سؤال: اگر قرآن کتاب کاملي است و در آنهمه چيز آمده است، ما چرا از کتابهای ديگر مثل نهجالبلاغه و ديگر کتابها استفاده میکنیم؟ چرا باید به حرفهای اهلبیت که حديث است و مثل قرآن منبع موثقي نيست، بايد گوش کنيم؟
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شمارا به این نکات جلب میکنیم:
به باور تمامی مسلمانان، قول و فعل پیامبر ص در کنار عقل و قرآن از حجیت برخوردار است. نهایتاً شیعیان معتقدند که قول و فعل امامان ع نیز همچون قول و فعل پیامبر ص است و از حجیت برخوردار است. درنتیجه، به باور شیعیان، روایات و احادیثی که حقیقتاً از قول و فعل پیامبر ص و امامان ع حکایت میکنند، از اعتبار و حجیت برخوردارند. بدین منظور، عالمان علوم دینی، علومی همچون رجال و درایه را تدوین نمودند تا روایات و احادیث را بررسی کنند و مطمئن گردند که این حدیث خاص، واقعاً از پیامبر ص یا امام ع صادرشده است یا نه.
بااینحال، ممکن است اینطور به ذهن برسد که «اگر قرآن کتابی کامل برای هدایت است، اساساً نیازی به این احادیث و روایات ندارد؛ بگذریم از اینکه این احادیث و روایات آنقدر هم اعتبار ندارند تا روشنگر و تکمیلکننده قرآن باشند». در ادامه، این دو مطلب را بیشتر موردنقد و بررسی قرار میدهیم.
پرسش نخست این است که آیا باوجود قرآن، واقعاً به حدیث و روایت و قول و فعل معصوم نیاز داریم؟ آیا مراجعه به حدیث و روایت، بیانگر نقصان قرآن نیست؟
در پاسخ به این پرسش نخست میکوشیم نشان بدهیم که اساساً لزوم مراجعه به حدیث و روایت، برآمده از خود قرآن است. حجیت قول و فعل پیامبر ص ازاینرو است که درآیات قرآنی به این امر توجه شده است رسولالله، الگوی نیک برای مسلمانان است: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»(1)؛ یعنی: «مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند». ازاینرو، بر مسلمانان لازم است که به قول و فعل او توجه کنند و آن را مورد اطاعت قرار دهند: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ»(2)؛ یعنی: «آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد) و ازآنچه نهى كرده خوددارى نماييد؛ و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است».
اما چرا قرآن منبع معرفتی دیگری همچون سنت و قول و فعل پیامبر ص را معتبر دانسته است درحالیکه خودش کتاب کاملی برای هدایت است؟ پاسخ به این پرسش ازاینقرار است که اساساً بنای خداوند در قرآن بر این بوده که جز در موارد خاص، به جزئیات نپردازد و به بیان کلیات هدایت بسنده کند؛ و در عوض، بیان جزئیات را به قول و فعل معصومان ارجاع دهد. مثلاً در قرآن بارها به نمازخواندن دستور دادهشده است اما چیزی درباره نحوه نمازخواندن بیاننشده است بلکه ما موظفیم نمازخواندن را از پیامبر ص بیاموزیم و قول و فعل او را در این مورد معتبر بشماریم: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(3)؛ یعنی: «و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم تا آنچه بهسوی مردم نازلشده است براى آنها روشنسازی؛ و شايد انديشه كنند». مرجعیت و اعتبار و حجیت قول و فعل نبوی در بیان امور دینی ازاینجهت است که ایشان معصوم از خطا است و وقتی از امور دینی سخن میگوید بر اساس هوای نفس رفتار نمیکند: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»(4)؛ یعنی: «و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد؛ آنچه مىگويد چيزى جز وحى كه بر او نازلشده نيست».
اما درباره حجیت و قول امامان معصوم نیز گفتنی است که لزوم مراجعه به قول و فعل آنها نیز مستند به قرآن است چراکه بعدازاین که خداوند اطاعت از خود و رسولش را بر مردم واجب میکند، از لزوم اطاعت از اولوالأمر نیز سخن میگوید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»(5)؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالأمر [اوصياى پيامبر] را». ازآنجاییکه اطاعت از رسول ص و امامان ع همردیف با اطاعت از خدا است، این امر هم از حجیت قول و فعل آنها خبر میدهد و هم از عصمت آنها. مطلب اخیر در آیه دیگری نیز موردتوجه قرارگرفته است: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»(6)؛ یعنی: «خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهلبیت دور كند و كاملاً شمارا پاك سازد.»
با این توضیحات روشن میشود که لزوم مراجعه به قول و فعل پیامبر ص و امامان ع مستند به خود قرآن است. درواقع، این قرآن است که ما را به قول و فعل معصوم سوق میدهد نه اینکه ما بخواهیم بهصورت خودمختار و بدون دلیل، سنت را در کنار قرآن قرار دهیم؛ بنابراین، اگر قرآن کتاب کاملی برای هدایت است ازاینجهت است که کلیات هدایت آدمی را بیان کند که مهمترین آن، اصل رجوع به قول و فعل معصوم است. ازاینرو، مراجعه به حدیث و روایتی که نمایانگر قول و فعل معصومان ع است، نهفقط به معنای نقصان قرآن نیست بلکه برآمده از کمال قرآن است که به این اصل مهم هدایتی تصریح نموده است و بیان جزئیات دینی را به معصومان واگذار کرده است و ما را نیز به پیروی از آنها موظف ساخته است.
اما ممکن است گفته شود که چون قول و فعل معصوم از طریق روایات به دست میآید، اعتبار سندی زیادی ندارد و نمیتوان مطمئن بود که جعلی و دروغین و آمیخته با خطا نیست. در پاسخ به این سخن باید به این اصل مهم اشاره کرد که تنها در صورتی موظفیم به یک روایت و حدیث عمل کنیم که مطمئن باشیم آن روایت و حدیث حقیقتاً بیانگر قول و فعل معصوم هستند. ازاینرو، احادیث معتبر یا باید متواتر و قطعی السند باشند و یا باید از طریق مطمئن و بهواسطه راستگویان به ما برسند. در غیر این صورت، هیچگاه به آن روایت عمل نمیکنیم و از آن برای توضیح و تبیین و تقیید آموزههای قرآنی استفاده نمیکنیم؛ بنابراین، لزوم مراجعه به قول و فعل معصوم بدین معنا نیست که هر روایتی را صحیح بدانیم و به آن عمل بکنیم؛ بلکه بدین معنا است که موظفیم در میان روایات موجود در کتب حدیثی (همچون نهجالبلاغه و بحارالانوار و اصول کافی و غیره) جستجو کرده و احادیث و روایاتی که معتبرند و حقیقتاً بیانگر قول و فعل معصوم هستند را پیداکرده و به آنها عمل کنیم و سایر روایات و احادیث مجعول و یا مشکوک را کنار گذاشته و از آنها دوریکنیم.
پینوشتها:
- احزاب: 21.
- حشر: 7.
- نحل: 44.
- نجم: 3-4.
- نساء: 59.
- احزاب: 33.