پرسش وپاسخ

من از پانزده سالگی سه سال پیش استمنا کردم گاهی هفته ای گاهی چند روز یک بار البته پارسال چهار پنج ماه ترک کردم اما دوباره گرفتارشد شدم حالا می خواهم دوباره ترک کنم اما نگرانیم که کی اثارش از بین می رود چون من بر اثر آن دچار ضعف بینایی شدم و احساس می کنم حافظه ام ضعیف شده و دچار کم تمرکزی شده ام می خواستم ببینم در صورت ترک کامل این اثار کی از بین میرود با توجه به اینکه سال بعد کنکور دارم و خیلی نگرانم سوال دیگه اینکه آیا بر روی هوش هم اثر دارد و دیگری چطور می توانم حافظه ام را تقویتکنم؟با تشکر

استمنا قطعا آثار و عوارضي را در پي دارد، اما نبايد هر مشكلي كه پيدا مي كنيد را در اثر استمنا بدانيد، بلكه شايد علل ديگري داشته باشد.
آثار و عوارض استمنا به تدريج ايجاد مي شوند، و اگر استمنا را ترك كنيد به تدريج اين آثار از بين خواهند رفت، در اين مورد نگران نباشيد و بر روي اصل ترك كردن استمنا تمركز كنيد. يقينا اولين گام براي جلوگيري از زيادتر شدن ضررها و عوارض استمناء، ترك كردن آن است. ترك كردن امروز، بهتر از ترك كردن فرداست، لذا به گذشته ها كاري نداشته باشيد و به فكر آينده باشيد، و اجازه ندهيد كه صدمه بيشتري ببينيد. مطمئن باشيد كه با ترك اين كار، وضعيت بسيار بهتري پيدا مي كنيد.
به نظر مي رسد كه استمنا تاثيري بر روي هوش ندارد، البته در روايات وارد شده است كه گناه و معصيت، تاثيري منفي بر تعقل دارد.
بعضي اموري كه در تقويت حافظه و فهم مؤثرند عبارتند از:
۱- ياد خدا (انجام امور عبادى و تكاليف شرعي به ويژه نماز اول وقت).
۲- خواندن دعاهايي كه براي تقويت حافظه مؤثر است:
اول. دعايي كه پيغمبر (ص) به اميرالمؤمنين(ع) براى حافظه تعليم نمود: «سبحان من لايعتدى على اهل مملكته، سبحان من لايأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحيم، اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و بصرا و فهما و علما انك على كل شى‏ء قدير».(۲)
دوم. دعاي در هنگام مطالعه: «اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم و اكرمنى بنور الفهم اللّهم افتح علينا ابواب رحمتك و انشر علينا خزائن علومك برحمتك يا ارحم الراحمين».(3)
۳ - خواندن قرآن به خصوص آية ‏الكرسى.
۴ - اجتناب از چيزهايى كه باعث فراموشي مى‏شود مانند؛ معصيت و گناه، علاقه و وابستگي زياد به دنيا، سرگرمي و اشتغال بيش از حد به آن و غمگين و محزون بودن براي مسائل دنيايي.
۵ -كاهش اضطراب و كسب آرامش به ويژه هنگام مطالعه.
۶ -كاهش اشتغالات ذهنى.
۷ - تقويت تمركز و دقت.
براي تقويت حافظه بايد راههاي يادگيري موثر را آموخت، تقويت حافظه چيزي جز كاربرد راههاي يادگيري بهتر نيست. در اينجا چهار تكنيك در زمينه تقويت حافظه را هم براي شما بيان مي كنيم:
1- تمرين: تكرار يا مرور ذهني براي يادداري موجب مي شود كه اطلاعات را از حافظه كوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال دهيم. همه ما از كودكي تا الان، خيلي چيزها را با تكرار كردن و تمرين كردن ياد گرفته ايم و به ياد داريم.
2- ارتباط دادن اطلاعات جديد با آنچه از پيش مي دانيم، مثلا كودكان ياد مي گيرند كه پ به ب شباهت دارد با اين تفاوت كه به جاي يك نقطه، سه نقطه دارد.
3- استفاده از تداعي هاي غير معمولي، مثلا وقتي مي خواهيد به مغازه برويد و چند قلم مواد خوراكي بخريد، براي جلوگيري از فراموشي، مي توانيد نخودها را به چشم ها، هويج را به بيني و ... تشبيه كنيد. به اين صورت اين چيزها راحت تر در حافظه باقي مي مانند.
4- استفاده از علائم اختصاري: يعني حروف اول كلمات را برداشتن و با آنها يك يا چند كلمه ساختن، مثلا به جاي "نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران" مي گويند: "ناجا"
براي مطالعه در اين زمينه كتاب "هنر فكر كردن" ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي توصيه مي شود.
براي دريافت توصيه هاي لازم در مورد ترك استمنا به سايت pasokhgoo مراجعه كنيد.
با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
در فضای مجازی:
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
از طریق پیامک(فقط احکام شرعی): 30009640 یا http://www.30009640.ir
از طریق تلفن: 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با آن که در قرآن آمده است انسان بیش از شش همسر در یک زمان نمی تواند داشته باشد چرا پیامبر(ص) بیش از این تعداد همسر داشته اند؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
قبل از بيان دلايل تعدد همسران پيامبر اسلام(ص) بايد به چند نكته توجه داشته باشيم:
1. اينكه شما فرموده ايد طبق آيات قرآن انسان نمي تواند در يك زمان بيش از شش همسر داشته باشد، درست نيست، بلكه طبق احكام اسلامي، بنابر مصالحي يك مرد مي تواند چهار همسر دائم اختيار كند.
در روايتي محمّد بن سنان مى‏ گويد: يكى از علل و اسرار حلال بودن چهار زن براى يك مرد آن است كه تعداد زنان از مردان بيشتر مى‏ باشد چنانچه حق تبارك و تعالى در قرآن مى‏ فرمايد: فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ(1) (اى مؤمنين نكاح كنيد با زنانى كه براى شما حلال هستند و آنها را به ازدواج خود در آوردى دو تا و سه تا و چهار تا ...)
تقدير اين آيه آن است كه اگر خواستيد با دو تا و در صورتى كه بخواهيد با سه يا چهار تا از زنان اهل ايمان ازدواج كنيد و با اين تقدير حق عزّ و جل غنى و فقير را در توسعه قرار داده و فرموده مرد مى‏ تواند به مقدار توان و طاقتش اقدام به امر ازدواج كند ولى حدّ آن تزويج دائمى چهار زن بوده نه بيشتر.(2)
2. از سخن شما اينگونه برداشت مي شود كه گويا پيامبر(ص) در مورد ازدواج و تعداد همسر، محدوديتي نداشته است، حال آنكه قرآن كريم ازدواج نا محدود براي پيامبر را مطرح نكرده؛ بلكه حضرت نه زن اختيار نموده بود كه دلايل آن در ادامه پاسخ بيان مي شود. و با نازل شدن آيه ي « لَا يحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ رَقِيبًا»(3) : بعد از اين ديگر زني بر تو حلال نيست، و نمي‌تواني همسرانت را به همسران ديگري مبدل كني [= بعضي را طلاق دهي و همسر ديگري به جاي او برگزيني‌] هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه كه بصورت كنيز در ملك تو درآيد! و خداوند ناظر و مراقب هر چيز است »
پيامبر ديگر زن اختيار نكرد.
اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1. هدف سياسي ـ تبليغي:
يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكنيهاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.

در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بنياميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود، (4) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر دشمن بودند، مانند: بني اميه و بني اسرائيل، ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
2. هدف تربيتي:
پيامبر حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان و محرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما درباره زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا (ص) براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست و مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حالشان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمانشان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ و خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيمشان به خانة خويش راه داد، تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
3. هدف رهايي بردگان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آنها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي شود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند.
توضيح اين كه:
جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا(ص) قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند،آزاد شدند.
4. نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار اشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5. طرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود. (5)
پيامبر به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخوانده پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند. (6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيدبن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر دگرگون مي شد.
توجه به آيات سوره احزاب اين واقعيت را بيان خواهد كرد كه ازدواج هاي رسول الله(ص) تحت امر الهي بوده است.

پى‏ نوشت‏ ها:
1. نسا ء (4) آيه 3 .
2. صدوق، علل الشرائع،انتشارات داوري، قم، ج‏2، ص 504، باب 271.
3. احزاب (33) آيه 52.
4. عبدالرحمان بن محمد مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 286، نشر موسسه الاعلمي ، بيروت بي تا.
5. احزاب (33) آيه 4.
6. همان، آيه 37.
موفق باشید.

سلام یه حدیث از امام صادق هست که میگه وقتی دعا میکنی و یه چیزی از خدا میخوای اگه یقین و باور داشته باشی که خدا دعات رو مستجاب میکنه واقعا همینجوری میشه و دعات مستجاب میشه. این یعنی چی؟ لطفا در موردش توضیح بدید.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي يقين به اجابت دعا يكي از آداب دعا كردن هست، يعني يكي از آداب دعا آن است كه دعا كننده به اجابت آن يقين داشته باشد و با شك و ترديد خدا را نخواند. امام صادق (ع) مي فرمايد: «إذا دعوت فظن أنّ حاجتك بالباب؛(1) هر گاه دعا كردي، گمان كن كه حاجتت نزد تو حاضر است».
در ذيل آية «وليؤمنوا بي؛(2) به من ايمان آوريد» از حضرت صادق (ع) روايت شد: «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي أي و ليتحققوا أني قادر على إعطائهم ما سألوه‏ (3) معناي آيه آن است كه بدانند من قدرت دارم هر چه را بخواهند، عطا كنم». و علامه طباطبايي در اين مورد مي گويد: دعا كردن با ترديد و نااميدي، بيانگر نداشتن در خواست حقيقي و جدي است.(4)
پس اين ادب دعا و درخواست از خداوند قادر توانا اين است كه يقين داشته باشي كه اگر صلاحت باشد و خدا اراده كند، دعايت قطعا مستجاب مي شود، و اين منافاتي با در نظر داشتن مصلحت خداوندي ندارد، يعني در موقع دعا ادب دعا اين است كه يقينا خداوند مي تواند حاجتت را برآورده كند اگر صلاح بداند. و اين معناي نداشتن شك و ترديد در قدرت خداوند است.

پي نوشت ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 2، ص 473.
2. بقره(2) آيه 186.
3. طباطبايى سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق، ج 2، ص 43.
4. همان، ص 37.
موفق باشید.

سلام.من 4 سال است که به استمنا مبتلا شده ام.2سال اول خیلی شدید این کار را انجام میدادم 2سال بعدی رو به صورت ضعیف انجام میدادم .الان خیلی افسرده و روحیه ی خیلی ضعیفی دارم.به طوریکه من شاگرد دوم دبیرستان تیزهوشان بودم و در عرض 1سال شدم شاگرد آخر.الان 4 ماه هست که ان را ترک کردم.خیلی زجر میبرم.3 ساله که معنی زندگی رو نچشیدم.و زندگی برام لذت نداره.کل روز فکرم مشغوله....تورو خدا کمکم کنین...آیا خوب میشم؟؟

به هر حال استمنا، عوارض و آثار جسمي و رواني اي در پي دارد، كه شما هم با آنها درگير شده ايد، اما با ترك استمنا، وضعيت بسيار بهتري پيدا مي كنيد، و اينكه 4 ماه است كه آن را ترك كرده ايد نشان مي دهد كه اراده خوبي داريد و مي توانيد به كلي آن را ترك كنيد.
براي اينكه فشار جنسي كمتري متوجه شما بشود و كمتر مشكل پيدا كنيد بايد كنترل مثبت بر روي خودتان داشته باشيد. سعي كنيد كه وارد فضاهايي مثل كارهاي هنري، ورزش هاي اجتماعي و ... شويد، و وقت خود را به گونه اي پر كنيد كه كمتر موقعيت براي اين چيزها پيدا كنيد.
از ديدن فيلم ها، عكس ها، بدن هاي عريان مردان و زنان و خلاصه از ديدن مناظر شهوت انگيز جدا خودداري فرماييد. در روايت آمده است: «از نگاه به نامحرم بپرهيزيد، زيرا نگاه در قلب تخم شهوت مي افشاند !» اين نكته بسيار مهمي است كه اگر خودتان را در معرض ديدن تصاوير مستهجن از طريق اينترنت و ماهواره و چيزهاي ديگر قرار دهيد به مشكل برخورد مي كند و فكر و ذهنتان درگير جنس مخالف مي شود. از صحبت كردن غير ضروري با نامحرم( دختران فاميل و كوچه و خيابان و...) به شدت بپرهيزيد. صحبت كردن شهواني با دخترهاي نامحرم و احيانا شوخي كردن با آنها شما را تحريك مي كند و در مقابل غريزه جنسي عاجز خواهيد شد. هم چنين بايد از صحبت هايي كه جنبه جنسي دارند خودداري كنيد. يعني اگر با كسي ولو هم جنس خودتان، از اين جور صحبت ها و تعريف كردن ها داشته باشيد، باز هم تحريك خواهيد شد و نمي توانيد خودتان را كنترل كنيد. همين مطلب در مورد كتاب ها و نوشته هاي جنسي هم هست.
از حضور در مكان هايي كه باعث تحريك شما مي شود تا حد امكان خودداري كنيد ودر صورت حضور، نگاه خود را كنترل نماييد.
از خوردن موادغذايي كه گرم و محرك است مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز، غذاهاي پرچرب حتي المقدور اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا كنيد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي كمك زيادي در سالم ماندن شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تاثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد.
يكي از راههاي مقابله افكار جنسي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
از آنجا كه معمولا اين افكار جنسي، در تنهايي به ذهن افراد مي آيد لذا تا حد امكان از تنهايي دوري كنيد، اگر اين افكار به ذهنتان آمد سريع از آن وضعيت خارج شويد و مشغول كار ديگري شويد، مثلا تلويزيون را روشن كنيد، به كسي تلفن كنيد و به هر حال خودتان را به كار ديگري وادار كنيد. اشتغال به كار ديگر باعث مي شود كه ذهنتان از آن موضوع ناراحت كننده منحرف شود.
هميشه روي يك صفحه كاغذ، موضوعات مختلف علمي و غير علمي را يادداشت كنيد تا در صورت هجوم اين افكار به ذهنتان، از آنها استفاده كنيد (به عنوان جايگزين) يعني درباره آنها بينديشيد و آن فكر مزاحم را رها كنيد، به عبارت ديگر هميشه موضوع جايگزين براي فكر كردن داشته باشيد.
مي توانيد كش نازكي را دور مچ دست خود ببنديد و هرگاه بدون اختيار اين ا فكار به ذهنتان آمد آن كش را بكشيد و رها كنيد تا با احساس درد، از آن فضاي رواني بيرون آييد و ناخودآگاه موضوع ذهني اتان عوض شود.
يكي از مسائلي كه جوانان در دوران مجردي و قبل از ازدواج، مبتلاي به آن هستند اين است كه آنها در مورد مسائل جنسي فكرهاي بيخودي و خيالات بيهوده دارند، به عبارت ديگر بيش از اندازه و مقدار واقعي آن، به آن اهميت مي دهند، اگر در واقعيت با اين مسائل روبرو شوند و رابطه جنسي را تجربه كنند مي بينند كه به اندازه تخيلاتشان واقعيت ندارد. اين به آن معناست كه تخيلات جنسي، اين مسئله را بزرگتر از آن چيزي كه هست و واقعيت دارد به شما نشان مي دهند. البته اين مختص به تخيلات جنسي نيست و در مورد ساير تخيلات هم همين طور است، اما چون غريزه جنسي، غريزه قوي اي است تخيلات مربوط به آن هم قوي است. تكرار اين مطلب پيش خودتان و توجه به بزرگ نمايي غير واقعي اين افكار، احتمال دارد كمي از اين فشار كم كند.
اگر بتوانيد كه در يك باشگاه ورزشي، مثل ورزشهاي رزمي ثبت نام كنيد و به اين ورزش ها بپردازيد خيلي خوب است، چون باعث مي شود كه مقدار زيادي از انرژي شما گرفته شود و احساس خستگي زيادي كنيد، و احتمالا فشار كمتري به شما وارد شود، و خيلي حال و توان اين افكار را نداشته باشيد.
از صحبت كردن در مورد مسائل جنسي، يا خواندن كتاب در اين موردها، و شوخي و جوك هاي اين چنيني بايد كاملا خودداري كنيد، چون خود همين چيزها باعث مي شوند كه ذهن شما به كار بيفتد و مشغول تخيلات و افكار جنسي شود.
احتمال دارد كه كمي اضطراب هم داشته باشيد، اضطراب روي ميل جنسي تاثير دارد، لذا اگر بتوانيد بر اضطرابتان غلبه كنيد و آرامش بيشتري پيدا كنيد فشار جنسي شما كمتر خواهد شد. براي كاهش اضطراب، مي توانيد كارهاي زير را انجام دهيد:
آرامش ورزي، كاهش دهنده اضطراب
آرامش ورزي كه با معادل انگليسي relaxation معروفيت بيشتري دارد روشي بسيار عالي براي كنترل اضطراب است. از اين روش عمدتا در جريان روان درماني انواع اضطرابها، وسواسها و ... استفاده مي‌شود. اما افراد مي‌توانند با يادگيري اين روش بدون قرار گرفتن در جلسات روان درماني، آرامش روزمره خود را تامين كنند. استفاده طولاني مدت از اين روش، حفظ آرامش روزمره را در زندگي فرد ايجاد مي‌كند و موجب مي‌شود فرد كنترل بيشتري روي علائم اضطرابي خود داشته باشد. در اين روش به فرد آموزش داده مي‌شود به انبساط و شل كردن عضلات خود بپردازد. انقباض عضلات يكي از علائم اساسي اضطراب است و احساس چنين علائمي متقابلا شدت اضطراب فرد را افزايش مي‌دهد. آموزش ريلكسيشن احتياج به زمان بيشتري دارد و در از طريق يك نامه امكان پذير نيست. شما مي توانيد به كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده است مراجعه كنيد، يا با جستجوي آن در اينترنت، در مورد آن اطلاعات بيشتري بگيريد.
كنترل تنفس ، كاهش دهنده اضطراب
افراد در حالتهاي اضطرابي تنفس درستي ندارند. دم و بازدم آنها معمولا به صورت سطحي انجام مي‌پذيرد و خود اين شيوه نادرست، موجب مي‌شود فرد دي‌اكسيد كربن خود را بطور كامل تخليه نكرده و اكسيژن كافي جايگزين آن نكند. به اين ترتيب سطح اضطراب معمولا افزايش بيشتري مي‌يابد. با استفاده از اين روش فرد ياد مي‌گيرد تنفس خود را آگاهانه و ارادي انجام دهد. تنفس صحيح را هم مي توانيد از طريق اينترنت پيدا كنيد.
اين دو روشي كه ذكر شد براي اضطراب هاي خفيف است و براي اضطراب هاي شديدتر بايد به روان شناس مراجعه شود.
نياز جنسي چيزي نيست كه قابل كتمان باشد، اما اين طور هم نيست كه نشود در مقابل آن مقاومت كرد، خيلي از افرادي كه به هر دليلي به صورت مجردي زندگي مي كنند توانسته اند در مقابل اين كشش، مقاومت كنند. لذا خودتان را در مقابل اين غريزه، دست و پا بسته فرض نكنيد و با از بين بردن زمينه هاي تحريك بيشتر اين غريزه، سعي كنيد كه در برابر آن مقاومت كنيد، تا ان شاء الله زمان ازدواج شما فرا برسد و زندگي موفقي داشته باشيد.
تلاشي كه شما براي سالم بودن مي كنيد از ديد خداوند متعال پوشيده نيست، و او حتما به شما كمك خواهد كرد، لذا از خدا بخواهيد كه توانتان را در مقابله با اين تحريكات زياد كند و شرايط ازدواجتان را آماده كند.
موفق باشید.

سلام.ببخشید میخواستم بدونم بعد از ترک کدوم عوارض استمنا برطرف میشه و کدوم باقی میمونه؟ایا لرزش دست ها برطرف میشه؟

بهترين راه براي جبران اثرات خود ارضايي، ترك اين كار است. در مورد ضربه هاي جسمي استمنا بايد گفت كه خيلي از عوارض استمناء، در اثر ضعف عمومي بدن در اثر اين كار است، كسي كه عادت به استمنا پيدا كرده است ميزان زيادي از انرژي را از بدنش خارج مي كند، و اين باعث ضعف بدن مي شود. اگر شما موفق به ترك كلي خود ارضايي شويد به احتمال زياد اكثر عوارض آن از بين خواهد رفت، گرچه امكان دارد كه بعضي از عوارض آن باقي بماند. به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني استمناء هم كم نيست، عوارض روحي و رواني استمناء، شايد نسبت به عوارض جسمي استمناء ماندگارتر باشند، كه براي از بين بردن آنها بايد اقدام كنيد، مثلا اگر اضطراب داريد، يا كاهش اعتماد به نفس داريد، يا از عزت نفس پاييني برخوردار هستيد و .... بايد نسبت به درمان آنها اقدام كنيد. به هر حال به نظر مي رسد كه شما نبايد در مورد آثار و عوارض استمنا نگراني داشته باشيد، بلكه بايد بر روي ترك اين كار متمركز شويد، چون اگر ترك كنيد تقريبا همه يا اكثر آثار آن به تدريج از بين مي رود. بايد اين را در گوشه ذهنتان داشته باشيد و به خود تلقين كنيد كه با ترك اين كار، اكثر عوارض آن از بين مي رود، و هم چنين ترك كردن امروز، بهتر از ترك كردن فرداست، لذا به گذشته ها كاري نداشته باشيد و به فكر آينده باشيد، و اجازه ندهيد كه صدمه بيشتري ببينيد. مطمئن باشيد كه با ترك اين كار، وضعيت بسيار بهتري پيدا مي كنيد.
لرزش دست ها مي تواند در اثر ضعف قواي عصبي و يا در اثر اضطراب باشد. اگر بعد از ترك استمنا، لرزش دستها درمان نشد بايد به يك پزشك مغز و اعصاب و يا يك روان پزشك و روان شناس مراجعه كنيد.
براي راهنمايي در مورد ترك اين كار مي توانيد به سايت pasokhgoo مراجعه كنيد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام اخیرا در کلاس مدیریتی با عنوان رهبری (leadership) که اکثر شرکت کنندگان، جوان و از مدیران بخش خصوصی و دولتی بودند، سخنران محترم شبهه ای را به شرح زیر مطرح نمودند که متأسفانه کسی جواب نداد و با وجودی که معلوم بود اکثراً مخالف هستند ولی بخاطر کمی اطلاع و از طرفی سخنور بودن اداره کننده جلسه کسی لب به اعتراض نگشود تا آنکه بنده در انتها گلایه کلی نمودم. فلذا از شما درخواست دارم ضمن توضیح کامل، منابع و مآخذ را نیز معرفی کنید تا به ایشان ارائه نمایم. اینک عین کلام را می آورم.

.... در رهبری باید تعصب را کنار گذاشت یعنی باید انعطاف پذیر باشیم. یک شخصی را داشتیم بنام حسین، مثل مسیح، مثل کوروش و ... انسان بزرگی بوده است. ما در تاریخ هفت هشت انسان داریم که خیلی بزرگ بوده اند. ببینیم وقتی مذهب می آید جلو چه می شود؟ می گویند در روز عاشورا همه تشنه بودند، شب تاسوعا آب را می بندند. شتر تا 40 روز شیر می دهد کاروان از قبل که حرکت کرده بودند طبق رسم اعراب قدیم با خود بسیار آب حمل کرده بودند. از اینها مهمتر خود شتر 40 تا 80 روز می تواند شیر بدهد که 55 تا 60 درصد آن آب است، ولی براحتی برای اینکه تحریف بشود و ذهن ما را منحرف کنند به ما می گویند تشنه بودند. حسین لبش خشک بود در صورتی که اینطور نبوده ، شتر داشتند، شیر داشتند، بچه اگر تشنه می شد شیر می دادند شتر تا 48 روز از طریق کوهانش شیر می دهد... در صورتی که حسین تشنه چیز دیگری بوده! ... حسینی که در تاریخ آدم خیلی بزرگی است ما عمداٌ کوچکش کرده ایم.... البته ایشان در جای دیگری گفتند: تاریخ را آیندگان می نویسند پس دروغ می نویسند. اصلاً تاریخی وجود ندارد. و یا در جای دیگر: اگر یک احمق در جایی باشد و یک سیاست مدار، در آن صورت مذهب متولد می شود!!! ایشان از قول امام صادق علیه السلام حدیثی را بدین شرح مطرح کردند: آن قدر باید پول دربیاوری که خودت و سه نسل بعد از تو در آسایش زندگی کنند. به هر حال در میان مطالب به درد بخوری که در کلاس داشت یه مشت دری وری هم بخورد حاضرین داد اگر زحمتی نباشد جواب علمی و مستند برای مطالب بالا ارائه فرمایید تا ضمن آگاهی خودم آن سخنران و دیگر حاضرین را نیز مطلع سازم. انشاء الله. با تشکر

پاسخ:
مطالب شما در برگيرنده چند سؤال است كه يك به يك پاسخ خواهيم داد:
سوال اول شما مربوط به كيفيت تشنگي امام حسين(ع) و يارانش در صحراي كربلاست، كه در پاسخ بايد گفت:
از گزارش‏ هاى معتبر تاريخى، چنين به دست مى‏ آيد كه سه روز قبل از شهادت امام حسين (ع) (در روز هفتم محرّم) دستورى از عبيداللَّه بن زياد از اين قرار به عمر بن سعد ابلاغ شد كه: «بين حسين و آب فاصله انداز و مگذار كه قطره‏ اى از آن بنوشند» و اين عمل را نوعى انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقى كرد.(1)
ابن سعد به مجرد دريافت اين دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شريعه فرات به منظور جلوگيرى از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب كرد.(2) در اين دو سه روز امام (ع) و يارانش از طرق مختلف سعى در دسترسى به آب داشتند زيرا تحمل تشنگى در آن بيابان سوزان- به ويژه با آن كاروان مشتمل بر زنان و كودكان- بسيار طاقت فرسا بود.
در برخى از گزارش‏ ها چنين آمده است: امام حسين (ع) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه‏ هايى كرده بود اما وقتى گزارش آن به ابن زياد رسيد و او دستور شدّت عمل بيشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ كرد.(3)
همچنين گزارشى از حمله شبانه حضرت عباس (ع) به همراه سى سوار و بيست پياده به پرچمدارى نافع بن هلال به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگيرى با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر كردن بيست مشك آب مى‏ شوند.(4)
زمان دقيق اين گزارش نقل نشده است. اما در آن عبارت «ولمّا اشتد على الحسين و اصحابه العطش» (چون تشنگى بر حسين و يارانش فشار آورد) آمده است.
برخى از گزارش‏ ها حكايت از ريختن آب از سوى امام (ع) بر چهره خواهرش زينب (س) در شب عاشورا دارد زيرا وقتى او اشعار آن حضرت مبنى بر نزديك بودن شهادتش را شنيد، از حال رفته بود.(5)
اين گزارش اجمالًا دلالت بر وجود آب در شب عاشورا مى‏ كند علامه مجلسى در بحارالانوار مسأله عدم مضيقه آب را در صبح روز عاشورا- حتى براى آشاميدن- با صراحت بيشترى مطرح مى‏ كند. در اين گزارش چنين آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء يكن آخر زادكم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون اكفانكم ثم صلّى بهم الفجر»(6) «سپس امام (ع) به اصحاب خود فرمود: برخيزيد و آب بنوشيد كه آخرين آذوقه شما از دنيا است و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس‏ هاى خود را با آن بشوييد تا كفن‏ هاى شما باشد. آن‏گاه امام (ع) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».
از عبارت «يكن آخر زادكم» و نيز از گزارش‏هاى مربوط به روز عاشورا چنين استفاده مى‏ شود كه پس از اتمام اين ذخيره آبى، ديگر دسترسى به آب ميسّر نشد و امام (ع) و ياران و خاندانش در آن گرماى طاقت فرساى كربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگين با دشمن با تشنگى شديد نيز دست به گريبان بودند.
علامه مجلسى (ره) در ادامه گزارش خود سخن از ريشخند يكى از لشكريان عمر بن سعد به نام تميم بن حصين خزارى به ميان آورده كه مى‏ گويد:
«اى حسين، و اى ياران حسين آيا به آب فرات نمى‏ نگريد كه چگونه همانند شكم مار مى‏ درخشد به خداوند سوگند از آن قطره‏ اى نخواهيد آشاميد تا آنكه مرگ را دريابيد»(7)
حرّ نيز در روز عاشورا و در هنگام نصيحت به كوفيان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب فرات توبيخ كرده است.(8)
همچنين گزارش تلاش امام (ع) براى به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ريشخند او به آن حضرت و نفرين امام (ع) بر او در برخى از منابع آمده است.(9)
علامه مجلسى (ره) روايتى را نقل مى‏كند كه مضمون آن درخواست عباس بن علي براى مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام (ع) به منظور آوردن آب براى اطفال و كودكان حرم مى‏ باشد. همان‏گونه كه مشهور است، عباس (ع) موفق به آوردن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسيد.(10)
اما اينكه بخواهيم با طرح مدت زمان شير دهي شتر، تشنگي را رد كنيم، سخن منطقي نيست، چرا كه قبل از هر چيز بايد وجود شتران شير ده را ثابت كنيم. از طرفي بيش تر مركب هاي آنان هم اسب بود. به فرض آن كه چند شتر بين آن ها باشد و بپذيريم كه برخي از شترها شير ده بودند، نيز بپذيريم شير جايگزين آب باشد، شير اندك به چه كار مي آيد؟
نكته ديگر اينكه براي اينكه انسان دچار تشنگي شود، نياز نيست حتماً از چند روز قبل دسترسي به آب نداشته باشد، بلكه با توجه به نوع جنگ آن دوره كه تن به تن و با شمشير بوده، آن هم در هواي گرم و ممانعت دشمن از دسترسي به آب، قطعاً انسان را به شدت با تشنگي مواجه خواهد كرد.
مطلب ديگري كه اشاره كرده ايد در مورد دروغ بودن تاريخ است. اينكه در نقل هاي تاريخي مطالب غيرواقعي هم مطرح مي شود، امري غير قابل انكار است، اما اينكه بطور كلي مطالب تاريخي را دروغ بدانيم، سخني نادرست است. ما چه بخواهيم چه نخواهيم، مهمترين و اصلي ترين راه اطلاع از احوال گذشتگان مراجعه به منابع تاريخي است، منتهي براي اطلاع از درست يا نادرست بودن يك نقل بايد به متخصصين تاريخي مراجعه كنيم.
در پاسخ به اين سخن كه: اگر يك احمق در جايي باشد و يك سياست مدار، در آن صورت مذهب متولد مي شود!!!
بايد گفت:
هر چند عده اي با انگيزه ها و اهداف مختلف اقدام به ساخت اديان انحرافي كرده اند، اما اينكه بطور كلي مذهب را ساخته دست بشر بدانيم سخني بي پايه و اساس است، چرا كه در جاي خود الهي بودن اديان آسماني به اثبات رسيده است.
در مورد اين سخني هم كه از قول امام صادق(ع) نقل كرده اند:« كه آن قدر بايد پول دربياوري كه خودت و سه نسل بعد از تو در آسايش زندگي كنند». ما در منابع روايي چنين روايتي را نيافتيم، لازم است ايشان آدرس اين نقل را بفرمايند تا مورد بررسي بيشتر قرار بگيرد.

پى‏ نوشت‏ ها:
1. بلاذرى، انساب الاشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، ط الأولى، 1977/1397. ج 3، ص180.
2. همان‏.
3. الفتوح، ابن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج 5، ص 91:«فقد بلغنى ان الحسين يشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود عليك كتابى هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضيق عليهم و لا تدعهم يشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة».
4. وقعة الطف،ابي مخنف، ص 152.
5. تاريخ يعقوبى، بيروت، دار صادر، بى تا. ج 2، ص 244.
6. بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 44، ص 317.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 317.
8. انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 189.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 51.
10. بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.
موفق باشید.

نظرتون درمورد ولایت فقیه چیست؟ درست است که شورای نگهبان را ما انتخاب می کنیم اما قبل از اون توسط رهبر انتخاب می شوند. مثل این است که من چند نفر را انتخاب کنم بعد شما اونها را انتخاب کنید که اونها من رو تأیید کنند. لطفا توضیح کامل دهید که بنده قانع شوم.

پاسخ:
تذكر: مردم در انتخاب شوراي نگهبان هيچ گونه دخالتي ندارند وانتخاب آنان تنها بر عهده ولي فقيه مي باشد. آري نمايندگان مجلس خبرگان رهبري توسط مردم انتخاب مي شوند.
به نظر مي رسد پرسش شما به اشكال دور است يا سيكل بسته در تعيين ولي فقيه است، به اين شكل كه ولي فقيه شوراي نگهبان را تعييتن مي كند و شوراي نگهبان مجلس خبرگان را تأييد مي كند، مجلس خبرگان نيز ولي فقيه را انتخاب مي نمايند، درنتيجه ولي فقيه خود را انتخاب مي كند.
(ولي فقيه==>شوراي نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولي فقيه)
چنين اشكالي(دور) به نظريه ولايت فقيه و مجلس خبرگان وارد شده كه البته اشكال تنها در اين نظام نيست، بلكه به همه نظام ها به نحوي وارد مي شود. اشكال در علم سياست به اشكال دور در حكومت مشهور است.
اما صرف نظر از جواب هايي كه در علم سياست به اشكال داده مي شود، در خصوص نظريه ولايت فقيه مي توان گفت: بر اساس هر دو مبنا در باب رهبري و ولايت فقيه (مبناي نصب و انتخاب) شبهه دور وارد نيست.
در مبناي نصب الهي و نظريه كشف مي گوييم:
اگر مشروعيت را به معناي شرعيت بگيريم، مشروعيت رهبري، به رأي خبرگان وابسته نيست، بلكه به نصب الهي است. رأي خبرگان، مشروعيتي به وي اعطا نمي‏ كند، بلكه جنبه كاشفيت از اين نصب دارد. به اصطلاح، «تعيين مصداق» مي‏ كند. با اين توصيف، حلقه دور مي‏ شكند؛ زيرا در شبهه دور، چنين فرض شده بود كه خبرگان به رهبري مشروعيت مي‏ دهند. بنابراين، نه تنها رهبري مشروعيت خويش را از مجلس خبرگان نمي‏ گيرد، بلكه خود، مشروعيت دهنده به همه اجزاي نظام است.
اگر گفته شود كه مبناي عمل، قانون اساسي است، از ديدگاه قانون اساسي، رهبر فردي قانوني - و به تبع آن، شرعي - است كه از مجراي مجلس خبرگان اثبات شود. بنابراين، درست است كه مشروعيت شرعي رهبر، به نصب الهي است، ولي خبرگان راه اثبات مصداق اين نصب هستند. از اين رو، مشروعيت رهبري - كه در اين‏جا مشروعيت به معناي قانوني بودن، فرض شده - به رأي خبرگان است. بنابراين، اگر در شبهه دور، مشروعيت به معناي قانوني بودن آن فرض شود، در اين صورت مي گوييم:
با اين فرض نيز شبهه دور وارد نيست؛ زيرا مشروعيت قانوني رهبر بعدي، متوقف بر مجلس خبرگان است، نه رهبر فعلي. پيش از تشكيل مجلس خبرگان بعدي، رهبر تعيين شده و مشروعيت وي اثبات شده است. بنابراين، هيچ دوري وجود ندارد. رهبر فعلي را نيز مجلس خبرگاني تعيين كرده كه وي هيچ رابطه انتصابي و انتخابي با اعضاي آن يا فقهاي شوراي نگهبان، در زمان انتخاب نداشته است. بنابراين، هيچ دوري وجود ندارد.
مجلس‏ خبرگان‏ دوره ‏اول رهبر فعلي را برگزيد، سپس او فقهاي شوراي نگهبان و.....وهنوز نوبت به رهبر بعدي نرسيده، اما بنا بر نظريه انتخاب‏:
1. در اين جا، نوعي مغالطه و خلط معنا صورت گرفته. «دور» منطقي آن است كه وجود چيزي با يك يا چند واسطه، بر خودش متوقف باشد؛ مثلاً «الف» به وجود آورنده «ب» و «ب» به وجود آورنده «الف» باشد كه در نتيجه «الف» به وجود آورنده «الف» خواهد بود. در علم حقوق گر چه چيزي به نام دور با تعريف معين نداريم، ليكن مسامحتا" اگر تعين «الف » ناشي از «ب » باشد و «ب » هم توسط «الف » تعين يابد، مي توان دور ناميد.
چه در دور منطقي و چه در دور حقوقي، نحوه وابستگي دو پديده به يكديگر، بايد يكسان باشد؛ مثلاً اولي علت ايجادي دومي و دومي علت ايجادي اولي باشد، اما اگر به گونه هاي متفاوتي دو پديده نسبت به يكديگر وابستگي پيدا كنند، دور نيست، بلكه وابستگي متقابل است. چنين چيزي هم در نظام تكوين و علوم طبيعي پذيرفته شده و منطقي است و هم در همه نظام هاي حقوقي جهان به اشكال گوناگون وجود دارد. اكنون بايد ديد مطلب ادعا شده دقيقاً چه وضعيتي دارد؟ اگر نسبت شوراي نگهبان و خبرگان همان نسبتي بود كه خبرگان با رهبري دارد، ادعاي چنين دوري قابل قبول بود؛ يعني، به اين شكل كه تمام گزينه هاي زير بدون استثنا درست باشد:
1- رهبر تعيين و نصب شوراي نگهبان نمايد؛
2- شوراي نگهبان تعيين و نصب مجلس خبرگان كند؛
3- خبرگان تعيين و نصب رهبر كند؛ در حالي كه واقعيت چنين نيست؛ زيرا:
اولاً، نسبت مجلس خبرگان و شوراي نگهبان با نسبت ديگر اعضاي مجموعه، متفاوت است.
دوم، عنصر چهارمي وجود دارد كه نقش عمده را ايفا مي كند و در دور ادعايي لحاظ نشده و آن نقش مردم است؛ يعني، شوراي نگهبان به هيچ وجه تعيين كننده اعضاي خبرگان نيست؛ بلكه اعضاي خبرگان با ميل خود براي نمايندگي، نامزد مي شوند. كار شوراي نگهبان، صرفاً نقش كارشناسي از نظر تشخيص صلاحيت هاي مصرح در قانون اساسي و اعلام آن به مردم است. هيچ گونه حق نصب ندارد. سپس مردم هستند كه در ميان افراد ذي صلاح به نامزدهاي مورد نظر خود رأي مي دهند.
2. در بطلان دوري كه فرض شده، كافي است به اين موضوع توجه شود كه مجلس خبرگان طبق مصوبه خود، امر تشخيص صلاحيت را به اعضاي فقهاي شوراي نگهبان سپرده است. چنانچه بخواهد، هر زماني مي تواند آن را به گروه ديگري بسپارد. اين امر مطابق قانون اساسي است؛ زيرا در اصل يكصد و هشتم قانون اساسي اين حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراين انتخاب رهبري با مجلس خبرگان است. تعيين صلاحيت خبرگان با گروهي است كه خود انتخاب مي كنند، نه رهبري، هر چند فعلاً گروهي را كه خبرگان انتخاب كرده، همان افرادي هستند كه رهبري براي نظارت بر مصوبات مجلس شوراي اسلامي انتخاب كرده است. اگر انتخاب گروه تعيين كننده صلاحيت خبرگان با رهبري بود، دور مي شد، در حالي كه چنين نيست.(1)

پي نوشت:
1. بر گرفته از: درآمدي بر نظام سياسي اسلام، نويسندگان:سيدكاظم سيدباقري، حميدرضا شاكرين، عليرضا محمدي، سيد سجاد ايزدهي، ص56.
موفق باشید.

صفحه‌ها