداريد. هر چند فكر شما به شما بگويد نجس است زيرا در اين گونه موارد افراد متدين عادي علم و يقين به نجاست پيدا نمي كنند». و در مسأله 88 نيز خطاب به شخص دچار وسواس مي فرمايند: «بهترين راه ترك وسواس بي اعتنايي به آن است؛ يعني ملاحظه كنيد ديگران چه مقداري مثلا براي غسل معطل مي شوند شما هم چنين كنيد مثلا 10 دقيقه يا حداكثر يك ربع، اگر شيطان گفت درست نشد اعتنا نكنيد عمل شما صحيح است و نگران نباشيد و ما مسؤوليت آن را بر عهده مي گيريم».
2- تكنيك بعدي استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، كه بسيار عالي و مؤثر است چون وسواس از اختلالات اضطرابي است يعني ريشه در وسواس دارد، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش وسواس تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهش هاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايت هاي مختلف قابل رؤيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيت هاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روش هاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته ميشود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراس ها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمّل ما در تحمل تنيدگی ها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود، و ....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+ در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
ريلكسيشن انواع و اقسامي دارد كه يكي از راحترين آنها روش ريلكسيشن خوزه سيلوا است، ، بدين ترتيب كه در جاي خلوتي روي صندلي راحتي بنشينيد تمام چيزهايي كه به بدن شما فشار وارد مي آورد مثل ساعت گردنبند كمربند و... از خود جدا سازيد تنفس شكمي عميق بكشيد و بعد از شمارش تا 8 آنرا به آرامي از بيني خارج سازيد بعد از اينكه سه بار اينكار را كرديد چشمانتان آرام را ببنديد و آنگاه از 25 به آرامي شروع به شمارش معكوس نماييد و به تنفس عميق ديافراگمي ادامه دهيد آنگاه بعد از رسيدن به صفر( كه حدود بيست دقيقه طوال مي كشد، نفس عميقي بكشيد و چشمانتان را به آرامي باز كنيد دو هفته اول روز دو الي سه بار اينكار را بكنيد بعد از عدد 50 شروع كنيد بعد 75 بعد عدد 100 در حين انجام تمرين تمركز خود را از روي عدد برنداريد و همواره روي آنها زوم نماييد. بعد از مدتي احساس خواهيد نمود اضطراب از وجود شما رخت بربسته است البته اگر اين تمارين را زير نظر يك روان درمانگر انجام دهيد بهتر است، در اثناء اين عمليات بايد آنچه را كه باعث اضطراب شما مي شود را بطور محسوسي بذهن آوريد تا تدريجا ذهن شما نسبت به موضوع مصونيت پيدا كند و ديگر از آن پريشان نگردد.
3 - وسواس به خاطر فكر زايد است و فكر زايد بخاطر وقت زايد است و وقت زايد به خاطر بي كاري است و لذا از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از وسواستان به آن متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه مي توانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد.
4- از آنجا كه معمولاً افكار ورفتار مزاحم در تنهايي به سراغ افراد مي آيد، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مثلا مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد و تنها مسافرت نكنيد. هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد. اگر درس مي خوانيد، براي مطالعة درسهايتان هرگز در خانه و يا در اتاق خلوت نكنيد سعي نماييد كه تمام مطالعاتتان در كتابخانه باشد.
5- با كارهاي مختلف به تقويت ارادة خود بپردازيد تا بتوانيد به برخي از كارهايي كه بصورت اجباري انجام مي دهيد يك «نه» بزرگ بگوييد.
6- به برخي از آثار و پيامدهاي زشت و سوء وسواس فكر كنيد و ببينيد كه اين كارهاي زشت و بي دليل چگونه شما را پيش خانواده، دوستان و آشنايان خوار و خفيف كرده و شما كه قبلا شخصيّت خوب، مثبت و محترمي بين همگان داشتيد، اكنون فردي سَبُك، مسخره و دلقك اطرافيان شده ايد. و توجه داشته باشيد كه اگر به وسواس خود پايان ندهيد اوضاع بسيار وخيم تر از الان خواهد شد و احتمالا كارتان به دارو درماني و بيمارستان رواني خواهد كشيد و هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.
7- تقابل به ضد: براي كساني كه از آلودگي و نجاست هراس دارند و اين هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است ، آلوده سازي عمدي شخص توسط خود او يا ديگران ، از راههاي درمان و رفع حساسيت به اين امر است . اگر اين روش با تكرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بودچون مبتلا به وسواس در شستشو هستيد، خود را در معرض چيزهاي آلوده و نجس قرار دهيد و يا به تجسّم چنين موقعيت هايي بپردازيد و از انجام دادن آن كار خودداري نكنيد. از فردي بخواهيد خودش را در معرض اين موقعيت ها يا موضوع هاي ذكر شده قرار دهد بدون اين كه «واكنش بي اختياري» از خودش نشان دهد. سپس شما نيز همان كار را انجام دهيد. اين كار باعث مي شود موضوع ها يا موقعيت هاي اضطراب آور، كم كم اثر خود را از دست بدهد و اضطراب شما كاهش پيدا كند. در واقع ريشه و علت اصلي وسواس (اضطراب) از بين برود.
8- مواجه سازي: اين روشي براي توقف تقويت دو جانبه رفتارهاي جبري و اضطرابهاي ماست. ما مي دانيم اگر شما به مدت طولاني در يك موقعيت استرس زا باقي بمانيد بتدريج به آن عادت كرده، اضطراب شما ازبين مي رود. بنابراين شما با موقعيتي كه از آن هراس داريد رودرو مي شويد،اما در عين حال انجام امور جبري تكراري مانند چك كردن مداوم يا تميز كردن(پيشگيري از پاسخ عملي) را متوقف مي كنيد ومنتظر مي شويد تا اضطراب از شما دور شود.
معمولا بهتر است اين كار را قدم به قدم انجام دهيد.
* فهرستي از تمام چيزهايي كه در حال حاضر از آنها مي ترسيد يا اجتناب مي كنيد را تهيه كنيد.
* تمام موقعيت ها يا افكاري كه كمتر از همه شما را مي ترسانند يا كمتر از آنها اجتناب مي كنيد را در انتهاي فهرست قرار دهيد و بدترين ها را در ابتداي آن.
* سپس از انتها شروع كرده و به سمت ابتداي فهرست بياييد و سعي كنيد يك به يك به حل آنها بپردازيد. به مورد بعدي صعود نكنيد مگر انكه به قبلي به طور كامل چيره شده باشيد. اين كار بايد روزانه و لا اقل يكي دو هفته انجام پذيرد. هر بار لازم است شما اين كار را تا وقتي انجام دهيد كه مدت زمان اضطرابتان را به كمتر از نصف زماني كه در بدترين حالت طول مي كشد كاهش دهيد - حدود 60-30 دقيقه براي شروع.
* ثبت مقياسي از اينكه اضطرابتان هر 30 دقيقه به چه ميزان است (مثلا صفر براي بدون ترس تا 100 براي ترس شديد) خواهيد ديد احساس ترس چطور افزايش يافته و بعد كاهش مي يابد.
شما مي توانيد برخي مراحل را با درمانگر خود تمرين كنيد، ولي اكثر اوقات بايستي اين كار را در محيطي كه در آن احساس راحتي مي كنيد و به تنهايي انجام دهيد.
مهم است به ياد داشته باشيد كه شما نياز نداريد از تمام اضطرابتان خلاصي يابيد بلكه فقط تا ميزاني كه احساس بهتري كنيد. به ياد داشته باشيد كه اضطرابتان:
* نا خوشايند است اما لطمه اي به شما نخواهد زد.
* در نهايت از بين خواهد رفت.
* با تمرين مواجهه با آن ساده تر خواهد شد.
دو روش مفيد وتخصصي مواجه سازي و غرقه سازي بهتراست توسط يك مشاور يا روانشناس انجام شود. لذا تاكيد مي شود اگرازمشكل خودنگران هستيد وتمايل داريد به طوركامل آن را برطرف كنيد حضوري به يك مشاوريا روانشناس مراجعه نماييد.
درمان دارويي: كه درصوورت لزوم بايد توسط روانپزشك تجويز وتحت نظرايشان مصرف شود.
در منابع اسلامي وسواس پديده شناخته شده ايست و به آن به عنوان وسوسه اي از سوي شيطان اشاره مي شود. به عنوان مثال در كتاب اصول كافي ( باب عقل و جهل ) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصي را به عقل و درايت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود: چگونه عاقل است كه شيطان را اطاعت مي كند؟ در اين راستا:
1- به خودتان تلقين كنيد كه «وسواس» يك نوع كار شيطاني است و بايد هر چه زودتر دست از آن بردارم
2- به خدا توكل كنيد و از او استعانت بجوييد تا هر چه زودتر بر اين مشكل فايق آييد.در اين مورد حتي منابع اسلامي از قول معصومين (ع) روشهاي متعددي را براي پيشگيري و درمان وسواس پيشنهاد كرده اند ، كه از آن جمله، بهره از ادعيه و اذكار خاصي از جمله (لا اله الاالله) و ( لاحول و لا قوة الابا الله) مي باشد كه در حقيقت ماحصل همه آن روشها را مي توان در ذكر خدا خلاصه کرد.

صفحه‌ها