پرسش وپاسخ

امام حسن با توجه به فاسد بودن معاويه چرا همچون امام حسين قيام نکردند؟
پاسخ اين سؤال، درگرو شناختن شرايط سياسي و اجتماعي آن روزگار و نيز روحيات و ويژگي‌هاي رفتاري معاويه است. اساساً تفاوت‌هاي آشکار معاويه و يزيد از يک‌سو و تفاوت...

به نام خدا سلام بنده يک جوان شيعه هستم و قبول دارم که حسيني نيستم ولي ادعاي حسيني بودن را يدک می‌کشم به همين جهت در گفتگوهاي مذهبي با اطرافيان برخي از سؤالات مطرح می‌شود که حقير قادر به پاسخ‌گویی نيستم تا به‌طور اتفاقي با اين سايت آشنا شدم و ضمن تشکر، بنده سؤال اين دوستمان در رابطه با حقانيت امام حسين ع و جواب حضرت‌عالی را مطالعه کردم سؤالم من اين است امام حسن ع با توجه به فاسد بودن معاويه چرا همچون امام حسين قيام نکردند و بیعت را پذيرفتند؟

پاسخ اين سؤال، درگرو شناختن شرايط سياسي و اجتماعي آن روزگار و نيز روحيات و ويژگي‌هاي رفتاري معاويه است. اساساً تفاوت‌هاي آشکار معاويه و يزيد از يک‌سو و تفاوت شرايط زماني دوران امام حسن با امام حسين (عليهماالسلام) از سوي ديگر، باعث شد که رفتار اجتماعي و سياسي اين دو امام، متفاوت باشند؛ هرچند هر دو، بر اساس يک مبنا و با يک معيار عمل مي‌کردند.

امام حسن (عليه‌السلام) از يک‌سو، به دليل کوتاهي همراهان ويارانش، نيروي کافي براي نبرد با معاويه را ازدست‌داده بود.

نيرنگ‌باز بودن معاويه و نفاق او، هنوز براي بسياري از مسلمانان روشن نشده بود و درنتيجه، نامشروع بودن حکومت او نيز به‌سادگي براي عموم مردم قابل‌اثبات نبود...

آنگاه‌که امام علي به شهادت رسيد و مردم با امام حسن (ع) بيعت کردند و حضرت حکومت را در دست گرفت، مردم آمادگى روحى براى مبارزه‌اي سخت و طولانى با معاويه را نداشتند، به چند دليل:

۱- جنگ‌هاي قبلى (صفين، نهروان و جمل)، مردم عراق را خسته کرده بود.

۲- حيله‌گري و تزوير معاويه از يک‌سو و سست‌عنصري بسيارى از مردم از ديگر سو، باعث شده بود که عزم و ارادۀ جدي در مردم از ميان برود و آنان ديگر حالت تسليم در برابر امام خود نداشتند.

۳- خطرات بيرونى، جامعۀ اسلامى آن زمان را تهديد مي‌کرد. احتمال حملۀ قریب‌الوقوع روم که اگر رخ مي‌داد، اساس جامعۀ اسلامي را هدف مي‌گرفت و نهال نوپاي اسلام را تهديد مي‌کرد. درگيري‌هاي داخلى مسلمانان در طي ماجراي عثمان و سه نبرد حمل و صفين و نهروان نيز باعث تضعيف مسلمانان شده بود و روميان را براى حمله به مسلمانان برمي‌انگيخت.

۴- تعداد شيعيان واقعي کم بود و شرايط به‌گونه‌اي بود که احتمال داشت با ادامۀ نبرد، همان تعداد اندک باقي‌مانده نيز کشته شوند. لذا امام حسن، يکي از وظايف خود را حفظ جان شيعيان باقي‌مانده مي¬دانست و اين کار، درگرو پرهيز از ادامۀ جنگ بود؛ کما اين¬که در متن صلح‌نامۀ نيز کوشيد امنيت شيعيان را تأمين کند.

۵- معاويه مردي ظاهر الصلاح بود و در انظار عمومي، کاري نمی‌کرد که بی‌دینی‌اش برملا شود. او خود را «خال المؤمنين» و «کاتب وحي» معرفی می‌کرد و در چشم بسياري از مردم موجه بود؛ چنان‌که درنبرد صفين به‌سادگي توانست با برافراشتن قرآن و سردادن شعار حکميت، بسياري از لشکريان امام علي را از ياري وي منصرف کند. معاويه بااينکه فاسد و فاسق بود، امّا مي‌دانست اگر بخواهد حکومتش دوام داشته باشد، بايد شئون اسلامى را در ظاهر رعايت کند. او در اين امر به حدّى متظاهر بود که بسيارى از مردم حتّى برخى از زاهدان لشکر امام على (ع) مردد مي‌شدند که آيا حق با على است يا با معاويه! او در عقل معاش و امور دنيايي و مکر و حيله سرآمد همگان بود. (1) ازاين‌رو، امام حسن (عليه‌السلام) با بستن پيمان آتش‌بس و گنجاندن برخي مطالب در متن صلح‌نامه، درصدد روشن کردن حيله‌گري‌هاي معاويه و شناساندن چهره واقعي وي به مردم ناآگاه و سطحي‌نگر برآمد. ازاين‌رو، قاطعانه مي­توان گفت که صلح امام حسن، زمينه‌ساز قيام امام حسين (عليه‌السلام) بود.

البته اين‌همه، بدين معنا نيست که امام از همان آغاز، مسير صلح را پيموده باشد. ايشان تا جايي که حکمت و مصلحت اقتضا مي‌کرد، براي رويارويي با معاويه کوشيد و اقدامات بسياري نيز براي مبارزه انجام داد. نخست اينکه پس از شهادت پدرش حضرت على (ع)، منبر رفت و بعد از حمد و ثناى الهى و درود و صلوات بر حدّ بزرگوار خود حضرت خاتم الأنبيا و تمجید و تعريف از پدر مظلومش و معرفي خود و خاندان رسالت، مردم با او بيعت نمودند. از فرداى آن روز امام، کارگزاران و حکّام خود را در ولايات منصوب نمود. جاسوسى را که از طرف معاويه وارد کوفه شده بود، دستگير کردند و گردن زدند و به ابن عباس، حاکم خود در بصره نوشت: جاسوس ديگرى را که از طرف معاويه وارد بصره شده است، بگير و گردن بزن.

به دنبال آن نامه‌اي با لحن تند به معاويه نوشت که: جاسوس مي‌فرستي و مکر و حيله‌ها مي‌کني؟! از قرار معلوم گويا قصد جنگ دارى! اگر چنين است، من آماده‌ام.(2) معاويه، جواب نامه را نوشت و براى حضرت فرستاد.

مکاتبه بين حضرت و معاويه ادامه داشت تا به حضرت خبر دادند معاويه لشکر فراوانى آماده کرده و به عراق گسيل داشته است. از طرفى معاويه با منافقان و خارجيان که داخل لشکر حضرت امام حسن بودند و از ترس حضرت على (ع) جرئت اظهار مخالفت نداشتند، به‌وسيله جاسوسان خود تماس گرفت که: اگر حسن بن على (ع) را بکشيد، به هرکدام دويست هزار درهم خواهم داد و يکى از دخترانم را به ازدواج قاتل درخواهم آورد. (3)

امام مجتبى پس از اطلاع، منبر رفت و مردم را براى مقابله با معاويه ترغيب کرد. ابتدا با سردى مواجه شد، ولى بالاخره گروه زيادى را جمع کرد و از کوفه بيرون رفتند و در نخيله پس از تقسيم و گروه‌بندي لشکر، عده‌اى را براى مقابله با لشکر معاويه فرستاد، امّا طولى نکشيد که خبر آوردند فلان فرمانده و فلانى به معاويه پيوسته و شيرازه لشکر متلاشي‌شده است. حتى به حضرت خبر دادند گروهى از فرماندهان به معاويه پيام داد‌ه‌اند: در صورت تمايل، حسن بن على را دست‌بسته تحويل شما خواهيم کرد. امام مجتبي (ع) ضمن خطبه‌ای خطاب به لشکريانش فرمود:

«ويلکم! والله إنّ معاوية لايفي لأحدٍ منکم بما ضمنه في قتلي و إني أظن إن وضعتُ يدي في يده فاسلمه لم يترکني ادين بدين جدي ...؛ (4) واي بر شما! سوگند به خدا‍! معاويه به وعده‌هایی که براي کشتن من به شما داده است عمل نمی‌کند و اگر من تسليم او گردم باز اجازه نمي‌دهد بر اساس دين جدم رفتار نمايم».

حضرت احساس کرد جان خود و پيروانش درخطر جدى قرارگرفته است. مهم‌تر از همه به خاطر چهره دروغيني که معاويه بين مردم پيداکرده بود، اگر امام ويارانش شهيد مي‌شدند، خونشان هدر مي‌رفته و چندان اثرى نداشت.

امام از راه ناچاري و براى حفظ اسلام و حفظ شيعيان و نشان دادن چهره واقعى معاويه، صلح‌نامه را امضا نمود.

پي‌نوشت‌ها:

1. حمدالله مستوفي، تاريخ برگزيده، ص ۲۶۰.

2. شيخ مفيد، ارشاد، ج ۲، ص ۵-۶.

3. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳.

4. همان، ص ۳۳.

با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا برخلاف استخاره عمل کنم؟
استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد ...

سلام، می دونم ازنظر شرعي اشکالي نداره که برخلاف استخاره عمل کنيم، راستش من چند بار استخاره کردم ولي نتيجه بد آمد خلاصه با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا اگر من برخلاف استخاره عمل کنم به نظر شما در رسيدن به هدفم مشکلي پيش نمياد؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد تواتر از معصومين عليهم السّلام روايت‌شده كه استخاره نوعي دعا در موقع ترديد در امري كه داراي وجوه متعدد است و يا ترديد در انجام دادن و انجام ندادن امري وارد مي‌باشد كه در اين حال انسان طلب خير و صلاح از خدا مي‌کند. درواقع انسان از خداوند مي‌خواهد كه آنچه به خير و صلاح او است در دل او اندازد و تصميمش را بدان استوار دارد و آن را برايش ميسّر و ممكن سازد (1)

در تفكرات اسلامي، عقل به‌عنوان نعمت بزرگي كه خداوند متعال به بشر ارزاني داشته، مطرح است. انسان با چراغ عقل مي‌تواند خيلي از راه‌هاي تاريك زندگي را به سهولت طي كند. هر كس كه چراغ عقل را در خود فروزان نگه داشت دنيا و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن كريم سفارش زيادي به باروري عقل شده است، به‌طوري‌که بدترين موجودات، آن‌هايي معرفي‌شده‌اند كه انديشه‌گر نيستند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»(2) بدترين جنبندگان كساني هستند كه تعقل و انديشه نمي‌كنند.

اساساً يكي از علل مهم بعثت پيامبران نيز همين بوده است كه عقل‌هاي آدميان را شكوفا سازند و دفينه‌هاي آن را استخراج كنند. چنان‌که امام علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «و يثيرُوا لهُم دَفائنَ العُقول»(3) پيامبران آمدند تا گنج‌هاي پنهاني عقل‌ها را آشكار سازند. خلاصه اين‌که تاروپود فرهنگ و باورهاي ديني ما با تعقل و انديشه ورزي درهم‌تنيده شده است، به‌طوري‌که هيچ روزنه‌اي را براي ورود عوامل انديشه سوز، باقي نگذاشته است.

باز در اعتقادات اسلامي به عواملي كه در تصميم سازي خردمندانه دخيل‌اند و عقل را در حقيقت‌يابي و شفاف انديشي، مدد مي‌رسانند تأكيد فراوان شده است كه مهم‌ترين آن‌ها «مشورت» است. مشورت كه همان «انديشه جمعي» است بسياري از گره‌هاي كور را كه عقل فردي، قادر به گشودن آن‌ها نيست به‌راحتي مي‌گشايد و بر نقاط تاريك، نور مي‌تاباند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «لا ظهيرَ كَالمُشاورة»(4) هيچ پشتيبان و عامل دلگرمي مانند مشاوره نيست.

مشورت ادراك و هوشياري دهد

عقل‌ها مر عقل را ياري دهد (5)

امّا بسيار اتفاق مي‌افتد كه پس از تفكر و مشورت، بازهم ترديد باقي مي‌ماند و توان تصميم قاطع را در خود نمي‌بينيم، در اين هنگام و در اين حالت شک و دودلي، عقل و شرع توصيه مي‌كنند كه به مشورتي ديگر دست بزنيم. ولي اين بار باعقل بي‌نهايت و آگاه مطلق و خداوندگار هستي. همو كه بر نيك و بد بندگان، آگاه است و خير همگان را مي‌خواهد و ما با اين كار طلب خير و صلاح از خدا مي‌كنيم و دست نياز به درگاه او برده و دعا مي‌كنيم و طالب صلاح و سعادت و خير خود هستيم و خداوند هم به‌مقتضاي حكمت و عظمت و بزرگي خود، دست ما را مي‌گيرد (6)

لذا در استخاره به چند مطلب بايد توجه داشت: اول اين‌که ما كار را واگذار به خدا كرده‌ايم و صلاح و خيركارها را از او طلب مي‌كنيم:‌ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (7) تفويض مي‌كنم كارم را به خداوند تعالي همانا او بندگان خود را مي‌بيند.

نكته دوم اين‌که استخاره كننده نبايد نفع ظاهري و آشكار موضوع را در نظر گرفته باشد، بلكه به نفس استخاره و نتايج پنهان آن توجه كند، يعني درواقع طلب خير از خداي متعال نموده است نه محاسن ظاهري آن امر، بنابراين چه‌بسا ممكن است پاسخ استخاره در امري بد باشد، ولي نفع ظاهري داشته و استخاره كننده غافل از عاقبت و پايان كار باشد، لذا او نفع ظاهري را ديده و شايد در بدي پاسخ استخاره ترديد نمايد، درحالي‌که در حقيقت خير او در آن بوده است (8)

قرآن كريم مي‌فرمايد: چه‌بسا از كاري كراهت داريد كه خير و خوبي شما در آن است و چه‌بسا چيزي را دوست داريد كه شر و بدي شما در آن است به‌درستي كه خداوند مي‌داند و شما نمي‌دانيد (9)

بزرگان دين و علماي شيعه درباره استخاره مباحث متعدد و گسترده‌اي داشته‌اند و اصل استخاره را همه قبول دارند و مي‌فرمايند: استخاره همان طلب خير و سعادت از خدا كردن است.

مرحوم آيت‌الله دستغيب مي‌فرمايد: استخاره يعني طلب خير از خدا كردن. يعني پروردگارا من حيرانم و نمي‌دانم اين كار، مورد رضايت توست يا نه تو خود رضاي خويش را برايم پيش آور؛ و صلاح و مصلحت مرا جاري ساز و مرا از ترديد رهايم كن (10)

خلاصه اين‌که استخاره درجايي است كه انسان از طريق تعقل و مشورت به‌جايي نرسد و براي طلب خير و رفع ترديد با خداوند مشورت كرده و خير و صلاح خود را از او جويا مي‌شود و اين كار بسيار ممدوح و جزء سيره بزرگان دين بوده است؛ که البته براي آگاهي از چگونگي استخاره واردشده در شرع به کتاب‌هاي نگاشته شده در اين موضوع، ازجمله مفاتيح‌الجنان مراجعه كنيد.

بنابراين اگر بعد از استخاره با تفکر و مشورت به اين نتيجه رسيديد که کاري که مي‌خواهيد انجام دهيد، مناسب و معقول است، آن را با توکل بر خدا انجام دهيد و از خدا کمک بخواهيد و واهمه‌اي نداشته باشيد. چراکه قرآن در مورد کارها بر توکل بر خدا و تعقل و تفکر بسيار سفارش کرده است.

موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. حسيني دشتي. سيد مصطفي. معارف و معاريف. ج 2. ص 133. چاپ دانش. 1376.

2. انفال، آيه 22.

3. نهج البلاغه. خطبه اول. ترجمه شهيدي. سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي. 1368.

4. همان. كلمات قصار، ش 54.

5. مثنوي. ‌دفتر اول.

6. طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 14 ـ 15. مركز انتشارات مركز تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

7. غافر، آيه 44.

8. مجلسي. محمد باقر. مفاتح الغيب. ص 31 ـ 33. انتشارات فوژان. 1374.

9. بقره، آيه 216.

10. به نقل از طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 93. مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

چه راهکارهایی وجود داره؟
شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند ...

سلام و ادب. خداقوت... بنده دانشجويي هستم که قصد دارم برم جامعة الزهرا و طلبه بشوم و قصدم تبليغه... ميخواستم از شما بزرگواران بپرسم چطوري مي­تونم با يه طلبه ازدواج کنم. بنده خواستگار غيرطلبه زياد داشتم ولي اون همفکري و هم مسيري رو نداشتن... ملاک بنده هم ايمانه و حتي با زندگي طلبگي هم کنار ميام... در فاميل ما اصلاً طلبه وجود نداره ک موقعيتش فراهم بشه... ميخواستم راهنمایی‌ام کنين... مثلاً آيا جامعه الزهرا برم احتمال داشتن خواستگار طلبه زیادتر ميشه يا چه راهکارهایی وجود داره.... با تشکر فراوان

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند زندگي خوبي را ايجاد کنند. به دنبال زندگي با سيره اهل‌بيت باشيد. دنياي طلبگي دنياي خوبي است که شرايط مساعدي براي نزديک شدن به خدا و اهل‌بيت (علیهم‌السّلام) دارد. البته به شرطي که مسير اخلاقي و انساني در آن طي شود.

ضرورت‌هاي فردي، مذهبي و اجتماعي سبب مي‌شود تا يک مرد يا زني که اين ضرورت‌ها را حس کرده به فکر ازدواج بيفتد. اين ضرورت براي همه پسرها و دخترها قابل حس کردن است و طلبه‌ها به‌عنوان افراد جامعه که هم ضرورت‌هاي فردي دارند و هم در همين جامعه زندگي مي‌کنند و هم‌ريشه‌هاي مذهبي را حفظ کرده‌اند از اين قاعده استثنا نيستند. اگر شرايطش پيش آمد با طلبه ازدواج کنيد و در غير اين صورت با يک فرد متدين واقعي ازدواج کنيد که پايبند به ضوابط ديني و اخلاقي در حوزه مسئله خانوادگي باشد.

اگر توبه نکند گناهکار است؟
ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: ...

سلام اگر با کسي گناه جنسي  مانند زنا کرده باشي و مقصر گناه باشي و طرف مقابل به آن کار اعتراض نکند او هم نياز به توبه دارد اگر توبه نکند گناهکار است مي شود فاعل براي او هم توبه کند تا او که مقصر نبوده خدا او را ببخشد؟

برادر گرامی! عذاب وجدان و ناراحتی بعد از گناه، گرچه تلخ و ناگوار و آزاردهنده است و چه‌بسا منجر به ناامیدی انسان شود؛ اما توجه به رحمت خدای مهربان، آرامش و نشاط را نوید می‌دهد.

ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِک بَابا إِلَى عَفْوِک سَمَّيتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ:تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا؛ خدايا تويى که به روى بندگانت درى به سوى بخششت گشودي و آن را توبه ناميدى، و خود فرمودى: «بازگرديد به جانب خدا، بازگشتى خالصانه(1) امام پس‌ازاین جمله، نهيبي به همه انسان‌ها در مناجات با خدا مي‌گويند: فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، پس عذر کسى که از ورود به اين در(باب توبه) پس از گشوده شدنش غفلت ورزد، چه مي‌تواند باشد! امام عارفين در ادامه، اشاره‌ای به حقيقت توبه نيز می‌نمایند: إِلَهِي إِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّي وَ عِزَّتِک مِنَ النَّادِمِينَ؛ الهي! اگر پشيماني دل از گناه، حقيقت توبه است، به عزتت سوگند من پشيمانم! بر اين اساس حقيقت توبه، پشيماني دل است؛ هر شخصي خودش بايد پشيمان از عملکرد خودش باشد و استغفار ديگران براي شخص زنده در حقيقت طلب رحمت الهي است که او نيز موفق به توبه و کسب درجات مغفرت شود. ازاین‌جهت براي وي خالصانه دعا و طلب استغفار کنيد. افزون بر اينکه علم به حالات دل نزد خداوند است و چه‌بسا اين شخص نيز در دل ناراحت است.

نکته تکميلي آنکه هر کس به‌اندازه خودش ممکن است در گناه شريک باشد و صرف اينکه من دعوت به گناه شدم، عذر موجهي در ارتکاب گناه نيست. تسليم نشدن با تمام توان و فرار از صحنه گناه جزء وظايف ماست. خيلي از برکات دنيوي و فتوحات معنوي خاص از همين فرار فرد از صحنه گناه و دعوت و حتي به‌نوعی اجبار شخص به گناه صورت گرفته است. از داستان حضرت يوسف گرفته تا اوليايي مثل شيخ رجبعلي خياط و برخي از شهداي دفاع مقدس. خواندن اين داستان‌ها به انسان روحيه مقاومت و صبر در برابر گناه را تقويت می‌کند.

 

پي نوشت:

قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، مناجات تائبين.

علت چيه؟
براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو ...

با سلام خدمت روحانيون و کارشناسان ديني محترم سالی که داشتم اينه که علت چيه وقتي نماز می‌خوانم از خواندن نماز و عبادت خداوند لذت نمی‌برم؟

از اينکه نماز در زندگي‌تان مهم است و در فکر لذت بردن از معنويات هستيد خوشحاليم. قطعاً بايد خدا را بر اين نعمت بزرگ شکرگزار باشيد.

براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو نيکو برآيد. هر عملي که همراه بامعرفت باشد، حتماً بانشاط هم خواهد بود.

 البته لذت بردن از عبادات نياز به مراقبت، توجه به خدا و انجام امور مقدماتي، از قبيل استراحت کافي يا تغذيه درست دارد. سعي کنيد قبل از عبادت لحظاتي را به تفکر و تأمل در جهان هستي و رابطه انسان باخدا و فلسفه عبادتي که مي‌خواهيد انجام دهيد، بپردازيد. اين تفکر براي شما نشاط در عبادت مي‌آورد. در دعاها و زيارت‌نامه‌ها نيز از خدا بخواهيد که اين توفيق را به شما عطا کند. همان‌گونه که در دعاي «عالية‌المضامين‌» مي‌خوانيد: «و تُحَبِّب الَي‌َّ عبادَتَک‌َ و المواظَبَة‌َ عليها و تُنَشِّطَنِي لَها و تُبَغِّض‌َ اِلَي‌َّ مَعاصِيَک و مَحارمک ...; پروردگارا عبادت و طاعتت را محبوبم گردان! به آن‌، با توجه و با شوق و نشاطم گردان! از هر چه معصيت و حرام توست، مبغوض و متنفرم ساز!». (1)

عواملي که مي‏تواند نماز را براي انسان لذت‌بخش کند:

أ) قبل از نماز خود را مستعد و مهياسازيد؛ يعني، قدري به خود تلقين کنيد: درصدد نيايش و نماز هستم. سعي کنيد افکار متفرق را از ذهن دور کنيد.

ب) حتي‌الامکان در بهترين وقت نماز بخوانيد؛ مثلاً، با کسالت - خستگي و خواب‌آلودگي - وارد نماز نشويد. «لا تقرب‌ها الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى». (2)

ج) در محيط پرسروصدا و آشوب به نماز نايستيد، بلکه محيط آرام و با فراغتي را انتخاب کنيد.

د) در حين نماز مصمّم بر مراقبت باشيد؛ اگر افکار ديگري به ذهنتان هجوم آورد، به آن توجه نکنيد تا از دام آن برهانيد.

ه) طلب صفاي دل از خدا. در اين زمينه بسيار به‌جا است که با امام سجاد عليه‌السلام هم‌نوا گشته و مناجات شاکين را بخوانيد (مفاتيح‌الجنان، مناجات خمسه عشر).

مطالعه کتاب «حکمت عبادت و اسرار عبادت» نوشته آيت‌الله جوادي آملي‌، مي‌تواند کمکتان کند.

 

پي‌نوشت:

  1. شيخ عباس قمي، مفاتيح‌الجنان، ص 583، دارالاسوه، قم.

بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...
هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت ...

سلام ببخشيد بنده کمکي می‌خواستم ازتون. بنده در چند سال گذشته اشتباهي مرتکب شدم و با يکي از پسراي اقواممون ارتباط برقرار کردم... اما بعدش خيلي پشيمان شدم... و توبه کردم...حتي از خود اون پسر هم حلاليت طلبيدم اگر که دل شکستني در کار بوده یا هر چيز ديگه اي به خاطرش از اون پسر هم حلاليت گرفتم...بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...بنظرتون اينا بعداً اتوي زندگي آدم تأثیر نداره؟! بنظرتون خدا از سر گناه گذشتم ميگذره؟! اگه اون پسر به خاطره اين کارم دلش شکسته باشه يا اينکه وابسته­ام شده باشه چطور؟! آقا يا خانم خواهش مکنم ازتون که حقيقتش رو بهم بگيد لطفاً... من چيکار کنم... هيچ صلاحي جز توبه ندارم... هيچ کاري جز توبه نمي­تونم انجام بدم...خيلي از اون قضيه ب بعد به هم ريختم... کوچک‌ترین اتفاقي ک برام ميفته به هم ميريزم...همش حس و حال گناه دارم... حس مي­کنم خدا منو نبخشيده... حس می­کنم خدا از سر تقصيراتم نمي­گذره... حس مي­کنم که قراره بدترين عواقب دامنمو بگيره...شما رو قسم ميدم ک بگيد آیا خدا منو می­بخشه يانه؟! با وابستگی و دلشکستگی اون پسر چکار کنم؟! من نميتونم کاري براش انجام بدم...

هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت خدا مأیوس نشويد (2) مأیوس بودن از بخشش خدا خود بزرگ‌ترین گناه است. (3)

اما در مورد آن فرد که گناهتان با او بوده بايد بگوييم اولاً لازم نبود از او حلاليت بگيريد چراکه يادآوري گناه بوده است و خودش گناه است. علاوه بر اينکه هرکسی مسئول اعمال خودش است (4) و او نيز مثل شما بايد توبه کند و از گناهش در درگاه خدا استغفار کند. ولي شما نبايد مستقيم به او اين مطلب را بگوييد.

انسان‌ها در معرض امتحاناتي هستند که شايد در برخي موفق نشوند. مهم اين است که خود را از دايره اطاعت خدا خارج ندانيم و اگر خدای‌ناکرده گناهي از ما سر زد دوباره به دامان رحمت الهي بازگرديم. خدا خود را «ارحم‌الراحمین» ناميده است به معني مهربان‌ترین مهربانان؛ (5) يا «ثواب» لقب داده است به معني بسيار توبه پذير (6)

هرگز در مورد گناهتان با کسي صحبت نکنيد و بين خودتان و خداي مهربان توبه کنيد. به آن شخص هم در مورد رابطه گناه‌آلود صحبت نکنيد و در صورت امکان با او برخورد نداشته باشيد يا به حداقل برسانيد و اگر هم ا را ديديد، مانند بقيه اقوامتان با او برخورد کنيد و خدای‌ناکرده چنين حرف‌هایی را با او پيش نکشيد. به افکار منفي هم که به سراغتان می‌آید توجهي نداشته باشيد چراکه شک پس از توبه وسوسه است.

موفق باشيد.

پی‌نوشت‌ها:

1.       سوره بقره، آيه 222.

2.       سوره زمر، آيه 53.

3.       مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) - قم، چاپ: دوم، 1406 ق، ج‏1، ص 460.

4.       سوره انعام، آيه 164.

5.       سوره يوسف، آيه 64.

6.       سوره نصر، آيه 4.

خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟
غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ...

سلام وقتتون بخير. ممنون از تلاشي که براي هدايت شیعه‌های امام زمان (ع) می‌کنید. خدا اجرتون بده.

من هرروز مرتباً غيبت می‌شنوم. مثلاً یک‌دفعه کسي که حرمتش واجبه باهام درمورد ديگران حرف مي­زنه و من نمي­تونم وسط حرفش بپرم درنتیجه کلي ناراحت ميشم و ياد اين ميفتم نمازهایم قبول نيستن چون خيلي مقدم به نماز اول وقتم. نمی‌دو نم چه جوري جبران کنم. خوندم که بايد حلاليت بطلبيم اگه مفسده‌ای نداره ولي اگه این‌جوری باشه تقريبا من هرروز بايد چندين ساعت رو به حلاليت طلبيدن اختصاص بدم. اينجوري خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟

بر اساس آنچه از روايات به دست می‌آید غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ناراحت شوند.

 

بنابراين هر حرفى كه راجع به ديگران گفته شود غيبت به‌حساب نمی‌آید، بلكه ريختن آبروى ديگران و بيان بدی‌های فرد به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد و ناراحت شوند جزو غيبت محسوب می‌گردد. بنابراين زماني غيبت محقق می‌شود و جزء گناهان کبيره قرار می‌گیرد که ذكر معايب شخص انسان‌ها باشد.

همچنين شنيدن غيبت و ساير حرف‏هاى ناروا اگر عمدى نباشد و در كوچه و بازار اتفاقاً به گوش انسان برسد، حرام نيست و وظيفه ما در قبال آن‌ها امربه‌معروف و نهى از منكر است. البته اين كار داراى مراتب و شرايطى است كه آمر و ناهى حتماً بايد نسبت به آن امور اطلاع كافى داشته باشد که در ادامه بدان اشاره خواهيم کرد.

به‌صرف احتمال این‌که در مجلس غيبت يا بدگوئى می‌شود نمی‌توان مواردي چون صله‌رحم را ترك كرد، بنابراين نکته بسيار مهم‌تر این است که بايد ضمن این‌که صله‌رحم می‌کنید مواظب باشيد خود شما و يا خانواده‌تان غيبت و بدگويى ديگران را نكنيد و از بی‌حرمتی و بی‌احترامی و زخم‌زبان به ديگران اجتناب شود

 

"در همه حال به وظيفه خود عمل کنيد"

علاوه بر در نظر گرفتن جايگاه خود و ديگران و حفظ آن به وظيفه ديني و شرعي خود نيز عمل کنيد به‌عنوان نمونه اگر کلام خود را در قالب نهي از منکر با زبان نرم اثرپذیر ديديد که به وظيفه خود عمل نماييد و غير این صورت هم بايد عرض کنيم که شما با مديريت قوي می‌توانید مراقب خدشه‌دار نشدن رابطه خويشاوندي خود با آن‌ها شويد و طبق فتواي مراجع بزرگوار تقليد مواردي چون صله‌رحم، منحصر به رفت‌وآمد با خويشاوندان نيست، بلكه اين عمل با هديه دادن، ميهمانى كردن، پيغام فرستادن، تماس تلفنى، سلام كردن و... نيز تحقق مى‏يابد. پس همين اندازه كه قطع رحم نشود، كافى است. (1)

 

رابطه با دوستانتان نيز تا رفع اين مشکل بايد تقليل يابد چراکه در روايتي آمده است که مولاي متقيان علي (ع) ملاحظه كردند كه شخصى در حضور فرزند بزرگوارش حسن (ع) از كسى غيبت می‌کند، فرمود: فرزندم گوش خود را از چنين كسى دور دار زيرا او به پليد و نجس‌ترین چيزهايى كه در ظرف خود دارد نگريسته و آن‌ها را در ظرف توخالی كرده است. (2)

لذا ما وظیفه‌داریم به هر وسیله‌ی ممكن، شنونده غيبت نباشيم و آن‌ها رد كنيم.

البته اين امر نيز بايد با سلسله‌مراتب انجام پذيرد يعنى ابتدا با لحنى آرام از غيبت اجتناب شود و اگر لازم شد، با تغيير مکان و...در ضمن مراعات سن افراد و نسبتى كه با شما دارند نيز ضرورى است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1772 تبريزى، استفتاءات، س 2185 و 2189 سيستانى، صله‏رحم و دفتر: همه مراجع.

2. محمد ري شهري، ميزان الحکمه، انتشارات دار الحديث، قم، ج 9، ص 4474.

نمي‌دانم چه‌کار کنم.
عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار ...

سلام، بنده در يک اداره دولتي معاون هستم. رئيس بنده خانمي است که گاهي اوقات بسيار شکاک و گاهي اوقات بسيار سرسخت است. علی‌رغم اينکه بسيار پرکار است، اما رفتارهاي ايشان موجب تبديل اختلاف‌نظر به دعوا و کدورت با ساير همکاران می‌شود. در صورت اشتباه يک کارمند، آن‌چنان سر آن کارمند فرياد مي‌زنند (حتي ملاحظه سن و سال را هم نمي‌کنند) که گويي اين کارمند همان کارمندي نيست که هميشه از او تعريف مي‌کرده‌اند. اگر فردي رفتار غلط ايشان را به خودشان بگويد از خود سرسختي نشان مي‌دهند و در جمع‌هاي ديگر شروع به بد گفتن از آن فرد مي‌کند. حتي شروع به مقدمه‌سازي جهت انتقال يا استعفاي آن فرد از مسؤوليت خود مي‌شوند. هرچقدر سعي می‌کنم با صحبت ايشان را قانع کنم (صحبت بدون حضور فرد سوم) که فلان رفتارشان نه‌تنها به مصلحت اداره نيست و موجب مي‌شود که همکاران از ايشان متنفر شوند و نسبت به آينده اداره دلسرد شوند، با استدلال‌هاي بی‌پایه و اساس مقاومت مي‌کنند. در ابتداي کار برداشتم اين بود که ايشان بسيار پرجرئت هستند اما آلان برداشتم اين است که ايشان از درون شخص ضعيفي هستند و تلاش ايشان براي تخريب منتقدان خود يک مکانیم دفاعي جهت پوشش ضعف‌هاي خودشان است. نمي‌دانم چه‌کار کنم. متأسفانه به علت وضع اداره استعفا را صلاح نمي‌دانم وگرنه چند وقتي هست که مي‌خواهم به سراغ مافوق ايشان بروم و استعفايم را تحويل بدهم.

پرسشگر محترم! نيازي به استعفا نيست. متأسفانه فرهنگ‌سازی در اين زمينه يا وجود ندارد يا کم است که افراد فقط سعي می‌کنند وظايف قانوني خودشان را انجام دهند و از وظايف انساني و اخلاق حرفه‌ای يا آگاهي ندارند يا لزومي به آگاهي از آن نمی‌بینند!

البته این‌یکی از منشأهای چنين رفتارهايي است. به‌هرحال دلايل ديگري هم می‌تواند باشد که بعضی غير اختياري است. عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار پيچيده است و به‌راحتی نمی‌توان درباره آن نظریه‌پردازی کرد يا نسخه درماني پيچيد.

همين مقدار که با ايشان گفتگو داشتيد کافي است. وقتي اثر ندارد، بيش از اين تکليفي هم نداريد. قرآن کريم می‌فرماید هر فردي به مقداري تکليف دارد که توان و شرايطش به او اجازه دهد (1). همین‌که راضي به اين کارها نيستيد و آن‌ها را تأیید نمی‌کنید کافي است. يادتان باشد قدم اول براي اصلاح اين است که طرف مقابل خودش بخواهد و اراده‌ای داشته باشد.

موفق باشيد.

 

پی‌نوشت:

  1. سوره بقره، آيه 285.

ميگن بخت طرف بسته‌شده ...
هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در...

سلام. خسته نباشيد. من?سالمه و دختران فامیلمان که هم سن من هستند ازدواج کردن و من هنوز نه! افسردگي گرفتم. نميگم خواستگار نداشتم...داشتم اتفاقاً خوب بودن ولي خو به دل آدم نميشينن...خيلي ناراحتم...خيلي و اينکه ميگن بخت طرف بسته‌شده ...اين راسته يا الکيه همش...يه دعاي خوب معرفي کنين تا منم ازدواج کنم. منم دلم می‌خواهد کسي تو زندگی‌ام باشه خسته شدم از مجردي.

هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در حال حاضر دغدغه برخي از دخترها اين است که چرا خواستگار ندارند يا تعداد خواستگارانشان کم است، دسته ديگري از دختران دم بخت هستند که خواستگارهايي براي ازدواج و پيشنهادهايي براي دوستي دارند، ولي مشکل و دغدغه اصلی‌شان اين است که چرا خواستگار خوب و مناسبي که با معيارهاي آن‌ها سازگار باشد به سراغشان نمي‌آيد.

لازم است قبل از هر چیز بدانيد تنها اين شما نيستيد که با چنين مسئله‌ای روبرو هستيد و الزاماً مشکل از جانب شما نيست. بلکه به‌طورکلی در حال حاضر ازدواج کردن سخت شده است، شرايط ازدواج به‌راحتی فراهم نمی‌شود و سن ازدواج بالاتر رفته است. بااین‌حال اگر باوجود داشتن شرايط و موقعيت خوب، خواستگار مناسبي نداريد، احتمالاً علت اصلي آن يک يا چند مورد از دلايل زير است:

** معيارهاي واقع‌بینانه نداريد.

تعريف شما از خواستگار مناسب يا مرد ايده­آل براي ازدواج چيست؟ ممکن است شما از آن دسته دخترهايي باشيد که چون خودشان شرايط نسبتاً خوبي ازنظر ظاهري، اجتماعي و خانوادگي دارد، به دنبال يک پسر ايده‌آل و همه‌چیزتمام هستند. شايد در جستجوي پسري هستيد که خوش‌قیافه، پولدار، باهوش، دست و دل­باز، تحصیل‌کرده، بامزه و غيره باشد. در اين صورت کمال‌گرایی بیش‌ازحد شما باعث می‌شود تعداد خواستگارانتان کمتر و محدودتر شود. اگر نگاه واقع‌بینانه‌ای براي انتخاب همسر نداشته باشيد تجربه آشنايي با پسران خوبي که شايد بدون نقص نباشند؛ اما مي‌توانند شما را عاشقانه دوست داشته باشند و قدرتان را بدانند، از دست خواهيد داد.

** خوش‌رو و خوش‌اخلاق نيستيد

اينکه زيبا هستيد و شرايط خانوادگي و اجتماعي خوبي داريد عالي است، اما اخلاقتان چطور است؟ برخلاف آنچه ممکن است تصور کنيد خوش‌رو بودن، نشاط و گشاده‌رویی شما، به‌اندازه زیبایی‌تان و شايد حتي بيشتر مي‌تواند براي داشتن خواستگار مناسب تأثیرگذار باشد. منظور از خوش‌رویی اين نيست که با پسرهاي مجرد گرم بگيريد! منظور اين است که به‌طورکلی در معاشرت‌ها خوش‌رو و خوش‌برخورد باشيد تا بااخلاق خوب در نظر ديگران شناخته شويد.

** زودرنج هستيد.

يکي از دلايل اينکه خواستگار مناسبي نداريد ممکن است اين باشد که هر وقت نمي‌توانيد به خواسته‌تان برسيد، زير گريه مي‌زنيد. همواره احساس می‌کنید که به شما توهين شده است. دائماً از دست ديگران ناراحت مي‌شويد و همواره منتظريد که بقيه از شما معذرت‌خواهي کنند. دختراني که زودرنج و اصطلاحاً کمي لوس هستند و فکر مي‌کنند شريک عاطفی‌شان هميشه بايد نازشان را بکشد، در نظر مردان براي ازدواج مناسب نمی‌آیند. زيرا زندگي مشترک سختي‌ها و پستي بلندي‌هاي زيادي دارد که نياز است در آن صبور و قدرتمند باشيد.

** مغرور و خودشيفته هستيد

دختران زيبا غالباً شخصيت مغرور و خودشيفته‌اي دارند، اين ويژگي‌ها ازجمله خصوصياتي است که مردان را فراري مي‌دهد. اين دختران مغرور اجازه نمي‌دهند که مرد زندگي‌شان سکان امور را به دست بگيرد و اين کار باعث مي‌شود که مرد احساس بي‌کفايتي و بي‌لياقتي بکند.

اگر مي‌خواهيد مرد زندگي‌تان زمين زير پايتان را بپرستد و دائماً درباره‌ي خودتان حرف مي‌زنيد و خودستايي می‌کنید، اين رفتارها و خواسته‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت بخشنده‌اي نداريد و مي‌خواهيد در رابطه فقط گيرنده باشيد. شما هنوز به لحاظ عاطفي آماده نيستيد که ديگري را با بخشندگي دوست داشته باشيد و از او مراقبت کنيد. اگر احساسات ديگران برايتان مهم نيست و درباره وضعيت آن‌ها کنجکاو نيستيد، شايد اين شما هستيد که انتخاب بدي براي يک پسر خوب هستيد.

غرور و خودپسندي کمکي به پايداري رابطه نمي‌کند، چون دختران مغرور مي‌خواهند هر کاري که دوست دارند انجام دهند و در قبال هيچ فردي پاسخگو نباشند.

** خواهر گرام تأکید می‌کنیم بيشتر باورهاي رايج در جامعه در مورد سحر و جادو و بستن بخت واقعيت ندارد ولي اگر برفرض موردى پيدا شد که سحرى در کار بود، می‌توان از راه‌های زير براى بطلان آن استفاده نمود و نيازي به مراجعه به دعانويس و امثالهم نيست:

۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‌های فلق و ناس. در روايت آمده که اين دو سوره را در نماز وتر بخواند و پيامبر اکرم صلی‌الله عليه و آله به امام علي علیه‌السلام سفارش نمود که این‌گونه بخواند.

۲- خواندن و نوشتن آيات ۷۵ تا ۸۲ سوره يونس.

۳- خواندن آيه ۱۰۲ سوره بقره «واتبعوا ما تتلوا الشياطين...» تا آخر آيه.

۴- خواندن آيه ۱۰۰ سوره نسا «و من يهاجر في سبيل الله...» تا آخر آيه.

۵- خواندن آيات ۵۴ تا ۵۶ سوره اعراف.

۶- دعا و تضرع به درگاه خداوند.

۷- درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام.

۸- صدقه دادن. تداوم صدقه و خواندن سوره «يس» و آيه «و ان يکاد» و «چهار قل» مؤثراست.

** در یک‌کلام:

کمال‌گرایی، زودرنجي و تکبر ازجمله دلايلي هستند که ممکن است باعث شود دختران با ظاهر و شرايط خوب، خواستگار مناسب نداشته باند. همچنين ممکن است ناخودآگاه نسبت به جنس مخالف گارد منفي داشته باشند، بیش‌ازحد درگير کار و درس باشند و قدرت و استقلال آن‌ها مردان را فراري دهد. دليل ديگر نداشتن خواستگار مناسب اين است که دختر در مکان مناسب و توسط افراد ديده نمي‌شود.

براي راهکارهاي يافتن خواستگار مناسب،‌ لازم است واقع‌بين باشيد، از ديگران کمک بگيريد و درمکرد معيارهايتان با آن‌ها صحبت کنيد. همچنين لازم است ضمن حفظ اعتمادبه‌نفس، براي ملاقات با پسر شايسته برنامه‌ريزي کنيد.

من الان چی­کار کنم با اين تنوع‌طلبی و کارهاي شوهرم؟

 با سلام، بنده يک خانم 28 ساله هستم و قبلاً ازدواج‌کرده و به علت اعتياد همسرم از آن جدا شده‌ام، مجدداً با آقایی ازدواج‌کرده‌ام و از آن‌یک نوزاد 6 ماهه دارم، ايشان هم قبلاً ازدواج‌کرده و طلاق گرفته است، مدتي است فهمیده‌ام که همسرم يک زن ديگر را به منزل می‌آورد و با ايشان رابطه جنسي دارد، با همسرم چندين بار بحث کرده‌ام و کار به‌جایی رسيده است که می‌خواهیم طلاق بگيريم، به من می‌گوید دوست دارم اين کار را انجام دهم، از طرفي تحصيلات ديپلم دارد و شغل آزاد دارد، من الان چی­کار کنم با اين تنوع‌طلبی و کارهاي شوهرم؟

باسمه‌تعالی

پرسشگر گرامي سلام

این‌طور که معلوم است در زندگي با مشکلات سختي روبرو شده‌اید و تحت‌فشار رواني قرارگرفته‌اید و داريد به طلاق فکر می‌کنید. از اينکه نامه نوشته‌اید مشخص است به دنبال راهي هستيد تا شايد بتوان اين زندگي را نجات داد.

بياييد با هم ابعاد اين مسئله را بررسي کنيم؛

خانمي که در زندگي با مسئله رابطه شوهر مواجه می‌شود در ابتدا بسيار شوک زده می‌شود و ازنظر روحي و رواني با بحراني جدي روبرو می‌شود. ولي بعد از فروکش کردن شوک اوليه، بايد هر چه سریع‌تر به حالت تعادل برگردد و بتواند به‌صورت منطقي جواب چند سال مهم را در زندگي خود پيدا کند. اگر اين خانم همچنان در حالت بحران باقي بماند و خودش را در مواجهه با اين مشکل جمع‌وجور نکند ممکن است اقدامات و رفتارهايي از او خانواده‌اش سر بزند که به‌صورت جبران‌ناپذیری به ضرر او تمام شود.

بله مشکلي که شما در زندگي با آن مواجه شده‌اید مشکل مهمي است. البته بعضي از خانم‌های ديگر نيز با مشکلي شبيه مشکل شما مواجه بوده‌اند و با ياري خداوند و درايت خودشان توانسته‌اند اين مشکل را از سر راه زندگي خود بردارند.

پيشنهاد ما اين است که تا جايي که می‌توانید هر چه زودتر، خود را از زير فشار احساسات منفي خارج کنيد تا بتوانيد ابعاد مسئله را خوب و عاقلانه، بررسي کنيد:

 

1-آيا اين مرد، مسئولیت‌های خود را در قبال من و فرزندش انجام می‌دهد؟ آيا ازنظر اقتصادي من را به‌صورت نسبي تأمين می‌کند؟ (ازنظر مسکن، خوراک، پوشاک) آيا ازنظر عاطفي نسبت به من و فرزندانش محبت نسبي دارد؟ آيا تابه‌حال احترام من را در بين اقوام و فاميل حفظ کرده است؟

درصورتی‌که جواب اين سال مثبت باشد، اميدواري بسيار بيشتراست. مردهايي که وارد رابطه فرازناشويي می‌شوند، دودسته‌اند، گاهي به سبب دلسردي از زندگي اول وارد رابطه دوم می‌شوند به‌طوری‌که نسبت به زندگي اصلي خودشان بی‌توجه هستند. ولي گاهي اين ارتباط، صرفاً به‌عنوان‌ یک اشتباه و لغزش مطرح است.

 

2-آيا اين مرد به اين کار عادت دارد؟ آيا با خانم‌های متعددي رابطه دارد يا صرفاً با يک نفر در ارتباط است؟

اگر اين مسئله موردي بوده، اميدواري بيشتر است.

3-آيا اين مرد از روي لجبازي و مقابله با همسرش، می‌گوید که دوست دارم اين کار را انجام بدهد يا اينکه واقعاً نياز به روابط متنوع‌تر دارد؟

احتمال دارد پاي لجبازي در ميان باشد و همسر شما خودش از اين کار پشيمان باشد. در اين صورت لجبازي کردن شما مشکلي را حل نمی‌کند.

در اين مورد به اين سؤالات توجه کنيد:

-آيا من به‌عنوان یک زن، اقتدار و احترام همسرم را حفظ کرده‌ام؟ معمولاً مردهايي که حس سلطه گري و اقتدارطلبي مردانه آن‌ها از طرف همسرشان تأمين می‌شود، کمتر دچار روابط خارج از چارچوب می‌شوند.

 

4-آیا این مشکل در زمان پیش از بارداری و شیردهی هم روی‌داده یا در این ایام بوده است؟

اگر در این ایام بوده است، پس جای امیدواری هست که یک عادت همیشگی نبوده و مثل خیلی از مردهایی که در اثر محدودیت‌هایی که در زمان بارداری و شیردهی ازنظر جنسی از طرف خانمشان متحمل می‌شوند متأسفانه به این کار روی می‌آورند.

 

5-آيا اين مرد در زندگي زناشويي خود خلأهایی احساس می‌کند؟

آيا احساس اين خلأها، از روي پرتوقعي و قدرناشناسي اوست و يا اينکه ممکن است در زن او ايرادهايي وجود داشته باشد؟ آيا اگر ايرادي وجود دارد قابل برطرف شدن هست يا نه؟

بعضي از انسان‌ها علیرغم بدخلقی‌ها و بدرفتاری‌هایی که دارند، بسيار حق به جانب هستند. بعضي از انسان‌ها براي اصلاح زندگي مشترکشان، توقع دارند، طرف مقابل، خودش را اصلاح کند و معمولاً اين اتفاق از طرف مقابل نمی‌افتد، بنابراين روابط زناشويي روزبه‌روز منفی‌تر می‌شود. آيا شما هم منتظريد که اصلاح از طرف شوهرتان شروع شود؟

اگر شما احساس می‌کنید ظرفيت ايجاد تغيير و بهتر شدن را نداريد به نکات زير توجه کنيد.

-بهتر شدن ما، براي خودمان است. همه ما در هر شرايطي نياز داريم که بهتر بشويم.

-توجه داشته باشيد که طرف صحبت ما شما هستيد، بنابراين ما نمی‌توانيم در مورد همسر شما و اشتباهات او توصیه‌ای داشته باشيم. ما نمی‌توانيم صرفاً او را محکوم کنيم. به‌عبارت‌دیگر اين يک راهنمايي یک‌طرفه براي شماست.

-اگر احساس می‌کنید حوصله بهتر شدن را نداريد و در وضعيت سلامت روان خوبي قرار نداريد و بعضي از اين علائم را داريد: نااميدي مفرط، غمگيني شديد، بی‌حوصلگی، لذت نبردن از زندگي، عدم تمايل به ادامه زندگي، مرور فرسايشي خاطرات، افکار مزاحم و غیرقابل‌کنترل، عدم تمرکز در کار و تحصيل، از دست دادن کارايي روزمره شغلي و ارتباطي، بايد بدانيد که ممکن است پاي يک عامل زمینه‌ای آسیب‌زا در سيستم فکري و رواني شما در ميان باشد که بی‌جهت شما را به سمت حالت‌های افسردگي يا وسواس و حساسيت فکري سوق می‌دهد. در این صورت لازم است با مراجعه به يک روانشناس باليني، مورد ارزيابي روان‌شناختی قرار بگيريد و در صورت لزوم براي برون‌رفت از فشار عصبي و رواني و بازگشت به يک زندگي عادي و بانشاط، کمک تخصصي دريافت کنيد. در این صورت به‌احتمال‌زیاد مشکل شما با چند جلسه روان‌درمانی، مرتفع خواهد شد و نسيم خنک آرامش را بر صورت خود احساس خواهيد کرد.

گاهي در مسير بهبودي لازم است از بعضي از ترکيبات و يا هورمون‌ها که توسط روان‌پزشک تجويز می‌شود استفاده کرد. بنابراين شايد لازم باشد مدتي به دارودرمانی روي خوش‌نشان دهيد.

 

6-علیرغم احساس بدي که نسبت به اين کارهاي همسرم پیداکرده‌ام، آيا خارج شدن از اين زندگي به نفع من و فرزندم می‌باشد يا نه؟ بعد از خارج شدن از اين زندگي، چه برنامه‌ای دارم؟ آيا خانواده‌ام می‌توانند از من حمايت کنند؟ آيا حمايت می‌کنند؟ آيا می‌توانم نيازهاي اوليه خودم را تأمين کنم. نياز مسکن؟ نياز به پول؟ نیازهای عاطفي؟ نياز جنسي و ...

در فرهنگ شهر و قوم و طايفه ما، نگاه به يک زن مطلقه چگونه است؟ چه احساسي نسبت به اين نگاه‌دارم؟ آيا می‌توانم با آن کنار بيايم؟ تحمل اين نگاه چقدر برايم سخت است؟

درست است که الآن شما از اين کارهاي همسرتان در رنج و عذاب هستيد ولي اگر بی‌گدار به آب بزنيد و شرايط و امکانات آينده را خوب پیش‌بینی نکنيد، ممکن است شرايط آينده شما به‌مراتب از شرايط فعلي رنج‌آورتر و عذاب‌آورتر بشود.

 

بنابراين حتي اگر جواب تمام اين پنج سال اصلي به نفع ادامه زندگي مشترک نیست، بهتر است شما مدتي در اين زندگي بمانيد و ازنظر اقتصادي و زمینه‌های شغلي، پشت خود را گرم کنيد. توصيه ما به خانم‌هایی که ادامه زندگي را به‌هیچ‌وجه به نفع خود نمی‌دانند، اين است که قبل از ورود به چالش طلاق، آینده‌نگری اقتصادي و شغلي داشته باشند تا قبل از جدا شدن از اين مرد، توانسته باشند، زمینه‌های اقتصادي و شغلي آينده خود را پایه‌ریزی کنند. حتي اين کار ممکن است دو سال يا بيشتر، صبر و تحمل نياز داشته باشد ولي در عوض، ضربه طلاق و بعد از طلاق را به‌شدت کاهش می‌دهد.

همچنین تأکید می‌شود که هر تصمیمی بهتر است از طریق مشاوره‌های تخصصی انجام بگیرد و در آن خانم و آقا باهم حضور داشته باشند.

صفحه‌ها